رابطه ساختاری حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، تنیدگی، و روان بی اشتهایی، با میانجی گری خودپنداشت بدنی
نقش عوامل مختلف در بروز اختلال روان بی اشتهایی، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله این عوامل، حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، تنیدگی و خودپنداشت بدنی به عنوان عوامل موثر در بروز و تداوم این اختلال مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف از انجام این پژوهش، تعیین نقش میانجی خودپنداشت بدنی در رابطه ساختاری حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، و تنیدگی با روان بی اشتهایی بود.
این پژوهش، مطالعه ای توصیفی از نوع همبستگی و پژوهش های مدل یابی است؛ جامعه آماری مطالعه حاضر شامل دانش آموزان دختر مقطع متوسطه یکم شهر تهران در سال 1401-1400 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های روان بی اشتهایی (استیس و همکاران، 2004)، خودانگاره بدنی (روو و همکاران، 1999)، حساسیت به تقویت (جکسون، 2009)، اضطراب، افسردگی، تنیدگی (لویبند و لویبند، 1995)، و باورهای فراشناختی (کارت رایت و همکاران، 2004) را به صورت آنلاین تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش حداقل مربعات جزیی با نرم افزار SPSS26 و SmartPLS3 استفاده شد.
نتایج نشان داد که مدل اصلاح شده رابطه ساختاری حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی، تنیدگی با روان بی اشتهایی و با میانجی گری خودپنداشت بدنی از برازش لازم برخوردار است.
بر اساس نتایج به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که خودپنداشت بدنی نقشی میانجی در رابطه حساسیت به تقویت، باورهای فراشناختی و تنیدگی با روان بی اشتهایی داشته است. درواقع درک و پنداشت افراد از بدن خود و نیز نوع احساس آنها از درکی که از بدن خود دارند دو بعد تشکیل دهنده تصور از بدن است و درصورتی که این خودپنداشت بدنی بهصورت تصور منفی از بدن باشد به نارضایتی از بدن منجر میشود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.