مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم شناختی هیجان و کفایت اجتماعی برخودتنظیمی هیجانی فراگیران پسر
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه آموزش تنظیم شناختی هیجان وکفایت اجتماعی برخودتنظیمی هیجانی فراگیران انجام شد. طرح این پژوهش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل نابرابر و روش پژوهش نیمه آزمایشی بود که در آن از پرسشنامه «خودتنظیمی هیجانی» استفاده شد. جامعه آماری، دانش آموزان پایه یازدهم در سال تحصیلی1399- 1398 شهرستان مرند بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 60 نفر در سه گروه آزمایشی 1 و گروه آزمایشی 2 و گروه کنترل جهت شرکت در پژوهش انتخاب و جایگزین گردیدند. به گروه آزمایشی اول «تنظیم شناختی هیجان» در 18جلسه (2 بار در هفته و هر جلسه 45 دقیقه) آموزش داده شد؛ به گروه آزمایشی دوم «کفایت اجتماعی» در 8جلسه (2 بار در هفته و هر جلسه 45 دقیقه) آموزش داده شد و گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی گراتز و رومر(2004) ابزار پژوهش بود. داده ها توسط نرم افزار SPSS 24 تحلیل شد. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین گروه ها در افزایش خودتنظیمی هیجانی (05/0>p) وجود دارد. این یافته ها نشان داد که دو روش آموزش کفایت اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در بهبود عدم پذیرش پاسخ های هیجانی؛ دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه و عدم وضوح هیجانی اثر متفاوت دارند و این تفاوت به نفع آموزش تنظیم شناختی هیجان (35/32=F ، 05/0>p) است؛ اما این دو روش در بهبود فقدان آگاهی هیجانی و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی اثر یکسان دارند. بر اساس این یافته ها نتیجه گرفته شد که آموزش «برنامه تنظیم شناختی هیجان» و «برنامه کفایت اجتماعی» باعث افزایش خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان می شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.