پیش بینی اختلال خوردن فرزندان از روی مولفه های سلامت عمومی و نگرش به تغذیه مادران
یکی ازاختلالات نسبتا شایع روانپزشکی که عمدتا درانتهای نوجوانی وجوانی درافرادمشاهده میگردد،اختلالات تغذیه ای است که توسط الگوی غیرطبیعی خوردن و تحریف شناختی درارتباط باغذاوسلامت والدین مشخص میگردد.هدف ازاین مطالعه تعیین رابطه وپیش بینی سلامت عمومی ونگرش به تغذیه مادربانگرش به تغذیه فرزندان دخترآنها بوده است. مواد و روش ها دراین مطالعه توصیفی ازنوع همبستگی،250دانش آموزدختر مقطع دبیرستان به همراه مادرانشان درشهرگنبدکاووس به شیوه تصادفی خوشه ای انتخاب وبه پرسش نامه های سلامت عمومی (GHQ-28) ونگرش به تغذیه (EAT-26) پاسخ دادند.برای تجزیه تحلیل اطلاعات ازروش های آمارتوصیفی،آماراستنباطی (تحلیل رگرسیون چندمتغیره) مدل استپوایز استفاده شد. نتایج نشان دادتمام مولفه های اختلالات خوردن فرزندان دختربا سلامت عمومی و نگرش به تغذیه مادران رابطه معناداری دارند که این معناداری در مولفه های اختلالات خوردن و نگرش به تغذیه بیش از دیگر متغیر ها بود ودراین بین مولفه نگرش به تغذیه، متغیر (عادت غذایی) مادر مفیدترین پیش بینی کننده برای متغیر ترس از بلوغ فرزندان دختربود.در دومین معادله مولفه نگزش به تغذیه مادران ،متغیر (کنترل دهانی) مفید ترین پیش بینی کننده برای بی اعتمادی بین فردی در فرزندان دختر بود. درنهایت مجددا مولفه نگرش به تغذیه مادران متغیر (کنترل دهانی) توانست به عنوان مفید ترین پیش بینی کننده برای متغیر کمالگرایی وارد معادله شود.درمجموع نگرش به تغذیه نسبت به سلامت عمومی مادر توانست متغیر های اختلالات خوردن فرزندان را پیش بینی نماید. وضعیت سلامت اعضای خانواده به خصوص مادر ونگرش های آنها به چگونگی تغذیه می تواندبر وضعیت بدنی وخوردن فرزندان تاثیرداشته باشدوهمچنین الگوهای صحیح وکارآمددرخانواده می تواندرهگشای سلامت روانی وجسمی این افرادباشد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.