از نظام نشانه ای تا نظام ابژه ای در شازده احتجاب گلشیری
نشانه شناسی در فرایندی تحولی، از نشانه شناسی ابژه محور به نشانه شناسی سوژه محور و سپس به نشانه شناسی پدیدارشناختی گرایش می یابد. حاصل چنین بینشی، شکل گیری رابطه ای مبتنی بر چالش یا تطبیق میان سوژه و ابژه و جهان هستی است. برپایه این، شاهد نوعی تاثیر و تاثر ابژه ها و سوژه ها هستیم. معنی نیز در اثر درهم آمیختگی سوژه و ابژه به طور سرایتی از یکی به دیگری منتقل می شود. ابژه ها نیز در نقشی بیناابژه ای در تعامل یا چالش با یکدیگر قرار می گیرند و این امر بر عملکرد و رفتار فرهنگی و اجتماعی سوژه های انسانی تاثیر می گذارد و نوع تبادلات آنها را تعیین می کند. درواقع، ابژه بر صدر می نشیند و با وجه مشروعیت بخش و اقتدارگرای خود می تواند به فروپاشی ساحت حضوری سوژه یا بازاستقرار آن منجر شود. مساله مقاله این است که این فرایند چگونه و مبتنی بر کدام ویژگی ها و گفتمان ها تحقق می یابد. برپایه این، در پژوهش حاضر به بررسی این دو پرسش مهم پرداخته می شود که ویژگی ها و بایسته های گذر از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و کارکردهای گفتمانی آن در شازده احتجاب گلشیری چگونه است؟ همچنین جایگاه فرایند معنایی ابژه و نقش آن در وضعیت حضوری سوژه چیست؟ درواقع هدف اصلی این مقاله بررسی سیر تحول از نظام نشانه ای به نظام ابژه ای و استقرار نظام ابژه ای و جایگاه های فرایند معنایی آن است. نتیجه نشان می دهد ابژه ها در فرایند گذر از نشانه تا ابژه شدگی، جایگاه اقتدارگری، پروتزی، مکانی، کنشی، نمودی، طنزگونگی، ارجاعی، فرهنگی، تاریخی و مشروعیت بخشی پیدا می کنند.
-
تحلیل نشانه شناختی باب «شیر و گاو» کلیله و دمنه براساس نظریه سبک زندگی اریک لاندوفسکی
فاطمه زمانی*،
نشریه پژوهش های بین رشته ای ادبی، پاییز و زمستان 1403 -
ژست و صیرورت سوژه در غزلی از مولوی
اکرم صفی خانی، *، امید وحدانی فر
نشریه نقد و نظریه ادبی، پاییز و زمستان 1402