بررسی عناصر چهارگانه و نقش نمادین آنها در پیوند با مسائل سیاسی-اجتماعی شعر مشروطه
یکی از جریانهای مهم و اساسی شعر معاصر، شعر نمادین یا سمبولیک میباشد. طبق نظر بسیاری از منتقدان و صاحب نظران، از دلایل اصلی گرایش و توجه شاعران معاصر به شعر نمادین، تغییر و تحول فضای سیاسی و اجتماعی ایران در دوران معاصر است. افزون بر این نظر میتوان آشنایی شاعران بصورت اندک اندک با جریانهای شعری اروپایی و مکتب سمبولیسم نیز اشاره کرد. در دوران مشروطه کاربرد نماد بویژه نمادهای مرتبط با عناصر طبیعی و چهارگانه در خدمت بیان مقاصد و اهداف سیاسی-اجتماعی شاعران قرار گرفته است؛ از این رو هدف پژوهش پیش رو بررسی عناصر چهارگانه طبیعت (آب، باد، خاک، آتش) در شعر مشروطه (اشعار میرزاده عشقی، نسیم شمال و عارف قزوینی) است تا مشخص شود چگونه شاعران این دوران از این عناصر در جهت تبیین مقاصد سیاسی و اجتماعی بهره برده اند.
این مقاله براساس مطالعات کتابخانه ای و شیوه توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
توجه به عناصر اربعه همواره در میان فرهنگ و باور ملل گوناگون و از جمله ادیبان و شاعران ایرانی جایگاه و نقش پررنگی داشته است و سبب به وجود آمدن اندیشه ها، تصورات و مفاهیم عمیق و قابل توجهی شده است. این عناصر در شعر فارسی در ادوار گوناگون به اشکال گسترده و هنری نمود پیدا کرده است. در دوران مشروطه، بویژه اشعار میرزاده عشقی، عارف قزوینی، و نسیم شمال، نمادپردازی با بهره گیری از عناصر طبیعت در راستای توجه به مسایل سیاسی-اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است.
میرزاده عشقی، نسیم شمال و عارف قزوینی با توجه به چهار عنصر آب، باد، خاک و آتش مفاهیمی چون وطن، ویرانگری و عصیان شاهان و حاکمان ظالم، نابودی میهن، از دست رفتن آزادی و استقلال کشور و استعمار آن توسط بیگانگان را به تصویر کشیده اند.