نقش زمان در تجلی خلاقیت در حرکت تربیتی انسان با الهام از حرکت جوهری صدرالتالهین مبتنی بر مراتب رشد
نظر ملاصدرا در باب زمان، چشم انداز مفیدی برای بحث زمان به عنوان یکی از لوازم شش گانه ی حرکت به شمار می رود. مسافت، حرکت و زمان به تحلیل عقلی به یک وجود واحد برمی گردند. این نکته در تبیین مساله زمان نقش موثری دارد. زمان دار بودن تربیت را نباید با مبدا و منتها داشتن آن خلط کرد. هدف از این مقاله، شناخت و تحلیل زمان در بروز خلاقیت در حرکت تربیتی انسان مبتنی بر مراحل گوناگون رشد است.
روش تحقیق این پژوهش توصیفی و تحلیلی، و مطالب آن به صورت کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی جمع آوری شده است.
بلوغ، یکی از مهم ترین مراحل رشد است و در نظام تربیتی اسلام، بسیار گران قدر است. در دوره اعتدال، فرد در پایان نوسانات و هیجانات بلوغ قرار گرفته و در آغاز راهی است که در آن ثبات در زندگی او ظهور می کند. در دوره ی اعتلا، زمینه ی مناسب برای تصمیم گیری های عاقلانه تر فراهم می آید. از حیث عقلی، دوره سالخوردگی، مرحله ی ثمردهی است. برای هر رشد و تحولی، یک سرعت بهینه وجود دارد که باید از کوتاه کردن زمان برخی مراحل اجتناب کرد؛ همچنین سرعت بیش از حد و به دور از توانمندی، فرآیند تربیت را از باروری و عمق تهی می سازد.
بر اساس شواهد دینی، مراد از تربیت، ربوبی شدن و ربوبی ساختن آدمی است، که تمام مقاطع زندگی را در بر می گیرد. بهترین مرحله ی تربیت از نظر زمانی، هنگامی است که هنوز ویژگی های روحی در وجود انسان نهادینه و ریشه دار نشده باشند که همان دوره ی ابتدایی بلوغ و نهایت آن دوره ی اعتلا است. مرحله ضعف نهایی، مقطع مناسبی برای ایجاد تغییر در فرد و تربیت او نیست. پختگی عقل با علم داشتن، هم سنگ نیست. پختگی عقل بدان معنا است که فرد در بازشناخت فجور و تقوا در اعمال، تیزبین و در پرهیز از فجور و پیروی تقوا، ثابت قدم باشد.