بررسی میزان آگاهی معلمان دبستانی از ناتوانی های یادگیری دانش آموزان
هدف پژوهش حاضر، شناخت میزان آگاهی معلمان ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری دانشآموزان بوده است.
بدین منظور تعداد 409 معلم (245 زن و 164 مرد) شهرستانهای استان تهران، به آزمون محققساخته میزان آگاهی معلمان دوره ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری دانشآموزان که یک آزمون 34 آیتمی و چهار گزینهای بود پاسخ گفتند. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. روش نمونهگیری تحقیق حاضر، از نوع طبقهای تصادفی بود. با اجرای آزمون و انجام تحلیل عاملی، سه عامل شناسایی و طبقهبندی شد و توانبخشی بهدست آمد. نتایج محاسبات دامنه اطمینان میانگین نشان داد که دانش کلی گروه نمونه معلمان مقطع ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری، در دامنه اطمینان میانگین بین 70/42 و 64/40 قرار دارد. با تبدیل دامنه اطمینان میانگین به نقطه درصدی، عدد 42 بهدست آمد؛ به این معنی که آگاهی معلمان مقطع ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری دانشآموزان، 58 درصد با وضعیت مطلوب (100 درصد) فاصله دارد. نتایج آزمون t نشان داد که میزان آگاهی کلی و نیز آگاهی درباره شناسایی و طبقهبندی ناتوانیهای یادگیری در معلمان زن، به طور معنیداری بیشتر از معلمان مرد است.
نتایج آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که میزان آگاهی معلمان با سطح تحصیلات لیسانس و بالاتر، به طور معنیداری بالاتر از معلمان با سطح تحصیلات دیپلم و نیز فوق دیپلم است. همچنین نتایج آزمونهای تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که معلمان دارای سوابق کاری کمتر از 10 سال، آگاهی بیشتری درباره شناسایی ناتوانیهای یادگیری، نسبت به معلمان دارای سوابق کاری11 تا 20 و نیز بیشتر از 20 سال دارند. در سایر عوامل و در میزان کلی آگاهی، تفاوت معنیداری بین معلمان با توجه به محل تدریس (شهر یا روستا) وجود نداشت.
با توجه به یافتههای پژوهش که حاکی از پایین بودن آگاهی معلمان ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری دانشآموزان است، آموزشهای ضمن خدمت برای بالا بردن دانش معلمان مقطع ابتدایی از ناتوانیهای یادگیری ضروری است.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.