فهرست مطالب

Kerman University of Medical Sciences - Volume:22 Issue: 5, 2015

Journal of Kerman University of Medical Sciences
Volume:22 Issue: 5, 2015

  • تاریخ انتشار: 1394/08/05
  • تعداد عناوین: 11
|
  • بررسی اثر اسید اسکوربیک بر کاهش عوارض ناشی از سکته مغزی مدل بستن دایم شریان مغزی میانی در موش صحرایی نر
    فاطمه امین، امین تقوی رفسنجانی، علی شمسی زاده، امیر موسایی، شایان رضایی، علی حسنی، سودابه نادری، صدیقه اسماعیلی، محمد الله توکلی صفحه 457
    مقدمه
    سکته مغزی به عنوان سومین عامل مرگ و میر شناخته می شود. از آن جا که استرس اکسیداتیو در بروز بسیاری از عوارض سکته مغزی نقشی اساسی دارد و با توجه به خاصیت آنتی اکسیدانی اسید اسکوربیک، این مطالعه با هدف بررسی اثر اسید اسکوربیک بر کاهش عوارض ناشی از سکته مغزی مدل بستن دایم شریان مغزی میانی در موش های صحرایی نر انجام شد.
    روش
    در مطالعه تجربی حاضر، حیوانات به سه گروه شاهد (حلال)، دریافت کننده اسید اسکوربیک و شم جراحی تقسیم شدند. سکته مغزی از طریق سوزاندن شریان مغزی میانی القا شد. 48 ساعت پس از القای سکته، مغز حیوانات برش داده شد و رنگ آمیزی به کمک تترازولیوم کلراید (Tetrazolium chloride یا TTC) صورت گرفت. سپس حجم انفارکتوس به کمک یک نرم افزار پردازشگر تصویری اندازه گیری شد. همچنین آزمون های رفتاری مانند اختلالات نورولوژیک، 24 و 48 ساعت پس از القای ایسکمی بررسی گردید. در نهایت داده ها با استفاده از آزمون One-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    حجم انفارکتوس در گروه دریافت کننده اسید اسکوربیک در مقایسه با گروه شاهد کاهش معنی داری داشت (010/0 > P). همچنین میزان شکست سد خونی- مغزی (Blood-brain barrier یا BBB)، حجم ادم مغزی (001/0 > P) و سطح MMP9 (Matrix metallopeptidase-9) (050/0 > P) کاهش قابل توجهی را نشان داد. اختلالات نورولوژیک نیز که با سیستم رتبه بندی Bederson بررسی شد، در گروه اسید اسکوربیک بهبود نسبی داشت (050/0 > P).
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که اسید اسکوربیک به علت اثرات محافظت نورونی (Neuroprotective) می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای در کاهش عوارض سکته مغزی داشته باشد.
    کلیدواژگان: اسید اسکوربیک، محافظت نورونی، سکته مغزی
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • تاثیر عصاره متانولی رازیانه (Fennel) بر فیبروز ریوی ناشی از بلئومایسین در موش صحرایی
    میترا ثمره فکری، حمیدرضا پورصالحی، علی ماندگاری، فریبا شریفی فر، راحیل محمودی، عاطفه ایزدی، هادی نعمت الهی، نصرالله جمشیدی، فاطمه پورغلامحسین، محمدرضا لشکری زاده صفحه 470
    مقدمه
    فیبروز ریوی ایدیوپاتیک (Idiopathic pulmonary fibrosis یا IPF)، بیماری مزمن بینابینی منتشر بافت ریه است که باعث ایجاد علایمی همچون سرفه و تنگی نفس می شود. متوسط بقا در این بیماران 3 سال بعد از شروع علایم بالینی می باشد. امروزه رویکرد درمانی در بیماری IPF در جهت استفاده از ترکیبات آنتی اکسیدان شیمیایی یا گیاهی جهت حذف رادیکال های آزاد و جلوگیری از پدیده التهاب و سپس فیبروز است. با توجه به خواص و ترکیبات آنتی اکسیدان رازیانه، این مطالعه با هدف تعیین اثر عصاره متانولی گیاه رازیانه بر فیبروز ریوی القا شده توسط بلئومایسین در موش صحرایی انجام گرفت.
    روش
    برای ایجاد فیبروز ریوی، 15 میلی گرم بلئومایسین در تراشه 52 سر موش صحرایی نر تزریق شد. سپس 500 میلی گرم (به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) عصاره متانولی رازیانه به صورت دوره های 14 و 28 روزه به روش داخل صفاقی تزریق گردید. در نهایت، نمونه ها از جهت التهاب، فیبروز، غلظت هیدروکسی پرولین و پراکسیداسیون لیپیدی و فعالیت کاتالاز بافت ریه با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    درجه التهاب، فیبروز و غلظت هیدروکسی پرولین و میزان پراکسیداسیون لیپیدی پارانشیم بافت ریه در گروه عصاره متانولی رازیانه نسبت به سایر گروه ها کاهش معنی داری داشت. همچنین، افزایش معنی داری در غلظت کاتالاز بافتی نسبت به سایر گروه های مطالعه در روزهای 14 و 28 مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج حاصل شده، احتمال دارد عصاره رازیانه با خاصیت آنتی اکسیدانی خود بتواند در پیشگیری و درمان فیبروز ریوی موثر باشد و شاید بتوان گیاه رازیانه را جهت پیشگیری و درمان فیبروز ریوی به جای استفاده از کورتیکواستروئیدها و سرکوب کننده های ایمنی که دارای عوارض جانبی زیادی هستند و همچنین، به دلیل استقبال بیشتر بیماران از داروهای گیاهی پیشنهاد کرد.
    کلیدواژگان: رازیانه، فیبروز ریوی، بلئومایسین
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • بررسی ژنوتیپی پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی rs1799989 در ناحیه ژنی TYR در جمعیت اصفهان
    سامانه سهیلی، صادق ولیان بروجنی صفحه 484
    مقدمه
    تیروزیناز (TYR) مهم ترین آنزیم در تولید رنگدانه های پوست، چشم و فولیکول های مو است. رمزگذاری این آنزیم توسط ژن TYR یا OCA1A (Oculocutaneous albinism type 1A) صورت می گیرد. جهش های ژن TYR منجر به ناهنجاری های رنگدانه ای مانند زالی در انسان می شود. با توجه به جهش های بسیار زیاد گزارش شده در این ژن، هدف مطالعه حاضر، شناسایی و معرفی نشانگرهای چند شکلی در ناحیه ژنی TYR در جمعیت ایران بود.
    روش
    در این مطالعه با بررسی بیوانفورماتیکی نشانگرهای پلی مورفیسم تک نوکلئوتیدی در ناحیه ژنی TYR، نشانگر rs1799989 واقع در ناحیه پروموتور انتخاب شد و ژنوتیپ آن با روش Tetra-primer ARMS-PCR (Amplification refractory mutation system-Polymerase chain reaction) تعیین گردید. فراوانی آللی و درجه هتروزیگوسیتی این نشانگر در جمعیت اصفهان مورد بررسی قرار گرفت.
    یافته ها
    هتروزیگوسیتی نشانگر rs1799989 در جمعیت اصفهان بالا بود (9/75 درصد). در مطالعه حاضر فراوانی آلل C برابر با 576/0 و فراوانی آلل A برابر با 420/0 به دست آمد. مقایسه این یافته با نتایج به دست آمده از مطالعه این پلی مورفیسم در سایر جمعیت ها نشان داد که بیشترین شباهت به جمعیت های آفریقایی وجود دارد.
    نتیجه گیری
    با توجه به درجه هتروزیگوسیتی بالا، نشانگر rs1799989 می تواند به عنوان یک نشانگر گویا در بررسی پیوستگی و شناسایی ناقلین جهش های ژن TYR بیماری زالی در جمعیت ایرانی معرفی شود.
    کلیدواژگان: زالی چشمی، پوستی، ژن TYR، نشانگر rs1799989، جمعیت ایرانی
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • فراوانی آنزیم های متالوبتالاکتاماز در جدایه های بالینی پسودوموناس ائروژینوزا به روش E-test و تعیین الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی آن ها در کرمانشاه
    حسین فاضلی، فرزانه نظری *، محسن میرزایی صفحه 491
    مقدمه

    یکی از عوامل مهم ایجاد کننده عفونت های بیمارستانی، باکتری پسودوموناس آئروژینوزا می باشد و از مهم ترین آنتی بیوتیک های مورد استفاده در درمان عفونت های ناشی از این باکتری، کارباپنم ها است. تولید متالوبتالاکتامازها از جمله مکانیسم های مقاومت به کارباپنم ها و افزایش فراوانی آن تهدیدی جدی در درمان عفونت های حاصل از پسودوموناس ائروژینوزا می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین فراوانی آنزیم های متالوبتالاکتاماز در میان جدایه های بالینی پسودوموناس ائروژینوزا مقاوم به ایمی پنم (Imipenem) بود.

    روش

    در این مطالعه الگوی مقاومت آنتی بیوتیکی پسودوموناس آئروژینوزاهای جداسازی شده از عفونت های مختلف بالینی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان های امام رضا (ع) و امام خمینی (ره) شهر کرمانشاه به وسیله روش دیسک دیفیوژن مطابق دستورالعمل استانداردهای آزمایشگاه های بالینی (Clinical Laboratory Standards Institute یا CLSI) تعیین شد. جدایه هایی که به بیش از سه آنتی بیوتیک مختلف مقاوم بودند، به عنوان جدایه های با مقاومت چندگانه (Multi-drug resistance یا MDR) در نظر گرفته شدند. سپس تولید آنزیم های متالوبتالاکتاماز به روش E-test (Epsilometer test) در میان جدایه های مقاوم به ایمی پنم تعیین گردید.

    یافته ها

    از 186 پسودوموناس آئروژینوزای جدا شده از دو بیمارستان کرمانشاه، 165 جدایه (7/88 درصد) دارای مقاومت چند دارویی بودند که 67 جدایه (6/40 درصد) آن به ایمی پنم مقاومت داشتند. با استفاده از روش E-test، 33 جدایه (2/49 درصد) به عنوان تولید کننده متالوبتالاکتاماز شناخته شد.

    نتیجه گیری

    با توجه به افزایش شیوع پسودوموناس آئروژینوزاهای دارای مقاومت چند دارویی و تولید کننده متالوبتالاکتاماز در بیمارستان ها، به کارگیری روش های فنوتیپی جهت شناسایی سویه های تولید کننده متالوبتالاکتاماز در آزمایشگاه های بیمارستان ها ضروری به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: پسودوموناس آئروژینوزا، متالوبتالاکتاماز، مقاومت چند دارویی
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی روی سلامت عمومی بیماران مبتلا به لوپوس اریتماتوز سیستمیک: یک کارآزمایی بالینی تصادفی
    کمال صولتی، محمد موسوی صفحه 499
    مقدمه
    بیماری لوپوس اریتماتوز سیستمیک (Systemic lupus erythematosus یا SLE)، یک بیماری التهابی خودایمن با درگیری چند ارگان است که در آن اتوآنتی بادی علیه اجزای مختلف سلول تولید می شود. این بیماری علت ناشناخته و تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی متفاوتی دارد. اختلالات روان پزشکی مختلفی از جمله اختلالات خلقی، اضطرابی و شناختی در این بیماران مشاهده می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (Mindfulness-based cognitive therapy یا MBCT) روی سلامت عمومی بیماران مبتلا به SLE صورت گرفت.
    روش
    این پژوهش از نوع تجربی با طرح کارآزمایی بالینی تصادفی شده بود که بر روی 46 بیمار مبتلا به SLE مراجعه کننده به درمانگاه تخصصی روماتولوژی امام علی (ع) شهرکرد و طی مدت یک سال انجام شد. بیماران به ترتیب ورود به مطالعه و به صورت تصادفی در یکی از گروه های تجربی و شاهد تقسیم شدند (در مجموع 46 نفر در دو گروه 23 نفری) و هر دو گروه تحت مراقبت پزشکی معمول قرار گرفتند. بیماران گروه تجربی علاوه بر مراقبت معمول، 8 جلسه به صورت گروهی تحت درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند. بیماران قبل، بعد و 6 ماه پس از مداخله با استفاده از آزمون سلامت عمومی (General Health Questionnaire-28 یا GHQ-28) ارزیابی شدند. داده ها از طریق آزمون ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    میانگین نمرات سلامت عمومی در گروه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به طور معنی داری از گروه شاهد هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری کمتر بود.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، در افزایش سلامت عمومی بیماران مبتلا به SLE موثر است و این اثربخشی تاثیر پایداری را به همراه دارد.
    کلیدواژگان: لوپوس اریتماتوز سیستمیک، درمان شناختی، ذهن آگاهی، سلامت عمومی، روان درمانی
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • تاثیر مصرف چای سبز (Camellia Sinensis) بر بافت بیضه رت در پی تیمار با پارانونایل فنل
    محمدعلی شریعت زاده، ملک سلیمانی مهرنجانی، سمیرا نادری نورعینی صفحه 510
    مقدمه
    پارانونایل فنل (Para-Nonylphenol یا p-NP) می تواند از طریق کاهش فعالیت آنزیم های مهار کننده رادیکال آزاد موجب استرس اکسیداتیو شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر عصاره چای سبز (Green tea extract یا GTE) به عنوان یک آنتی اکسیدان در بافت بیضه رت های تیمار شده با p-NP بود.
    روش
    24 سر رت نژاد ویستار با میانگین وزنی 10 ± 215 گرم به 4 گروه شش تایی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد و گروه های تیمار به ترتیب p-NP (200 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت روزانه)، GTE (200 میلی گرم بر کیلوگرم به صورت روزانه) و p-NP + GTE را به صورت دهانی به مدت 56 روز دریافت کردند. سپس رت ها کشته و بیضه راست آن ها خارج شد. بعد از مراحل پاساژ بافتی و رنگ آمیزی، حجم لوله های منی ساز و بافت بینابینی، قطر و طول لوله های منی ساز، ارتفاع اپی تلیوم زایشی، ضخامت غشای پایه و تعداد انواع سلول ها با روش های استریولوژیک محاسبه گردید. غلظت مالون دی آلدئید (Malondialdehyde یا MDA) سرم نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون One way ANOVA تجزیه و تحلیل گردید و 050/0>P به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین حجم لوله های منی ساز و قطر آن ها، ضخامت غشای پایه لوله های منی ساز، ارتفاع اپی تلیوم زایشی و میانگین تعداد سلول های اسپرماتوسیت، اسپرماتید و سرتولی در گروه p-NP نسبت به دیگر گروه ها به طور معنی داری کاهش یافت. غلظت MDA نیز در رت های تیمار شده با p-NP در مقایسه با گروه شاهد به طور قابل توجهی افزایش داشت.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد GTE بر سمیت ناشی از p-NP بافت بیضه نقش محافظتی دارد. بر اساس نتایج مطالعه، استفاده از چای سبز به عنوان عامل آنتی اکسیدانی می تواند اثر مهمی در پیشگیری از عوارض جانبی ناشی از در معرض قرارگیری با p-NP در مناطق صنعتی ایفا کند.
    کلیدواژگان: استریولوژی، بیضه، پارانونایل فنل، رت، عصاره هیدروالکلی چای سبز
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • سرواپیدمیولوژی توکسوپلاسموز در مراجعین به مرکز مشاوره ژنتیک میلاد بیرجند طی سال های 92-1390
    جمیله رضازاده ورقچی، اشرف احمدی شادمهری *، اعظم احمدی شادمهری صفحه 524
    مقدمه

    توکسوپلاسموزیس (Toxoplasmosis) یکی از شایع ترین عفونت های انگلی انسان می باشد که در زنان باردار می تواند سقط یا ضایعات جنینی جبران ناپذیری ایجاد نماید. هدف از انجام این مطالعه، تعیین سرواپیدمیولوژی عفونت توکسوپلاسموز در زنان شهری و روستایی مراجعه کننده به مرکز مشاوره ژنتیک میلاد بیرجند طی سال های 92-1390 بود.

    روش

    مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر بر روی 519 خانم مراجعه کننده به مرکز مشاوره ژنتیک میلاد بیرجند انجام شد و نمونه های سرم افراد جهت بررسی از نظر آنتی بادی ضد توکسوپلاسما مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

    شیوع سرمی توکسوپلاسموز 5/19 درصد برآورد گردید که 77 نفر (8/14 درصد) دارای IgM- و +IgG، 408 نفر (6/78 درصد) دارای -IgM و IgG-، 2 نفر (4/0 درصد) دارای IgM+ و IgG- و 13 نفر (5/2 درصد) دارای IgM+ و IgG+ بودند. میزان آلودگی در گروه سنی 30-27 سال، 7/31 درصد به دست آمد که بالاتر از سایر گروهای سنی بود. افراد دارای تحصیلات دیپلم بیشترین موارد ابتلا به توکسوپلاسموز را به خود اختصاص دادند. 56/74 درصد جمعیت مورد مطالعه شهری و 44/25 درصد روستایی بودند که 8/18 درصد روستاییان و 2/81 درصد شهری ها IgG مثبت داشتند.

    نتیجه گیری

    5/80 درصد زنان مراجعه کننده به مرکز ژنتیک از نظر آنتی بادی ضد توکسوپلاسما منفی بودند. با توجه به این که پایین بودن سطح آنتی بادی ضد توکسوپلاسموز در زنان و ایمن نبودن آن ها در هنگام بارداری باعث ایجاد عوارض جبران ناپذیری بر جنین می شود، ارایه آموزش های لازم و انجام آزمایش های قبل از بارداری به منظور کاهش خطرات ضروری به نظر می رسد.

    کلیدواژگان: توکسوپلاسموز، سرواپیدمیولوژی، شیوع، زنان، مشاوره ژنتیک
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • بررسی تاثیر وضعیت ادرار کردن بر شاخص های اوروفلومتری و باقی مانده ادراری در افراد داوطلب سالم در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد
    کامیار توکلی طبسی، رحیم تقوی، سمانه فیروز، شبنم محمدی صفحه 533
    مقدمه
    اوروفلومتری روش رایجی جهت بررسی قسمت تحتانی مجرای ادراری است. نتایج اوروفلومتری تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار دارد. در این مطالعه، اثر وضعیت ادرار کردن بر شاخص های اوروفلومتری و باقی مانده ادراری در افراد سالم مورد بررسی قرار گرفت.
    روش
    مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر بر روی 41 داوطلب سالم با میانگین سنی 45/9 ± 22/33 سال در سال 1390 در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انجام گرفت. روش نمونه گیری به صورت غیر احتمالی مبتنی بر هدف بود. اوروفلومتری در مردان در سه وضعیت ایستاده، نشسته و چمباتمه زده و در زنان در دو وضعیت نشسته و چمباتمه زده ارزیابی و باقی مانده ادراری با سونوگرافی شکمی بعد از ادرار کردن اندازه گیری شد. حداکثر سرعت جریان ادرار (Qmax)، حجم ادرار تخلیه شده (Voiding volume یا VV)، متوسط سرعت جریان ادرار (Qave)، زمان تخلیه ادرار (Voiding time یا VT) و باقی مانده ادراری (Post voiding residue یا PVR) بین وضعیت های مختلف مقایسه گردید. برای تحلیل داده ها نرم افزار SPSS و آزمون های Paired t و Repeated measurement مورد استفاده قرار گرفت. 050/0 > P به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میان حداکثر سرعت جریان ادرار (با 193/0 = P در مردان و 792/0 = P در زنان)، متوسط سرعت جریان ادرار (با 312/0 = P در مردان و 896/0 = P در زنان)، حجم ادرار تخلیه شده (با 187/0 = P در مردان و 124/0 = P در زنان) و میانگین زمان تخلیه ادرار (017/0 = P) در وضعیت های مختلف ادرار کردن از نظر آماری اختلاف معنی داری وجود داشت؛ اما میانگین باقی مانده ادراری در مردان (001/0 = P) در وضعیت چمباتمه زده کمترین و در وضعیت ایستاده بیشترین بود. در زنان نیز میانگین باقی مانده ادراری (039/0 = P) در وضعیت چمباتمه زده کمتر از وضعیت نشسته بود.
    نتیجه گیری
    حداکثر سرعت جریان ادرار و متوسط سرعت جریان ادرار و میانگین زمان تخلیه ادرار در افراد سالم تحت تاثیر وضعیت ادرار کردن نمی باشد، اما به نظر می رسد باقی مانده ادراری کمتری در وضعیتی که عادت دارند، به جا می گذارد.
    کلیدواژگان: حداکثر سرعت جریان ادرار، میزان ادرار باقی مانده، وضعیت ادرار کردن
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • بررسی غلظت فلزات آرسنیک، مس، سرب، کادمیوم و آهن در منابع آب شرب مرکز و جنوب دشت بردسیر در سال 1392
    محمد ملکوتیان، زهرا دارابی فرد، نجمه امیر ماهانی، علیرضا نصیری صفحه 542
    مقدمه
    وجود فلزات سنگین در منابع آب تهدیدی جدی برای سلامتی انسان است. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف تعیین غلظت فلزات سنگین در منابع آب شرب مرکز و جنوب دشت بردسیر و مقایسه نتایج با استانداردهای ملی و بین المللی انجام گردید.
    روش
    این تحقیق توصیفی- مقطعی در زمستان سال 1392 در مرکز تحقیقات مهندسی بهداشت محیط دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شد. نمونه گیری به صورت سرشماری از همه منابع تامین کننده آب شرب شهرها و روستاهای مرکز و جنوب دشت بردسیر (46 منبع) در اواسط هر ماه انجام شد. غلظت فلزات سنگین آرسنیک، مس، سرب، کادمیوم و آهن در نمونه ها توسط دستگاه طیف سنجی جذب اتمی اندازه گیری شد و در نهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    بیشترین غلظت فلزات سرب، مس، کادمیوم، آهن و آرسنیک در نمونه های آب به ترتیب برابر با 4، 12، 8/0، 160 و 210 میکروگرم در لیتر بود. غلظت آرسنیک در 50 درصد از نمونه ها فراتر از حد رهنمودی سازمان جهانی بهداشت (World Health Organization یا WHO) به دست آمد، اما غلظت سایر آلاینده ها پایین تر از حد مجاز بود.
    نتیجه گیری
    بالا بودن غلظت آرسنیک در برخی از منابع آب شرب منطقه تحت مطالعه، مساله زیست محیطی مهمی است. دلیل اصلی بالا بودن بیش از حد استاندارد غلظت آرسنیک در برخی از منابع آب شرب می تواند منابع ژئوژنیک باشد. به علت خطرات آرسنیک بر سلامتی انسان، باید اقدامات مقتضی از سوی سازمان های مربوط صورت گیرد.
    کلیدواژگان: آب شرب، فلزات، دشت بردسیر
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • بررسی موانع مشارکت در فعالیت های بدنی اوقات فراغت معلولان وابسته به ویلچر جنوب شرق کشور
    محمد پوررنجبر، لقمان کشاورز، اسماعیل شریفیان، ابوالفضل فراهانی صفحه 555
    مقدمه
    فعالیت بدنی در اوقات فراغت می تواند امید به زندگی را در معلولان افزایش دهد و باعث شادابی، ارتباط با دیگران، مشارکت در کارهای جمعی و جلوگیری از گوشه گیری و کسالت شود. هدف این پژوهش، بررسی موانع مشارکت در فعالیت های بدنی تفریحی افراد وابسته به ویلچر در استان های جنوب شرق کشور بود.
    روش
    جامعه آماری تحقیق پیمایشی حاضر شامل کلیه معلولان وابسته به ویلچر استان های جنوب شرق کشور و نمونه پژوهش 370 نفر از این جامعه بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته «موانع مشارکت در فعالیت های بدنی برای افراد وابسته به ویلچر» بود که روایی صوری و محتوایی آن به تایید استادان گروه مدیریت و برنامه ریزی ورزشی رسید. برای تعیین روایی سازه، از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد که مقدار شاخص KMO (Kaiser-Meyer-Olkin) و سطح معنی داری آزمون کرویت Bartlett، روایی بالای سازه را تایید نمود. پایایی پرسش نامه نیز با دو روش Cronbach?s alpha و پایایی زمانی تایید گردید. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی و آزمون های Friedman، ANOVA with repeated measures و رویکرد Wilks'' Lambda در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    بین میانگین رتبه های موانع فردی (166/211 = 2?، 05/0 > P) و ساختاری (715/40 = 2?، 05/0 > P) موثر بر فعالیت بدنی در اوقات فراغت معلولان وابسته به ویلچر تفاوت معنی داری وجود داشت، اما بین میانگین رتبه های موانع فرهنگی- اجتماعی (498/1 = 2?، 05/0 > P) موثر بر فعالیت بدنی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تفاوت معنی داری بین میانگین موانع فردی، ساختاری و فرهنگی- اجتماعی (216/38 = F، 05/0 > P) موثر بر فعالیت بدنی در اوقات فراغت معلولان وابسته به ویلچر بود. میانگین موانع فرهنگی- اجتماعی (91/0 ± 40/3) به طور معنی داری بیشتر از موانع فردی (79/0 ± 96/2) و ساختاری (89/0 ± 06/3) بود. بین موانع فردی و ساختاری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0 > P).
    نتیجه گیری
    معلولان وابسته به ویلچر، بیشتر موانع را در ارتباط با نگاه و دیدگاه جامعه، همکاران و آشنایان خود می دانند. رویکرد حمایتی از معلولان در مشارکت آنان در فعالیت های بدنی اوقات فراغت باید همه جانبه باشد و فقط در ساختارهای فیزیکی و ارگونومیک خلاصه نشود. فعالیت بدنی نیاز اجتناب ناپذیر زندگی است و این نیاز با شرایط زندگی کنونی برای معلولان وابسته به ویلچر بسیار اهمیت دارد.
    کلیدواژگان: فعالیت بدنی، موانع مشارکت، معلولان وابسته به ویلچر، جنوب شرق ایران
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
  • مروری بر ترکیبات فراسودمند انار و نقش آن ها در سلامتی انسان در مطالعات آزمایشگاهی و بالینی
    حمیدرضا اخوان صفحه 569
    میوه انار به عنوان غذایی فراسودمند و منبع غذا- دارو به صورت گسترده ای مورد توجه قرار گرفته است. در حال حاضر آب این میوه و عصاره های آن با یا بدون پشتوانه علمی، به عنوان یک غذای خارق العاده با طیف وسیعی از اثرات سلامت بخش به مصرف کنندگان ارایه می گردد. با توجه به هیاهوی زیاد در زمینه اثرات درمانی انار، هدف پژوهش حاضر بررسی خواص فراسودمند انار بود. این پژوهش به صورت مطالعه مروری انجام شد و با توجه به گسترده بودن مطالعات در این زمینه، پژوهش های برتر از پایگاه های اطلاعاتی ScienceDirect، Springer، PubMed و Google Scholar با استفاده از کلید واژه های Pomegranate، Pharmacological، Functional compounds، Therapeutic، Microorganism، Bioactivity و Cancer مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر مصرف فرآورده های انار در پژوهش های متعددی به عنوان ضد اکساینده، ضد التهاب، ضد ویروس، ضد باکتری و ضد قارچ، خواص ضد سرطانی، بهبود سلامت قلب و عروق، پیشگیری از دیابت و مدیریت آن، تسکین علایم یائسگی، تعادل هورمونی، بهبود میل جنسی، خواص ضد چروکیدگی پوست و محافظت انسان در برابر بیماری آلزایمر و آرتریت روماتوئید گزارش شده است. بیشتر این اثرات به محتوای پلی فنلی بالای انار و همچنین ترکیب منحصر به فرد اسیدهای چرب دانه انار نسبت داده می شود. باید توجه داشت که بیشتر خواص ذکر شده در مورد انار در شرایط آزمایشگاهی به دست آمده، اما به میزان بسیار محدودتری در مدل های حیوانی و یا آزمایش های بالینی انسانی مطالعه شده است. اگرچه هنوز دلایل علمی کافی برای ادعای سلامت بخش بودن انار در دسترس نیست، اما برخی شواهد اولیه در آزمایش های بالینی انسان در مورد بیماری های قلبی- عروقی، دیابت و سرطان پروستات نویدبخش می باشد.
    کلیدواژگان: انار (پونیکا گراناتوم)، اثرات درمانی، غذای فراسودمند، ضد سرطان
    چکیده مشاهده متن زبان: فارسی
|
  • Efficacy of Ascorbic Acid in Reduction of Stroke Complications in a Permanent Model of Middle Cerebral Artery Occlusion in Male Rats
    Fatemeh Amin , Amin Taghavi, Rafsanjani , Ali Shamsizadeh , Amir Moosaei , Shayan Rezayi , Ali Hasani, Sodabeh Naderi, Sedigheh Esmaeili , Mohammad Allahtavakoli Page 457
    Background and Aims
    Stroke is the third leading cause of death. Oxidative stress has a principal role in the complications of stroke. Due to this fact and the antioxidant effects of ascorbic acid, this study was designed to evaluate the effect of ascorbic acid on reduction of stroke complications in a permanent model of middle cerebral artery (MCA) occlusion in male rats.
    Methods
    In this experimental study, the rats were divided into 3 groups of control, ascorbic acid, and surgical sham. Stroke was induced by cauterization of MCA. The animal's brain was sliced and stained using tetrazolium chloride (TTC) 48 hours after stroke induction. Then, infarction volume was determined using image processing software. In addition, behavioral tests, such as neurologic deficits, were evaluated 24 and 48 hours after stroke induction. Data were statistically analyzed using One-way ANOVA test.
    Results
    The infarct volume significantly reduced in the ascorbic acid treated group in comparison with control group (P < 0.010). Moreover, blood-brain barrier (BBB) breakdown, brain edema volume (P < 0.001), and the level of matrix metallopeptidase-9 (MMP-9) (P < 0.050) significantly reduced following treatment by ascorbic acid. Neurologic deficits, which were assessed using the Bederson Grading System, showed relative improvement in the ascorbic acid treated group (P < 0.050).
    Conclusion
    This study showed that ascorbic acid, due to its neuroprotective effects, can significantly reduce the complications of stroke.
    Keywords: Ascorbic acid, Neuroprotection, Stroke
    Abstract View Paper Original: Persian
  • The Effect of Methanol Extract of Fennel on Bleomycin-Induced Pulmonary Fibrosis in Rats
    Mitra Samareh, Fekri, Hamid, Reza Poursalehi, Ali Mandegary, Fariba Sharififar, Rahil Mahmoudi, Pharm, Atefe Izadi, Pharm, Mohammad, Hadi Nematolahi, Nasrollah Jamshidi, Fatemeh Pourgholamhossein, Mohammad, Reza Lashkarizadeh Page 470
    Background and Aims
    Idiopathic pulmonary fibrosis (IPF) is a chronic diffuse interstitial lung disease, which has symptoms such as coughing and shortness of breath. The average survival duration in these patients is estimated as 3 years after the onset of symptoms. Today, the therapeutic approach used in IPF cases is the usage of chemical or herbal antioxidants in order to eliminate free radicals and prevent inflammation and fibrosis. Considering the antioxidant properties of fennel, this research was conducted to investigate the effect of the methanol extracted of fennel on bleomycin-induced pulmonary fibrosis in rats.
    Methods
    To induce pulmonary fibrosis in rats, intratracheal administration of 15 mg bleomycin was conducted in 52 male rates. Subsequently, the rats were injected intraperitoneally with 500 mg/(kg body weight) of methanol extract of fennel 14-day and 28-day periods. The samples were studied in terms of inflammation, fibrosis, hydroxyproline concentration, lipid peroxidation, and the catalase activity of lung tissue. The obtained results were analyzed using SPSS software.
    Results
    The degree of inflammation, fibrosis, hydroxyproline and lipid peroxidation concentration in lung tissue in the fennel methanol extract group had significantly decreased compared to other groups. In addition, a significant increase was observed in tissue catalase concentration in this group in comparison to other groups on days 14 and 28.
    Conclusion
    The obtained results illustrated that the methanol extract of fennel may be efficient in the prevention and treatment of pulmonary fibrosis due to its antioxidant properties. Accordingly, it can be suggested for the prevention and treatment of pulmonary fibrosis instead of corticosteroids and immunosuppressant drugs due to their many side effects and most patients’ preference of herbal medicines.
    Keywords: Fennel, Pulmonary fibrosis, Bleomycin
    Abstract View Paper Original: Persian
  • Genotyping Analysis of rs1799989 Single Nucleotide Polymorphism in TYR Gene Region in the Population of Isfahan, Iran
    Saamaaneh Soheili , Sadeq Vallian Borujeni Page 484
    Background and Aims
    Tyrosinase is the most important enzyme in the production of pigments of the skin, eyes, and hair follicles. The enzyme is encoded by tyrosinase gene (TYR) or oculocutaneous albinism type 1A (OCA1A). Mutations in TYR gene result in pigmentation disorders such as albinism in humans. In view of the large number of mutations reported in this gene, the aim of this study was to identify and introduce polymorphic markers located in the TYR gene region in the Iranian population.
    Methods
    In the present study, using bioinformatics investigations for single nucleotide polymorphisms (SNP) markers in TYR gene region, rs1799989 marker was selected and genotyped through tetra primer amplification refractory mutation system-polymerase chain reaction (ARMS-PCR) method. The allele frequency and heterozygosity degree of this marker was analyzed in the population of Isfahan, Iran.
    Results
    The heterozigosity of the rs1799989 marker (75.9%) in the population of Isfahan was high. The frequency of allele C and allele A was 0.576 and 0.420, respectively. Comparison of this finding to those of other populations showed that the most similarity existed with African populations.
    Conclusion
    In view of the high degree of heterozygosity, rs1799989 marker can be introduced as an informative marker for linkage analysis and identification of TYR gene mutations carriers in the Iranian population.
    Keywords: Oculocutaneus, TYR gene, rs1799989 marker, Iranian population
    Abstract View Paper Original: Persian
  • The Determination of Metallo-Beta-Lactamase Enzymes Prevalence in Pseudomonas Aeruginosa using Etest and their Antibiogram Patterns in Kermanshah, Iran
    Hossein Fazeli, Farzaneh Nazari, Mohsen Mirzaie Page 491
    Background and Aims

    One of the main causes of nosocomial infection is pseudomonas aeruginosa and carbapenems is one of the most important classes of antibiotics used in the treatment of infections caused by this bacteria. Metallo-beta-lactamase (MBL) production is one of the most important mechanisms of resistance to carbapenems and their increased prevalence is a serious threat to treatment of infections caused by Pseudomonas aeruginosa. The goal of this study was the determination of MBL enzyme prevalence among clinical isolates of imipenem-resistant Pseudomonas aeruginosa.

    Methods

    Antibiogram pattern of Pseudomonas aeruginosa isolates from different clinical infections of patients referred to Emam Reza and Emam Khomini Hospitals of Kermansha, Iran, was determined through disk diffusion method according to the Clinical and Laboratory Standards Institute (CLSI). Isolates that were resistant to more than 3 different antibiotics were identified as multi-drug-resistant organisms (MDROs). Then, MBL enzymes production rate was determined among imipenem-resistant isolates using Epsilometer test (Etest).

    Results

    From among the 186 isolated strains from the two hospitals in Kermanshah, 165 (88.7%) isolates were MDROs, of which 67 (40.6%) isolates were imipenem-resistant. Through Etest, 33)49.2%) strains were identified as MBL producing strains.

    Conclusion

    Due to the increased prevalence of MDROs and MBL-producing Pseudomonas aeruginosa in hospitals, the use of phenotypic methods to detect MBL-producing isolates in hospital labs seems necessary.

    Keywords: Pseudomonas aeruginosa, Metallo, beta, lactamases (MBL), Multi, drug resistance (MDR)
    Abstract View Paper Original: Persian
  • The Efficacy of Mindfulness-Based Cognitive Therapy on General Health in Patients with Systemic Lupus Erythematosus: A Randomized Controlled Trial
    Kamal Solati , Mohammad Mousavi Page 499
    Background and Aims
    Systemic lupus erythematosus (SLE) is an autoimmune inflammatory disease, involving multiple organs and producing autoantibodies against different components of the cell. SLE is of unknown etiology with various clinical and laboratory manifestations. Different psychological disorders are seen in patients with SLE, including mood, anxiety, and cognitive disorders. This study was conducted to determine the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy (MBCT) on general health in these patients.
    Methods
    This experimental, randomized, clinical trial was conducted on 46 patients with SLE referring to Imam Ali Clinic in Shahrekord, Southwest Iran within 1 year. The patients were assigned to either of the treatment and control groups (23 patients in each). Both groups underwent routine medical care. The treatment group also underwent 8 group sessions of MBCT. The patients were assessed using the General Health Questionnaire-28 (GHQ-28) prior to, after, and 6 months after the intervention. The data were analyzed using analysis of covariance (ANCOVA).
    Results
    Mean score of general health was significantly lower in the MBCT group compared to the control group in both post-test and follow-up periods.
    Conclusion
    The findings indicated that MBCT contributed to enhancing general health in patients with SLE and that this is a sustainable effect.
    Keywords: Systemic lupus erythematosus (SLE), Cognitive therapy, Mindfulness, General health, Psychotherapy
    Abstract View Paper Original: Persian
  • The Effect of Green Tea (Camellia Sinensis) on Rat Testicular Tissue Following Exposure to Para-Nonylphenol
    Mohammad Ali Shariatzadeh , Malek Soleimani, Mehranjani , Samira Naderi, Noreini Page 510
    Background and Aims
    Para-Nonylphenol (p-NP) can cause oxidative stress through reducing the activity of scavenging enzymes. The aim of the present study was to investigate the effect of green tea extract, as an antioxidant, on testis in rats exposed to p-NP.
    Methods
    In the present study, 24 Wistar rats with mean body weight of 215 ± 10 g were divided into 4 groups (n = 6). The first group was considered as the control group. The treatment group, respectively, received p-NP (200 mg/kg/day), green tea extract (200 mg/kg/day), and p-NP + green tea extract orally for 56 days. Then, the rats were sacrificed and their right testis removed. After tissue processing and staining, the volume of seminiferous tubules and interstitial tissue, seminiferous tubules length and diameter, height of germinal epithelium, basement membrane thickness, and the number of cell types were estimated stereologically. The concentration of serum malondialdehyde (MDA) was also evaluated. Data were analyzed using one-way ANOVA. All P values of less than 0.05 were considered significant.
    Results
    The mean volume and diameter of seminiferous tubules, the thickness of their basement membrane, germinal epithelium height, and mean total number of spermatocytes, spermatids, and Sertoli cells significantly reduced in the p-NP group compared to other groups. MDA concentration in rats treated with p-NP significantly increased compared with the control group.
    Conclusion
    Green tea seems to have a protective role in p-NP-induced toxicity in testis tissue. Thus, the results suggest that consumption of green tea, as an antioxidant agent, can play an important role in preventing the side effects of p-NP exposure in industrial areas.
    Keywords: Green tea hydroalcoholic extract, Para, Nonylphenol, Rat, Stereology, Testis
    Abstract View Paper Original: Persian
  • Seroepidemiology of Toxoplasmosis in Women Referred to Birjand Milad Genetic Counseling Center during 2011-2013
    Jamileh Rezazadeh Varaghchi, Ashraf Ahmadi Shadmehri, Aazam Ahmadi Shadmehri Page 524
    Background and Aims

    Toxoplasmosis in one of the most prevalent parasitic infections that could result in abortion or miscarriage in the pregnant women. The main objective of this research was to determine seroepidemioligy of toxoplasmosis infection among the urban and rural women admitted in Milad genetic consultancy center of Birjand during 2011-2013.

    Method

    This descriptive-analytical study was carried out on 519 women referred to the centre to find out Toxoplasmosis anti body in serum samples.

    Results

    the prevalence of seromic toxoplasmosis was found to be 19.5%. Among the patients, 77persons (14.8%) had IgG+, IgM-, 408 ones (78.6%) had IgG+, IgM-, 2 persons (0.4%) had IgG-, IgM +, And 13 ones (2.5%) had IgG +, IgM +. For the age group of 27-30 year, the prevalence of infection was detected to be 31.7% which was greater as compared with to the other groups. The patient with high school diploma had the highest prevalence among the other educational groups. In Whole, 74.4% of the studied population were urban and 25.2% were rural and 18.8% of rural and 81.2% of urban sebjeects were IgG +.

    Conclusion

    According to the results, 80.5% of the referred women were negative for toxoplasma antibody. Since this low level of toxoplasmosis antibody during pregnancy might lead to serious fetal complications, necessary trainings and laboratory tests before pregnancy are highly recommended.

    Keywords: Toxoplasmosis, Seroepidemiology, Prevalence, Women, Genetic counseling
    Abstract View Paper Original: Persian
  • Investigation of the Effect of Voiding Position on Uroflometric Parameters and Voiding Residue in Healthy Volunteers in Imam Reza Hospital, Mashhad, Iran
    Kamiar Tavakkoli, Tabassi , Rahim Taghavi , Samaneh Firouz , Shabnam Mohammadi Page 533
    Background and Aims
    Uroflowmetry is a common procedure to examine the lower urinary tract system. Uroflowmetry results are affected by different factors. In this study, the effect of voiding position on uroflowmetric parameters and voiding residue were investigated in healthy subjects.
    Methods
    This descriptive–analysis study was performed on 41 healthy volunteers with mean age of 33.22 ± 9.45 referred to Imam Reza Hospital, Mashhad, Iran, in 2011. Nonprobability purposive sampling method was used in this study. The uroflowmetric tests were performed in the standing, sitting, and crouching positions for men and in the sitting and crouching positions for women. Post voiding residue (PVR) was measured using transabdominal ultrasound after voiding. Maximum flow rate (Qmax), average flow rate (Qave), voiding volume (VV), voiding time (VT) and PVR values were compared between voiding positions. SPSS software, paired t-test, and repeated measurement were used for data analysis. All P values less than 0.05 were considered as significant.
    Results
    The differences between Qmax (P = 0.193 for men and P = 0.792 for women), Qave (P = 0.312 for men and P = 0.896 for women), and VV (P = 0.187 for men and P = 0.124 for women), and VT (P = 0.017) in different positions were not statistically significant. However, the lowest and highest mean post voiding residue in men (P = 0.001) were in the crouching and standing positions, respectively. Inwomen, mean post voiding residue (P = 0.039) was lower in crouching position than sitting position.
    Conclusion
    In healthy subjects, voiding position does not affect Qmax, Qave, and VT. However it seems PVR was lower in the position they usually used.
    Keywords: Maximum flow rate (Qmax) Post voiding residue (PVR), Voiding position
    Abstract View Paper Original: Persian
  • Evaluation of Arsenic, Copper, Lead, Cadmium, and Iron Concentration in Drinking Water Resources of Central and Southern Bardsir Plain, Iran, in 2014
    Mohammad Malakootian , Zahra Darabi, Fard , Najmeh Amirmahani , Alireza Nasiri Page 542
    Background and Aims
    The presence of heavy metals in water resources is a serious threat to human health. Due to the importance of this subject, this research was carried out to determine the concentration of heavy metals in drinking water resources of central and Southern Bardsir plain and compare the results with national and international standards.
    Methods
    The descriptive and cross-sectional study was performed in winter 2014 in the Environmental Health Engineering Research Center of Kerman University of Medical Sciences, Kerman, Iran. A census sampling of all drinking water resources (46 resources) of cities and villages in central and Southern Bardsir plain, Iran, was performed in the middle of each month. The concentration of heavy metals (arsenic, lead, copper, cadmium, and iron) in the samples was measured using an atomic absorption spectrophotometer. Data were analyzed by means of SPSS software.
    Results
    The results of the study showed that the maximum concentration of the metals were Pb = 4, Cu = 12, Cd = 0.8, Fe = 160, and As = 210 µg/l. The concentration of arsenic in 50% of the ground water samples was higher than the World Health Organization (WHO) standards for drinking water. However, the concentrations of the other contaminants were lower than permissible level.
    Conclusion
    High concentration of arsenic in some drinking water resources in the region under study is an important environmental problem. The higher than standard concentrations of arsenic in drinking water can be of geological origin. Because of the dangerous effects of arsenic on human health, appropriate measures should be taken by the relevant agencies.
    Keywords: Drinking water, Metals, Bardsir plain
    Abstract View Paper Original: Persian
  • Barriers for Wheelchair-User Disabled People to Participate in Leisure Physical Activities in Southeast of Iran
    Mohammad Pourranjbar , Loghman Keshavarz , Esmail Sharifian , Abolfazl Farahani Page 555
    Background and Aims
    Physical activity in leisure time can increase life expectancy in disabled people via increasing freshness, communicating with others, and participating in community activities and can prevent withdrawal and malaise. The aim of this research was surveying on barriers for wheelchair-user disabled people in their recreational activities in southeast of Iran.
    Methods
    In functional survey, the statistical population contained all of the wheelchair-user people of southeast provinces of Iran and the sample was 370 that were chosen via stratified random sampling method. A researcher-made questionnaire was used which face and content reliability was confirmed by sport management professors; and the structural reliability confirmatory factor analysis showed its high structural reliability. Cronbach's alpha and correlation coefficients was used to certitude the validity. Research data were analyzed using descriptive, inferential Friedman, repeated-measures ANOVA, and Wilk's Lambda tests in SPSS software.
    Results
    There were significant differences between the mean ranks of individual (?2 = 211.166, P < 0.05) and structural (?2 = 40.715, P < 0.05) barriers; while there was no significant difference between the mean ranks of cultural-social barriers (?2 = 1.498, P > 0.05) affecting leisure time physical activities in wheelchair-user disabled. There was significant difference between the means of individual, structural and cultural-social barriers (F= 38.216, P < 0.05). The mean of cultural-social barriers (3.40 ± 0.91) was significantly more than individual (2.96 ± 0.79) and structural (3.06 ± 0.89) barriers. There was no significant difference between personal and structural barriers (P > 0.05).
    Conclusion
    Wheelchair-based people consider more of the constraints to be related to the society, coworkers’ and familiars’ attitudes. Supportive approaches on disabled people would be pervasive in all aspect not limited just in physical and ergonomic structural ones. Physical activity is and inevitable need of life and is more important for disabled people, due their special condition.
    Keywords: Physical activity, Participation constraints, Wheelchair, user, Disabled people, Southeast, Iran
    Abstract View Paper Original: Persian
  • A Review of Pomegranate Functional Compounds and Their Role in Human Health in Laboratory and Clinical Trials
    Hamid Reza Akhavan Page 569
    Pomegranate as a functional food and nutraceutical source has gained widespread popularity. Pomegranate and its juice and extracts are currently being widely offered, with or without scientific support, to consumers as a new superfood with numerous health promoting effects. Therefore, due to the explosion of interest in pomegranate as a therapeutic source, the aim of the present work was to investigate the functional effects of pomegranate. This was a review study. Due to the extensive studies of pomegranate, the most cited papers were elicited from ScienceDirect, Springer, PubMed, and Google Scholar databases using the keywords pomegranate, pharmacological, therapeutic, functional compounds, microorganism, bioactivity, and cancer. The antioxidant, antiinflammatory, antiviral, antibacterial, antifungal, and anticancer properties of pomegranate have been reported. Moreover, cardiovascular health improvement, diabetes prevention and management, menopausal symptoms relief, hormone balance, increased libido in both genders, skin nourishment including antiwrinkle effects, and protection against Alzheimer’s disease and rheumatoid arthritis were reported in various studies. The majority of these health effects have been attributed to its high polyphenolic content and the unique fatty acid profile of its seeds. It should be noted that functional properties of pomegranate products have been mostly studied in vitro, but to a very limited degree in vivo or human clinical trials. Although there is not sufficient evidence for the health effects of pomegranate, some preliminary evidence that show promising results against cardiovascular disease, diabetes, and prostate cancer have been reported in human clinical trials.
    Keywords: Pomegranate (Punica granatum), Therapeutic effects, Functional food, Anticancer
    Abstract View Paper Original: Persian