فهرست مطالب

تحقیقات پزشکی - سال دوم شماره 3 (پیاپی 7، بهار 1383)

مجله تحقیقات پزشکی
سال دوم شماره 3 (پیاپی 7، بهار 1383)

  • تاریخ انتشار: 1383/02/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • سیمین ترابی نژاد، بهرام کرمی صفحه 1
    مقدمه
    در مقایسه با کارسینوم ها، سارکوم های بافت نرم، تومورهای مهاجر تر هستند و میزان مرگ و میر در آن ها بیشتر است. درجه بندی (گریدینگ)، یکی از مهم ترین عوامل مشخص کننده رفتار تومور های بدخیم است. امروزه، باور بر این است که باید افزون بر درجه بندی، از عوامل دیگر هم برای تعیین پیش آگهی تومور ها بهره گرفت. هدف از بررسی کنونی، مقایسه وضعیت پلوییدی و نیز، تعیین میزان دی ان آ(DNA) در سارکوم های بافت نرم، تومور های خوش خیم و ضایعات غیر توموری این ناحیه و نیز، مشخص کردن اهمیت این روش در رابطه با رده بندی سارکوم های بافت نرم است.
    روش کار
    پنجاه و دو مورد تومور بافت نرم، در بردارنده 34 مورد سارکوم و 18 مورد تومور های خوش خیم و ضایعات غیر توموری گردآوری گردید. نمونه های آسیب شناسی دوباره بررسی و تشخیص پایانی داده شد. تومور های بد خیم بافت نرم با روش FNCLCC درجه بندی شد. در مرحله دیگر، بر روی بهترین اسلاید هر ضایعه، میزان دی ان آ، به وسیله دستگاه فلوسیتومتری مشخص گردید. داده ها گردآوری و واکاوی شدند و میزان دی ان آ؛ S-Phase Fraction و رده بندی تومور های بدخیم بافت نرم مقایسه شد.
    یافته ها
    از 18 مورد ضایعات خوش خیم بافت نرم و غیر توموری، 12 مورد، از نظر اندازه دی ان آدپیلویید بودند. یک مورد لنفانژیوم، یک مورد همانژیوم درون ماهیچه ای و یک مورد هیستیوسیتوم فیبروی آتی پی کال، هیپردیپلوییدی نشان دادند. در حالی که، یک پاراگانگلیوم و دو مورد گرانولارسل تومور، تتراپلویید بودند. میانگین S-Phase Fraction در تومور های خوش خیم دیپلویید، 23.9 درصد و برای آناپلوییدها، 41.5 درصد بود. در حدود یک سوم سارکوم های بافت نرم، دیپلویید و دیگران، آناپلویید بودند. میانگین S-Phase Fraction برای سارکوم های دیپلویید، 23 درصد و برای آناپلویید ها 42 درصد مشخص گردید Cut off value) برابر با 20). هیچ گونه رابطه ای میان آناپلوییدی، رده بندی، وضعیت پلوییدی و تمایز تومور دیده نشد. S-Phase Fraction به گونه ای چشمگیر با بالا رفتن درجه تومور در ارتباط بود (P=0.001).
    نتیجه
    تعیین میزان دی ان آدر تومور های بافت نرم روش غیر قابل اعتماد برای تعیین پیش آگهی است، اما میزان S-Phase Fraction عامل مهمی در تعیین پیش آگهی و در رابطه با درجه تمایز تومور است.
    کلیدواژگان: نئوپلاسم بافت نرم، سارکوم، فلوسیتومتری، پلوییدی، S فاز فراکشن، رده بندی
  • جمشید کهن طب، محمدرضا پنجه شاهین، اسماعیل صادقی، سید حمیدرضا طباطبایی صفحه 15
    مقدمه
    با کتری استرپتوکوک بتا همولیتیک گروه (GABHS) A یک میکروب بالقوه بیماری زا بوده و عفونت های گوناگون را در میان کودکان و بزرگسالان ایجاد می کند. بیش از 60 سال است که از پنی سیلین، به عنوان داروی انتخابی، برای درمان عفونت های این باکتری استفاده می شود و این در حالی است که، برخی باکتری های خانواده استرپتوکوک، مانند آنتروکوک، به پنی سیلین مقاوم شده اند، اما تاکنون گزارشی مبنی بر مقاوم بودن باکتری GABHS به پنی سیلین از هیچ جای جهان به چاپ نرسیده است. در بررسی کنونی، به الگوی حساسیت این باکتری به پنی سیلین و دیگر آنتی بیوتیک های معمول توجه شده است.
    روش کار
    در این طرح، 125 نمونه باکتری یاد شده، جدا شده از بیماران مبتلا به گلو درد چرکی، عفونت های سوختگی، سینوزیت و عفونت های پوستی نسبت به آنتی بیوتیک های پنی سیلین، وانکومایسین، تتراسیکلین، اریترومایسین، کلرامفنیکل، سیپروفلوکساسین و سفالوتین با روش های استاندارد Disk (DD) Diffusion واندازه گیری (MIC) Minimum Inhibitory Concentration تعیین حساسیت شدند.
    یافته ها
    صد در صد نمونه ها به پنی سیلین (MIC: 0.002-0.032 μgr/ml) و وانکومایسین (MIC: 0.125-2 μgr/ml) حساس بودند. حساسیت این تعداد استرپتوکوک بتا همولیتیک گروه A به سفالوتین، 97.6 درصد (MIC: 0.01-8 μgr) کلرامفنیکل، 88.8 درصد (MIC: 1-32 μgr/ml) اریترومایسین، 87.2 درصد (MIC: 0.32-64 μgr.ml)، تتراسیکلین 75.2 درصد (MIC: 0.125-128 μgr/ml) و سیپروفلوکساسین، 92.8 درصد (MIC:0.125-4 μgr.ml) بود.
    نتیجه
    باکتری های جدا شده از عفونت های گوناگون انسانی در این منطقه، مانند دیگر نقاط جهان، نسبت به پنی سیلین کاملا حساس بوده و آنتی بیوتیک انتخابی برای عفونت های استرپتوکوکی به شمار می آید. پیشنهاد می شود افرادی که، نسبت به پنی سیلین دارای واکنش های حساسیتی هستند از اریترومایسین و یا دیگر ماکرولید ها استفاده کنند.
    کلیدواژگان: میکروب استروپتوکوک بتا همولیتیک گروه A، آنتی بیوتیک، فارنژیت، پنی سیلین، MIC
  • محمدرضا فتاحی، رضا کشاورز صفحه 27
    مقدمه
    در میان بیماران مبتلا به هپاتیت B مزمن تنوعی زیاد در بروز آنتی ژن e (HBeAg) با ارزش احتمالی پیش آگهی وجود دارد.
    روش کار
    در این بررسی آینده نگر، در 307 بیمار آلوده به آنتی ژن سطحی هپاتیت (HBsAg) B، که به هنگام اهدای خون یا به طور اتفاقی شناسایی شده بودند، HBeAb, HBeAg آلانین ترانس آمیناز (ALT) و آلفافتوپروتیین سرم (α-FP) اندازه گیری شد و سونوگرافی از کبد انجام گرفت. بیماران به دوسته HbeAg- مثبت و HbeAg- منفی بخش شدند و ارتباط این شاخص ویروسی با نشانگان نکروزی- التهابی، یعنی ALT بررسی شد.
    یافته ها
    HBeAg در 50 بیمار (16.3 درصد) و HBeAb در 257 بیمار (83.7 درصد) مثبت بود. ALT غیر طبیعی (بیشتر از 2.5 برابر طبیعی) در 16 بیمار (32 درصد) از افراد -HBeAg مثبت و در 39 بیمار (15 درصد) از افراد HBeAg – منفی یافت شد. از 55 بیمار با افزایش ALT 16 نفر (29 درصد) –HBeAg مثبت و 39 نفر (71 درصد) HbeAg- منفی بودند. در حالی که، HBeAg در 34 بیمار (13.5 درصد) با آنزیم طبیعی مثبت بود.
    نتیجه
    در افراد آلوده به ویروس هپاتیت B، بین HBeAg سرم و سطح آلانین ترانس آمیناز رابطه مستقیم وجود دارد.
    کلیدواژگان: آنتی ژن e، آنتی بادی e، هپاتیت B، آلانین ترانس آمیناز، هپاتیت مزمن
  • کیوان پاک شیر، مهین مقدمی، مسعود امامی، پریوش کردبچه صفحه 33
    مقدمه
    عفونت های بیمارستانی (Nosocomial) به گروهی از عفونت ها گفته می شود، که بیماران پس از بستری شدن در بیمارستان ها به آن مبتلا می شوند. یکی از شایع ترین این بیماری ها، عفونت های دستگاه ادراری ناشی از کاتتر است. باکتریوری (Bacteriutia) و فونگوری (Funguria) یا وجود قارچ در ادرار، از علایم اولیه ابتلا به این عفونت ها است، که ممکن است، با یا بدون علایم بالینی باشد. هدف از این پژوهش، بررسی میزان شیوع نقطه ای فونگوری، شناسایی عوامل آن و شناسایی عفونت های دستگاه ادراری در استفاده کنندگان از کاتتر فولی بوده است.
    روش کار
    از شمار 101 بیمار بستری دارای کاتتر فولی در بیمارستان شریعتی تهران، شماره 509 نمونه ادراری در مدت هفت ماه گردآوری گردید. از ادرار کامل برای شمارش کلنی استفاده شد. از ته نشین ادرار برای آزمایش مستقیم، کشت و شمارش گویچه های سفید استفاده گردید. برای تشخیص عوامل قارچی، از روش های معمول آزمایشگاهی و آزمون جذب قند ها به روش API-20C AUX بهره جویی شد.
    یافته ها
    شمار 34 مورد (33.7 درصد) از بیماران، به باکتریوری 12 مورد (11.9 درصد) به فونگوری و 17 مورد (16.8 درصد) به فونگوری و باکتریوری به صورت همراه (Mixed) مبتلا بودند. میزان شیوع فونگوری در افراد مذکر، 21.27 درصد در افراد مونث 35.1 درصد بود. عوامل قارچی جدا شده، شامل کاندیدا آلبیکنس (24 مورد)، کاندیدا گلابراتا (چهار مورد) و کریپتوکوکوس لارنتی (یک مورد) بود. حداکثر شمارش کلنی، برابر با CFU/ml 185000 بود و هیچ یک از بیماران، علایم عفونت دستگاه ادراری نداشتند. شمار نه مورد از بیماران، پس از تعویض سوند، به فونگوری مبتلا گشتند.
    نتیجه
    وجود مخمر در ادرار در حضور کاتتر فولی به تنهایی نشان دهنده عفونت دستگاه ادراری نیست، با این حال، می تواند احتمال ابتلا به آن را افزایش دهد.
    کلیدواژگان: عفونت دستگاه ادراری، باکتریوری، فونگوری، کاندیدا، کریپتو کوکوس، کاتتر
  • شهناز پورآرین، علیرضا راسخی صفحه 42
    مقدمه
    آسیب مغزی ناشی از هیپوکسی-ایسکمی مغز یک علت عمده مرگ و میر حاد و ناتوانی عصبی مزمن در نوزادان و کودکان است. آمار نشان می دهد که بروز آسفیکسی سیستمیک در نوزادان رسیده 20 در هر 1000 تولد زنده است. از 20 تا 50 درصد از نوزادان مبتلا به آسفیکسی، که به آسیب مغزی هیپوکسیک- ایسکمیک دچار شده اند، در دوره نوزادی می میرند. در میان روش های گوناگون تصویربرداری مغز، سی تی اسکن، به عنوان یک شیوه نوین تصویربرداری، به علت هزینه کمتر، ارایه اطلاعات بیشتر و غیر تهاجمی بودن، برای بررسی طبیعت و میزان آسیب مغزی برتری دارد.
    روش کار
    این بررسی، به صورت مقطعی و تحلیلی و با بررسی نوزادان مبتلا به آسفیکسی که در بخش های نوزادان بیمارستان نمازی و حافظ شیراز بستری بودند، انجام شد. این نوزادان، دارای ویژگی هایی چون سن بارداری بیشتر از 37 هفته، وزن متناسب با سن بارداری، آسفیکسی شدید حوالی زایمان، نشانه های عصبی غیر طبیعی و نبود ناهنجاری های مادرزادی عمده بودند. مرحله بندی (Staging) این نوزادان، بر پایه یافته های بالینی انجام گرفت، که برای مرحله بندی آسیب مغزی هیپوکسیک- ایسکمیک استفاده می شوند و بر پایه آن، نوزادان به سه مرحله بخش شدند. ارتباط این مراحل بالینی با یافته های سی تی اسکن مغزی آن ها، که در طی دو هفته نخست زندگی انجام شده است تعیین گردید.
    یافته ها
    در این بررسی، 45 نوزاد مبتلا به آسفیکسی بررسی شدند. ارتباط میان سه مرحله بالینی و بودن خیز مغزی، معنی دار بود (P=0.02) و احتمال بودن خیز مغزی در مراحل بالاتر، بیشتر بود (در مرحله 45.2 درصد و در مرحله 66.7:3 درصد). خونریزی درون جمجمه، در 15 مورد وجود داشت (33.3 درصد). درصد مواردی که، در سی تی اسکن مغز خونریزی داشتند، در سه مرحله نخست، دوم و سوم، به ترتیب، برابر با 20 درصد، 20 درصد و 60درصد بود و میان سه مرحله بالینی و وجود خونریزی درون جمجمه، رابطه معنی دار وجود داشت (P=0.027) از 45 مورد، نه مورد (20 درصد) دارای سی تی اسکن طبیعی و 36 مورد (80 درصد)، دارای سی تی اسکن غیر طبیعی بودند، که با افزایش مراحل بالینی نسبت مستقیم داشت. سی تی اسکن غیر طبیعی در سه مرحله نخست، دوم و سوم، به ترتیب 70 درصد، 75 درصد و 93.3 درصد بود و دارای ویژگی 30 درصد و حساسیت 83 درصد بود.
    نتیجه
    تشخیص شدت آسیب در آسفیکسی، بر پایه مراحل بالینی می تواند با یافته های غیر طبیعی پیشرفته سی تی اسکن مغز هماهنگی داشته باشد. از آنجا که، عوارضی همچون خیز و خونریزی مغزی و یا تشنج بیشتر با مراحل پیشرفته آسفیکسی همراه است، شاید بتوان در مواردی که به سی تی اسکن دسترسی نیست، بر پایه یافته های بالینی درمان های حمایتی زودرس را برای بهبود پیش آگهی انجام داد.
    کلیدواژگان: آسفیکسی، نوزادان، مغز، سی تی اسکن
  • ژاله ذوالقدری، زهره توانا، عباس قادری صفحه 54
    مقدمه
    سقط عادتی، به سه سقط خود به خود یا بیشتر، پیش از هفته بیستم بارداری گفته می شود. عللی گوناگون باعث سقط جنین می شود، با این حال، در حدود 50 درصد موارد، هیچ علتی خاص برای توجیه سقط پیدا نمی شود. شواهدی زیاد در دست است که، از نظریه فرآیند آلوایمونیتی، به عنوان علت سقط پی در پی در دست است که، از نظریه فرایند آلوایمونیتی، به عنوان علت سقط پی در پی در این گروه حمایت می کند. به این معنا که، در این افراد به علت پاسخ ایمنی نامناسب مادر، آنتی بادی های مادری علیه آنتی ژن های موجود بر سطح گویچه های سفید پدری، که به وسیله جنین عرضه می گردد، ساخته نمی شود و این امر باعث شکست روند بارداری خواهد شد. هدف از اجرای این بررسی، تعیین ارزش اندازه گیری آنتی بادی علیه لنفوسیت پدری (ALPA) برای شناخت بیماران با سقط پی در پی بدون علت است.
    روش کار
    بر روی یکصد و سی بیمار با سقط عادتی اولیه، که به بخش زنان درمانگاه مطهری شیراز، مراجعه کرده بودند، برای یافتن علت سقط آزمایش و بررسی های لازم انجام گرفت. بر روی افرادی که، علتی خاص برای سقط آن ها پیدا نشد، آزمایشWBC Cross Match برای تعیین آنتی بادی علیه لنفوسیت پدری انجام گردید. در گروه شاهد، که 50 زن با داشتن دست کم یک فرزند بودند و برای پیوند کلیه مراجعه کرده بودند نیز، APLA اندازه گیری شد. در مرحله بعد، افراد مبتلا به سقط پی در پی با آنتی بادی علیه لنفوسیت پدری منفی، طی چند مرحله، با استفاده از گویچه های سفید همسری، ایمونیزه شدند.
    یافته ها
    از 130 بیمار مراجعه کننده، 50 نفر دارای علتی خاص برای سقط پی در پی نبودند (38.5 درصد). در این بیماران، APLA اندازه گیری شد، که در هشت درصد افراد، APLA مثبت گزارش شد و در گروه شاهد، این میزان 20 درصد بود، که این اختلاف، از نظر آماری قابل توجه نبود. پس از طی چهار مرحله ایمنی زایی در گروه APLA– منفی سرانجام، 88 درصد بیماران ایمونیزه شدند.
    نتیجه
    آزمایش WBC Cross Match منفی و نبود APLA در خون مادر نمی تواند به عنوان یک آزمون ایمنی شناختی دقیق برای شناسایی زنان با سقط پی در پی به دلایل ایمن شناختی مطرح باشد.
    کلیدواژگان: سقط عادتی، آنتی بادی علیه لنفوسیت پدری، آلوایمونیته
  • مهران کریمی، لیلا مصلی نژاد، مهدی عبداللهی فرد صفحه 62
    مقدمه
    تالاسمی ماژور، یکی از بیماری های ارثی است که نزدیک به 25000 نفر را در ایران درگیر کرده است. یکی از درمان های تالاسمی ماژور، استفاده از پیوند مغز استخوان است.
    روش کار
    این پژوهش، یک بررسی توصیفی- تحلیلی است، که برای بررسی یافته های کبدی در بیماران تالاسمی ماژور که مورد پیوند مغز استخوان قرار گرفته اند، انجام شده است. نمونه های مورد پژوهش را، 43 بیمار تالاسمی ماژور که مورد پیوند مغز استخوان قرار گرفته و پرونده های آنان در بایگانی بخش پیوند مغز استخوان موجود بود، تشکیل می داد. ابزار گرد آوری داده ها، پرسشنامه ای دو بخشی بود، که در بخش نخست پرسشنامه، ویژگی های شخصی و اطلاعات بیماران، چون سن آغاز تزریق خون و شیوه تزریق دسفرال و در بخش دوم، یافته های کبدی و شمارش کامل گلبول های خونی، پیش و پس از پیوند مغز استخوان بیان شده بود. داده های مورد پژوهش پیش از پیوند و سپس، 12 ماه پس از پیوند، گردآوری شدند. سه آزمایش از این بیماران، به دوره پیش از پیوند مربوط بود و دیگران پس از پیوند به این ترتیب که، در ماه نخست، سه آزمایش، ماه دوم دو آزمایش و از ماه سوم تا دوازدهم، هر یک از ماه ها، یک آزمایش از آنزیم های کبدی و شمارش کامل گلبول های قرمز گردآوری شد.
    یافته ها
    بیشتر بیماران مورد پژوهش، در دامنه سنی 5 تا 15 سال بودند و دارای هموگلوبین کمتر از هفت گرم در دسی لیتر بودند. تفاوتی معنی دار از نظر جنسی بین بیماران وجود نداشت. تزریق دسفرال در 64.7 درصد بیماران نا منظم بوده و آغاز آن، در 58.2 درصد، سنین یک تا چهار سالگی بوده است. سن آغاز تزریق خون در 55.7 درصد بیماران، زیر یک سال بود. 86 درصد نمونه های پژوهش دارای رسوب آهن در کبد خود بودند و 86 درصد افراد در گروه دو و سه، از نظر عوامل خطر ساز قرار گرفته و آنتی ژن سطحی هپاتیت (HBsAg) B در آنان منفی بود. در بیماران گروه دو و سه، ارتباطی معنی دار میان تغییرات آنزیم های کبدی، در پیش و پس از پیوند وجود داشت (P<0.05) اندازه آنزیم های کبدی شامل ALT, AST و آلکالین فسفاتاز بیماران گروه پر خطر (کلاس دو و سه) افزایشی معنی دار را پس از پیوند نشان داد. اندازه های پروتئین، آلبومین وبیلی روبین سرم با تغییر فراوان در دامنه طبیعی بود و متغیر هایی مانند هموگلوبین، پلاکت و گلبول های سفید در مدت نمونه گیری و پس از پیوند؛ سیر نزولی داشته و سپس، با سیر صعودی در دامنه طبیعی قرار گرفتند.
    نتیجه
    تغییرات آنزیم های کبدی پس از دریافت پیوند مغز استخوان، ارتباطی مستقیم با کارکرد کبد، پیش از دریافت پیوند دارد، که با توجه به این که درصد بالایی از بیماران دارای رسوب آهن در کبد خود بودند و با قرار گرفتن در گروه های دو و سه عوامل خطر ساز، آسیب های فراوان کبدی پس از پیوند مغز استخوان در این بیماران پرهیز ناپذیر است. بنابراین، پیشنهاد می شود که پیوند مغز استخوان در بیماران انجام شود، که آسیب های جدی کبدی و سیروز ندارند و از انجام پیوند در بیماران گروه دو و سه خودداری کرده و به انجام پیوند در بیماران گروه یک بسنده شود، مگر این که پیوند مغز استخوان و پیوند کبد، همزمان در نظر قرار گیرد.
    کلیدواژگان: تالاسمی ماژور، پیوند مغز استخوان، آنزیم های کبدی
  • منوچهر سدیفی، شاهین آقایی صفحه 71
    بیمار، زنی 32 ساله، با شکایت ریزش ناگهانی بخشی محدود از مو های سر از 24 ساعت پیش، به درمانگاه تخصصی پوست بیمارستان شهید دکتر فقیهی شیراز مراجعه کرد. در معاینه بالینی، جز جای بهبود جراحی تیرویید در قسمت قدامی گردن و پیشینه کم کاری تیرویید و پاراتیرویید، که پس از جراحی با لووتیروکسین، کلسیم و ویتامین D3 درمان شده بود، مشکلی دیگر نداشت. ناخن ها، پوست و مخاط بیمار طبیعی بود. بر روی پوست سر یک ناحیه گرد (Patch) موضعی و کم مو در پشت سر دیده می شد، که در آن، موها تقریبا به یک اندازه و در نزدیکی سطح پوست سر شکسته شده بود. چندین نقطه قرمز همانند جای نیش حشرات بر روی پوست ناحیه مورد نظر به چشم می خورد، اما پوسته، موهای پیچ خورده (Twisted Hair) و موی علامت تعجب وجود نداشت. در معاینه دست موی ریخته شده، که بیمار با خود در درون پاکت آورده بود. چندین عدد مورچه مشاهده شد. این مورچه ها از نوع مورچه های کارگر از جنس فیدول (Pheidole) تشخیص داده شدند. این بیمار، یکی از چند موردی بود، که تا کنون با شکایت ریزش موضعی مو های پوست سر، به علت حمله مورچه های موخور، به این درمانگاه مراجعه کرده بودند.
    کلیدواژگان: مورچه موخور، ریزش