فهرست مطالب

فصلنامه مطالعات شهر ایرانی اسلامی
پیاپی 26 (زمستان 1395)

  • ویژه نامه فصلنامه شماره 26
  • تاریخ انتشار: 1395/11/20
  • تعداد عناوین: 14
|
  • علی عباسی*، جعفر میرزاحسابی صفحات 5-14

    در این مقاله شهر اصفهان به دلیل قدمت تاریخی، فرهنگ، هنر و... به عنوان الگو در نظر گرفته شده است. می‌خواهیم بدانیم که کارکرد این «جسم» بزرگ جاندار چگونه است و چگونه تولید معنا می‌کند تا آن را به عنوان «الگو- شهر» در نظربگیریم و معرفی‌کنیم. در این رابطه شهر را همچون متنی در نظر می‌گیریم که از کنش‌گرانی تشکیل‌ شده و دارای مکان‌ها و تصاویری متعدد است بنابراین به مثابه یک نظام نشانه‌ای عمل‌ می‌کند و دارای دستور زبانی است. بر این باوریم که اصفهان با ویژگی‌های خود، شهر اسطوره‌ای است که در هنر و ادبیات تکرار می‌شود و می تواند به عنوان الگوی پایتختی فرهنگی، هنری و فکری برای جهان و بخصوص جهان اسلام مورد توجه باشد. در این مقاله ابتدا، در بخش اول تلاش می‌کنیم به معرفی فضا و مکان شهر اصفهان در معنای کارکردی آن بپردازیم تا در ادامه بتوانیم طبقه‌بندی‌ای از این فضا و مکان به دست دهیم تا کارکرد آن را بهتر درک کنیم؛ آن‌گاه، در بخش دوم که به عنوان بحث و هم چنین راه‌ حل نظری، در نظر گرفته می‌شود، سعی ‌می‌کنیم تبدیل این فضا و مکان کارکردی را به فضا و مکان بیانی یا تبدیل آن به نشان‌شدگی را نشان‌دهیم تا راه ‌حلی ارایه کنیم که گردشگران، شهروندان بومی و دیگر شهروندان شهر اصفهان را بهتر ببینند تا بتوانند هویت خود را در آن پیداکنند و در ادامه بتوانیم گردشگر بیش تری برای این شهر اسطوره‌ای، تاریخی و آرمانی جذب کنیم. درواقع، این مقاله نشان می‌دهد از چه نوع فضایی باید استفاده‌کرد تا گردشگران جذب شهر اصفهان شوند؟ و چگونه می‌توان این فضا را ایجاد کرد؟ این مقاله هم چنین نشان‌می‌دهد که چگونه می‌توان در شهر اصفهان عنصر خیال را برای جذب گردشگران به خدمت گرفت و چگونه می‌توان تخیل آنها را خلاق کرد؟

    کلیدواژگان: اصفهان، هویت، الگو شهر، اسطوره، فضای شهری
  • بهمن نامور مطلق، میثم یزدی* صفحات 15-26

    شهرها و محله‌های تاریخی و سنتی را می‌توان همچون متنی جامع و منسجم قلمداد کرد که خوانش آن می‌تواند برای شهرها و محله‌های امروزین ما روشنگر شاخصه‌های متعددی باشد. برای دستیابی به خوانش متنی- زبانی از فضای شهری و معمارانه بهره‌گیری از یک روش‌شناسی متناسب از اهمیت بسزایی برخوردار است. تحلیل گفتمان نهادی و سازمانی به همراه نشانه‌شناسی از حوزه‌های بین‌رشته‌ای هستند که هرچند از زبان‌شناسی آغاز شدند ولی امروزه در حوزه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی جایگاه خود را تثبیت کرده‌اند. نوشتار حاضر در پی آن است تا با بهره‌گیری از روش‌شناسی و مفاهیم تحلیل گفتمان نهادی- سازمانی، و هم چنین مفاهیم نشانه شناختی رولان بارت، و بهره گیری از تحلیل هفت‌سطحی معماری نشانه شناختی و گفتمانی مبتنی بر نظر بارت، عناصر موجود در محله های سنتی شهر اصفهان (با تمرکز بر مراکز اجتماعی مرکزمحله علی قلی آقا) را خوانش کند. به واسطه پیوستگی و انسجام نسبی حفظ‌شده در این محله که از بخش‌های مهم محله بزرگ بیدآباد اصفهان است و هم چنین مرمت و احیای بسیاری از بناهای سنتی آن، پژوهش حاضر بر روی این محله متمرکز شده و حمام علی‌قلی‌آقا بنای اصلی است که تحلیل گفتمانی و نشانه‌شناختی آن حجم اصلی تحلیل داده‌های مقاله حاضر را به خود اختصاص داده‌است. پژوهش حاضر نشان می‌دهد که در محله‌های سنتی اصفهان همچون علی‌قلی‌آقا، مرکزیت محله در حلقه مسجد، حمام و بازار شکل می‌گرفته و بیش ترین سطح اجتماعی شدن در حمام محقق می‌شده‌است. حمام برای تمام سوژه‌ها و بناهای نشان‌دار و بی‌نشان محله امکان دلالت‌های متعدد را فراهم می‌سازد و از این رو بنایی است بسیار موثر در شکل‌گیری نظام نشانه‌ای و گفتمانی یک محله یا شهر.

    کلیدواژگان: تحلیل گفتمان نهادی، نشانه شناسی شهری، بارت، شهرسازی صفوی، محله علی قلی آقا
  • زهرا اهری* صفحات 27-38

    انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت صفویان و اقداماتی که برای تغییر و گسترش آن صورت گرفت، مورد توجه مطالعات پرشماری در حوزه‌های گوناگون به‌ویژه معماری و شهرسازی بوده است، اما به این وجه که معاصران این رویداد چه قرایتی را از این تحولات داشتند، توجه زیادی نشده است. در این مقاله تلاش می‌شود که با قرایت روایت‌های ساخته شدن اصفهان در چند تاریخ‌نامه دوره صفویه و بررسی واژگانی که در توصیف این رویداد، به مثابه نشانه‌های زبانی به‌کار رفته و انطباق دلالت‌های آن با نمونه‌هایی که به مثابه نشانه‌های معمارانه ساخته‌شده است، چگونگی دنبال شدن تلاشی آگاهانه برای خلق کیفیتی خاص از فضا در شهر اصفهان، روشن شود. با بررسی چگونگی ثبت این کیفیت فضایی توسط کسانی که در آن دوره در شهر بوده‌اند، نشان داده می‌شود که خلق این کیفیت فضایی چه صورت‌هایی از زندگی را در شهر رواج داده و این صورت‌های زندگی چه دلالت‌هایی را در همان زمان و زمان‌های بعد به همراه داشته است. چنین خوانشی از شهر به مثابه بهشت که معاصران زمان ساخته شدن «اصفهان نو» انجام می‌دادند، مبتنی بر فراهم آمدن صورت‌هایی از فضا و زندگی شهری بوده است که تا آن زمان سابقه نداشت و بعد از تغییرات در عناصر سازنده این صورت‌ها نیز دیگر اثری از آن نمی‌توان یافت.

    کلیدواژگان: اصفهان صفویان، اقدامات شاه عباس اول، نشانه شناسی فضا، نشانه شناسی فرهنگی، میدان نقش جهان
  • محمد هاشمی* صفحات 39-50

    در این مقاله، نحوه بازنمایی شهر اصفهان در رمان گاوخونی نوشته جعفر مدرس صادقی، از دیدگاه واسازی ژاک دریدا مورد مطالعه قرار گرفته‌است. نتیجه نشان می‌دهد زاینده‌رود به عنوان نشانه طبیعی و بناهای معماری همچون سی‌وسه پل و پل خواجو به عنوان نشانه‌های نمادین شهر اصفهان، در رمان گاوخونی نشانه‌هایی مرکزیت‌یافته هستند که بر هویتی ثابت، یکه و پایدار دلالت دارند. هویتی بازمانده از گذشته به عنوان مدلول متعالی که همچون گوهری باید کشف شود و برای این کشف یا باید در عمق آن حرکت کرد یا به انتهای آن رسید که نشانه این انتها باتلاق گاوخونی است. در عین حال، رمان با بازی‌های حاشیه و مرکز و مرکزگریزی که بر نشانه‌های طبیعی و نمادین مذکور در طول داستان اعمال می‌کند، موجب واسازی این نشانه‌های «هویت‌محور» می‌شود. در پایان این مقاله، فیلم گاوخونی که اقتباسی از رمان مذکور است، از همین منظر مورد بررسی قرار گرفته‌است. نتیجه مبین آن است که فیلم گاوخونی تلاش کرده اقتباس وفاداری از رمان ارایه دهد، بنابراین بازنمایی واسازانه از شهر اصفهان، در فیلم همچون رمان اتفاق می‌افتد. با این تفاوت که تغییرات کوچکی در رمان، گاهی موجب تقویت یا تضعیف دیدگاه واسازانه رمان نسبت به شهر اصفهان شده است.

    کلیدواژگان: اصفهان، زاینده رود، گاوخونی، واسازی، هویت
  • مریم لاری*، یاسمن یزدی صفحات 51-60

    میدان نقش جهان و آثار اطراف آن مجموعه‌ای کم نظیر از هنر و معماری و بخش ارزشمندی از هویت ملی-مذهبی ایرانی است. این پژوهش برای خوانش گرافیک محیطی این محله به مثابه «متن فرهنگی» از نظریات رولان بارت سود جسته است؛ وی «متن» را دارای لایه‌های گوناگون معنایی می‌داند که نشانه‌های آن می‌توانند از رابطه‌های قراردادی به رابطه‌های نمادین سیر کنند. در این خوانش، مفهوم دلالت‌های ضمنی که فقط با درک زمینه پیچیده‌ای از داده‌های فرهنگی، اجتماعی، روان‌شناسی، زیبایی‌شناسی و... پدیدار می‌شوند، گسترش می‌یابد. دامنه مطالعاتی این مقاله حدود 100 مورد از آثار گرافیک محیطی محله نقش جهان است. دلالت‌های معنایی برخی از نشانه‌ها در بافت فرهنگی و رمزگان زیبایی‌شناسی، شامل موارد فنی نشانه‌های تصویری چون فرم، رنگ، ترکیب‌بندی و متریال مورد خوانش قرار گرفته‌اند. از طرف دیگر گرافیک محیطی این محله در جنبه‌های مسیریابی، اطلاع رسانی، و هویت یابی مورد بررسی قرار گرفته‌اند. از آنجا که مکان‌های تاریخی به عنوان بخشی از هویت جمعی و حتی فردی کاربران از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند، گرافیک محیطی به مثابه بخشی از مکان سازی که به «تصویر» محل می پردازد، می بایست حاوی ارزش‌های فرهنگی مرتبط و معنادار باشد و «تصویر» بنا را مخدوش نسازد؛ در این مسیر، درک فضا به عنوان متنی فرهنگی و یافتن راهکارهای خلاق برای بسط ایده اصلی و توسعه کاربری‌های جدید، شایان توجه جدی است. کوشش‌هایی برای نیل به این مقصود در محله نقش جهان صورت گرفته است اما در مجموع، عدم رعایت مبانی زیبایی‌شناسی و کمبود ایده‌پردازی خلاق باعث ناهماهنگی تابلوها با بافت تاریخی شده‌است. این اغتشاش، دریافت دلالت‌های معنایی متن فرهنگی را با اشکال مواجه ساخته و در مواردی حضور کاربر در فضاهای مذهبی را با چالش جدی روبه‌رو کرده است. از طرف دیگر، هم‌نشینی متن‌های تصویری و نوشتاری با دلالت‌های معنایی متفاوت و گاه متضاد باعث سردرگمی ‌کاربران و ایجاد شوک بصری شده است.

    کلیدواژگان: گرافیک محیطی، متن فرهنگی، اصفهان، محله نقش جهان، رویکرد نشانه شناسی
  • حمیدرضا شعیری*، سید احسان وحیدطاری صفحات 61-70

    مطالعه شهر- نشانه راهی به سوی ایجاد اعتبار نشانه- معناشناختی برای فضای شهری است. این اعتبار سبب می‌گردد تا شهر ویژگی‌های کمی خود را تعدیل کند و به سوی ایجاد ویژگی‌های کیفی گام بردارد و به همین دلیل است که هر شهری متکی بر مرجع‌های نشانه‌ای است که قادرند عمق حضور کنشگر را تغییر دهند و سبب نوعی برجسته‌سازی حضور گردند. در صورت تحقق این برجسته‌سازی، شهر- نشانه قابلیت عبور کنشگران را از وضعیت روزمره و فاقد معنا به سوی وضعیتی معنادار و تجدیدپذیر می‌یابد. بنابراین گسست از وضعیت‌های تکراری و تهی از معنا تنها در صورتی میسر است که بتوانیم نشانه‌های شهری را در وضعیت گسست با آنچه آشکارشدگی مطلق آن است قرار دهیم و هر نشانه شهری را تا عمق پدیدارشناختی آن بسط دهیم. تنها در این حالت است که گسست کمی و کیفی، ریتم حضور را تغییر می‌دهد و هر مکان به تجربه زیسته حضور استحاله می‌یابد. هدف اصلی این مقاله این است که با تبیین امر تجربه زیسته حضور، نشان دهد چگونه وجوه نشانه– معناشناختی مانند وجه ترکیبی، رانشی، آیکونیک و دیرشی در تغییر و استحاله نشانه‌های کاربردی شهری در نشانه– معناهای پدیداری دخالت می‌کنند.

    کلیدواژگان: شهر- نشانه، فضای اعتباری، عمق پدیدارشناختی، تجربه زیسته حضور، استحاله معنایی
  • رامتین شهبازی* صفحات 71-78

    سینما در کنار هنرهای تصویری دیگر این امکان را داشته تا مسایل مختلف را آن گونه که مورد نظر هنرمند است، بازنمایی کند. شهر یکی از این مقولات است که تاکنون در تاریخ سینما به اشکال مختلف بازنمایی شده‌است و امروزه از منابع مطالعاتی مهم در مطالعات شهری محسوب می‌شود. سینمای ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و در بزنگاه‌های مختلف کوشیده است تا تصویری از شهر ارایه کند. البته این بازنمایی تنها معطوف به تهران به ‌عنوان پایتخت نبوده است و در برخی فیلم‌ها شهرهای بزرگ دیگری نیز مورد مداقه واقع شده‌اند. یکی از این شهرها که در چند فیلم مورد بازخوانی قرار گرفته، اصفهان است. اصفهان به‌دلیل بافت اجتماعی- فرهنگی ویژه‌اش عرصه مناسبی برای روایت‌های مختلف در سینمای مستند و داستانی محسوب می‌شود. این مقاله قصد دارد با نگاهی به دو فیلم پری (داریوش مهرجویی، 1373) و فرش ‌باد (کمال تبریزی، 1381) نشان دهد چگونه دو فیلمساز دو نگاه متفاوت را به این شهر ارایه کرده‌اند. فرضیه مقاله این‌چنین خواهد بود که به ‌نظر می‌رسد در فیلم پری شهر عامل واگرایی و در فرش باد عاملی برای هم‌گرایی است. پرسش پژوهشی نیز بر این نکته استوار است که مهرجویی و تبریزی به‌عنوان فیلمساز چگونه این واگرایی و هم‌گرایی را ایجاد می‌کنند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و برای نتیجه‌گیری از الگوی اومولت در نظریه یاکوب فن اوکسکول یاری گرفته شده‌است.

    کلیدواژگان: اصفهان، اومولت، بازنمایی شهر، پری، فرش باد
  • ایمان زکریایی کرمانی* صفحات 79-92

    گردشگری در عصر حاضر یک ظرفیت مهم فرهنگی و اقتصادی در نظر گرفته می‌شود که می‌تواند زمینه‌های فرآیند روابط بینافرهنگی را فراهم سازد. در جریان این روابط بینافرهنگی بهترین و ایده‌آل‌ترین حالت شکل‌گیری، نوعی تعامل و نفی کلیه عواملی است که می‌تواند این تعامل را به تقابل بدل سازد. اصفهان، یکی از مهم‌ترین مراکز گردشگری ایران، به عنوان پایتخت صنایع دستی و هنرهای سنتی ایران مطرح است. هنرهای سنتی اصفهان این ظرفیت را داراست تا در جریان گفتمان روابط بینافرهنگی حاصل از گردشگری به عنوان یک عامل گفتمانی فعال نقش ایفا کند. در این راستا مهم‌ترین پرسش اصلی این پژوهش این است که هنرهای سنتی در جریان گفتمان روابط بینافرهنگی حاصل از گردشگری با تاکید بر گردشگران خارجی چه نقش و کارکردهایی می‌تواند داشته باشد؟ این مقاله به منظور پاسخ‌گویی به این پرسش اصلی از روش نشانه‌شناسی فرهنگی و روش تحقیق کتابخانه‌ای و میدانی بهره برده‌است. در این راستا مهم‌ترین هدف این مقاله بررسی مفاهیم کلیدی همچون روابط بینافرهنگی و موقعیت هنرهای سنتی در راستای فرآیند شکل‌گیری روابط بینافرهنگی حاصل از گردشگری است. از جمله نتایج مهم این پژوهش می‌توان به این نکته اشاره کرد که هنرهای سنتی در فرآیند روابط بینافرهنگی حاصل از گردشگری در سه سطح شروع روابط، جهت‌دهی روابط و عاملی مهم در تعامل دوطرفه عمل می‌کند. هنرهای سنتی در این فرآیند کارکردهای زیادی می‌تواند داشته باشد اما چهار کارکرد ارزشی، هویتی، تعاملی و پادگفتمانی از جمله مهم‌ترین کارکردهای هنرهای سنتی در جریان روابط بینافرهنگی حاصل از گردشگری است.

    کلیدواژگان: روابط بینافرهنگی، گردشگری، هنرهای سنتی، گردشگر خارجی، نشانه شناسی فرهنگی
  • آنیتا صالح بلوردی* صفحات 93-100

    درک یک حقیقت به طور مستقیم از طریق عقل صورت نمی‌پذیرد، بلکه نشانه‌‌هایی وجود دارد که از طریق آنها به ما معرفی می‌شود و از همین طریق شناخت صورت می‌گیرد. این توالی نشانه‌ها همان چیزی است که شارل ساندرس پیرس سمیوز1 می‌نامد و منظور از آن حرکتی است که در ذهن به وقوع می‌پیوندد تا شناخت جدیدی از طریق احساس، عینیت2 و سپس انتزاع3 حاصل آید. نشانه‌ها به شکل ملموس و ناملموس ظاهر می‌شوند و مانند کد هستند. شناخت تک‌تک این کدها در نشانه شناسی باعث می‌شود در مورد آنچه مورد بررسی است شناخت لازم حاصل آید و در وسیله ارتباطی مدنظرگرفته‌شوند. تغییر در سبک زندگی و گرایش به وسایل ارتباط جمعی نوین نقش مهمی‌ در پیشبرد اهداف فرهنگی بازی می‌کند. بازدید حقیقی از مکان به موازات خود بازدید مجازی، توسط سایت را پیشنهاد می‌دهد. سایت‌ها از اقصی نقاط جهان فضایی را برای تبلیغ فرهنگ، رونق اقتصادی، تعاملات اجتماعی و آموزش فراهم می‌آورند، در صورتی که در کشور ما این امر با تقلیدی کورکورانه و بدون انجام راهبردهای لازم صورت می‌گیرد. در این میان محور اصلی مطالعه بازدیدکننده و برطرف کردن نیازها و خواسته‌های او است. در این مقاله سایت گردشگری اصفهان به عنوان نمونه انتخاب شده‌است. مطالعه پیش رو نخست تاکید می‌ورزد تا گونه‌های سایت مشخص شوند، سپس گونه‌های متفاوت را انتخاب کرده‌ و استراتژی‌های متعددی پیش روی مفهوم‌پرداز قرار داده‌ است و در انتها با معماری اطلاعات تاثیرات حسی مورد نظر را برنامه ریزی می‌کند. بدین صورت نه‌تنها ارتباط تصویری برقرار و پویایی سایت تضمین می‌شود، بلکه شناخت فرهنگی در قالب آن نیز صورت می‌گیرد.

    کلیدواژگان: نشانه شناسی، سایبرموزه، مجاز، روایت، فرهنگ، دیجیتال
  • منیژه کنگرانی* صفحات 101-114

    دیوارنگاره‌ها یکی از مهم‌ترین اجزای کارکردی شهر محسوب می‌شوند که وظیفه انتقال پیام را به شیوه هنری به مخاطبان بر عهده دارند. این آثار که اغلب نظارت دولتی بر سفارش و اجرای آنها نقش دارد، به مدت طولانی در معرض دید رهگذران قرار می‌گیرند و مضامین مختلف حماسی، دینی، مقوله‌های فرهنگی و اجتماعی را بازمی‌نمایانند یا صرفا نقشی تزیینی بر عهده دارند و برای زیبایی مکان، تصویر می‌شوند. محل قرارگیری دیوارنگاره‌ها در گستره فضای شهری بسیار اهمیت دارد و در صورت عدم دقت و نظارت باعث می‌شود بینندگان و مخاطبانی که در شهر تردد دارند، آثاری با مفاهیم ارزشی، دینی، عرفانی و... را گاه در مکانی نامناسب مشاهده ‌کنند که می‌تواند آرامش بصری و تفکرشان را از این عدم هماهنگی دچار خدشه کند و نیز انتقال و تداعی معانی مورد نظر را به تعویق اندازد یا به‌کل منتفی کند. چنان‌که بی‌تفاوت و منفعل از کنار این آثار بگذرند که کاملا مغایر با هدف اجرای چنین آثاری است. این مقاله بر ‌آن است دیوارنگاره‌های شهر اصفهان را به عنوان پیرامتن شهر یا یک اثر معماری مورد توجه قرار دهد و به خوانش نشانه‌ها و تصاویر و نیز تداعی معانی آنها، در چند مکان و فضای مختلف شهری بپردازد.

    کلیدواژگان: اصفهان، دیوارنگاره، مخاطب، ترامتنیت، پیرامتنیت
  • علیرضا اسماعیلی*، رضا مختاری اصفهانی صفحات 115-120

    اصفهان را اگر «شهر مساجد» بنامیم، سخن گزافی نیست. شهری که گنبدهای مینایی و مناره‌های برکشیده به آسمان آن، چشمان هر ناظری را خیره می‌سازد. میدان امام (نقش جهان) هم هرچند بناهای دیگری جز مساجد شاه (امام) و شیخ لطف‌الله را در خود جای داده است، اما بیشتر زینت و زیبایی خود را مدیون مساجد آن است. اماکن مذهبی در اصفهان پیش از صفویه هم رونق و شکوه داشته و از ایدیولوژی اسلامی نشات گرفته‎اند. به طوری که مسجد جامع اصفهان که پیشینه‎اش را به آتشکده‎ای زرتشتی می‎رسانند، تحت تاثیر این ایدیولوژی، مسجدی برای دولت‎های اسلامی با گرایش سنی شد. صفویه اما مساجدی ملهم از ایدیولوژی شیعه بنیان نهادند. در این مقاله سعی شده است نمادها و نشانه‌هایی از ایدیولوژی صفویان در ساخت مسجد شاه (امام)، که از مهم‌ترین یادگارهای شاه عباس اول صفوی است، با مدد از روایات سیاحان خارجی ردیابی شود. نمادهایی که گاه نه در آثار و جلوه‌های ظاهری، که در روایات مرتبط با این مساجد برساخته و جلوه‌گر شده‌اند.

    کلیدواژگان: اصفهان، مسجد شاه(امام)، نشانه ها، نمادها، ایدئولوژی شیعه
  • محمدعلی ایزدخواستی* صفحات 121-136

    اگر شهر اصفهان را در بستر شهرسازی معاصر مورد مطالعه قرار دهیم، با برخی فضاهای شهری مواجه می‌شویم که در دوره خود به خوبی خلق شده‌اند و طی دهه‌های مختلف، کارکرد خود را حفظ کرده‌اند. این فضاها با هم‌نشینی مناسب با آثار تاریخی پیرامونی، کارکرد امروزی خود را داشته و وارد زندگی مردم شده‌اند. یکی از این فضاهای شهری «مجتمع تجاری فرهنگی عباسی» که به شکل میدان‌گاهی در مقابل مهمانسرای تاریخی عباسی، قرار گرفته است. طراحی هم‌سو با معماری پیرامونی، مجموعه مکملی از مهمانسرا، مجتمع و مدرسه چهارباغ را برای انسان به وجود آورده که سیما و منظر زیبایی برای آن نقطه شهر پدید آمده است. این مجتمع که از زمان ساختش نزدیک به نیم قرن می‌گذرد، توانسته است به سبب موقعیت جغرافیایی، کارکرد فرهنگی هنری و یکسری مولفه‌های دیگر، قسمتی از خاطره شهروندان شده و با آنها تعاملی دوسویه برقرار کند. در این پژوهش با رویکردی نشانه- معناشناسی، ضمن بررسی عناصر شهری و انسانی مجتمع، حرکت تاریخی‌اش از یک مکان کالبدی به یک فضای معناساز را مورد مطالعه قرار می‌دهیم.

    کلیدواژگان: اصفهان، مجتمع تجاری فرهنگی عباسی، نشانه-معناشناسی، فضای معناساز
  • مرضیه نامورمطلق* صفحات 133-139

    آیین‌ها و نمایش‌های کهن انباشته از نمادها و اسطوره‌ها هستند. گذشت زمان موجب شده این اسطوره‌ها و نمادها از معنای خود تهی و آیین‌ها و نمایش‌ها رفته‌رفته کمرنگ و محو شوند. زندگی انسان مدرن با از دست دادن آیین‌ها و تشرفات سنتی بخش قابل توجهی از معنای خود را از دست داده است. با از دست دادن معنای زندگی خلا بزرگی زندگی مدرن را گرفت و انسان این دوره را سرگشته کرد. یکی از راه‌های معناکاوی انسان معاصر بازگشت به اسطوره‌ها و آیین‌ها، نمادها و تشرفات بود. بازگشتی که بسیاری از محققان بزرگ مانند میرچا الیاده بر آن تاکید ورزیده‌اند. انسان معاصر کوشید تا با احیای سنت‌های کهن به احیای معنای ازدست‌رفته خود بپردازد. نمایش‌های سنتی به تماشاگه انسان دوره معاصر تبدیل شده‌است؛ انسان‌هایی که فقدان معنا را در نمایش‌ها و آیین‌های کهن جست‌وجو می‌کنند. از میان مثال‌های بی‌شمار در این زمینه می‌توان به سماع مولوی در ترکیه و کشتی ژاپنی سومو اشاره کرد. ورزش باستانی ایرانی – یعنی مورد مطالعاتی این نوشتار- نیز یکی از آیین‌های کهنی است که ریشه در اندیشه و باورهای باستانی دارد. ورزشی که پس از اسلام خیلی زود خود را با این دین و به‌ویژه با مذهب تشیع همراه و همگام کرد. از این رو ورود به زورخانه را می‌توان ورود به بخشی مهم از آیین، فرهنگ و سنن ایرانی دانست. این نوشتار بر آن است توضیح دهد که ورزش باستانی به سبب قابلیت‌های فراوانی که دارد می‌تواند نه‌فقط موجب احیای بخشی از هویت فرهنگی ایرانیان شود، بلکه هم چنین می‌تواند جهان‌گردان زیادی را جذب خود کند، اما این مهم زمانی ممکن خواهد شد که آیین‌ها و مناسک اجراشده در زورخانه را معناکاوی کرد.

    کلیدواژگان: ورزش باستانی، نشانه شناسی، آیین، اصفهان
  • مرتضی بابک معین* صفحات 140-145

    مفاهیم مکان و زمان از جمله اساسی‌ترین مفاهیم انسانی به شمار می‌روند. می‌توان از منظر فلسفی، این مفاهیم را مفاهیمی جوهره‌ای و ناب به شمار آورد و بدون ارتباط با سوژه انسانی و به شکل انتزاعی به تجزیه و تحلیل آن‌ها پرداخت. اما در نشانه‌شناسی به این مفاهیم به مثابه موضوعاتی نظر می‌شود که در ارتباط با سوژه انسانی معنا می‌دهند. به بیان دیگر در نشانه‌شناسی به جای زمان‌مندی و مکان‌مندی ناب، آن چه مورد نظر است زمان و مکان «زیسته» می‌باشد. از این‌روی تنها به شرط «نسبی» تعریف کردن «هستی » خود، یعنی از زمان کشف هستی و حضور دیگری است که مفاهیم زمان و مکان به مثابه اساس و پایه تفاوت‌های وضعیتی بین من و دیگری نیز فهمیده می‌شوند. بر همین اساس لاندوفسکی چهار گونه متفاوت جابه‌جایی و سفر را از یکدیگر تشخیص می‌دهد. مقاله حاضر ضمن تجزیه و تحلیل این چهار گونه جابه‌جایی سعی دارد نشان دهد چگونه سوژه‌ها وجوه متفاوت حضور و غیاب در مکان و زمان را با ورود به «این‌جا– الان » دیگری تجربه می‌کنند.

    کلیدواژگان: مکان، زمان، زمان و مکان زیسته، چهار گونه جا به جایی، لاندوفسکی