فهرست مطالب

فصلنامه سیاستهای مالی و اقتصادی
سال هشتم شماره 32 (زمستان 1399)

  • تاریخ انتشار: 1399/12/21
  • تعداد عناوین: 6
|
  • ویدا ورهرامی*، معصومه دادگر صفحات 7-45

    شیوع پاندمی کرونا علاوه بر مسری بودن در بین انسانها و آثار مخربی که برای سلامتی آنها داشته، در اقتصاد جهانی نیز آثار مسری بر جای گذاشته است؛ به طوری که ارتباط بین بازارهای مختلف در این دوران را نیز تحت تاثیر قرار داده است. در این مقاله، ارتباط بین بازارهای کالا، سرمایه، پول، نرخ ارز، طلا و انرژی مورد بررسی قرار گرفته است و به این منظور، شاخص قیمتی مصرف کننده، شاخص کل سهام، حجم نقدینگی، نرخ ارز، قیمت سکه بهار آزادی و قیمت نفت اوپک طی دوره 1386:1- 1399:09به عنوان شاخص های پرکاربرد این بازارها به کار گرفته شدند. برای بررسی اثر کیفی پاندمی کرونا از متغیر مجازی کرونا طی دوره زمانی 1398:11 الی 1399:09 استفاده می گردد. برای مدلسازی، رهیافت SVAR به کار گرفته شد و نهایتا برای اطمینان از نتایج حاصل از برآورد، دو عمل تحلیل توابع واکنش آنی و تجزیه واریانس نیز انجام پذیرفت. طبق نتایج برازش شوک های بازار طلا نقش عمده ای در توضیح تغییرات در بازار نرخ ارز و بازار کالا داشته است. بازار انرژی نیز نقش عمده ای در توضیح تغییرات بازار سهام به خود اختصاص می دهد و شوک های بازار ارز نیز بیشترین توضیح دهند گی را در بازارهای انرژی و سهام دارد.

    کلیدواژگان: کرونا، SVAR، شاخص کل سهام، حجم نقدینگی، قیمت نفت، نرخ ارز، قیمت طلا
  • عبدالرسول رحمانیان کوشککی*، لیلا سهولت صفحات 47-71

    هدف از انجام تحقیق حاضر  بررسی تاثیر هزینه حقوق صاحبان سهام بر درماندگی مالی و ارزش شرکت بوده است. روش پژوهش مورد استفاده در این مطالعه، روش شبه تجربی با طرح پس رویدادی است، جامعه آماری این تحقیق شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1390 تا 1398 می باشد که از این تعداد 128  شرکت به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار Eviews  استفاده شده و آزمون فرضیات از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و با استفاده از روش داده های پانل انجام شده است. نتایج نشان می دهد که هزینه حقوق صاحبان سهام بر درماندگی مالی و ارزش شرکت اثر مثبت و معنادار دارد. لذا، شرکت ها باید هزینه حقوق صاحبان سهام را به عنوان ابزاری برای تعیین درماندگی مالی در نظر بگیرند و همچنین به شاخص های هزینه حقوق صاحبان سهام جهت تغییر در ارزش شرکت توجه نمایند.

    کلیدواژگان: هزینه حقوق صاحبان سهام، درماندگی مالی، ارزش شرکت
  • رقیه حبیبی، مهدی حاج امینی*، کاظم یاوری صفحات 73-101

    رشد اقتصادی از مهمترین اهداف سیاستگذاری اقتصادی است؛ اما منافع آن لزوما به طور متناسب به دهک‏ های پایین جمعیت که متکی بر درآمد نیروی کار هستند نمی ‏رسد. بر این اساس، پژوهش حاضر دستمزدمحوری طرف‏ عرضه اقتصاد ایران را با استفاده از داده‏های سری زمانی 1343-1396 بررسی می ‏کند. یافته‏ ها نشان داد که رشد سرانه جبران خدمات نیروی کار تاثیر مثبت و معنی‏ داری بر رشد اقتصادی دارد. به علاوه، آزمون‏ های علیت تایید می‏ کنند که اگر تولید به سمت کاربرتر شدن (افزایش سهم نیروی کار) پیش رود، منافع رشد اقتصادی مستقیما به طبقات پایین اصابت کرده و ضریب جینی کاهش می ‏یابد. بنابراین استراتژی رشد پایدار دستمزدمحور برای اهداف دوگانه افزایش سطح درآمد و کاهش نابرابری درآمد مطلوب است. بدین منظور ساختار تولیدی متکی بر فراوانی نسبی نیروی کار و بخش ‏های کاربر دارای مزیت نسبی کمک خواهد کرد که بخش خارجی اقتصاد، دستمزدمحور شود و بتواند چرخه تقاضای دستمزدمحور-عرضه ‏ی دستمزدمحور ایجاد کند.

    کلیدواژگان: رشد اقتصادی، دستمزدمحوری، سودمحوری، نابرابری درآمدی
  • سروش حیدری اشترینانی، رامین خوچیانی*، محمد خرسند زاک صفحات 103-132

    با توجه به شرایط امروزی اقتصاد جهانی و فراگیری بحران اقتصادی ناشی از کووید19، سرمایه گذاران همواره به دنبال سرمایه گذاری بر روی دارایی های هستند که ضمن حفظ ارزش پول، دارای بازاده مناسبی نیز باشند و یکی از دلایلی که دارایی هایی همچون طلا، بیت کوین و دلار به‎عنوان بخشی از یک سرمایه‎گذاری جذاب هستند، این است که نرخ آن ها قابل افزایش است. لذا، سرمایه‎گذاری در دارایی‎هایی که همبستگی کمتری با یکدیگر دارند می تواند ریسک تعدیل شده‎ بازگشت دارایی‎ها را افزایش دهد. از این رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل هم حرکتی بیت کوین، طلا و نرخ برابری دلار در اقتصاد ایران انجام پذیرفت. بدین منظور با استفاده از تحلیل همدوسی و رویکرد موجک، هم حرکتی و ارتباط دوبه دوی این بازارها در اقتصاد ایران برای بازه زمانی سال1390 تا نیمه اول سال 1399 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل همدوسی نشان می دهد که در افق زمانی کوتاه مدت طی سال های 1390-1393 و افق های میان مدت طی سال های 1390 الی 1395 ارتباط نرخ بازدهی بیت کوین و نرخ ارز در جهت عکس (فاز مخالف) بوده است. امادر افق های بلندمدت تر در سال های 1392 الی 1396 نرخ بازده طلا بعد از بیت کوین حرکت می کند و یک متغیر پس رونده محسوب می شود. علاوه بر آن همدوسی بین نرخ بازدهی طلا و بیت کوین نشان می دهد که شدت ارتباط بین این دو متغیر در تمامی افق ها و در طول دوره زمانی تحقیق چندان زیاد نبوده است؛ اما ارتباط این دو متغیر در سال های 1396الی 1398 در افق 16 الی 64 هفته شدت زیادی داشته است که البته جهت این ارتباط معکوس بوده است.

    کلیدواژگان: قیمت طلا، بیت کوین، رویکرد موجک، هم حرکتی
  • فاطمه صمدی* صفحات 133-160

    در قالب تئوریهای اقتصاد متعارف، مالیات اصلیترین منبع درآمد دولتها است. مالیاتها از ابزارهای سیاستهای مالی دولت هستند که از مهمترین ارکان هر نظام مالی تلقی میشوند. در کشورهای صادر کننده نفت، فروش نفت عمدهترین منبع درآمدی دولت به حساب می آید. به دلایل مختلف از جمله، نوسانهای قیمتی نفت و از دست رفتن یک ذخیره ملی با ارزش، این روش قابل تایید نیست و این مساله که باید سیستم مالیاتی این کشورها اصلاح گردد تا جایگزین مناسبی برای تامین مخارج دولت باشد، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تاثیر انواع درآمدهای مالیاتی بر رشد اقتصادی در حالت حضور و عدم حضور درآمدهای نفتی است. مطالعه حاضر بر اساس روش تحقیق کاربردی است. جهت برآورد مدل از داده های بازه زمانی 1384-1395 استفاده شده است. مدل تحقیق حاضر روش حداقل مربعات جزیی است. تخمین مدل در فضای نرم افزار Smart PLS صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که با ورود درآمدهای نفتی به مدل از اثرگذاری درآمدهای مالیاتی بر رشد اقتصادی کاسته شده و نقش مالیات در ایجاد رشد و توسعه اقتصادی کاهش یافته است. اثر تعدیل کننده درآمدهای نفتی برابر با 07/0- درصد است که از طریق کاهش درآمدهای مالیاتی موجب کاهش رشد اقتصادی می گردد.در قالب تئوریهای اقتصاد متعارف، مالیات اصلیترین منبع درآمد دولتها است. مالیاتها از ابزارهای سیاستهای مالی دولت هستند که از مهمترین ارکان هر نظام مالی تلقی میشوند. در کشورهای صادر کننده نفت، فروش نفت عمدهترین منبع درآمدی دولت به حساب می آید. به دلایل مختلف از جمله، نوسانهای قیمتی نفت و از دست رفتن یک ذخیره ملی با ارزش، این روش قابل تایید نیست و این مساله که باید سیستم مالیاتی این کشورها اصلاح گردد تا جایگزین مناسبی برای تامین مخارج دولت باشد، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تاثیر انواع درآمدهای مالیاتی بر رشد اقتصادی در حالت حضور و عدم حضور درآمدهای نفتی است. مطالعه حاضر بر اساس روش تحقیق کاربردی است. جهت برآورد مدل از داده های بازه زمانی 1384-1395 استفاده شده است. مدل تحقیق حاضر روش حداقل مربعات جزیی است. تخمین مدل در فضای نرم افزار Smart PLS صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که با ورود درآمدهای نفتی به مدل از اثرگذاری درآمدهای مالیاتی بر رشد اقتصادی کاسته شده و نقش مالیات در ایجاد رشد و توسعه اقتصادی کاهش یافته است. اثر تعدیل کننده درآمدهای نفتی برابر با 07/0- درصد است که از طریق کاهش درآمدهای مالیاتی موجب کاهش رشد اقتصادی می گردد.در قالب تئوریهای اقتصاد متعارف، مالیات اصلیترین منبع درآمد دولتها است. مالیاتها از ابزارهای سیاستهای مالی دولت هستند که از مهمترین ارکان هر نظام مالی تلقی میشوند. در کشورهای صادر کننده نفت، فروش نفت عمدهترین منبع درآمدی دولت به حساب می آید. به دلایل مختلف از جمله، نوسانهای قیمتی نفت و از دست رفتن یک ذخیره ملی با ارزش، این روش قابل تایید نیست و این مساله که باید سیستم مالیاتی این کشورها اصلاح گردد تا جایگزین مناسبی برای تامین مخارج دولت باشد، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی تاثیر انواع درآمدهای مالیاتی بر رشد اقتصادی در حالت حضور و عدم حضور درآمدهای نفتی است. مطالعه حاضر بر اساس روش تحقیق کاربردی است. جهت برآورد مدل از داده های بازه زمانی 1384-1395 استفاده شده است. مدل تحقیق حاضر روش حداقل مربعات جزیی است. تخمین مدل در فضای نرم افزار Smart PLS صورت گرفته است. نتایج تحقیق بیانگر این واقعیت است که با ورود درآمدهای نفتی به مدل از اثرگذاری درآمدهای مالیاتی بر رشد اقتصادی کاسته شده و نقش مالیات در ایجاد رشد و توسعه اقتصادی کاهش یافته است. اثر تعدیل کننده درآمدهای نفتی برابر با 07/0- درصد است که از طریق کاهش درآمدهای مالیاتی موجب کاهش رشد اقتصادی می گردد.

    کلیدواژگان: نفرین منابع، بیماری هلندی، درآمد منابع، درآمد مالیات، رشد اقتصادی
  • صاحبه محمدیان منصور، ابوالقاسم گل خندان* صفحات 161-189

    هدف اصلی مطالعه حاضر پاسخ به این پرسش است که در بین عوامل اقتصادی و اجتماعی، راهبردی، سیاسی و نظامی و درآمدهای حاصل از منابع طبیعی، کدام یک نقش مهمی در تعیین بودجه دفاعی ایران طی سال های 1394-1338 داشته است؟ به این منظور از 18 متغیر  که بر اساس مبانی نظری، مطالعات تجربی و ساختار ایران بر سهم بودجه دفاعی از تولید ناخالص داخلی (شاخص بار دفاعی) موثرند، استفاده شده است. روش مورد استفاده نیز رویکرد متوسط گیری بیزی برآوردهای کلاسیکی (BACE)، به دلیل ویژگی های مناسب برای درنظرگرفتن فرض عدم اطمینان مدل می باشد. با برآورد 40000 رگرسیون و میانگین گیری بیزی از ضرایب این رگرسیون ها، متغیرهای موثر مشخص شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که تعیین کننده های اصلی بودجه دفاعی در ایران به ترتیب عبارتند از: متوسط بار دفاعی کشورهای جهان، متوسط بار دفاعی کشورهای خاورمیانه، سهم درآمدهای نفت و گاز از تولید ناخالص داخلی، جنگ تحمیلی، وقفه بار دفاعی و بار دفاعی رژیم صهیونیستی. بر اساس این نتایج می توان گفت که بیش تر متغیرهای تعیین کننده سهم بودجه دفاعی در ایران، راهبردی بوده اند و متغیرهای اقتصادی نقش چندانی در تعیین بودجه دفاعی ندارند.

    کلیدواژگان: بودجه دفاعی، متغیرهای راهبردی، ایران، متوسط گیری بیزی برآوردهای کلاسیکی (BACE)
|
  • Vida Varahrami*, Masoumeh Dadgar Pages 7-45

    In addition to being contagious to humans and the devastating effects on their health, the outbreak of the corona pandemic has also had contagious effects on the global economy; So that the relationship between different markets in this period has also affected. In this paper, the relationship between commodity markets, capital, money, exchange rates, gold and energy is examined and for this purpose, consumer price index, total stock index, liquidity volume, exchange rate, Bahar Azadi coin price and OPEC oil prices during the period 1386-1: 1399: 09 were used as widely used indicators of these markets. To investigate the qualitative effect of corona pandemic, the virtual variable corona during the period 1398: 11 to 1399: 09 is used. For modeling, SVAR approach was used and finally, to ensure the results of estimation, two operations of instantaneous reaction functions and analysis of variance were performed.

    Keywords: Corona, stock index, Liquidity, Consumer price index, Oil price, SVAR
  • Abdolrasoul Rahmanian Koushkaki*, Leila Saholat Pages 47-71

    The purpose of the present study was to influence equity on the financial treatment and value of the company. The research method used in this study is a quasi-experimental method with a post-event design. The statistical population of this research is insurance companies in the Tehran Stock Exchange during the years 2011 to 2019, Of these, 128 companies can be used as a sample by purposive sampling. were chosen. Eviews software was used for data analysis and hypotheses were tested through multiple regression analysis and panel data method. The results show that the cost of equity has a positive and significant effect on the financial treatment and value of the company. Therefore, companies must take stock of and consider equity, and also pay attention to the equity characteristics of changes in the value of the company.

    Keywords: The cost of equity, Financial Distress, company value
  • Habibi Roghaye, Mehdi Hajamini*, Kazem Yavari Pages 73-101

    Economic growth is an important objective of economic policymaking. Its benefits, however, do not proportionately reach low-income deciles of population that depend on labor income. Using time series data for the 1964-2016 period, this paper investigates wage-ledness of supply side of the Iranian economy. Empirical findings indicate that per capita growth of labor force compensation has a significant positive effect on economic growth. In addition, causality tests confirm that if production becomes more labor-intensive (increase in labor share), then the benefits of economic growth directly go to the pocket of lower-income deciles and the Gini coefficient declines. Therefore, wage-led sustainable growth strategy is a desirable strategy for the dual purpose of increasing growth and poverty alleviation. For this purpose, a structure of production that relies on relative labor abundance and labor-intensive sectors with comparative advantage will help foreign sector of the economy become a wage-led sector, inducing a cycle of wage-led demand and wage-led supply in the economy.

    Keywords: Economic Growth, Wage-ledness, Profit-ledness, Income Inequalily
  • Soroush Heidari Ashtrinani, Ramin Khochiani*, Mohammad Khorsandzak Pages 103-132

    Investors in times of crisis and inflation are always looking to invest in assets that, while maintaining the value of money, also have a good return, and one of the reasons is that gold assets, between Quinn and the dollar, are part of an investment. Comprehensive are attractive, they can increase their growth rate. Investing in assets that are less correlated with each other can increase the adjusted risk of return on assets. This article seeks to examine the movement of Bit coin, gold and the dollar exchange rate in the Iranian economy. For this purpose, using the analysis of empathy and econophysical approach, the interaction and bilateral communication of these markets in the Iranian economy for the period of 24/9/2011 to 16/7/2020and with weekly frequency were examined. The results of empathy analysis show that in the short-term horizon during the years 2011-2013 and the medium-term horizons during the years 2011 to 2016, the relationship between bitcoin rate of return and exchange rate in the opposite direction (opposite phase) has been. But in the longer term, between 2013 and 2017, the gold yield is moving after bitcoin and is considered a reversible variable. In addition, the correlation between gold and bitcoin return rates shows that the intensity of the relationship between these two variables in all agreements and during the research period was not very high, but the relationship between these two variables in the years 2017 to 2020 on the horizon 16 to 64 weeks has been very intense, but the opposite has been the case.

    Keywords: The price of gold, bitcoin, the wave approach, the same movement
  • Fatemeh Samadi* Pages 133-160

    In terms of economic theory tax is important main the Government income. . Taxes are one of the instruments of government financial institutions that are considered to be the most important pillars of any financial system. In oil-exporting countries, oil sales are the governmentchr('39')s main source of revenue.
    Due to various reasons, such as oil price fluctuations and the loss of a valuable national reserve, this method is not tolerable and the issue that the tax system of these countries should be corrected to be a suitable alternative to cover government expenditures seems inevitable. The main purpose of this study is to investigate the effect of various types of tax revenues on economic growth in the presence and absence of oil revenues. The present study is based on applied research method. To estimate the model, data from the period of 1395-1384 have been used. The present research model is the partial least squares method. Model estimation has been done in Smart PLS software space. The research results indicate the fact that with the inclusion of oil revenues in the model, the impact of tax revenues on economic growth has decreased and the role of taxes in creating economic growth and development has decreased. The moderating effect of oil revenues is -0.07 percent, which reduces economic growth by reducing tax revenues.

    Keywords: resource curse, Dutch disease, resource income, tax revenue, economic growth
  • Sahebeh Mohammadian Mansoor, Abolghasem Golkhandan* Pages 161-189

    The main objective of this study is to answer the question, which among the economic and social, strategic, political and military factors and Rents of natural resources, which one has played an important role in determining the defense budget of Iran during 1959-2015? For this purpose, have been used the 18 variables that effect on the defense budget contribution of GDP (defense burden index) according to theoretical foundations, empirical studies and structure of Iran. Bayesian Averaging of Classical Estimates (BACE) approach is used, due to convenience feature to consider the uncertainty assumption of model. With estimation of 40000 regressions and Bayesian averaging of coefficients, robust determinants of defense burden are specified. The results show that robust determinants of the defense budget in Iran were as follows: average the defense burden of world countries, average the defense burden of Middle East countries, share of oil and gas revenues from GDP, imposed war, lag of defense burden and defense burden of Israel. Based on these results can say that the more robust determinants of defense budget in Iran, were strategic and economic variables do not play a role in defining the defense budget.

    Keywords: Defense Budget, Strategic Variables, Iran, Bayesian Averaging of Classical Estimates (BACE)