فهرست مطالب

مطالعات خاورمیانه - سال بیست و هشتم شماره 4 (پیاپی 106، زمستان 1400)

نشریه مطالعات خاورمیانه
سال بیست و هشتم شماره 4 (پیاپی 106، زمستان 1400)

  • تاریخ انتشار: 1401/01/31
  • تعداد عناوین: 7
|
  • حسین ابراهیم نیا صفحات 1-20

    زمانی که حکومت اقتدارگرای معمرقذافی سقوط کرد، برای اغلب مردم این تصور ایجاد شد که روح صلح، آرامش و زیست مشترک سیاسی و اجتماعی در لیبی درحال شکل گیری است، ولی آنچه امروز مشاهده می شود وضعیت پرتلاطمی است که با دخالت و رقابت دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای ابعاد نامعلوم دیگری هم یافته است. اکنون این پرسش دارای اهمیت مطرح است که رقابت بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، آینده صلح در لیبی را چگونه رقم خواهد زد؟ به نظر می رسد که دخالت عوامل بیرونی به دلیل عدم شکل گیری ماهیت مشترک میان گروه های سیاسی لیبی پس از فروپاشی بوده است که محیط آشوب زده رقابتی، همراه با ترس را برای دخالت بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای فراهم نموده است؛ ترس امنیتی که زمینه ساز ایجاد یک معما و معادله امنیتی در این منطقه شده و آینده صلح در لیبی را با ابهام روبه رو کرده است. براساس یافته ها، مقاله حاضر به این جمع بندی می رسد تا زمانی که موضوع ضعف توزیع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... در لیبی مرتفع نگردد، رقابت بازیگران بیرونی ادامه دار خواهد بود؛ چراکه اساسا ضعف توزیع در لیبی ابتدا به ساکن بحران را ایجاد و سپس گسل های دیگر را فعال نموده و پیامد آن سبب شکاف های فکری، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و در نهایت امنیتی شده است. درواقع در مرحله نهایی ماهیت امنیتی رخ نموده و با دخالت بازیگران دولتی و غیردولتی بیرونی، زمینه های آشوب امروزی شکل گرفته و محیط پیرامونی این کشور را تحت تاثیر قرار داده که خود این موضوع با تاثیر متقابل بر لیبی چشم انداز صلح را ناپایدار نموده است. در این راستا تلاش شده که با بررسی زمینه های جنگ داخلی، بیان شود که بحران های آینده لیبی حاصل چه مواردی در تصمیم گیری بازیگران حال حاضر بوده است. بر همین اساس مقاله تلاش دارد با گردآوری مجموعه اطلاعات ضروری، به توصیف، تجزیه، تحلیل و استنباط روابط داده های مزبور بپردازد تا میزان اثرگذاری متغیرها بر یکدیگر مورد سنجش قرار گیرد.

    کلیدواژگان: لیبی، آشوب، صلح، رقابت، ترس امنیتی
  • رضا اختیاری امیری صفحات 21-40

    در سال های اخیر ژیوپلتیک خاورمیانه دگردیسی جدی همزمان در عرصه میدانی و مناسبات بین کشورهای منطقه را تجربه کرده است. این موضوع عمدتا برآیند کنش های متقابل بین تحولات میدانی و بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. یکی از مسایلی که در یک دهه اخیر تحت تاثیر بحران های نوظهور نظیر تحولات موسوم به بهارعربی شکل جدی تری به خود گرفته، تقویت روند صلح آشکار و پنهان بین برخی از دولت های عربی حوزه خلیج فارس با رژیم اسراییل است. در همین رابطه، اخیرا امارات متحده عربی توافق صلحی را با اسراییل به امضا رسانده است که تحول نوینی در مناسبات منطقه ای محسوب می گردد.  به طور قطع شکل گیری و تقویت دیپلماسی صلح عبری-عربی، در میان مدت و بلندمدت معادله قدرت و امنیت در منظومه ژیوپلتیک خاورمیانه را به ویژه برای جمهوری اسلامی ایران تغییر خواهد داد. باتوجه به این مسیله، سوال اصلی بر این مبنا قرار دارد که دیپلماسی صلح عبری-عربی چگونه امنیت ملی ایران را با تهدید مواجه می سازد؟ فرضیه اصلی مقاله بر اساس این انگاره مفصل بندی شده است که قرارداد صلح امارات متحده عربی با اسراییل از طریق تغییر موازنه قوای منطقه ای و بلوک بندی ژیوپلتیکی، فراهم ساختن زمینه حضور اسراییل در منطقه خلیج فارس، پیشبرد اهداف آمریکا به ویژه در قالب پروژه معامله قرن، تضعیف جبهه مقاومت به رهبری ایران و تحدید قدرت نقش آفرینی این کشور و متحدان آن، می تواند امنیت ملی ج.ا.ایران را با تهدید مواجه سازد. روش پژوهش تحلیلی-تبیینی است و از رهیافت نظری واقع گرایی جهت تبیین و تحلیل موضوع پژوهش استفاده شده است.

    کلیدواژگان: صلح عبری-عربی، خاورمیانه، امارات متحده عربی، اسرائیل، ایران
  • محمدجواد سلطانی، محمدرضا چیت سازیان صفحات 41-60

    شیوع ویروس کوید19 در مدت زمان کوتاهی، امنیت نرم کل خاورمیانه را به چالش کشیده است. مقابله با این پدیده ابزار خاص خود را می طلبد. این پدیده اثبات کرده است که منطقه می تواند با دو رویکرد نسبت به این دشمن مشترک مواجه باشد: یا با رویکرد مبتنی بر همگرایی و دیپلماسی سلامت، نیاز به همبستگی را بیشتر کرده و منطقه گرایی رواج دهد؛ یا با رویکرد بدبینانه و واپس گرایانه کنونی، واگرایی را تشدید کند. این در حالی است که رویکرد دیپلماسی در حوزه امنیت سخت در این منطقه تاکنون راهبردی شکست خورده بوده است و مولفه های امنیت سخت به ایجاد و توسعه تنش حتی در سطح جنگ منجر شده است. البته وجود بازیگران فرامنطقه ای برای مبارزه با این ویروس در منطقه کارساز نیست، چراکه آنها نیز درگیر این چالش هستند. اکنون خاورمیانه با انطباق تهدید های امنیتی نرم و سخت مواجه است. جدای از اینکه شیوع این ویروس یک جنگ بیولوژیکی باشد یا طبیعی، تاثیر ماهیت خود این پدیده بر صلح در منطقه چیست؟ آیا دیپلماسی حول این ویروس سبب خواهد شد کشورهای این منطقه به دیپلماسی در حوزه های گوناگون امنیت سخت نیز توجه کنند؟ این ویروس ثابت کرد منطقه خاورمیانه بیش از گذشته در معرض دشمنان مشترکی است که می تواند موجودیت هر کشوری را به چالش بکشد. کوید19 امنیت نرم و دیپلماسی سلامت را به اولویت اصلی جهانی برای همگرایی تبدیل کرده است، حال آیا این روند در خاورمیانه امکان پذیر است و ممکن است از دل بحران کنونی فرصتی برای همگرایی بین کشورهایی فراهم شود که درگیر رقابت مخرب هستند؟ مجموعه خاورمیانه باید به این دیدگاه برسند که اولویت های امنیتی خود را در آینده روابط خود تغییر دهند. روش پژوهش در این مقاله تبیینی است و تلاش شده است بر اساس مدارک و اسناد و کتابخانه ای مطالب گردآوری شود.

    کلیدواژگان: کوید 19، کرونا، امنیت، دیپلماسی سلامت، خاورمیانه
  • حامد طاهری کیا صفحات 61-80

    به طور پیش فرض، وقتی صحبت از صلح می کنیم نظر به سوی صلح میان کشورها می رود، درحالی که کاربرد صلح برای دوگانه حکومت-ملت غریب به نظر می رسد و از واژه آشتی استفاده می شود. بنابراین، در این مقاله می خواهیم مفهوم صلح را خارج از زمینه سنتی اش در بافتی متفاوت به کار بگیریم تا وضعیت رابطه حکومت-ملت، به لطف پیوند خوردن با مفهوم صلح، امکان بازاندیشیدن درباره وضعیت خاورمیانه را، از نظر ظرفیت آن برای تولید موقعیت های متفاوت زندگی، بدهد. ظرفیت تولید موقعیت های متفاوت زندگی دارای ماهیتی چندوجهی از تولید فضا-زمان های جدید به واسطه فعال شدن مردم و حکومت است. ما بررسی ایده صلح بین حکومت و ملت را در پرتو امکان تولید موقعیت های متفاوت زندگی در وضعیت دیجیتال خاورمیانه بررسی می کنیم. ازاین رو، این مقاله از نوع تحلیلی-نظری است که با استناد به متون علمی در حوزه اجتماعی، فرهنگی، و سیاسی عصر دیجیتال خاورمیانه به خلق ادبیات نظری درباره ایده چالش صلح بین حکومت-ملت می پردازد. به این ترتیب، ورود خاورمیانه به عصر دیجیتال چرخشی هستی شناختی را در ماهیت فضا-زمان اجتماعی به وجود آورده است که تولید موقعیت های متفاوت زندگی در پرتو زایش ارزش های جدید، چرخش ظهور و افول ارزش ها، ایجاد موقعیت ناپایدا، و تولید حرکت از ویژگی های ماهیت وضعیت دیجیتال است. آمیخته شدن مردم با وضعیت دیجیتال به شکل گیری ظرفیت هایی برای تولید موقعیت های جدید اجتماعی، فرهنگی و سیاسی منجر شده است که چرخشی را از «مردم در خدمت حکومت مستقل»، به مثابه وضعیت تاریخی حکومت مستقل از مردم و حاکمیت مطلق بر آنان، به سوی «مردم در خدمت مردم»، به مثابه وضعیت نوظهور تولید ارزش های مشترک در برابر حکومت مستقل رقم زده است. وضعیت مردم در خدمت مردم، سامانه جدیدی از قدرت را در جغرافیای ارتباطی دیجیتال به وجود آورده که حکومت مستقل را در مقابل تولید ارزش های اشتراکی تحول خواه مردم بر سر دو راهی انطباق یا تقابل با آنها قرار داده است. درنتیجه، وضعیت دیجیتال موقعیت ناممکن تولید مردم با ارزش های مشترک تحول خواه را ممکن کرد و یکی از مهم ترین کارکردهای آن در گسترش بهارعربی در خاورمیانه بود. به همین سبب، در خاورمیانه باتوجه به ریشه لاتین صلح در معنای هماهنگی، بین حکومت مستقل و مردم با ارزش های اشتراکی تحول خواه ناهماهنگی به وجود آمده است که صلح حکومت و مردم را، باتوجه به عملکرد وضعیت دیجیتال در به وجود آوردن موقعیت های جدید هویتی با سرگشتی، ابهام و تعویق همراه کرده است.

    کلیدواژگان: بهارعربی، دیجیتال، حکومت، مردم، خاورمیانه، صلح
  • سید اصغر کیوان حسینی، زهرا بهرامی صفحات 81-100

    در خاورمیانه، از دیرباز کنشگران درگیر بحران های امنیتی در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بوده اند؛ وضعیتی که از حاکمیت ریشه دار نوعی نگرش واقع گرایانه (ریالیستی) بر معادلات منطقه ای حکایت دارد. در این شرایط، بی اعتمادی، توازن تهدید و مسابقات تسلیحاتی به مهم ترین ویژگی های روابط متقابل میان بازیگران درون منطقه ای و نیز الگوی تعامل آنان با دیگر کنشگران برون منطقه ای تبدیل شده است. راهکارهای گوناگونی با هدف ارتقای سطح صلح گرایی در روابط میان بازیگران محوری منطقه اتخاذ شده که در مواردی به کاهش تنش انجامیده است. در این فضا با تشدید تنش امنیت انسانی در منطقه، به زعم منطق ناظر بر این نوشتار، زمینه سازی برای شکل گیری و تقویت «دیپلماسی علمی» در چارچوب سیاست بین الملل منطقه ای و به ویژه پایبندی بازیگران محوری به این نوع دیپلماسی به عنوان جلوه جدیدی از کاربست قدرت نرم، در ابعاد مختلف بر روند صلح سازی کمک خواهد کرد. کارکرد مزبور در بستر تعامل میان علم و سیاست شکل می گیرد و به دلیل حضور نافذ دانشگاهیان و متخصصان، برای سیاست مداران و توده های مردم از جذابیت و مقبولیت بالایی برخوردار است. در همین راستا، در سایه پیشبرد دیپلماسی مزبور، در آستانه های علم برای دیپلماسی، دیپلماسی برای علم و علم در دیپلماسی، جلوه های همکاری گرایانه و صلح سازی چون نقش آفرینی بازیگران کارکردگرای غیردولتی، برقراری تعامل برای تبادل داده ها، آگاهی از نیات و درنهایت مقابله با بحران های امنیتی مشترک بروز کرده و تقویت خواهد شد. در این راستا، پرسش محوری آن است که دیپلماسی علمی چگونه به کاهش تنش و تقویت فرآیند صلح سازی در خاورمیانه کمک خواهد کرد؟ در پاسخ، با بهره مندی از روش کیفی و جمع آوری داده ها این فرض آزمون می شود که دیپلماسی علمی به دلیل حساسیت زدایی از روابط سیاسی-امنیتی در قالب دیپلماتیک، فرصت سازی برای نقش آفرینی نخبگان علمی و دانشگاهی و مخاطب سازی گروه های مرجع اجتماعی بر محور نیازهای تخصصی، به تقویت فضای صلح گرایی و کاهش تنش کمک خواهد کرد.

    کلیدواژگان: دیپلماسی علمی، قدرت نرم، بازیگران کارکردگرای غیردولتی، صلح سازی
  • فریده محمدعلی پور، شیرین حداد زند صفحات 100-120

    جنگ، سیاست های فرقه ای و فساد اداری کشورهای بسیاری را در خاورمیانه تضعیف کرده است. کمبود منابع، ارایه خدمات ضعیف و فقدان یا ضعف موسسات حامی موجب گسترش اختلافات خشونت آمیز در سطح جامعه می شود و از زنان نه تنها به عنوان قربانیان همیشگی یاد می شود بلکه از آنها به عنوان ابزار جنگی استفاده می گردد. شورای امنیت سازمان ملل متحد از سال 2000 با صدور قطعنامه 1325 موضوع «زنان، صلح و امنیت» را در دستور کار خود قرار داد و با حفظ این دستورکار در قطعنامه های 1820، 1888، 1889، 1960، 2106، 2122 و به طور ویژه در قطعنامه 2242 به موضوع زنان و مقابله با تروریسم و افراط گرایی پرداخت. تاکیدات مکرر شورا زمینه را برای تلاش زنان به منظور مقابله با جنایات و حل درگیری ها در جوامع افزایش داد. بر مبنای قطعنامه 1325 شورای امنیت، برنامه اقدام ملی عراق از فوریه سال 2014 آغاز شد و عراق اولین کشور خاورمیانه ای است که آن را تصویب کرد. سوال اصلی مقاله حاضر آن است که چگونه تلاش های شورای امنیت بر نقش زنان در حفظ صلح در کشور عراق تاثیر گذاشته است؟ در پاسخ، این فرضیه با روش تکوینی بررسی می شود که شورای امنیت از طریق جریان سازی جنسیتی به پایان دادن به مصونیت مرتکبین خشونت های جنسی، مجازات مجرمین، جبران خسارت قربانیان توسط دولت و ایجاد فرآیندهای مسیولیت پذیری در قبال چنین جرایمی یاری رسانده است.

    کلیدواژگان: شورای امنیت، سازمان ملل متحد، صلح سازی، جایگاه زنان، عراق
  • سید عبدالامیر نبوی*، مریم پیمان صفحات 121-140

    در خلال تحلیل های سیاسی و اجتماعی موجود از نقش و حضور زنان در انقلاب ژانویه 2011، آنان اغلب در دو قالب بررسی و تحلیل شده اند؛ زنان فعال در حوزه سیاسی مانند اعضا و فعالان احزاب سیاسی و دانشجویان معترض. برخی دیگر از تحلیل ها به بررسی شرایط حضور زنان در عرصه سیاسی (انتخاب کننده و انتخاب شونده) می پردازند یا مطالبات زنان را در بر می گیرند. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش نشانه شناسی بر اساس تصاویر منتشرشده از زنان در مراحل مختلف انقلاب مصر و پس از آن، ابعاد دیگری از این تحول مهم منطقه را بررسی کند و اهمیت آن را در چارچوب فعالیت های تاریخی زنان مصر نشان دهد. از میان تصاویر منتشر شده از انقلاب مصر، سه حادثه مهم تحصن های ابتدایی در میدان التحریر، انتخابات ریاست جمهوری، برنامه های اعتراضی و یا حمایتی از حقوق زنان و مبارزه با تجاوز در مراسم دومین سالگرد انقلاب مصر برای بررسی در این نوشته انتخاب شده اند تا بر اساس نشانه ها به پرسش اصلی مبنی بر اینکه زن انقلابی مصری چه کسی است و چه ویژگی هایی دارد پاسخ دهد. این مقاله با بررسی عکس های منتشر شده در خبرگزاری های معتبر نقش زنان در انقلاب مصر را مستقل از مردان و نه تنها تابع و پیرو و هم چنین مغایر با کلیشه های سنتی رایج می داند که در کنار مردان نه تنها به عنوان حامی بلکه به مثابه پیشرو در انقلاب مشارکت داشته و دارند.

    کلیدواژگان: انقلاب ژانویه مصر، حقوق زنان، مشارکت اجتماعی، عکس