فهرست مطالب

نشریه اندیشه فلسفی
پیاپی 6 (بهار 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/08/26
  • تعداد عناوین: 6
|
  • نبی الله سلیمانی* صفحات 81-103

    نقد تاریخ فلسفه و معرفت شناختی قطعا جسارتی بزرگ می خواهد چرا که آثار و تبعات این امر نتایج خطرناکی می تواند در پی داشته باشد. زمانی که از هرگونه موجود متافیزیکی و فرا انسانی و بطور کل تبیین هرگونه مبحث معرفت شناختی در تشریح راهبرد دانش خود چشم پوشی کنیم آنگاه نتیجه کار می تواند به سمت نیهیلیسم و پوچ گرایی و بی نظمی و آنارشیسم سوق پیدا کند که چه برای فرد و چه برای جامعه می تواند خطرناک و سمی باشد. درحالیکه ما انتظار داریم در اندیشه رورتی با چنین اندیشه پوچ گرایانه ای روبرو شویم، برعکس فیلسوف مورد نظر ما مدعی است که اندیشه وی به آنچه که ذکر شد سوق داده نخواهد شد. بلکه درصدد لذت، شادکامی و خوشبختی برای انسان هست؛ زیرا اگرچه دیگر صحبت از حقیقت و خیر مطرح نیست ولی با گسترده تر کردن هرچه بیشتر همبستگی بین "ما"های انسانی درصدد تغییر این جاده و سوق به سمت یک اتوپیای انسانی است. هدف ما از نگارش این مقاله بررسی و تحلیل جایگاه مبانی معرفت شناختی اخلاق در اندیشه رورتی است.

    کلیدواژگان: فرا انسانی، معرفت شناختی، رورتی، همبستگی
  • حمید علایی نژاد* صفحات 105-119

    پاتنم در استدلالی نشان می دهد که پذیرش برون گرایی معنایی مستلزم کذب فرضیه شکاکانه مغزهای درون خمره، و درنتیجه عدم موفقیت شکاک در اثبات مدعای خود خواهد بود. بااین حال استدلال پاتنم به لحاظ معرفتی دوری بوده و منتج نیست. مقاله حاضر به ارزیابی تلاش رایت و نونان در ارایه تقریری قابل قبول از استدلال پاتنم اختصاص دارد. بر اساس ارزیابی این استدلال ها مشخص شد که (1) استدلال های رایت و نونان در بهترین حالت تنها می توانند نشان دهند که من مغزی درون خمره نیستم اما بدون استفاده از مقدمه ای کمکی قادر به اثبات این مطلب نیستند که ما مغزهایی درون خمره نیستیم؛ (2) برخلاف ادعای رایت، این مقدمه استدلال او که در زبان مغزهای درون خمره عبارت «مغز درون خمره» به مغز درون خمره ارجاع نمی دهد، و نتیجه حاصل از آن، یعنی این که زبان من متفاوت از زبان مغزهای درون خمره است، منجر به دوری بودن استدلال او می شود؛ و (3) تلاش نونان برای مصون ماندن از اشکال دوری بودن منجر به حصول نتیجه مطلوب نشده و استدلال او نیز همانند استدلال رایت به لحاظ معرفتی دوری است.

    کلیدواژگان: برون گرایی معنایی، شکاکیت، دور معرفتی، شرایط صدق حذف گیومه ای، فرضیه مغزهای درون خمره
  • علی جعفری اسکندری*، مهدی دهباشی، محمدرضا شمشیری صفحات 121-138

    هیدگر معتقد است الثیا نزد یونانیان به معنای ناپوشیدگی است که امری ذاتی برای موجودات است و به زبان شعر به بیان در می آید، اما افلاطون با قایل شدن به عالم مثل، حقیقت را به مثابه مطابقت مطرح و آنرا به عقل انسانی منتقل کرد. به همین دلیل، حقیقت خصوصیت ذاتی اش را از دست داد و تبدیل به مطابق شناخت با متعلق خود و بنابراین دوگانگی های مرسوم فلسفه شد. ملاصدرا هر چند شباهت های بنیادین با هیدگر دارد، اما حقیقت را دارای معانی چندگانه ای می داند و در مرحله سوم تفکر فلسفی خویش با رسیدن به تشان، با تفسیر خاصی که از فلسفه افلاطونی می کند دوگانگی های مرسوم فلسفه قبل از خودش را کنار می گذارد و به وحدت گرایی می رسد و حقیقت نزد افلاطون را امری دارای مراتب وجودی قلمداد و آنرا می پذیرد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای، ضمن نگاه کوتاه به حقیقت نزد افلاطون، به بررسی نگاه هیدگر و ملاصدرا و در نهایت استخراج  انتقادات صدرایی به تفکر هیدگری درباب حقیقت خواهیم پرداخت.

    کلیدواژگان: وجود، حقیقت، انسان، تشان
  • عبدالرزاق حسامی فر* صفحات 139-155

    نهضت ترجمه متون فلسفه یونان به زبان عربی در قرون دوم و سوم هجری، به ویژه در دوره خلافت منصور دوانیقی، موجب شد فرهنگ اسلامی در قرون چهارم و پنجم هجری با ظهور فیلسوفانی چون ابن سینا درخشش بسیار یافت. فلسفه غرب، دست کم از قرن هفدهم در مسیری حرکت کرده است که با آنچه در فلسفه اسلامی داریم، تفاوت ماهوی دارد و اگر بخواهیم شناخت عمیقی نسبت به آن داشته باشیم، نیاز داریم به اینکه یا مسلط بر زبان های غربی باشیم یا از ترجمه متون اصلی فلسفه غرب استفاده کنیم. به هر حال متون فلسفی غرب به زبان های مختلف مثل انگلیسی، آلمانی و فرانسوی نوشته شده اند و یک پژوهشگر فلسفه به رغم تسلط بر زبان انگلیسی، برای آشنایی با آثاری که به زبان های دیگر اروپایی نوشته شده اند، نیازمند کمک مترجمان است. در این مقاله اهمیت ترجمه متون فلسفه غرب و برخی الزامات آن بیان شده است.

    کلیدواژگان: ترجمه، متن فلسفی، فلسفه غرب، فلسفه اسلامی، مترجم، زبان های بیگانه
  • غلامرضا زکیانی* صفحات 157-173

    موضوع اخلاق و مبانی آن (فلسفه اخلاق) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بحث اخلاق همراه با دو شاخه دیگر حکمت عملی (سیاست و تربیت) به دلایلی از مدار بحث حکماء خارج شد. دلایلی چون یقینی نبودن احکام اخلاقی از یکسو و ترفند ابن سینا برای مانوس کردن حکمت نظری (فلسفه) با جهان اسلام از طریق سپردن حکمت عملی به شریعت. این دلایل سبب شد حکمت عملی از جمله مباحث سیاست و اخلاق از حوزه مباحث فلسفی خارج شده و هیچ گاه جایگاه شایسته خود را نه در فلسفه و نه در شریعت پیدا نکرد. همین امر سبب شد بحث حسن و قبح از سوی حکماء به حوزه کلام رانده شده و در مباحث نبوت و امامت محدود گردد.در عصر جدید که مباحث فلسفه اخلاق در کانون مسایل فلسفی قرار گرفت اندیشمندان مسلمان تلاش کردند مبانی اخلاقی را استحکام بخشند. دراین مسیر سه جریان قابل ذکر هستند: علامه طباطبایی با طرح مبحث اعتباریات، استاد مطهری با طرح مبحث حسن و قبح عقلی و من علوی و امام موسی صدر با طرح رویکرد اجتماعی به اخلاق. در این نوشتار ضمن اشاره به تاریخچه مذکور، دیدگاه امام موسی صدر معرفی و تحلیل می گردد. صدر اندیشمندی است که ضمن آشنایی با فلسفه ی اسلامی هرگز در چارچوب های آن محدود نمانده و برای حل مشکلات اجتماعی از جمله مبانی اخلاق با رویکرد آزادانه ای به سراغ قرآن و سنت رفت و یک مبنای الهی اجتماعی (اعتماد عمومی) برای اخلاق پی ریزی کرد. در انتهاء بحث اعتماد اجتماعی به عنوان کلیدواژه رویکرد صدر مورد تحلیل و ارزیابی قرار خواهد گرفت.

    کلیدواژگان: اخلاق، حکمت عملی، ارسطو، موسی صدر، اعتماد
  • حبیب کارکن بیرق* صفحات 175-190

    در این مقاله که به روش توصیفی- تحلیلی و استنتاجی نوشته شده، ابتدا دلالت های فلسفی استعاره ذهن همچون رایانه از سه منظر وجودشناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی استنتاج شد؛ سپس به استنتاج عناصر برنامه درسی از دلالت های فلسفی مذکور اقدام و درنهایت به نقد دلالت های استعاره مذکور در تعلیم و تربیت پرداخته شد. نظر به اینکه ما بر اساس استعاره ها فکر می کنیم، بر اساس استعاره مذکور ذهن امری منفعل است و به متربی نگاه ماشینی دارد؛ از فردیت، تشخص و اختیار متربی نشانی نیست؛ ارزش یابی مبتنی بر این رویکرد نیز بر سنجش سطوح پایین هدف های آموزشی و سنجش حافظه به جای یادگیری عمقی استوار است. نقدهایی که مطرح شده نشان می دهد که چنین نگرشی به انسان از منظر فلسفی و به ویژه از منظر تربیتی پذیرفتنی نیست. استعاره فوق الذکر تنها بر اساس قرایت ضعیف از کارکردگرایی می تواند در تبیین کارکرد ذهن یا مغز مفید باشد و دلالتی بیش از این ندارد.

    کلیدواژگان: استعاره، ذهن، مغز، رایانه، تعلیم و تربیت، کارکردگرایی
|
  • N. Soleimani* Pages 81-103

    Criticism of the history of philosophy and epistemology certainly requires great courage Because the effects and consequences of this can have dangerous consequences. When we ignore any metaphysical and meta-human being and explain any epistemological issue in general in explaining our knowledge strategy the result can then lead to nihilism, nihilism, disorder, and anarchism, which can be dangerous and toxic to both the individual and society. While we expect to encounter such nonsense in Rortychr('39')s thought, On the contrary, the philosopher in question claims that his thought will not lead to what has been mentioned. Rather, it is the percentage of pleasure, happiness and bliss for human beings; Because, however, there is no more talk of truth and goodness But by widening the solidarity between the human "us" as much as possible, it seeks to change this path and lead to a human utopia. Our purpose in writing this article is to examine and analyze the place of the epistemological foundations of ethics in Rortychr('39')s thought.

    Keywords: meta-human, epistemology, Rorty, solidarity
  • Hamid Alaei Nezhad* Pages 105-119

    Putnam argues that accepting semantic externalism would require refuting the brains-in-a-vat skeptical hypothesis, and as a result, the skeptic will not succeed in proving her claim. Putnam's argument, however, is epistemically circular and inconclusive. The present article is devoted to evaluating Wright and Noonan's attempt to provide a plausible version of Putnam's argument. Based on the evaluation of these arguments, it was determined that (1) Wright and Noonan's arguments can at best only show that I am not a brain in a vat, but without the use of any auxiliary premises, they can not prove that we are not brains in a vat; (2) Contrary to Wright's claim, this premise of his argument that In BIVese, “brain-in-a-vat” does not refer to brains-in-a-vat, and its result, that is, that my language is not BIVese, lead his argument to be epistemically circular;  and (3) Noonan's attempt to avoid epistemic circularity has not led to the desired result, and his argument, like Wright's, is epistemically circular.

    Keywords: semantic externalism, skepticism, epistemic circularity, disquotational truth conditions, brains-in-a-vat hypothesis
  • A. Jafari Eskandari*, M. Dehbashi, M.R. Shamshiri Pages 121-138

    Heidegger argues that Aletheia means non-concealment to the Greeks, which is inherent in beings, but Plato, believing in the proverbial world, introduced truth as conformity and transferred it to human reason. For this reason, truth lost its inherent character and became in accordance with cognition of its own, and thus of the conventional dichotomies of philosophy. Although Mulla Sadra has fundamental similarities with Heidegger, he considers truth to have multiple meanings, and in the third stage of his philosophical thought, by attaining sympathy, with his special interpretation of Platonic philosophy, he removes the conventional dualities of philosophy before him. He reaches and reaches unificationism and considers the truth in Plato as a matter of existential levels and accepts it. In this article, with a descriptive-analytical method and with library tools, while looking at the truth in Plato, we will examine the views of Heidegger and Mulla Sadra and finally extract Sadra's critiques of Heidegger's thinking about the truth.

    Keywords: Existence, Truth, Human, Tash'an
  • A. Hesamifar* Pages 139-155

    The movement of translating the texts of Greek philosophy into Arabic during the 2nd and the 3rd centuries especially in the period of caliphate of Mansour Davaniqi, was a main cause of the glory of the Islamic college or by the act of Muslim philosophers like Ibn Sina. At least from 17th century Western philosophy has moved in a way that is different from what we know of Islamic philosophy and if we need to have deep knowledge of it we need to either be expert in Western languages or to use the translations of their original texts of Western philosophy. The text of Western philosophy, however, have been written in several languages like English, German and French and a scholar in philosophy, in spite of his proficiency in English, to be familiar with works written in other European languages, he needs to the help of translators. This article explains the necessity of translating philosophical texts of Western philosophy and some entailments of it.

    Keywords: Philosophical texts, Western philosophy, Islamic philosophy, translator, foreign languages
  • Gh. Zakyani* Pages 157-173

    The subject of ethics and its principles (philosophy of ethics) is of particular importance. Ethics with Two Other Fields of Practical Wisdom (Politics and Education) for some reason it was out of the question. The reasons such as uncertainty about moral principles on the one hand And the trick of Avicenna to infuse theoretical wisdom (philosophy) with the Islamic world By entrusting practical wisdom to the Sharia on the other hand. These reasons have led to the exclusion of practical wisdom, including politics and ethics, from philosophical discussions, and these never found their rightful place in philosophy or in the law.This has led the good(Hosn) and evil(Ghobh) to the theologians and limited to the topics of prophecy and Imamate.

    Keywords: Ethics, Practical Wisdom, Aristotle, Moussa Sadr, Trust
  • H. Karon Beirag* Pages 175-190

    In this article, which is written by descriptive-analytical and inferential methods, first, the philosophical implications of the metaphor of mind as the computer, were inferred from three perspectives: ontological, epistemological, and anthropological; Then, the elements of the curriculum were deduced from the mentioned philosophical implications, and finally, the implications of the metaphor in education were criticized. Since we think based on metaphors, according to the above metaphor the mind is passive and has a mechanistic view to the student. The student does not have individuality and freewill. Evaluation based on this approach is based on measuring low levels of educational goals and measuring memory instead of deep learning. The criticisms that have been made show that such an attitude towards human beings is not acceptable from a philosophical and especially from an educational point of view. The above-mentioned metaphor can only be useful in explaining the function of the mind or brain on the basis of a weak version of functionalism, and has no further implications.

    Keywords: metaphor, mind, brain, computer, education, functionalism