فهرست مطالب

زبان شناسی گویش های ایرانی - سال هفتم شماره 2 (پیاپی 11، پاییز و زمستان 1401)

مجله زبان شناسی گویش های ایرانی
سال هفتم شماره 2 (پیاپی 11، پاییز و زمستان 1401)

  • ویژه همایش ملی زبا ن ها و گویش های مناطق مرزی ایران دانشگاه بیرجند
  • تاریخ انتشار: 1401/12/15
  • تعداد عناوین: 16
|
  • سخن سردبیر همایش ملی زبان ها و گویش های مناطق مرزی ایران
    محمدامین ناصح صفحه 0

    سرزمین وسیع ایران با قومیت های مختلف آمیزه ای از جلوه های زیبای بینازبانی و بینافرهنگی است که در خلال اعصار متمادی با محوریت زبان فارسی به عنوان عامل وحدت و انسجام ملی با یکدیگر به شکل مسالمت آمیزی در تعامل بوده اند. مطالعات زبانی و گویشی در نواحی مرزی هنگامی که زبان ها در دو سوی مرز در مجاورت هم قرار می گیرند و داد و ستدهای زبانی از جمله انواع وام گیری ها را میان گویشوران موجب می گردد، جذابیت دوچندانی برای زبان شناسان و نیز متخصصان حوزه های فرهنگی و مردم شناسی ایجاد می کند و به سهم خود می تواند گامی در راستای همگرایی فرهنگی میان ایران و کشورهای همسایه تلقی شود. نخستین همایش ملی زبان ها و گویش های مناطق مرزی ایران با هدف پرتوافکندن به تعاملات مختلف زبانی و گویشی در سرحدات کشورمان چهارشنبه دهم اسفند سال 1401 به تولیت دانشگاه بیرجند و حمایت نهادها و سازمان های ملی و استانی و با حضور استادان، پژوهشگران و علاقمندان به حوزه های زبان شناسی و گویش شناسی کشور با پیام های وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری و نیز رییس محترم فرهنگستان زبان و ادب فارسی و همچنین سفیر محترم کشورمان در سازمان یونسکو آغاز به کار نمود و با سخنرانی کلیدی استاد دکتر محمد دبیرمقدم و سپس مقالات رییس محترم انجمن زبان شناسی ایران و سایر استادان گرامی ادامه یافت. روز بعد نیز نخستین مدرسه زمستانی انجمن زبان شناسی ایران طبق برنامه آغاز به کار کرد و کارگاه ها و سخنرانی های خود را برای مخاطبین ارایه نمود. در فرصت رسمی دریافت مقالات همایش مزبور مجموعا 150 مقاله تمام متن از طریق وبگاه همایش واصل شد که از این تعداد 75 مقاله به مرحله دوم داوری راه یافت و در نهایت به تشخیص کمیته علمی همایش 14 مقاله به صورت سخنرانی حضوری، 8 مقاله به صورت ارایه مجازی، 3 مقاله به صورت پوستر و 30 مقاله به صورت چاپ در مجموعه مقالات پذیرفته شدند که از مجموعه آخر، متعاقب هماهنگی اولیه حدودا نیمی با موضوعات متنوع برای نشر به مجله علمی- پژوهشی زبان شناسی و گویش های ایرانی دانشگاه شیراز منعکس گردید و اینک با اهتمام اولیای محترم این نشریه به نحو شایسته ای به زیور طبع آراسته شده است. در اینجا لازم است ضمن سپاسگزاری از همراهی نویسندگان محترم، از حمایت و همیاری ارزشمند معاون محترم پژوهشی دانشگاه شیراز و مدیر مسیول نشریه (جناب آقای دکتر محمدهادی صادقی) و نیز سردبیر دانشور آن (جناب آقای دکتر جلال رحیمیان) صمیمانه قدردانی نموده و در ادامه مراتب امتنان قلبی خود را از پیگیری مسیولانه مدیر محترم اجرایی مجله (سرکار خانم مریم خاک رنگین) و همچنین دقت نظر ویراستار گرامی (خانم دکتر سمیه شوکتی مقرب) ابراز می دارم. امید است نتیجه این اهتمام علمی بتواند به سهم خود به موضوع زبان ها و گویش های مرزی ایران پرتوی نو افکنده و مطالعات این حوزه را یک گام به پیش برد.

  • بهزاد احمدی صفحات 1-21

    «شاخه میان رشته ای» گویش شناسی اسامی خاص براساس رویکرد تنوع گرا و این باور پایه گذاری شد که نام ها صرفا کارکردی ارجاعی ندارند، بلکه حاوی اطلاعاتی در مورد تنوعات جغرافیایی و اجتماعی و نیز هویت فرد هستند. معرفی این رویکرد علمی، هدف پژوهش حاضر است. روش انجام پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده های تحقیق به صورت میدانی و با کمک افراد مطلع ساکن در روستاهای مختلف شهرستان های بانه و سردشت، دهیارها و معلمان این روستاها و نیز در مواردی با استفاده از اطلاعات و شم زبانی نگارنده گردآوری شده اند. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که که بین دو گونه سورانی (سردشتی و بانهای) به لحاظ تلفظ برخی از نام های افراد تفاوت وجود دارد. در بررسی نوع نام گذاری ، مشخص شد نام گذاری استعاره بنیاد با تکیه بر مفاهیم برگرفته از طبیعت در کردی سورانی جایگاه و نقش خاصی دارد. در بخش لقب گذاری برای افراد، با بررسی القاب به کار رفته در گونه بانه ای مشخص شد ویژگی های ظاهری و رفتاری فرد مبنای لقب گذاری می است. در بخش نام گذاری حیوانات نیز مشخص شد گویشوران سورانی حیوانات اهلی را بر مبنایی استعاری، مشخصات ظاهری و رفتاری نام گذاری می کنند. نام گذاری اماکن طبیعی در کردی سورانی بر اساس استعاره، مجاز، مشخصات ظاهری و... و در مورد سکونت گاه ها بر اساس‎ نام فردی شاخص، همجواری با چشمه ها و رودها و... است. بررسی تنوع و گوناگونی زبانی در اسامی خاص در حوزه گویش سورانی نشان داد اسامی خاص می توانند از جنبه های مختلف از جمله گوناگونی جغرافیایی نام گذاری ، تنوع جغرافیایی در تلفظ نام یکسان، نام گذاری استعاره بنیاد، لقب گذاری برای افراد، نام گذاری حیوانات و نام گذاری اماکن، شاخص مناسب و موضوع شایان توجهی در گویش شناسی باشند.

    کلیدواژگان: گویش سیستانی، کشش واجی، خوشه دو همخوانی آغاز، پیشوند های فعلی، شناسه های فعلی ساخت جمله دومفعولی
  • پارسا بامشادی صفحات 23-42

    کاربرد زبان ها و گویش های محلی در برنامه های محلی شبکه های سیمای استانی از اهمیت بسزایی برخوردار است و نقش مهمی در پاسداشت زبان و فرهنگ بومی کشور دارد.  این مهم در مورد زبان های مرزی شاید از اهمیت بیش تری برخوردار باشد. پژوهش حاضر به بررسی کاربرد زبان کردی در برنامه های سیمای استانی کرمانشاه و کردستان می پردازد. روش گردآوری داده ها از نوع مشاهده غیرمشارکتی است. جامعه آماری شامل همه برنامه های پخش شده در دو شبکه سیمای استانی کرمانشاه و کردستان است که در آن ها از زبان کردی استفاده شده است. از میان این جامعه آماری، برنامه های پخششده در بازه دوماهه فروردین و اردیبهشت 1399 به روش نمونه گیری هدف مند انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان گر آن است که برنامه های کردی شبکه استانی کردستان به لحاظ کمی و کیفی، مقبول تر از برنامه های کرمانشاه است و تاثیر مثبتی بر نگرش زبانی مخاطبان کردزبان خود می گذارند. مهم ترین آسیب های کاربرد زبان کردی در برنامه های سیمای کرمانشاه عبارتند از عدم توجه به تنوع گویشی در سطح استان؛ استفاده از مجریانی که گفتار کردی غیراصیل و آمیخته با وام واژه های بیش از حد فارسی دارند؛ عدم توجه به خط کردی و استفاده از آن در برنامه های محلی؛ پایین بودن مدت زمان برنامه های محلی نسبت به کل برنامه های فارسی زبان شبکه؛ نبود برنامه ویژه کودک و نوجوان به زبان کردی؛ نبود سریال های محلی.

    کلیدواژگان: سیمای استانی، زبان کردی، برنامه تلویزیونی محلی، زبانها و گویشهای ایرانی، صداوسیما
  • سید مجتبی حسینی، محمدامین ناصح * صفحات 43-58

    طایفه بهلولی یکی از طوایف عشایری در برخی مرزهای ایران است که در مناطقی از کشور پراکنده اند. در این پژوهش گویش بهلولی های ساکن مرز شرقی استان خراسان جنوبی یا به تعبیر خودشان «بهلوری ها» از حیث برخی ویژگی های آوایی- واجی، واژه های انحصاری و صرف گونه های فعل در زمان های مختلف در قیاس با فارسی معیار و گاه بیرجندی بررسی شده است. برای گردآوری داده ها از روش میدانی- کتابخانه ای استفاده شده است. پژوهشگران با مراجعه به مناطق مرزی شرق خراسان جنوبی که محل زندگی این عشایر مرزنشین است، سعی کردند ساخت های زبانی موردنظر خود را عمدتا به صورت ناآگاهانه از مصاحبه با 5 مرد و 5 زن بومی بالای 50 سال استخراج کنند و از طریق گفت وگو و ضبط داده ها و نهایتا تکمیل پرسشنامه های معمول گویشی به اطلاعات مورد نظر دست یابند. با بررسی نتایج داده ها مشخص شد که کشش واکه ای در گویش طایفه بهلولی خراسان جنوبی همچون گویش بیرجندی وجود داشته و ممیز معنا است. همچنین تنوعی از واکه های مرکب در این گویش قابل ردیابی است. از نظر واژگانی نیز مشخص شد که بین واژه های اختصاصی گویش بهلولی با متناظر آن ها در فارسی معیار تفاوت های قابلی وجود دارد. ضمنا ساخت آینده و گذشته در گویش بهلولی از تنوعات موجود در گویش بیرجندی بهره ای ندارد و به فارسی معیار نزدیک تر است.

    کلیدواژگان: طایفه بهلولی، خراسان جنوبی، واژه های اختصاصی، فرآیندهای آوایی- واجی، صرف فعل
  • سید فرید خلیفه لو*، محدثه سلطانی نژاد، پرویز سیدزایی صفحات 59-77

    کودکان کم شنوای بلوچ زبان همچون دیگر کودکان کم شنوا به دلیل اختلالات شنوایی به کاربرد فرایندهای واجی و ساده سازی واژ ه ها در گفتار تمایل دارند. این در حالی است که با وجود زبان معیار، نقش گویش ها در تشخیص اختلالات شنوایی و آموزش تولید بدون نقص آواها به این کودکان نادیده گرفته می شود و عملا فرایند آموزش این کودکان محدود به زبان معیار می شود. در این راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی فرایند واجی حذف در گفتار کودکان کم شنوا با گویش بلوچی سرحدی براساس نظریه واج شناسی خودواحد در جهت تقویت بنیان های زبان بلوچی در میان این بخش از کودکان به عنوان زبان مادری ایشان و ارایه الگوی در دسترس برای گفتار درمان گران استان سیستان و بلوچستان است. این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. به منظور انجام پژوهش حاضر 8 دختر و 8 پسر کم شنوا با گویش سرحدی ساکن زاهدان به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده های زبانی از طریق کتابچه محقق ساخته جمع آوری و سپس آوانگاری شد. فرایندهای موجود در گفتار این افراد براساس اصل قطع مک کارتی (1988) بررسی و توصیف شد. یافته ها نشان داد که کودکان کم شنوای بلوچ زبان تمایل به حذف همخوان های بدنه ای-پسین در آغاز هجا دارند، در محیطی که بعد از این همخوان ها واکه پسین حضور داشته باشد. همچنین، این کودکان در برخی موارد به حذف همخوان پایانه تک همخوانی دست می زنند و در فرایند کاهش خوشه، گرایش به حفظ همخوان رسا و بی نشان دارند. در نهایت، بی واک شدگی پایان واژه نیز در گفتار آن ها مشاهده شد.

    کلیدواژگان: فرایندهای واجی، اصل قطع، واج شناسی خودواحد، کودکان کم شنوا با گویش بلوچی سرحدی
  • ابوالفضل علمدار صفحات 79-94

    هدف مقاله حاضر، توصیف و بررسی رده شناختی نظام مطابقه در گویش بخش آیسک بر اساس نظام پنج گانه کامری (1978) است.  این گونه زبانی یکی از زیرمجموعه های گویش تونی است که در شمال استان خراسان جنوبی صحبت می شود و متعلق به شاخه غربی جنوبی زبان های ایرانی است. داده های پژوهش حاضر به روش میدانی مانند مشاهده و مصاحبه با گویشوران آیسکی گرد آوری شده است. تمام جملات گردآوری شده، با مشارکت حداقل 10 گویشور آیسکی 34 تا 71 ساله، به دست آمد.  تحلیل داده ها  نشان داد که نظام مطابقه در این گویش، دوگانه و به نمود، زمان و شخص حساس است.  در جملات دارای ستاک حال، نظام مطابقه هم با فعل لازم و هم با فعل متعدی، از نوع فاعلی- مفعولی بود.  این مطابقه به فعل لازم یا متعدی بستگی نداشت، بنابراین نظام مطابقه در زمان حال، به گذرایی فعل حساس نبود.  نظام مطابقه در جملات دارای ستاک گذشته، چه افعال لازم و چه افعال گذشته، از نوع غیرفاعلی- مفعولی بود.  در نظام فاعلی-مفعولی، فاعل در نیمی از موارد به صورت پسوند تصریفی مطابقه در فعل، صورت بندی می شد. در نظام غیرفاعلی- مفعولی نیز مطابقه با واژه بست های غیرفاعلی تجلی می یافتند و از نوع خنثی بودند.

    کلیدواژگان: رده شناسی زبان، مطابقه، واژه بست، پسوند، آیسک
  • بتول علی نژاد صفحات 95-111

    [واک] و [دمش] تولید کند. در حالی که همخوان های رسا (غلت ها، روان ها و خیشومی ها) دارای مشخصه ذاتی [واک] هستند و در نتیجه همیشه واک دارند. این که آیا مشخصه [گستردگی چاکنای] در کردی نیز مانند زبان فارسی مشخصه زیربنایی است یا نه، می تواند این دو زبان ایرانی را در یکی از دو دسته زبان های دمشی و زبان های واک رده بندی کند. شواهد آکوستیکی داده های این تحقیق از صدای چهار مرد کرد سنندجی به دست آمده است که واج های کردی سنندجی را در بافت از قبل مشخص شده در جایگاه آغازین؛ میان واژه و آخر واژه تلفظ کرده اند. نتایج، پس از تجزیه و تحلیل آکوستیکی، جهت بررسی فرایندهای واجی در چارچوب نظریه حنجره ای اریه می شود. در این مقاله نشان داده شد که براساس شواهد آکوستیکی و رفتار واجی همخوان های سایشی در زبان کردی برخلاف زبان فارسی، اما مانند زبان فرانسوی و اسپانیولی مشخصه [واک] در آن زیربنایی است ولی همخوان های انسدادی و انسایشی زبان کردی مانند زبان فارسی و انگلیسی عمل کرده و مشخصه نماینده دمش یعنی [spread]  در بازنمود واجی آن قرار دارد.

    کلیدواژگان: همخوان های گرفته، واک، دمش، واجشناسی حنجره ای، رده شناسی واجی
  • مهدی فتاحی صفحات 113-122

    زبان کردی به سه شاخه اصلی شمالی، مرکزی، و جنوبی تقسیم بندی می شود که از مهم ترین گویش های این سه دسته می توان به گونه های کرمانجی (کردی شمالی)، سورانی و اردلانی (کردی مرکزی) و کلهری و ایلامی (کردی جنوبی) اشاره کرد. در کردی کرمانجی پیشوند استمراری به شکل-di، در کردی سورانی به شکل-da، در کردی اردلانی به شکل a-، در کردی ایلامی به شکل-də و در کردی کلهری بدون بروز آوایی و به شکل تکواژ صفر است. با این حال، شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تکواژ استمراری در کردی کلهری نیز هم چون سایر گونه های کردی، در دوره های گذشته، صورت آوایی آشکار داشته است. مقاله حاضر با رویکردی تطبیقی در تلاش است صورت هایی از کردی کلهری را معرفی کند که در آن ها بقایایی از این پیشوند دیده می شود. به این منظور، ابتدا وضعیت صورت آوایی پیشوند استمراری در گونه های سورانی، اردلانی، ایلامی و کلهری مورد بررسی قرار می گیرد. داده های پژوهش حاضر از طریق مصاحبه با 10 گویشور از هر کدام از این چهار گونه کردی به دست آمده است. این داده ها در گام بعدی آوانگاری شده و سپس با یکدیگر مقایسه می شوند. پس از بررسی داده ها، مشخص شد که این پیشوند در هیچ کدام از گونه های سورانی، اردلانی و ایلامی حامل تکیه نیست و تنوع صوری این پیشوند در گونه های مذکور حاصل تضعیف هجای فاقد تکیه این پیشوند است. با بررسی صورت های حال استمراری فعل های «آمدن»، «آوردن» و «دیدن» و نیز بررسی صورت آوایی پیشوند منفی ساز حال استمراری در کردی کلهری و مقایسه آن ها با سه گونه دیگر، شواهدی مبنی بر بقایای این پیشوند در این گونه از زبان کردی آشکار شد.

    کلیدواژگان: کردی کلهری، پیشوند استمراری حذف تکواژ، مطالعه تطبیقی
  • عالیه کرد زعفرانلو کامبوزیا صفحات 123-134

    هدف از نگارش این پژوهش تحلیل نظام واجی گویش بیرجند است. بسیاری از داده های پژوهش از دو منبع واژه نامه گویش بیرجند (رضایی، 1373) و بررسی گویش بیرجند (رضایی، 1377) جمع آوری و براساس نوع فرایند دسته بندی شده اند. آوانویسی ها با استفاده از نمادهای بین المللی IPA نوشته شده اند. مبانی نظری از جمله «تناوب های واجی، دو سطح بازنمایی، اصل توالی رسایی، قانون مجاورت هجا، و...» در تحلیل داده ها مورد ملاحظه قرار گرفته اند. برای اطمینان از روند درست تحلیل، صورت برخی از واژه ها با آثار بازمانده از دوره های باستان و میانه مقایسه شده اند. یافته ها نشان می دهد که در تحلیل داده ها، عوامل تاثیرگذار مانند: الف. موقعیت یک واحد واجی در ساخت هجا، ب. نوع و جایگاه هجا در واژه، ج. تاثیر واحدهای واجی مجاور بر یکدیگر، موجب تولید واج گونه های متعدد شده است که به تفصیل در متن مقاله بیان خواهدشد. به عنوان نمونه، در واژه یک هجایی «باد» که در هسته آن واکه «پسین و افتاده» وجود دارد، با افزودن پسوند و افزایش به دو هجا به صورت «بادی»، واکه «پسین و افتاده»، به صورت واکه «پیشین، افتاده و کشیده» تولید می شود، به طوری که این دو واکه همواره در توزیع تکمیلی با یکدیگر قرار دارند. برخی از نتایج منحصر به فرد این گویش شمارش متفاوت اعداد مرکب پیوندی در مقایسه با فارسی معیار است. همچنین، واکه های میانی معروف به مجهول یایی و واوی متعلق به دوره میانه، هنوز در این گویش فعال هستند.

    کلیدواژگان: گویش بیرجند، هجا، افراشتگی واکه، تضعیف، حذف، کشش جبرانی
  • پونه مصطفوی*، فریار اخلاقی صفحات 135-155

    در این پژوهش تاثیر تماس زبانی در قرض گیری اصطلاحات خویشاوندی در چند روستای دوزبانه خراسان دهه 50 بررسی می شود. داده های زبانی پژوهش از بخش واژگان پرسشنامه اطلس زبانی ایران استخراج شده اند که در پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری در حال تدوین است. داده های زبانی 9 آبادی دو زبانه در بخش احمدآباد شهرستان مشهد مورد مطالعه قرار گرفته اند. در هر یک از این آبادی ها، یکی از زبان های ترکی، بلوچی، عربی و ترکمنی در کنار زبان فارسی رایج است. پیکره پژوهش 153 واژه دارد و از تجمیع معادل های گویشی 17 اصطلاح خویشاوندی موجود در پرسشنامه در چهار زبان مورد بررسی به دست آمده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بر خلاف نظر عمده پژوهش گران پیشین، در آبادی های مورد مطالعه قرض گیری در حوزه اصطلاحات خویشاوندی نیز صورت می گیرد. میزان قرض گیری در این اصطلاحات در تماس هر یک از زبان های مورد اشاره با فارسی متفاوت ولی جهت آن همواره از فارسی به هر یک از زبان های مورد بررسی بوده است. علاوه بر این، نتایج تحلیل داد ه ها از نظر ساخت واژی و معنایی نشان می دهند که میزان قرض گیری اصطلاحات خویشاوندی بسیط نسبت به مرکب بیشتر و از لحاظ طبقه بندی سببی/  نسبی، قرض گیری اصطلاحات خویشاوندی سببی بیش از نسبی است. همچنین از نظر طبقه بندی این اصطلاحات به درجه یک/ دو میزان قرض گیری درجه دو بیش از درجه یک است. در بین چهار زبان ترکی، بلوچی، عربی و ترکمنی، زبان ترکی بیش ترین و زبان ترکمنی کم ترین میزان قرض گیری را نشان می دهد. در دو زبان عربی و بلوچی میزان قرض گیری در واژگان خویشاوندی در حد میانه این دو و تقریبا به میزان مشابه است.

    کلیدواژگان: تماس زبانی، قرض گیری واژگانی، اصطلاحات خویشاوندی، آبادی دوزبانه، خراسان دهه 50
  • سیف الله ملایی پاشایی صفحات 157-168

    کناره باریک بین کرانه جنوبی دریای خزر و دامنه شمالی البرز گویش های گوناگونی موسوم به کاسپی را در خود جای داده است. در اندک مطالعات پراکنده در این حوزه، گالشی و گوداری زبان گونه هایی همگون و زیرشاخه گروه های زبانی مازندرانی یا گیلکی فرض شده اند. هدف این پیمایش سنجش درستی این پیش فرض است زیرا که چندان مورد کنجکاوی پژوهندگان قرار نگرفته است. روش تحقیق میدانی است. مواد زبانی مورد تحلیل به روش مصاحبه هدایت شده در بیست نقطه شهرستان بهشهر در استان مازندران گردآوری و به روش های آماری پردازش شدند. سپس یافته ها مورد تحلیل و بررسی مقابله ای قرار گرفت. میانگین سنی گویشوران 36 سال، میانگین سواد آن ها آموزش ابتدایی و 38% آن ها زن بودند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بسیاری از واژه ها و ساخت های دستوری گالشی در بهشهر از زبان مازندرانی اقتباس شده است. وانگهی فرآیندهای آوایی همانند ابدال و کوتاه شدگی، نیز تکثر وام واژه های فارسی و عربی، آن ها را از دیگر گروه های گویشی مازندرانی متمایز می سازد. گونه های گالشی در نقاط مختلف جغرافیایی، علی رغم فاصله نزدیک، ناهمگون هستند. از یافته های پژوهش کنونی و بررسی مقابله ای آن با نتایج گزارش های پیشین می توان دریافت که گالشی و گوداری زبان های خودایستایی نیستند بلکه به زبان منطقه ای به عنوان زبان پایه متکی هستند. گالش ها و گودارها تغییراتی در زبان پایه ایجاد می کردند و اصطلاحاتی را در میان خود به کار می بردند که منجر به تشکیل گونه ای زبان صنفی گشت. بر خلاف فرضیات پیشین، گالشی و گوداری گونه های زبانی همگونی نیستند و هر یک بر پایه شغل، خرده فرهنگ، و زبان پایه هر منطقه با شگردهای زبانی متفاوتی گسترش پیدا کرده است.

    کلیدواژگان: گالشی، گوداری، گویش سنجی، گویش شناسی، زبان شناسی اجتماعی
  • فرانک نادری صفحات 169-186

    ترکیب از مهم ترین فرایندهای واژه سازی در زبان های جهان است که برای آن طبقه بندی های مختلفی ارایه شده اند و تحلیل ساختاری و معنایی آن همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه صرف بوده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی انواع ترکیب های برون مرکز در زبان لکی است. در این راستا، ساختار صرفی انواع ترکیب های برون مرکز و اجزای تشکیل دهنده آن ها بررسی خواهد شد.داده های پژوهش شامل ترکیب های برون مرکزی است که از گفتار روزمره گویشوران لکی در محیط خانواده، محیط کار و جامعه اطراف پژوهشگر و همچنین از کتاب دوجلدی «فرهنگ و واژه نامه لکی» استخراج شده اند. این داده ها براساس طبقه بندی بایر (2017) تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که همه انواع ترکیب های برون مرکز در طبقه بندی بایر (2017) شامل بهووریهی، ترکیبی، هم پایه ، تحول یافته و استعاری در زبان لکی نیز یافت می شود. اما، تنوع ساختاری ترکیب های برون مرکز بهووریهی و ترکیبی به مراتب بیش از سه نوع دیگر است. یکی از ویژگی های مهم ترکیب های برون مرکز در زبان لکی، بسامد بالای نام اندام های بدن انسان و حیوانات است که این موضوع ریشه در سبک زندگی مردم لک زبان دارد. زندگی این مردم از قدیم مبتنی بر کشاورزی و دامداری بوده و برای انجام امور روزمره بیش ترین استفاده را از اندام هایی مانند دست و پا داشته اند. به عبارت دیگر، بدن مندی و اندام ها و فعالیت های بدنی نقش بارزی در ساخت ترکیب های برون مرکز در زبان لکی دارد.

    کلیدواژگان: ترکیب، واژه مرکب، واژه سازی، ترکیب برون مرکز، زبان لکی
  • محمدامین ناصح صفحات 187-202

    هدف این مقاله، ردیابی واژه های گویشی خراسان بزرگ در چند متن کهن فارسی است تا نشان دهد کاربرد آن ها تا به امروز در گفتار مردم این سامان جاری است، اما در فارسی معیار وجود نداشته اند یا به فراموشی سپرده شده اند. شناخت این واژه ها در گویش های خراسانی، مسیله درک برخی از متون کهن فارسی دری را برطرف می سازد. متون مورد نظر عبارت اند از رساله داروشناسی الابنیه عن حقایق الادویه (اواخر سده سوم)، تاریخ بیهقی (سده چهارم هجری)، تفسیر عرفانی کشف الاسرار و عده الابرار (سده پنجم هجری)، متن عرفانی طبقات الصوفیه (سده پنجم هجری) و ارشادالزراعه در کشاورزی (اوایل سده دهم هجری). فارسی در استان های سه گانه خراسان به گویش های چندی تکلم می شود که برخی دارای اختصاصات واژگانی و بعضا دستوری ویژه ای می باشند و از گونه معیار دورتر هستند. زبان فارسی در بخش های وسیعی از نقاط مرکزی و جنوبی خراسان بنا به سوابق تاریخی و به دلیل دوری از مرکز و یا واقع شدن در جوار بیابان لوت، کم تر دچار آمیختگی با دیگر زبان ها می شوند  و عموما واژه های فارسی اصیل خود را حفظ می کنند و از گونه معیار کم تر تاثیر می پذیرند. از آن سو، گویش های مختلفی از فارسی در افغانستان متداول است که از آن جمله می توان به تاجیکی، هراتی، کابلی و هزارگی اشاره کرد. با وجود جدایی مناطق غربی افغانستان از خراسان در کم تر از دو سده اخیر، اشتراکات زبانی و گویشی قابلی میان مردم دو سوی مرز در نواری به طول حدودا 500 کیلومتر برقرار است. تاکنون نقشه گویشی جود ندارد که در آن مرزهای گویش های فارسی شرق ایران و غرب افغانستان مشخص شده باشد، و لذا پژوهنده لاجرم برای تکمیل بررسی واژگانی خود به گویش های فارسی رایج در افغانستان نیز نظر داشته و در این باره از اطلاعات گویشی دانشجویان افغانی ساکن در دانشگاه بیرجند بهره برده است. پژوهنده واژه های مورد نظر را که در حاشیه یک تحقیق میدانی در زمینه بررسی تطبیقی گویش های مرز شرقی ایران استخراج نموده بود، جست وجو کرده و ذیلا 60 نمونه از موارد منتخب را به ترتیب حروف الفبای فارسی همراه با معنای آن به همراه درج شاهد مثال مربوط و نیز اشاره به محل کاربرد فعلی آن در شهرهای خراسان بزرگ، مدخل کرده است.

    کلیدواژگان: متون ادبی کهن فارسی، گویش های فارسی خراسان، گویش های فارسی افغانستان، بررسی واژگانی
  • یاسر سنائی، آرزو نجفیان * صفحات 203-223

    گونه های زبانی رایج در نواحی شمالی استان ایلام از تکثر و تنوع چشم گیری برخوردارند، یکی از این گونه های زبانی «خزلی» است که در مقایسه با زبان گونه های مجاور خود از ویژگی های منحصربه فردی برخوردار است. پژوهش حاضر بر اساس تحلیل انبوهه دادگان، خصایص زبانی شاخص «خزلی» را از سایر گونه های زبانی رایج در حوزه پژوهش مشخص می سازد و بدنبال شواهدی زبانی دال بر گرایش این زبان گونه ، به سمت منطقه/ گروه گویشی خاصی است. روش پژوهش کمی و شیوه گردآوری داده ها میدانی است. جامعه آماری پژوهش، تمامی گویشوران 16 دهستان شهرستان های ایلام، ایوان، چرداول و سیروان را در برمی گیرد. نمونه های گویشی از تمامی روستاهای بیش از 100 خانوار حوزه پژوهش، از هر روستا یک نمونه گویشی (36 نمونه از 35 روستا)، جمع آوری شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه «طرح ملی اطلس زبانی ایران» است. با بهره گیری از بسته نرم افزاری گویش سنجی و نقشه نگاری RuG/ L04، پراکنش مناطق گویشی، توزیع تنوعات آوایی، واژگانی و نحوی حوزه پژوهش تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که سه گروه گویشی عمده «لکی»، «لری» و «کردی جنوبی» و مجموعا شش زیرگروه گویشی در شمال استان ایلام وجود دارد. در این بین، زبان گونه «خزلی» به عنوان نخستین زیرگروه گویشی منشعب از گروه گویشی کردی جنوبی، با فاصله زبانی معنادار از سایر زیرگروه های گویشی، قرار می گیرد. همچنین به استناد نمودار «مقیاس گذاری چندبعدی» (MDS)، این زبان گونه هرچند به لحاظ تحلیل انبوهه دادگان در مجموعه زبان گونه های کردی جنوبی جای می گیرد؛ اما فاصله اندک و شباهت زبانی آن با گروه گویشی «لکی» قابل توجه است. مقایسه معادل های تلفظی اسامی، وند استمراری و ضمایر نشان داد که اگر چه مبنای شکل گیری «زبان گونه خزلی»، «لکی» است اما این انشعاب، خود ناشی از برخورد زبان گونه «لکی» با مجموعه گویش های رایج در غرب ایران از قبیل «کلهری» و «فیلی» است.

    کلیدواژگان: برخورد زبانی، گویش خزلی، زبان کردی، ایلام، گویش سنجی، تحلیل انبوهه
  • عالیه نخعی پور*، سیف الله ملایی پاشایی، حامد مولایی کوهبنانی صفحات 239-251

    گونه بلوچی ریگان گونه ای است که توسط برخی از گویشوران ساکن منطقه ریگان کرمان تکلم می شود. این گونه که نخستین بار توسط اقوام مهاجر از سیستان وارد ریگان شده است در اثر همجواری منطقه با شهرستان رودبارجنوب و هم زیستی مهاجرین با بومیان فارسی زبان منطقه سبب شد تا گونه متفاوتی از زبان بلوچی در شهرستان ریگان رواج پیدا کند. این تفاوت ها در سطح آوایی، واژگانی و نحوی مشاهده می شود. پژوهش حاضر می کوشد بر مبنای داده های معتبر و روشی علمی و نظام مند به تحلیل و واکاوی متغیرهای زبان شناختی موجود در این گونه زبانی بپردازد تا از این رهگذر سیر تحول این گونه زبانی را شناسایی کند. به منظور گردآوری داده های زبانی، از گویشوران زن و مرد با میانگین سنی 60 سال و متوسط سواد در حد آموزش ابتدایی که در گستره مکانی پژوهش یعنی شهرستان ریگان زندگی می کردند، مصاحبه به عمل آمد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه ای حاوی 208 واژه و 10 جمله پایه بر اساس پرسشنامه های «طرح ملی اطلس زبانی ایران» و «فهرست واژگان پایه موریس سوادش» بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل و بررسی پیکره داده های پژوهش نشان داد که زبان گونه بلوچی رایج در شهرستان ریگان دارای ویژگی هایی از جمله کاربرد واژه های خاص زبان بلوچی، آواهای مرکب، خوشه همخوانی on-// ایرانی باستان، کاربرد وندهای ویژه شامل پیشوند جمع ساز، پسوندهای اسم ساز و صفت ساز، فرآیند غیردهانی شدگی و استفاده از ساخت ارگتیو است.

    کلیدواژگان: گونه بلوچی ریگان، آواهای مرکب، خوشه همخوانی، فرآیندهای واجی
  • ارسلان گلفام، روزبهان یزدانی مقدم* صفحات 253-270

    مالکیت، مفهومی جهانی است. بازنمود این مفهوم در نحو به دو شکل کلی اسمی و محمولی است. مالکیت اسمی به شکل گروهی اسمی شامل مالک و مملوک بازنمود دارد، و مالکیت محمولی به صورت جمله بیان می شود. در این مقاله، ساخت ملکی محمولی در بلوچی با رویکردی رده شناختی بررسی می شود. روش پژوهش، ترکیبی از داده های اولیه و ثانویه است. 420 جمله نمونه از طریق پرسشنامه از گویشوران بلوچی زابل به دست آمد. همچنین، داده های ثانویه از برخی از پژوهش های دیگر نیز در این پژوهش به کار رفته اند. چارچوب نظری پژوهش، پژوهش استاسن (2009) است که در آن چهار رده برای رمزگذاری ساخت ملکی محمولی معرفی شده است. این چهار رده عبارتند از: مالکیت مکانی، مالکیت بایی، مالکیت مبتدایی و مالکیت با محمول «داشتن». سه رده ساخت ملکی مکانی، ساخت ملکی بایی و ساخت ملکی با محمول «داشتن» در داده ها وجود دارد، اما شواهدی از وجود ساخت ملکی مبتدایی در این زبان یافت نشد. در بین این سه رده، کاربرد ساخت ملکی بایی بیش تر است و بخش بزرگی از داده های پژوهش به این راهبرد تعلق دارند. پس از آن، ساخت ملکی مکانی بیش ترین کاربرد را دارد و کاربرد ساخت ملکی با محمول «داشتن» اندک بوده است. بهتر است زبان بلوچی از نظر رمزگذاری ساخت ملکی محمولی در رده متفاوتی با زبان های ایرانی دیگر مانند فارسی، گیلکی رشت، و شهمیرزادی قرار گیرد. بنابراین، پژوهش پیش رو، گام دیگری در راه رده شناسی ساخت ملکی محمولی را در زبان های ایرانی برداشته است.

    کلیدواژگان: رده شناسی، مالکیت، ساخت ملکی محمولی، بلوچی، زابل
|
  • The speech of the secretary of the National Conference of Languages and Dialects of Iran's Borderlands
    MohammadAmin Nasseh Page 0
  • Behzad Ahmadi Pages 1-21
    Background and Aim

    From a variationist perspective and with the idea that names do not merely have a referential function, but also contain information about geographical and social variations, the present study aimed to introduce the interdisciplinary discipline of “Dialectology of Proper Names”.

    Method

    The research method used in this research was descriptive-analytical and the data were collected in the field with the help of informed people living in different villages of Baneh and Sardasht villagers, teachers in these villages, and also in some cases using the researcher’s information intuition.

    Results

    The results of the present research showed a difference between the Sardashti and Baneh varieties in terms of the pronunciation of some proper names, which is in line with the differences between these two varieties of Sorani dialect. In examining the type of naming, it was found that metaphor-based naming, relying on concepts derived from nature, has a special place and role in Sorani Kurdish. Regarding nicknaming of people, examining the nicknames used in Baneh variety indicated that a person's appearance and behavioral characteristics could be the basis for nicknames. The animal naming section showed that Sorani speakers name domestic animals based on metaphors, their appearance, and behavioral characteristics. The naming of natural places in Surani Kurdish was based on metaphor, metonymy, appearance characteristics, etc., and in the case of settlements, it was based on the name of a prominent person, proximity to springs and rivers, etc.

    Conclusion

    Investigating the linguistic variation and diversity of proper nouns in the Surani dialect showed that proper nouns can be used as suitable variation indicators in dialectology, from different perspectives: geographic variation in proper names, geographic variation in the pronunciation of the same name, metaphor-based naming, nicknaming of people, naming animals, and place names.

    Keywords: Dialectology, Onomastics, Proper Names, Sorani Kurdish, Sardashti variety, Baneh variety
  • Parsa Bamshadi Pages 23-42
    Background and Aim

    The use of local languages and dialects in local programs of provincial television networks is an important issue that plays an important role in preserving the native language and culture. The present research examines the use of Kurdish language in Kermanshah and Kurdistan provincial TV programs.

    Method

    The research data were collected by non-participatory observation method. The statistical population includes all the programs broadcast in the two provincial television networks of Kermanshah and Kurdistan, in which Kurdish language is used. From this statistical population, the programs aired in April and May 2019 were selected for the research sample.

    Results

    The findings of the research show that the programs of the Kurdistan provincial network are better and more acceptable than the programs of Kermanshah, both quantitatively and qualitatively, and they have a positive effects on the language attitude of their Kurdish-speaking audience, or at least they do not have a negative effect; While the programs of Kermanshah Provincial TV not only don’t have positive effects on the language attitude of their Kurdish-speaking audience, but also have strong negative effects.

    Conclusion

    The most important disadvantages of using Kurdish in Kermanshah TV programs are: the short duration of local programs compared to Persian-language programs; lack of a special program for children and adolescents in Kurdish; lack of attention to dialect diversity at the province level; lack of local TV series; Using presenters who speak non-authentic Kurdish mixed with excessive Persian loanwords; lack of attention to Kurdish writing system and not using it in local programs.

    Keywords: Provincial TV networks, Kurdish Language, local program, Iranian languages, dialects, IRIB
  • Seyed Mojtaba Hosseini, Mohammad Amin Nasseh Pages 43-58
  • Sayed Farid Khalifehloo *, Mohadeseh Soltani Nejad, Parviz Seyyed Zaee Pages 59-77
    Background and Aim

    Hearing impaired children tend to use phonological processes and simplify words in speech due to hearing disorders. Sarhadi Balochi dialect hearing-impaired children are no exception to this rule. Meanwhile, the role of dialects in diagnosing hearing disorders and teaching these children is ignored. In this regard, the aim of the present study is to investigate the phonological processes of deletion of Sarhadi Balochi dialect hearing impaired children based on the theory of autosegmental phonology.

    Method

    The current research is descriptive-analytical. In order to carry out the present study, 8 girls and 8 boys with hearing impairments who speak Sarhadi and live in Zahedan, were randomly selected. Linguistic data were collected through the researcher's booklet and then transcribed. The processes in the speech of these children were analyzed and described based on McCarthy's (1988) delinking principle.

    Results and Conclusion

    The findings showed that Sarhadi Balochi dialect hearing-impaired children tend to delete coronal-back consonants at the beginning of the syllable, in an environment where there is a back vowel after these consonants. Also, in some cases, these children delete the final consonant, and in the process of cluster reduction, they tend to keep the sonorant and unmarked consonant. Finally, devoicing in the ending of the word was also observed in their speech.

    Keywords: phonological processes, delinking principle, Autosegmental phonology, Sarhadi Balochi dialect hearing-impaired children
  • Abolfazl Alamdar Pages 79-94

    The purpose of the present article was to describe and study the agreement system typologically in Ayaski dialect based on Comrie's pentagonal system (1978). This language variety is one of the subgroups of the Tuni dialect, which is spoken in the north of South Khorasan province, and belongs to the southern western branch of Iranian languages. The data of the current research has been collected by field method such as observation and interview with Ayaski speakers. All collected sentences were obtained with the participation of at least ten Ayaski speakers aged between 34 and 71. The analysis of available data showed that the agreement system in this dialect is split, and is sensitive to aspect, time and person. In sentences with present tense, both with intransitive and transitive verbs, the agreement system was from a nominative-accusative type. This agreement did not depend on the intransitive or transitive verb, so the agreement system in the present tense was not sensitive to the transitivity of the verb. In sentences with past tense, both with intransitive and transitive verbs, the agreement system was from an oblique-accusative type. In the nominative-accusative system, the subject in half of the cases was formed as an agreement inflectional suffix in the verb. In the oblique-accusative system, agreement were also manifested by oblique clitics, and were of neutral type.

    Keywords: Llanguage Typology, agreement, Clitic, Suffix, Ayask
  • Batool Alinezhad Pages 95-111
  • Mehdi Fattahi Pages 113-122
    Background and Aim

    Kurdish is classified into three sets of Northern, Central, and Southern branches, with Kurmanji, Sorani, and Kalhori being the main dialects of these branches respectively. The progressive prefix is /di-/ in Kurmanji, /da-/ in Sorani, /də-/ in Ilami, and with no phonetic realization in Kalhori. However, there is evidence that suggests this prefix has been once phonetically realized in its previous historical stages, just like other variants of Kurdish. Enjoying a comparative look, this article aims to introduce certain forms from Kalhori Kurdish which contain relicts of this prefix. In the present article, the phonetic realization of this prefix is first investigated in Sorani, Ardalani, Ilami, and Kalhori.

    Method

    The data of this study were collected by interviewing 10 speakers of the four aforementioned dialects, and were then transcribed and compared inter-dialectally.

    Results

    After analyzing the data, it became clear that this prefix does not make up a stressed syllable in any of these variants, and the observed diversity in the phonetic realizations of this prefix could stem from the unstressed syllable being weakened.

    Conclusion

    By comparing Kalhori Kurdish with the three other dialects, the relicts of the prefix are identified in the present continuous forms of the verbs "to come", "to bring", and "to see" as well as the negative prefix of present continuous in Kalhori Kurdish.

    Keywords: Kalhori kurdish, Present Continuous Prefix, Morph Deletion, Zero Morpheme
  • Aliyeh K.Z.Kambuziya Pages 123-134
  • Seyfollah Mollaei Pashaei Pages 157-168
    Background and Aim

    The narrow strip between the southern shore of the Caspian Sea and the northern slope of Alborz Mountains hosts various dialects known as Caspian. In a few studies in the field, Galshi and Godari have been introduced as either homogeneous language varieties or subbranches of Mazandarani or Gilaki language groups. The purpose of current study is to evaluate the assumption because it has not been surveyed by researchers.

    Method

    In order to collect linguistics material, at the first step, shared lexical entries were extracted from the linguistic materials of Galashi and Godari dialects through the available dialectological reports. Then, the equivalents of this list of seventy-three words were collected and compiled via direct interview method from Kalagarmahalla settlement in Babol city in Mazandaran province. Then, the collected data were analyzed and compared.

    Results

    Contrastive analysis of the collected linguistic materials shows that Galashi varieties are slightly different from Mazandarani in terms of vocabulary, while their phonetic processes distinguish them from other Mazandarani dialect groups. The influence of regional languages ​​is more obvious in the eastern variety of Galashi. The findings of the research show as well that in Godari dialect data, 71% of the words are similar to Mazandarani or have a slightly different pronunciation from Persian.

    Conclusion

    Although the Galesh have always been considered an independent ethnic group, the findings of the current research and its comparison with the results of previous reports, shows that Galeshi is not an autonomous language, but relies on the regional Mazandarani language as the base language. Besides the few words of Godari, now most vocabularies in Godari are borrowed from Mazandarani language with a little change in pronunciation. Nowadays, Galshi and Godari varieties both are gradually becoming assimilated with the dominant language of the region, so could be extinct.

    Keywords: Galashi, Godari, Gudari, Mazandarani, Dialectology, Sociolinguistics
  • Faranak Naderi Pages 169-186
    Background and Aim

    compounding is one of the major processes of word formation in the world language. Formal and semantic examination of compound words has always been one of the main concerns of reaserchers of morphology. The present article aims to find and analyze exocentric compounds in the Laki language based on Bauer (2017).

    Method

    The research data include endocentric compounds collected from two sources: first, the daily speech of Laki speakers by the researcher and second, the two-volume book of ‘Laki Dictionary’ (Kiyani Kolivand, 2011). The data, then, are analyzed based on Baur’s (2017) classification.

    Results

    The findings of the research show that all types of exocentric compounds in Baur’s (2017) classification, including bahuvrihi, synthetic, coordinative, exocentricity by language change or social change, and metaphorical are found in Laki language, but the structural diversity of bahuvrihi and synthetic exocentric compounds is more than the other three types.

    Conclusion

    One of the important features of excentric compounds in Laki language is the high frequency of the names of human and animal body parts in them. In other words, embodiment and bodily organs and activities play a significant role in making exocentric compounds in Laki language.

    Keywords: compounding, Compound Words, word formation, exocentric compound, Laki language
  • Mohammad Amin Nasseh Pages 187-202
  • Aliye Nakheipur *, Seyfollah Mollaei Pashaei, Hamed Mowlaei Kuhbanani Pages 239-251
  • Arsalan Golfam, Rouzbehan Yazdani Moghaddam * Pages 253-270