فهرست مطالب

مجله امنیت بین الملل
پیاپی 47 (اسفند 1401)

  • تاریخ انتشار: 1401/12/28
  • تعداد عناوین: 7
|
  • عابد اکبری صفحه 4
  • حسین آجورلو صفحات 15-24

    چالش های روابط رژیم صهیونیستی با امارات امارات متحده عربی در 13 اوت 2020، در قالب پیمان ابراهیم به طور رسمی روابط دیپلماتیک خود را با رژیم صهیونیستی آغاز کرد و در چند سال اخیر نیز شاهد گسترش این روابط از سطح روابط سیاسی به حوزه های دیگر به خصوص اقتصادی، فرهنگی و امنیتی بوده ولی علی رغم پیشرفت ها فوق الذکر، در پی این توافق با چالش هایی روبه رو بوده است. مهم ترین چالش های توافق ابراهیم برای امارات متحده عربی عبارت اند از: 1. مخالفت جدی و فعال جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقه ای آن با توافق ابراهیم؛ 2. نگاه تاکتیکی رژیم صهیونیستی به توافق ابراهیم و تضعیف تدریجی آن در میان مدت و بلندمدت به دلیل نبود دستاورد چشمگیر؛ 3. رویکرد تهاجمی رژیم صهیونیستی به فلسطینیان و دشواری سکوت امارات متحده عربی به عنوان یک کشور عربی و اسلامی و همچنین میزبان دیاسپورای تاثیرگذار فلسطینی؛ 4. تاثیرگذاری متغیر روابط با رژیم صهیونیستی بر روابط با سایر کشورهای اسلامی و عربی که نسبت به رژیم صهیونیستی حساسیت های ویژه دارند؛ 5. بهره برداری و سوءاستفاده احتمالی اطلاعاتی و امنیتی از روابط با امارات متحده عربی برای تبدیل این کشور به یک مرکز اطلاعاتی و امنیتی و همچنین عملیات در این حوزه. مدیریت تنش با جمهوری اسلامی ایران یکی از چالش های اصلی توافق ابراهیم است زیرا به هر میزان روابط امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی منجر به حضور و نفوذ به خصوص در حوزه های امنیتی و نظامی شوند، واکنش جمهوری اسلامی ایران و متحدان منطقه ای آن دور از ذهن نیست. از سوی دیگر، امارات متحده عربی نیز سعی دارد با کاهش تنش با جمهوری اسلامی ایران به مدیریت واکنش های احتمالی ایران نسبت به گسترش روابط با این رژیم بپردازد. با توجه به میزان تاثیرگذاری متغیر ایران در افزایش و کاهش روابط میان امارات متحده عربی و رژیم صهیونیستی به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران در کنار تقویت توانمندی های امنیتی و نظامی و همچنین اشراف خود، می بایست به تداوم و تقویت سیاست کاهش تنش با امارات متحده عربی در قالب سیاست همسایگی بپردازد تا به این وسیله مانع افزایش حضور سیاسی، امنیتی و نظامی بیش ازپیش رژیم صهیونیستی در مرزهای جنوبی خود باشد.

  • زینب فرهادی صفحات 25-40

    در دوره نخست وزیری نتانیاهو، توجه به شرق آسیا بیش ازپیش در دستور کار دولت قرار گرفت. بر همین مبنا، حوزه های نظامی و تجارت تسلیحات، بخش کشاورزی و فناوری به عنوان مهم ترین زمینه های همکاری میان رژیم صهیونیستی و کشورهای جنوب شرق آسیا موردتوجه طرفین قرار گرفت. اگرچه رژیم صهیونیستی با اغلب کشورهای جنوب شرق آسیا روابط دیپلماتیک دارد اما این رژیم با سه کشور مسلمان اندونزی، مالزی و برونیی روابط رسمی و دیپلماتیک ندارد. این مسیله به عنوان مهم ترین چالش رژیم صهیونیستی در منطقه جنوب شرق آسیا، در نظر گرفته می شود. به موازات افزایش معضلات زیست محیطی در جنوب شرق آسیا، تعاملات رژیم صهیونیستی با کشورهای جنوب شرق آسیا افزایش پیداکرده است. با توجه به اینکه این منطقه از نظر زیست محیطی یکی از مناطق آسیب پذیر است، پیش بینی می شود که پیوندهای رژیم صهیونیستی با این منطقه بیش ازپیش تعمیق پیدا کند. رقابت های آمریکا و چین در جنوب شرق آسیا و جناح بندی های موجود در این منطقه یکی از مولفه های تاثیرگذار بر سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در منطقه جنوب شرق آسیاست. مخالفت با رژیم صهیونیستی نه تنها در سطح دولت و نخبگان سیاسی، بلکه در میان جوامع مدنی و افکار عمومی کشورهای مسلمان منطقه به وضوح دیده می شود. از این منظر حتی اگر دولت ها تمایل به آغاز روابط دیپلماتیک داشته باشند، سد افکار عمومی مانع جدی در موفقیت این مسیله است.

  • الیاس واحدی صفحات 41-49

    سیاست خارجی جمهوری آذربایجان بعد از دستاوردهای دولت این کشور در جنگ دوم قره باغ در سال 2020 تغییر محسوسی داشته است که نوع رفتار با جمهوری اسلامی ایران از مصادیق بارز آن محسوب می شود. یکی از نمودهای برجسته در تغییر نگاه باکو به تهران، گسترش مناسبات آذربایجان _ رژیم صهیونیستی و کتمان نکردن این توسعه روابط است که ظاهرا از نوعی بی نیازی آذربایجان در قبال ایران نشیت می گیرد. البته به رغم تبلیغات پررنگ و گسترده در زمینه توسعه این روابط که خود صهیونیست ها سردمدار آن هستند، بررسی دقیق تر ماهیت آنها نشان می دهد که این مناسبات ظاهرا بسیار شکوفا با چالش های مهمی روبه روست که عموما در سایه تبلیغات یادشده قرار گرفته و کمتر به آنها توجه می شود. درحال حاضر، فضایی که در جامعه نخبگانی و رسانه ای جمهوری اسلامی ایران در خصوص این موضوع ایجاد شده، مبتنی بر این فرضیه هست که جمهوری آذربایجان سرمست از پیروزهای جنگ دوم قره باغ، چهره واقعی ضد ایرانی خود را نمایان ساخته و به کمک ترکیه و رژیم صهیونیستی در پی ضربه زدن به ایران هستند. در این زمینه جالب است که اهمیتی به منافع متفاوت آذربایجان، رژیم صهیونیستی و ترکیه و نیز روابط ارمنستان با رژیم صهیونیستی داده نمی شود و برآیند اغلب تحلیل های ارایه شده، اصلی ترین راه ممکن برای سیاستمداران جمهوری اسلامی ایران را برخورد قاطع و قهری با جمهوری آذربایجان و ترکیه و حمایت از ارمنستان به هر شکل ممکن می دانند. این فضای ایجادشده به حدی گسترش یافته که برخی مسیولین کشور نیز هم صدا با این جریان رسانه ای شده اند. جمهوری اسلامی ایران باید در کنار بهره گیری از ابزار نظامی در برابر جمهوری آذربایجان، از رویکردهای تعاملی بهره بیشتری ببرد و با بر طرف ساختن کاستی ها و نقطه ضعف های همکاری های اقتصادی ازجمله حضور قدرتمند و با مزیت سرمایه گذاران و شرکت های ایرانی در جمهوری آذربایجان و تکمیل هرچه سریع تر زیرساخت های کریدور شمال جنوب زمینه وابستگی متقابل اقتصادی بین ایران و این کشور را فراهم سازد؛ زیرا وابستگی متقابل اقتصادی یکی از عوامل مهم بازدارنده در سیاست های ضد ایرانی باکو خواهد بود. باید این واقعیت را همواره در نظر داشت که هر چقدر ما زمین بیشتری را در جمهوری آذربایجان خالی کنیم، توسط رژیم صهیونیستی پر خواهد شد.

  • زهره خانمحمدی صفحات 50-68

    غرب آسیا بر اساس عمده اسناد بالادستی این کشور در سیاست های روسیه از اولویت برخوردار نیست. اهمیت خاورمیانه علی رغم عدم اولویت آن در سیاست خارجی این کشور، در سال های اخیر بر ادراک و تصمیم گیری رهبران سیاسی کرملین تاثیرگذار بوده و سبب ایفای نقش فعال این بازیگر در منطقه شده است. محورها و محرک های روابط روسیه رژیم صهیونیستی در چهارچوب اسناد این کشور و بر اساس مولفه تامین ثبات و امنیت و جلوگیری از تشدید تنش و همچنین مشارکت فعال مسکو در تعاملات سیاسی و اقتصادی تنظیم شده است. روابط ویژه رژیم صهیونیستی و ایالات متحده بر اساس درک متقابل و ضرورت هر دو بازیگر در ابعاد سیاسی، نظامی و امنیتی گسترش یافته است. رژیم صهیونیستی بزرگ ترین دریافت کننده سالانه کمک های خارجی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم محسوب می شود. واشینگتن به عنوان بزرگ ترین ارایه کننده تجهیزات و تسلیحات نظامی به رژیم صهیونیستی تلاش می کند تا برتری کیفی خود را در حوزه امنیتی و نظامی بر دیگر کشورهای منطقه حفظ کند. حفظ و تداوم رابطه با روسیه از منظر تل آویو ضروری است اما لزوما نمی تواند جایگزین روابط راهبردی با ایالات متحده باشد. بنابراین، سیاست و منافع مشترک میان واشینگتن تل آویو اگرچه در رابطه مسکو تل آویو چالش ایجاد نمی کند اما مانع از ارتقا و توسعه آن می شود. رویکرد مسکو نسبت به مسایل ایران سبب افزایش نگرانی های تل آویو شده است و مقامات این رژیم، مسکو را به انجام بازی دوگانه متهم می کنند. جنگ اوکراین و تبدیل شدن آن به محل تنش بازیگران غرب و روسیه، عملا بر روابط مسکو و تل آویو تاثیرگذار بوده است و طیف رابطه این دو بازیگر را به چالش های اساسی گذر داده است.

  • سمیه مروتی صفحات 69-92

    هند در سال 1950 رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و به طور همزمان برای جلوگیری از تیرگی روابط با کشورهای اسلامی و ممانعت از ایجاد تنش در سطح داخلی، از آرمان مردم فلسطین حمایت کرد. درنهایت، هند پس از دهه ها سیاست عدم تعهد و حمایت از آرمان فلسطین و جهان عرب، با افتتاح سفارت این رژیم در ژانویه 1992 موافقت کرد. از آن زمان، روابط دو بازیگر حول منافع راهبردی و تهدیدات امنیتی شکل گرفت. با پایان جنگ سرد و تغییر ترتیبات امنیتی منطقه، روابط با رژیم صهیونیستی فرصتی ویژه را در اختیار دهلی نو در برابر اسلام آباد قرار داد. هند همکاری های نظامی، امنیتی و اطلاعاتی با این رژیم را به عنوان برگ برنده در مقابل پاکستان نگریست و به تدریج این روابط را در حوزه های دیگر نیز توسعه داد. با روی کارآمدن دولت مودی و توسعه روابط به سطح شراکت راهبردی، واکنش ها نسبت به ماهیت این روابط شکل جدی تری به خود گرفت. از یک سو، جمعیت 190 میلیونی مسلمانان هند، یکی از بزرگ ترین اقلیت های جهان به شمار می روند. از سوی دیگر، دولت های عربی و اسلامی و همچنین چین و روسیه می توانند نسبت به سطح و حوزه روابط دهلی نو و تل آویو حساسیت های جدی امنیتی و اعتقادی را مطرح می کنند و این روند، روی سطح روابط دهلی نو با کشورهای فوق و نیز مواجه دولت به تنش های داخلی اثر می گذارد. از این رو، باتوجه به تلاش دو طرف مبنی بر گسترش حوزه روابط با تاکید بر قرارداد چهارگانه «آی 2 یو 2»، در ادامه، به چالش هایی که تعمیق روابط این دو برای هند در دو سطح داخلی و خارجی به ارمغان خواهد آورد، پرداخته خواهد شد. روابط هند و رژیم صهیونیستی در دوران نخست وزیری مودی (از سال 2014) به طور آشکار ارتقا یافته و در سال 2017، مودی به عنوان نخستین نخست وزیر هند به تل آویو سفر کرد. از دستاوردهای این سفر، می توان تبدیل شدن هند به شریک راهبردی این رژیم اشاره کرد. از زمان روی کار آمدن مودی در سال 2014، هند مقصد صادراتی حدود 42 درصد از کل صادرات اسلحه رژیم صهیونیستی بوده است. هند طی دهه های گذشته تلاش بسیاری برای اجتناب از سویه های منفی روابط با رژیم صهیونیستی داشته است که نمود آن را می توان در روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس مشاهده کرد. رویکرد تدریجی هند در گنجاندن این رژیم در سیاست خاورمیانه ای خود گویای گریز این کشور از پذیرش پیامدهای امنیتی و نیز تاثیر آن بر روابط دهلی با کشورهای اسلامی است که این گزاره پس از 2019 و همچنین گفتگوهای امنیتی چهارگانه رنگ باخت. تاکید و توجه هند روی این است که روابط دهلی نو تل آویو منجربه ایجاد ایتلاف میان گروه های اسلامی در داخل و همچنین خارج از این کشور نشود و نیز این روابط به معنای «ایتلاف هند و رژیم علیه مسلمانان» فهم نشود.

  • نجمیه پوراسمعیلی صفحات 93-143

    به نظر می رسد چرایی محقق نشدن آنچه رژیم صهیونیستی آرزو داشت، در وجود چالش هایی ریشه دارد که در روابط میان مصر و رژیم صهیونیستی وجود دارد. چالش ها در روابط میان مصر و رژیم صهیونیستی عبارت اند از: 1) انعطاف ناپذیری سیاست های رژیم صهیونیستی: در طول سال های گذشته تصمیمات و اقداماتی از سوی رژیم صهیونیستی اتخاذ شد که به روابط غیر دوستانه بین دو طرف کمک کرد، به گونه ای که این اقدامات این رژیم (ازجمله الحاق بیت المقدس شرقی و بلندی های جولان، گسترش شهرک سازی، شروع جنگ اول لبنان و ظرفیت هسته ای آن) به محقق نشدن سازش میان دو کشور کمک کرده و چالشی را در روابط میان این دو ایجاد کرده است. 2) حل وفصل نشدن مسیله فلسطین: حل وفصل نشدن این مسیله یکی از چالش های روابط میان رژیم صهیونیستی و مصر است. 3) الزامات محافظه کارانه دولت مصر در قبال رژیم صهیونیستی: از آغاز دوره سازش، مصر مراقب تنظیم و محدود کردن عادی سازی روابط با این رژیم با ایجاد چهارچوبی ساختاریافته و تعریف شده از روابط بوده که دامنه، عمق و قلمروهای مجاز روابط را دیکته می کند که هیچ انحراف اساسی از آن، مثبت یا منفی، وجود نداشته باشد. 4) اسلام گرایی در مصر: اخوان المسلمین بزرگ ترین جنبش اسلامی در مصر و جهان اسلام و یکی از قدرتمندترین و قدیمی ترین گروه های مخالف رژیم صهیونیستی و حامی فلسطین است. 5) محدودیت های افکار عمومی در جامعه مصر: اکثریت افکار عمومی مصر در مورد تغییر نگرش نسبت به رژیم صهیونیستی، مردد نیستند. به استثنای تعداد انگشت شماری از نویسندگان و متفکرانی که گرایش لیبرال دارند یا از جناح چپ هستند که مایل به پرداخت هزینه شخصی و خطر تحریم شدن توسط اتحادیه های حرفه ای بوده اند، هیچ نیروی سیاسی یا اجتماعی قابل توجهی حاضر به پذیرفتن سازش با رژیم صهیونیستی و مقابله با مخالفان عادی سازی، یا اقدامی برای انتشار ارزش های آشتی، همزیستی و پذیرش دیگری نشده است. 6) برداشت ها و سوء برداشت ها در روابط همکاری جویانه متقابل: همکاری های میان طرفین در برخی از خطرها و تهدیدهایی که از صحرای سینا و یا غزه متوجه مصر و رژیم صهیونیستی است، وجود دارد، اما برداشت ها و سوء برداشت های منفی و به نوعی بی اعتمادی، علی رغم همکاری میان طرفین وجود دارد. 7) تمایل مصر به تداوم روابط با کشورهای حوزه مقاومت به عنوان یک عنصر توازن بخش: مصر تمایل دارد که نقش رهبری این کشور در سطح کشورهای عربی و اسلامی و ایستادگی در سنگر مقاومت فلسطین را بازپس گیرد، از مقاومت اسلامی در نوار غزه و سایر کشورهای این محور، به عنوان متحدی برای حمله احتمالی به رژیم صهیونیستی استفاده کند و حمله احتمالی اتیوپی به پشتوانه نظامی این رژیم به مصر به دلیل موضوع سد النهضه را خنثی نماید.