فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان - سال بیست و دوم شماره 11 (پیاپی 178، بهمن 1402)

مجله دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان
سال بیست و دوم شماره 11 (پیاپی 178، بهمن 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/11/28
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محسن رضائیان* صفحات 1131-1132

    در دو مقاله سردبیری قبل به تشریح انواع رفتارهای خودکشی و ضرورت پیشگیری از آن ها پرداختیم. با توجه به اهمیت بسیار زیاد این موضوع، تمامی جوامع، از سطح محلی تا ملی باید دارای برنامه ها و راه کارهای مشخص برای مقابله با رفتار خودکشی یعنی فکر، برنامه ریزی، اقدام و خودکشی باشند [2-1]. همان طور که دیدیم برای رخداد خودکشی، عوامل متعدد فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود دارند. بنابراین، برنامه ها و راه کار های مقابله با خودکشی نیز باید تمامی این عوامل موثر را مورد نظر قرار دهند [3].
    بی مناسبت نیست که شواهد موجود، نشان می دهند که راه کار های پیشگیری از خودکشی که اصطلاحا چند وجهی
    (Multi- components) هستند، نسبت به سایر برنامه ها، از موفقیت های بیشتری برای پیشگیری از خودکشی، برخوردارند [5-4]. نظر به اهمیت آشنایی با چنین راه کارهایی، در سخنان سردبیری آینده به تشریح مهم ترین آن ها، خواهیم پرداخت. اما در این سخن سردبیری به این نکته اشاره خواهیم کرد که سازمان بهداشت جهانی، یک راه کار جامع پیشگیری از خودکشی را دارای حداقل دوازده وجه یا جزء می داند [7-6]. این اجزاء به طور اختصار عبارتند از:1. وجود بودجه مناسب و شفاف برای اجرای دقیق برنامه.
    2. وجود نظارت و هماهنگی بین سازمان ها، مراکز و افرادی که در اجرای برنامه، دخیل هستند.
    3. وجود یک نظام جامع جمع آوری داده های مربوط به خودکشی که منجر به ثبت دقیق داده ها و استفاده های علمی از آن ها
    می گردد.
    4. وجود یک دستورالعمل جامع برای گزارش صحیح و مسیولانه اخبار خودکشی در تمامی رسانه ها اعم از چاپی، رادیو، تلویزیون و رسانه های اجتماعی که باید از این دستورالعمل به درستی استفاده شود.
    5. وجود برنامه هایی جهت آگاهی عموم افراد جامعه، به منظور درک این نکته حیاتی که رفتارهای خودکشی، قابل پیشگیری است.
    6. وجود برنامه های تربیتی و آموزشی برای دروازه بانان جامعه مانند معلمین، اساتید، پرسنل بهداشت و درمان، نیروهای انتظامی و روحانیون. یعنی کسانی که می توانند رفتارهای خودکشی را برای اولین بار در جامعه تحت پوشش خود، تشخیص دهند.
    7. وجود برنامه های کاهش دسترسی به ابزار و وسایل خودکشی مانند قرص برنج، سموم دفع آفات نباتی، اسلحه گرم، مکان های بلند و یا کاهش سمیت و کشندگی مواد در دسترس.
    8. وجود برنامه های دسترسی به خدمات جامع برای افرادی که در معرض خودکشی هستند.
    9. وجود برنامه های درمانی مبتنی بر شواهد، برای افرادی که اقدام به خودکشی کرده اند.
    10. وجود برنامه های مداخله با بحران. هر مورد خودکشی یک بحران به حساب آمده و باید در جامعه برنامه های جامع مداخله با بحران، نظیر دسترسی به مراقبت های اورژانسی سلامت روان از طریق استفاده از خطوط تلفن کمکی، وجود داشته باشد.
    11. وجود برنامه های مداخله پس از بحران به خصوص برای بازماندگان فردی که خودکشی کرده است و یا فردی که از خودکشی خود، جان سالم به در برده است.
    12. کاهش انگ اجتماعی استفاده از خدمات بهداشت روان در جامعه. چرا که استفاده از این خدمات، ممکن است با انگ اجتماعی روبه رو گردد که در نهایت، به عدم استفاده از این خدمات بیانجامد. بنابراین، هر جامعه باید دارای برنامه های جامع برای کاهش انگ اجتماعی استفاده از خدمات سلامت روان به ویژه برای افراد خودکشی گرا، باشد.

    کلیدواژگان: رفتار خودکشی
  • زهرا اصغرپور لشکامی، مریم اساسه*، لیلا کاشانی وحید، مجید ابراهیم پور صفحات 1133-1148
    زمینه و هدف

    طلاق والدین می تواند منجر به مشکلات رفتاری و روان شناختی فراوان در کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، تدوین برنامه مداخله بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری ویژه کودکان طلاق با اختلالات عاطفی-رفتاری و تعیین اثربخشی آن بر سازگاری اجتماعی کودکان طلاق بود.

    مواد و روش ها

    روش پژوهش توصیفی حاضر، جامعه آماری در بخش کیفی مقالات و اساتید روان شناسی و بخش کمی شامل کلیه کودکان دختر خانواده طلاق شهرستان آستانه اشرفیه در سال 1401 بود. تعداد 30 کودک طلاق به شیوه تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها در پیش آزمون و پس آزمون، از سیاهه رفتاری کودک Achenbach و پرسش نامه سازگاری اجتماعی Dokhanchi استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی از آنالیز کوواریانس یک متغیره استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد میانگین و انحراف معیار نمرات سازگاری اجتماعی در گروه آزمایش از 90/1 ± 33/98 در مرحله پیش آزمون به 08/1 ± 33/104 در پس آزمون و در گروه کنترل از 67/1 ± 07/98 در پیش آزمون به 40/1 ± 53/98 در پس آزمون رسید (001/0>P).

    نتیجه گیری

    بر اساس مطالعه حاضر، برنامه مداخله بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری ویژه کودکان طلاق با اختلالات عاطفی-رفتاری بر افزایش سازگاری اجتماعی کودکان طلاق موثر بود. از این رو، می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای موثر برای ارتقاء سازگاری اجتماعی کودکان طلاق استفاده نمود.

    کلیدواژگان: طلاق، مداخله بهنگام، اختلالات روان شناختی، سازگاری اجتماعی
  • زهرا ظفر طلب، سمیه تکلوی* صفحات 1149-1162
    زمینه و هدف

    شیوع کووید-19، باعث شیوع بالای اختلال استرس پس از سانحه و پریشانی روان شناختی شده است. با این حال، مطالعات نشان می دهد این شرایط ممکن است به فرد در رشد پس از آسیب کمک کند. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش مکانیزم های دفاعی و سبک های دلبستگی در پیش بینی رشد پس از سانحه در افراد درگیر در سوگ ناشی از کرونا انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه از نوع توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش شامل بازماندگان (27 تا 55 سال) (از تاریخ بهمن ماه سال 1398 تا مهر ماه 1400) در شهر تهران بود. از بین این جامعه آماری، 130 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش حاضر از پرسش نامه های سبک های دفاعی، سبک های دلبستگی و رشد پس از سانحه استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش حاضر از روش رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد مکانیزم های دفاعی رشد یافته (489/0=Beta) و سبک دلبستگی ایمن (256/0=Beta) رشد پس از سانحه را در افراد درگیر در سوگ ناشی از کرونا به شکل معناداری (001/0>P) پیش بینی می کنند. اما سبک دلبستگی های ناایمن و مکانیز دفاعی رشد نایافته و روان آزرده قدرت کافی برای پیش بینی رشد پس از آسیب را نداشتند (05/0<P).

    نتیجه گیری

    سبک دلبستگی ایمن و مکانیزم دفاعی رشدیافته می تواند منجر به رشد پس از آسیب شود. به روان پزشکان و روان شناسان که در زمینه سوگ به فعالیت درمانی می پردازند، پیشنهاد می شود به مکانیزم های دفاعی و سبک های دلبستگی افراد درگیر در سوگ توجه بیشتری داشته باشند.

    کلیدواژگان: مکانیزم های دفاعی، سبک های دلبستگی، رشد پس از سانحه، بیماری کرونا
  • غلامرضا رضایی*، احمد ناصری، حکیمه معاذاللهی صفحات 1163-1178
    زمینه و هدف

    مازاد بودجه ای به عنوان این که مدیران در زمینه منابع مورد نیاز بودجه ای خود، تقاضای میزان دریافت بودجه بیشتر از نیاز واقعی می کنند، تعریف شده است که فشار پاسخ گویی، عدم تقارن اطلاعاتی و هوش اخلاقی می تواند آن را دست خوش خود قرار می دهد. هدف این مطالعه تعیین همبستگی بین فشار پاسخ گویی مدیران و مازاد بودجه ای با تمرکز بر هوش اخلاقی و عدم تقارن اطلاعاتی بیمارستان های دولتی شهر کرمان می باشد.

    مواد و روش ها

    در پژوهش توصیفی حاضر، جامعه آماری آن شامل همه مدیرانی بود که در سال 1401 در بیمارستان های دولتی شهر کرمان به هر نحوی در فرآیند بودجه ریزی مشارکت داشته اند. با توزیع پرسش نامه بین اعضای جامعه آماری، تعداد 100 پرسش نامه جمع آوری شد. برای آزمون الگوی پژوهش از روش الگوسازی معادلات ساختاری استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین فشار پاسخ گویی و ایجاد مازاد بودجه ای رابطه منفی و معناداری وجود دارد
    (169/0-=β، 001/0>P). هم چنین، بین عدم تقارن اطلاعاتی و ایجاد مازاد بودجه ای نیز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (809/0=β، 001/0>P). افزون بر این، لازم به ذکر است که متغیرهای عدم تقارن اطلاعاتی و هوش اخلاقی بر رابطه بین فشار پاسخ گویی و ایجاد مازاد بودجه ای دارای نقش تعدیل کنندگی نیستند.

    نتیجه گیری

    با توجه به نقش مشارکتی مدیران و فرصت کافی برای ایجاد مازاد بودجه ای، مدیران سطوح بالاتر باید ضمن بهبود عملکرد مدیران سطوح پایین با نظارت هر چه دقیق تر، بازبینی و اعمال کنترل های بیشتر و افزایش فشار پاسخ گویی، تاحدودی از ایجاد مازاد بودجه ای جلوگیری به عمل آورند.

    کلیدواژگان: مازاد بودجه ای، عدم تقارن اطلاعاتی، هوش اخلاقی، پاسخ گویی، مدیران بهداشت و درمان
  • محمدرضا شفیعپور، صدیقه شمسی نژاد، مریم کریمی فرد، حسن احمدی نیا* صفحات 1179-1190
    زمینه و هدف

    هیپوگنادیسم، عارضه ای شایع در مردان مبتلا به دیابت نوع دو است. مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی هیپوگنادیسم و برخی عوامل مرتبط با آن در مردان مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به کلینیک غدد بیمارستان علی ابن ابی طالب(ع) رفسنجان در سال 1400 انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی، 111 مرد مبتلا به دیابت نوع دو بررسی شدند. پس از تکمیل پرسش نامه، اندازه گیری فشارخون و دورکمر، 10 سی سی خون ناشتا جهت سنجش سطح سرمی تستوسترون کل (Total Testosterone; TT)، هورمون محرک فولیکولی (Follicle-Stimulating Hormone; FSH)، هورمون لوتیینیزه کننده (Luteinizing Hormone; LH)، هموگلوبین گلیکوزیله (HbA1c) گرفته شد. داده ها با آزمون های مجذورکای، t مستقل، همبستگی Pearson و رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار سن بیماران 62/10±61/58 سال بود. تعداد 26 بیمار (42/23 درصد) دارای هیپوگنادیسم بودند. با افزایش شاخص توده بدنی، سطح TT (034/0=P)، LH (008/0=P) و FSH (028/0=P) به طور معنی داری کاهش، با افزایش HbA1c، سطح TT (035/0=P)، LH (004/0=P) و FSH (001/0=P) و با افزایش فشارخون سیستولیک، سطح LH (025/0=P) و با افزایش سن، سطح LH و FSH (001/0>P)، به صورت معنی داری افزایش و با افزایش دور کمر، سطح TT (006/0=P)، LH و FSH (001/0>P) به طور معنی داری کاهش یافت. میانگین سطح TT (011/0=P)، LH (017/0=P) و FSH (014/0=P)، در افراد مصرف کننده دارو به طور معنی داری بیشتر بود.

    نتیجه گیری

    با افزایش دور کمر، مدت بیماری و هورمون محرک فولیکولی، شانس ابتلاء به هیپوگنادیسم بیشتر شده است. پیشنهاد می شود مسیولین بهداشتی، اقدامات پیشگیرانه لازم از جمله افزایش آگاهی جامعه مردان را انجام دهند.

    کلیدواژگان: دیابت نوع دو، هیپوگنادیسم، تستوسترون، هورمون محرک فولیکول، هورمون لوتئینیزه کننده، رفسنجان
  • محسن رضائیان، محمد اسدپور، محمود محبوبی راد*، مهدی عبدالکریمی، محمد مبینی لطف آباد، حسن خدادادی، عرفان شهابی نژاد، امیررضا شکوئی زاده صفحات 1191-1204
    زمینه و هدف

    رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت و سبک زندگی سالم، راهبردهای اصلی برای تسهیل و حفظ سلامت می باشند. این پژوهش با هدف تعیین رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان انجام شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی، 450 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای در سال 1401 وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه ای شامل اطلاعات دموگرافیک و پرسش نامه معتبر رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت بود. پرسش نامه ها توسط دانشجویان به صورت خودگزارشی تکمیل شدند. داده ها با استفاده از آزمون آماری t دو نمونه مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار سنی دانشجویان 19/3 ± 86/20 سال بود. نمرات بخش خودشکوفایی بیشترین امتیاز (20/5±33/23) و بخش مدیریت استرس (68/3 ± 54/18) کمترین امتیاز را کسب کردند. بین نمره کل رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دانشجویان با متغیرهای وضعیت تاهل و درجه تحصیلی ارتباط آماری معنی دار بود (05/0>P). هم چنین، بین نمره بعد فعالیت بدنی با متغیر جنسیت و نمره ابعاد مسیولیت پذیری و تغذیه با متغیر وضعیت تاهل رابطه آماری معنی دار مشاهده شد (05/0>P).

    نتیجه گیری

    از آن جایی که نمره کل رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت دانشجویان مورد مطالعه در طبقه متوسط قرار داشت، بنابراین دانشگاه می تواند با برنامه ریزی مناسب به دانشجویان در ایجاد یک مفهوم سلامتی مثبت کمک کند و آگاهی و عملکرد آن ها را در مورد تغذیه متعادل، ورزش منظم، مدیریت استرس و توجه به سلامت خود یا خودمراقبتی را تقویت نماید.

    کلیدواژگان: ارتقاء سلامت، رفتار سلامت، دانشجویان، رفسنجان
  • احمد عسگری زاده، سعید اکبری زردخانه* صفحات 1205-1224
    زمینه و هدف

    تعداد مرورهای نظام مند یا سطح دوم رو به افزایش است؛ حتی بیشتر از افزایش تعداد مطالعات پایه. موضوعات بحث برانگیز، یافته های سوگیرانه و شواهد غیرقاطع در این دو سطح، سیاست گذاران و پژوهش گران را به سمت سطح سوم شواهد یا «مرورهای چتری» سوق داده است. با وجود این که مرورهای چتری روش شناسی نسبتا جدیدی محسوب می شوند، در دهه های اخیر تعداد آن ها با شیب تندی افزایش یافته است و این نشان از علاقه و نیاز روزافزون به این مسیر تحقیقاتی دارد. راهنماهایی برای انجام مرورهای چتری منتشر شده اند؛ بااین حال، ناهمخوانی های موجود در این راهنماها، پژوهش گران را درباره شیوه مناسب انجام سردرگم ساخته اند. هدف مطالعه حاضر تصریح ضرورت، شرایط، چالش ها و تله های مرورهای چتری بود. در آخر، راهنماهایی گام به گام برای نحوه انجام و گزارش دهی یک مرور چتری طرح شدند. امیدواریم متن حاضر و راهنمایی های عملی فراهم شده توجه جامعه دانشگاهیان ایرانی را به مرورهای چتری جلب کند.

    کلیدواژگان: مرور چتری، مرور نظام مند، شواهد
  • میترا عباسی فرد، امیرحسین اسلامی نژاد، صالح بهزادی، علی تیموری، محمدرضا رحمانی، حسن احمدی نیا، آرمین شیرزادیان*، مهسا حسنی پور صفحات 1225-1234
    زمینه و هدف

    در دوران همه گیری کرونا، آموزش مجازی یک رکن اساسی در سیستم های آموزشی تلقی می شود. حفظ ارتباط موثر دانشجو با درس فارماکولوژی همواره چالش جدی در آموزش مجازی این درس به شمار می آید. لذا این مطالعه به طراحی، اجرا و ارزشیابی روش های آموزش مجازی درس فارماکولوژی به صورت یک فرآیند آموزشی در دانشجویان پزشکی می پردازد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه توصیفی-مقطعی، تعداد 133 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان که در همه گیری کرونا در سال های تحصیلی 1398 و 1399 واحد فارماکولوژی را می گذراندند، وارد مطالعه شدند. سپس محتواهای آموزشی ساده سازی شده درس فارماکولوژی به صورت مصور همراه با ابرهای توضیح دهنده و جداول خلاصه کننده تهیه شده و در سامانه نوید بارگذاری گردید. محتوای نوشتاری مکمل نیز که کامل کننده کلیپ های آموزشی هر جلسه کلاس بودند جهت خلاصه کردن موضوع و یادگیری بهتر در اختیار دانشجویان قرار داده می شد. بعد از اتمام کلاس یک پرسش نامه برخط توسط دانشجویان تکمیل می شد. داده ها توسط آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

    تعداد 66 نفر (6/49 درصد) از دانشجویان ورودی 1396 و 67 نفر (4/50) ورودی سال 1397 بودند. سطح رضایت مندی دانشجویان بعد از ارزشیابی از طریق پرسش نامه در خصوص روش آموزشی مکمل به طور معنی داری بیشتر از روش ساده سازی شده بود (001/0>P). میزان رضایت از هر دو روش بر اساس معدل و سن تفاوت معنی داری نشان نداد (05/0<P).

    نتیجه گیری

    طراحی و اجرای روش های ساده سازی شده آموزشی در درس فارماکولوژی رضایت مندی دانشجویان را در آموزش برخط در زمان کرونا به همراه داشت. 

    کلیدواژگان: آموزش مجازی، آموزش الکترونیک، کووید-19، دانشجویان پزشکی، رفسنجان
|
  • Zahra Asgharpour Lashkami, Maryam Asaseh*, Leila Kashani Vahid, Majid Ebrahimpour Pages 1133-1148
    Background and Objectives

    Divorce can lead to many behavioral and psychological problems in children. The aim of the current study was to develop early intervention program based on cognitive-behavioral theory in children of divorce with emotional-behavioral disorders and determine its effectiveness in social adjustment of children of divorce.

    Materials and Methods

    In the current descriptive study, the statistical population included all articles and the professors of psychology, in the qualitative part, and all the girls of divorced families of Astaneh-Ashrafiyeh City, in the quantitative part, in 2022. Moreover, 30 children of divorce were selected by random sampling and randomly assigned into experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group was trained in 12 90-minute sessions, twice a week, and the control group did not receive any training. Data was collected in pre-test and post-test using Achenbach’s Child Behavioral Checklist (2001) and Dokhanchi's Social Adjustment Questionnaire (1998). The data were analyzed by thematic analysis and univariate analysis of covariance in the qualitative and quantitative parts, respectively.

    Results

    The findings demonstrated  that the mean and standard deviation of social adjustment scores in the experimental group increased from 98.33±1.90 in the pre-test to 104.33±1.08 in the post-test, and in the control group from 98.07±1.67 in the pre-test to 98.53±1.40 in the post-test (p<0.001).

    Conclusion

    Based on the results of the present study, the early intervention program based on cognitive-behavioral theory of children of divorce with emotional-behavioral disorders was effective on the increase of social adjustment of these children. Therefore, this program can be implemented as an effective program to improve the social adjustment of children of divorce.

    Keywords: Divorce, Early intervention, Psychological disorders, Social adjustment
  • Zahra Zafartalab, Somayeh Taklavi* Pages 1149-1162
    Background and Objectives

    The covid-19 outbreak has caused a high prevalence of post-traumatic stress disorder and psychological distress. However, studies suggest that these conditions may also lead to post-traumatic growth. Therefore, this study aimed at determining the role of defense mechanisms and attachment styles in predicting post-traumatic growth in people involved in coronavirus-induced mourning.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, the statistical population included survivors (27 to 55 years old) (from February 2019 to September 2021) in the city of Tehran. Of this population, 130 people were selected as the research sample by the convenience sampling method. Questionnaires on defense styles, attachment styles, and post-traumatic growth were used to collect data. Data was analyzed using multiple linear regression.

    Results

    The results of multiple regression analysis indicated that the developed defense mechanisms (Beta=0.489) and safe attachment style (Beta=0.256) predict post-traumatic growth in people involved in coronavirus-induced mourning in a meaningful way (p<0.001). However, the style of insecure attachments and the undeveloped and psychologically annoying defense mechanism lacked the adequate strength to predict post-traumatic growth (p<0.05).

    Conclusion

    Safe attachment style and developed defense mechanism can lead to growth after injury. Psychiatrists and psychologists who engage in mourning therapy are recommended to pay more attention to the defense mechanisms and attachment styles of those involved in mourning.

    Keywords: Defense mechanisms, Attachment styles, Post-traumatic growth, Corona disease
  • Gholamreza Rezaei*, Ahmad Nasseri, Hakime Maazallahi Pages 1163-1178
    Background and Objectives

    Budgetary slack has been defined as managers’ request for a budget beyond the actual requirements, which can be influenced by the accountability pressure, information asymmetry, and moral intelligence. The aim of this study was to investigate the correlation between healthcare managers' accountability pressure and budgetary slack with focusing on the role of moral intelligence and information asymmetry in public hospitals in Kerman.

    Materials and Methods

    In the current descriptive study, the statistical population consisted of all the managers who participated in the budgeting process in any way in the public hospitals of Kerman City in 2022. One-hundred questionnaires were collected by distributing questionnaires among the statistical population. In order to test the research model, structural equations modeling was used.

    Results

    The research findings indicated that there was a negative and significant relationship between the accountability pressure and budgetary slack (β=-0.169, p<0.001). Moreover, there was a positive and significant relationship between information asymmetry and budgetary slack (β=0.809, p<0.001). In addition, it should be noted that the information asymmetry and moral intelligence variables did not have a moderating role in the relationship between accountability pressure and budgetary slack.

    Conclusion

    Considering the participative role of managers and the sufficient opportunity to create budgetary slack, upper managers should prevent the creation of budgetary slack by monitoring as closely as possible, reviewing and applying more controls, and increasing the accountability pressure, while improving the performance of lower-level managers.

    Keywords: Budgetary slack, Information asymmetry, Moral intelligence, Accountability, Healthcare managers
  • Mohammadreza Shafiepour, Sedigheh Shamsinejad, Maryam Karimi Fard, Hassan Ahmadinia* Pages 1179-1190
    Background and Objectives

    Hypogonadism is a common complication in men with type 2 diabetes. The present study aimed to determine the frequency of hypogonadism and some related factors in men with type 2 diabetes referred to the Endocrinology Clinic of Ali Ibn Abi Talib Hospital of Rafsanjan University of Medical Sciences in 2021.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, 111 men with type 2 diabetes were examined. After completing the questionnaire and measuring blood pressure and waist circumference, 10 cc of fasting blood was taken to measure serum levels of total testosterone (TT), follicle stimulating hormone (FSH), luteinizing hormone (LH), and glycosylated hemoglobin (HbA1c). Data was analyzed using chi-square test, independent t-test, Pearson’s correlation test, and logistic regression.

    Results

    The mean and standard deviation of age of patients was 58.61±10.62 years. Twenty six patients (23.42%) had hypogonadism. With increasing body mass index, the TT levels (p=0.034), LH (p=0.008) and FSH (p=0.028) significantly decreased. With increasing HbA1c, the levels of TT (p=0.035), LH (p=0.004) and FSH (p=0.001), with increasing systolic blood pressure, the level of LH (p=0.025), and with increasing age, the levels of LH and FSH (p<0.001) significantly increased; however, with increasing waist circumference, the levels of TT (p=0.006), LH and FSH (p<0.001) significantly reduced. Mean TT (p=0.011), LH (p=0.017), and FSH (p=0.014) levels were significantly higher in those taking the drug.

    Conclusion

    With an increase in waist circumference, disease duration, and follicle stimulating hormone, the odds of hypogonadism increased. It is recommended to the health officials to take the necessary preventive measures including increasing the awareness of the male community.

    Keywords: Type 2 diabetes, Hypogonadism, Testosterone, Follicle-stimulating hormone, Luteinizing hormone, Rafsanjan
  • Mehdi Abdolkarimi, Mohammad Mobini Lotfabad, Hassan Khodadadi, Erfan Shahabinejad, Amirreza Shakoeizadeh Pages 1191-1204
    Background and Objectives

    Health-promoting behaviors and healthy lifestyle are the main strategies to facilitate and maintain health. The purpose of this research was to determine health-promoting behaviors in students of Rafsanjan University of Medical Sciences.

    Materials and Methods

    In this descriptive study, 450 students of Rafsanjan University of Medical Sciences were studied by stratified random sampling method in 2022. The data collection tool was a questionnaire including demographic information and a valid health-promoting behavior questionnaire. The questionnaires were completed as a self-report by students. Data were analyzed using independent two-sample t-test and one-way analysis of variance.

    Results

    The mean and standard deviation of the age of the students was 20.86±3.19 years. The scores of the self-improvement section (23.33±5.20) were the highest scores and the scores of the stress management section (18.54±3.68) were the lowest scores. There was a significant statistical association between the total score of students' health-promoting behaviors and the scores of the variables of marital status and educational level (p<0.05). Also, a statistically significant association was observed between the physical activity dimension score and the gender variable and the responsibility and nutrition dimensions score and the marital status variable (p<0.05).

    Conclusion

    Since the total score of the health-promoting behaviors of the studied students was in the middle class, with proper planning, the university can help students create a positive health concept and strengthen their awareness and performance about balanced nutrition, regular exercise, stress management, and attention to their health or self-care.

    Keywords: Health promotion, Health behavior, Students, Rafsanjan
  • Ahmad Asgarizadeh, Saeid Akbari Zardkhaneh* Pages 1205-1224
    Background and Objectives

    The number of systematic reviews or secondary-level evidence is proliferating, even more than the increase in primary studies. Controversial topics, biased findings, and inconclusive evidence have led policymakers and researchers toward the tertiary level of evidence, that is, “umbrella review”. Despite the fact that umbrella reviews are a relatively new methodology, their numbers have steeply risen in the last decades, suggesting a growing interest and need in this line of research. Several guidelines have been published on conducting umbrella reviews; however, the existing incongruities leave researchers confused about the best way of practice. In the current study, we aimed to clarify the necessity, circumstances, challenges, and pitfalls of umbrella reviews. Lastly, step-by-step guidelines are proposed for the procedure of conducting and drafting the report of an umbrella review. We hope that the present text and the provided practical instructions draw the attention of the Iranian academic community to umbrella reviews s.

    Keywords: Umbrella review, Systematic review, Evidence
  • Mitra Abbasifard, Amirhossein Eslami-Nejad, Saleh Behzadi, Ali Teimouri, Mohammadreza Rahmani, Hassan Ahmadinia, Mahsa Hassanipour Pages 1225-1234
    Background and Objectives

    During the coronavirus pandemic, e-learning is considered an essential element in educational systems. Keeping the student's effective interaction with the pharmacology course is always a serious challenge in the virtual education of this lesson. Therefore, the current study aimed to design, implement, and evaluate the virtual teaching methods of pharmacology course among medical students.

    Materials and Methods

    In this descriptive, cross-sectional study, 133 medical students of Rafsanjan University of Medical Sciences, who were studying pharmacology during the coronavirus pandemic in the academic year 2019-2020, were included. Then, the simplified educational content of the pharmacology course was prepared in the form of pictures along with explanatory clouds and summary tables and uploaded to the learning management system (NAVID). Supplementary written content, which complemented the educational clips of each class session, was provided to the students in order to summarize the topic and learn better. After finishing the class, an online questionnaire was completed by the students, and the data were analyzed by one-way analysis of variance and independent t-test.

    Results

    There were 66 (49.6%) students of 2017 entrance and 67 students (50.4%) of 2018 entrance. The satisfaction level of the students after the evaluation through the questionnaire regarding the supplementary educational method was significantly higher than the simplified method (p<0.001). There was observed no significant difference in the level of satisfaction from both methods based on grade point average and age (p<0.05).

    Conclusion

    The design and implementation of simplified educational methods in the course of pharmacology was accompanied with satisfaction of students in online education in the time of coronavirus pandemic.

    Keywords: Virtual education, Electronic learning, COVID-19, Medical students, Rafsanjan