فهرست مطالب

دانشگاه علوم پزشکی گیلان - پیاپی 52 (زمستان 1383)

مجله دانشگاه علوم پزشکی گیلان
پیاپی 52 (زمستان 1383)

  • 96 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1384/04/01
  • تعداد عناوین: 13
|
  • پروین بابایی، بهرام سلطانی صفحه 1
    مقدمه
    یکی از مهم ترین موضوعات بیولوژی نوین، توصیف مکانیزم های مولکولی سازگاری موجودات به محرک های محیطی است. در این زمینه پروتواونکوژن c-fos که شاخصی مفید جهت ردیابی محرک ها در سیستم عصبی به شمار می رود، از اهمیت به سزایی برخوردار است. c-fos به عنوان یک فاکتور نسخه بردار توسط سیگنال های محیطی به طور اختصاصی القا و سبب تنظیم تظاهر ژن های هدف می گردد.
    هدف
    در این مطالعه بر آن شدیم تا ساختمان های مغزی را که در جریان تشنج دچار افزایش فعالیت نورونی می شوند، با تکنیک بیان ژن c-fosردیابی کنیم.
    مواد و روش ها
    در مطالعه حاضر پنتیلن تترازول به عنوان داروی تشنج زا به مقدار65mg/kg و به طریق داخل صفاقی به موش صحرایی تزریق و سپس دو ساعت بعد از ایجاد تشنج، مغز حیوانات گروه کنترل و آزمایش هم زمان جهت پروسه ایمونوهیستوشیمی آماده گردید. در این تکنیک آنتی بادیc-fos، کیت ABC وDAB، جهت شناسایی نورون های دارای پروتئین FOS مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج نشان می دهد ژن c-fos متعاقب تشنج ناشی از داروی پنتیلن تترازول در مناطق گیروس دنتال، هیپوکامپ، قشر حسی و سیستم لیمبیک بیان می گردد و احتمال داردFOS به عنوان یک پروتئین هسته ای به DNA متصل و سبب ایجاد پاسخ های طولانی مدت اختصاصی به تشنج و شکل پذیری سیناپسی در راستای تطابق و سازگاری گردد.
    نتیجه گیری
    از آنجا که پروتئین FOS قادر به اتصال به بخش تنظیمی ژن های هدفی چون پروانکفالین می باشد و این ماده به طور وسیعی بعد از تشنج رها می گردد، لذا کشف ارتباط FOS و ژن های هدف در شکل گیری پاسخ مناسب سیستم عصبی و ایجاد سازگاری از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
    کلیدواژگان: پنتیلن تترازول، تشنج، سی فوس c-fos، مغز
  • محمد افشار، محمدجعفر گلعلی پور، پیمان مالکی نژاد، هنگامه کلالی صفحه 8
    مقدمه
    فنوباربیتال از داروهای آرام بخشی است که در درمان صرع استفاده می شود. اداره کل نظارت بر مواد غذایی و دارویی آمریکا این دارو را از نظر مصرف در دوران حاملگی، در گروه D دسته بندی کرده است. مادران بارداری که تحت شرایط خاص از این دارو استفاده می کنند، احتمال بروز ناهنجاری هایی از قبیل هیپوپلازی ناخن ها و بند آخرانگشتان دست ها وپاها، بدشکلی هایی در جمجمه و صورت وناهنجاری های قلبی در نوزادان آنها وجود دارد. گزارش های پراکنده ای نیز دال بر وقوع ناهنجاری های شدیدتری مثل سندرم جنینی هیدانتویین و داون نیز بر اثر این دارو وجود دارد.
    هدف
    این مطالعه به منظور تعیین طیف ناهنجاری های دارو ی فنوباربیتال صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    30 سر موش ماده بالغ نژاد 2.5 Balb/c ماهه باوزن تقریبی 28 تا 32 گرم انتخاب ودر شرایط استاندارد اتاق حیوانات نگهداری شدند. جهت جفت گیری از تعداد 3 موش ماده به همراه یک موش نر به مدت یک شب در داخل قفس نگهداری شده و رویت پلاک واژنی در روز بعد بعنوان زمان صفر حاملگی تلقی شد. موش ها به سه گروه تجربی I با دوز دریافتی1.3 mg/kg، تجربی II با دوز دریافتی 2.6 mg/Kg از آمپول فنوباربیتال و گروه شاهد دریافت کننده سرم فیزیولوژی، تقسیم شدند. تزریق از روز اول بارداری به مدت 10 روز متوالی، به صورت داخل صفاقی انجام شد. موش ها در روز 18 حاملگی تشریح شده، جنین ها جمع آوری و با سرم فیزیولوژی شستشو داده شدند و به وسیله میکروسکوپ تحقیقاتی استریو مدل OLYMPUS SZX JAPAN مورد بررسی ماکروسکوپی قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از آزمون ANOVA و 2 توسط نرم افزا ر Spss-10 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    بیشترین میزان نا هنجاری ها در گروه تجربی دوم (دوز (2.6 mg/kg دیده شد. در سیستم اسکلتی جنین ها، ناهنجاری هایی به صورت عدم چرخش مناسب، کوتاهی اندام، جابجایی در محل اندام و در سیستم عصبی به صورت آنسفالوسل دیده شد.در گروه تجربی اول (دوز (1.3 mg/kg نیز همین شکل از نقایص اما با شدت کمتر و مواردی از اگزنسفالی و اسپینابیفیدا دیده شد.
    نتیجه گیری
    این تحقیق نشان داد که اگر از داروی فنوباربیتال در اوایل بارداری به طور مستمراستفاده شود می تواند ناهنجاری های شدیدتری ایجاد کند.
    کلیدواژگان: آبستنی، عامل ایجاد نقص جنین، فنوباربیتال، ناهنجاری ها
  • رضا پوربابا، محسن مشکبید حقیقی، رضا حبیب پور، مصطفی میرزانژاد صفحه 15
    مقدمه
    آلودگی به شپش سر یکی از بیماری های شایع در کودکان است. اولین علامت شاخص درآلودگی به شپش سر خارش شدیدی است که در اثر خونخواری از بدن میزبان ایجاد می گردد.آسیب های ایجاد شده در ناحیه پوست سر وگردن به وسیله شپش زمینه را برای عفونت های ثانویه باکتریایی فراهم می کند.
    هدف
    تحقیق حاضر که نوعی مطالعه توصیفی است، به منظور بررسی شیوع آلودگی به شپش سر در دانش آموزان مدارس ابتدایی استان گیلان در سال تحصیلی 82-1381 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    2906 نفر از دانش آموزان که به روش نمونه گیری خوشه ایاز میان دانش آموزان پایه های اول تا پنجم مدارس ابتدایی استان گیلان انتخاب شده بودند، توسط مربیان آموزش دیده و با استفاده از ابزارهایی چون ذره بین و پنس مورد بررسی قرار گرفتند. در ضمن دانش آموزان به پرسشنامه ای حاوی اطلاعاتی در خصوص وضعیت شخصی، خانوادگی و اجتماعی پاسخ دادند. اطلاعات با استفاده از آزمون مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    در این پژوهش از 2906 دانش آموز مورد مطالعه، تعداد 129 نفر (5/4 درصد (آلوده به شپش سر بودند که از این تعداد در تمامی موارد تخم شپش (رشک) مشاهده گردید. آلودگی در مدارس دخترانه 7/5 و در مدارس پسرانه 3/3 درصد بوده و میزان آلودگی در شهر 2/3 درصد و در روستا 7/5 درصد بوده است. هم چنین از نظر آماری تفاوت معنی داری بین آلودگی به شپش سر و متغیرهای میزان تحصیلات والدین، شغل پدر، حضور مربی بهداشت، میزان آگاهی، پایه تحصیلی وجود داشت و از نظر آماری رابطه معنی داری بین آلودگی و شغل مادر وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داده است که 5/4 درصد دانش آموزان ابتدایی استان گیلان مبتلا به شپش سر بوده اند. شیوع بیماری در میان دانش آموزان دختر بیش از پسر و در میان دانش آموزان مدارس مناطق روستایی بیش از دانش آموزان مناطق شهری بوده است. از سوی دیگر، نتایج نشان داده است که شیوع فراوانی شپش سر در میان دانش آموزان گیلانی کمتر از میانگین درصدهای مشاهده شده در تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور بوده است. با توجه به نتایج حاصله از آزمون متغیرهای داده شده مشخص گردید که میزان تحصیلات والدین، حضور مربی بهداشت، شغل پدر، میزان آگاهی دانش آموزان و پایه تحصیلی در میزان آلودگی بین دانش آموزان نقش به سزایی دارد
    کلیدواژگان: آلودگی به شپش سر، دانش آموزان، شپش
  • شهریار سمنانی، سیما بشارت، نفیسه عبدالهی، عباسعلی کشتکار، محمد جواد کبیر، عبدالرضا فاضل، احمد دانش، رضا ملک زاده صفحه 24
    مقدمه
    سرطان مری هشتمین سرطان شایع در کل جهان (4% از کل) و ششمین علت منجر به مرگ ناشی از سرطان است. حاشیه جنوب شرقی دریای خزر یکی از شایع ترین مناطق بروز سرطان مری درسطح جهان می باشد.
    هدف
    هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی ارتباط نوع بافت شناسی این سرطان با عواملی چون سن وجنس افراد مبتلا در منطقه بوده است.
    مواد وروش ها
    مطالعه توصیفی تحلیلی حاضر از نوع مقطعی وجامعه مورد مطالعه کلیه بیماران مراجعه کننده به مراکز پاتولوژی ودرمانی استان گلستان طی سال های 79-1375 بوده است که تشخیص سرطان مری برای آنها مسجل شده بود. بعد از مراجعه به مراکز پاتولوژی سطح استان واستخراج برگه های پاتولوژی، اطلاعات مورد نظر از قبیل مشخصات فردی و نوع بافت شناسی تومور وارد چک لیست شد. سپس داده ها با نرم افزار آماری SPSS-10 وارد رایانه شده و به وسیله آزمون های آماری کای دو،one-way ANOVA وMann-Whitney مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.سطح معنی داری آزمون? =?.?? تلقی شد.
    نتایج
    طی سال های 1375 تا 1379 در منطقه جنوب شرقی دریای خزر، 491 مورد سرطان مری ثبت شده بود. کارسینوم سلول سنگفرشی نوع غالب بافت شناسی تومور مری در این ناحیه بوده ودر افراد مؤنث شایع تر بود. نوع بافت شناسی تومور ارتباط معنی داری با جنس افراد داشته و این ارتباط مستقل از عامل سن بود. در مطالعه حاضر دیده شد که این ارتباط تنها در گروه سنی بالاتر از 50 سال قابل ارزیابی است.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه نشان داد که عوامل دموگرافیکی مرتبط با سرطان مری می توانند در مناطق جفرافیایی مختلف متفاوت باشند و احتمال دخیل بودن عوامل دیگر در ایجاد سرطان مری را باید همواره مدنظر داشت.
    کلیدواژگان: سرطان، سلول سنگفرشی، سرطان غده ای، سرطان مری، همه گیر شناسی
  • حکیمه حسین رضایی، صدیقه خدابنده، یدالله نیکیان صفحه 29
    مقدمه
    ضربه مغزی مساله ای مهم در سطح جامعه به شمار می رود. عوارض به جا مانده و ضایعات بیشتر به علت عوارض ثانویه ایجاد می شود. اولین و مهمترین عامل مورد بررسی در این بیماران وضعیت تنفس می باشد. اغلب به دلیل نارسایی در راه های هوایی و کاهش تهویه هیپوکسی بافت مغزی در آن ایجاد می شود. با افزایش پیشرونده تعداد بیماران ضربه مغزی و اهمیت حیاتی این عضو، رعایت نکات مراقبتی و پرستاری را ایجاب می کند. موسسه بیهوشی بروک طی چندین سال متوالی وضعیت راه های هوایی را بررسی نموده؛ اما در ایران تنها در سال 1373 طی مطالعه ای در تهران وضعیت پرستاری راه های هوایی بررسی شده است.
    هدف
    هدف از مطالعه حاضر بررسی کیفیت مراقبت از راه های هوایی در بیماران ضربه مغزی بخش اورژانس بیمارستان شهید باهنر کرمان بوده است.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی و مقطعی است که در زمستان 1382 بر روی تعداد 384 بیمار ضربه مغزی بستری در اورژانس بیمارستان شهید باهنر کرمان به منظور تعیین چگونگی مراقبت از راه های هوایی بیماران ضربه مغزی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات چک لیست مشاهده ای مشتمل بر 15 معیار مراقبتی است که روایی و پایایی آن تایید گردیده است و برای تهیه اطلاعات دموگرافیک می باشد.
    نتایج
    نتایج نشان داده است که 5/86 درصد مراجعه کنندگان مرد در نوبت کاری صبح و در گروه سنی 24-20 سال قرار داشته اند و به علت اصابت ضربه و صدمه به صورت بسته مراجعه نموده اند که با مطالعه مؤسسه ادن بروک در 1997 هماهنگی دارد. بیشترین میزان مراقبت مطلوب 5/98 درصد مربوط به نحوه اکسیژن تراپی و کمترین کاربرد صحیح 9% مربوط به رعایت اصول استریل در ساکشن حلق و تراشه می باشد.
    نتیجه گیری
    می توان چنین نتیجه گیری کرد که به دلیل ترومای متعدد در مردان کیفیت مراقبت از بیماران زن وضعیت مطلوب تری داشته و در مراقبت از راه های هوایی طبیعی وضعیت سر و گردن؛ مصرف اکسیژن: رعایت نکات ایمنی، کنترل تعداد تنفس، توجه به بازبودن لوله تراشه، وضعیت مراقبت نامطلوب بوده است و بهبود آن پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: آسیب های مغز، بخش مراقبت ویژه، تنفس
  • عبدالرحیم کوشا، عبدالرسول سبحانی، فریدون احمدی نژاد صفحه 36
    مقدمه
    عمل جراحی خارج کردن لوزه سوم و لوزه های کامی را می توان شایع ترین عمل در حیطه کار گوش و گلو و بینی و جراحی سر و گردن دانست که به طور عمده روی افراد زیر 15 سال انجام می شود. این بافت ها به عنوان سیستم دفاعی مخاطی در ابتدای محل ورود مواد مختلف قرار گرفته اند و نقش آنها در تولید ایمنوگلوبولین ها کاملا شناخته شده است. بنابراین، این نوع عمل جراحی ممکن است روی سطح سرمی ایمنوگلوبولین ها تاثیر داشته باشد.
    هدف
    تعیین اینکه آیا واقعا عمل جراحی لوزه سوم و لوزه های کامی تاثیر مهمی روی سطح سرمی ایمنوگلوبولین ها دارد یا خیر؟
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع شبه تجربی است و روی 300 نفر از افراد زیر 15 سالی که به درمانگاه گوش و گلو و بینی و جراحی سر و گردن بیمارستان امیرالمومنین رشت مراجعه نمودند و نیاز به عمل جراحی داشتند، انجام شد. سرم خون این افراد 2 بار، یک مرتبه بلافاصله قبل از عمل و مرتبه دوم یک ماه بعد جهت اندازه گیری ایمنوگلوبولین های سرم گرفته می شد. روش اندازه گیری ایمنوگلوبولین ها به طریقه انتشار ایمنی شعاعی یک طرفه (SRID) بود. عمل جراحی لوزه سوم با استفاده از کورت و آدنوتوم و عمل جراحی لوزه های کامی هم به روش Incision Blunt Dissection Snare در تمام بیماران بود.
    نتایج
    IgG سرم قبل و بعد از عمل در همه افراد در محدوده نرمال بود. IgM سرم قبل از عمل در 289 نفر در محدوده نرمال بود که بعد از عمل از این تعداد 278 نفر در محدوده نرمال باقی ماندند و 11 نفر قبل از عمل IgM نرمال داشتند که بعد از عمل سطح سرمی آنها پایین آمد. 11 نفر دیگر هم قبل از عمل سطح سرمی IgM پایین داشتند که از این تعداد بعد از عمل 4 نفر به سطح نرمال رسیدند و 7 نفر دیگر همچنان در محدوده پایین باقی ماندند.
    IgAسرم قبل از عمل در 296 نفر نرمال بود که بعد از عمل هم در محدوده نرمال باقی ماند. از 4 نفر باقی مانده 2 نفر بعد از عمل سطح سرمی نرمال پیدا کردند، 2 نفر دیگر همچنان در سطح سرمی پایین و غیرنرمال باقی ماندند.
    نتیجه گیری
    آدنوتونسیلکتومی تاثیر معنی داری از نظر آماری بر سطح ایمنوگلوبولین های سرم ندارد.
    کلیدواژگان: ایمونوگلوبولین A، ایمونوگلوبین M، ایمونوگلوبولین G، برداشتن لوزه سوم، لوزه برداری
  • محمدباقر خسروی، سیمین عظمتی، نعمت الله شیبانی صفحه 41
    مقدمه
    لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه باعث ایجاد تغییرات شدید همودینامیک در بیماران می شود که این تغییرات بخصوص در بیماران دچار بیماری عروق کرونر شدیدتر است و به کنترل دقیق تری نیاز دارد. روش های مختلفی اعم از محدود کردن زمان لارنگوسکوپی، داروهای موضعی و داروهای تزریق وریدی جهت کنترل این پاسخ های همودینامیک به کار رفته اند.
    هدف
    با توجه به اثرات سولفات منیزیم در عروق کرونر، ماهیچه قلب و سیستم هدایتی قلب و عروق، هدف این تحقیق آن بود که تا توانایی این دارو را در تعدیل پاسخ های همودینامیک متعاقب لارنگوسکوپی در بیماران دچار بیماری عروق کرونر که تحت عمل پیوند این عروق قرار می گیرند، با فنتانیل و لیدوکایین که به طور معمول به این منظور استفاده می شوند مقایسه نماید.
    مواد و روش ها
    سه گروه 20 نفره از بیماران عروق کرونر به صورت تصادفی انتخاب شدند. در گروه اول 5/1 میلی گرم لیدوکایین، در گروه دوم 2 میکروگرم فنتانیل و در گروه سوم 30 میلی گرم سولفات منیزیم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن بیمار 3 دقیقه قبل از لارنگوسکوپی به صورت وریدی تجویز شد. سپس مقادیر فشار متوسط شریانی و ضربان قلب همه بیماران در بدو ورود (مقادیر پایه)، بلافاصله قبل، بلافاصله بعد و 1 دقیقه و 3 دقیقه پس از لارنگوسکوپی اندازه گیری و ثبت شد. القای بیهوشی در هر سه گروه شبیه به هم انجام شد.
    نتایج
    بعد از لارنگوسکوپی فشار متوسط شریانی و ضربان قلب در گروه فنتانیل و منیزیم سولفات کمتر از گروه لیدوکائین بوده است.(P<0.05) اما اختلاف معنی داری بین گروه فنتانیل و منیزیم سولفات وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    منیزیم سولفات با توجه به اثرات قلبی و عروقی خود در بیمارانی که تغییرات شدید همودینامیک برای آنها خطرناک می باشد، در القاء بیهوشی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: پای پس عروق کرونر، حنجره بینی، سولفات منیزیم، فرآیند مطالعه حرکت خون، فننانیل، لوله گذاری، لیدوکائین
  • دکر فریده دارابی، محبوبه کاظمی، مهناز نوروزی صفحه 48
    مقدمه
    کاربرد عوامل باندینگ عاجی در درمان افزایش حساسیت عاجی در مطالعات متعددی بررسی شده است و در پاره ای از آنها کاربرد اسید به دلیل ایجاد افزایش حساسیت حذف شده است. با توجه به نحوه تاثیر سیستم های باندینگ خود اچ کننده که دمینرالیزاسیون و نفوذ رزین به طور هم زمان و با یک عمق صورت می گیرد، ممکن است نتایج بهتری از استفاده آنها در درمان افزایش حساسیت عاجی حاصل شود.
    هدف
    هدف از این مطالعه مقایسه بالینی اثرات درمانی یک سیستم باندینگ خود اچ کننده (Prompt) و یک سیستم باندینگ دو مرحله ای (Excite) با کاربرد اسید و بدون کاربرد اسید، بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 41 دندان با علائم افزایش حساسیت عاجی از بیماران مراجعه کننده به کلینیک دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه درمانی e1(کاربرد Excite بدون اسید)، e2(کاربرد Excite با اسید)، p(کاربرد (Prompt قرار گرفته و به صورت دو سوکور با سه روش فوق مورد درمان قرار گرفتند. ارزیابی بیماران با 2 محرک هوای فشرده و آب 20درجه سانتی گراد به وسیله دو روش(Visual Analog Scale) VAS و اندازه گیری زمان لازم برای پاسخ به محرک در سه مقطع زمانی قبل از درمان، بلافاصله بعد از درمان و 2 هفته بعد از درمان انجام یافت.
    نتایج
    همه عوامل درمانی موثر بودند و کاهش مهمی در احساس درد بیمار ایجاد کردند. در مقیاس VAS هیچ تفاوت مهمی بین گروه های درمانی دیده نشد، اما در زمان پاسخ به محرک، گروه e1 و p نتایج بهتری نشان دادند. (p<0.05)
    نتیجه گیری
    در هر سه گروه درمانی بهبود اثرات درمانی با گذشت زمان دیده شد. استفاده از اسید قبل از عوامل باندینگ اثر منفی روی درمان داشته اما بین Prompt و Excite بدون کاربرد اسید تفاوت مهمی وجود نداشت. لازم به ذکر است که اندازه گیری زمان پاسخ به محرک، نسبت به روشVAS، در مطالعات ارزیابی میزان درد از دقت بیشتری بر خوردار است.
    کلیدواژگان: حساسیت عاج دندان، عاج دندان، عوامل باندینگ عاجی
  • محمد نادری، تقی ناصرپور فریور، بتول شریفی مود، حمیدرضا کوهپایه، محمدنبی احمدی صفحه 55
    مقدمه
    بیماری سل یکی از قدیمی ترین بیماری های انسانی است. قبل از ابداع و به کارگیری روش های مولکولی، به دلیل طولانی بودن زمان روش های تشخیصی میکروبیولوژیک (کشت، تست های بیوشیمیایی)، تشخیص و شروع درمان بیماری نیاز به تجربه و تیزهوشی بالینی داشت. روش های میکروسکوپیک (اسمیر نمونه ها) و کشت نیز هر کدام محدودیت های خاص خود را دارند، که ازجمله مساله رشد آهسته (4-8 هفته ای (مایکوباکتریوم ها در محیط کشت می باشد. لذا دستیابی به روش های تشخیصی سریع ترالزامی به نظر می رسد. یکی از این روش های تشخیصی PCR می باشد.
    هدف
    از آنجا که تاکنون هیچ روش تشخیصی آزمایشگاهی به عنوان جایگزین کشت شناخته نشده است، این مطالعه به منظور تعیین حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی آزمایش PCR نسبت به کشت انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این بررسی 169 نمونه از بیماران بیمارستان بوعلی شهر زاهدان که اسمیرمثبت داشتند بر روی محیط لونشتین - جانسون کشت داده شده و پس از انجام ساب کالچر و تست های بیوشیمیایی مربوطه نتایج حاصل با نتایج بدست آمده از تست PCR (با هدف IS 6110 و پرایمرهای (Drb, Dra که به طور هم زمان روی نمونه ها انجام شده بود، مورد مقایسه قرارگرفت.
    نتایج
    اطلاعات به دست آمده نشان داد که از 169 مورد اسمیر مثبت، 150 مورد کشت مثبت وجود داشت که پس از انجام تست های بیوشیمیایی مربوطه 86 مورد از آنها مایکوباکتریوم توبرکلوزیس تشخیص داده شد. به طورکلی، نتایج حاصل به قرارزیراست: حساسیت، ویژگی،. ارزش اخباری مثبت و منفی تست PCR دراین مرکز به ترتیب %86/91، %87/96، %53/97 و %85/89 می باشد.
    نتیجه گیری
    استفاده از این تست همراه با کشت و تست های بیوشیمیایی به واسطه سرعت زیادتر آن توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: حساسیت و ویژگی، عفونت، میکوباکتریوم توبر کولوزیس، واکنش زنجیره ای پلیمرازی
  • کتایون هریالچی، علیرضا اولنگیان تهرانی صفحه 60
    مقدمه
    تهوع یکی از مشکلات عمده پس از اعمال جراحی سرپایی می باشد که نه تنها زیاد دلپذیر نیست، بلکه گاهی به طولانی شدن اقامت بیمار در ریکاوری منجر می شود. اگر دوره پس از عمل جراحی با استفراغ همراه باشد، می تواند به آسپیراسیون و مرگ منجر شود.
    هدف
    این مطالعه به منظور مقایسه متوکلوپرامید، دروپریدول و پرومتازین در پیشگیری از تهوع پس از اعمال جراحی سرپایی صورت پذیرفت.
    مواد و روش ها
    نمونه ها از میان 150 نفر (سه گروه 50 تایی) مراجعه کننده به مرکز تخصصی تحقیقاتی تنظیم خانواده رشت انتخاب شدند. شرایط ورود به مطالعه عبارت بودند از: (1) سن بین 30-20 سال (2) وضعیت جسمانی نوع I و (3) II عدم وجود بیماری زمینه ای که باعث افزایش ریسک تهوع و استفراغ گردد (4) عدم سابقه مصرف دارویی که باعث افزایش ریسک تهوع و استفراغ گردد (5) وزن بین 90-60 کیلوگرم (6) قد بین 170-160 سانتی متر. بیمارانی که شرایط فوق را دارا نبودند، از مطالعه حذف می شدند.
    برای بیماران از دوزهای پیشگیری کننده این سه دارو در دوزهای0.1-0.25 mg/kg متوکلوپرامید، 0.625-2.5 mg دروپریدول، 0.25-0.5 mg/kg پرومتازین استفاده شد. بعد القا و نگهداری بیهوشی به صورت مشابه در سه گروه انجام گرفت.
    نتایج
    درصد بروز تهوع با متوکلوپرامید 66%، با دروپریدول 20% و با پرومتازین 62% بود. که نتایج با آزمون X2 آنالیز گردید و اختلاف معنی دار بود (P<0.05) که در مقاسیه با مطالعات قبلی نتایج مشابهی حاصل شد. نتایج نشان دهنده این مطلب است که بین این سه دارو دروپریدول از دو داروی دیگر در کنترل تهوع موثرتر می باشد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد استفاده از دارو های ضد تهوع نه تنها از میزان بروز تهوع می کاهد، بلکه باعث کاهش شدت بروز این عارضه نیز می گردد. در نتیجه، بهتر است در صورت در دسترس نبودن داروهایی از قبیل Ondansetron و Propofol که کارآیی بیشتری برای کنترل تهوع دارند، از دوزهای پیشگیری کننده دروپریدول در اعمال جراحی سرپایی استفاده شود.
    کلیدواژگان: پرومتازین، تهوع، دروپریدول، متوکلوپرامید
  • مسعود خسروی صفحه 65
    مقدمه
    بیمارانی که سابقه ابتلا به هپاتیت C دارند، می توانند تحت پیوند کلیه قرار گیرند، به شرط آن که هپاتیت C در آنها فعال نباشد و دچار عوارض کبدی پیشرفته (سیروز) نشده باشند. بعد از انجام پیوند به علت سرکوب ایمنی حاصله ویروس هپاتیت C می تواند دوباره فعال و باعث پیشرفت درگیری کبدی، درگیری در کلیه پیوندی (گلومرولونفریتیس) و پس زدگی شود.
    هدف
    بررسی نتایج پیوند کلیه در بیمارانی که سابقه آلودگی با ویروس هپاتیت C را داشته اند مد نظر بوده است.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش توصیفی روی 14 نفر بیمار با سابقه ابتلاء به هپاتیت C از میان 60 نفر بیماری که یک سال از زمان پیوند کلیه را سپری کرده بودند و در فاصله اردیبهشت 1377تا اردیبهشت1380در مرکز پیوند کلیه استان گیلان در بیمارستان رازی رشت مورد پیوند کلیه قرار گرفته بودند، انجام شده است.10 نفر از 14 بیمار مذکور قبل از پیوند کلیه بیوپسی کبد شدند. در زمان پیوند کلیهHCV RNA در تمام بیماران با سابقه ابتلاء به هپاتیت C منفی بوده است. داروهای مورد استفاده جهت سرکوب ایمنی عبارت بودنداز: پردنیزولون، سیکلوسپورین،آزاتیوپرین، مایکوفنولات موفتیل. بررسی های آماری با استفاده از SPSS-10 صورت گرفته است.
    نتایج
    یک سال بعد از پیوند کلیه، در بیماران با سابقه ابتلا به هپاتیت C اثر بدی روی کبد،کلیه پیوندی، طول عمر بیمار، بروزگلومرولونفریت جدید در کلیه پیوندی، دیده نشد. فقط در 4 نفر از 14بیمار با سابقه ابتلا به هپاتیت C که مورد پیوند کلیه قرار گرفته بودند، رد پیوند یا پس زدگی دیده شدکه ارتباطی با هپاتیت C نداشت. با وجود سرکوب ایمنی HCV-RNA در یک سال بعد از پیوند کلیه هم چنان منفی باقی مانده بود. متوسط سطح پلاسمایی کراتینین در بیماران با سابقه ابتلا به هپاتیت C 1.18 میلی گرم در صد بود. دو نفر از 14 بیمار به علت مسایلی غیر از هپاتیت C فوت نمودند.
    نتیجه گیری
    در این بررسی بیماران با سابقه ابتلا به هپاتیت C در مقایسه با بیمارانی که آلودگی با هپاتیت C نداشتند، مشکل مهم و جدی در طی یک سال پس از پیوند کلیه نداشتند.
    کلیدواژگان: پیوند کلیه، عوامل جلوگیری از تشکیل پادتن ها، هپاتیت C
  • سعید آصف زاده، مهرداد فرزندی پور صفحه 71
    مقدمه
    مدیریت دانش شامل تولید، انتشار و بهره برداری از دانش است و در سازمان های امروزین بهره برداری موثر از دانش یک چالش است. بنابراین، سوال اساسی این است که چه راه هایی انگیزه استفاده از دانش را تقویت می کند.
    هدف
    این مطالعه با هدف شناسایی فرآیند بهره برداری از دانش و مقایسه مدل های موجود در علوم پزشکی و تحلیل عوامل موثر بر بهره برداری از دانش انجام پذیرفت.
    مواد و روش ها
    این پژوهش مرور منظم مقالات علمی است و براساس منابع اینترنتی منتشر شده طی سال های 2003-1997 و برخی مقالات معتبر سال های پیش تر در مورد بهره برداری از دانش به بررسی زوایای بهره برداری از دانش و مدل های علوم پزشکی می پردازد.
    نتایج
    فرآیند بهره برداری ازدانش شامل 6 مرحله کسب، مستند سازی، انتقال، دریافت، درک و تصمیم گیری است. ابعاد بهره برداری از دانش عبارتند از منبع انتشار، محتوا، رسانه و کاربر. متقاضیان استفاده از دانش می توانند به ترتیب با روش استفاده ذهنی، استفاده ابزاری و یا استفاده راهبردی، مراحل بهره برداری از دانش را طی کنند. جهت بهره برداری علمی از دانش در علوم پزشکی، مدل های مختلفی وجود دارد: در مقایسه هشت مدل مختلف که در این مقاله شناسایی شده است، به این نتیجه می توان رسید که مدل کوهرد و مدل انستیتو کراس کنسر از سایر مدل ها وضعیت کامل تری دارند زیرا پنج عامل تاکید بر اصول علمی، ارتباط با ذینفع ها، کاربرد، تاثیر بر جامعه و سیاست گذاری در این دو مدل ملحوظ است.
    نتیجه گیری
    بهره برداری از دانش به معنای دریافت دانش توسط گیرنده، درک آن و تاثیر بر کنش گیرنده دانش است. بهره برداری از دانش در علوم پزشکی مانند سایر علوم هنگامی به کامل ترین سطح خود می رسد که به بهره برداری و توسعه منجر شود.
    کلیدواژگان: پزشکی، پژوهش، دانش، نظام های مدیریت اطلاع رسانی
  • نمایه مقالات مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان
    حسن عباسپور صفحه 86
    هر گونه پژوهشی نیازمند شناخت موضوع و منابع مربوط به آن است. انجام تحقیقات اصیل بدون دستیابی به منابع کتاب شناختی از جمله کتاب شناسی ها و چکیده نامه ها، نمایه ها و غیره غیرممکن است دسترسی به نتایج تحقیقات انجام شده زمینه را برای استفاده صحیح از این منابع فراهم می آورد و سطح پژوهشهای علمی را در رشته های مختلف ارتقا می دهد و از اتلاف وقت نیروی پژوهشگران جلوگیری می کند.
    هدف اصلی از تهیه این نمایه گردآوری و تنظیم مقالات چاپ شده در سال 1383 در مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان است تا کمکی باشد به جامعه پزشکی در انتخاب موضوع و تحقیقات جدید و جلوگیری از ارایه تحقیقات مشابه در یک زمینه خاص موضوعی...