فهرست مطالب

غدد درون ریز و متابولیسم ایران - سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، تابستان 1382)

مجله غدد درون ریز و متابولیسم ایران
سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، تابستان 1382)

  • تاریخ انتشار: 1382/06/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • پروین میرمیران، احمد اسماعیل زاده، لیلا آزادبخت، فریدون عزیزی صفحه 73
    مقدمه
    مطالعات اندکی در مورد ارتباط مصرف لبنیات با وزن و نمایه توده بدنی انجام شده است. هدف این بررسی، تعیین ارتباط مصرف شیر با نمایه توده بدنی در گروهی از افراد تهرانی شرکت کننده در طرح قند و لیپید تهران بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه 404 فرد (202 مرد و 202 زن) بالای 16 سال تحت ارزیابی های تغذیه ای و تن سنجی قرار گرفتند. وضعیت تغذیه ای افراد با استفاده از پرسشنامه کیفی بسامد خوراک برای یک سال و یادامد 24 ساعته خوراک برای دو روز ارزیابی شد. قد و وزن طبق دستورالعمل های استاندارد اندازه گیری گردید و نمایه توده بدنی محاسبه شد.
    یافته ها
    میانگین (± انحراف معیار) سنی مردان و زنان به ترتیب 15±36 و 13±31 سال و نمایه توده بدنی آنها به ترتیب kg/m2 5/4±4/24 و kg/m2 1/5±9/24 بود. تکرر مصرف شیر در مردان و زنان مورد مطالعه به ترتیب 4/13±1/15 و 7/13±8/14 بار در ماه بود. افرادی که تکرر مصرف شیر در آنها بیشتر از30 بار در ماه بود، پس از تعدیل شدن اثر سن، انرژی، کربوهیدرات و چربی دریافتی، دارای وزن و BMI کمتری در مقایسه با افراد مصرف کننده کمتر از 10 بار شیر در ماه بودند (به ترتیب وزن: 5/1±1/67 در مقابل kg 1/1±75 در مردان و 6/1±59 در مقابل kg 2/1±4/66 در زنان، 01/0>p برای هر دو و: BMI 5/0±4/22 در مقابلkg/m2 3/0±6/25 در مردان و 4/0±6/23 در مقابل kg/m2 5/0±1/26 در زنان، 01/0>p برای هر دو). نسبت افراد با تکرر مصرف کمتر از 10 بار در ماه در بین افراد با 25>BMI کمتر (11% در مقابل 51% در مردان و 14% در مقابل 52% در زنان، 05/0> (p و نسبت افراد با تکرر مصرف 30≤ بار در ماه در بین آنها بیشتر از افراد با 30BMI ≥ بود (61% در مقابل 7% و 58% در مقابل 11%، 05/0p<).
    نتیجه گیری
    یافته ها حاکی از ارتباط معکوس بین مصرف شیر با وزن و نمایه توده بدنی هستند. انجام مطالعات گسترده در این زمینه با تعدیل اثر فعالیت فیزیکی پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: شیر، کلسیم، وزن بدن، نمایه توده بدنی، مطالعه قند و لیپید تهران
  • مریم رزاقی آذر، آرش رشیدی، حمیدرضا فلاحت پیشه، مانوهر گارگ، بهنوش محمدپور، اعظم غروی نوری، کاظم محمد، سید مسعود کیمیاگر صفحه 83
    مقدمه
    گزارش هایی از کاهش سطح رتینول سرم و افزایش همزمان رتینیل استر در نسج کبدی در مبتلایان به دیابت نوع یک منتشر شده است. بدین ترتیب، به نظر می رسد که متابولیسم ویتامین A در دیابت نوع یک دچار اختلال می شود. تزریق انسولین به عنوان عامل مهمی در آزادسازی ذخایر کبدی ویتامین A شناخته شده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین غلظت رتینول سرم، میزان اهمیت و درجه همبستگی آن با شاخص های کنترل متابولیک در گروهی از کودکان مبتلا به دیابت نوع یک است.
    مواد و روش ها
    نمونه خون وریدی در حالت ناشتا از 24 کودک 6 تا 14 ساله با حداقل 5/1 سال سابقه ابتلا به دیابت گرفته شد. بیمارانی انتخاب شدند که سابقه ابتلا به بیماری های دیگر از جمله اختلال عملکرد تیروئید و عوارض مزمن دیابت مثل ضایعات چشمی، کلیوی، عصبی و غیره را نداشتند. سطح رتینول سرم، قند، هموگلوبین گلیکوزیله، کلسترول تام، کلسترول HDL و تری گلیسرید سرم اندازه گیری شد. غلظت کلسترول LDL سرم با رابطه ریاضی محاسبه گردید. تعیین ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز رگرسیون توسط نرم افزار اکسل انجام پذیرفت.
    یافته ها
    میانگین (± انحراف معیار) غلظت رتینول سرم در کودکان μ g/ml 068/0±375/0 (μ M 238/0± 313/1) بود. در 3 کودک، سطح سرمی رتینول مساوی یا کمتر از حد مرزی μ M 91/0 بود. ضرایب همبستگی پیرسون بین مقادیر رتینول سرم و شاخص های کنترل متابولیک دیابت شامل سطوح قند، هموگلوبین گلیکوزیله، کلسترول تام، کلسترول HDL، کلسترول LDL و تری گلیسرید در حالت ناشتا به ترتیب برابر 27/0-، 08/0-، 60/0، 21/0، 29/0 و 02/0 به دست آمد که فقط در مورد کلسترول تام، در سطح اطمینان 95% از نظر آماری معنی دار بود (002/0p<).
    نتیجه گیری
    غلظت رتینول سرم در کودکان مورد مطالعه در محدوده پایین طبیعی قرار داشت. همبستگی خطی معنی دار فقط بین سطح رتینول سرم و کلسترول تام به دست آمد. به نظر نمی رسد که به جز غلظت کلسترول تام بتوان از سایر شاخص های کنترل متابولیک برای پیشگویی وضعیت ویتامین A سرم بیماران مبتلا به دیابت نوع یک استفاده کرد.
    کلیدواژگان: رتینول سرم، دیابت نوع یک، کنترل متابولیک
  • محمدرضا میربلوکی، پروین میرمیران، فریدون عزیزی صفحه 89
    مقدمه
    افزایش شیوع چاقی در دوران کودکی به یک معضل جهانی تبدیل شده است. از آنجایی که عوامل محیطی و ژنتیک دو عامل اساسی تاثیرگذار بر این امر می باشند، در این مطالعه بر آن شدیم تا نقش تغذیه والدین را به عنوان یکی از عوامل محیطی تاثیرگذار بر چاقی فرزندان بررسی نماییم.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه مقطعی میان ساکنان منطقه 13 شرق تهران، تعداد 117 خانواده که مجموعا دارای 240 فرزند 25-3 ساله بودند مورد بررسی قرار گرفتند. قد و وزن افراد بر اساس یک پروتکل استاندارد اندازه گیری شد و نمایه توده بدنی محاسبه گردید. چاقی برای والدین و فرزندان 20 سال به بالا با نمایه توده بدنی بیشتر یا مساوی kg/m2 25 و در فرزندان 19-3 ساله با نمایه توده بدنی بیشتر یا مساوی صدک 75 نمودار مرجع نمایه توده بدنی برای سن کودکان ایرانی در نظر گرفته شد. ارزیابی تغذیه ای به وسیله پرسشنامه 2 روز یادامد غذایی صورت پذیرفت.
    یافته ها
    شیوع چاقی در فرزندان والدین با وزن طبیعی 8/11%، در فرزندان پدران چاق و مادران با وزن طبیعی 19%، در فرزندان مادران چاق و پدران با وزن طبیعی 4/25% و در فرزندان با والدین چاق 8/40% بود. چاقی فرزندان رابطه مستقل و معنی داری با انرژی دریافتی بالای والدین داشت (5/4-6/1 فاصله اطمینان 95%؛ 7/2 نسبت خطر). پس از تعدیل جنس والدین، شانس ابتلا به چاقی در فرزندان مادران چاق (2/9-5/1؛ 8/3)، مادران با انرژی دریافتی بالا (2/16/5؛ 6/2) و پدران با انرژی دریافتی بالا (9/3-1/1؛ 2) بیشتر از فرزندان والدین با وزن و دریافت انرژی طبیعی بود. چربی دریافتی بالا توسط شوهران یک عامل خطر مستقل برای افزایش شانس ابتلا به چاقی در زنان (6/3-5/1؛ 1/2) بود. عکس این مساله نیز صادق بود (8/2-2/1؛ 8/1).
    نتیجه گیری
    الگوی چاقی خانوادگی مشاهده شده در این مطالعه با الگوی تغذیه ای خانواده ارتباط مستقیم و مستقل دارد و تحت تاثیر آن است. لذا به نظر می رسد برای کاهش سیر صعودی شیوع چاقی و اضافه وزن در جامعه، مداخله جهت تغییر شیوه زندگی باید در واحد خانواده صورت پذیرد.
    کلیدواژگان: چاقی، نمایه توده بدنی، کودکان و نوجوانان، خانواده، تغذیه
  • عبدالحسین باستانی، بهرام یغمایی، حمید زند شهری*، خلیل زارعیان، غلامرضا امیاری، نریمان مصفا صفحه 99
    مقدمه

    تاثیرات گلیسمیک اوپیوئیدها در انسان و مدل های حیوانی و نیز نقش اوپیوئیدهای اندوژن در سبب شناسی چاقی مورد بحث است. در این مطالعه برای اولین بار به اثر اوپیوئیدها بر لپتین و TNF-alpha مترشحه از ادیپوسیت ها که در علت شناسی چاقی و مقاومت به انسولین نقش مهمی دارند، پرداخته شده است.

    مواد و روش ها

    به مدت 18 هفته 30 رات رژیم غذایی پر انرژی و 10 رات به عنوان شاهد اول رژیم معمول تغذیه جوندگان را دریافت کردند. پس از پایان 18 هفته از گروه تحت رژیم پرانرژی، رات هایی که وزنی بیش از دو برابر انحراف معیار وزن میانگین گروه شاهد داشتند، به عنوان نمونه چاق انتخاب شدند. 14 حیوان چاق به دو گروه 7 تایی تقسیم شدند: گروه مورد پس از بیهوشی با اتر تحت تزریق mg/kg 10 مورفین زیر جلدی وگروه شاهد دوم نیز به همین ترتیب تحت تزریق سالین هم حجم با دارو در گروه مورد، قرار گرفتند. نمونه گیری از ناحیه قلب حیوان در زمان های صفر (بلافاصله قبل از تزریق)، 30، 60 و 120 دقیقه پس از تزریق انجام گرفت. TNF-α، انسولین، لپتین سرم، اسیدهای چرب آزاد و گلوکز سرم اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج تحقیق نشان داد که انسولین سرم گروه مورد 30 دقیقه پس از تزریق نسبت به شاهد افزایش معنی دار داشت (05/0p<). لپتین سرم گروه مورد 60 دقیقه پس از تزریق نسبت به کنترل کاهش معنی داری نشان داد (05/0p<). TNF-α سرم در گروه مورد پس از 30 دقیقه کاهش معنی داری نشان داد (05/0p<). سطح سرمی اسیدهای چرب آزاد در گروه کنترل 30 دقیقه پس از تزریق افزایش معنی داری نشان داد (05/0p<) که تا پایان 120 دقیقه نیز همچنان ادامه یافت. گلوکز سرم اگرچه در گروه مورد اندکی کاهش نسبت به شاهد نشان می داد، این کاهش معنی دار نبود.

    نتیجه گیری

    مورفین در این مطالعه احتمالا با کاهش فعالیت سیستم سمپاتیک در بافت های محیطی باعث خنثی شدن اثر آلفا آدرنوسپتورها بر روی غشای ادیپوسیت ها گردیده، سبب افزایش cAMP داخل ادیپوسیت ها می شود و این افزایش cAMP باعث افزایش لیپولیز و تولید اسیدهای چرب و سرکوب تولید لپتین و TNF-α می گردد.

    کلیدواژگان: چاقی، مقاومت به انسولین، لپتین، TNF، alpha، اوپیوئیدها
  • باقر لاریجانی، مژگان افشاری، منیره فدایی، محمد پژوهی، محمدحسن باستان حق، رضا برادر جلیلی صفحه 107
    مقدمه
    مشکلات پا یکی از شایعترین و جدی ترین عوارض دیابت است. نوروپاتی محیطی، درگیری عروق و اختلالات ایمنی در ایجاد این عارضه دخیل هستند. تلاش های فراوانی برای پیشگیری و درمان زخم پای دیابتی صورت گرفته است و هدف این مطالعه نیز بررسی تاثیر فاکتور رشد اپیدرمال در تسریع بهبود زخم پای دیابتی بوده است.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه که به صورت کارازمایی کنترل شده یک سوکور انجام گرفت، 30 بیمار دیابتی دچار زخم پا (14 زن و 16 مرد با گستره سنی 27 تا 77 سال) فاکتور رشد اپیدرمال (EGF) و 10 بیمار با شرایط مشابه (3 زن و 7 مرد با گستره سنی 32 تا 75 سال) دارونما دریافت کردند. در هر دو گروه، دبریدمان، شستشو با نرمال سالین، درمان سیستمیک آنتی بیوتیکی و بانداژ روزانه انجام گرفت. مدت درمان و پیگیری 4 هفته بود. میزان بسته شدن زخم بر اساس فرمول:]100 × اندازه اولیه / (اندازه اولیه اندازه پس از 4 هفته)[محاسبه گردید.
    یافته ها
    پس از 4 هفته، میانگین میزان بسته شدن زخم در گروه EGF به میزان معنی داری بیشتر از گروه دارونما بود (2/71% در مقابل 9/48%؛ 03/0=p). بسته شدن کامل زخم در 7 نفر از بیماران گروه EGF و یک نفر از گروه دارونما دیده شد. استفاده از EGF به میزان معنی داری موثرتر از دارونما در بهبود زخم پای دیابتی بود (4/3 = RR با حدود اطمینان 95% 84/1 تا 61/13).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که EGF به میزان معنی داری سبب تسریع در بهبود زخم پای دیابتی می شود.
    کلیدواژگان: فاکتور رشد اپیدرمال، زخم پای دیابتی، دیابت
  • سید ابراهیم مصطفوی*، منوچهر نخجوانی، شیرین نیرومنش صفحه 111
    مقدمه

    با تکیه بر مطالعاتی که به نقش منیزیم در متابولیسم کربوهیدرات ها پرداخته بود، این مطالعه برای روشن کردن بیشتر ارتباط این کاتیون با دیابت حاملگی انجام شد. از آنجا که دیابت حاملگی با اختلال در متابولیسم گلوکز (OGTT) شناخته می شود، از این مطالعه می توان به عنوان یک الگوی تحقیقی جهت بررسی اثر متقابل منیزیم با متابولیسم کربوهیدرات استفاده کرد و نتایج حاصل را به دیابت آشکار تعمیم داد.

    مواد و روش ها

    دیابت حاملگی به روش NDDG در 620 باردار مراجعه کننده به سه بیمارستان وابسته به دانشگاه تهران تشخیص داده شد. هیچ کدام از افراد شرکت کننده سابقه بیماری های متابولیسمی، قلبی عروقی، کبدی، کلیوی و نیز سابقه قند ناشتای بیشتر از mg/dL 105 را نداشتند و به هنگام انجام این مطالعه HbA1c خون آنها کمتر از 2/6 بود. (میزان طبیعی به روش کالرومتریmol 9/6- 5/4%).

    یافته ها

    طبق نتایج به دست آمده در 16 نفر (58/2%) OGTT مختل بود و برای این افراد طبق تعریف دیابت حاملگی مطرح شد. از این تعداد، 13 نفر عوامل خطرساز سن (بالای 30 سال) و چاقی (نمایه توده بدنی بیشتر از 29 کیلوگرم بر متر مربع) را دارا بودند. از افراد شرکت کننده در هفته 30-32 آزمون های اندازه گیری منیزیم سرم و منیزیم RBC، آلبومین، پروتئین تام و کراتینین سرم گرفته شد و نتایج آن با 38 فرد سالم غیرباردار (کنترل غیرباردار) مقایسه گردید. منیزیم سرم و منیزیم RBC گروه های شاهد غیرباردار، شاهد باردار و افراد مبتلا به دیابت حاملگی به ترتیب 14/0±1/2، 11/0±8/1، 9/0±72/1 mg/dL و 25/0±17/5، 25/0±11/5، 25/0±97/4 mg/dL بود که مبین کاهش معنی دار منیزم سرم و منیزیم RBC در گروه دیابت حاملگی نسبت به شاهد باردار است (01/0p< و 05/0p<). پروتئین تام گروه های شاهد غیرباردار، شاهد باردار و نیز افراد مبتلا به دیابت حاملگی به ترتیب 28/0±8/6، 28/0±24/6، 18/0±09/6 gr/dL بود که مبین کاهش معنی دار پروتئین تام افراد باردار نسبت به افراد غیرباردار (01/0p<) و بین افراد باردار و دیابت حاملگی بود (05/0p<). میزان آلبومین در گروه های شاهد غیرباردار، شاهد باردار و دیابت حاملگی به ترتیب 39/0±2/4، 29/0±82/3، 3/0±34/3 gr/dL بود که مبین کاهش معنی دار گروه آلبومین در گروه باردار نسبت به گروه غیرباردار (05/0p<) و نیز کاهش معنی دار آن در گروه دیابت حاملگی نسبت به گروه باردار است (01/0p<). بین میزان کراتینین گروه باردار و دیابت حاملگی تفاوت معنی داری مشاهده نشد اما بین گروه شاهد غیرباردار با دو گروه دیگر اختلاف معنی دار دیده شد (14/0±84/0، 06/0±7/0، 1/0±75/0 mg/dL).

    نتیجه گیری

    نتایج نمایانگر کاهش معنی دار منیزیم سرم و منیزیم RBC در افراد مبتلا به دیابت حاملگی و نشانگر رابطه میان دیابت و هیپومنیزیمی در این بیماران است.

    کلیدواژگان: دیابت حاملگی، منیزیم، آلبومین
  • محمد کریم شهرزاد، باقر لاریجانی *، شهین یاراحمدی، محمدرضا امینی، رضا برادر جلیلی، شهریار آقاخانی، علیرضا خلیلی فرد صفحه 121
    مقدمه

    با توجه به اینکه مطالعات گذشته درباره اثرات روزه داری بر عملکرد تیروئید در ماه مبارک رمضان نتایج متفاوتی را نشان می دهند این مطالعه برای بررسی فعالیت غده تیروئید در روزه داران جوان انجام شد.

    مواد و روش ها

    98 داوطلب جوان (52 مرد و 46 زن) روزه دار (با طول مدت ناشتایی 5/0±5/11 ساعت در شبانه روز) مورد مطالعه قرار گرفتند. از هر فرد 3 نمونه خون، یک هفته قبل از آغاز مطالعه و روزهای 14 و 28 ماه رمضان گرفته شد. سطوح سرمی TSH با روش IRMA وT3، T4، T3RU، FT3، FT4 با روش های رادیوایمونواسی (RIA) اندازه گیری شد.

    یافته ها

    Total T3 و FT4 در طی ماه رمضان کاهش قابل توجهی نشان دادند (001/0p<) اما سطح سرمی FT3 که در نوبت دوم (روز چهاردهم) افزایش نشان می داد، نهایتا به سطوح ابتدایی برگشت. TSH سرم در محدوده طبیعی اندکی کاهش یافت و T3RU نیز تغییر قابل توجهی نداشت.

    نتیجه گیری

    مطابق یافته های این مطالعه، تغییرات اندکی (در محدوده طبیعی) در عملکرد تیروئید طی روزه داری اسلامی، رخ می دهد. از آنجایی که سطوح FT3، FT4 نیز تغییر داشتند، تغییر سطوح TBG یا اثر تبدیلی (Conversion effect) نمی تواند توجیه کننده این تغییرات باشد.

    کلیدواژگان: تیروئید، ماه رمضان، روزه داری اسلامی
  • مریم رزاقی آذر صفحه 127
    بیماری هیپوفسفاتمیک استخوان یک ریکتز فسفوپنیک است که همراه با هیپوفسفاتمی، هیپرفسفاتوری و بدون علایم استخوانی راشیتیسم است. این مقاله، گزارش یک دختر و پدر مبتلا به این بیماری است. یک دختر 2/7 ساله به علت کوتاهی قد مراجعه کرد. میزان انحراف معیار قد 3/3 – و وزن > 5% بود. او از نظر بالینی و رادیولوژیک ناهنجاری استخوانی نداشت. فسفر سرم برابر با 3/2 mg/dL (طبیعی برای سن: 5/6- 5/4) و آلکالن فسفاتاز برابر با 455 IU/L (طبیعی تا 440)، بخش ترشحی فسفر مساوی 7/23% (طبیعی >15%)، بخش جذبی آن نسبت به فیلتراسیون گلومرولی برابر 7/1 mg/dL و PTH مساوی 46 pg/mL (تا 80) بود. سه سال پس از درمان میزان انحراف معیار قد 3/2-، فسفر خون 3/4 و آلکالن فسفاتاز 917 IU/L (1200-180) شد. پدر او در سن 52 سالگی قد 5/158 سانتی متر و وزن 64 کیلوگرم داشت. او بیش از 10 سال بود که از دردهای استخوانی در ستون فقرات و اندام ها رنج می برد. از نظر بالینی ناهنجاری قابل توجهی در استخوان ها به چشم نمی خورد و داروهای ضد التهاب و مسکن متعددی برای وی تجویز شده بود. او بدون عصا قادر به ایستادن و راه رفتن نبود. کمترین میزان فسفر خون او 7/1mg/dL، آلکالن فسفاتاز 624 IU/L (306 – 70)، و PTH 47 pg/mL (100 - 40) بود. قبل از درمان (در زمان تخلیه بدن از فسفر) FEP 10% و TmP/GFR 3 mg/dL بود که 2 ماه بعد از درمان با فسفر و کلسیتریول به ترتیب 8/62% و 9/0mg/dL شد. بعد از 5 ماه درمان، دردهای او از بین رفت، تمام داروهای مسکن قطع شد و او توانست بدون اتکا راه برود. وی در مدت سه سال پیگیری در این زمینه شکایتی نداشت ولی از پارستزی در دست ها احتمالا به علت فشار بر اعصاب نخاعی ناشی از تنگی کانال نخاع گردنی رنج می برد. نتیجه نهایی: بیماری هیپوفسفاتمیک استخوان می تواند در کودکی باعث کوتاهی قد گردد ولی در صورت عدم درمان در بزرگسالی به ناتوانی می انجامد.
    کلیدواژگان: بیماری هیپوفسفاتمیک استخوان، ریکتز هیپوفسفاتمیک فامیلی
  • آرش اردوخانی، رضا نجفی اسداللهی، یدالله محرابی، اکبر گلدسته، مژگان پادیاب، پروین میرمیران، رامبد حاجی پور، فریدون عزیزی صفحه 133
    مقدمه
    فراخوان نوزادان با آزمون های اولیه غیرطبیعی در غربالگری کم کاری مادرزادی تیروئید، اولین گام در شناسایی و درمان نوزادان هیپوتیروئید است. با توجه به اهمیت میزان فراخوان در ارزیابی هزینه سود و قابل اجرا بودن برنامه غربالگری کم کاری مادرزادی تیروئید، پیش بینی میزان فراخوان می تواند نقش بسزایی در بهینه سازی تخصیص نیروها و جلوگیری از اتلاف آن ایفا نماید. این مقاله شامل بررسی روند سری زمانی میزان فراخوان نوزادان در طرح غربالگری کم کاری مادرزادی تیروئید است.
    مواد و روش ها
    از فروردین 1377 تا اسفند 1380 (48 ماه) نمونه های خون بندناف از 8 بیمارستان و یک مرکز تسهیلات زایمانی در تهران و شبکه بهداشتی درمانی دماوند بر روی کاغذ فیلتر (Whatman BFC 180) گرداوری گردید. مقادیر TSH با روش two-site IRMA اندازه گیری و موارد با mU/L 20 ≤ TSH فراخوان شدند. میزان فراخوان ماهانه (نسبت تعداد موارد با mU/L 20 ≤ TSH به تعداد کل تولدهای زنده هر ماه) برای 48 ماه متوالی ثبت گردید. به منظور برازش یک مدل خطی برای پیدا کردن روند میزان فراخوان، مدل های خطی (ARIMA) Box-Jenkins مورد ارزیابی قرار گرفتند و در انتها مدل اتورگرسیو (Autoregressive) جهت پیش بینی انتخاب گردید.
    یافته ها
    از 29908 نمونه بندناف، 314 نوزاد دارای mU/L 20 ≤ TSH (05/1%) فراخوان شدند که از بین آنها 32 نوزاد، یعنی 10% فراخوان شده ها، هیپوتیروئید بودند (1 مورد در هر 935 تولد). داده های سری زمانی مورد بررسی، شرط نرمالیتی (716/0 = p) و ایستایی را دارا بودند. برازش حالت خاصی از مدل (3)AR نشان داد که می توان میزان فراخوان هر ماه (Zt) را با استفاده از میزان فراخوان سه ماه قبل از آن (3-Zt) پیش بینی نمود. مدل خودبازگشت (اتورگرسیو) برای این پیش بینی به صورت et 3-Zt 45/0 67/0 ≤ Zt به دست آمد که پارامترهای آن معنی دار بودند (003/0>p).
    نتیجه گیری
    پیش بینی میزان فراخوان نوزادان از مدل اتورگرسیو تبعیت می نماید.
    کلیدواژگان: غربالگری نوزادان، تیروتروپین، هیپوتیروئیدیسم، کرتینیسم، سری های زمانی، مدل های آماری
|
  • P. Mirmiran, A. Esmaill-Zadeh, L. Azadbakht, F. Azizi Page 73
    Introduction
    There are few studies about the relationship between dairy products consumption and BMI. This study was conducted to assess the relationship between milk consumption and body mass index in a group of Tehranian adults, selected from participants of the Tehran Lipid and Glucose Study (TLGS).
    Material And Methods
    404 subjects (202 men and 202 women) aged over 16 years were included in this study. Dietary data was collected by means of a qualitative food frequency questionnaire for one year and two 24-hour dietary recalls. Height and weight were measured according to standard protocols and BMI was calculated. Mean (±SD) of age and BMI for men and women were 36±15 and 31±13 years and 24.6±4.5 and 24.9±5.1 kg/m2, respectively. Frequency of milk consumption was 15.1±13.4 and 14.8±13.7 times per month in men and women, respectively. Subjects with a frequency of ≥30 times per month, had a lower weight (67.1±1.5 vs 75±1.1 kg for men and 59±1.6 vs 66.4±1.2 kg for women, p<0.01 for both) and BMI (22.4±0.5 vs 25.6±0.3 kg/m2 for men and 23.6±0.4 vs 26.1±0.5 kg/m2 for women, p<0.01 for both) than persons with the frequency of < 10 times per month, after adjusting the effect of age, energy, carbohydrate and fat intake. The proportion of subjects consuming milk with a frequency of <10 times per month was higher among persons with BMI ≥30 than among persons with BMI<25 (51% vs 11% for men and 52% vs 14% for women, p<0.05). In contrast, the proportion of subjects with milk consumption frequency of ≥30 times per month were higher than persons with BMI≥30 (61% vs 7% for men and 58% vs 11% for women, p<0.05). The results suggest an inverse relationship between milk consumption and body weight and body mass index. It is recommended that further studies address this issue by adjusting for the effect of physical activity.
  • M. Razzaghy-Azar, A. Rashidi, Hr Falahat-Pishe, M. Garg, B. Mohammadpour, A. Gharavi-Nouri, K. Mohammad, Sm Kimiagar Page 83
    Introduction
    Decreased serum retinol concentrations accompanied with increased hepatic retinyl ester levels have been shown in patients with type 1 diabetes mellitus (T1DM). It seems, therefore, that metabolic availability of vitamin A is impaired in T1DM. Since exogenous insulin acts as a key releasing factor for hepatic stores of vitamin A, it can be assumed that insulin insufficiency will affect both serum retinol and metabolic control indices at the same time. This study was designed to determine serum retinol level, its importance and correlation with routine metabolic control indices in a group of children with T1DM.
    Material And Methods
    Fasting blood samples were drawn from 24 children (6-14 years old) with at least 1.5 years’ history of T1DM. Patients who were chosen, did not have any other systemic disease, thyroid disorder, or chronic complications of diabetes, like nephropathy, retinopathy, neuropathy, etc. Serum retinol, FBS, HbA1c, total cholesterol (TC), HDL-C and triglyceride levels were measured. LDL-C was calculated. Calculation of Pearson correlation coefficients and regression analysis were done by Excel software.
    Results
    Mean ± SD of serum retinol level was 0.375 ± 0.068 μg/ml (1.313 ± 0.238 μM). Pearson correlation coefficients between fasting serum retinol and FBS, HbA1c, TC, HDL-C, LDL-C and TG levels were - 0.27, -0.08, 0.60, 0.21, 0.29 and 0.02, respectively. None, except TC (P<0.002), was significant.
    Conclusion
    Serum retinol levels in children with T1DM were within lower limits of normal range. There was a linear correlation between serum retinol and TC levels. Therefore, it seems that routine metabolic control indices, except TC, cannot be used to predict serum vitamin A status in patients with T1DM.
  • Mr Mirbolooki, P. Mirmiran, F. Azizi Page 89
    Introduction
    Children with two obese parents have a higher risk of obesity than those with one or neither parent obese. This study was conducted to clarify the hypothesis that parents’ dietary intakes are associated with their offspring’s body mass index.
    Material And Methods
    This is an analytical cross-sectional study among inhabitants of district-13 in the east of Tehran. A total of 117 healthy families comprising 474 subjects with 240 offspring (3-25 years old) were studied. Weight and height were measured by a standard protocol and body mass index (kg/m2) was calculated. Dietary intakes were assessed by means of a two-day dietary recall questionnaire.
    Results
    The prevalence of overweight was 11.8% in offspring of normal weight parents, 19.0% in offspring of overweight fathers and normal weight mothers, 25.4% in offspring of overweight mothers and normal weight fathers and 40.8% in offspring with both parents overweight. The offspring’s overweight was significantly and independently associated with high energy intake of both parents (odds ratio= 2.7 95%CI: 1.6-4.5). Adjusted for the sex of parents, the chances of offspring being overweight were higher in overweight (OR= 3.8 95%CI: 1.5-9.2) and high energy intake mothers (OR= 2.6 95%CI: 1.2-5.6) and high energy intake fathers (OR= 2.0 95%CI: 1.1-3.9) as compared to children of normal parents. High fat intake of husbands was an independent risk factor, increasing the chances of their wives being overweight (OR= 2.1 95%CI: 1.5-3.6) and vice versa (OR= 1.8 95%CI: 1.2-2.8).
    Conclusion
    The observed familial obesity pattern was shown to be associated with the familial dietary intakes. Hence, familial intervention seems essential to stop the accelerated rise in the prevalence of overweight and obesity in our community.
  • H. Bastani, B. Yaghmaei, H. Zand, Kh Zareeyan, Gh Emyari, N. Mosaffa Page 99
    Introduction

    Clinical lore has long suggested that opiates produce hyperglycemia in normal subjects but it has been shown that peripheral administration of morphine can decrease glucose levels in obese diabetic subjects. It has been shown recently that some adipose-derived peptides such as TNF-alpha and leptin are major factors in insulin resistance in obese diabetic subjects.

    Material And Methods

    In this study we decided to determine the effect of peripheral administration of 10 mg/kg morphine on some of adipose derived factors (leptin, TNF- α) in 8 diet-induced obese rats (DIO rats). The control group were injected equal volume of saline.

    Results

    Peripheral administration of morphine significantly increased serum insulin levels 30 minuets after injection (p< 0.05). Serum TNF-α levels were significantly suppressed 30 minutes after injection (p< 0.05) but leptin levels decreased 60 minutes after injection (p < 0.05). Serum level of free fatty acids significantly decreased up to 120 minutes after injection (p < 0.05). Serum glucose levels were not affected by morphine in comparison with controls.

    Conclusion

    It has recently been shown that sensitivity of α-2 adrenergic receptors are increased in peripheral tissues of obese patients. Since cAMP is the main regulatory factor of TNF- α, leptin and FFA production in adipocytes, morphine may decrease α – 2 adrenoceptor sensitivity in adipose tissue and increase cAMP levels in adipocytes.

  • B. Larijani, M. Afshari, M. Fadaei, M. Pajouhi, M. Bastanhagh, R. Baradar Jalili Page 107
    Introduction
    Foot problem in diabetic patients is one of the most common and serious chronic complications and is considered to be a consequence of peripheral neuropathy, peripheral vascular disease and immunopathy. The aim of this study was to compare the efficacy of local epidermal growth factors (EGF) and placebo therapy to facilitate wound healing in diabetics with foot ulcer.
    Material And Methods
    This study was a single-blind placebo-controlled trial. Thirty diabetic patients (14 females and 16 males, aged 27-77 years) were treated with EGF and 10 diabetic patients (3 females and 7 males, aged 32-75 years) with placebo. Both groups received debridement, scrubbing with normal saline, systemic antibiotic therapy and bandage with EGF or placebo daily and were followed for 4 weeks. Ulcer closure (%) was calculated by use of an equation [(Final - initial-size)/Initial size] × 100.
    Results
    After 4 weeks, mean closure was significantly higher in EGF group compared with placebo (71.2% Vs 48.9%, p<0.03). 100% closure was observed in 7 patients (with 30 ulcers) from EGF group and in one patient (with 12 ulcers) from placebo group. EGF showed a greater efficacy in ulcer healing (RR=3.4, 95%CI: 1.84-13.61).
    Conclusion
    This study showed that EGF was significantly superior to placebo in ulcer healing. As a result, use of EGF appears to be helpful to diabetics with foot ulcers.
  • E. Mostafavie, M. Nakhjavani, Sh Niroomanesh Page 111
    Introduction

    The role of magnesium in type diabetes is the aim of this investigation. Gestational diabetes is the first presentation of diabetes and it is recognized by impairment of glucose metabolism (OGTT). We can use these individuals as a tool to study the interaction of magnesium and carbohydrate metabolism and extrapolate these results to the diabetes mellitus.

    Material And Methods

    In this study, diagnosis of gestational diabetes was made in 620 pregnant women (by NDDG method). These women were referred to three hospital affiliated to Tehran University of Medical Sciences. 16 individuals (2.58%) had impaired oral glucose tolerance, so they were diagnosed as gestational diabetes. Of these individuals, 13 had risk factors such as age (over 30 years) and obesity (BMI>29). Serum and RBC magnesium, albumin, and total protein of these individuals were measured between 30-32 week of pregnancy and compared with 38 no pregnant women.

    Results

    There was a significant decrease in serum and RBC magnesium of pregnant group compared to non pregnant, and the gestational diabetes compared to the normal pregnant group (p<0.05). Total protein of the groups of non pregnant, pregnant and gestational diabetes were 6.8±0.28, 6.24=0.28, 6.09±0.18 gr/dL, respectively, which shows a significant decrease of total protein of pregnant individual compared to non pregnant individual, but there is no significant difference between pregnant individual and gestational diabetes. Albumin concentrations of non pregnant, pregnant and gestational diabetes groups were 4.2±0.39, 3.82±0.29, 3.37±0.3 gr/dL, respectively, which showed significant decrease in pregnant group compared to the others groups.

    Conclusion

    Severe hypoalbuminemia can be an effective factor for hypomagnesaemia in gestational diabetes.

  • M. Shahrzad, B. Larijani, Sh Yarahmadi, M. Amini, R. Baradar Jalili, Sh Aghakhani, A. Khalilifard Page 121
    Introduction

    Previous studies have reported different results in the serum levels of T3 and T4 in people fasting. We investigated the effects of Ramadan fasting on serum levels of T3, T4, T3RU, TSH, FT3, and FT4.

    Material And Methods

    This study was a quasi-experimental study performed on 52 male and 46 female healthy volunteers who fasted at least 25 days during Ramadan, 11.5±0.5 hours each day. Blood sampling was done in three sessions: one week before and on days 14th and 28th of Ramadan.

    Results

    Both total T3 and free T4 levels decreased significantly. Mean FT3 level decreased from 153.5±25.7 ng/dL before Ramadan to 129.1±22.7 ng/dL on 28th of Ramadan (p<0.001), and T4 decreased from 8.5±1.5 μg/dL to 7.5±1.3 μg/dL in the same period (p<0.001). FT3 levels showed an initial increase by day 14 with subsequent return to the previous levels (p<0.001). FT4 levels decreased significantly only in male subjects (1.3±0.4 μg/dL to 1.2±0.3 μg/dL. P=0.01). There was no significant change in the level of T3RU. Finally, a mild decrease was observed in TSH levels.

    Conclusion

    All changes were within normal limits.

  • M. Razzaghy-Azar Page 127
    Hypophosphatemic bone disease (HBD) is a phosphopenic rickets accompanied by hypophosphatemia, hyperphosphaturia with no roentgenographic evidence of rickets. This is the report of a girl and his father who have this disorder. A 7.2-yr-old girl visited the hospital because of short stature. Her height SDS (HSDS) was - 3.3 and her weight below 5th percentile. She did not have any bone deformity both clinically and radiologically. Her serum phosphorus was 2.3 mg/dL (normal for age, 4.5 – 6.5) and alkaline phosphatase 455 IU/L (normal up to 440). Fractional excretion of phosphorus (FEP) was 23.7% (normal <15%), Maximum tubular reabsorption of phosphate/glomerular filtration rate (TmP/GFR) was 1.7 mg/dL, PTH 46 pg/mL (normal up to 80 pg/mL). Three years after treatment, her HSDS was –2.3, serum phosphorus 4.3 mg/dL, and AlkP 917 IU/L (180-1200). His father, at the age of 52, had a height of 158.5 cm and weighed 64 kg. He had been suffering from severe bone pain in spine and limbs for more than 10 years. Clinically, he had no remarkable bone deformity but had to take different anti-inflammatory agents for relieving his pains and could not stand and walk without crutches. His serum phosphorus was 1.7 mg/dL, AlkP 624 (normal: 70-306), PTH 47 pg/mL (normal: 40 - 100). Before treatment (during phosphorus depletion) FEP was 10% and TmP/GFR was 3 mg/dL and after 2 months of treatment reached 62.8% and 0.9 mg/dL respectively. After 5 months of treatment for father, bone pains were relieved, all sedatives were discontinued and he could walk and do exercise independently. He has been doing well for 3 years but he suffers from paresthesia of his hands due to cervical spinal cord compression. HBD can cause short stature in children and if its diagnosis is missed will produce disability at adulthood.
  • A. Ordookhani, R. Mirmiran, Y. Mehrabi, A. Goldasteh, M. Padyab, P. Najafi, R. Hajipour, F. Azizi Page 133
    Introduction
    The recall of neonates with primary abnormal tests has almost always been considered the first step in the detection of congenital hypothyroidism (CH) in the CH screening programs. Considering recall rate as one of the indicators of cost-benefit and operational feasibility assessment of a program, forecasting of recall rate(s) could be beneficial to an optimized allocation of funds and resources. The trend of time-series of neonatal monthly recall rates was assessed in this report.
    Methods
    From March 1998 to March 2002 (48 months), cord blood spot samples from 8 hospitals and a rural birth center in Tehran and Damavand District were collected on filter papers (Whatman BFC 180). TSH values were measured in the Endocrine Research Center laboratory using a two-site IRMA method. Primary TSH levels  20 mU/L were considered abnormal and recalled for serum confirmatory tests. Monthly recall rate (total number of primary TSH levels  20 mU/L to total live births per month  100) was recorded for 48 consecutive months. Monthly recall rates were analyzed using linear models of Box and Jenkins (ARIMA). The autoregressive model was fitted to forecast the next recall rates with a 95% confidence interval.
    Results
    Out of 29908 cord blood spot samples, 314 showed TSH levels  20 mU/L (total recall rate of 1.05%) of whom 32 had CH (1: 935 live births). Total data showed normal distribution and were stationary. Fitting of particular type of AR(3) model showed that monthly recall rate is predictable according to the recall rate obtained three months ago. Therefore, the autoregressive model of zt = 0.67 + 0.45 zt-3 + et, with significant parameters (p  0.003), was obtained to forecast the next recall rates, ultimately.
    Conclusion
    Forecasting of monthly recall rates is possible using the autoregressive model.