فهرست مطالب

ارمغان دانش - سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 45، بهار 1386)

نشریه ارمغان دانش
سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 45، بهار 1386)

  • 126 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1386/02/18
  • تعداد عناوین: 13
|
  • کامبیر یزدانپناه، نسرین مقیمی، ابراهیم قادری، وحید یوسفی نژاد، نازیلا درویشی صفحه 1
    مقدمه و هدف
    مطالعات انجام شده بر روی مدل های حیوانی، تاثیر مفید سولفات روی بر بهبود زخم ها را نشان داده اند، اما تحقیقات محدودی در مورد تاثیر روی بر زخم معده و اثنی عشر بر روی انسان انجام شده است و میزان تاثیر آن در انسان نامشخص است. این پژوهش با هدف تعیین تاثیر سولفات روی بر بیماری زخم معده و اثنی عشر انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سو کور بر روی افراد مراجعه کننده به درمانگاه آندوسکوپی بیمارستان بعثت سنندج در سال 1383 1382 در دو گروه مداخله (46 نفر) و کنترل (58 نفر) انجام شد. بیماران در صورت داشتن زخم در معده و اثنی عشر وارد مطالعه شدند. به همه بیماران، درمان چهار دارویی شامل؛ آموکسی سیلین، مترونیدازول، امپرازول و بیسموت داده شد. کپسول سولفات روی به میزان یک کپسول 220 میلی گرمی به صورت یک روز در میان به رژیم دارویی گروه مداخله اضافه شد. از بیماران بعد از 4 هفته پرسشنامه مجدد تکمیل شده و آندوسکوپی مجدد نیز انجام گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های آماری مجذور کای، فیشر و تی آنالیز گردید.
    یافته ها
    دو گروه مداخله و کنترل از نظر عواملی مانند؛ محل سکونت، مصرف سیگار و الکل و داروهای ضد التهاب غیر استروئیدی و اندازه زخم قبل از درمان تفاوت معنی داری نداشتند. میانگین اندازه زخم در گروه مداخله قبل و بعد از درمان به ترتیب؛ 72/17±65/24 و 3/7±8/3 میلی متر و در گروه کنترل 22/21±51/22 و 8/10±7/5 میلی متر بود که بین گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    ترکیبات روی می تواند جزو داروهای مؤثر در بهبود پپتیک اولسر باشند و به ترمیم زخم ها کمک کنند، ولی انجام مطالعات بیشتر با دوزهای بالاتر جهت تعیین دوز مؤثر روی توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: سولفات روی، پپتیک اولسر، کارآزمایی بالینی
  • حمیدرضا خورشیدی، محمدحسین عظیمیان، محمد مهدی فضلیان صفحه 11
    مقدمه و هدف
    درمان دردهای بعد از عمل و استفاده از مسکن ها در اعمال جراحی ترمیم هرنی اینگوئینال مورد توجه جراحان و متخصصان بی هوشی می باشد. هدف از این پژوهش تعیین تاثیر بلوک اعصاب ایلیواینگوئینال ایلیوهایپوگاستریک با بوپیواکائین بر استفاده از مخدر و طول مدت بستری بیماران بعد از عمل ترمیم هرنی اینگوئینال بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده، تعداد 100 مرد مراجعه کننده به بیمارستان شهید مباشر کاشانی همدان در سال 1385 که مبتلا به هرنی اینگوئینال یک طرفه بودند، به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. تعداد 50 بیمار در گروه مداخله تحت بلوک اعصاب ایلیواینگوئینال و ایلیوهایپوگاستریک با بوپیواکائین قرار گرفتند و در گروه کنترل (50 بیمار) که در این باره اقدامی صورت نگرفت. سپس مقدار مخدر مصرفی بعد از عمل و مدت زمان بستری در بیمارستان، در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های تی دانشجویی و مجذور کای تحلیل گردید.
    یافته ها
    میانگین تخت روز بستری بیماران در دو گروه مداخله و کنترل به ترتیب 4/0±1 و 91/0±2 روز بود که دارای تفاوت آماری معنی داری بود (01/0p<). تعداد بیمارانی که در طی فواصل معین زمانی از متادون استفاده کرده بودند، در گروه مداخله کمتر بود (05/0 p<). همچنین مقدار متادون دریافت شده در گروه مداخله کمتر از کنترل بود (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    بلوک اعصاب ایلیواینگوئینال و ایلیوهایپوگاستریک به صورت ناحیه ای به وسیله بوپیواکائین می تواند سبب کاهش نیاز به مخدر و مدت اقامت در بیمارستان بعد از ترمیم هرنی اینگوئینال گردد.
    کلیدواژگان: هرنی اینگوئینال، بوپیواکائین، بلوک ایلیواینگوئینال، بلوک ایلیوهایپوگاستریک
  • اسدالله ظریفکار، مریم کرمی خیرآباد، مجید اجتهادی، کریم رستگار، مهناز قلجه صفحه 19
    مقدمه و هدف
    گیاه باریجه از خانواده چتریان و از گیاهان دایمی و بومی ایران و افغانستان می باشد و مانند بسیاری از گیاهان، وجود مواد فعال بیولوژیک در آن به اثبات رسیده است. از جمله وجود ترپنوئیدها و آلکالوئیدها، آلفاپینن و کاردنولیدها در آنالیز فیتوشیمیایی عصاره های مختلف این گیاه دیده شده است و بر این اساس پتانسیل آن را دارد که از نظر خواص ضد التهابی و درمانی بیشتر بررسی شود. هدف از این پژوهش ارزیابی اثر ضد دردی گالبانوم (الئوگم رزین گیاه باریجه) به وسیله تست فرمالین در موش بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی در بخش فیزیولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در سال 1383 انجام گردید و در آن 120 سر موش سوری نر با محدوده وزنی 32 25 گرم استفاده شد که به طور تصادفی در دوازده گروه ده تایی قرار گرفتند. در گروه های باریجه با دوز 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، مرفین با دوزهای 4 و6 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و سدیم سالیسیلات با دوزهای 100 و200 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 15 دقیقه قبل از تزریق فرمالین داروی مورد نظر به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در گروه های شاهد حجمی برابر از نرمال سالین (شاهد سدیم سالیسیلات) و یا دی متیل سولفوکسید(شاهد باریجه) 15 دقیقه قبل از تزریق زیر جلدی فرمالین به صورت داخل صفاقی تزریق شد. در گروه های دیکلوفناک سدیم با دوزهای 5 و10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن و پیروکسیکام با دوز 50 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، 30 دقیقه قبل از تزریق فرمالین، داروی مورد نظر به صورت داخل صفاقی تزریق گردید. بعد از دریافت داروها به مدت یک ساعت در محفظه مخصوص تست فرمالین رفتارهای حیوان دقیقا مشاهده و ثبت می گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارSPSS و آزمون های آماری آنالیز واریانس و به دنبال آن تست توکی برای مقایسه بین گروه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
    یافته ها
    میانگین و خطای معیار نمره درد در گروه باریجه، در مرحله حاد تست فرمالین 05/0±28/2 و در مرحله مزمن 03/0±09/1 بود که این مقادیر اختلاف معنی دار با گروه کنترل که هیچ دارویی قبل از تست دریافت نکردند، داشت.
    نتیجه گیری
    بررسی نتایج و مشاهده رفتار حیوان نشان داد که تزریق داخل صفاقی شیرابه باریجه با دوز 100 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، به طور معنی دار نسبت به گروه کنترل قادر به کاهش درد می باشد و با این دوز در کاهش درد حاد و مزمن تست فرمالین رفتاری مشابه داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی و نیز مرفین از خود نشان می دهد. همچنین باریجه در مرحله مزمن تست فرمالین به همراه دیکلوفناک یک اثر افزایشی نشان داد، بنابراین احتمالا باریجه اثرات ضد التهابی هم دارد.
    کلیدواژگان: گالبانوم، درد، ضد دردی، تست فرمالین، موش
  • عباس دوستی، قربانعلی رحیمیان، جعفر نصیری، پروین یاوری فروشانی صفحه 29
    مقدمه و هدف
    عفونت هلیکوباکتر پیلوری یکی از شایع ترین عفونت های مزمن باکتریایی در انسان است. هلیکوباکتر پیلوری یک باسیل گرم منفی مارپیچی شکل است که بیماری های متعددی نظیر؛ گاستریت مزمن، زخم معده وسرطان معده را ایجاد می کند. ژن وابسته به سیتوتوکسین در بیشتر سویه های هلیکوباکتر پیلوری وجود دارد و طبق بررسی های به عمل آمده ثابت شده است که سویه های وابسته به سیتوتوکسین مثبت نسبت به سویه های وابسته به سیتوتوکسین منفی از قدرت بیماری زایی بالاتری برخوردار هستند و وجود ژن وابسته به سیتوتوکسین با زخم دئودنوم و آتروفی مخاط معده و سرطان معده در ارتباط می باشد. هدف از این مطالعه تعیین میزان فراوانی ژن وابسته به سیتوتوکسین در سویه های هلیکوباکتر پیلوری جدا شده از نمونه های بیوپسی معده بیماران بود.
    مواد و روش ها
    این یک مطالعه مولکولار اپیدمیولوژی است که در زمستان سال 1385 بر روی نمونه های بیوپسی معده 120 بیمار مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان هاجر شهرکرد انجام شد. از نمونه های بیوپسی مورد مطالعه ابتدا استخراج دی ان آصورت پذیرفت. سپس وجود عفونت هلیکوباکتر پیلوری در آنها به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز بررسی گردید و نمونه های آلوده به هلیکوباکتر پیلوری از لحاظ وجود ژن وابسته به سیتوتوکسین با پرایمرهای اختصاصی این ژن مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار اکسل و آزمون مجذور کای تحلیل گردید.
    یافته ها
    تشخیص هلیکوباکتر پیلوری با استفاده از روش تست سریع اوره آز، در 74 مورد (66/61 درصد) نتیجه مثبت داشت، در صورتی که به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز 103 مورد (83/85 درصد) مثبت یافت شد و همه نمونه هایی که در تست سریع اوره آز مثبت گردیدند با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز نیز تایید شدند. ژن وابسته به سیتوتوکسین نیز در 86 مورد (5/83 درصد) از نمونه ها یافت شد (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    با توجه به شیوع بسیار بالای هلیکوباکتر پیلوری در منطقه مورد مطالعه و وجود درصد زیادی از سویه های وابسته به سیتوتوکسین مثبت در این بین نیاز به توجه جدی تر نسبت به پیشگیری و درمان احساس می شود.
    کلیدواژگان: هلیکوباکتر پیلوری، واکنش زنجیره ای پلی مراز، ژن وابسته به سیتوتوکسین
  • مهرداد جهانشاهی، یوسف صادقی، احمد خسینی، ناصر نقدی صفحه 39
    مقدمه و هدف
    تشکیلات هیپوکامپ بخشی از سیستم لیمبیک است که در رابطه با حافظه و یادگیری دخالت دارد. تشکیلات هیپوکامپ شامل؛ سابیکولوم، هیپوکامپ اصلی و شکنج دندانه ای می باشد. هیپوکامپ اصلی نیز به سه ناحیه CA1، CA2 و CA3 تقسیم می گردد. در هیپوکامپ اصلی علاوه بر سلول های اصلی یا نورون های هرمی، آستروسیت ها نیز نقش بسیار مهمی را ایفا می کنند و حتی در امر حافظه نیز دخیل می باشند. حافظه و یادگیری مفاهیم بسیار نزدیکی هستند و در واقع، آموزش نیازمند برخی امکانات جهت ذخیره اطلاعات و مکانیزم های نگهداری اطلاعات شبیه به حافظه است. هدف از این مطالعه بررسی تغییر تعداد آستروسیت های ناحیه CA2 هیپوکامپ موش صحرایی در اثر آموزش فضایی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تجربی با استفاده از روش ماز آبی موریس و دو تکنیک حافظه رفرانس و حافظه کاری 15 عدد موش صحرایی نر نژاد ویستار در آزمایشگاه رفتارشناسی گروه فیزیولوژی انستیتو پاستور در سال های 1385 1384 مورد مطالعه قرار گرفتند. 5 عدد در گروه کنترل و 5 عدد در هر یک از گروه های آزمایشی قرار گرفتند. پس از انجام آزمایش های آموزشی مغز موش ها خارج شده و جهت انجام مراحل آمادش بافتی، از مغزها برش های سریال تهیه گردید و با رنگ آمیزی اختصاصی هماتوکسیلین اسید فسفوتنگستیک رنگ آمیزی شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی و آنالیز واریانس یک طرفه تحلیل گردیدند.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که تفاوت آماری معنی داری بین تعداد آستروسیت های ناحیه CA2 در گروه حافظه رفرانس با گروه کنترل وجود دارد. همچنین تفاوت آماری معنی داری نیز بین گروه حافظه کاری با گروه کنترل به دست آمد. با مقایسه دو گروه آموزش دیده مشخص شد که تفاوت آماری معنی داری نیز بین دو گروه وجود دارد و تعداد آستروسیت ها به ترتیب از گروه کنترل به حافظه رفرانس و از گروه حافظه رفرانس به حافظه کاری افزایش می یابد.
    نتیجه گیری
    آموزش های فضایی و یادگیری تعداد آستروسیت های هیپوکامپ را افزایش می دهند.
    کلیدواژگان: هیپوکامپ، CA2، آستروسیت، آموزش فضایی، رنگ آمیزی هماتوکسیلین اسید فسفوتنگستیک
  • مجتبی حشمتی پور، ناصر توکلی، رضا ابراهیمی صفحه 49
    مقدمه و هدف
    آکنه یکی از شایع ترین بیماری های پوستی در هر دو جنس بالغان است. ترتینویین، به خاطر اثرات کومدولیتیک و مهار باز شدن کومدون ها، در آکنه مورد استفاده قرار گرفته است. این دارو به فرم های کرم، ژل و لوسیون 01/0 تا 1/0 درصد در داروخانه ها به فروش می رسد. چند گزارش کلینیکی در زمینه اثرات مثبت آیونتوفورز بر روند بهبود اسکار ناشی از آکنه موجود است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تاثیر آیونتوفورز بر آزادسازی ترتینویین از فراورده های نیمه جامد و عبور آن از پوست موش صحرایی بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه از نوع تجربی بوده و در فاصله سال های 1384 تا 1385 در آزمایشگاه فارماسیوتیکس دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به طور برون تن صورت گرفت. فرمولاسیون های موضعی ترتینویین موجود در بازار دارویی ایران(کرم و ژل رتین آ، کرم و ژل 025/0 درصد ترتینویین) از لحاظ محتوای دارویی و یک نواختی محتوا مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش آزادسازی دارو از پایه های موضعی (کرم و ژل) به وسیله غشاء سنتتیک و آزمایش عبور دارو از پوست به وسیله پوست جدا شده موش صحرایی و سل دیفوزیون فرانز به مدت 2 ساعت انجام شد. این دو آزمایش هم با حضور میدان آیونتوفورز و هم بدون حضور این میدان صورت گرفت. شدت میدان الکتریکی مورد استفاده 5/0 میلی آمپر بر سانتی متر مربع بود. تعیین مقدار دارو در محیط گیرنده به روش اسپکتروسکپی فرابنفش در حداکثر طول موج برابر با 352 نانومتر صورت گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و تی تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج آزمایش آزادسازی دارو از غشاء سنتتیک نشان داد که در پایان ساعت دوم آزمایش و در حضور میدان الکتریکی معادل 5/17 درصد، 5/26 درصد، 19 درصد و 54 درصد دارو به ترتیب از ژل ترتینویین(ایرانی)، ژل رتین آ، کرم ترتینویین(ایرانی) و کرم رتین آ، آزاد می گردد که به مراتب بیش از میزان داروی آزاد شده از هر پایه در عدم حضور میدان آیونتوفورز است. به علاوه با حضور میدان الکتریکی عبور دارو از خلال پوست به طور معنی داری بیشتر از زمانی است که از میدان الکتریکی استفاده نشده است.
    نتیجه گیری
    کاربرد جریان الکتریکی از نوع مستقیم در مدت زمان مشخص، سبب تسهیل عبور ترتینویین از پوست می شود. در این حالت، آزادسازی دارو از پایه و عبور آن از کینتیک درجه صفر پیروی می کند.
    کلیدواژگان: آیونتوفورز، پوست موش صحرایی، ترتینویین
  • حمیدرضا غفاری، ابراهیم اسفندیاری، مهرزاد جعفری برمک، غلامرضا دشتی، عزیز شهرکی صفحه 61
    مقدمه و هدف
    آموزش آناتومی بدن انسان علاوه بر معلم مجرب و متخصص به استفاده از تکنیک های کمک آموزشی مناسب نیز نیاز دارد. قطعات پلاستینه جهت اهداف آموزشی بسیار مناسب می باشند. هدف از این مطالعه بررسی کاربردی رزین پلی استر به همراه گلیسرین به جای سیلیکون در تکنیک S10 پلاستینیشن بود.
    مواد و روش ها
    این یک مطالعه تجربی کاربردی است که در سال 1384 در گروه علوم تشریحی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی اصفهان اجرا شد. پس از تهیه یک نفر جسد انسانی جهت پلاستینیشن و تزریق محلول فیکساتیو به داخل تمام بدن از طریق شریان ها و فیکس شدن آن، مراحل تشریح (در دیواره خلفی تنه، نخاع و بصل النخاع)، آبگیری، چربی گیری، اشباع تحت فشار و پرداخت را انجام داده و سپس نمونه در ترکیب پلیمری که شامل؛ رزین، گلیسرین، کبالت و پراکسید بود قرار داده شد. این نمونه (گروه آزمایش) با نمونه آماده شده متعلق به دانشگاه هایدلبرگ آلمان (گروه کنترل) به وسیله دستگاه اونیورسال از نظر میزان کشش، استحکام و انعطاف پذیری مورد مقایسه قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری تی زوجی آنالیز گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین میزان کشش گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل افزایش دارد، ولی اختلاف معنی داری ندارد. بافت پلاستینه تهیه شده در لمس، خشک، بدون بو، غیر سمی و شکل اصلی خود را دارا بوده و از نظر رنگ و قوام کاملا مناسب بود و نمای مناسبی از این ناحیه را ایجاد کرد. همچنین شفافیت و انعطاف پذیری بیشتری نسبت به گروه کنترل داشت.
    نتیجه گیری
    از نظر آماری اختلاف معنی داری بین دو قطعه کنترل و آزمایش پیدا نشد. نمونه آماده شده با رزین پلی استر به همراه گلیسرین بسیار مناسب، خشک، قابل انعطاف، غیر سمی، رنگ و شکل اصلی خود راحفظ نموده و جهت آموزش آناتومی کاملا مناسب است. با توجه به برتری های رزین پلی استر و ایجاد نمونه مشابه از نظر کشش، استحکام، انعطاف پذیری و نیز مقرون به صرفه بودن آن توصیه می شود به جای سیلیکون از این ماده به همراه گلیسرین استفاده گردد و نمونه های مرطوب برای اهداف آموزشی پلاستینه گردند.
    کلیدواژگان: پلاستینیشن، رزین پلی استر، سیلیکون، انعطاف پذیری، استحکام، کشش
  • جانمحمد ملک زاده، سیدعلی کشاورز، فریدون سیاسی، مهری کدخدایی، محمدرضا اشراقیان، اخمدرضا درستی مطلق، اصغر عالیه پور، مریم چمری صفحه 69
    مقدمه و هدف
    افزایش کلسترول خون، مقاومت به انسولین و هیپرتری گلیسریدمی از عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی هستند که برای بهبود آنها روش های متعددی پیشنهاد شده است. امروزه کلسیم به عنوان یک ماده مغذی لازم برای اعمال ضروری بدن، به عنوان ماده کاهنده چربی های خون مورد توجه پژوهشگران واقع شده است، ولی هنوز دانش کافی در زمینه تاثیر آن بر کلسترول سرم و نیز اثرات آن بر گلوکز، تری گلیسرید و انسولین سرم وجود ندارد. هدف از این پژوهش تعیین اثرات کلسیم غذایی بر غلظت چربی ها، گلوکز و انسولین سرم در موش صحرایی نر بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1384 انجام شد. 48 سر موش صحرایی اسپراگ دالی، 10 هفته به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و پس از یک هفته تطابق به مدت 10 هفته تحت تاثیر رژیم های غذایی کم کلسیم (2/0 درصد وزنی)، کلسیم متعادل(5/0 درصد وزنی) و کلسیم بالا (2/1 درصد وزنی) قرار گرفتند. به جز کلسیم که از طریق کربنات کلسیم تامین شده بود، سایر اجزاء غذایی موش های صحرایی مطابق رژیم 93M AIN – بود. موش ها در دوره نوری تاریکی 12 ساعته و دمای 25 22 درجه سانتی گراد نگهداری شدند و به غذا نیز دسترسی آزاد داشتند. در انتهای مطالعه پس از سر زدن موش های صحرایی، کلسترول تام، کلسترول لیپوپروتئین با چگالی بالا و کلسترول لیپوپروتئین با چگالی پایین، گلوکز و تری گلیسرید سرم و نیز مقدار دفع مدفوعی چربی آنها تعیین و مقایسه شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و متعاقب شفه آنالیز گردید.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده نشان داد که افزایش کلسیم دریافتی باعث کاهش در کلسترول تام(04/0=p) و کلسترول لیپوپروتئین با چگالی پایین سرم (02/0=p)می شود، اما بر سطح تری گلیسرید، گلوکز و انسولین سرم تاثیر معنی داری نداشت. دفع مدفوعی چربی ها، افزایش وابسته به دوز کلسیم را نشان داد، با وجود این تفاوت آماری معنی داری به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که افزایش کلسیم غذایی می تواند کلسترول سرم را کاهش دهد، اما تاثیر آن بر تری گلیسرید، گلوکز سرم و نیز سازوکارهای اثر کاهنده کلسترول آن نیازمند بررسی بیشتر است.
    کلیدواژگان: کلسیم، کلسترول، لیپوپروتئین، تری گلیسرید، گلوکز، انسولین
  • لیلا آقاقزوینی، هاشم شریفیان، مرتضی آقاقزوینی، حبیب مظاهر، پیمان دبیر مقدم، شیرین آقاقزوینی، مجید اسدی صفحه 79
    مقدمه و هدف
    جهت درمان صحیح بیماران با توده های گردنی و لنف نودهای متاستاتیک گردن در تومورهای اولیه سر و گردن، مرحله بندی دقیق بیماری و بررسی پراکندگی غدد لنفاوی و گسترش خارج غده ای آنها از جمله تهاجم به ورید ژوگولار از اهمیت بسزایی در درمان و پیش آگهی برخوردار است. از آنجایی که سی تی اسکن به عنوان شایعترین روش غیر تهاجمی است که به طور روتین جهت مرحله بندی و تعیین گسترش توده ها و لنف نودها به کار می رود، هدف از این مطالعه تعیین صحت سی تی اسکن در ارزیابی درگیری ورید ژوگولار به وسیله توده های گردنی و عقده های لنفی متاستاتیک گردنی در بیماران مبتلا به سرطان های اولیه سر و گردن بود.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی بر روی 46بیمار که با توده های گردنی بدخیم ناشی از تومورهای اولیه سر و گردن اعم از توده اولیه یا لنف نود متاستاتیک که در سال های 1384 1383 به بیمارستان امیر اعلم تهران مراجعه و مورد سی تی اسکن با کنتراست طبق پروتکل مورد نظر قرار گرفته بودند و سپس عمل جراحی داسکسیون گردن شده، انجام پذیرفت. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون مجذور کای آنالیز گردید.
    یافته ها
    بر اساس نتایج به دست آمده از46 مورد عمل جراحی، 22 نفر چسبندگی و مجاورت با ژوگولار داشته اند. بر اساس تظاهرات غیر طبیعی سی تی اسکن درگیری ورید ژوگولار به وسیله توده ها در این 46 نفر به این ساب تایپ ها تقسیم شد؛ I میزان تماس یا مجاورت با ورید مساوی یا بیشتر از 270 درجه در 8 مورد بیمار، II میزان تماس یا مجاورت مساوی یا بیشتر از 180 درجه در 13 مورد، III کمپرسیون ورید 10 و جا به جایی در 3 مورد، IV محو شدن چربی بین ورید و توده 20 مورد، V عدم دیده شدن قسمتی از ورید در 7 مورد. بر این اساس حساسیت و اختصاصیت و ارزش اخباری مثبت برای تایپ I (4/34 درصد، 7/86 درصد،80 درصد)، برای تایپII (1/59 درصد، 7/66 درصد،2/72 درصد)، برای تایپIII (57 درصد، 5/62 درصد،4/54 درصد)، برای تایپIV (91 درصد، 8/45 درصد، 5/60 درصد) و برای تایپV (38 درصد، 88 درصد،70 درصد) بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که گرچه سی تی اسکن یک روش دقیق در تعیین درگیری تهاجم تومورها نیست، ولی می تواند در تشخیص اولیه، نشان دادن گستردگی تومورها و راه درمانی صحیح مفید باشد و نیز نشان داد که دو تایپ IV (محو شدن خط چربی بین توده و ژوگولار) و با درجات کمتری تایپ I(مجاورت بیش از 270 درجه) به عنوان معیارهای ارزشمند در سی تی اسکن جهت درگیری ورید ژوگولار به وسیله توده ها می تواند در نظر گرفته شود.
    کلیدواژگان: ورید ژوگولار، سی تی اسکن، تومور سر و گردن
  • زهرا هاشمی زاده، محمد معتمدی فر، مازیار ضیاییان صفحه 89
    مقدمه و هدف
    عفونت ویروس سیتومگال انسانی در افراد عادی معمولا بدون علامت و با نهفتگی مادام العمر است، اما نقصان در عملکرد سیستم ایمنی سبب فعال شدن ویروس می گردد. این ویروس عاملی مهم در مرگ و میر بعضی از بیماران نیازمند دریافت خون می باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دو روش الیزا و واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد در تشخیص آلودگی به ویروس سیتومگال انسانی بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه تحلیلی تعداد 364 نمونه خون در طی یک دوره هشت ماهه از اردیبهشت ماه تا آذرماه 1383 از کلیه اهدا کنندگان خون مراجعه کننده به مرکز انتقال خون فارس مرکز شیراز جمع آوری وآنتی بادی های اختصاصی از نوع ایمنوگلوبولین جی و ایمنوگلوبولین ام در سرم آنها علیه ویروس سیتومگال به روش الیزا بررسی گردید. سپس به منظور تشخیص ویروس سیتومگال، دی ان آاستخراج شده از 104 نمونه بافی کوت و20 نمونه سرم با روش واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد مورد آزمایش قرار گرفته و نتایج حاصله با نتایج الیزا مقایسه گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و شاخص های توصیفی و آزمون های آماری مجذور کای و ضریب کاپا تحلیل گردید.
    یافته ها
    از تعداد364 نمونه سرم افراد اهدا کننده خون، 360 نمونه (9/98درصد) دارای ایمنوگلوبولین جی (سرم مثبت) و تنها 16 نمونه (4/4درصد) دارای هر دو نوع ایمنوگلوبولین جی و ایمنوگلوبولین ام اختصاصی ضد ویروس تشخیص داده شدند. در بافی کوت خون100 بیمار سرم مثبت 64 نمونه (64 درصد) حاوی دی ان آویروس سیتومگال انسانی به روش واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد تشخیص داده شد. تنها در 8 نفر(40درصد) از 20 نفر اهدا کننده دارای ایمنوگلوبولین جی(سرم مثبت) که در بافی کوت آنها نیز ژنوم ویروس تشخیص داده شده بود، دی ان آویروس سیتومگال، در سرم آنان تشخیص داده شد. نمونه های بافی کوت و سرم 4 اهدا کننده سرم منفی، عاری از ژنوم ویروس تشخیص داده شد.
    نتیجه گیری
    اگرچه واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد بر روی نمونه بافی کوت دارای ارزش تشخیصی در نمونه خونی است، اما در اهدا کنندگان خون روش سرولوژیک الیزا روش غربالگر مناسب تری می باشد.
    کلیدواژگان: ویروس سیتومگال انسانی، اهداکنندگان خون، الیزا، واکنش زنجیره ای پلی مراز نستد
  • سعادت محرابی، سیدرسول میرشریفی، علی جعفریان صفحه 99
    مقدمه و هدف
    در بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی که نیاز به دیالیز مزمن دارند، فیستول شریانی وریدی یکی از مناسب ترین روش های دسترسی عروقی محسوب می شود. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان کارآیی و عوارض فیستول های شریانی وریدی در بیماران همودیالیز مزمن بود.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی، 82 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی که طی 5 سال (1383 1379) در بیمارستان امام خمینی تهران به وسیله یک جراح این بیمارستان تحت عمل فیستول گذاری قرار گرفته بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل؛ سن، جنس، کارآیی فیستول و بروز عوارض در طول یک سال و ارتباط آنها با عوامل زمینه ای از جمله؛ دیابت، فشارخون و سابقه شالدون گذاری بود. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مجذور کای و تی آنالیز گردید.
    یافته ها
    میانگین سنی در بیماران مورد بررسی 8/18±9/46 سال بود. 46 بیمار (1/56 درصد) مذکر بودند. میانگین سن در گروه بیماران دچار عارضه، به میزان معنی داری از گروه بیماران بدون عارضه بیشتر بود. وجود سابقه شالدون گذاری قبلی و وجود سابقه فشارخون بالا در گروه بیماران با جریان خون بد فیستول، به میزان معنی داری از گروهی که جریان خون خوب فیستول داشته اند، بیشتر بوده است. وجود سابقه شالدون گذاری قبلی و وجود سابقه دیابت و فشارخون بالا در بیمارانی که دچار عارضه شده اند، به میزان معنی داری از بیمارانی که دچار عارضه نشده اند بیشتر بوده است. در بیماران مؤنث وجود آنوریسم به میزان معنی داری از گروه مذکر بیشتر بوده است. سابقه پس زدن پیوند در گروه بیماران با آنوریسم به میزان معنی داری از گروه بدون آنوریسم بالاتر بود. سابقه فشارخون بالای قبلی در بیماران با آنوریسم و با ترومبوز به میزان معنی داری از گروه بیماران بدون آنوریسم و ترومبوز بیشتر بود. سابقه شالدون گذاری و دیابت نیز در بیماران با ترومبوز به میزان معنی داری از گروه بدون ترومبوز بیشتر بود.
    نتیجه گیری
    فراوانی وجود سابقه شالدون گذاری، دیابت و فشارخون بالا در گروه بیماران عارضه دار و با جریان خون بد فیستول بیشتر بود.
    کلیدواژگان: فیستول شریانی وریدی، همودیالیز مزمن، کارآیی، عوارض
  • کامران توکل، عبدالهادی دانشی، کامبیز کریم زاده صفحه 107
    مقدمه و هدف
    امروزه عمل جراحی دیسک در ستون فقرات یکی از عمل های شایع جراحی بوده و دردهای پس از عمل یکی از مشکلات مهم این گونه بیماران می باشد. این دردها موجب تاخیر در ترخیص بیمار از بیمارستان شده و مانع از فعالیت های طبیعی آنان می گردد. استفاده از مخدرها پس از عمل به تنهایی قادر به تسکین مؤثر این دردها نبوده و روش های گوناگونی از جمله؛ استفاده از کورتیکواستروئیدها و مواد بی حس کننده را برای بهبود این دردها عنوان نموده اند. در این راستا هدف از این پژوهش تعیین تاثیر تزریق مرفین به اضافه دگزامتازون در فضای اپیدورال بر روی دردهای پس از عمل در جراحی دیسک کمر بود.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بوده که بر روی 90 بیمار کاندیدای عمل جراحی دیسک کمر در بیمارستان شهید بهشتی یاسوج و در سال های 1384 1383 انجام شد. این بیماران در سنین بیشتر از 16 سال و بر اساس طبقه بندی انجمن بیهوشی آمریکا در کلاس 1 و 2 بیهوشی قرار داشتند. بیماران به صورت تصادفی به گروه های 15 نفری تقسیم شده و بیهوشی با روش یکسان در تمام بیماران انجام شد. در انتهای عمل و پس از بستن دورا، در حجم های مساوی داروهای ذیر به ترتیب؛ گروه اول 5 سی سی لیدوکائین 2 درصد، گروه دوم 5 سی سی نرمال سالین (دارونما)، گروه سوم 5/0 میلی گرم مرفین، گروه چهارم 1 میلی گرم مرفین، گروه پنجم 5/1 میلی گرم مرفین و گروه ششم 2 میلی گرم مرفین به ازای هر سطح از مهره هایی که مورد عمل واقع می شدند، دریافت می کردند. همه گروه ها به غیر از گروه های 1 و2، به میزان 2 سی سی (معادل 8 میلی گرم) دگزامتازون به مرفین اضافه شده و سپس حجم داروها در تمام گروه ها با آب مقطر به 6 سی سی رسانده و تزریق انجام می شد. پس از عمل، میزان درد بیماران برحسب مقیاس سنجش بصری درد ارزیابی شده و بر اساس آن، پتدین تجویز می گردید. میزان پتدین مصرفی در 24 ساعت اول در بخش اندازه گیری و ثبت می شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های کروسکال والیس و یو مان ویتنی انجام شد.
    یافته ها
    متوسط مصرف پتدین بیماران در 24 ساعت اول در سه گروه نخست تفاوت چندانی نداشت، ولی در سه گروه دوم به تدریج با افزایش دوز مرفین، شدت درد و نیز دوز پتدین مصرفی کاهش می یافت، همچنین در هیچکدام از نقاط ارزشیابی درد، تفاوت معنی داری بین گروه های پنجم و ششم ملاحظه نگردید.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که استفاده از داروهای مرفین و دگزامتازون در تزریق اپیدورال پس از عمل دیسککتومی به واسطه کاهش احساس درد پس از عمل موجب کاهش مصرف داروهای مخدر می گردد.
    کلیدواژگان: دیسککتومی کمر، اپیدورال، مرفین، دگزامتازون، درد پس از عمل
  • اورنگ ایلامی، محمدرضا سالاری شهر بابکی، سیمیندخت شعاعی، لطیف گچکار صفحه 117
    مقدمه و هدف
    علل تب با منشا ناشناخته با پیدایش روش های تشخیصی جدید و بر حسب مناطق جغرافیایی، متفاوت است. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت مبتلایان به تب با منشا ناشناخته در بخش های عفونی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه توصیفی به صورت مجموعه موارد طی سال های 83-1382 بر روی 52 بیمار با تشخیص تب با منشا ناشناخته در بخش های عفونی بیمارستان های دانشگاه شهید بهشتی بستری شده بودند، انجام گردید. این بیماران در صورتی که به مدت سه هفته تب بالای 3/38 درجه سانتی گراد داشته و در طی سه بار مراجعه سرپایی یا سه روز بستری در بیمارستان، علت تب آنها مشخص نشده بود به عنوان بیمار مبتلا به تب با منشا ناشناخته، شناخته می شدند.
    یافته ها
    در این مطالعه 54 درصد بیماران مرد و 46 درصد آنها زن بودند و 85 درصد زیر 60 سال سن داشتند. شایع ترین علت تب با منشا ناشناخته به ترتیب؛ بیماری های عفونی 5/36 درصد، نئوپلاسم ها 21 درصد، علل متفرقه 5/17 درصد، موارد بدون تشخیص 5/13 درصد و بیماری های بافت همبند 5/11 درصد بودند. در میان علل عفونی، سل و آبسه های داخل شکمی هر یک با 7/7 درصد دارای بیشترین میزان فراوانی بودند. لنفوم (5/11 درصد) شایع ترین علت در میان نئوپلاسم ها و تب دارویی (8/5 درصد) شایع ترین علت را در میان عوامل متفرقه تشکیل می دادند و شایع ترین عامل ایجاد تب با منشا ناشناخته در بیماری های بافت همبند، هپاتیت اتوایمیون (8/3 درصد) بود.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر از نظر فراوانی علل دخیل در تب با منشا ناشناخته با الگوی کشورهای جهان سوم که علل عفونی در صدر تشخیص های تب با منشا ناشناخته است هماهنگی دارد و راهنمای اپیدمیولوژیک پزشکان می باشند.
    کلیدواژگان: تب با منشا ناشناخته، سل، آبسه های داخل شکمی، نئوپلاسم، لنفوم، تب دارویی، بیماری های بافت همبند، هپاتیت اتوایمیون