فهرست مطالب

مجله علوم پزشکی رازی
سال نهم شماره 4 (پیاپی 31، زمستان 1381)

  • تاریخ انتشار: 1381/10/11
  • تعداد عناوین: 20
|
  • کامران آقاخانی، عباس آقابیگلویی، علی چهره ای صفحه 485
    خشونت علیه زنان یکی از معضلات اجتماعی در تمام کشورهای دنیا به حساب می آید. این معضل اجتماعی علاوه بر ایجاد مشکلات جسمی و روانی در شخص مضروب، موجب بروز عواقب جبران ناپذیر اجتماعی نیز می گردد. لذا در این مطالعه سعی شده است تا موارد ارجاعی آزار فیزیکی به سازمان پزشکی قانونی بررسی شود تا با استفاده از نتایج این طرح بتوان گامی موثر در جهت رفع این پدیده ضد اجتماعی در جامعه برداشت. این مطالعه به صورت مقطعی به بررسی همسر آزاری، فراوانی انواع و عوامل موثر بر آن در پاییز 1379 پرداخته است. در این بررسی برای جمع آوری داده ها از تمام زنانی که جهت معاینه به منظور تآیید همسر آزاری در پاییز 1379 به بخش معاینه زنان سازمان پزشکی قانونی تهران مراجعه کرده بودند، استفاده شد و برای هر یک از آنها پرسشنامه ای شامل مشخصات دموگرافیک، نوع و دفعات و سابقه همسرآزاری، علل اختلاف در خانواده در اطلاعات دموگرافیک همسر فرد مراجعه کننده تکمیل گردید. 2/87 زنان مورد پژوهش تحصیلات دیپلم یا پایین تر از آن داشتند. میانگین و دامنه تغییرات سنی زنان مورد بررسی 9/28(8/29-28) سال و میانگین و دامنه تغییرات سنی ازدواج آنها 2/20(8/20-6/19) سال بوده است. 7/68 آنها توسط آلتهای ضرب و جرح مورد آزار قرار گرفته بودند و 7/58 آنها سابقه آزار و تنبیه بدنی فرزندان را از سوی همسرانشان ذکر می کردند. 1/40 و 41/42 از همسران آزار رسان به ترتیب از مشروبات الکلی و مواد مخدر استفاده می نمودند. با نگاه کلی به نتایج این طرح، عواملی مانند جوان بودن زوجها، سطح تحصیلات پایین هر یک از زوجها، خانه دار بودن، مصرف الکل و مواد مخدر توسط همسر آزار رسان از مهمترین عوامل مربوط به همسرآزاری می باشند لذا آموزشهای همگانی و اختصاصی در این زمینه جهت مقابله با این معضل اجتماعی و نیز گزارش این موارد توسط پزشکان و روان پزشکان جهت پیشگیری از عوارض وخیمتر توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: همسرآزاری، پزشکی قانونی، زنان
  • سیداکبر بیان زاده، ربابه نوری قاسم آبادی، اشرف کربلایی نوری صفحه 491
    هدف از این پژوهش توصیفی، بیان وضعیت بیماران اسکیزوفرنیک مزمن و مراقبان آنها پس از ترخیص از بیمارستان از نظر کارکرد، کیفیت زندگی بیماران و میزان فشار مراقبان بود. بدین منظور پرسشنامه هایی شامل برنامه تجربه های خانواده بیماران روانی(FEIS)، وضعیت توانبخشی مرنینگ ساید (MRSS) و کیفیت زندگی ویسکانسین (WQL) تهیه شد و اطلاعات مربوط به 260 بیمار اسکیزوفرنیک مزمن و 261 نفر از مراقبان آنها در این پرسشنامه ها وارد شد یافته ها نشان دادند که تنش ها (70) و احساسات منفی (94) در مراقبان شایع است. مراقبت از بیمار، نظم زندگی اغلب مراقبان را مختل کرده بود. بیش از نیمی از بیماران وابستگی متوسط به دیگران داشتند، ارتباط اجتماعی محدودی داشته و بیکار بودند. اوقات فراغت 72 بیماران محدود به پیاده روی یا گوش کردن به رادیو و ضبط بود. بیش از نیمی از بیماران اشکالات قابل توجهی در عملکردهای خود داشتند و وضعیت بهداشت روان خود را (بد) توصیف کرده بودند. جز در مورد نحوه گذراندن اوقات فراغت و احساس تنهایی در سایر ابعاد زندگی، از کیفیت زندگی خود راضی بودند. این یافته ها ضرورت ارائه خدمات روانی اجتماعی که در برگیرنده آموزش مهارتهای زندگی و ماهیت بیماری باشند را برای بیمار و مراقبان مورد تاکید قرار می دهد.
    کلیدواژگان: اسکیزوفرنیا، مراقبان، فشار، کارکردها، کیفیت زندگی
  • هادی پورمقیم، محمدعلی پورکریمی، مریم حاج هاشمی صفحه 501
    هدف از این مطالعه مقایسه عاقبت بالینی در 2 گروه بیماران اسکلروز سیستمیک با درگیری منتشر پوست (dcSSc) در مقابل درگیری محدود پوست (LcSSc) در دراز مدت و نیز تعیین فاکتورهای پیشگویی کننده برای درگیری ارگانهای خاص بوده است. در این بررسی بیماران درصورتی که شاخصهای کالج آمریکایی روماتولوژی (ACR) را برای طبقه بندی اسکلروز سیستمیک داشتند، وارد مطالعه می شدند. در این مطالعه فقط درگیری مربوط به SSc ارگانها که بر اساس شواهد بالینی در زمان حیات قابل تشخیص بودند در نظر گرفته شدند. دو گروه از نظر عواقب بالینی موضعی و کلی و نیز درگیری هر یک از ارگانها به تنهایی و میزان بقا مقایسه شدند. فاکتورهای پیش بینی کننده برای درگیری هر یک از ارگانها محاسبه شد و میانگین گروه ها با استفاده از 2-Tail T-Test مقایسه گردید، متغیرهای اسمی با استفاده از تست chi-square مقایسه شدند. برای تعیین عوامل پیش بینی کننده برای درگیری هر یک از ارگانها از رگرسیون لجستیک و برای مطالعه بقا از روش Life-table استفاده شد. در این پژوهش 38 بیمار وارد مطالعه شدند که 9 بیمار در گروه منتشر و 29 بیمار در گروه محدود قرار داشتند. میانگین سنی در 2 گروه، 8/40 سال و نسبت جنسی بیماران 8:1 (مرد: زن) بود. میانگین طول بیماری از زمان شروع اولین علامت 3/8 سال برای هر دو گروه بود. بین درگیری ارگانهای مختلف یا عواقب بالینی کلی و موضعی در دراز مدت بین 2 گروه اختلاف معنی داری وجود نداشت. بقا نیز بین 2 گروه اختلاف معنی داری نداشت(05/0P>). در تجزیه و تحلیل رگرسیون لجستیک هیچ متغیری برای درگیری ارگانهای خاص نقش پیش بینی کننده نداشت(05/0P>).
    کلیدواژگان: اسکلروز سیستمیک، عاقبت بالینی، میزان بقا
  • ولی الله حسنی، فرهاد زمانی، ابوالفضل خسروی صفحه 509
    داروی پروپوفول یک داروی جدید خواب آور وریدی است که کاربرد زیادی در بیهوشی دارد و مانیتور کردن عمق بیهوشی با (Bispectral Index)BIS نیز یک پارامتر مشتق شده از الکتروآنسفالوگرافی(EEG) می باشد که با ایجاد خواب و از دست رفتن هوشیاری در ارتباط است. هدف از این مطالعه مقایسه زمان بیدار شدن در انتهای جراحی پس از قطع داروی پروپوفل در گروه شاهد که دوز ثابت از پروپوفل دریافت می کردند و گروه مورد مطالعه که دوز متغیر پروپوفل را تحت مانیتورینگ BIS دریافت می کردند، بوده است. در این مطالعه 50 بیمار که قرار بود در یک بیمارستان عمومی تحت عمل جراحی انتخابی ستون فقرات قرار گیرند به صورت اتفاقی به 2 گروه 25 نفری تقسیم شدند و به شکل یک کارآزمایی بالینی (RCT) مورد بررسی قرار گرفتند. پس از تزریق میدازولام و سوفنتانیل به عنوان پیش دارو، القای بیهوشی توسط داروی پروپوفل انجام شد. در گروه اول دوز نگهدارنده داروی بیهوشی طوری تعیین شده بود که شاخص BIS بین اعداد 40 و 50 قرار گیرد. و در گروه دوم دوز ثابت پروپوفل به میزان 150 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم در نظر گرفته شد، و از دوزهای متناوب سوفنتانیل برای بی دردی استفاده گردید. در طی عمل جراحی مانیتورینگ عبارت بودند از: شاخص BIS، علائم حیاتی (فشار خون و ضربان قلب) و زمان ریکاوری پس از قطع دارو. براساس نتایج به دست آمده زمان اولین پاسخ بیداری در گروه اول که دوز متغیر پروپوفل را دریافت کرده بودند بطور میانگین 480 ثانیه و در گروه دوم 549 ثانیه بود(05/0P<). میزان کل داروی مصرفی حین جراحی که حدود 30±120 دقیقه برای همه بیماران طول کشیده بود، در گروه اول بطور میانگین 980 میلی گرم و در گروه دوم بطور متوسط 1240 میلی گرم بوده است. بر اساس نتایج به دست آمده میزان هوشیاری در زمان رسیدن به ریکاوری در گروه اول نسبت به گروه دوم بیشتر بوده است(در گروه اول 45 و در گروه دوم 19 بیماران هوشیار بودند). براساس نتایج حاصل از این بررسی می توان گفت که تجویز انفوزیون پروپوفل با مانیتور کردن عمق بیهوشی با شاخص BIS در حین بیهوشی سبب سریعتر شدن ریکاوری و کاهش میزان مصرف پروپوفل می شود.
    کلیدواژگان: بیهوشی، پروپوفل، سوفنتانیل، شاخص دوطیفی، ریکاوری
  • افتخارالسادات حاجی کاظمی، صغری نیک پور، حمید حقانی صفحه 515
    آمپولهای DMPA دارای مزایایی نظیر سهولت استفاده، اثر بخشی بالا، افزایش سطح هموگلوبین و عدم افزایش خطر ترمبولیسم نسبت به قرصهای ترکیبی می باشند. اما علیرغم مزایای ذکر شده تعداد زیادی از زنان پس از 1 یا 2 نوبت تزریق درخواست قطع آمپول را می کنند که این امر نیاز به بررسی و تحقیق دارد تا دلایل قطع آمپول مشخص شده و عوارض احتمالی ناشی از این روش پیشگیری، مورد توجه قرار گیرد. این پژوهش با هدف تعیین دلایل قطع آمپول، روی 900 زن مراجعه کننده به مراکز بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. اطلاعات در مدت 10 ماه توسط پرسشنامه و از طریق مصاحبه با زنانی که آمپول را قطع کرده بودند، جمع آوری گردید. نتایج حاکی از آن بود که حدود 61 از نمونه ها پس از 1 تا 2 نوبت تزریق آمپول، اقدام به قطع آن کرده بودند و 40 نمونه ها پس از قطع آمپول تاخیر در وقوع قاعدگی داشتند. عمده ترین دلایل قطع آمپول شامل اختلال در قاعدگی (6/53) آمنوره (6/50) سردرد (5/33) و کاهش میل جنسی (3/20) و غیره بوده است. با توجه به آمار بالای زنانی که آمپول را قطع می کنند. لازم است تا کارکنان واحدهای تنظیم خانواده درهنگام مشاوره و توصیه آمپول بررسی همه جانبه و دقیقی از متقاضیان به عمل آورده و در صورت انتخاب آمپول به عنوان روش پیشگیری، آنها را بطور مرتب پیگیری کرده و معاینات دوره ای را بطور منظم و ادواری برای آنها انجام دهند تا در صورت بروز مشکل بتوانند به موقع برای رفع آن اقدام نمایند.
    کلیدواژگان: آمپولهای دپومدروکسی پروژسترون استات، دلایل قطع آمپول، قاعدگی طبیعی و غیرطبیعی
  • احمد شفاهی، فریده احمدی، سیدهادی پورمقیم صفحه 521
    در این مطالعه توصیفی با هدف تعیین فراوانی کندروکلسینوز زانو در مبتلایان به آرتروز زانو که به درمانگاه های روماتولوژی مراجعه کرده بودند و سن بالای 40 سال داشتند انجام شد. طی این بررسی 65 بیمار مبتلا به آرتروز زانو با متوسط سنی 30/59 سال (1206/9=SD) و محدوده سنی 81-42 سال به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند که 56 نفر آنها زن و 9 نفر دیگر مرد بودند. در بین این بیماران 23/9]01/19-46/3: (CI)Confidence interval [مبتلا به کندروکلسینوز بودند که همگی سن بالای 60 سال داشتند و در مرحله (grade)4 کلاس بندی کلگرن لارنس (Kellgren-Lawrence) قرار گرفته بودند. به عبارت دیگر شیوع کندروکلسینوز در این افراد در سن بالای 60 سال حدود 35/19(47/37-45/7: CI) بود که این یافته ها مطرح کننده افزایش شیوع کندروکلسینوز با افزایش سن و افزایش شدت آرتروز می باشد. از 65 بیمار، 6/84(36/92-5/73 CI: آرتروز پیشرفته داشتند که در این گروه 69/7(17-5/2 CI:) آنها دارای کیستهای استخوانی نیز بودند. نسبت بیماران زن به مرد 2/6 به 1 بود که این به نفع شیوع بیشتر آرتروز در زنها است اما این نسبت در بین مبتلایان به کندروکلسینوز 2 به 1 بود که به نفع بیشتر بودن کندروکلسینوز در مردها در این بررسی می باشد. افزایش وزن و چاقی در 7/87(5/94-2/77: CI) بیماران مبتلا به آرتروز دیده شد. از 6 بیمار مبتلا به کندروکلسینوز 2 نفر وزن طبیعی و 2 نفر افزایش وزن داشتند و 2 نفر چاق بودند. از کل بیماران مبتلا به آرتروز 7 نفر یعنی 77/10(9/20-4/4: CI) سیگار می کشیدند اما هیچ کدام از مبتلایان به کندروکلسینوز مصرف سیگار نداشتند. 5/61(3/73-6/48 CI:) از بیماران مبتلا به آرتروز دارای نود (node) بوشارد، هبردن یا هر دوی آنها بودند که این به نفع شایعتر بودن آنها در آرتروز اولیه می باشد. اغلب بیماران یعنی 15/66(43/77-35/53 CI:) آنها کاهش فضای مفصلی تیبیوفمورال داخلی را بطور ایزوله داشتند.
    کلیدواژگان: آرتروز، کندروکلسینوز، طبقه بندی کلگرن (kellgren)، زانو
  • فاطمه شیرانی صفحه 527
    فیبروپلازی(میوزیت) اسیفیکان پیشرونده بیماری نادر بافت همبند می باشد که مشخصه آن استخوان سازی نابجا در نسج نرم و بطور منتشر در تمام بدن و هالوکس والگوس دوطرفه هیپوپلاستیک(انگشت شست کوچک در پا) می باشد. شروع بیماری در اوایل کودکی بوده و به صورت پیشرونده ستون فقرات و ریشه اندامها را گرفتار می کند بطوری که اختلال عملکرد مفاصل و بی حرکتی ایجاد می گردد. تاکنون درمان موثری برای این بیماری شناخته نشده است اما نکته مهم پرهیز از عوامل تشدید کننده مثل نمونه برداری، اعمال جراحی و تزریق عضلانی می باشد. در این مقاله پسر 16 ساله ای با محدودیت شدید حرکتی در مفاصل محیطی و محوری، هالوکس والگوس دو طرفه و کری هدایتی گوش راست معرفی می گردد.
    کلیدواژگان: فیبرودیسپلازی(میوزیت) اسیفیکان پیشرونده، استخوان سازی نابجا، انگشت شست کوچک در پا
  • حسن ا& صادقی، جعفر فرقانی زاده صفحه 533
    سندرم کرو فوکاس (crow-fukas)، تاکاتسوکی (takatsuki) یا نشانگان پوئمز (POEMS syndrome) که نام آن بر گرفته از ترکیب حروف اول یافته های بالینی و پاراکلینیکی به لاتین، شامل: پلی نوروپاتی(Polyneuropathy)، ارگانومگالی (Organomegaly)، اندوکرینوپاتی (Endocrinopathy)، وجود جزء میلوم (Myeloma component) و ضایعات پوستی (Skin lesions) است، نوعی اختلال نادر پلاسما سل همراه ضایعات اسکلروتیک استخوانی می باشد که اعضای مختلفی را درگیر می نماید. این نشانگان در ژاپن و سایر کشورهای آسیای جنوب شرقی بطور مکرر گزارش می شود اما در سایر نقاط دنیا و در سفید پوستان شایع نیست. علائم دیگر این نشانگان شامل لاغری مفرط، تب، وجود مایع در فضای جنب، ادم شدید و افزایش پلاکتها می باشد. افزایش سطح اینترلوکین 6 (IL-6) و تومور نکروزیس فاکتور الفا (TNF-α) در سرم نیز بطور مکرر گزارش می گردد. درمان آن مشابه مولتیپل میلوما بوده و با کنترل جزء میلوم سایر علائم فروکش کرده و بهبودی نسبی صورت می گیرد. پیش آگهی این نشانگان از مولتیپل میلوما به مراتب بهتر است. ما در این گزارش بیماری را معرفی می کنیم که با پلی نوروپاتی مراجعه کرده بود و در بررسی های بیشتری که از وی به عمل آمد بزرگی طحال و غدد لنفاوی، چماقی شدن انگشتان، تیره شدن پوست دست و وجود میلوما در بیمار مشاهده گردید. بررسی بیشتر گرفتاری اندوکرینی و فاکتور روماتوئید با تیتر بالا را نیز نشان داد.
    کلیدواژگان: سندروم پوئمز، سندرم کروفوکاس، پلی نوروپاتی، پلاسما سیتوما، فاکتور روماتوئید
  • مستانه صانعی، مسعود وکیلی صفحه 539
    بیماری که معرفی می شود یک مورد لنفوم اولیه سیستم عصبی مرکزی است که به دنبال سندرم بهجت ایجاد شده بود. بیمار مردی 24 ساله بود که سابقه بروز ضایعات جلدی مخاطی را به صورت آفت های دهانی و تناسلی، آکنه صورت. زخمهای کف پا و یووئیت قدامی را از اردیبهشت ماه سال 1378 ذکر می کرد. بیمار برای پیگیری و تشخیص بیماری به یکی از درمانگاه های فوق تخصصی سندرم بهجت مراجعه کرده و آزمایشهای ضروری برای وی انجام گردیده بود. در حین بررسی، بیمار دچار علائم عصبی شامل تغییر رفتار، پرخاشگری و بیقراری شد که با توجه به یافته های آزمایشگاهی و تصویربرداری مغز، با تشخیص سندرم بهجت و واسکولیت سیستم عصبی مرکزی ناشی از آن تحت درمان با کلشی سین، پردنیزولون، کلرامبوسیل و پنتوکسی فیلین در مراحل مختلف قرار گرفت که بهبود نسبی حاصل شد. در آذرماه سال 1380 بیمار دچار سردرد، عدم تعادل و استفراغهای مکرر گردید که به دنبال مشاهده افزایش شدید فشار داخل جمجمه در سی تی اسکن، بیمار به صورت اورژانس تحت عمل جراحی کرانیوتومی قرار گرفت که توموری در حفره خلفی مشاهده و برداشته شد. در بررسی پاتولوژیک ضایعه، لنفوم غیر هوچکینی از نوع سلولهای بزرگ منتشر گزارش گردید. به منظور تعیین مرحله بیماری اقدامات تشخیصی انجام شد که با توجه به عدم درگیری سایر ارگانها، به عنوان لنفوم اولیه سیستم عصبی مرکزی تحت پرتودرمانی و شیمی درمانی قرار گرفت و پس از کسب پاسخ مناسب، در حال حاضر به صورت سرپایی به درمانگاه مراجعه می کند و تحت نظر قرار دارد. این مورد دومین بیمار مبتلا به لنفوم اولیه سیستم عصبی مرکزی همراه با سندرم بهجت است که تا پایان سال 2001 گزارش شده است. به نظر می رسد پیدایش لنفوم در سندرم بهجت در ارتباط با مصرف داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی نظیر کلشی سین و داروهای مشابه یا خود بیماری باشد و ضروری است بیماران مبتلا به سندرم بهجت از نظر ابتلا به بدخیمی ها تحت مراقبت خاص قرار گیرند.
    کلیدواژگان: لنفوم اولیه سیستم عصبی مرکزی، لنفوم غیر هوچکینی، سندرم بهجت
  • ناهید عقدایی، رسول فراست کیش، غلامعلی ملاصادقی، عوض حیدرپور صفحه 545
    امروزه پیوند عروق کرونری بیشترین تعداد عمل جراحی را در میان اعمال جراحی قلب باز دارد. در کشور ما براساس گزارشها و بررسی های انجام شده، بیش از 50 افرادی که برای عمل جراحی پیوند عروق کرونر(CABG) مراجعه می کنند، اعتیاد به تریاک دارند و از مقادیر بالایی از تریاک به صورت روزانه استفاده می کنند که در حین عمل جراحی و بیهوشی و در دوره پس از آن عوارض متعددی را برای بیماران ایجاد می کند. در مطالعات متعدد متادون به عنوان داروی ترک اعتیاد برای به حداقل رساندن عوارض ناشی از اعتیاد به تریاک و سندرم قطع آن مورد استفاده قرار گرفته است، در این مطالعه نیز از متادون که یک مخدر صناعی است برای ایجاد بی دردی حین و بعد از عمل جراحی استفاده شد بدین ترتیب که به 120 نفر از بیماران کاندید CABG مقدار 6/0 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت دوز واحد(بولوس) و داخل وریدی قبل از القای بیهوشی تزریق شد و مشاهده گردید که متادون در 83/80 از بیماران این گروه، علاوه بر ایجاد بی دردی مناسب حین عمل و دوره پس از عمل جراحی، آثار و عوارض ناشی از عدم مصرف تریاک در ICU (بخش مراقبت های ویژه) را نیز برطرف کرده است و تنها در 5/7 از بیماران مجبور به استفاده از تریاک خوراکی در مرحله پس از عمل و دوران بستری در بخش مراقبتهای ویژه(ICU) شدیم.
    کلیدواژگان: متادون، پیوند عروق کرونر، اعتیاد، بیهوشی
  • مژگان عسگری، امیرعباس حاجی حسینی صفحه 551
    هدف از این مطالعه بررسی شیوع نئوپلازی داخل اپی تلیالی پروستات با درجه بالا و همراهی آن با کانسر پروستات بوده است. در این مطالعه اسلایدهای 137 مورد نمونه پروستات از سال 1378 لغایت 1379 در بیمارستان شهید هاشمی نژاد که شامل بیوپسی سوزنی، توتال پروستاتکتومی و ترانس یورترال رزکسیون بود، از نظر نئوپلازی داخل اپی تلیالی با درجه بالا (H.G. PIN) و وجود کانسر همراه با آن بررسی شد. 50 نمونه (5/36) از H.G. PIN(HG PIN) مورد مطالعه قرار گرفت که مشخص شد از این میزان، 31 مورد (62%) همراه با کانسر می باشد. بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه باید گفت که توجه پاتولوژیست ها به H.G. PIN ممکن است کمکی برای پیگیری و تشخیص زودرس کانسر پروستات در بیماران با این ضایعه باشد.
    کلیدواژگان: کانسر پروستات، بیوپسی سوزنی، ترانس یورترال رزکسیون
  • امیرحسین فقیهی کاشانی، علی کبیر، علی باسی صفحه 557
    شیوع جهانی سوء هاضمه 41-7 است که کمتر از 50 این افراد به پزشک مراجعه می کنند. با این حال بخش عظیمی از منابع پزشکی و اقتصادی برای رفع این مشکل مصرف می شود. در رابطه با درمان یا عدم درمان H.pylori در بیماران دچار انواع مختلف سوء هاضمه مطالب متناقضی بیان شده است. به نظر می رسد که پاسخهای متفاوت درمانی در زیر گروه های سوء هاضمه بدون زخم (nonulcer dyspepsia) با میزان شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری ارتباط داشته باشد. لذا در این مطالعه بر آن شدیم تا شیوع عفونت هلیکوباکتر پیلوری را در این گروه ها با هم مقایسه کنیم. این بررسی یک مطالعه مقطعی تحلیلی بود که روی 120 بیمار دچار سوء هاضمه بدون زخم صورت گرفت. در این مطالعه افرادی که علائم سوء هاضمه را حداقل به مدت 3 ماه داشتند، مورد بررسی بالینی و پاراکلینیکی از نظر CBC، آمیلاز سرم، T3، T4، TSH، LFT، آزمایش مدفوع در 3 نوبت، سونوگرافی شکم، ECG و آندوسکوپی قرار گرفتند که با رد سایر تشخیصها، نوع سوء هاضمه آنها و بر اساس تست اوره آز، وجود H.pylori در آنها مشخص می شد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از تستهای t و Chi2 استفاده شد. در بررسی نتایج این مطالعه 3/68 افراد دارای H.Pylori بودند. تعداد افراد دارای H.Pylori در زیر گروه های سوء هاضمه بدون زخم یکسان نبود. (00001/0=P) اما میانگین سنی زیرگروه ها تفاوتی با هم نداشت. بین نوع سوء هاضمه بدون زخم و وجود H.Pylori ارتباط آماری معنی داری وجود نداشت. از این مطالعه می توان چنین نتیجه گیری کرد که وجود H.Pylori یا سن خاص، هیچ یک تاثیری در ایجاد نوع خاصی از سوء هاضمه بدون زخم ندارند. ریشه کنی H.Pylori در اغلب مطالعات در کاهش و بهبود علائم بیماران در دراز مدت ناتوان بوده است. H.Pylori علت مناسبی برای سوء هاضمه بدون زخم نیست و هنوز ریشه کنی هلیکوباکتر پیلوری در بیماران با سوء هاضمه بدون زخم توصیه نمی شود.
    کلیدواژگان: هلیکوباکتر پیلوری، سوء هاضمه بدون زخم، درمان
  • حسین فراهینی، هوشنگ امامی مهتاج، اسماعیل ابراهیمی، فرزاد اکابری، شاهین گوهرپی صفحه 567
    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر اضافه کردن تمرین دویدن به جلو و عقب به تمرینهای تخته تعادل، روی تعادل استاتیک افراد با ضایعه کشیدگی رباطهای خارجی مچ پا بود. به این منظور 30 نفر از افراد غیر ورزشکار بین 35-15 سال که علائمی از بی ثباتی عملکرد مچ پا را داشتند و حداقل 1 ماه و حداکثر 6 ماه از ایجاد ضایعه گذشته بود، به روش غیراحتمالی ساده انتخاب و به روش تصادفی متوالی به 3 گروه تقسیم شدند. گروه اول، دوم و سوم هر یک شامل 10 نفر بودند که گروه اول 15 دقیقه تمرین دویدن به جلو به اضافه تمرینهای تخته تعادل، گروه دوم 15 دقیقه تمرین دویدن به عقب و گروه سوم تنها 15 دقیقه تمرینهای تخته تعادل را انجام دادند. برای هر یک از گروه ها 6 هفته تمرین و به صورت 3 جلسه در هفته تکرار گردید. آزمون عملکردی ایستادن روی یک پا (Single leg Stance) در 2 حالت با چشمهای باز (آزمون A) و با چشمهای بسته (آزمون B) به صورت اندازه گیری حداکثر زمان ایستادن روی پای آسیب دیده انجام شد. این آزمونها در فواصل 2 هفته ای در 4 مرحله اندازه گیری شدند. در پایان 6 هفته تمرین، اختلاف معنی داری بین 3 گروه در آزمون A مشاهده نشد اما در پایان هفته های دوم و چهارم، میانگین مقادیر آزمونB معنی دار گردید. که این مطلب نشان دهنده آن است که دویدن به عقب باعث افزایش تعادل استاتیک در حالتی که چشمها بسته هستند، می شود.
    کلیدواژگان: تعادل استاتیک، کشیدگی مچ پا، حس عمقی، دویدن به عقب
  • زهرا، آوید میرشکرایی، کیکاووس حیدریان صفحه 573
    در این گزارش پسر 9 ساله ای معرفی می شود که از سن 5 سالگی مبتلا به عفونتهای مکرر استخوانی در نواحی ترقوه ها، استرنوم، استخوان ناویکولر، انتهای رادیوس و بالای تیبیا بوده است. بیمار در تمام این موارد با تشخیص استئومیلیت عفونی تحت درمانهای اختصاصی آنتی بیوتیکی قرار گرفته بود که به این درمانها پاسخ مناسب نداده بود. علاوه بر آن در تمام موارد کشت از مناطق گرفتار از نظر باکتری ها، قارچها و نیز مایکوباکتری ها منفی بود. همچنین بررسی تستهای سیستم ایمنی از نظر وجود بیماری گرانولوماتوز مزمن و سایر اختلالات نقص سیستم ایمنی منفی بود. بعد از مطرح شدن تشخیص CRMO، درمان با داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی برای بیمار انجام شد که موفقیت آمیز بود و بیماری خاموش شد. در پیگیری های بعدی تا 7 ماه گذشته، بیماری عود جدیدی نداشته است.
    کلیدواژگان: استئومیلیت مکرر، گرانولوماتوز مزمن، داروهای ضدالتهابی غیراستروئیدی
  • فریناز نصیری نژاد، هما مناهجی صفحه 581
    براساس گزارشهای موجود سلولهای کرومافینی، فعال کننده های عصبی متعددی را از کاتکول آمینها و انکفالینها ترشح می کنند که در کاهش درد نقش دارند. پیوند قسمت مرکزی آدرنال به عنوان منبع کاتکول آمینی در مدلهای ایجاد کننده ضایعه، همواره مورد استفاده قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی نقش پیوند داخل نخاعی قسمت مرکزی آدرنال در ترمیم اعمال حسی و حرکتی به دنبال آسیب اعصاب محیطی بوده است. به این منظور 32 رت از نژاد Sprague Dawley در محدوده وزنی 300-250 گرم انتخاب و سپس به 4 گروه تقسیم شدند. برای ایجاد نوروپاتی بر اساس مدل Bennett و Xie ابتدا 4 گره شل به صورت یک طرفه روی عصب سیاتیک بسته شد. سپس جهت پیوند داخل نخاعی 1 هفته بعد از ایجاد نوروپاتی در سطح مهره های 2L-1L نخاع لامینکتومی انجام شد و قطعاتی از مغز غده فوق کلیه که از حیوان دیگری گرفته شده بود با تقسیم به قطعه های 5/0 میلیمتری در لایه ساب دورا گذاشته شد. رفتارهای حسی و حرکتی قبل از ایجاد ضایعه (روز صفر به عنوان کنترل) و سپس در روزهای 2، 4، 7، 10، 14، 21، 28، 42و 56 بعد از آسیب عصبی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین رفتار حرکتی حیوان با مشاهده پاسخهای grasping و placing مطالعه شد. جهت بررسی رفتارهای حسی درد از تستهای مکانیکی، حرارتی، استون و مشاهده مستقیم حیوانات استفاده گردید. نتایج نشان داد که آسیب عصب سیاتیک باعث اختلال در رفتارهای طبیعی حرکتی و حسی حیوان می شود که 2 روز پس از ایجاد ضایعه شروع و پس از 10 روز به حداکثر می رسد. بر اساس این مطالعه پیوند سلولهای کرومافینی در نخاع می تواند باعث کاهش اختلالات حسی و حرکتی حاصل از آسیب عصب گردد.
    کلیدواژگان: نوروپاتی محیطی، سلولهای کرومافینی، درد
  • امین ا& نیک اقبالی، لیلی مشفقی صفحه 593
    آستیگماتیسم بعد از عمل کاتاراکت تاثیر زیادی بر بینایی بیمار دارد که خود نیز به عوامل متعددی از جمله نوع بخیه به کار برده شده بستگی دارد. این پژوهش برای مقایسه اثر دو نخ ویکریل 0-8 و نایلون 0-10 در میزان آستیگماتیسم القایی و تغییرات آن نسبت به زمان در عمل کاتاراکت انجام شده است. این پژوهش به صورت گذشته نگر روی بیمارانی که طی 6 سال گذشته به روش Consequetive case series توسط یک جراح و با یک روش یعنی اسکلرال فلپ و بخیه افقی تحت عمل کاتاراکت و کارگذاری عدسی درون چشمی قرار گرفته بودند، انجام شد. بیماران دارای پرونده ناکامل، سابقه بیماری قند، مصرف کورتون موضعی یا خوراکی، سابقه عمل جراحی چشم قبل یا بعد از عمل کاتاراکت و سن کمتر از 40 سال، از مطالعه حذف شدند. از پرونده های دارای شرایط مطالعه، سن، جنس، بینایی و کراتومتری قبل و 1 هفته، 1 ماه، 3 ماه و 6 ماه بعد و آخرین ویزیت، نوع بخیه استفاده شده و وجود هر نوع عارضه، استخراج و وارد کامپیوتر شد. بیماران براساس نوع و تعداد بخیه به کار برده شده به 2 گروه نخ ویکریل 0-8 و نایلون 0-10 و براساس آستیگماتیسم القایی به 3 گروه بدون و با WTRA و ATRA تقسیم شدند و مورد آزمون آماری X2 قرار گرفتند. از 345 پرونده که پیگیری حداقل 6 ماه داشتند، 162 چشم با نخ ویکریل 0-8 و 183 چشم با نایلون 0-10 ترمیم شده بودند. متوسط سنی بیماران 2/4±56/62 بود و 47 مرد بودند. هفته اول 5/89 از گروه ویکریل و 2/91 از گروه نایلون WTRA داشتند. 1 ماه بعد از عمل 8/35 از گروه ویکریل و 6/36 از گروه نایلون ATRA پیدا کرده بودند. پس از 3 ماه WTRA در گروه ویکریل 7/3 و گروه نایلون 9/4 و در مقابل ATRA در گروه ویکریل 4/81 و گروه نایلون 5/83 بود. بعد از 6 ماه WTRA در گروه ویکریل 4/2 و گروه نایلون 2/3 و در مقابل ATRA در گروه ویکریل 8/80 و در گروه نایلون 6/83 بود. در هر مرحله بین گروه ویکریل و نایلون تفاوت آماری دیده نشد اما بین هفته اول و مراحل بعد و نیز 1 ماه بعد و مراحل بعدی اختلاف آماری قابل توجهی مشاهده گردید(05/0P<). بین ماه سوم و ششم نیز اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت(05/0P>). به صورت یک نتیجه کلی می توان گفت که در عمل کاتاراکت با روش اسکلرال فلپ و با استفاده از بخیه افقی، تفاوتی بین نخ ویکریل 0-8 و نایلون 0-10 وجود ندارد. چشم بیماران از هفته اول WTRA دارد که بسرعت به ATRA تغییر می یابد و در 3 ماه بعد از عمل تقریبا تثبیت می شود.
    کلیدواژگان: عمل کاتاراکت، آستیگماتیسم القایی، جنس بخیه
  • آذر نیک آور، علی مقیمی، علی چهره ای صفحه 603
    تعیین پارامترهای تولد جز اقدامات اصلی و اولیه در ارزیابی هر نوزاد تازه متولد شده است که این پارامترها شامل اندازه گیری قد، وزن، دورسر و دور سینه می باشند. باتوجه به تفاوتهای نژادی، اقلیمی و تاثیر شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بر رشد جنین و پارامترهای هنگام تولد، تعیین این معیارها در جمعیتهای مختلف لازم به نظر می رسد. در این مطالعه سعی شد تا با بررسی 1000 نوزاد سالم ایرانی، مقادیر مذکورتعیین و با مقادیر استاندارد NCHS مقایسه گردد. این بررسی یک مطالعه مقطعی بود و روی 1000 نوزاد سالم ایرانی که در بیمارستان فیروزآبادی شهر تهران متولد شده بودند، صورت گرفت که طی آن معاینه نوزادان از نظر بررسی سلامت و اندازه گیری قد، وزن، دورسر و دور سینه آنها توسط یک متخصص اطفال و توسط دستگاه های اندازه گیری واحد انجام شد. جهت پیشگویی مشخصات آنتروپومتری نوزادان نیز از مدل رگرسیونی خطی چندگانه استفاده گردید. در این مطالعه نسبت M/F برابر 1/1 بود و بررسی میانگین قدی و وزنی نوزادان نشان داد که این مقادیر در نوزادان پسر بطور معنی داری بیشتر از نوزادان دختر است (003/0P= و009/0P=). در مقایسه نتایج به دست آمده با گزارش NCHS، اختلاف آماری معنی داری بین میانگین وزن و دورسر نوزادان وجود داشت که کمتر از مقادیر مذکور بود. میانگین قد نوزادان دختر مطالعه حاضر بطور معنی داری بیشتر از گزارش NCHS بود اما میانگین قدی نوزادان پسر تفاوت معنی داری با مقادیر گزارش NCHS نداشت. جهت پیشگویی قد، وزن و دورسر نوزادان براساس یافته های این پژوهش و به روش مدل رگرسیونی خطی چندگانه مدلهای پیشگویی کننده پیشنهاد شد. در مطالعه حاضر تفاوتهای آماری معنی داری بین مقادیر وزن. دورسر و قد نوزادان (در هر دو جنس) با مقادیر استاندارد NCHS وجود داشت که اگر چه از نظر بالینی چندان ارزشمند نیستند اما در توجیه علل این اختلاف می توان فاکتورهای نژادی، اقتصادی، مادری جفتی را دخیل دانست. باتوجه به مسائل فوق و نیز نحوه نمونه گیری این مطالعه، لزوم مطالعات وسیع در سطح کشور و در طبقه های مختلف جامعه به چشم می خورد.
    کلیدواژگان: نوزاد، قد، وزن، دور سر، دور سینه
  • فروغ سادات هاشمی، سیدشهریار شیخ الاسلامی صفحه 609
    بیماری که در این مقاله معرفی می شود خانم 68 ساله ای است که به دنبال ورم پای راست از حدود 3 ماه قبل، به جراح مراجعه کرده بود. در معاینه، توده ای در ران وی وجود داشت که بیمار سابقه ظاهرشدن آن را از حدود 3 سال قبل از مراجعه داشت و در آن زمان بررسی آسیب شناسی و نمونه برداری، غده لنفاوی نکروزه را گزارش کرده بود. در این بار مراجعه توده ران وی طی جراحی نمونه برداری شد که در بررسی آسیب شناسی همراه با مطالعه ایمونوهیستوشیمی، تشخیص لنفوم Diffuse mixed small and large cell از نوع سلول B داده شد. درگیری بافت نرم توسط لنفوم، تظاهر نادری از این بیماری است که در انواع مورفولوژیک آن وجود دارد بیماری به صورت اولیه یا ثانویه دیده می شود و اغلب افراد بالای 50 سال را مبتلا می کند. اگر چه نواحی مختلف آناتومیک می توانند محل ظهور آن باشند اما اغلب موارد در اندام تحتانی گزارش می گردد. ضایعات متعدد دیگری در بافت نرم وجود دارند که شیوع بیشتری نسبت به لنفوم دارند و در تشخیص افتراقی قرار می گیرند. به دلیل رویکرد درمانی متفاوت، افتراق صحیح و تشخیص قطعی لنفوم ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: لنفوم، بافت نرم، تشخیص افتراقی
  • شهرام ناصرنژاد، ولی ا& حسنی، مجید تقی نژاد عمران، محمودرضا محقق دولت آبادی، محمد رازی، لادن حسینی گوهری صفحه 615
    اثرات مفید سولفات منیزیوم در کاهش درد در مطالعات کلینیکی مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. این دارو علاوه بر اثرات ضد آریتمی و ضد تشنجی، دارای اثرات مفید ضد درد می باشد. در این مطالعه ما بر آن شدیم تا اثرات ضد درد سولفات منیزیوم را قبل و حین عمل و همچنین تاثیر آن بر سطح نوراپی نفرین سرم را 24 ساعت پس از عمل در 50 بیمار با ASA I&II که تحت عمل جراحی آرتروسکوپی تشخیصی زانو قرار گرفته بودند، مورد بررسی قرار دهیم. این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور بطور اتفاقی روی 2 گروه موازی انجام شد. در این بررسی بیماران گروه مورد مطالعه سولفات منیزیم را به میزان 50 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به صورت وریدی قبل از عمل و 8 میلی گرم به ازای کیلوگرم در ساعت در طی عمل دریافت می کردند و بیماران گروه کنترل به حجم مساوی محلول ایزوتونیک نرمال سالین را به صورت وریدی دریافت می کردند. سپس اینداکشن با میدازولام 2/0 میلی گرم به ازای کیلوگرم وریدی و فنتانیل 3 میکروگرم به ازای کیلوگرم وریدی و تسهیل لوله گذاری با تجویز شل کننده عضلانی آتراکوریوم 5/0 میلی گرم به ازای کیلوگرم وریدی انجام شد. نگهداری بیهوشی بعد از لوله گذاری با اکسیژن 100 و میدازولام (1میلی گرم به ازای کیلوگرم در دقیقه) بدون تجویز N2O بود. در حین عمل شدت درد با افزایش فشار خون سیستولیک و ضربان قلب به میزان 20 پایه (میزان فشار خون سیستولیک و ضربان قلب 5 دقیقه پس از لوله گذاری) تخمین زده می شد و در صورت نیاز، فنتانیل با دوز 2-1 میکروگرم به ازای کیلوگرم وریدی تجویز می شد. درد پس از عمل با معیار VAS(Visual analog scale) که معیار رایج استاندارد ارزیابی درد بعد از عمل است تا 4 ساعت (در دقیقه های صفر 30 60 90 120 و 240) پس از عمل ارزیابی شده و در صورت نیاز، فنتانیل (5/0میکروگرم به ازای کیلوگرم) وریدی جهت تسکین درد تجویز می شد. همچنین 24 ساعت بعد از عمل نمونه خون جهت اندازه گیری سطح نوراپی نفرین سرم از بیمار گرفته می شد. در حین عمل و پس از عمل بیماران گروه دریافت کننده سولفات منیزیوم بطور معنی داری نسبت به گروه کنترل، نیاز به فنتانیل کمتری داشتند (گروه سولفات منیزیوم 97/32 + 41 میکروگرم نسبت به گروه کنترل 18/40 + 75 میکروگرم با 002/0=P در حین عمل و گروه سولفات منیزیوم 69/52 + 72 میکروگرم نسبت به گروه کنترل 87/65 + 153 میکروگرم با 0001/0=P پس از عمل جراحی) اما سطح نوراپی نفرین سرم در 2 گروه اختلاف معنی داری نداشت(گروه سولفات منیزیوم 109/0 + 318/0 و در گروه کنترل 182/0 + 312/0 با 9/0=P). ما در این مطالعه نتیجه گرفتیم با اینکه سولفات منیزیوم باعث کاهش میزان درد حین و بعد از عمل و همچنین کاهش میزان مصرف فنتانیل شده است اما سطح نوراپی نفرین سرم 24 ساعت پس از عمل در 2 گروه اختلاف معنی داری نداشته است یعنی کاهش میزان درد تاثیری بر سطح نوراپی نفرین سرم نداشته است.
    کلیدواژگان: سولفات منیزیوم، معیار VAS، فنتانیل، پاسخ به استرس
  • فروغ هاشمی، صدیقه علمدار صفحه 623
    هلیکوباکتر پیلوری باسیل متحرک، گرم منفی، کاتالاز مثبت، اکسیداز مثبت و اوره از مثبت است که در اتمسفر 10-5 زندگی می کند. برای تشخیص هلیکوباکتر پیلوری روش های تشخیصی زیادی با میزان اختصاصی بودن و حساسیت مختلف وجود دارد که بعضی بدون نیاز به آندوسکوپی و بعضی نیازمند آندوسکوپی هستند و از بین آنها بررسی هیستولوژی و جستجوی هلیکوباکترپیلوری در نمونه بافتی به وسیله رنگ آمیزی های اختصاصی، بهترین روش می باشد. در برخی از مقالات احتمال ارتباط بین هلیکوباکتر پیلوری و کله سیستیت مزمن که خود زمینه ساز کانسر کیسه صفرا می باشد مطرح شده است. در صورت اثبات این ارتباط و در نتیجه تغییر درمان کله سیستیت مزمن از جراحی به درمان مدیکال، می توان از هزاران مورد کله سیستکتومی در سال که به جهت جلوگیری از کانسر کیسه صفرا انجام می شود، جلوگیری به عمل آورد. ما در این مطالعه 100 کیسه صفرا را در بیمارانی که با تشخیص کله سیستیت مزمن تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند ارزیابی کردیم. بدین ترتیب که ابتدا کیسه از نظر وجود یا عدم وجود سنگ بررسی می شد سپس قطعات کوچکی از 3 قسمت تنه، فوندوس و گردن آن برداشته شده و طی مراحل خاصی، برشهای کوچک میکرونی از آن تهیه می گردید و پس از رنگ آمیزی گیمسا و هماتوکسیلین ائوزین بطور جداگانه، در زیر میکروسکوپ با عدسی های 40 و 100 از نظر وجود هلیکوباکتر پیلوری بررسی می شد که از 100 نمونه بافتی در هیچ موردی ارگانیسمی شبیه به هلیکوباکتر پیدا نشد. با توجه به نتایج کاملا منفی ما و نتایج مثبت بسیار کم دو مطالعه جداگانه در کشور چین و مکزیک و با توجه به این مطلب که در آزمایشگاه تنها 3 هلیکوباکتر پیلوری ها در حضور صفرا زنده می مانند به نظر می رسد که رابطه معنی داری بین وجود هلیکوباکترپیلوری و کله سیستیت مزمن وجود نداشته باشد. با وجود این تایید کامل این مطلب نیازمند مطالعه موارد بیشتر در مناطق مختلف می باشد.
    کلیدواژگان: کله سیستیت مزمن، هلیکوباکترپیلوری، تشخیص آزمایشگاهی
|
  • K. Aghakhani*, A. Aghabigloie, A. Chehreii Page 485
    Violence against women is one of the social difficulties all over the world. This social difficulty in addition to, physical and mental problems it causes, has social consequences. There fore, researchers decided to investigate on physical injuries reffered to forensic centers to have a useful effect or removing this anti-social phenomenon in society. This cross-sectional study studied partner mis treatment, frequency of types and effectors on it in Autumn 2000. Data is collected from all women reffered to women’s ward of forensic center of Tehran in order to admit violence of spove. Each of them filled a check list consisted of demographic characteristics, type, frequency, history of violence, the causes of disagreement in the family & partner’s demographic data. 87.2% of studied women were diploma or under. The average age was 28.9 (28-29.8) years and was 20.2.(19.6-20.8) 68.7% of them were hort. By injuring instroments, 58.7% of theirchildren were beated and 40.1% were alcohol users and 42.41% drug-abusers respectedly. In a overall view, causes sochas young being, low educational status of each partner, being houskeeper, alcohol using and drug-abusing by the partners are the most inportant related causes of partner mistreatment. There fore general & special education are recommended to stay against this social problem, also reporting of these cases by physician & psychiatrist is recommended to avoid worse complications.
    Keywords: Violence, Women, Forensic Medicine
  • S.A. Bayanzadeh*, R. Nori Ghasemabadi, A. Karbali Nori Page 491
    The purpose of the present study was to depict the condition of chronic schizophrenic patients and their carers after discharge regarding functions and quality of life of patients as well as carers burden. To this end a series of questionairs including family experiences interview scale (FEIS), Morningside rehabilitation status scale (MRSS) and Wisconsin quality of life (WQL) were administered on 260 schizophrenic palients and 261 carers. Finding revealed that tensions (70%) and negative emotions (94%) were prevalent in the majority of the carers. The function of caring for the ill member of the family had intrupted the routine life of most carers, more than half of the patients were moderately dependent on others, they were redundent/jobless and had limited social interactions. As for avocation 72% of patients, listened to radio or audio cassettes and did walking. Over half of the patients experienced difficulties for conducting their different functions. This group have perceived their mental health status at undesirable level. However, the patients were content with their quality of life except for inadequate recreation and feeling lonely. These findings imply the necessity for the provision of psycho-social services for patients and their carers. An emphasized component of such programme should include teaching the nature of illness as well as life skills to both groups.
    Keywords: Schizophrenia, Carers, Burden, Functions, Quality of life
  • H. Poormoghim*, M.A. Poorkarimi, M. Haj Hashemi Page 501
    This study is done to compare the long term outcome in two group of patient withsystemic sclerosis(SSc), diffuse cutaneous type(dcSSc) versus limited type(lcSSc) and determine predictive factors for specific organ involvement. Patient had to meet American College of Rheumathology(ACR) criteria for clacification of SSC eligible to study. In this study only clinically detectable antemortem evidence of organ system involvement attributable to SSc was considered. Two groups compared with regard global and local outcome and any organ system involvement and survival rate. Predictive factors for any organ system involvement analyzed. Group means were compare using 2-Tailed T-test. Dictomous variable analyzed by using chi-square test. Logestic regretion for prediction of factors on any organ involvement. Life table method was used for survival study. 38 patient entered the study. 9 patients with dcSSc and 29 patient with lcSSc type. Mean age of patient in two groups was 40.8 year. Sex ratio(F/M) was 8:1. Mean duration of disease from first symptom onset was 8.3 year for two groups. There was no difference in long term study in 6 organ system involvement, or local and global outcome variables. Survival was not significantly different(P>0.05). There was no predictive role for any variable to specific organ involvement by logestic regretion(P>0.05). No difference in long term between outcome variables and survival. No predictive factor for organ system involvement was found.
    Keywords: Systemic sclerosis, Outcome, Survival
  • V. Hasani, F. Zamani*, A. Khosravi Page 509
    Propofol is a IV anesthetic which produces hypnosis and bispectral index (BIS), a parameter derived from the electroencephalograph (EEG), target of this study is comparing wake up time after termiation of surgery at control group which received constant dose of propofol with study group which received variable dose of propofol within BIS monitoring. This study performed on fifty patient which candidated for vertebral column surgury according to a randomed clinical trial study those receiving a propofol sufentanil anesthetic were studied in a general hospital center. Patient randomly divided to townty five persons in every group. BIS was recorded for all patients. In the BIS group, propofol were adjusted to achieve a target BIS between 40-50 in another group propofol was constant (150μg/kg). Drug use intraoperative responses and patient recovery parameter were recorded. Monitoring consist of BIS index, vital sign (HR, BP) and time of wake up was measured. Compared with the first group (BIS group), patients in the second group required propofol infusion rate (150μg/kg/min), were waked up sooner 549 vs 480 second, p<0.05, had a higher percentage of patients oriented on arrival to PACU (45%vs 19% p<0.05). total dose of propofol which consumed within surgery that last about 120±30 minutes for all patients for first group was about 980mg and for second group was 1240mg. Titrating propofol with BIS monitoring during TIVA anesthesia decreased propofol use and significantly improved recovery. Intraoperative course was not changed. These findings indicate that the use of BIS maybe valuable in guiding the administration of propofol.
    Keywords: Anesthesia, Propofol, Sufentanil, Bispectral index, Recovery
  • E. Haji Kazemi*, S. Nikpoor, H. Haghani Page 515
    DMPA ampoules have such benefits as easy usage, high effectiveness, increasing the Level of Hemoglobin in the blood of persons who use it. And it lacks increasing the risk of Termbolism toward compound drugs. But despite of the advantages mentioned above, After one or two times of injecting the ampoule many women referred to Health center and asked for discontinuing ampoule. This matter needs study and research to clarify the reasons of discontinuing ampoule, an focusing on the probable effects of this prevention method. Research was conducted with the aim of specifying the reasons for stopping the injection of ampoule in 900 women who refer to Health and Treatment centers of Iran University of Medical sciences. The data was collected during 10 months through questionare and interview with the women who stoped injecting the ampoule. Results indicated that %61 of cases discontinued injecting the ampoule after 1-2 times and %40 of cases had delayed menstruation after discontinuing it. The most important reasons of stoping the injection were disorder in menstruation(%53.6), Amenoreha(50.6), headache(%33.5) and decrease of sexual tendency(20.3). Therefor most important task of clinic staff working at family planning units, is selecting women for DMPA with notice and follow them up regularly in the case of choosing ampoule as preventive method. Then they should perform regular and periodical examinations so that they could be able to take timely appropriate action in case of occuring any problem.
    Keywords: AMP DMPA, Reasons for discontinuation of DMPA, Normal, abnormal period
  • A. Shafahi*, F. Ahmadi, S.H. Poormoghim Page 521
    This observative study was aimed to assess the frequency of knee chondrocalcinosis in patients (pt.s) with knee osteoarthritis (OA), older than 40 years, came to rheumatology clinics. 65 pt.s with mean age of 59.3 years (SD=9.1206) and range of ages 42-81 years were collected. 56 of then female and rest (9) male. 9.23% [confidence Interval (CI) 3.46.19.01] had chondrocalcinosis and grade 4 OA according to kellgren classification, all older than 60 years. It showed a prevalence of 19.35% (CI: 7.45-37.47) for chondrocalcinosis above 60 years old, suggesting the increase of its incidence with advanced age and severity of OA. Among all pt.s (65) that 84.6% (CI: 73.5-92.36) of them had advanced OA. There were only 7.69%(CI: 2.5-17) of pt.s with bone cyst. The female to male ratio of OA was 6.2 to 1, showing the higher frequency in females, the same ratio of chondrocalcinosis was 2 to 1 showing the higher frequency in males. Only 10.77% (CI: 4.4-20.9) of all pt.s were smoke and nobody of pt.s with chondrocalcinosis were smoke. 87.7% (CI: 77.2-94.5) of pt.s with OA were overweight or obese. In pt.s with chondrocalcinosis (6), 1/3 of them were normal weight, 1/3 were overweight, and 1/3 were obese 61.5% (CI 48.6-73.3) of pt.s had buchard’s node or Heberden’s node or both, that showed the higher frequency of them primary OA. Most of the pt.s (66.15%) had isolated decreasing of articular space in medial tibiofemoral joint.
    Keywords: Osteoarthritis, Chondrocalcinosis, Kellgren classification, Knee
  • F. Shirani* Page 527
    Fibrodysplasia(Myositis) ossificans progressiva is rare herditary connective tissue characterized by widespread soft tissue ossification and bilateral hypoplastic hallux valgus(short big toe). Onset is typically in childhood and progressive involvement of the spine and proximal extermities leades to immobility and articular dysfunction. No effective treatment is known but it is important to avoid exacerbating factors such as biopsy, operations and intramuscular injection. We present here 16 years old man with severe restriction in pripheral and axial articular movement, bilatral hallux valgus, foci of ectopic ossification in the different site of body and conductive hearing loss in right ear.
    Keywords: Fibrodysplasia(Myositis) ossificans progressiva, Ectopic ossification, Hypoplasic hallux valgus(short big toe)
  • H.A. Sadeghi*, J. Forghanizadeh Page 533
    The crow-fukas, Takatsuki or POEMS syndrome (The acronym of Polyneuropathy, Organomegaly, endocrinopathy, M component and skin changes), a rare, multisystem disorder associated with osteosclerotic myeloma, is characterize by the combination of plasma cell discrasia with polyneuropathy, organomegaly, endocrinopathy, monoclonal(M) protein, skin changes, as well as various other sign, such as cachexia, fever, pleural effusion, anasarca, and thrombocytosis. Elevated level of serum interleukin 6(IL-6), tumor necrosis factor alpha (TNF-α) is frequently seen POEMS syndrome is rare in caucasians population and seen more frequently in Japanese persons Treatment is the same as multiple myeloma and symptoms improve with resolution of myeloma. Prognosis is better than multiple myeloma We report interesting case from IRAN with POEMS syndrome and Rheumatoid Factor(RF) elevation. He presents with polyneuropathy, and we find out splenomegaly, adenopathy, clubbing and hyperpigmentation of skin. More evaluation showed plasmacytoma, thyroid dysfunction and elevated level of rheumatoid factor.
    Keywords: POEMS syndrome, Crow, Fukas syndrome, Polyneuropathy, Plasma cytoma, Rheumatoid factor
  • M. Sanei, M. Vakili* Page 539
    We reported a case of primary centeral nervous system lymphoma(PCNSL) following Behcet’s syndrome. A 24-years-old man with a past history of muco-cutaneous lesions including oral and genital aphthosis, facial acen, feet ulcer, and anterior uveitis since May 1999 visited the Behcet’s clinic and full work-up was performed. During this time. Patient showed abnormal behavior, aggressiveness and agitation. Brain CT scanning and laboratory data were compatible with Behcet’s syndrome and ite CNS vasculitis. Treatment started and continued in several stages with colchicine, prednisolone, chlorambucil and pentoxyphiline with resultant partial response. On December 2001, patient came in emergency ward with symptoms and signs of increased intracranial pressure. Brain CT scanning was done and an emergency craniotomy was performed that revealed a posterior-fossa tumor. Tumor resection done and pathological examination showed non-Hodgkin’s lymphoma (NHL), diffuse large cell type. Staging procedures was performed and showed no sign of other organ involvement. So, with impression of PCNSL, patient received radiation therapy and chemotherapy with good response. He is now under supervision of out-patient clinic. This is the second case of PCNSL associated with Behcet’s syndrome reported on the basis of literature review at the end of 2001. It seems that occurrence of NHL in Behcet’s syndrome is related to immunosuppressive state induced by therapeutic agents such as colchicine, etc. or the disease as a premalignant state. Therefore, Behcet’s patients should be under special supervision in point of view of developing malignancies.
    Keywords: Primary central nervous system lymphoma, Non, Hodgkin's lymphoma, Behcet's syndrome
  • N. Aghdaie, R. Farasatkish, Gh.A. Mollasadeghie, E. Heidarpour* Page 545
    Todays coronary artery bypass graft (CABG) is the most frequent among open heart surgeries. In our country some of people that are candidate for coronary artery bypass graft, are addict and they use opium daily, that cause multiple complication during intraoperative and postoperative periods. Inspite of several studies that methadone is used to anti-addiction therapy and for reducing the complications of opium, we decided to choose methadone as perioperative narcotic. Methadone is a long acting synthetic narcotic that we think it can be a good choice narcotic for coronary artery bypass graft. In a trial study, we choose 120 cases among the coronary artery bypass graft patients. Before induction of anesthesia, all of them received 0.6 mg/kg methadone intravenously and in the postoperative period they received 0.15 mg/kg methadone intravenously. 80.83% of this patients didn’t have pain during intraoperative and postoperative periods and we didn’t see withdrawal syndrom in intensive care unit. In 7.5% of this cases we had to use oral opium in postoperative period.
    Keywords: Methadone, Coronary artery bypass graft(CABG), Addiction, Anesthesia
  • M. Asgari, A.A. Hajihoseini* Page 551
    In this study incidence of H.G. Prostatic intraepithelial neoplasia and concurrent Prostatic cancer is evaluated. we reviewed the slides of 137 cases of prostatic specimens (1999-2000) in hashemi nejad Hospital, that consists of needle biopsy, total prostatectomy and transurethral resection for H.G. prostatic intraepithelial neoplasia and concurrent cancer. Based on the pathologic reports, H.G. PIN was present in 50 (%36.5) of the cases, concurrent cancer observed in 31 (%62) this patients. Considering this point may help pathologists for exact follow up and early detection of prostatic cancer in patient with this lesion.
    Keywords: Prostatic cancer, Needle biopsy, Transurethral resection
  • A.H. Faghihi Kashani*, A. Kabir, A. Basi Page 557
    The worldwide prevalence of dyspepsia is %7-41 that less than 50% of them visit a doctor. Many sources of medical and costs servises are spend for this problem. Decision about treatment against H.Pylori is contraversy that may due to different prevalence of H.Pylori in ulcer like with non ulcer like patients who have non ulcer dyspepsia. We want assess the prevalence of H.Pylori between UL and NUL patients. This analytic cross-sectional study is done on 120 patients with NUD. Patients were symptomatic more than 3 months and were examined clinicaly and paraclinicaly(CBC, serum amylase, T3, T4, TSH, LFT, Sex3, abdominal sonograghy, ECG, endoscopy), by rule out of other diagnoses, type of dyspepsia was determined. H.Pylori was determined according to culture or urease test. T-test, Chi2, corelation coefficient were used for analysis. 68.3% of patients had H.Pylori. percent of patients with H.Pylori in subgroups of patients with NUD were significantly different(P = 0.00001) but mean of age was the same. Correlation between type of dyspepsia and H.Pylori was nonsignificant. According to this study H.Pylori or age are not efficient for a specific type of NUD. Eradiction of H.Pylori were alwayes unable for reducing of symptoms of patients in long term. H.Pylori is not a suitable cause for NUD and eradication of H.Pylori isn’t advised in all of these patients, yet.
    Keywords: Helicobacter pylori, Non, ulcer dyspepsia, Treatment
  • H. Farahini, H. Emami Mahtaj, E. Ebrahimi Takamjani*, F. Akaberi, Sh Goharpay Page 567
    This research was conducted to examine the effect of adding forward and backward running in a wobble training program on some of functional static balance tests. In this research 30 young male(15-35 years) with sprain of lateral ligaments (grade I,II) of ankle joint were selected by non-probability sampling and assigned randomly into three groups: Group 1 included 10 subjects that performed 15 minutes forward running training and then 15 minutes wobble board training. Group 2 included 10 subject that performed 15 minutes backward running training and then 15 minutes wobble board training. Group 3 included 10 subjects that performed just 15 minutes wobble board training. The functional static balance tests included the most possible time of standing on the injured leg in the straight posture on the surface by eye open(A), and eyes closed (B) and non-injured leg in the straight posture on surface by eyes open and eyes closed. The testing period lasted 6 weeks with 3 sessions per week. Measurments were taken at the beginning and every two weeks hence forward at 4 stages. At the end of 6 th week, the difference between 3 groups (A) statistically was not significant but there was significant difference of mean data between 2 and 4 weekstraining in 3 group (B). That is, backward running for 4 weeks has a good effect on the static balance by wobble board training.
    Keywords: Static balance, Ankle sprain, Propprioception, Backward running
  • Z.A. Mirshokraee*, K. Heidarian Page 573
    In this case report we introduce 9 years old boy who had suffered recurrent bone infections including the sternum, clavicles, navicular bone, distal radius and proximal tibia since the age of 5. In every instance the diagnosis of infectious ostemyelitis was made and antibiotic therapy was instituted to which the patient did not respond. More over all the cultures taken from the affected sites were negative for bacteria, fungi and mycobacteria, and all the immunological tests which were based on the probable diagnosis of chronic granulomatous disease or other immune deficiencies proved to be negative. After being diagnosed as a case of CRMO treatment with NSAIDs successfully controlled the disease process. In 7 months follow up no new exacerbation was noted.
    Keywords: Recurrent osteomyelitis, Chronic granulomatous, Non steroidal Anti, inflammatory drugs
  • F. Nasiri Nejad*, H. Manaheji Page 581
    It has been reported that chromaffin cells secrete some neuroactive substances particularly opioid peptides and catecholamines which reduce pain. Adrenal medullary implant, have been used in other injury models to provide an endogenous source of catecholamines. The goal of the present study was to determine whether adrenal medullary implants in the spinal space could repair sensory and motor function following peripheral nerve injury. For this reason 32 male Sprague Dawley rats weighing 250-300 g were allocated to 4 groups. Unilateral chronic constriction nerve injury inuced by 4 loose ligature around sciatic nerve according to Bennett and Xie model. One week after nerve surgery some animals were implanted with either adrenal medullary tissue or control tissue. Implanted tissue were obtained from adult male rats. For implantation laminectomy at L1-L2 level has been done and graft tissue was implanted under dura. Behavioral test for sensory and motor function were done prior to nerve injury (day 0) as control and 2, 4, 7, 10, 14, 21, 28, 42, 56 days after injury. Motor function was assessed using grasping and placing reflexes. Sensory behavior was determined by passive observation of animal, mechanical, paw immersion and acetone tests. Results of this study demonstrated that chronic constriction injury produce disturbance of sensory and motor function which begins after 2 days and reaches to maximum after 10 days and adrenal medullary implants into the spinal subarachnoid space can attenuate motor and sensory dysfunction in rats with peripheral neve injury.
    Keywords: Peripheral neuropathy, Chromaffin cells, Pain
  • A. Nikeghbali*, L. Moshfeghi Page 593
    Post cataract operation visual acuity affected by the astigmatism which it is influenced by several factors including the suture material. This study compares 8-0 vicryl (V) and 10-0 Nylon (N) suture material for induced astigmatism and its decay in time in cataract operation. This is retrospective study of consequetive case series that underwent cataract extraction and intraocular lens implantation by one surgeon with scleral flap incision and horizontal suturing. Exclusion criteria included history of pre and postop ocular surgery topical or systemic steroid use, diabetes and less than 40 years old age. From the file of the patient age, sex, visual acuity and Keratometry of pre-op and one week, one month, 3 months and 6 months post op datas kind of sature and computer transferred to a computure. According to the type and number of suture material patients divided into V. and N. groups, and according to induced astigmatism divided into No, with the rule (WTR) AND AGAINST THE RULE (ATR) astigmatism and underwent statistical analysis by X2 tests. From 345 eyes that has complete 6-70 (Mean 18±3.2) month fallowup, 162 has been sutured by V and 183 by N. Age range was 41 to 85 (Mean 62.56±4.2) years and 47% were male. At one week post op 89.5% of V and 91.2% of N group had WTRA and no ATRA. At one month post op 38.2% of V and 33.8% of N had WTRA while 35.8% of V and 36.6% of N developed ATRA. After 3 months 3.7% of V and 4.9% of N had WTRA while 81.4% of V and 83.5% of N had ATRA. After 6 months and on final, visit 2.4% of V and 3.2% of N had WTRA and 80.8% of V and 83.6% of N group were ATRA. For each period of time there was no significant statistical differences between V and N (P>0.05) but there was statistically significant differences between preop and one week, one week and one month, one month and 3 months (P<0.05) but not between 3 months and 6 months astigmatism. There is no differences in induced astigmatism and it decay in cataract extration by scleral flap incisionn and horizontal suturing between V. and N.
    Keywords: Cataract operation, Induced Astigmatism, Suture material
  • A. Nickavar*, A. Moghimi, A. Chehrei Page 603
    The determination of birth parameters is one of the first and main works in every newborn and composed of height, weight, head and chest circumference measurements. Because of the impression of social, economical,cultural differences in fetal growth and birth parameters, the determination of these parameters seems necessary in different groups of people. In this study in 1000 health newborns, these parameters was measured and matched by the standard NCHS. This is a cross-sectional study in 1000 healthy Iranian newborn that were born at Firoozabadi hospital in Tehran. The parameters of height, weight, head and chest circumference were measured by one pediatrician and by unique tools. Multiple longitudinal regression models has been used for the prediction anthropometric characteristics. Male/Female was 1/1. The boys’ means of weight and height were meaningfully higher than the girls’ (P=0.009, P=0.003). The means of weight and head circumference were meaningfully different by the NCHS reports and were less than those. The mean of girls’ height was meaningfully more than the NCHS, but the mean of boy’s height had no significant difference by the NCHS. For prediction of height, weight and head circumference by the results of this paper and by the regression methods, some models are offered. In this study we have meaningful difference between height, weight, head circumference of both newborn sexes by the NCHS standards, which are not clinically significant, but the role of some social, economical, maternal and placental factors are important in this difference and so more researches in our country and between different groups of people is necessary.
    Keywords: Newborn, Height, Weight, Head circumference, Chest circumference
  • F. Hashemi, S.Sh. Sheikholeslami* Page 609
    A 68 year old lady visited a surgeon due to swelling of her right thigh for about three months. A mass was detected on examining the thigh. She had developed a mass in her right groin about three years ago, which was reported as a necrotizing lymph node. Her thigh mass was biopsid surgically, and subsequent histopathologic study supplemented by immunohistochemistry confirmed the presence of diffuse mexed small and large cell lymphoma of B cell origin. Soft tissue involvement by lymphoma is a rare manifestation of the disease, which can occur in various morphologic types and is either primary or secondary. The majority of patients are above 50 years. Althoug different anatomical locations may be involved, most reported caseshas developed in lower limbs. Other soft tissue lesions, which are more common than lymphoma, are included in the differential diagnosis, and due to different therapeutic approaches, proper differentiationand clear diagnosis of lymphoma is necessary for correct management of patients.
    Keywords: Lymphoma, Soft tissue, Differential diagnosis
  • Sh Nasernezhad*, V. Hassani, M. Taghinejad, M.R. Mohaghegh Dolatabadi, M. Razi, L. Hosseini Gohari Page 615
    In a randomized double blind clinical trial study with two parallel group, we assessed the analgesic effect of perioperative magnesium sulfate administration and its effect on serum norepinephrine 24h after diagnostic artheroscopic surgery in 50 ASA physical status I & II patients under general anesthesia with total intravenous anesthesia (TIVA) technique. The patients received either magnesium sulfate 50 mg/kg preoperatively and 8 mg/kg/h intraoperatively or the same volume of isotonic solution intravenously. Anesthesia was performed with midazolam (0.2mg/kg for induction, 1μg/kg /min for maintenance) and fentanyl (3 μg/kg) for induction, and atracurium (0.5 mg/kg) for intubation. Intraoperative pain was defined as an increase of systolic blood preasure and heart rate of more than 20% from baseline values (systolic blood preasure and heart rate 5 min after intubation) and was treated with bolus fentanyl (1-2μg/kg). Postoperative analgesia was achieved with fentanyl (0.5 μg/kg) and evaluated using the pain visual analog scale for 4h (0, 30, 60, 90, 120, 240min). Also 24h after surgery a blood sample was taken from the patients in order to measure serum norepinephrine. During intra-and postoperative period, patients in case group required significantly less fentanyl than those in control group (control group 75+40.18μg versus case group 41+32.97μg, p=0.002 and control group 153+65.87 μg versus case group 72+52.69 μg p=0.001 for intra and postoperative period, respectively) but there is no significant difference in serum level of norepinephrine between two groups. (case group 0.318+0.109 versus control group 0.312+0.182, p=0.9). We concluded that magnesium sulfate, although, reduce the intraoperative and postoperative pain and fentanyl requirement, but there is no significance difference in serum norepinephrine level 24h after surgery between two groups. So reduction of pain dose not have any effect on serum norepinephrine concentration.
    Keywords: Magnesium sulfate, Visulal Analoge scale(VAS), Fentanyl, Stress response
  • F. Hashemi, S. Alamdar* Page 623
    Helicobacter pylori is motile curved shaped gram negative and microaerophilic bacilli that positive for catalase. Oxidase and urease. Fordetection of helicobacter pylori, there are different diagnostic methods with different sensivity and specifity. The best method is histological examination and search for helicobacter pylori in the specimens by specific staining. In papers be said probably, there is corrolation between helicobacter pylori and chronic cholecystitis, which predispose to gallbladder cancer. If this relationship is approved, management of chronic cholecystitis displased from surgical to medical therapy and eliminate unnecessary thousands cholecystectomy for prevention of gallbladder cancer. In this study we evaluated 100 gallbladder specimens from paitients with diagnosis of chronic cholecystitis that undergone surgery. Initially specimens exmined for existence of gallastones, then provided small sections of body-fundus and neck of gallbladder, and after special processing stained by hematoxilin-Eosin and giemsa methods. Finally, we perform microscopic examination with power of 40 and 100 for detection of helicobacter pylori, but not found helicobacter pylorilike organism. There fore, with respect of complete negative result of our study and small percentage positive result of other study, with respect of aliveness of only 3% of helicobacter pylori in billiary secration enviroments most probably, there are not meamingfull relationship between chronic cholecystitis and helicobacter pylori. But confirming of this result requires the studies in different area and counries.
    Keywords: Chronic cholecystitis, Helicobacter pylori, Laboratory diagnosis