فهرست مطالب

Holistic Nursing and Midwifery - Volume:17 Issue: 1, 2007

Journal of Holistic Nursing and Midwifery
Volume:17 Issue: 1, 2007

  • تاریخ انتشار: 1386/07/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • ندا پروین، اعظم علوی، بتول طهماسبی صفحه 1
    مقدمه
    جلب رضایت بیماران از جمله اهداف مهم در سیستم مراقبتی و درمانی است. پرستاران بدلیل نوع کار خود، نقش اساسی در فراهم کردن رضایتمندی بیماران بستری در مراکز درمانی بویژه بیمارستانها دارند. یک نظام بهداشتی کارا فقط از طریق ارائه خدمات مطلوب می تواند به رسالت خود یعنی تامین سلامت افراد جامعه اقدام نماید و راه ارزیابی این نظام، ارزیابی خدمات آن است.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین میزان رضایت بیماران بستری از خدمات پرستاری در بیمارستانهای آموزشی شهرکرد در سال 1384 انجام شده است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی مقطعی در دو بیمارستان آموزشی هاجر و کاشانی شهرکرد انجام شد و رضایتمندی223 بیمار بستری در بخش های مختلف که لااقل بمدت یک روز بستری بودند با استفاده از پرسشنامه رضایت از خدمات پرستاری مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS و شاخص های آماری توصیفی و استنباطی مانند توزیع فراوانی و کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج این پژوهش نشان داد که(4/70%) از بیماران بستری از خدمات پرستاری راضی بوده اند. این در حالی است که(9/8%) ناراضی و(7/12%)بی نظر و در نهایت(7/7%) با موارد ذکر شده در پرسشنامه برخورد نداشتند. در بعد رضایت از خدمات پرستاری بیشترین رضایت به ترتیب مربوط به پذیرش سریع و بموقع(87%)، انجام بموقع مراقبتهای پرستاری(7/85%) و برخورد دلسوزانه و مهربان اولیه پرستاران (8/84%) بوده و بیشترین نارضایتی به ترتیب مربوط به طرز برخورد با همراهان و عیادت کنندگان(8/18%)، عکس العمل هنگام ابراز درد و ناراحتی بیمار(1/12%) و انجام پیگیری لازم در هنگام حل مشکلات (7/11%) بود. دربین عوامل دموگرافیک و رضایتمندی، تنها بین سن و محل سکونت با میزان رضایتمندی ارتباط مشاهده گردید(05/0>P). بین سایر عوامل فردی با رضایتمندی بیماران ارتباط معنی دار آماری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج، لزوم تشکیل کمیته های سنجش رضایتمندی بیماران با همکاری رده های مختلف درمانی مدیریتی و انجام منظم و دوره ای بررسی میزان رضایتمندی بیماران و ارائه برنامه های عملیاتی در جهت رفع نارضایتی بیماران و به تبع آن افزایش کیفیت خدمات پرستاری و بازده بیمارستان مطرح می گردد.
    کلیدواژگان: بیمار، پرستار، رضایتمندی، خدمات پرستاری
  • مینو میترا چهرزاد، سیده زهرا شفیع پور، کلثوم فداکار صفحه 7
    مقدمه
    شایعترین راه انتقال عفونت در بخش های نوزادان ازطریق تماس مستقیم یعنی تماس بدنی مخزن عفونت با میزبان مستعد (نوزاد) و از طریق لمس صورت می گیرد. براساس آمار مرکز کنترل بیماری های واگیرحدود دو میلیون کودک درهرسال گرفتار عفونتهای مکتسبه از طریق تعامل بین کودک و کادر مراقبتی، وسایل و ابزار میشوند که این عفونتها قابل پیشگیری است.
    بهترین روش پیشگیری، شستن دست است. شستشوی موثر دست با استفاده از صابون سبب برطرف کردن عوامل بیماری زا از دست و کاهش شیوع باکتری ها می شود. پرسنل تیم درمانی باید پیش از هرگونه تماس با نوزاد دستها را کاملا شستشو دهند.
    هدف
    هدف این پژوهش تعیین عملکرد تیم درمانی در پیشگیری از انتقال عفونت در بخشهای نوزادان مراکز آموزشی درمانی کودکان شهر رشت می باشد.
    روش کار
    در این پژوهش توصیفی کلیه افراد تیم درمانی اعم از پزشکان، پرستاران، دانشجویان پزشکی و پرستاری، نمونه گیران آزمایشگاه و مسئولین واکسیناسیون در بخش های نوزادان مراکز آموزشی درمانی الزهرا(س) و 17 شهریور رشت به عنوان جامعه پژوهش انتخاب و در مدت 6 ماه به روش سرشماری نمونه گیری شدند(104نفر). ابزارگردآوری داده هاچک لیست شستشوی دست در بخش نوزادان و روش گردآوری اطلاعات از طریق مشاهده مستقیم و به صورت یک سو کور بود.
    نتایج
    یافته ها نشان داد بیشترین درصد عملکرد مطلوب(100%) مربوط به دانشجویان پرستاری و بیشترین درصد عملکرد نامطلوب(75%) مربوط به دانشجویان پزشکی بوده است و در این میان بیشترین درصد عملکرد نسبتا مطلوب(55%)مربوط به پرستاران بخش بوده است. در مجموع اکثریت تیم درمانی(3/42%) در بخش نوزادان از نظرشستشوی دستها عملکرد نامطلوب داشته اند.
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های فوق وکمرنگ شدن استفاده از گان و ماسک و کفش جداگانه در بخشهای نوزادان، لزوم آموزش هرچه بیشتر در زمینه شستن دستها و ایجاد نگرش مثبت جهت ارتقاء عملکرد تیم درمانی در این زمینه بسیار احساس می شود.
    کلیدواژگان: عملکرد، انتقال عفونت، شستن دست، بخش نوزادان
  • مینو میترا چهرزاد، زهرا کامران، فاطمه یزدی، عاطفه قنبری صفحه 11
    مقدمه
    بیماری های قلبی پنجمین علت شایع مرگ و میر شیرخواران و کودکان بوده که از این میان 90 درصد موارد مرگ و میر ناشی از بیماری های مادرزادی قلب میباشد. حدود 20 درصد کودکان مبتلا به بیماری های مادرزادی قلب دچار نارسایی قلبی شده که منجر به جراحی میگردند،که با انجام جراحی های تصحیحی یا تسکینی، امید به زندگی در این کودکان افزایش چشمگیری یافته است.
    سیر این بیماری ها را میتوان تاحدودی با توجه به علائم بالینی و در افراد با مشخصات خاص تعیین نمود. بنابراین شناسایی به موقع این علائم در کودکان در معرض خطر موجب ارائه برنامه مراقبت پرستاری مناسب و پیشگیری از مشکلات و عوارض غیر قابل کنترل میگردد.
    هدف
    هدف این تحقیق تعیین علل شایع مراجعه کودکان به مرکز آموزشی درمانی قلب شهر رشت در ارتباط با مشخصه های بالینی و فردی آنان می باشد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه گذشته نگر است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای سه قسمتی بود که با مراجعه به پرونده کلیه کودکان مراجعه کننده در طی سال 1383 به بخش کودکان بیمارستان حشمت (102 کودک)که تنها مرکز قلب استان است، تکمیل گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده ازSPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد اکثریت کودکان مراجعه کننده پسر(57%)بوده و در14 درصدآنان سابقه ابتلا به بیماری قلبی درخانواده و در4 درصد موارد خواهر یا برادر مبتلا وجود داشته، 5 درصد مادران نیز در دوران بارداری دارو مصرف کرده بودند. همچنین از بین کلیه مراجعین، 49 درصد موارد منجر به جراحی شده بود. شایعترین علت مراجعه کودکانVSD(4/29%)بوده و اکثریت آنان با علامت خستگی(3/83%)وسپس تنگی نفس (5/76%) مراجعه کرده بودند. همچنین بین بیماری های شایع قلبی کودکان و مشخصات دموگرافیک و علائم بالینی آنان ارتباط معنی دار آماری مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    شناسایی مشخصه های بالینی و فردی کودکان در معرض خطرمیتواند سبب ارائه برنامه مراقبت پرستاری دقیق و مناسب درجهت پیشگیری از عوارض نامطلوب گردد.
    کلیدواژگان: بیماری قلبی، مشخصه های بالینی، مشخصه های فردی، کودک
  • نعیما خدادادی، فرزانه شیخ الاسلامی، شادمان رضا ماسوله، محمد علی یزدانی صفحه 16
    مقدمه
    پیری واژه ای است که برای کاستی های قابلیت زندگی با کاهش کارسازی زیست شناختی همراه با سالخوردگی بکار گرفته می شود. اختلالات عاطفی و هیجانی دسته ای از اختلالات روانی سالمندان را تشکیل می دهد، شایعترین اختلال روانی در سالمندان افسردگی است. اطلاعات آماری نشان میدهد که در حدود 20 درصد از سالمندان آمریکایی دچار افسردگی هستند، که اغلب بخوبی تشخیص داده نشده و تحت درمان مناسب قرار نمی گیرند و این عدم درمان در فرآیند زندگی سالمند اختلال ایجاد می نماید. شناخت عوامل فردی- اجتماعی و افسردگی این سالمندان می تواند کمک نماید تا پرستاران نیازهای آنان را بهتر مورد بررسی و شناخت قرار دهند و توجه بیشتری به سالمندان افسرده مبذول دارند.
    هدف
    هدف تعیین میزان افسردگی و ارتباط بین افسردگی در سالمندان با مشخصات فردی- اجتماعی آنان در شهر رشت در سال1386 است.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بوده، که باروش نمونه گیری تصادفی در دسترس بر روی تعداد 100 نفر آزمودنی از افراد سالمند کانون بازنشستگان دانشگاه علوم پزشکی استان گیلان انجام گردیده است. ابزار گرد آوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه و مشتمل بر دو بخش بود که بخش اول مربوط به مشخصات فردی با 20 سئوال و مشخصات اجتماعی با 11 سئوال و بخش دوم آزمون استاندارد شده افسردگی DVYSS با 30سوال بود که این آزمون دو نقطه ای و در دو سطح بلی و خیر بود. امتیاز 4±5 معرف طبیعی6 ±15 معرف افسردگی خفیف و 5±23 معرف افسردگی شدید بود. در نهایت داده های این پژوهش با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSSمورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که3/45 درصد از واحدهای مورد پژوهش دچار افسردگی خفیف و شدید بودند و افسردگی در سالمندان با وضعیت تاهل(007/0>P)، رضایت از محل زندگی(000/0>P)، مصرف دارو(006/0>P)، در کنار همسر و فرزندان بودن(0005/0>P)، حمایت عاطفی افراد فامیل(01/0>P)،حمایت عاطفی دوستان(01/0>P)، حمایت عاطفی سایرین(04/0>P)، احساس رضایت از ارتباط(0013/0>P)، رضایت از حمایت کلی(01/0>P) ارتباط معنی دار داشت.
    نتیجه گیری
    پژوهش حاضر نشان می دهد میزان قابل توجهی از سالمندان دچار افسردگی بوده و مصرف دارو، عدم رضایت از محل زندگی، تنهایی، حمایت عاطفی کم فامیل، دوستان و سایرین، عدم رضایت از ارتباط و حمایت می تواند در ایجاد افسردگی تاثیرگذار باشد.
    کلیدواژگان: افسردگی، سالمندی، کانون بازنشستگان
  • سیمین طهماسبی، فرشته آیین، مجیده هروی کریمویی صفحه 23
    مقدمه
    هر ساله هزاران کودک مبتلا به بیماری تالاسمی ماژور بدنیا می آیند و تحت درمان مداوم قرار می گیرند. هدف تمام ملاحظات درمانی برخورداری این کودکان از کیفیت زندگی مطلوب می باشد.
    هدف
    این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی کودکان مبتلا به تالاسمی مراجعه کننده به بخشهای تالاسمی از دیدگاه خود آنها و بررسی برخی فاکتورهای موثر بر کیفیت زندگی آنان بوده است.
    روش کار
    طی مطالعه ای توصیفی – تحلیلی با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی کودکان (Red QOL) و پرسشنامه عوامل موثر در سه حیطه عوامل دموگرافیک، عوامل اجتماعی و عوامل درمانی با روش مصاحبه با 34 کودک مبتلا به تالاسمی ماژور مراجعه کننده به بخش های تالاسمی منتخب تکمیل گردید داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
    نتایج
    میانگین امتیازات کیفیت زندگی کودکان در بعد عملکرد جسمی 59/5 ± 11 در بعد عملکرد اجتماعی 56/3 ± 85/4 بعد عملکرد مدرسه72/3± 14/7 و در مجموع ابعاد کیفیت زندگی برابر با 38/13 ± 29/30 بوده هم چنین فاکتورهایی از قبیل دسترسی به موقع به خون، داروی (شلات) درمان، نحوه برخورد پرسنل درمانی و مربی بهداشت مدارس، دفعات بستری شدن در بیمارستان بدلیل مشکلات مربوط به تالاسمی با برخی ابعاد کیفیت زندگی کودکان ارتباط معنی دار داشت.
    نتیجه گیری
    طبق یافته های پژوهش وضعیت کیفیت زندگی کودکان مبتلا به تالاسمی در سطح مطلوبی قرار داشت. به نظر می رسد خدمات درمانی که در حال حاضر در مراکز مورد مطالعه به این کودکان عرضه می شود مورد رضایت بوده و توانسته است اهداف مورد نظر را تامین نماید.
    کلیدواژگان: تالاسمی، کیفیت زندگی، کودکان، عوامل موثر بر کیفیت زندگی
  • زهرا مختاری، سیده نوشاز میرحق جو، شادمان رضا ماسوله، انوشیروان کاظم نژاد صفحه 31
    مقدمه
    ارائه مراقبتهای بهداشتی با کیفیت مطلوب به کودکان از برنامه های بهداشت مادر وکودک است که اجرای آن کاهش مرگ و میر، عوارض، حفظ و سلامتی را به همراه دارد. لذا ارزیابی این مراقبتها و بهبود عملکرد کارکنان و کیفیت ارائه قطعا" نقش موثری در ارتقاء سلامت مادر و کودک خواهد داشت.
    هدف
    این پژوهش با هدف تعیین نحوه مراقبت های بهداشتی ارائه شده به کودکان زیر یکسال انجام شد.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی- مقطعی است و در آن 91 نفر از کارکنان شاغل در مراکز بهداشتی– درمانی شهر رشت به هنگام ارائه مراقبتهای بهداشتی به 291 کودک زیر یکسال در مورد پایش رشد و واکسیناسیون مورد مشاهده و بررسی قرار گرفتند. مراکز بهداشتی شهر رشت بصورت خوشه ایو کارکنان بصورت سر شماری تعیین گردیدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش بود. بخش اول شامل اطلاعات دموگرافیک که توسط واحدهای پژوهش تکمیل گردید و بخش دوم چک لیست مربوط به پایش رشد و واکسیناسیون که توسط پژوهشگر عینا" مشاهده و ثبت گردید. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کای دو و ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد.
    نتایج
    یافته های پژوهش در رابطه با مشخصات دموگرافیک نشان داد اکثریت آنها (6/52 %) در گروه سنی44-35 قرار داشتند، اکثریت آنها (8/92%) فرزند زیر یکسال نداشتند و اکثریت واحدهای مورد پژوهش از کلاس های بازآموزی مربوط به پایش رشد و واکسیناسیون شرکت کرده بودند. همچنیننتایج نشان داد که 8/58 درصد واحدهای مورد پژوهش مراقبتهای بهداشتی در مورد پایش رشد و3/44 درصد واحدهای مورد پژوهش مراقبتهای بهداشتی در مورد واکسیناسیون را در حد مطلوب ارائه نمودند.
    نتیجه گیری
    یافته ها نشان داد بین سن، تعداد فرزندان، رشته تحصیلی، میزان تحصیلات، سابقه کار، سابقه کار در واحد بهداشت خانواده و شرکت در دوره های بازآموزی با نحوه مراقبت های بهداشتی ارائه شده به کودکان زیر یکسال در مورد پایش رشد و واکسیناسیون ارتباط معنی داری وجود داشت (001/0> P). اما بین داشتن فرزند زیر یکسال با نحوه مراقبت ارائه شده به کودکان زیر یکسال ارتباط معنی داری مشاهده نگردید. همچنین بین وضعیت استخدام پرسنل با نحوه مراقبت های بهداشتی ارائه شده به کودکان زیر یکسال بر اساس آزمون آماری کای دو ارتباط معنی داری وجود داشت(002/0> P). همچنین مشخص شد اکثریت (96%) واحدهای مورد پژوهش در حفظ زنجیره سرد، عملکرد مطلوب داشته اند.
    کلیدواژگان: مراقبت شیرخوار، واکسیناسیون در شیرخوارگی، رشدکودکان، کارکنان بهداشتی
  • مهین نادم نعیما خدادادی، زهرا شجاعی، حسن رمضانی، سید محمد جوادموسوی صفحه 37
    مقدمه
    محیط کار هر انسان به عنوان خانه دوم او باید بتواند برآورنده حداقل نیازهای روحی و روانی وی باشد. در بین مشاغل مختلف، پرستاری یک شغل کلیدی و مهم است، چرا که افزایش رضایت شغلی پرستاران می تواند باعث ارتقاء کیفیت خدمات ارائه شده به بیماران و در نهایت رضایت آنها از خدمات دریافتی شود.
    هدف
    هدف از این پژوهش تعیین میزان رضایت شغلی پرستاران شاغل در مرکز آموزشی درمانی شفاء شهر رشت است.
    روش کار
    این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع مقطعی بوده و جمع آوری اطلاعات آن از کلیه بهیاران و پرستاران کاردان، کارشناس و کارشناس ارشد شاغل در تنها مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی استان گیلان انجام گرفته است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای مشتمل بر دو بخش بود: بخش اول سئوالات مربوط به ویژگی های دموگرافیک و شامل 8 عبارت و بخش دوم پرسشنامه استاندارد شده رضایت شغلی و شامل30 عبارت بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.
    نتایج
    یافته ها نشان داد که 7/53 درصد پرستاران دارای رضایت شغلی متوسط، 5/41 درصد دارای رضایت شغلی بالا، 9/4 درصد رضایت شغلی پایین داشتند. در ضمن سرپرستاران نسبت به سایر رده ها از رضایت شغلی کمتری برخوردار بودند. هیچیک از مشخصات فردی با رضایت شغلی ارتباط معنی دار آماری نداشت.
    نتیجه گیری
    از نتایج این مطالعه می توان درجهت بر نامه ریزی های دقیق استفاده نمود. زیرا نتایج این پژوهش حاکی از آن است که اکثر واحدها دارای رضایت شغلی متوسطی بوده اند و این می تواند زنگ خطری برای مدیران پرستاری محسوب گردد زیرا رضایت شغلی ناکافی می تواند به ارائه مراقبت های ناکارآمد منجر گردد. بعلاوه نتایج این مطالعه مبین آن است که سرپرستاران نسبت به سایر رده ها از رضایت شغلی کمتری برخوردارند. این نتیجه نیز حائز اهمیت است زیرا احتمالا عواملی بر رضایت این رده موثر بوده است. ضمنا نارضایتی و نگرش منفی این افراد ممکن است بر کارمندان آنان نیز تاثیر بگذارد.
    کلیدواژگان: رضایت شغلی، پرستار، نگرش
  • فریده هاساواری، سیده فاطمه سید فاضل پور، میترا صدقی ثابت صفحه 44
    مقدمه
    ورود به دانشگاه مقطعی حساس برای افراد جوان هر کشوری است و برای مقابله با بحران آن نیازمند خدمات مشاوره ای است.
    هدف
    این تحقیق با هدف تعیین نظرات دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان در مورد منابع مشاوره صورت گرفته است.
    روش کار
    این پژوهش توصیفی بر روی 293 نفر از دانشجویان شاغل به تحصیل در کلیه دانشکده های وابسته به این دانشگاه انجام شد.
    نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده، انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردید. روش تجزیه و تحلیل داده ها آمار توصیفی– استنباطی بوده است.
    نتایج
    یافته های حاصل در ارتباط با اهداف پژوهش نشان داد که 6/97 درصد نمونه ها در گروه سنی 28-18 سال قرار داشته، 2/65 درصد مونث و 5/91 درصد مجرد بودند. 7/57 درصد از وجود دفاتر مشاوره دانشگاه بی اطلاع بودند که از بین افراد مطلع تنها 8/5 درصد آنان به این مراکز مراجعه نموده بودند. بطور کلی در رتبه بندی موقعیت منابع مختلف مشاوره، والدین رتبه اول و مشاورین دانشگاه رتبه پنجم را دارا بودند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه مهم ترین و در دسترس ترین منبع در بیشتر زمینه ها، والدین معرفی شده بودند می توان گفت که والدین نقش مهمی در مشاوره و راهنمایی فرزندانشان دارند. بنابراین پیشنهاد می گردد که والدین با ایجاد ارتباطی دوستانه و صمیمی با فرزندانشان در مواقع ضروری با ارائه راه حل های مناسب در حل مشکلات آنها بکوشند. از سوی دیگر با شناساندن جایگاه دفاتر مشاوره و جلب اعتماد دانشجویان در محیط دانشگاه می توان گام مثبتی در جهت حل مشکلات آنان برداشت.
    کلیدواژگان: مشاوره، نظر، دانشجو، دانشگاه