فهرست مطالب

نشریه دانشور پزشکی
پیاپی 56 (اردیبهشت 1384)

  • تاریخ انتشار: 1384/02/11
  • تعداد عناوین: 11
|
  • اصغر اکبری، حسین کریمی، انوشیروان کاظم نژاد، مژده قبایی صفحه 1
    سابقه
    یکی از علل عمده مرگ و ناتوانی در تمام جوامع، سکته مغزی است و شایع ترین عارضه ناشی از سکته مغزی، همی پلژی یا همی پارزی است.
    هدف
    هدف از این مطالعه، تعیین اختلالات عملکرد حرکتی در بیماران همی پارزی و تاثیر پروتکل تمرینات عملکردی، تعادلی و تقویتی (FBS) در درمان این اختلالات بود.
    روش بررسی
    34 بیمار همی پارزی ثانویه به سکته مغزی با میانگین و انحراف معیار سنی 19/6 ± 41/52 از طریق نمونه گیری در دسترس مورد مطالعه قرار گرفتند. انتخاب بیماران به گونه ای بود که حداقل 12 ماه از زمان شروع سکته مغزی آن ها گذشته باشد. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه آزمون و کنترل قرار گرفتند و عملکرد حرکتی آن ها با استفاده از مقیاس تعادل، قدرت و عملکرد (functional، balance & strength: FBSS) قبل و بعد از 12 جلسه درمان ارزیابی گردید. این مقیاس، یک معیار ارزیابی رتبه ای تعادل ایستاده و نشسته، تحرک عملکردی و الگوهای راه رفتن است. در این مقیاس، تونیسیته عضلانی با مقیاس تغییر یافته اشورث (Modified ashworth scale) رتبه بندی می شود. همچنین قدرت عضلانی با نیرو سنج و دامنه حرکتی با گونیامتر اندازه گیری می شود. سرعت راه رفتن، طول استراید (stride) و کادانس (cadence) نیز ثبت می گردند.گروه مورد پروتکل تمرینات FBS را دریافت کردند که ترکیبی از تمرینات تعادلی ایستاده و نشسته، تحرک عملکردی، الگوهای راه رفتن، و حرکات انتخابی، هوازی و تقویتی است. به گروه کنترل پروتکل تمرینات FBS به استثنای تمرینات تقویتی داده شد. آزمون «تی» نمونه های مستقل و «تی» نمونه های زوج به ترتیب برای مقایسه نتایج قبل و بعد درمان بین گروهی و درون گروهی استفاده گردید.
    یافته ها
    شاخص عملکرد حرکتی در هر دو گروه بعد از مداخله افزایش معنادار (0001/p<) نشان داد. افزایش شاخص عملکرد حرکتی بعد از درمان در گروه مورد نسبت به گروه کنترل قابل توجه (0001/P<) بود. نتایج آزمون «تی» مستقل نشان داد که اختلاف معناداری (0001/p<) در تفاضل میانگین متغیر عملکرد حرکتی بین گروه مورد و کنترل وجود دارد.
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه، مؤثر بودن تمرینات تقویتی عضلات را در بهبود عملکرد حرکتی در مراحل مزمن توانبخشی بعد از سکته مغزی تایید می کند.
    کلیدواژگان: عملکرد حرکتی، همی پارزی، مقیاس FBS، تمریناتFBS، سکته مغزی، تمرینات تقویتی
  • دکترمهوش جعفری، عذرا ربانی صفحه 13
    سابقه و اهداف
    کافئین از ترکیبات فعال الکالوییدی است که در درمان آسم و آپنه در نوزادان به کار می رود و آثار فارماکولوژی آن، وابسته به غلظت و نوع سلول است. در این مطالعه، اثر کافئین بر القای آپوپتوزیس در سلول های منوسیت خون بررسی شده است.
    روش بررسی
    ابتدا سلول های منوسیت خون از خون محیطی تهیه و تحت تاثیرغلظت های مختلف کافئین (mM 80-5/0) در شرایط استاندارد برای 24 ساعت در آنکوباتور کشت داده شد. سپس اثر کافئین روی درصد بقای سلولی، تولید سوپر اکسید، و میزان قطعه قطعه شدن DNA با روش های بیوشیمیایی و ژل الکتروفورز بررسی گردید.
    یافته ها
    نتایج نشان می دهد که اثرکافئین وابسته به غلظت است. در غلظت های کم کافئین (mM10<)، درصد بقای سلولی افزایش می یابد و در غلظت 5 میلی مولار به حداکثر خود می رسد. در این محدوده غلظتی، میزان تولید سوپراکسید و قطعه قطعه شدن DNA کاهش معناداری را نشان نمی دهند. در غلظت های متوسط کافئین (mM201)، درصد بقای سلولی در حد کنترل است. در غلظت های بالاتر کافئین (mM 20>)، درصد سلول های زنده کاهش و میزان تولید سوپر اکسید افزایش می یابد، درحالی که در این غلظت ها اثر معناداری روی شکست DNA نمی گذارد.
    بحث: نتایج پیشنهاد می کند که غلظت های کم کافئین (mM 10<) مانع آپوپتوزیس در سلول های منوسیت می شود، در حالی که غلظت های متوسط کافئین (mM20- 10) احتمالا آپوپتوزیس را القا می کند. وقوع نکروز در غلظت های بالاتر از mM 20 کافئین در سلول های منوسیت احتیاج به مطالعات بیش تر دارد.
    کلیدواژگان: کافئین، سلول های منوسیت خون، آپوپتوزیس، درصد بقای سلولی، تولید سوپر اکسید، میزان قطعه قطعه شدن DNA
  • محمدرضا جلالی ندوشن، طاهره رضایی نور، نادر فلاح صفحه 19
    مقدمه و هدف
    TCC دومین سرطان شایع دستگاه ادراری - تناسلی است که پیش آگهی و انتخاب نوع درمان آن به عوامل متعدد از جمله فاکتورهای تکثیر سلولی بستگی دارد. در این مطالعه ارتباط میان دو فاکتور تکثیر سلولی: 1) اندکس میتوزی و 2) نواحی سازمان دهنده هستکی نقره دوست با درجه بدخیمی TCC مثانه مورد بررسی قرار گرفت.
    روش کار
    75 بلوک پارافینی بیماران مبتلا طی سال های 1379 تا پایان مهرماه 1381 از بایگانی بخش پاتولوژی بیمارستان شهید مصطفی خمینی استخراج و برش های 3 میکرونی از هر کدام تهیه گردید. در یک برش پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلن - ائوزین (H & E)، درجه بدخیمی براساس معیارهای درجه بندی WHO/ISUP تعیین و تعداد میتوز در 100 سلول تومورال شمارش گردید. در برش دیگر پس از رنگ آمیزی تک مرحله ای کلوئید نقره، تعداد AgNOR در 100 سلول تومورال شمارش و میانگین آن در هر سلول معین شد.
    یافته ها
    سرطان های با درجه بدخیمی بالا، MI و AgNOR بیش تری از سرطان های با درجه بدخیمی پایین نشان دادند. ارتباط معنا دار میان بدخیمی با MI (000/0=p، 801/0=rs) و AgNOR (000/0=p، 731/0=rs) و همچنین بین MI با AgNOR (000/0=p، 638/0rs=) به دست آمد. مدل خطی رگرسیون میان MI با AgNOR برقرار بود. MI 45/0+58/1 AgNOR =
    نتیجه گیری
    MI و AgNOR با درجه بدخیمی TCC مثانه ارتباط مستقیم دارند، اما از آن جا که بررسی آماری ارجحیتی برای AgNOR نشان نداده، می توان از MI استفاده کرد. ازطرفی با توجه به برقرار بودن مدل خطی رگرسیون میان MI و AgNOR می توان با در دست داشتن MI، AgNOR را به صورت تقریبی به دست آورد.
    کلیدواژگان: سرطان سلول ترانزیشنال مثانه، درجه بدخیمی، اندکس میتوزی، ناحیه سازمان دهنده هستکی نقره دوست
  • مصطفی شریفیان، دکترمحمود نوری صفا صفحه 25
    سابقه
    جیوه یک فلز با وزن ملکولی بالا است که به طور طبیعی در سطح زمین وجود داشته، مسمومیت با آن از نظر شیوع دومین مسمومیت با فلزات سنگین است. این فلز به سه شکل Elemental، ملح جیوه (Mercuric salt) و متیله Methyl Mercury وجود دارد که هر سه شکل، به خصوص شکل ارگانیک آن به شدت توکسیک هستند. مسمومیت مزمن با جیوه آکرودینی و بیماری صورتی (Pink disease) نامیده می شوند.
    مسمومیت با جیوه می تواند با آسیب گلومرولی به صورت سندرم نفروتیک (مامبرانو) تظاهر کرده، موجب فشار خون شود. سایر علائم بالینی شامل ترمور، تشنج، فوتوفوبی، پنومونی، برونشیت نکروزان، ضعف عضلانی، زخم دهانی، علائم اکسترا پیرا میدال، اختلالات روانی، آریتمی، کاردیومیوپاتی و هیپرگاماگلبولینمی است.
    هدف
    در این مقاله کودکی 10 ساله با تشنج و آنسفالوپاتی هیپرتانسیو و اختلالات رفتاری معرفی می شود که به علت تشنج و رفتارهایی مانند جیغ زدن، بیخوابی، هذیان گویی، پرخاشگری و بی قراری از شهرستان به بخش روان پزشکی ارجاع داده شده بود. در آن بخش، فشار خون بیمار کنترل شده که 120/160 میلی متر جیوه بوده و به آن علت به بخش نفرولوژی اطفال ارجاع داده می شود. در بخش، تغییر رنگ صورتی انگشتان و هیپوتونی جلب توجه کرده، بلافاصله جیوه خون و ادرار اندازه گیری گردیده و با توجه به سطح سرمی و ادراری بالای جیوه، تشخیص مسمومیت با جیوه داده می شود. در جستجوی علت مسمومیت مشخص شد که مقداری جیوه از آزمایشگاه به دست کودکان این خانواده رسیده و هفته ها با آن بازی می کرده اند.
    بیمار تحت درمان با D-Penicillamin به میزان mg/kg/d 50 منقسم در 4 دوز قرار گرفت. دی مرکاپرول نیز با دوز حدود mg/kg/d 4 شروع شد و یک دوره ادامه یافت و مجددا" پنی سیلامین شروع شد. مقدار جیوه خون در ابتدا ug/dl 5 /2 بود که دو هفته بعد بهug/dl1/1 رسید.
    در بررسی دو فرزند دیگر خانواده، سطح جیوه خون دو نفر دیگر نیز بالا بود که قبل از بروز علائم بالینی تحت درمان قرار گرفتند. در پیگیری بیماران، حال عمومی هر سه خوب است.
    کلیدواژگان: مسمومیت، جیوه، کودکان، آنسفالوپاتی هیپرتانسیو
  • پرویز عبدالمالکی، منیژه مختاری دیزجی، محمدرضا واحد، معصومه گیتی صفحه 31
    سابقه و اهداف
    تمایز بافت ها به وسیله روش های کامپیوتری تشخیصی کمکی، براساس اندازگیری شاخص های فیزیکی و به کمک پرتوهای فراصوتی، هدفی ایده آل است.
    روش بررسی
    در این مطالعه، یک روش کامپیوتری بر مبنای سیستم های هوشمند ازنوع شبکه عصبی مصنوعی به منظور تمایز الگو های خوش خیم از الگو های بدخیم، براساس یافته های سونوگرافی طراحی گردید. برای ارزیابی شبکه عصبی ایجاد شده، داده های 36 بیمار (18 بدخیم و 18 خوش خیم) دارای بیوپسی یا ماستکتومی انتخاب شدند. این پایگاه داده، شامل اطلاعات مربوط به چگالی بافت، سرعت انتشار و ضریب تضعیف امواج فراصوتی در ضایعات خوش خیم و بدخیم در چهار دمای 20، 25، 30 و 35 درجه سانتی گراد است که از پردازش تصاویر سونوگرافی حاصل از نمونه های کاشته شده در درون ماده شبیه ساز معادل بافت به دست آمده است.
    یافته ها
    این داده ها برای تغذیه به شبکه عصبی ایجاد شده، براساس بزرگ ترین مقدار موجود هر داده در بانک اطلاعاتی بین 0و1 نرمالیز گردید. سپس داده های نرمالیزه شده، به یک شبکه عصبی سه لایه تغذیه شونده به جلو با الگوریتم پس انتشار خطا تغذیه گردید. در این شبکه عصبی تابع سیگموییدی به عنوان تابع فعال سازی انتخاب گردید. به کمک روش Jackknife کارایی شبکه عصبی در دو مرحله آموزش و آزمایش ارزیابی گردید. بررسی خروجی شبکه عصبی نشان دهنده دقت تشخیصی قابل قبول برابر 75 درصد، ویژگی تسخیصی برابر 72 درصد و حساسیت تشخیصی برابر 77 درصد است.
    بحث و نتیجه گیری
    این نتایج در صورت افزایش تعداد نمونه ها در مرحله آموزش برای دو گروه خوش خیم و بدخیم افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: مشخصات فرا صوتی بافت، شبکه عصبی مصنوعی، بافت پستان
  • حسن فلاح حسینی، سید مؤید علویان، رامین حشمت، کامران ابوالمعالی صفحه 39
    سابقه
    سیروز، مرحله نهایی ضایعات کبدی با علل مختلفی از جمله ویروس ها است که بعضا چندین سال بدون بروز هرگونه علامتی در بیمار فعال است. در حال حاضر، روش های درمانی مورد استفاده در بیماری های مزمن کبدی قطعی نیستند و دلایلی مانند گران بودن درمان های رایج، مؤثر نبودن در همه بیماران، احتمال عود بیماری بعد از قطع دارو، و عوارض جانبی بعضا شدید که منجر به قطع دارو می شود موجب شده تا استفاده از گیاهان دارویی توسط پزشکان و بیماران مورد توجه قرار بگیرد.
    هدف
    در این کارآزمایی بالینی، هدف بررسی اثر داروی گیاهی Liv-52 که دارای ترکیبی از عصاره گیاهانی مثل کبر، کاسنی، تاجریزی، سنا، ارجون و بومادران با خواص محافظ کبدی بر سیروز کبدی ناشی از هپاتیت B مزمن بود.
    روش بررسی
    در این تحقیق بیوپسی کبد و یافته های پاتولوژی، مجموعه علائم بالینی، آزمایشگاهی، سونوگرافی شکم و آندوسکوپی فوقانی دستگاه گوارش به عنوان معیارهای تشخیصی سیروز کبدی قرار داشتند. بیماران دو گروه قبل و پس از 6 ماه درمان از نظر میزان بهبودی علائم بالینی و شاخص های سرولوژیکی از قبیل آسیت، معیار pugh-child، میزان بیلی روبین، زمان پروترومبین، تعداد پلاکت ها و گلبول سفید خون بررسی و مقایسه گردیدند.
    یافته ها
    نتایج طرح حاکی بود بیمارانی که به مدت 6 ماه داروی Liv-52 مصرف کردند به طور معنا دار از وضعیت معیار pugh child- بهتر و کاهش آسیت بیش تر برخوردار بوده، همچنین کاهش معنا داری در میزان دو آنزیم کبدی آلانین آمینوترانسفراز و آسپارتات آمینوترانسفراز داشتند. ولی در مارکرهای سرولوژی، از قبیل میزان بیلی روبن، زمان پروترومبین، تعداد پلاکت ها و گلبول سفید خون در زمان شروع و بعد از 6 ماه درمان تفاوت معنا داری مشاهده نشد. در گروه بیمارانی که به مدت 6 ماه به آن ها دارونما تجویز شد در هیچ کدام از شاخص ها و مارکر های سرولوژی و بالینی بیماران بعد از 6 ماه در مقایسه با قبل از شروع مطالعه تفاوت معنا داری مشاهده نشد.
    نتیجه گیری و بحث: نتیجه کلی آن که در این تحقیق داروی گیاهی Liv-52اثری مثبت بر بهبودی علائم سیروز کبدی داشت و این اثر احتمالا به دلیل خواص آنتی اکسیدانی، مدر، ضد التهابی، و تقویت سیستم ایمنی بدن توسط ترکیبات گیاهی موجود در liv-52 بوده است.
    کلیدواژگان: سیروزکبدی، دارو ی گیاهی، کارآزمایی بالینی، Liv، 52
  • ایران گودرزی، سهراب حاجی زاده، سید محمد فیروزآبادی صفحه 45
    شایع ترین عارضه دیابت ملیتوس، تاخیر در ترمیم زخم است و تجارب استفاده از میدان های الکترومغناطیس نوسان دار با فرکانس بسیار پایین در رابطه با پدیده بهبودی زخم، حاکی از مؤثر بودن آن در کاهش زمان ترمیم است. در این تحقیق، اثر میدان های الکترو مغناطیس نوسان دار ELF با فرکانس 20 هرتز و شدت میدان mT8 بر ترمیم زخم پوستی موش های صحرایی دیابتی مطالعه شده است.
    در این تحقیق، از موش های صحرایی نر استفاده شد. حیوانات با تزریق زیر جلدی استرپتوزوسین (mg/kg65) مبتلا به دیابت شدند. زخم های برشی به طول 35 میلی متر بر پوست ناحیه پشتی حیوانات ایجاد شد و حیوانات گروه آزمایش 24 ساعت پس از ایجاد زخم، روزانه به مدت 1 ساعت در معرض میدان الکترومغناطیس (20 هرتز عرض پالس ms4 و شدت میدان mT8) قرار گرفتند. مراحل بهبودی زخم با اندازه گیری درصد بهبودی سطح زخم، طول دوره بهبودی و مقاومت زخم در برابر کشش ارزیابی گردید.
    میانگین طول دوره بهبودی در حیوانات دیابتی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری پیدا کرد. در مقابل، سرعت بهبودی حیوانات دیابتی که میدان الکترومغناطیس دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل دیابتی بیش تر بود. مقاومت زخم در برابر کشش در گروه دیابتی تحریک شده نسبت به گروه کنترل دیابتی افزایش معنادار نشان داد. طول دوره بهبودی زخم در گروهی که تحت میدان الکترومغناطیس قرار گرفت در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنادار نشان داد.
    با توجه به نتایج به دست آمده می توان ادعا کرد که میدان های الکترومغناطیس نوسان دار با فرکانس بسیار پایین، احتمالا با تاثیر بر ظرفیت عملی و تکثیری فیبروبلاست ها، انقباض زخم، افزایش ساخت کلاژن و ماده زمینه، القای اپی تلیالیزه شدن مجدد زخم و افزایش شبکه عروقی سبب تسریع ترمیم زخم در حیوانات دیابتی می گردد. بنابراین می توان پیشنهاد کرد که به عنوان یک روش درمانی برای تسریع ترمیم زخم های دیابتی مورد استفاده قرار گیرد.
    کلیدواژگان: بهبودی زخم، میدان الکترومغناطیس نوسان دار، فرکانس بسیار پایین، دیابت، موش صحرایی
  • میترا مهدوی مزده، رسول صمیمی، محبوب لسان پزشکی، فرخ لقا احمدی، دکترمحمدرضا خاتمی، سپیده سیفی، سیما مازیار، عفت رازقی صفحه 53
    اهداف
    گلومرولوپاتی ها بر اساس علت، نوع و میزان درگیری بافتی به صورت های مختلف تظاهر می کنند. بر حسب محل درگیری، فیزیوپاتولوژی این بیماری ها علائم، نشانه ها و نیز یافته های میکروسکوپی متفاوتی را به همراه خواهند داشت. با توجه به منحصر بودن این یافته ها در هر جامعه، این تحقیق با هدف بررسی توزیع فروانی یافته های آزمایشگاهی و ارتباط آن ها با تشخیص نهایی در این بیماران انجام شده است.
    مواد و روش ها
    صد بیمار با سندرم نفروتیک که طی سال های 1380 و 1381 در بیمارستان امام خمینی تهران بستری و بیوپسی شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.
    نتایج
    40 درصد بیماران مرد بودند و سن 28 درصد آن ها از 40 سال بیش تر بود. فراوانی گلومرولوپاتی مامبرانو از همه موارد دیگر بیش تر بود (32 درصد).
    60 درصد بیماران با هیپرتانسیون کراتینین سرم بالاتر از طبیعی، 90 درصد هماچوری و 70 درصد در بیوپسی کلیه اسکلروز نشان دادند (p=0.001).
    60 درصد بیماران با کراتینین سرم بالاتر از طبیعی در بیوپسی کلیه اسکلروز و 90 درصد هماچوری نشان دادند (p=0.001).
    شیوع هیپرتانسیون و کراتینین سرم بالاتر از طبیعی در بدو مراجعه، به طور قابل ملاحظه در گلومرولونفریت فوکال وسگمنتال(FSGS) نسبت به سایر انواع بیش تر بوده است (p=0.001). ملایم ترین تظاهر بالینی در بیماران مبتلا به minimal change وگلومرولوپاتی مامبرانودیده شد.
    بحث و نتیجه گیری
    با توجه به تمام موارد فوق به نظر می رسد بیمارانی که در زمان مراجعه، هیپرتانسیون و کراتینین سرم بالاتر از طبیعی با هماچوری دارند، توجه و سرعت عمل بیش تری را در شروع درمان و اقدامات تشخیصی می طلبند. از طرف دیگر، وجود پرولیفراسیون و اسکلروز در بیوپسی کلیه نیز به معنای پیگیری جدی تر و با فواصل نزدیک تر است تا شاید بتوان از شیوع بیماری های گلومرولی منجر به نارسایی مزمن کلیه کاست.
    کلیدواژگان: گلومرولونفریت، پروتئینوری، اسکلروز
  • حسینعلی مهرانی، عباس محمودزاده، شهناز شیربازو، مهوش جعفری صفحه 57
    سابقه
    لیشمانیوز جلدی، بیماری شایع در مناطق مختلف دنیا است که توسط تک یاخته لیشمانیا ایجاد می شود. روش های مختلف به کار رفته، از جمله واکسیناسیون برای پیشگیری و کنترل این بیماری تاکنون نتایج مطلوب نداشته است. مواد مختلف، از جمله آنزیم ها را انگل لیشمانیا در محیط کشت از خود دفع و ترشح می کند. آنزیم ها می توانند در بیولوژی انگل نقش مهمی بازی کنند. آن ها برای نفوذ به سلول میزبان، هضم بافت های میزبان، تحریک سیستم ایمنی میزبان و 000 توسط انگل تولید می شوند.
    هدف
    شناسایی آنزیم های موجود در مواددفعی–ترشحی انگل لیشمانیا ماژور در محیط کشت است.
    روش
    انگل لیشمانیا ماژور که در موش نگهداری می شد در محیط کشت به شکل پروماستیگوت رشد داده شد و پس از چهار بار پاساژ از محیط RPMI 1640 حاوی 10 درصد سرم گوساله و آنتی بیو تیک به محیط کشت عاری از سرم و آنتی بیو تیک منتقل گردید. مواد دفعی - ترشحی با استفاده از سانتریفیوژ و فیلتر 22 درصد میکرون در زمان های صفر، 6، 12، 24، 48 و 72 ساعت تهیه شد و جهت اندازه گیری آنزیم ها و تعیین انواع پروتئین ها مورد استفاده قرار گرفت. دو آنزیم اسید فسفاتاز و استیل کولین استراز با روش اندازه گیری فعالیت اختصاصی آنزیم در مایع دفعی ترشحی شناسایی گردید.
    یافته ها
    فعالیت آنزیم استیل کولین استراز در زمان صفر منفی بود، از ساعت 6 به بعد شروع به افزایش کرد، در 24 ساعت به حد اکثر مقدار خود رسید و از این زمان به بعد، کاهش یافت. فعالیت اسید فسفاتاز در زمان صفر بسیار جزئی بود و در 6 ساعت حد اکثر مقدار خود را داشت و پس از این مدت، سیر نزولی نشان داد. همچنین در SDS-PAGE مواد دفعی - ترشحی، سه باند پروتئینی در محدوده 130، 100 و 75 کیلو دالتون ظاهر گردید که شدت باند 110 کیلو دالتونی بیش تر از باند130 و 75 کیلو دالتونی بود.
    بحث و نتیجه گیری
    از آن جا که پروتئین ها و آنزیم ها، نقش مهمی در ایجاد عفونت و ایمنی زایی در میزبان بازی می کنند، امید می رود آنزیم ها و پروتئین های حاصل از مواد دفعی - ترشحی عامل مناسبی برای واکسیناسیون و ایجاد ایمنی در لیشمانیوز جلدی باشند.
    کلیدواژگان: لیشمانیا ماژور، مواد دفعی، ترشحی، اسید فسفاتاز، استیل کولین استراز
  • دکترمحمد نیاکان، دکترسیدکاظم فروتن، نادر فلاح، مهدی شفیعی، دکترمحمدعلی صدیقی، محمدرضا نژادمقدم، صادق منصوری صفحه 64
    مقدمه
    ناباروری از مسائل و مشکلات با اهمیت جامعه است و این موضوع برای هر زوجی جای نگرانی دارد. احتمال دخالت مایکوپلاسما هومینیس (Mycoplasma hominis) در بروز ناباروری در سال های اخیر مطرح گردیده، ولی این ارتباط کاملا مشخص نشده است. به منظور اثبات این فرضیه و تعیین میزان فراوانی و نقش باکتری مذکور مطالعه حاضر انجام گرفته است.
    روش کار
    دراین مطالعه که از نوع مورد و شاهد (Case-Control) است، 40 نفر از مردان نابارور با مایع منی (Semen) غیرطبیعی مراجعه کننده به کلینیک رویان شهر تهران به عنوان گروه مورد و40 نفر از آقایان سالم مراجعه کننده به همان مرکز به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. از هر دو گروه، ضمن تکمیل پرسشنامه، نمونه ای از مایع منی گرفته شد. نمونه ها در محیط ترانسپورت به آزمایشگاه میکروبیولوژی انتقال یافتند و مورد مطالعه و شناسایی قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده در نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    در بررسی های انجام شده، میانگین سن افراد در گروه مورد 97/31 سال (با انحراف معیار 54/5) و در گروه شاهد 9/31 سال (با انحراف معیار 9/5) به دست آمد. میزان مایکوپلاسما هومینیس جدا شده در گروه مورد 7 نفر (5/17 درصد) و در گروه شاهد 2 نفر (5 درصد) بود (077/0=p). لذا ارتباط آماری معنا داری بین ناباروری و ابتلا به عفونت با مایکوپلاسما هومینیس ملاحظه نگردید. در این مطالعه، بین میزان تحصیلات و سابقه سوزش مجرا با ناباروری ارتباط آماری معنا داری به دست آمد؛ ولی بین ازدواج، سابقه جلوگیری، سابقه ترشح صبحگاهی از مجرا، سابقه خارش مجرا، سابقه کاهش میل جنسی، سابقه ناتوانی جنسی، سابقه انزال زودرس، سابقه درد قسمت های تحتانی شکم، سابقه درد بیضه ها، سابقه مصرف سیگار و ناباروری اطلاعات حاصل معنا دار نبود.
    بحث و نتیجه گیری
    در این مطالعه، علی‎رغم افزایش میزان حضور مایکوپلاسما در نزد افراد گروه مورد (5/17 درصد) در مقایسه با گروه کنترل (5 درصد)، ارتباط آماری معنا داری بین ناباروری و وجود عفونت با مایکوپلاسما هومینیس به دست نیامد که این با بیش تر یافته های مطالعات انجام شده در خارج از کشور تفاوت دارد. بنابراین توصیه می شود آقایان ناباروری که مشکلی در سیستم آناتومیکال و هورمونال خود ندارند، حتما از نظر آلودگی با مایکوپلاسما هومینیس مورد بررسی و کشت دقیق قرار گیرند تا در صورت مثبت بودن آلودگی با درمان لازم و به موقع، میزان بروز ناباروری در آن ها کاهش یابد.
    کلیدواژگان: ناباروری، مردان، مایکوپلاسما هومینیس
  • بخش انگلیسی