فهرست مطالب

نشریه دانشور پزشکی
پیاپی 79 (اسفند 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/12/11
  • تعداد عناوین: 12
|
  • ناصر اصل امین آبادی، عدیله شیرمحمدی صفحه 1
    مقدمه و هدف
    بیش از 300 میلیون نفر عقب مانده ذهنی در سراسر جهان وجود دارد و یکی از چالش های نظام سلامت در هر جامعه، بهبود وضعیت بهداشت دهان و دندان این کودکان است. این مطالعه با هدف تعیین نیازهای درمانی پریودنتال در مراکز بهزیستی تبریز انجام گرفته است.
    مواد و روش ها
    در این بررسی 386 نفر عقب مانده ذهنی 22-4 سال، مقیم مراکز بهزیستی تبریز مورد بررسی قرار گرفتند که از این تعداد 191 (5/49 درصد) نفر پسر و 195 (5/50 درصد) نفر دختر بودند. با مراجعه به پرونده این بیماران، بهره هوشی و شدت ناتوانی جسمی آنان تعیین شد و سپس بر اساس ایندکس CPITN نیاز های درمانی پریودنتال آنان تعیین گردید. از آزمون «تی» برای مقایسه میانگین ها و از آزمون «مجذور کای» و «من-ویتنی» برای بررسی ارتباط متغیرهای کیفی استفاده گردید.
    نتایج
    میانگین سنی بیماران پسر 09/312/13 سال و میانگین سنی بیماران دختر 56/38/13 سال بود که تفاوت معناداری نداشت (05/0=p>). 120نفر دارای عقب ماندگی شدید، 215 نفر دارای عقب ماندگی متوسط و 51 نفر دارای عقب ماندگی خفیف بودند. رابطه معناداری بین بهره هوشی بیماران و کد وضعیت پریودنتالی و نیازهای درمانی پریودنتال آنان وجود داشت (05/0>p). نیار درمانی در 87 نفر از بیماران TN0، در 113 نفر از بیماران TN1، در 144 نفر از بیماران TN2 و در 42 نفر از بیماران TN3 بود.
    نتیجه گیری
    شدت عقب ماندگی ذهنی وناتوانی جسمی در این بیماران، رابطه مستقیمی با کد وضعیت پریودنتالی و نیاز درمانی پریودنتال آن ها داشت.
    کلیدواژگان: عقب مانده ذهنی، پریودنتال، نیاز درمانی، CPITN
  • نرگس افضلی، سیدعلی علمداران صفحه 7
    مقدمه و هدف
    سرطان پستان از شایع ترین علل مرگ و میر زنان در عصر حاضر است و ماموگرافی روشی با ارزش در تشخیص زودرس این بیماری محسوب می شود. حساسیت ماموگرافی در تشخیص سرطان پستان با تعدادی از عوامل از جمله سن، دانسیته بافتی پستان، وضعیت یائسگی، بیماری های سیستمیک، سابقه خانوادگی سرطان پستان و... در ارتباط است. هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات دانسیته پستان در ماموگرافی به دنبال مصرف درمان های هورمونی جایگزین (HRT) (Hormone Replacement Therapy) و مقایسه دو روش هورمون درمانی رایج از این نظر بوده است.
    روش بررسی
    110 خانم یائسه تحت درمان هورمونی جایگزین که برای انجام ماموگرافی غربالگری به سرویس ماموگرافی مراجعه کرده بودند در مطالعه وارد شدند. بر حسب نوع رژیم درمانی مورد استفاده، افراد به دو گروه تقسیم شدند: 1) مصرف روزانه استروژن کونژوگه و مدروکسی پروژسترون استات به طور مداوم (80 نفر)، 2) مصرف روزانه استروژن کونژوگه به همراه مصرف دوره ای مدروکسی پروژسترون استات به مدت دو هفته در ماه (30 نفر). کلیه افراد مورد بررسی دارای یک ماموگرام پایه قبل از شروع HRT بودند که ماموگرام های حین درمان با آن مقایسه می شد.
    نتایج
    در ماموگرام های کنترل، افزایش دانسیته ماموگرافیک در 45 درصد از افراد گروه اول و در 3/13 درصد از اعضای گروه دوم دیده شد که دارای اختلاف معنادار است (05/0p>).
    نتیجه گیری
    مصرف هورمون درمانی جایگزین پس از یائسگی، سبب افزایش دانسیته ماموگرافیک می شود و این افزایش به نوع رژیم مورد استفاده بستگی دارد.
    کلیدواژگان: ماموگرافی، هورمون درمانی جایگزین، یائسگی، سرطان پستان
  • شهره جلایی، سقراط فقیه زاده، طوبی غضنفری، فرزاد اسکندری، رویا یارایی، اطهر معین، سیدمسعود داود، محمدرضا سروش، عباس فروتن، محمد مهدی نقی زاده صفحه 11
    مقدمه و هدف
    این مطالعه سعی بر آن دارد تا ارزش جانشینی پاسخ های Th1 و Th2 در ارزیابی عوارض درازمدت پوستی ناشی از مواجهه با گاز خردل را بر اساس دستورالعمل کمیسیون پزشکی بنیاد شهید و امور ایثارگران بررسی کند.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر بخشی از مطالعه غضنفری و همکاران (1387) است که به صورت همگروهی تاریخی بر روی 500 نفر انجام گرفته است. در این مطالعه 372 نفر از مصدومین شیمیایی سردشت و 128 نفر از شهر ربط به عنوان کنترل مورد بررسی قرار گرفته اند.
    نتایج
    نتایج نشان می دهند که هر 4 فاکتور IL2 Mitogen، IFN-g Mitogen-Nill، IFN-g Mitogen و IL2Mitogen-Nill دارای اعتبار در سطح آزمایشی بالا (80%PE>) هستند. بررسی مقدار اعتبار در سطح فردی نشان داد هر چند از بین سایتوکاین های Th1 و Th2، سایتوکاین های Th1در حضور میتوژن دارای قابلیت جانشینی مناسب تری برای عارضه های پوستی ناشی از مواجهه با گاز خردل هستند، ولی اعتبار در سطح فردی در تمام این فاکتورها بسیار پایین است و هیچ یک نمی تواند جانشین مناسبی در سطح فردی برای وجود یا عدم وجود عارضه پوستی براساس دستورالعمل تاییدشده در کمیسیون پزشکی بنیاد شهید و امور ایثارگران تحت مواجهه با گاز شیمیایی خردل باشد.
    نتیجه گیری
    مقدار بالای اعتبار آزمایشی در 4 فاکتور بالا می تواند در سطح جامعه نشانگر آن باشد که نسبت بزرگی از آثار گاز خردل بر نقطه انتهایی کلنیکی روی این نقاط انتهایی جانشین دیده می شود. این رابطه از نظر محققین پزشکی بسیار مهم است؛ زیرا عواملی که بتوانند سطح متوسط آن ها را تغییر دهند، می توانند بر متوسط احتمال بروز عوارض پوستی نیز تاثیر گذار باشند. عدم وجود قابلیت جانشینی این فاکتورها در سطح فردی و اندازه اعتبار پایین آن ها برای سنجش ضایعات پوستی ناشی از مواجهه با گاز خردل بر اساس طبقه بندی این مشکلات با استفاده از روش تاییدشده توسط کمیسیون پزشکی بنیاد شهید و امور ایثارگران، برای پزشکان بسیار ارزشمند است؛ ولی باید توجه داشت که برای تشخیص، تشخیص افتراقی، اندازه شدت و پیشرفت بیماری و پاسخ به درمان در بیماران، ارزیابی توانایی یک درمان جدید، و نیز پیش آگاهی این بررسی باید بر اساس نوع بیماری به صورت جداگانه نیز انجام شود.
    کلیدواژگان: نقاط پایانی جانشین، اعتبار، مصدومین شیمیایی، گاز خردل، عوارض بالینی درازمدت، سایتوکاین ها، Th1، Th2، مشکلات پوستی
  • ناهید جوادی فر، توران بهرامی باباحیدری صفحه 19
    هدف
    این مطالعه به منظور بررسی سن اولین قاعدگی و همچنین ارتباط آن با خصوصیات فیزیکی بدن و وضعیت اقتصادی- اجتماعی صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه، توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی است که در زمستان سال 1382 بر روی 236 دانش آموز دختر مدارس راهنمایی شهر آبادان که در طی 2 ماه قبل از اجرای پژوهش برای اولین بار قاعده شده بودند، انجام گرفت. روش نمونه گیری به صورت تصادفی و جمع آوری اطلاعات از طریق تکمیل پرسشنامه، شامل خصوصیات دموگرافیک فرد و خانواده و خصوصیات اولین قاعدگی بود. همچنین با اندازه گیری قد و وزن و محاسبه شاخص توده بدنی انجام شده است. دختران بر اساس سطح تحصیلات و شغل والدین به 3 گروه اقتصادی – اجتماعی طبقه بندی شدند و سن اولین قاعدگی و ارتباط آن با خصوصیات فیزیکی و وضعیت اقتصادی – اجتماعی آنان بررسی شد.
    نتایج
    یافته ها نشان می دهد که سن شروع قاعدگی 81/1±1/13 سال، اندازه قد همزمان با شروع قاعدگی 66/5±153 سانتی متر، مقدار وزن 06/8±62/44 کیلوگرم و شاخص توده بدنی نیز 17/3±87/18 بوده است. در این مطالعه، ارتباط معناداری بین سن اولین قاعدگی با وزن و شاخص توده بدنی به دست نیامد؛ لکن بین سن اولین قاعدگی و قد این ارتباط معنادار بود و همچنین ارتباط معناداری بین اقتصادی- اجتماعی با سن اولین قاعدگی، وزن، قد، شاخص توده بدنی و برخی خصوصیات قاعدگی به دست نیامد.
    نتیجه گیری
    با توجه به تاثیر وضعیت اقتصادی – اجتماعی در سن وقوع اولین قاعدگی می توان نتیجه گرفت که هر چه تفاوت های اقتصادی – اجتماعی افراد کم تر باشد، تفاوت در سن وقوع قاعدگی کاهش می یابد و همچنین این که خصوصیات فیزیکی شاخص های مناسبی برای پیش بینی زمان وقوع اولین قاعدگی نیستند.
    کلیدواژگان: سن اولین قاعدگی، وزن، قد، شاخص توده بدنی، وضعیت اقتصادی، اجتماعی، مدارس راهنمایی، آبادان
  • محسن خلیلی، محسن ناصری، غلامعلی نادری، مسعود اطیابی صفحه 25
    مقدمه و هدف

    با توجه به تغییرات سیستم عصبی مرکزی به دنبال مصرف مزمن مرفین که منجر به وابستگی و اعتیاد می گردد. همچنین به علت عدم درمان قطعی یا نبود فرایندهای پیشگیری برای ایجاد وابستگی به مواد مخدر، و از طرفی با توجه به توصیه های زیاد برای مصرف داروهای گیاهی بخاطر ارزانی، در دسترس بودن و عوارض جانبی کم تر، در این تحقیق اثر مصرف یکی از این گیاهان بر روند اعتیاد بررسی می گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثر مصرف مزمن بذر گیاه داتوره بر کمیت های رفتاری سندرم ترک مرفین به عنوان مهم ترین شاخص وابستگی و اعتیاد بوده است.

    مواد و روش ها

    حیوانات تحقیق با مصرف افزایشی مرفین از طریق آب آشامیدنی طی 21 روز معتاد می شدند. پس از ایجاد وابستگی برای مشاهده کمیت های رفتاری سندرم ترک فارماکولوژیک در گروه مربوطه، نالوکسان (mg/kg; i.p 5/2) تزریق و علائم سندرم ترک تا 40 دقیقه بعد از تزریق مشاهده می شد. در گروه سندرم ترک فیزیولوژیک 48 ساعت بعد از قطع مصرف مرفین علائم ثبت می گشت. در گروه های مورد درمان دوزهای موثره داروهای مورد نظر به شکل خوراکی طی مدت مصرف مرفین به حیوانات خورانده می شد.

    نتایج

    نتایج حاصل از بررسی اثر دوزهای مختلف داتوره مقدار mg/kg 70 را به دوز موثره نزدیک نشان داد. از علائم قابل شمارش در سندرم ترک فیزیولوژیک رفتار انزال توسط داتوره و متادون نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری پیدا کردند (05/0p<). همچنین رفتاردندان قروچه توسط متادون و رها نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری پیدا کرد (05/0 p<). از طرفی بروز علامت غیرقابل شمارش اسهال توسط عصاره گیاه داتوره و متادون بمقدار بارزی نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. از رفتارهای سندرم ترک فارماکولوژیک علائم غیرقابل شمارش رفتار حرکت سگ خیس و کاهش وزن توسط داتوره، و رفتار پریدن توسط داتوره، متادون و رها نسبت به گروه های کنترل خود کاهش معناداری یافتند (به ترتیب 05/0 و 01/0 p<). همچنین رفتار انزل توسط داتوره و متادون و رفتار دندان قروچه توسط سه داروی داتوره، متادون و رها کاهش یافت که نسبت به گروه های کنترل خود تفاوتشان معنادار بود. علاوه بر اینها رفتار غیرقابل شماش اسهال در سندرم ترک فارماکولوژیک به شکل بارز توسط عصاره داتوره و متادون کاهش یافته است.

    نتیجه گیری

    با توجه به مقایسه داده های به دست آمده در مطالعه حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که در مقایسه با داروی متادون، علی رغم اثرات پراکنده عصاره گیاه بر کمیت های سندرم ترک فیزیولوژیک در کل اثر آن بر این کمیت ها بارز نیست. اما بررسی اثر داروی متادون و عصاره گیاه بر کمیت های سندرم ترک فارماکولوژیک اثر معنادارتر عصاره را بر این کمیت ها نشان می دهد. تحقیقات تکمیلی برای بررسی ترکیب موثره عصاره و مسیر آبشاری دقیق این ترکیب بر روند وابستگی به مرفین مد نظر بوده که در مطالعات بعدی انجام خواهد گرفت.

    کلیدواژگان: مرفین، وابستگی، داتوره، موش صحرایی
  • خدیجه دهقانی، زهرا پورموحد، حمیده دهقانی، مهرداد شکیبا، حسین توانگر، سید مجتبی یاسینی اردکانی، محمدحسین فلاح زاده صفحه 33
    مقدمه و هدف
    شب ادراری بعد از بیماری های آلرژیک یکی از شایع ترین بیماری های اطفال است. این اختلال یک مشکل بهداشت بین المللی است و باید به طور جدی با آن برخورد شود. گر چه عوامل متعددی در بروز این عارضه نقش دارند ولی هنوز علت واضحی برای آن مشخص نگردیده است. نتایج بعضی مطالعات نشان داده است که شب ادراری با اختلالات رفتاری و عوارض روانی متعددی بروز می کند و به عنوان یک معضل برای خانواده مطرح می گردد. بنابراین شناسایی عوامل مرتبط با شب ادراری می تواند راهگشایی برای وضع تدابیر بهداشتی- درمانی جهت حل این معضل باشد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف تعیین عوامل مرتبط با شب ادراری کودکان 12-6 ساله شهر یزد انجام گردید.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی از نوع مورد- شاهدی بر روی 501 نفر در دو گروه مورد و شاهد انجام گردید. نمونه ها پس از انتخاب تصادفی مدارس ابتدایی شهر یزد شامل 250 نفر از کودکان 12-6 ساله مبتلا به شب ادراری در دسترس از مدارس و نمونه گروه شاهد شامل 251 نفر از کودکان سالم که از نظر سن و جنس با گروه مورد همسان بودند، انتخاب گردیدند. اطلاعات از طریق مصاحبه با والدین توسط پرسشنامه ای شامل مشخصات فردی، خانوادگی، اضطراب و افسردگی کودکان بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV جمع آوری گردید و سپس با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج نشان داد بین متغیرهای سابقه خانوادگی مثبت (001/0p<)، سابقه عفونت ادراری (001/0p<)، افسردگی و اضطراب جدایی (001/0p<)، مشکلات خانوادگی (001/0p<)، اندازه خانواده (049/0p<)، سطح تحصیلات پدر و مادر (001/0p<) و شب ادراری کودکان ارتباط معنادار آماری وجود دارد. همچنین 138 نفر (8/60) درصد از خانواده های کودکان گروه مورد جهت درمان با کسی مشورت نکردند.
    نتیجه گیری
    کنترل عوامل مرتبط با شب ادراری به وسیله تدابیر بهداشتی- درمانی، آگاهی و مشاوره خانواده ها می تواند در پیشگیری از این عارضه مؤثر واقع شود.
    کلیدواژگان: شب ادراری، کودکان مدرسه ای
  • محمدرضا رجبی، مرجان رمضانی صفحه 39
    مقدمه و هدف
    نارسایی قلبی یک سندرم بالینی است که با افزایش سن شیوع آن افزایش می یابد و از آن جا که تغییرات ایجاد شده در ECG و الکترولیت ها بسیار وسیع وغیر اختصاصی و گاه غیرمرتبط با این بیماری بوده و ابزارهای متعددی نیز برای تشخیص آن به کار می رود، بر آن شدیم تا با این مطالعه راهی برای تشخیص به موقع این تغییرات بیابیم.
    مواد و روش ها
    این مطالعه گذشته نگر از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و اطلاعات مربوط به مبتلایان نارسایی قلبی جبران نشده با Ejection Fraction کم تر از 40 درصد بستری در در یکی از بیمارستان های آموزشی شهر تهران از سال 82 تا 84 با بررسی یافته های مربوط به ECG (حداقل 3 نوبت) و نیز آنزیم های قلبی و قند خون و الکترولیت های سرم موجود در پرونده های آنان به دست آمده است. سپس اطلاعات در برنامه نرم افزاری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    از بین 157 بیمار مورد بررسی 8/54 درصد مرد و 2/45 درصد زن بودند. میانگین سنی افراد 10±69/69 سال بود. میانه EF30 و دامنه تغییرات آن 30 بود. 42 درصد ضربان قلب طبیعی (100-60) داشتند. یافته های غیرطبیعی ECG در این افراد شامل: سینوس تاکیکاردی در 6/30 درصد وجود داشت. Heart Rate variability در 1/93 درصد پایین (غیرطبیعی) بود که بین آن و میزان EF ارتباط معنادار برقرار نبود (153/0>p) 7/77 درصد، QT افزایش یافته داشتند.که بین این میزان وEF رابطه معنادار برقرار بود (05/0>p). بزرگی دهلیز چپ در 58 درصد و بزرگی بطن چپ در 3/50 درصد و انحراف محور به چپ در 6/30 درصد وجود داشت که بین هیچ یک از این مقادیر و EF رابطه معنادار برقرار نبود. 7 درصد کاهش ولتاژ داشتند که با میزان EF رابطه معنادار داشت (029/0>p). در 5/25 درصد progression poor –R و در 35 درصد موج Q وجود داشت که با میزان EF رابطه معنادار نداشت. در 79 درصد تغییرات ST-T وجود داشت که با میزان EF رابطه معنادار داشت (009/0>p). بلوک قلبی درجه 1 در 8/26 درصد و درجه 2 در 3/1 درصد وریتم AF در 6/16 درصد وجود داشت که با میزان EF رابطه معنادار نداشتند. PVC در 4/20 درصد وجود داشت و با میزان EF رابطه معنادار داشت (008/0>p). بلوک شاخه چپ در 9/15 درصد وجود داشت و رابطه معنادار با میزان EF داشت (001/0>p). LDH در 1/59 درصد CPK در 9 درصد و CK-MB در 3/19 درصد موارد افزایش یافته بود. 2/44 درصد بیماران اولین نمونه قند خون ناشتا غیرطبیعی در زمان بستری داشتند. مقادیر غیرطبیعی سدیم در 6/20 درصد و پتاسیم در 7/15 درصد وجود داشت.
    نتیجه گیری
    در حجم قابل توجهی از مبتلایان نارسایی قلبی تغییرات مختلف ECG مانند: بزرگی دهلیز و بطن چپ، تغییرات ST-T، سینوس تاکیکاردی و... مشاهده شد که با توجه به معنادار بودن برخی از این تغییرات با میزان EF، به نظر می رسد توجه کافی از سوی پزشکان می تواند در تشخیص به موقع و تعیین پیش آگهی این بیماران مفید باشد.
    کلیدواژگان: نارسایی قلبی، تغییرات ECG، الکترولیت های سرم
  • مجید صفا، مهدی فروزنده مقدم، علی اکبر پورفتح الله، حبیب نصیری، محمد جواد رسایی صفحه 45
    مقدمه و هدف
    شناخت گروه های آللی و آلل های اختصاصی موجود در افراد پیامدهای مهمی را در پیوند عضو و سلول بنیادی و در مطالعات مرتبط با بیماری ها به دنبال دارد. کاربرد تعیین تیپ آنتی ژن های لکوسیت انسانی به روش مولکولی در پیوند عضو، کیفیت بهتری را در این امر ایجاد می کند و به تعیین سازگاری دقیق تر با نتایج بالینی بهتر منجر می شود. در این مطالعه تکنیک هیبریداسیون نقطه ای معکوس به عنوان یک روش ساده و سریع برای تشخیص آلل های گروه HLA-DRB1*01 راه اندازی شد.
    مواد و روش ها
    ما به منظور تعیین تیپ آللی HLA-DRB1*01 با قدرت تفکیک بالا، آلل های این گروه را با استفاده از پرایمرهای اختصاصی گروه آللی تکثیر کردیم. تکثیر DNA در صورتی رخ می دهد که آللی به صورت کاملا مکمل با دو پرایمر انتخاب شده در DNA ژنومی وجود داشته باشد. این تکنیک اغلب منسوب به PCR-SSP است. سپس برای تشخیص اختصاصی این آلل ها (HLA-DRB1*0101،0102،0103،0104)، محصولات PCR نشاندار شده با بیوتین (با استفاده از پرایمرهای نشاندار با بیوتین) با پروب هایی که در انتهای 5 دارای گروه آمین بودند بر روی غشاء کربوکسیله شده هیبرید شدند. حضور محصولات PCR هیبرید شده با پروب اختصاصی، به وسیله استرپتواویدینکونژوگه با آلکالین فسفاتاز و سوبسترای NBT/BCIP ردیابی می شود.
    نتایج
    حضور هر کدام از آلل های اختصاصی به وسیله ظهور یک لکه روی غشاء شناسایی شد. نتایج به دست آمده حاصل از این تکنیک با روش های دیگر همخوانی داشت.
    نتیجه گیری
    نتایج ما پیشنهاد می کند که تکنیک RDB برای تعیین تیپ HLA، یک روش سریع و حساس با دقت زیاد است و برای موارد استفاده بالینی مناسب است.
    کلیدواژگان: لکه گذاری نقطه ای معکوس، تعیین سازگاری آنتی ژن های لکوسیت انسانی، قدرت تفکیک بالا، پیوند
  • اکرم علیزاده، تقی طریحی، حسین دشت نورد صفحه 51
    مقدمه و هدف
    سلول های استرومایی مغز استخوان (BMSCs) نوعی سلول های بنیادی بالغ با قدرت تمایز بالاهستند. (BMSCs) می توانند به سلول هایی با منشاء مزودرمی و غیرمزودرمی تمایز پیدا کنند. که با توجه به قابلیت دسترسی این سلول ها منبع مناسبی از سلول های بنیادی بالغ جهت سلول درمانی هستند. اغلب موادی که تاکنون جهت القاء سلول های بنیادی به سلول های عصبی استفاده شده است همچون: اسید رتینوئیک، دی متیل سولفوکساید (DMSO)، دپرنیل و... ترکیبات سمی هستند. لیتیوم یک داروی متعادل کننده خلق است(Mood stabilizer) که اثرات محافظتی بر سلول های عصبی دارد. هدف ما از این پژوهش استفاده از لیتیوم کلراید به عنوان یک القاگر غیرسمی برای القای فنوتیپ عصبی در سلول های استرومایی مغز استخوان است.
    مواد و روش ها
    BMSCs به روش آسپیراسیون مغز استخوان فمور و تیبیای رت های بالغ ماده تهیه و کشت داده شدند. پس از چهار پاساژ سلول ها به وسیله لیتیوم کلراید با دوز mM 5/0 به مدت 24 ساعت القاء شدند. سپس به دو روش بررسی میکروسکوپی و ایمونوسیتوشیمی بررسی گردیدند. در روش ایمونوسیتوشیمی از آنتی بادی علیه نوروفیلامنت های 160، 68 و 200 کیلودالتون و آنتی بادی علیه پروتئین سیناپتوفیزین جهت ارزیابی فنوتیپ عصبی استفاده شد.
    نتایج
    نتایج نشان داد که لیتیوم کلراید با دوز mM5/0 پس از 24 ساعت قادر است سلول های BMSCsرا به سلول هایی با فنوتیپ عصبی القاءکند. سلول هایی که قبل از القاء نسبت به نشانگر فیبرونکتین مثبت بودند 95 درصد و سلول هایی که پس از القاء به نشانگرهای نوروفیلامنت های 160، 68 و 200 کیلودالتون و سیناپتوفیزین مثبت شدند به ترتیب 6/89، 92، 2/93 و 2/70 درصد به دست آمد.
    کلیدواژگان: سلول های استرومایی مغز استخوان، لیتیوم کلراید، القاء
  • مرضیه فریمانی، عاطفه ضیایی، شهلا نصرالهی، مهرانگیز زمانی صفحه 57
    مقدمه و هدف
    کلومید یک داروی مؤثر و ارزان در تحریک تخمک گذاری و سوپراوولاسیون در بیماران نابارور است و باعث 90-80 درصد تخمگذاری در بیماران می شود ولی میزان حاملگی با آن تقریبا یک دوم این میزان است که علت آن اثرات آنتی استروژنی کلومیفن خصوصا بر روی آندومتر و سرویکس است. هدف از این مطالعه ارزیابی تجویز اتینیتل استرادیول در مهار اثرات آنتی استروژنیک کلومیفن سیترات در آندومتر واثرات آن بر نتایج بارداری بوده است. به این منظور جمعیت بیماران کاندبد تلقیح داخل رحمی (IUI)، به منظور حذف تاثیر عامل استروژن بر عامل سرویکال به طور همزمان انتخاب شدند.
    مواد و روش ها
    در یک مطالعه تجربی (Clinical Trial) دو سکو کور 62 بیمار که به علت ناباروری به علل مختلف کاندید IUI بودند و واجد شرایط زیر بودند، پس ار کسب رضایت وارد مطالعه شدند. در 3 ماه اخیر هیچ گونه دارویی جهت تخمک گذاری مصرف نکرده باشند، شاخص توده بدنی کم تر از 30 و FSH12 همراه با سطوح نرمال پرولاکتین TSH و تستوسترون داشته که یا به طور طبیعی قاعده می شدند و یا با پروژسترون خونریزی (Withdrawal) می کردند. این بیماران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند.گروه اول کلومیفن را از روز پنجم (mg100) به مدت 5 روز و EE (اتینیل استرادیول) از روز 8 به میزان mg 05/0 دریافت کردند و گروه بعدی فقط کلومیفن را با شرایط فوق دریافت کردند سپس روز 14-12 هر دو گروه از نظر تعداد و سایز فولیکول، ضخامت و نمای آندومتر با سونوگرافی واژینال مورد بررسی قرار گرفته و در صورت وجود فولیکول >18،10000 واحد HCG دریافت و 36 ساعت بعد IUI می شدند.
    نتایج
    میانگین ضخامت آندومتر و نمای آن در دو گروه تغییر نکرد. استرادیول تاثیری روی تعداد فولیکول غالب نداشت ولی آهنگ رشد فولیکول در گروه دریافت کننده استرادیول کندتر بود که این اختلاف با 0001/0=p معنادار بود. همچنین عدم پاسخ به دارو و میزان کنسل شدن سیکل در گروه استرادیول بیش تر بود که این اختلاف 005/0=p معنادار بود. میزان حاملگی در گروه استرادیول + کلومید اندکی بیش تر از گروه کلومید بود (3/14 درصد در مقابل 7/9 درصد).
    نتیجه گیری
    استرادیول نه تنها تاثیری روی افزایش ضخامت آندومتر و نمای آن نداشت بلکه دارای اثرات منفی روی رشد فولیکول و افزایش میزان کنسل شدن سیکل شد، اما میزان حاملگی در گروه دریافت کنندگان استرادیول کمی بیش تر بود که این اختلاف گرچه از نظر آماری معنادار نیست اما از نظر کلینیکی ارزشمند است، و نیاز به بررسی بیش تر دارد.
    کلیدواژگان: اتینیل استرادیول، تلقیح داخل رحمی، کلومیفن
  • کوروش نریمانی صفحه 63
    مقدمه و هدف
    همودیالیز به عنوان یکی از متداول ترین روش های کنترل نارسایی مزمن کلیوی تغییرات بسیاری را در شیوه و کیفیت زندگی بیماران پدید می آورد یکی از عوامل مؤثر در ارتقاء کیفیت زندگی آموزش به بیمار است. آموزش از طریق بالاتر بردن دانش مراقبت از خود بیمار و خانواده بیمار می تواند سبب بهبود کیفیت زندگی بیماران گردد. مطالعه حاضر به منظور تعیین تاثیر آموزش بر کیفیت زندگی بیماران همودیالیزی طی سال های 1386–1385 در شهرستان مراغه انجام شده است.
    مواد و روش ها
    این پژوهش به صورت نیمه تجربی (قبل و بعد از آموزش) بر روی 32 بیمار مبتلا به بیماری مرحله انتهایی کلیه (ESRD) انجام شد که به روش تصادفی ساده انتخاب شده بودند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای متشکل از اطلاعات دموگرافیکی و سطح آگاهی در مورد نحوه مراقبت از خود و ابزار سنجش کیفیت زندگی فرم کوتاه 36 ماده ای سنجش سلامتی (36 SF) بود. ابزار سنجش آگاهی خود ساخته بود که روایی آن از روش اعتبار محتوا و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ (68%=) تعیین گردید. ابزار سنجش کیفیت زندگی فرم کوتاه 36 ماده ای سنجش سلامتی بود که پایایی و روایی آن قبلا تایید شده است در مرحله اول (قبل از مداخله) پرسشنامه به صورت مصاحبه حضوری تکمیل گردید و بعد از تعیین نیازهای آموزشی و تدوین یک برنامه آموزشی خود مراقبتی بر اساس مدل خود مراقبتی اورم با مشورت متخصصان کلیه و تغذیه آموزش به صورت چهره به چهره در 3 تا 4 جلسه نیم تا یک ساعته درطی چهار هفته در سه شیفت صبح، عصر و شب برای بیماران انجام گرفت. بعد از گذشت سه ماه از آخرین روز آموزش، پرسشنامه مجددا توسط پژوهشگر وهمکاران به صورت مصاحبه حضوری تکمیل وتوسط نرم افزار SPSS با استفاده از آمار توصیفی و آزمون T زوجی، ضریب همبستگی پیرسون و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    نتایج
    نتایج با توجه به سطح معناداری زیر 05/0 (05/0(p< بیانگر ارتباط معناداری بین میانگین امتیاز کسب شده از کیفیت زندگی قبل و بعد از آموزش (001/ < p) و سطح آگاهی در ارتباط با مراقبت از خود قبل با بعد از آموزش (001/0p<) بود به طوری که میانگین امتیاز کیفیت زندگی از 61/31 قبل به 71/36 بعد و میانگین سطح آگاهی از 53/6 قبل به 59/11 بعد از آموزش افزایش یافته بود. آموزش خود مراقبتی سبب بهبود معنا دار در سطوح سلامت عمومی (04/0=p)، عملکرد جسمانی (001/0p<)، سطح انر‍ژی (01/0=p)، سلامت روانی (002/0=p) و درک کلی از سلامت (001 /0 (p<گردید.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش ارائه آموزش های مناسب در بخش های همودیالیز می تواند از طریق بالاتر بردن سطح آگاهی سبب بهبود سطح انرژی، سلامت عمومی، عملکرد جسمی، سلامت روانی و در نهایت درک کلی از سلامتی و در نتیجه افزایش کیفیت کلی زندگی در بیماران همودیالیزی گردد.
    کلیدواژگان: همودیالیز، کیفیت زندگی، آموزش
  • بخش انگلیسی
  • صفحه 81
|
  • Naser Asl Aminabadi, Adileh Shirmohammadi * Page 1
    Background and Objective
    There are over 3 million mental retarded all over the world. So that promotion of oral and dental health of these patients is one of the major challenges in every society. This study was conducted to determine the periodontal treatment needs for these patients in Tabriz institutes.
    Materials and Methods
    Three hundred and eighty six mental retarded patients between 4 to 22 years old residing in Tabriz institute were selected (191 male and 195 female). Disability severity and intelligence quotient (IQ) were evaluated regarding the history of the periodontal needs were amended by CPITN index. T-test, chi-square and Mann-Whitney test were used for data analysis.
    Results
    Difference of Mean between male and female was not statistically significant (p>0.05). Absolute distributions of sever, moderate and mild retardation 120, 215, 51. Relationship between IQ and periodontal need score WAS statistically significant (p<0.05). Treatments need score for 87 samples were TN0 and for 113 samples was TN1. 144 samples had score and rest of the sample had TN3 score.
    Conclusion
    Severity of mental retardation and disability in these patients has direct significant correlation with periodontal state and treatment needs.
  • Narges Afzali *, Sayed Ali Alamdaran Page 7
    Background and Objective
    Nowadays breast cancer is one of the most causes of female mortality. Mammography is a valuable method for early detection of breast cancer. Mammographic sensitivity depends on some factors such as age, breast tissue density, menopausal status, systemic disease, familial history of breast cancer and others. This study was designed to compare the effects of two regimens of hormone replacement therapy (HRT) on mammographic density.
    Materials and Methods
    110 postmenopausal women under hormone replacement therapy who had been referred to the service of mammography were selected. On the basis of type of HRT, women were divided into two groups: 1) Continuous conjugated estrogen plus daily medroxy progesterone acetate (80 cases) and 2) daily conjugated estrogen plus sequentially medroxy progesterone acetate 2 weeks per month (30 cases). All of the women had a baseline mammogram before the onset of HRT which was comparing with control mammograms during treatment.
    Results
    Control mammograms reveals increased breast density in 45% of the first group members and in 13.3% of the other group, which was statistically significant (p<0.05)
    Conclusion
    Hormone replacement therapy can increase mammographic density which is more prominent with continuous and daily estrogen and progesterone regimens.
  • Shohreh Jalaee, Soghrat Faghihzadeh *, Tuba Ghazanfari, Farzad Eskandari, Roya Yaraee, Athar Moeen, Sayed Masoud Davoud, Mohammadreza Souroush, Abbas Fouroutan, Mohammad Mahdi Naghizadeh Page 11
    Background and Objective
    We study Surrogacy validation of Th1 and Th2, when the true endpoint is Long-term Skin Effects of Exposure to Mustard Gas based on “Martyrs and Veterans Affair” assignment.
    Materials and Methods
    This study is a part of Sardasht-Iran cohort study. 327 chemical victims of sulfur mustard from Sardasht and 128 controlled, totally 500 persons, are studied.
    Results
    Trial-Level surrogacy validation of “IL2 Mitogen, IFN-g Mitogen-Nill, IFN-g Mitogen, IL2 Mitogen - Nill” are more than %80. Individual –Level surrogacy of these factors are not enough
    Conclusion
    Based on our analysis, At the trial-level, we can expect that effects of Exposure to Mustard Gas on skin in Long time (based on “Martyrs and Veterans Affair” assignment) be translated into effects of Exposure to Mustard Gas on each of “IL2 Mitogen, IFN-g Mitogen - Nill, IFN-g Mitogen, IL2 Mitogen - Nill” factors, with these factors being easier to interpret clinically. At the individual-level surrogacy we don’t find any relationship between the two endpoints, conditioning upon Mustard exposure
  • Nahid Javadifar *, Touran Bahrami Baba Heidari Page 19
    Background and Objective
    The aim of this study was of determine the age at menarche and it’s relation to body structure (weight, height and BMI) and socioeconomic status.
    Materials and Methods
    This is an analytic, descriptive (cross sectional) study that has been done on 236 female students of Secondary schools who had menstruated for the first time in the last two months before the performance of the study. The sampling was done randomly based on purpose of the study and the required information was gathered through some inquiries including demographic data from subjects and their parents and some characteristics of their first menstruation. The evaluation of weight, height and BMI also was done. The subjects were grouped in to three socioeconomic status and were evaluated.
    Results
    Findings indicates that age at menarche was 13.1±1.81 (years), the average height at that time was 153±5.66 (cm), the average weight was 44.62±8.06 (kg) and the BMI was 18.87±3.17 (kg/m2). In this study there was no meaningful relation between weight and BMI with the age at menarche but the relation between height and menarche was meaningful. This study also showed there was not significant difference between three socio-economic status and age at menarche, weight, height, BMI and some menstrual characteristics.
    Conclusion
    The menstrual age could be a good indicator of socio-economic development but as the social status differences decrease, the differences observed in monarchal age and body composition disappears. According to the results the physical characteristics are not good indicator for prediction of menarche.
  • Mohsen Khalili *, Mohsen Naseri, Gholamali Naderi, Masoud Atyabi Page 25
    Background and Objective

    Chronic morphine consumption has a profound disturbing effect on central nervous system cased morphine dependence. Regarding to low efficacy of chemical drugs for relief of addiction, and with respect to recommendation of medicinal plant in new therapeutic medicine we use a most candidate herb Datura stramonum for this purpose.

    Materials and Methods

    Animals were addicted with escalating morphine consumption in drinking water. Naloxone (2.5mg/kg, i.p) was injected for precipitating of pharmacological withdrawal syndromes. The signs were observed for 40 min after naloxone injection. Physiological withdrawal syndrome was followed 48 h after disruption of morphine consumption. In treatment groups the ED50 dose of each drug were applied to the animals during addiction period.

    Results

    Our data show the dosage of 100 mg/kg of the extract close to effective dose (ED50). The grade physiological sign, ejaculation was significantly diminished by methadone and Datura seed consumption (p<0.05). Also, teeth chattering sign was markedly reduced in methadone and Raha groups (p<0.05). Also, the physiologic chocked sign diarrhea was markedly reduced by Datura seed and methadone. Pharmacological grade signs wet dog shakes and weight loss due to Datura seed and jumping sign by Datura seed, methadone and Raha were decreased more than control ones (Respectively p<0.05 and 0.01). However, ejaculation sign by methadone and Datura seed and teeth chattering signs by methadone, Datura seed and Raha were significantly relieved. In addition the pharmacological chocked sign diarrhea was more significantly diminished by Datura seed and methadone.

    Conclusion

    The present study show regarding a little disperse effect of the extract comparison to methadone, meanwhile it have no significant effect on physiological withdrawal signs. However comparison of the effects of methadone and the extract on pharmacological withdrawal syndrome show the more potency of the extract on relief of the signs. Finally, the future investigation on effective components of the extract and its cell signaling pathways were recommended.

  • Author(S): Khadijeh Dehghani *, Zahra Pourmovahed, Hamideh Dehghani, Mehrdad Shakiba, Hossein Tavangar, Sayed Mojtaba Yasini Ardakani, Mohammad Hossein Falahzadeh Page 33
    Background and Objective
    Enuresis is the most common children disease second to allergic disease. This is international health problem and should be approached seriously. Although several factors involved for it, it's clear cause has not been determined. Several studies have demonstrated that Enuresis manifest it self with many behavioral and psychological disorder. It is considered as a disaster for the family. So, the survey of the affected children is of high importance and identifying factors related to Enuresis can clear the way for taking appropriate measure to solve this problem. In this regard, the survey was carried out to determine the factors related to Enuresis in children aged 6-12 years in Yazd city.
    Materials and Methods
    This cross sectional study was conducted on 501 subjects assigned to experimental and control groups. After random sampling primary schools of Yazd city, experimental group were selected from children aged 6-12 years who were available in the primary school in Yazd, and the subjects in the control group were 251 healthy children with the same age and sex as the experimental subjects. The data were collected through interviewing the parent's of children, using questionnaire including personal and familial particulars, anxiety and depression in children based on diagnostic criteria DSM-IV.
    Results
    The results of study showed, there was a correlation between positive family history (p<0.001), urinary tract infection history (p<0.001), depression (p<0.001), familial problem (p<0.001), family size (p<0.048) educational state of parents (p<0.001), and enuresis which was statistically significant. Also the result of study showed that 85.1% and 55.1% of children suffered from nocturnal primary Enuresis and 60.8% of the parents received no medical advice.
    Conclusion
    It seems necessary to take extensive and effective measures to control factors which effect enuresis. Increasing knowledge and consultation for families and control of their psychosocial problem is mandatory.
  • Mohamadreza Rajabi *, Marjan Ramezani Page 39
    Background and Objective
    Heart failure is a clinical syndrome and increases in rate by aging. Because changes in ECG and electrolytes are variable, specific and sometimes independent to the disease with different methods to be diagnosed, in this study we tried to find a way to diagnose them.
    Materials and Methods
    This is a retrospective descriptive-analytic study. Data was collected from decompensated heart failure patients with EF<40% admitted to one of the educational hospitals in Tehran from 1382-84 with analyzing ECG changes (at least 3 times), cardiac enzyme, blood glucose and serum electrolyte in their files. Patients with severe valvular heart disease were excluded from this study data was analyzed by SPSS 11.5.
    Results
    157 patients studied, mean age: 69.69 ± 10 years, 54.8% men, 45.2% women, median of EF range was 30 ejection fractions was 30. 42.5% had normal heart rate (60-100). The changes were: Sinus tachycardia in 30.6%, abnormal (low) heart rate variation was present in 93.1% with no relation with EF. increased QT interval in 77.7% that had significant relation with EF (p<0.05), left axis deviation in 30.6%, left atrial enlargement in 58%, left ventricular hypertrophia in 50.3%, none of them had any relation with EF 7% had low voltage that had significant relation with EF. Poor-R progression in 25.5% and Q wave in 35% both had no relation with EF. In 79%, ST.T had changes with significant relation with EF (p<0.009). First degree A-V blocks in 26.8%, second in 1.3% & AF rhythm in 16.6% that all had no significant relation with EF. Premature ventricular contraction (PVC) in 20.4%, that had significant relation with EF (p<0.008), left bundle branch block in 15.9% that had significant relation with EF (p<0.001). LDH in 59.1%, CPK in 9% and CK-MB in 19.3% were increased. 44.2% had abnormal fasting blood glucose at the time of admission. Abnormal sodium level in 20.6% and abnormal potassium level in 15.7% was present.
    Conclusion
    In a vast majority of patients in this study, we detected different ECG changes such as atrial and ventricular hypertrophia, ST-T change, sinus tachycardia and … some according to the severity of heart failure, some not. So it seems that paying attention to the ECG changes is helpful in diagnosing & prognosis assessment of patients with heart failure.
  • Majid Safa, Mahdi Forouzande Moghadam *, Aliakbar Pourfatollah, Habib Nasiri, Mohammad Javad Rasaei Page 45
    Background and Objective
    Knowledge of allele groups and specific alleles present in individuals has important implications in organ and stem cell transplantation and in disease association studies. In organ transplantation application of molecular HLA typing allowed to improve typing quality, leading to a more precise matching assessment with better clinical outcomes. In this study, we have developed the reverse Dot-Blot (RDB) hybridization technique as a rapid and simple method for detection of HLA-DRB1*01 group alleles.
    Materials and Methods
    For high-resolution typing of HLA-DRB1*01 group alleles, we performed amplification of the alleles of this group using allele-specific primers. Productive DNA amplification occurs if an allele perfectly be complementary to the two primers chosen is present. This technique is often referred to as PCR-SSP. Then for specific discrimination between these alleles (HLA-DRB1*0101, 0102, 0103, 0104), we hybridized PCR product, labeled with biotinylated primers during the amplification, with spots of immobilized probes on a membrane. Variety of immobilization methods could be used. We developed a covalent attachment between 5´-amino probes and carboxylated membrane surfaces. The presence of the PCR product bound to the specific probes at specific locations is detected using streptavidin-AP conjugate and NBT/BCIP as a chromogenic substrate.
    Results
    The presence of each specific allele was detected by the appearance of a dot on the membrane. Obtained results were compatible with those of expected for standard allele samples. Furthermore, results obtained for several other samples which were typed by our technique, were confirmed using sequencing.
    Conclusion
    Our results suggest that HLA typing by RDB method has proved to be a high-resolution, high specificity, rapid and accurate, suitable for clinical application with a greater precision than serological techniques.
  • Akram Alizadeh *, Taghi Tarihi, Hossein Dashtnavard Page 51
    Background and Objective
    Bone marrow stromal cells (BMSCs) are a kind of stem cells with high pluripotency. The BMSCs can differentiate into mesodermal and non mesodermal cells. Because of availability of them, they are a suitable source of adult stem cells for cell therapy. Some inducers were used to differentiate stem cells into neural phenotype, such: retinoic acid, dimethyl sulfoxide, deprenil & et al are cytotoxic compound. Lithium is a mood stabilizer drug that has supportive effect on neuronal cells. Our goal in this study is use of lithium chloride as a safe inducer for induction of BMSCs into neuronal phenotype.
    Materials and Methods
    The BMSCs were isolated from bone marrow of female rat’s femurs and tibias by aspiration and culturing. After 4 passages they were induced by lithium chloride (0.5mM) for 24 hours. Then they evaluated with microscopic and immunocytochemistry methods. In immunocytochemistry, anti-neurofilament 160, 68 and 200 KD and anti-synaptophysin antibody were used to characterize the neuronal phenotype.
    Results
    The results indicated that lithium chloride (0.5mM) can induced the BMSCs into neuronal phenotype after 24 hours. The percentage of fibronectin immunoreactive cells before induction was 95% and the percentage of neural markers immunoreactive cells after induction were 89.6% for neurofilament (NF) 68, 92% for NF-160, 93.2% for NF-200 and 70.2% for synaptophysin.
  • Marzieh Farmani *, Atefeh Ziaee, Shahla Nasrollahi, Mehrangiz Zamani Page 57
    Background and Objective
    Clomiphene is an effective and cheap drug in induction of ovulation or super ovulation in infertile women. Although it induced ovulation in 80-90% of cases, pregnancy rate is 30-40% due to anti Estrogenic effect on endometrial and mucosal cervix. The goal of this research is to evaluate the inhibition of antiestrogenic effect of clomiphene citrate by using of ethinyl estradiol.
    Materials and Methods
    A double blind clinical trial was performed in 62 infertile patients. They were 20-35 years old and 3 months before treatment they didn’t used any drugs for their infertility. They had BMI < 30 and in normal range of FSH, LH, TSH, PRL and testosterone on the third days of menstrual cycle. They were randomly divided into two groups A and B. Group A received 100 mg/day clomiphene citrate in the 5th day of menstrual cycle for 5 days and 0.05 mg/day ethinyl estradiol for 5 days from 8th day of menstrual cycle. Group B received only clomiphene citrate 100 mg/day in the 5th day of menstrual cycle for 5 days. Patients whom have follicles growth of greater than 18 mm have prescribed 10,000 HCG and 36 hours later IUI was performed for all patients.
    Results
    Our results show that pregnancy rate in patients who received clomiphene citrate plus ethinyl estradiol was higher than patients who received only clomiphene citrate, 14.3% versus 9.7%, respectively. This difference is not significant. Mean size of dominant follicles in groups A was less than group B (p=0.0001) and cancellation rate was higher in group A (p=0.005). Endometrial thickness and appearance in two groups was similar.
    Conclusion
    Although ethinyl estradiol could not either increased endometrial thickness or improved endometrial appearance. It could not also decrease follicular growth rate that to our best knowledge was not reported previously. But it could increase pregnancy rate from 9.7% to 14.3%. Although this differences is not significant (p=69%) it is important from clinical point. This difference may be due to differences in etiology of infertility between two groups or other causes. More studies are needed in future.
  • Kourosh Narimani * Page 63
    Background and Objective
    Hemodialysis as one of the most common methods in controlling renal insufficient brings about a lot of changes in the patients ’ method & QOL. Patient ’ s training is one of the effective factors in improving the QOL. By increasing the patient ’ s awareness about self – care & family care the patients ’ QOL can be improved. This study investigates the effect of training on hemodialysis patients ’ QOL in 2007–2008 in Maragheh.
    Materials and Methods
    This quasi-experimental research (pre - and post -) was carried on using randomization on 32 patients. The instrument of data collection was the questionnair including demographic data, the level of information about self care and SF36. The evaluating instrument of the level of information has been devised by researcher (researcher made questionnaire) wich the validity through the content validity and its reliability assessed by cronbach’s alpha (a =0.68). The reliability and validity of SF36 had been previously confirmed. In the first stage (before intervention) the questionnaire was completed through an interview. After determining the educational needs and designing a self – care educational schedule based on Orem’ self – care model and consulting renal and nutrition specialists the training sessions were held teaching only one patient in each session. This training lasted for four weeks 3 to 4 half – hour and one hour sessions during the morning, after noon and night. Three months after the last day of the training, the questionnaire was used by the researcher and colleagues through interview. The results were analyzed using descriptive statistic, T-Test, ANOVA and Pearson correlation.
    Results
    The average quality of life and the level of information gained about self care before and after training indicated a meaningful difference (p <0. 001). The average of life quality increased from 31.61 to 36.71 and the average of the information gained about self care was increased from 6.531 to 11.59. The self-care training caused the meaningful improvement at the level of general health (p=0.044), physical function (p <0. 001), vitality (p=0.015) mental health (p=0.002), and the whole understanding of health (p <0. 001)
    Conclusion
    Considering the results of the study, suitable training in the hemodialysis section can improve the patients ’quality of life through enhancing general health improving physical function and mental conditions and vitality and finally general understanding about health.