فهرست مطالب

پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا) - سال سوم شماره 2 (پیاپی 10، تابستان 1388)

مجله پژوهش های ادب عرفانی (گوهر گویا)
سال سوم شماره 2 (پیاپی 10، تابستان 1388)

  • 164 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1388/12/15
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمد بامدادی، فاطمه مدرسی صفحات 1-20
    به اعتقاد صورت گرایان روسی، هر شاعر و نویسنده برای آفرینش اثر ادبی خود، به انواع فراهنجاری ها و قاعده افزایی ها در زبان دست می زند و با نامتعارف ساختن آن، باعث نوعی برجسته سازی می شود. یکی از این فراهنجاری ها، گریز از قواعد دستوری حاکم بر زبان است که در واقع، وجه تمایز زبان ادبی از زبان غیر ادبی نیز هست. در این شیوه شاعر با تخطی از قواعد دستوری، گزاره پیام را به پس زمینه فرستاده و خود پیام را در معرض کانون توجه مخاطب قرار می دهد. از آنجایی که ذات شعر بر دستور گریزی بنا شده است، نمود این گونه فراهنجاری در شعر هر شاعری فراوان است؛ اما نحوه استفاده از این امکانات به توجه به توانایی، نبوغ و استعداد هر شاعری متفاوت است. در این پژوهش فراهنجاری دستوری در اشعار م. سرشک (شفیعی کدکنی) مورد بررسی قرار گرفته و نشان داده شده است که او چگونه با برهم زدن و آشفته کردن محور جانشینی (بخش صرفی) و محور هم نشینی کلام (بخش نحوی) در جهت غریبه کردن زبان شعری اش گام برداشته است و این تغییرات تا چه مایه در آفرینش اشعار او مهم بوده است. نتیجه پژوهش بیان کننده این واقعیت است که این آشفتگی بیشتر در محور هم نشینی کلام روی داده و در تمامی موارد آن، اصل جمالشناسیک و رسانگی رعایت شده است.
    کلیدواژگان: صورتگرایان روسی، برجسته سازی، فراهنجاری دستوری، اشعار م، سرشک
  • مهری زینی، یدالله جلالی پندری صفحات 21-50
    عرفان شیوه ای از زندگی عارفانه است که در آن، ارتباط بین عابد و معبود یا خالق و مخلوق از طریق طی مقامات معنوی و گذراندن مراحل سلوک عرفانی میسر می گردد. در فرهنگ اسلامی، عرفان حالت دریافت شهودی، قلبی و اشراقی و راهی برای وصول به حقیقت، با تاکید بر کشف و شهود و ریاضت و تزکیه نفس است. در نگرش عارفانه که اساس آن دین محوری است، به گواهی شواهد تاریخی متعدد، مفهوم فراجنسیتی مشاهده می شود و نادیده انگاری تاریخی زنان در چنین نگرشی نامفهوم می نماید.
    در جامعه مردمدار که زنان کمتر از مردان، امکان حضور در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، دینی و سیاسی را داشته اند و معمولا از متن به حاشیه رانده شده اند، طبیعی است که ورود زنان به سلک عارفان و طی مراحل کمال عرفانی با دشواری های متعدد صورت گرفته است؛ اما سرانجام زنان به طی مراحل سلوک عرفانی راه یافته و در بسیاری موارد گوی سبقت را از مردان ربوده اند.
    این مقاله با بررسی تاریخی سرگذشت زنان عارف و چگونگی ورود آنان به سلک عارفان، به این نتیجه می رسد که عواملی چند در راه یابی زنان به سلوک عرفانی از اهمیت برخوردار بوده است که مهمترین آنها رابطه خویشاوندی است.
    در قرون اولیه تصوف، زنان به صورت مریدان غیررسمی در خانقاه ها در جمع عارفان حضور داشته اند و از طریق خدمت به صوفیان و تامین هزینه های خانقاه ها تحت عنوان «خیرات و مبرات» و... نقش حمایت کنندگی داشته اند و در بعضی فرقه ها نیز تنها به شرکت در مجالس وعظ و گاهی روایت حدیث بسنده می کرده اند؛ اما اندک اندک مراحل سلوک عرفانی را طی نموده، به تربیت مریدان، برگزاری مجالس وعظ، رهبری خانقاه ها، اجرای مراسم سماع، همکاری و همیاری از طریق تشکیلات فتیان و... پرداخته اند و بعضی حتی به مقام ولیه اللهی نیز دست یافته اند. همچنین به نظر می رسد تفاوت مشرب ها و طریقت های عرفانی، باعث ایجاد تفاوت نگرش ها و اختلاف در شیوه های عارفانه زنان بوده است.
    کلیدواژگان: زنان صوفی، سیر و سلوک عرفانی، عرفان
  • عبدالرضا سیف، مجید منصوری صفحات 51-74
    در این جستار به معرفی و بررسی قصیده ای که در دیوان سید حسن غزنوی و عطار نیشابوری ضبط شده، پرداخته ایم. اختلافات بین این دو قصیده نیز نمایانده شده و برخی از ابیات این قصیده در دیوان عطار، بر اساس ضبط های آن در دیوان سید حسن غزنوی، تصحیح شده است. ذکر این نکته حائز اهمیت است که از شانزده بیت آغازین این قصیده، چهارده بیت آن، به جز ابیات هفتم و هشتم، در تذکره لباب الالباب عوفی نیز به عطار نسبت داده شده است که این موضوع، انتساب این قصیده را به عطار تا حد بسیاری قوت می بخشد. نکته دیگر این است که ضبط برخی ابیات این قصیده در لباب الالباب، تا حدودی با ضبط این ابیات در دیوان سید حسن، منطبق است.
    کلیدواژگان: تصحیح، قصیده، دیوان حسن غزنوی، دیوان عطار، لباب الالباب
  • عباسعلی وفایی صفحات 75-90
    یکی از مباحث مهم زبان، تحول در گونه های مختلف آن است. این تحول گاه در ساخت و گاه در نحو و زمانی در تغییر مقوله های زبانی و واک ها و یا در معانی است که در گذر زمان در بخش های مذکور روی می دهد. تحول معانی شامل ترین گونه تحول شمرده می شود و در مباحث زبانی کمتر بدان پرداخته شده است. بحث درباره این گونه که می بایست یکی از مباحث سه گانه دستورها باشد، مغفول مانده است و تنها در کتاب های لغت و فرهنگها، بی آنکه به تاریخ و چگونگی تحول معنایی اشاره ای شود، معانی چندگانه واژگان آورده شده است. با عنایت به اهمیت تحول ساختی و معنایی، این مقاله می کوشد تا به عنصر وابستگی ممیز «نفر» بپردازد و با بررسی تحول معنایی و مقوله ای؛ سازه های مختلف و کاربردهای امروزین آن را تبیین نماید.
    کلیدواژگان: نفر، وابسته، ممیز، تحول معنایی، نقش نحوی، دستور زبان فارسی
  • الهام سید ان، سید محمدرضا ابن الرسول صفحات 91-108
    یکی از ترجمه های مشهور گلستان سعدی به زبان عربی، روضه الورد اثر محمد عطاءالله فراتی، دانشمند و ادیب سوری است. مترجم در این اثر با مهارت تمام در گزینش واژگان و برگردان دقایق و ظرایف متن گلستان کوشش نموده است؛ ولی گاه در فهم برخی عبارات دچار اشتباه شده و نتوانسته مضمون را بدرستی در ترجمه منتقل کند. در این نوشتار، نمونه هایی از عبارات بحث انگیز گلستان با توجه به دیدگاه های صاحب نظران درباره آن ها، بازنگری شده و توفیق مترجم در برگردان متن گلستان به زبان عربی در بوته نقد قرار گرفته است.
    کلیدواژگان: گلستان، سعدی، روضه الورد، فراتی، ترجمه، نقد
  • علی محمدی آسیابادی صفحات 109-136
    واژه «نظر» در شعر حافظ بسامد بالایی دارد و در هر کاربرد آن، طیفهای معنایی متفاوتی برجسته می شود؛ زیرا حافظ با توانمندی ویژه خود، از تمام ظرفیتهای معنایی که این واژه در زبان فارسی و عربی دارد، استفاده می کند. او تعبیر شاعرانه «علم نظر» را با استفاده از همین ظرفیتهای معنایی واژه می سازد و همه افراد را در کنش نظربازی سهیم می داند. اما در میان نظربازان، نظربازی او از لونی دیگر است. نظربازی حافظ، نظربازی در حوزه شعر و خیال شاعرانه است.
    کلیدواژگان: حافظ، نظر، نظربازی، علم نظر، شعر
  • احمدرضا یلمه ها صفحات 137-149
    یکی از نسخه هایی که مینوی و محقق در تصحیح دیوان ناصر خسرو از آن بهره برده اند، نسخه مکتوب به سالهای 712 تا 714 هجری، محفوظ در کتابخانه ایندیا آفیس (دیوان هند) بوده است، که متاسفانه برخی از صفحات آن کاستی هایی دارد و بیتهایی از آن به علت محو و سیاه شدگی ناخواناست. از این رو، نسخه چاپی یاد شده در بردارنده ابیاتی مبهم، ناقص و مشکوک است. در این میان، در فاصله سالهای 1039-1041 هجری نسخه ای به خط صدرالدین محمد معمار اصفهانی از روی نسخه پیشین استنساخ شده که همه ابیات آن کاملا واضح و خواناست؛ اما ظاهرا این نسخه در اختیار مصححان نبوده است. به همین جهت، نگارنده در این نوشتار کوشیده است، براساس نسخه یاد شده، برخی از کاستی ها و دشواری های بیتها، واژه های مبهم و ناخوانای دیوان چاپ شده را برطرف سازد.
    کلیدواژگان: تصحیح، شعر فارسی، دیوان ناصرخسرو، نسخه 1039 هجری
  • چکیده انگلیسی مقالات
    صفحه 21