فهرست مطالب

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال پنجاه و سوم شماره 1 (پیاپی 107، بهار 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/01/20
  • تعداد عناوین: 9
|
  • مرتضی تقوی، رضا فرید حسینی، حسین آیت الهی صفحه 7
    مقدمه در مورد همراهی بیماری های خود ایمنی تیروئید و عفونت HTLV I گزارشات متعددی وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین شیوع آنتی بادی های ضد تیروئید در ناقلینHTLV I و در بیماران مبتلا به پاراپارزی اسپاستیک تروپیکال HAM/TSP)) و تعیین همراهی عفونت های ناشی از این ویروس با تیروئیدیت هاشیموتو در شهرآندمیک مشهد در شمال شرقی ایران است.
    روشکار این مطالعه مورد شاهدی در مشهد از سال 1386-1387 در مشهد انجام شده است. 46 بیمار مبتلا به HTLVI (24 بیمار مبتلا به پاراپارزی اسپاستیک تروپیکال و 22 ناقل بدون علامت) و40 فرد گروه شاهد از نظر وجود آنتی بادی های ضد تیروئید غربالگری شدند. تشخیص تیروئیدیت هاشیموتو بر اساس وجود آنتی بادی های ضد تیروئید (آنتی پراکسیداز و آنتی تیروگلوبولین) و وجود حداقل یکی از دو مورد هیپوتیروئیدی و/ یا گواتر داده شد. تحلیل اطلاعات با آزمون فیشر داده شد. پی کمتر از 05/0 از نظر آماری قابل ملاحظه دانسته شد.
    نتایج آنتی بادی های ضد تیروئید در 14 ناقل بدون علامت (%6/63) و 6 بیمار مبتلا بهHAM/ TSP (25%) و سه نفر از گروه شاهد (5/7%) نشان داده شد. تیروئیدیت هاشیموتو در 4/45% ناقلین بدون علامت، 25% از بیماران مبتلا بهHAM/TSP و 5/7% افراد گروه شاهد وجود داشت.
    نتیجه گیریاین مطالعه نشانگر شیوع بالای تیروئیدیت هاشیموتو در بیماران HAM/TSP و ناقلین HTLVI است. یافته ها نشانگر همراهی عفونتHTLVI و تیروئیدیت هاشیموتو در منطقه ما است.
    کلیدواژگان: تیروئیدیت هاشیموتو، HTLVI، HAM، TSP
  • غلامرضا یوسف زاده، محمد معصومی، علی عمادزاده، آرمیتا شاه اسماعیلی صفحه 11
    مقدمه آترواسکلروز و بیماری های ناشی از آن عامل مهم مرگ و میر در بسیاری از کشورهاست و یافتن عوامل مساعد کننده آن حائز اهمیت است. در سالهای اخیر تحقیقاتی در مورد رابطه آترواسکلروز و سطح پلاسمایی فاکتور رشد شبه انسولینی نوع یک (IGF-1) انجام شده و نتایج متفاوتی به دست آمده است. از آنجا که درکشور ما در این زمینه مطالعه چندانی صورت نگرفته نویسندگان تصمیم به انجام این پژوهش گرفتند.
    روش کار در این مطالعه توصیفی مقطعی 107 بیمار در سال 1386-1387 که به واسطه بیماری ایسکمیک قلبی نیاز به آنژیوگرافی کرونر در بیمارستان شفای کرمان داشتند انتخاب شدند. نمونه ی خون ایشان جهت اندازه گیری سطح پلاسمایی فاکتور رشد شبه انسولینی نوع یک، قند خون ناشتا، تری گلیسرید، کلسترول تام، کلسترول با دانسینه پایین و کلسترول با دانسیته بالا گرفته شد. فشار خون همه بیماران ثبت و شاخص توده بدنی آنان محاسبه شد و سابقه تدخین سیگار نیز در پرسشنامه درج گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی و جداول و نمودارها تجزیه و تحلیل گردید. از آزمون های آنالیز همبستگی اسپیرمن هم استفاده شد.
    نتایجسطح پلاسمایی فاکتور رشد شبه انسولینی نوع یک با افزایش میزان تنگی عروق کرونر افزایش نشان داد. ضریب همبستگی میان میزان تنگی شرایین کرونر و سطح پلاسمایی IGF-1 برابر با 204/0=R و 04/0=p به دست آمد که نشان دهنده رابطه معنی داری بین این دو متغیر است و نیز سطح پلاسمایی فاکتور رشد انسولینی نوع یک با افزایش تعداد عروق کرونر مبتلا در آنژیوگرافی افزایش خفیف نشان داد که با استفاده از آنالیز همبستگی رتبه ی اسپیرمن 189/0=Rho و 058/0=p بدست آمد.
    نتیجه گیریسطح فاکتور رشد شبه انسولینی نوع یک پلاسما با شدت ضایعه عروق کرونر ارتباط معنی دار و با تعداد سرخرگ های کرونر مبتلا ارتباط ضعیفی دارد که می تواند بر نقش فاکتور رشد شبه انسولینی نوع یک بر روند آترواسکلروز تاکید نماید.
    کلیدواژگان: فاکتور رشد شبه انسولینی نوع یک، آترواسکلروز، بیماریهای شرایین کرونر
  • سارا فتی، اکبر درخشان، علی اکبر بلوریان، محمدرضا صداقت، حمید خاکشور، منور افضل آقایی، مجتبی مشکات، محمد جواد نجف زاده، عبدالمجید فتی صفحه 16
    مقدمهکراتیت قارچی عفونت چرکی است که اغلب منجر به زخم و کاهش دید، در قرنیه و همچنین گاهی موجب از دست دادن چشم می شود. بیشترین میزان شیوع آن در مناطق گرمسیری و تحت گرمسیری مشاهده شده است. برای ارزیابی عوامل ایجاد کننده، عوامل زمینه ای و پیگیری درمان کراتیت قارچی این مطالعه به مدت 2 سال در بیماران مبتلا به کراتیت در مشهد انجام شد.
    روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی و آینده نگر بر بیماران مراجعه کننده به درمانگاه های بیمارستان های دانشگاهی مشهد و در آزمایشگاه قارچ شناسی بیمارستان امام رضا در سالهای 1384-1386 انجام شد. از بین 466 فردی که از کراتیت رنج می بردند، 65 بیمار که از نظر بالینی به کراتیت قارچی بسیار مشکوک بودند، به روش گستره مرطوب با هیدروکسید پتاسیم10% و کشت روی محیط سابوراد دکستروز آگار آزمایش شدند و نتایج با روش SPSS بررسی شد.
    نتایجدر بین 65 بیمار مشکوک از نظر بالینی، نتایج آزمایش مستقیم و کشت در 44 بیمار مثبت شد. بیشتر از40% بیماران کشاورز بودند. ضربه به علت ورود مواد سبزیجات شایعترین زمینه مساعدکننده در بیش از 47% موارد بود. قارچ های رشته ای و قارچ های مخمری به ترتیب از 4/86% و 6/13% نمونه ها جدا شدند. گونه های فوزاریوم بیشترین مورد جدا شده بودند (4/44%). بقیه موارد شامل آسپرژیلوس (8/21%)، آکرمونیم (3/8%)، پنیسیلیوم (6/5%) و کاندیدا (9/13%) بودند. قرمزی و ریزش اشک شایعترین علائم بالینی در 2/93% موارد مشاهده شد. آمفوتریسین B در بیماران کراتیت ناشی از آسپرژیلوس و کاندیدا استفاده شد اما در کراتیت ناشی از فوزاریوم و دیگر کراتیت های رشته ای ناتامیسین برای 6 تا 12 هفته استفاده گردید. پیگیری 6 ماهه نشان داد که پیش آگهی در همه بیماران خوب بوده است.
    نتیجه گیرینسبت به دهه گذشته،شیوع کراتیت قارچی در مشهد افزایش یافته است. کراتیت ناشی ازقارچ های رشته ای شایعتر از کراتیت قارچ های مخمری بوده، ورود اجسام خارجی (ذرات گیاهی) شایعترین عامل زمینه ای است و پیش آگهی بیماری خوب می باشد.
    کلیدواژگان: کراتیت قارچی، کراتیت فوزاریومی، کراتیت آسپرژیلوسی، کراتیت کاندیدائی
  • حمید قرایی، میرنقی موسوی، مجید روحبخش زائری، ابوذر قائم پناه صفحه 26
  • مرجان جودی، مهران هیرادفر، مونا جودی، هاله برومند صفحه 33
    مقدمهدر سال های اخیر توجه بیشتر مراکز درمانی بهبودی سرویس دهی سریع در اعمال جراحی سرپایی بوده است که علاوه بر بهبود سریع تر بیماران، امکانات آسایشی بهتری برای بیماران، خانواده ها و راحتی کار را برای کادر پزشکی به همراه داشته باشد.یک روش موثر در به دست آوردن نتایج عمل، استفاده از تماس تلفنی به جای مراقبت های سنتی رایج می باشد. در این مطالعه گروهی از بیمارانی که تحت اعمال جراحی سرپایی واقع شده اند تحت بررسی پیگیری با پروتکل تماس تلفنی قرار داده شده اند. در این مقاله نتیجه این تجربه و نتایج حاصل از آن بیان شده است.
    روش کاردر این مطالعه توصیفی120 کودک که تحت اعمال جراحی سرپایی در درمانگاه بیمارستان دکتر شیخ از آذر ماه سال 1386 لغایت دی ماه 1386 قرار گرفتند، جهت پیگیری با تماس تلفنی و جایگزینی این روش پیگیری به جای مراجعات غیر ضروری بیماران به کلینیک جهت معاینات پس از عمل استفاده شد. بیماران از طریق تماس تلفنی در فاصله 6 ماه پس از عمل جراحی مورد ارزیابی واقع شدند. اطلاعات هر بیمار بعد از عمل جراحی در فرم مخصوص خود ثبت می شد (این فرم شامل پیگیری تلفنی بود که با فرم های ثبت کلینیکی مقایسه گردید).
    نتایجدر طی این بررسی، پس از عمل جراحی ارتباط خوبی با والدین 108 بیمار یه صورت تلفنی برقرار شد. در مورد 12 بیمار با وجود تماس های مکرر تلفنی پاسخ دریافت نشد وهمچنین این بیمارن به درمانگاه نیز مراجعه نکردند. در مورد10 بیمار از 108 بیمار که با آنها تلفنی تماس حاصل شده بود با وجود عدم نیاز به مراجعه به کلینیک بنا به تمایل شخصی باز هم به درمانگاه مراجعه داشته اند. لازم به ذکر است با توجه به تماسهای تلفنی جهت 8 بیمار هم توصیه به مراجعه کلینیک توسط پزشک به عمل آمد.
    نتیجه گیریپیگیری تلفنی با استفاده از پروتکل سازمان یافته یک روش جایگزینی ایمن برای پیگیری کلینیکی معمولا در بیماران اعمال جراحی انتخاب شده می باشد که نه تنها ایمن بوده بلکه صرف هزینه و زمان کمتری را برای بیمار، خانواده و تیم درمانگر به همراه دارد.
    کلیدواژگان: اعمال جراحی سرپایی، پیگیری تلفنی، کودکان
  • فرزاد کاکایی، محمدحسین صومی، بهنام صانعی، سید حسین منتظر صفحه 37
    مقدمهآندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی قابل اعتمادترین وسیله جهت ارزیابی بیماران مبتلا به سوختگی ناشی از بلع مواد سوزاننده است، با این وجود، در مورد زمان مناسب آن توافق وجود ندارد.
    روش کاراین مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی بر100 بیمار بالغ با تشخیص قطعی سوختگی ناشی از بلع مواد سوزاننده در لارنگوسکوپی مستقیم در بیمارستان امام خمینی تبریز در یک دوره 15 ماهه از سال 1386-1387 انجام شدند. بیماران با علایم آسیب داخلی جدی فورا عمل شدند. در سایر موارد، آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی به کار رفت و بر اساس زمان آن، بیماران به دو گروه تقسیم شدند: آندوسکوپی زودرس (زیر 24 ساعت) و آندوسکوپی دیررس (بالای 24 ساعت). وضعیت بیمارستانی در دو گروه مقایسه گردید. اطلاعات با استفاده از SPSS تجزیه و تحلیل شد. همچنین از آزمون های تی، کای اسکوئر، فیشر، کانتین جن سی استفاده شد.
    نتایج62 بیمار مونث و 38بیمار مذکر (25/9±51/25 سال) وارد مطالعه شدند. در 83% موارد از مواد قلیایی استفاده شده بود. 8% موارد فورا عمل شدند و 37% تحت آندوسکوپی فوری و 55% تحت آندوسکوپی تاخیری قرار گرفتند. نتیجه آندوسکوپی در 11% موارد طبیعی، در 40% آسیب درجه I، در 28% آسیب درجه II، در 7% آسیب درجه III و در 6% آسیب درجه IV بود. دو گروه از نظر نیاز به عمل جراحی، فاصله پذیرش تا جراحی، نیاز به بستری در ICU و مدت آن و مرگ و میر طی بستری تفاوت معنی دار آماری نداشتند. با این وجود، فاصله تا جراحی و پذیرش در ICU در گروه آندوسکوپی زودرس و عوارض بیمارستانی در گروه آندوسکوپی تاخیری ظاهرا از وضعیت بهتری برخوردار بود.
    نتیجه گیریآندوسکوپی زودرس و تاخیری از نظر وضعیت بیمارستانی بیماران بالغ دچار سوختگی ناشی از بلع مواد سوزاننده از نظر آماری تفاوت معنی داری ندارند.
    کلیدواژگان: آندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی، آسیب ناشی از بلع مواد سوزاننده، بالغین
  • وحید مشایخی قویونلو، مسعود ملکی، بیتا صفایی، الهام ارقامی، محمد ابراهیمی راد * صفحه 43

    مقدمهنمای بالینی تیپیک درماتوفیبروم ممکن است نیاز به بررسی آسیب شناسی را غیر ضروری نماید ولی هنوز اغلب متخصصین پوست برای تشخیص قطعی بیماری از هیستولوژی ضایعات کمک می گیرند. این مطالعه برای روشن شدن میزان صحت تشخیص بالینی و اهمیت بالینی دیگر ضایعاتی که در تشخیص افتراقی درماتوفیبروم مطرح هستند، در بخشهای پوست و آسیب شناسی بیمارستان امام رضا مشهد انجام گرفت.
    روش کاردر یک مطالعه توصیفی تحلیلی مقطعی تمام پرونده های بیوپسی در بخش پوست و آسیب شناسی بیمارستان امام رضا (ع) بین سالهای 1363-1383 بررسی شد و مواردی که شامل درماتوفیبروم بود، جدا شده و پس از بازبینی مجدد لام ها، اطلاعات مورد نظر شامل سن، جنس، مدت ضایعه، اندازه ضایعه، نمای بالینی ضایعه، تشخیصهای بالینی و آزمایشگاهی، مورد تجزیه و تحلیل آماری به وسیله نرم افزار SPSS وآزمون های تی تست، دقیق فیشر، من ویتینی و لایک هود رتیو تست قرار گرفت.
    نتایجدر این مطالعه 82 مورد درماتوفیبروم از 127 نمونه که با تشخیص بالینی درماتوفیروم بیوپسی شده بودند به تایید آسیب شناسی رسیده بود (ارزش اخباری مثبت56/64 %)، در 45 مورد بقیه هیدروآدنوم ندولر (7 مورد)، کیست اپیدرمال و کمدون (جمعا11 مورد) شایعترین تشخیصها بودند. به علاوه 32 مورد درماتو فیبروم در آسیب شناسی تشخیص داده شده بود که با تشخیصهای بالینی مختلفی (به ترتیب شیوع کلوئید، فیبروکراتوم،گلوموس تومور، کیست و...) ارسال گردیده بودند. لذا حساسیت تشیص بالینی برای مجموع 114 مورد درماتوفیبروم 72% بوده است. موارد درماتوفیبروم در زنها کمی شایعتر (57%) و اغلب به شکل ندول (72%) بدون علامت (9/76%) به اندازه 5 تا 15 میلیمترو بیشتر در اندامها (58%) بود.
    نتیجه گیریتشخیص درماتوفیبروم تا حد قابل ملاحظه ای به آسیب شناسی متکی است و احتمالات مثبت کاذب و منفی کاذب برای تشخیص بالینی به ترتیب %5/35 و %28 می باشد.

    کلیدواژگان: درماتوفیبروم، صحت تشخیص بالینی، کرایتریا، آسیب شناسی
  • ستاره سلطانی، حسین ناقدی نیا، راهب قربانی صفحه 48
    مقدمهسینوس پیلونیدال عارضه شایعی در افراد جوان است که عموما در پوست ناحیه ساکروکوکسیژآل، بالای آنوس ودر خط وسط دیده می شود و درمان آن انجام جراحی می باشد. باتوجه به طولانی بودن مدت درمان این بیماران و نیز وجود اطلاعاتی مبنی بر مفیدبودن ترکیبات روی در بهبود زخم به بررسی اثر درمانی پماد اکسیدروی در ترمیم زخمهای حاد ناشی از سینوس پیلونیدال در مقایسه با دارونما پرداخته شد.
    روش کاردر یک مطالعه کار آزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده با کنترل دارونما 16 بیمار مرد مبتلا به سینوس پیلونیدال از سال 1386-1387 در بیمارستان امیرالمومنین سمنان مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران که مبتلا به دیابت، نارسایی کلیه وسیروز نبوده و یا داروهای موثربر بهبودی زخم مثل کورتیکواستروییدها را مصرف نمی کردند، پس از جراحی به روش خارج نمودن کامل کیست با انجام پانسمان روزانه پماد اکسیدروی و دارونما در دو گروه هدف و شاهد مورد مطالعه قرارگرفتند. هر 15روز با اندازه گیری حجم زخم، میانگین درصد بهبودی در دو گروه مقابسه گردید. اطلاعات با استفاده از آزمون های اسمیر نوف و تی تست و نرم افزار SPSS تحلیل شد.
    نتایجدر این مطالعه میانگین سنی 4±5/24 سال بود،که بین دوگروه تفاوت معنی داری وجودنداشت (634/0=p). میانگین درصد تغییرات حجم در 15 روز اول و دوم بعد از عمل جراحی در بین دو گروه تفاوت معنی دار نداشت (334/0 =p) و (175/0=p). اما میانگین درصد تغییرات حجم در 15 روز سوم و همچنین در کل 45 روز درمان بین دو گروه تفاوت معنی دار داشت (006/0=p) و (026/0=p).
    نتیجه گیریباتوجه به یافته های این مطالعه و نیز مطالعات مختلف انجام شده، پانسمان با پماد اکسیدروی درافزایش سرعت بهبود زخم های مزمن و حاد مفید است. اثر دارو در 15روز سوم بیشتر بود که احتمالا به دلیل اثر بیشتر روی در مرحله اپیتلیالیزه شدن زخم است.
    کلیدواژگان: زخم باز، سینوس پیلونیدال، بهبودزخم، پماد اکسید روی
  • امیر منصور کلالی، سید محمد علوی، فرید یوسفی، محمد ندیمی صفحه 53
    مقدمهبیماری هیداتید یک عفونت انگلی ناشی از مرحله لاروی کرم پهن سگ سانان (اکینوکوکوس گرانولوزوس) در انسان (میزبان واسط اتفاقی) می باشد. انسان در اثر خوردن آب یا سبزیجات آلوده به تخم کرم، مبتلا می شود. محل های شایع درگیری در انسان به ترتیب کبد و ریه ها است. درگیری نواحی دور دست نظیر لگن از تظاهرات بسیار نادر این بیماری محسوب می شود، لذا در این مقاله به معرفی یک مورد کیست هیداتید لگنی با تظاهرات ناشایع پرداخته می شود.
    معرفی بیماربیمار مرد 75 ساله ایست که در حدود 4 ماه قبل به دلیل تورم اندام تحتانی چپ با تشخیص احتمالی DVT بستری شده است. پس از آن بیمار دچار دردهای شکمی ژنرالیزه با برتری در ناحیه LLQ شده که همراه با ضعف، بی حالی و کاهش اشتها بوده است. در سونوگرافی و سی تی اسکن لگن، توده کیستیک در طرف چپ لگن گزارش شد که مطرح کننده کیست هیداتید بوده است. سرانجام پس از تائید سرولوژیک، بیمار با تشخیص کیست هیداتید لگنی تحت عمل جراحی قرار گرفت و پاتولوژی کیست خارج شده نیز مؤید این تشخیص بوده است.
    نتیجه گیریحفره لگنی محل شایعی برای کیست هیداتید نمی باشد. در مقالات معدودی که از کیست های لگنی منتشر شده است، علائمی همچون دردهای شکمی، تکرر ادراری، کاهش جریان ادراری، احتباس ادراری، دردهای رادیکولر اندام تحتانی یا افتادگی پا ثانویه به اثر فشاری بر روی مثانه و شبکه عصبی لومبوساکرال گزارش سده است. در این بیمار کیست هیداتید لگنی باعث یافته های ناشایعی همچون تورم اندام تحتانی چپ و درد شکمی به علت اثر فشاری بر روی عروق لنفاوی و ارگان های مجاور شده است.
    کلیدواژگان: کیست هیداتید، اکینوکوکوس گرانولوزوس، لگن
|
  • Morteza Taghavi, Reza Farid Houseni, Hosein Ayatollahi Page 7
    Introduction
    There are some reports about the association of autoimmune thyroid diseases with human T cell leukemia virus type I (HTLV-I) infection. The objective of this study was to estimate the seroprevalence rates of anti-thyroid antibodies in HTLV-I carriers and HTLV-I associated myelopathy/tropical spastic paraparesis (HAM/TSP) patients in Mashhad, north east of Iran, to determine any association between HTLV-I infection and Hashimoto’s thyroiditis (HT).
    Materials And Methods
    A total of 46 HTLV-I infected patients (24 patients with HAM/TSP and 22 asymptomatic carriers) and 40 HTLV-I seronegative healthy individuals were screened for the presence of thyroid autoantibodies. The diagnosis of HT was based on the presence of positive thyroid autoantibodies (Anti thyroid peroxidase and/or Anti thyroglobulin) and at least one of two additional criteria (hypothyroidism and/or goiter). Analysis of data was done, using Fisher-Exact test by statistical software SPSS version 13.0. A P value below 0.05 was considered statistically significant.
    Results
    Positivity for thyroid autoantibodies was found in 14 (63.6%) of 22 asymptomatic carriers, 6 (25%) of 24 patients with HAM/TSP and 3 (7.5%) of 40 HTLV-I seronegative healthy individuals. HT found in 45.4% of asymptomatic carriers, 25% of HAM/TSP patients and 5% of seronegative healthy individuals.
    Conclusion
    This study demonstrates a high prevalence of HT in the HAM/TSP patients and the HTLV-I carriers in Mashhad. Our findings suggest an association between HTLV-I infection and HT in our region.
    Keywords: HAM, TSP, Hashimoto's Thyroiditis, HTLVI
  • Gholamreza Yousefzadeh, Mohammad Maasoumi, Ali Emadzadeh, Armita Shahesmaeeli Page 11
    Introduction
    Atherosclerosis and its related diseases are major causes of mortality in many countries. Our knowledge of its background is of much importance. In recent years, researches have been preformed on relation between atherosclerosis and IGF-I plasma levels and different results obtained. We decided to do this research, as few studies have been done in this field in our country.
    Materials And Methods
    Altogether One hundred and seven patients who were candidates for the coronary angiography were chosen for study. Blood samples were taken for measuring IGF-I, FBS, triglyceride, total cholesterol, LDL and HDL in plasma. Blood pressures of patients were recorded, and their BMIs accounted. It was also written in questionnaire if they had history of cigarette smoking.
    Results
    IGF-I plasma levels increased in relation to intensity of coronary artery stenosis; correlation coefficient between stenoses and IGF-I plasma levels was as follows: R= 0.204 p= 0.04. This suggested significant and meaningful relation between these variables. IGF-I plasma levels also showed mild increase in relation to number of diseased coronary arteries. By using the analysis of spierman correlation coefficient, Rho= 0.189 and p= 0.058 were accounted.
    Conclusion
    We concluded that IGF-I plasma levels were in direct and meaningful relation to stenosis values of coronary arteries, and in mild relation to number of diseased coronary arteries. These findings can explain the role of IGF-1 in process of atherosclerosis.
    Keywords: Atherosclerosis, Coronary artery stenosis, Insulin, like growth factor, 1 (IGF, 1)
  • Sara Fata, Akbar Derakhshan, Ali Akbar Bolourian, Mohammad Reza Sedaghat, Hamid Khakhshour, Monavar Afzalaghee, Mojtaba Meshkat, Mohammadjavad Najafzadeh, Abdolmagid Fata Page 16
    Introduction
    Mycotic Keratitis is a suppurative, usually ulcerative, and sight threatening infection of cornea that sometimes leads to loss of vision. The peak of incidence is observed in the tropical and subtropical regions. To investigate the etiological agent, predisposing factors and treatment follow up of mycotic keratitis; this study was undertaken over a period of 2 years in Mashhad.
    Materials And Methods
    In this prospective, cross sectional study, among 466 individuals suffering from keratitis,65 patients, highly suspected to mycotic keratitis were examined by direct fresh smear (KOH 10%) and culture in Mycology Media. The results were analyzed by SPSS method.
    Results
    Among 65 clinically suspected individuals, the results of direct smear and culture of 44 patients were positive. of patients, 21 were male (47.1%) and 24 were female (52.3%). The patients were between 8 to 84 years old. More than 40% of them were farmers. Trauma was the most common predisposing factor in more than 47% of cases due to vegetable materials. Molds and Yeasts were isolated from 86.4% and 13.6% of the samples respectively. Fusarium spp. were the most frequent isolates (44.4%).Others included Aspergillus spp. (21.8%), Acremonium spp. (8.3%), Penicillium spp. (5.6%) and Candida albicans (13.9%). Tearing and redness were the most common symptoms observed (93.2%). Amphotricin B was used in patients with Aspergillus and Candida Keratitis, but for Fusarium and other molds keratitis, Natamycin was used for 6 to 12 weeks. In one patient with Fusarium Keratitis, medical therapy was failed and therapeutic penetrating keratoplasty was performed. Six months follow up showed that prognosis was good in all of the patients.
    Conclusion
    In relation to the last decade, the incidence of Mycotic Keratitis is increased in Mashhad. Keratitis due to the molds is more prevalent than yeast keratitis. Entrance of foreign body (Plant particles) is the most common predisposing factor. However, it needs long term therapy but the prognosis is good.
    Keywords: Aspergillus Keratitis, Candidial keratitis, Fungal Keratitis, Fusarium Keratitis, Mycotic Keratitis
  • Hamid Gharaee, Mirnaghi Mousavi, Majid Rouhbakhshzaeri, Abozar Ghaem Pnah Page 26
    Introduction
    Ocular emergency is one of the most common problems in the Emergency Department (ED), but a general survey of ocular emergencies has rarely been reported in the literature. This study reviews cases of ocular emergencies presented to the ED of Khatam Hospital (Mashhad) over a 6-months period.
    Materials And Methods
    A retrospective analysis was done on patients who presented with eye complaints to the ED of Khatam Hospital-Mashhad between March 2007 and August 2007. Ocular diagnoses and hospitalizations due to ocular emergencies in addition to their associated variables were collected and assessed separately.
    Results
    28,312 patients presented to the ED during the period with eye complaints. The most frequent diagnoses in newly presented patients were grouped as trauma (61%) and inflammatory disorders (22%). A male to female ratio of about 2.5:1 was assessed. Both genders had the peak age in the third decade. There was a trend toward increased numbers in late spring and early summer. There were a total of 431 cases of hospitalization (1.5% of all presented patients) most of them due to traumatic consequences notably globe rupture (38% of all hospitalizations). Ocular occupational casualties estimated to be responsible for 43% of all traumatic injuries occurred between 20-59 years of age.
    Conclusion
    Young males were found to run a higher risk of ocular accidents, especially at work. Individuals under 10 years of age estimated to be particularly at risk for severe ocular traumas e.g. eye penetration. Taking more care of these two specially at risk groups and directing protectional educations and preprations towards their work and play could be suggested.
    Keywords: Foreign body, Ocular infection, Ocular trauma
  • Marjan Joodi, Mehran Hyradfar, Mona Jodi, Haleh Bromand Page 33
    Introduction
    In recent years, we have noticed that centres for clinical treatments have facilitates for surgery patients. These facilitates can help patients and theirs families to take recovery and safety in using healthy professional cares. Telephone follow-up following office in out-patients is usual observation for their surgery. The aim was evaluation of security and safety of this method of follow-up and use of this method for the post operation pediatric patients who visit the clinic.
    Materials And Methods
    The patients followed up for 6 months after the surgery by telephone. Special form completed for each patient. These forms were clinical records and follow-up.
    Results
    We evaluated 120 out-patients. In 108 cases, we had good communications with their parents. Twelve cases didn’t have an communication (neither telephone nor through post operation visit to clinic). A total of 10 cases came to clinic for the post operation visit without any calling them, because they thought that they were needed. Although, we advised 8 cases to visit the clinic.
    Conclusion
    Follow-up through telephone with organized protocol is a current method of follow-up in elective surgical patients. It is not only safe but also it is less expensive and saves time for patients, parents and physicians.
    Keywords: Follow, up, Pediatrics out patient surgery, Telephone
  • Farzad Kakaee, Mohammad Housein Soumi, Behnam Sanei, Seyed Housein Montazer Page 37
    Introduction
    Upper gastrointestinal (UGI) endoscopy is the most reliable modality for evaluating patients with caustic injury of GI tract; however there is an ongoing debate on its optimal timing.
    Materials And Methods
    100 adult patients with definite diagnosis of injury due to corrosive ingestion on direct laryngoscopy were evaluated in Tabriz Emam Khomeini Hospital during a 15-month period. The patients with signs and symptoms indicating a serious internal injury were operated immediately. In other patients, endoscopy was employed and according to timing, patients categorized in two groups; early (<24 h) and late endoscopy (>24 h). Inhospital condition of the two groups was compared.
    Results
    62 females and 38 males (25.51±9.25 y/o) were recruited. Alkaline materials were used in majority of cases (83%). Eight percent of the patients were operated immediately. Early endoscopy was employed in 37% of patients and 55% underwent late endoscopy. Endoscopy results were normal in 11%, grade I in 36%, grade II in 22%, grade III in 11% and grade IV lesion in 12% of the patients. There was no significant difference between the two groups regarding the need of operation, gap between admission and operation, need of ICU admit and its duration and inhospital morbidity and mortality. However, operation gap and ICU admit were apparently better in early endoscopy group and morbidity was lower in late endoscopy group.
    Conclusion
    Early and late endoscopy did not significantly affect inhospital condition of adult patients with corrosive ingestion. However, early endoscopy was apparently along with better results.
    Keywords: Adults, Caustic Injury, Upper gastrointestinal endoscopy
  • Vahid Mashayekhi Ghoyonlo, Masoud Maleki, Bita Safaie, Elham Arghami, Mohammad Ebrahimirad Page 43
    Introduction

    Considering its typical clinical manifestation, Dermatofibroma (DF) can be clinically diagnosed in most cases. It has been nevertheless, common practice to rely on pathologic diagnoses. We decided to estimate the rate of correct clinical diagnosis and also the relative importance of other lesions in differential diagnosis of DF.

    Materials And Methods

    We studied archived biopsies in Dermatology and Pathology Department of Emam Reza hospitals from 1984 untill 2004 and Dermatofibroma cases were selected, then slides were reviewed. Demographic and other relevant data such as age, sex, etc were gathered and analysed.

    Results

    Eighty two of 127 clinically diagnosed dermatofibroma cases were confirmed by histologic examination (positive predictive value 64.5%). The most common histological diagnosis in the remaining 45 cases were nodular hidradenoma (7 cases) and comedon and epidermal cyst (11 cases collectively). In addition, 32 cases of histologically diagnosed dermatofibroma were found with different clinical diagnosis. According to our data, the sensitivity of clinical diagnosis was 72%. It was also found that the lesion is more common in females (57%) and in extremities (58%). It often appears as a nodular (72%) lesion measuring 5 to 15 millimeters.

    Conclusion

    Histopathologic examination is important for diagnosis of Dermatofibroma. According to our data, the probabilities of false positive and false negatives were 35.5% and 28%, respectively, which is equivalent to 64.5% positive predictive value (PPV).

    Keywords: Criteria, Correct clinical diagnoses, Dermatofibroma, Patholog
  • Setareh Soltani, Housein Naghedinia, Raheb Ghorbani Page 48
    Introduction
    Pilonidal sinuses typically occur in the midline of the sacrococcygeal skin of young men that is treatment is surgical management. Since its wound healing typically requires long time and information about benefits of zinc compounds in wound healing, we asked to evaluate of the effect of topical zinc oxide ointment on healing of the acute open wounds due to surgery of pilonidal sinus.
    Materials And Methods
    In double blind, randomized, placebo control study sixteen men were not been diabetic, renal failure or cirrhotic and not used corticosteroids, after surgery with complete simple excision approach, evaluated in two groups that have been dressed daily with topical zinc oxide ointment (case group) and placebo (control group). Every 15 days average of percentage of wound healing has been compared in two groups by measuring of volume of wounds.
    Results
    Mean of age in patients was 24.5±4, has no significant difference in groups (p= 0.634). Means of percentage of volume changes in first and second 15 days have no significant difference in groups (p= 0.334), (p= 0.175). But means of percentage of volume changes in third 15 days and in total 45 days duration of treatment have significant difference (p= 0.006), (p= 0.026).
    Conclusion
    In attention to this study and other searches, dressing with zinc oxide ointment is benefit in increase of healing rate of chronic and acute wounds. The effect of drug is significant in third 15 days that is properly because of principle effect of zinc in epithelialization phase.
    Keywords: Open wound, Pilonidal sinus, Wound healing, Zinc oxide ointment