فهرست مطالب

مجله علوم گیاهان زراعی ایران
سال سی و نهم شماره 1 (پاییز 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/10/01
  • تعداد عناوین: 21
|
  • قدرت الله فتحی صفحه 1
    به منظور بررسی اثر سطوح تراکم بوته بر رشد و عملکرد دانه ارقام کلزای پاییزه آزمایشی طی سالهای زراعی 82و 83، در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی رامین، ملاثانی، واقع در 35 کیلومتری شمال شرقی اهواز، اجراء گردید. آزمایش در قالب طرح کرتهای خرد شده بر پایه بلوکهای کامل تصادفی و در چهار تکرار انجام شد. سطوح فاکتور اصلی شامل ارقام Hayola 308، PF7045، Option 501 و سطوح فاکتور فرعی شامل چهار سطح تراکم بوته شامل 50، 70، 90 و 110 بوته در مترمربع بودند. نتایج نشان دادند که افزایش عملکرد دانه با تراکم 110 بوته در متر مربع برای رقم هایولا (2/4 تن در هکتار) بدست آمد. رقم اپشن 501 با 50 بوته در متر مربع با 55/2 تن در هکتار کمترین عملکرد دانه را تولید کرد. در بین اجزای عملکرد دانه، تعداد خورجین در متر مربع و تعداد دانه در خورجین حساسیت بیشتری نسبت به تراکم بوته و رقم نشان دادند. بنحوی که تعداد خورجین با افزایش تراکم بوته افزایش نشان داد، و تعداد دانه در خورجین کاهش داشت. وزن هزار دانه با افزایش تراکم بوته تا 90 بوته در متر مربع روند کاهشی را نشان داد. با توجه به اثر مطلوب توزیع یکنواخت بوته در واحد سطح و سازگاری هایولا به دامنه مشخصی از تراکم، تراکم 90 بوته در متر مربع برای تولید کلزا در شرایط مشابه با آزمایش حاضر به نظر می رسد بهتر باشد.
    کلیدواژگان: تراکم بوته، عملکرد دانه، کلزا، رشد، اجزای عملکرد
  • محمدرضا چایی چی، روزبه فرهودی، ناصر مجنون حسینی، غلامرضا ثواقبی صفحه 11
    روش های مدیریت بقایای گیاهی با تاثیر مستقیم بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک نقش مؤثری بر پایداری تولید در اکوسیستم های زراعی و محیط زیست دارند. در این تحقیق اثر نحوه مدیریت بقایای گندم (سوزاندن بقایا، زیر خاک کردن و جمع آوری آنها) بر خصوصیات خاک در سیستم کشت دوگانه مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای آزمایش در قالب طرح آماری بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار مورد مقایسه قرار گرفتند. صفات اندازه گیری شده شامل عناصر غذایی نیتروژن، فسفر، پتاسیم، کلسیم، روی و منیزیم، مواد آلی خاک، pH خاک، وزن مخصوص ظاهری و نسبت کربن آلی به نیتروژن خاک (C/N) بود. اعمال تیمارهای مدیریت بقایا بر میزان عناصر غذایی قابل جذب خاک تاثیر داشت به طوری که میزان نیتروژن خاک در تیمار سوزاندن بقایا نسبت به شاهد کاهش یافت ولی این کاهش معنی دار نبود. این در حالی بود که فسفر، روی و پتاسیم خاک افزایش معنی داری یافت. در تیمار شخم بقایا میزان نیتروژن خاک کاهش معنی دار یافت. خارج کردن بقایای گیاهی گندم از خاک نسبت به شاهد تاثیر معنی داری بر عناصر غذایی خاک نداشت. برگرداندن بقایای گندم به خاک سبب افزایش معنی دار میزان مواد آلی و نسبت C/N شد. سوزاندن بقایای گیاهی میزان pH خاک به طور معنی داری افزایش داد، مدیریت بقایای گیاهی بر وزن مخصوص ظاهری خاک تاثیر نداشت. شخم بقایا گندم در خاک سبب کاهش معنی دار محصول آفتابگردان شد. سوزاندن بقایای گیاهی هر چند نسبت به روش های دیگر مدیریت بقایا، عملکرد محصول آفتابگردان را افزایش داد اما این افزایش معنی دار نبود.
    کلیدواژگان: کلمات، خصوصیات خاک، کلمات کلیدی، سیستم کشت دوگانه، مدیریت بقایای گیاهی گندم، آفتابگردان
  • زهرا سادات شبر، محمد علی ملبوبی، مختار جلالی جواران، قاسم کریم زاده، قاسم محمدی نژاد، موتوراجان راویندران، جان بنت صفحه 23
    ارقام دورگه برنج، عملکردی بیش از بهترین ارقام خویش آمیخته داشته و در شرایط نامناسبی همانند شوری و خشکی کارایی بهتری دارند. یکی از موانع عمده برای دستیابی به عملکرد بالا در تولید بذر برنج دورگه، خروج ناقص خوشه برنج در لاین نر عقیم سیتوپلاسمی است. گلچه هایی که خارج نشده و درون غلاف برگ پرچمی باقی بمانند عقیم می گردند. مطالعه طول غلاف برگ پرچمی، دمگل و خوشه از دو روز پیش از ظهور خوشه تا پنج روز پس از آن روشن ساخت که تنها عامل متغیر در این دوره طول دمگل است. بررسی روند رشد دمگل بین لاین IR80151A)لاین نر عقیم(و IR80151B (لاین نگاهدارنده) در این دوره، حاکی از کندی قابل توجه رشد طولی دمگل لاین A نسبت به B پس از ظهور خوشه بود. نقش جیبرلیک اسید بر رشد طولی دمگل با معنی دار بودن اثر آن بر افزایش طول دمگل های جدا شده اثبات گردید. طول غلاف برگ پرچمی و خوشه با افشانه جیبرلیک اسید بر گیاهان در مزرعه تغییری نکرد، اما اثر آن بر طول نهایی دمگل معنی دار بود، به طوری که طول نهایی دمگل در لاین A با افشانه GA3 تقریبا معادل لاین B در حالت شاهد (بدون افشانه GA3) گردید. همچنین مطالعه الگوی رشد دمگل در یک جهش یافته IR64 با میانگره بالایی طویل به نام eui-10 نشان داد که نرخ رشد طولی دمگل در این جهش یافته ها، بویژه پس از ظهور خوشه، بسیار بیشتر از IR64 بوده و طول نهایی دمگل آن به حدود دو برابر حد معمول می رسد. به نظر می رسد که انتقال این صفت به لاین نر عقیم می تواند راه حل ژنتیکی مناسبی برای رفع مشکل عدم خروج خوشه در تولید برنج دورگه باشد.
    کلیدواژگان: برنج، دمگل، لاین نر عقیم سیتوپلاسمی، خروج خوشه، جیبرلیک اسید
  • نوش آفرین خواجه، یحیی امام، حسن پاک نیت، علی اکبر کامگار حقیقی صفحه 33
    به منظور بررسی اثر ماده تنظیم کننده رشد کلرمکوات کلرید (CCC) در شرایط تنش خشکی بر رشد و عملکرد دانه سه رقم جو در شرایط اقلیمی مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز (ارتفاع 1810 متر از سطح دریا، طول جغرافیایی? 46? 52 شرقی و عرض جغرافیایی? 50? 29 شمالی)، پژوهشی مزرعه ای طی سال زراعی 83-1382 انجام شد. آزمایشی به صورت کرت های دوبار خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. تیمارها شامل دو سطح رطوبتی: آبیاری مطلوب و تنش خشکی (قطع آبیاری) بعد از گرده افشانی به عنوان عامل اصلی، محلول پاشی بوته ها توسط کلرمکوات کلرید در دو سطح (صفر و 1370 گرم ماده موثر در هکتار در مرحله نموی انگیزش آغازه لما) به عنوان عامل فرعی و سه رقم جو (ریحانه، کارون در کویر و والفجر) به عنوان عامل فرعی فرعی بود. نتایج بدست آمده نشان داد که اعمال تنش خشکی بعد از گرده افشانی باعث کاهش عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت گردید. تنش خشکی اجزای عملکرد دانه به جز تعداد دانه در سنبله را به طور معنی دار کاهش داد. کلرمکوات کلرید در شرایط مطلوب رطوبتی افزایش معنی دار عملکرد دانه را به دنبال داشت، لیکن در شرایط تنش خشکی باعث کاهش معنی دار عملکرد دانه شد. از بین اجزای عملکرد دانه، تعداد سنبله در واحد سطح تحت تاثیر معنی دار کلرمکوات کلرید قرار گرفت. وزن خشک و سطح برگ بوته های تیمار شده تحت تاثیر تنش خشکی نسبت به بوته های شاهد کاهش معنی دار نشان دادند. پس از گرده افشانی، سطح سبز برگ ها و وزن خشک بوته های تیمار شده با کلرمکوات کلرید نسبت به بوته های شاهد زیادتر بود. هر چند درک مکانیزم دقیق تاثیر کلرمکوات کلرید بر عملکرد دانه جو در شرایط تنش خشکی نیازمند پژوهش های بیشتر و طولانی مدت تری است، لیکن با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد کاربرد به موقع کلرمکوات کلرید در مزارع آبی جو بتواند افزایش عملکرد دانه را به دنبال داشته باشد
    کلیدواژگان: عملکرد، جو، اجزای عملکرد، تنش خشکی، کلرمکوات کلرید
  • فواد فاتحی، محمود ملکی، افشین صلواتی، محمدرضا بی همتا، عباسعلی زالی، عبدالهادی حسین زاده صفحه 43
    بطور کلی زیر واحدهای گلوتنین با وزن مولکولی بالا نقش کلیدی را در شکل و ساختار گلوتن بازی می کنند و ارتباط تنگاتنگی با کیفیت گندم دارند. تنوع در الگوهای باندی زیر واحدهای گلوتنین با وزن مولکولی بالا، جهت بررسی کیفیت نانوایی 80 رقم و لاین سنتتیک توسط الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید سدیم دودسیل سولفات 10%، بررسی شد.26 ترکیب زیرواحدی شامل 15 آلل مختلف در بین این ارقام شناسایی شدند، که بیشترین فراوانی در مکان Glu-A1 مربوط به زیر واحد *2(25/41%) و در مکان Glu-B1 مربوط به زیر واحد 8+7 (45%)و در مکان Glu-D1 مربوط به زیر واحد 10+5 (75/48%) بود، همچنین زیر واحد 12+***2 که برای اولین بار از پاکستان گزارش شد، در 7 لاین سنتتیک مشاهده شد. آزمون ارتفاع رسوب، جهت بررسی اثرمکان ژنی Glu1 روی کیفیت نانوایی انجام گرفت، نتایج نشان داد که آلل های *2، 10+5 و 18+17 به ترتیب با فراوانی های 25/41، 75/48 و 75/18 درصد بیشترین تاثیر مثبت و آلل نول با فراوانی 75/43 درصد بیشترین تاثیر منفی را روی ارتفاع رسوب داشته وهمبستگی معنی داری با ارتفاع رسوب داشتند. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نشان داد که زیرواحد های 10+5، 18+17 و 8+7، به ترتیب وارد مدل شده و در مجموع، 4/31% تغییرات در ارتفاع رسوب را توجیه می کنند.
    کلیدواژگان: زیر واحدهای گلوتنین دارای وزن مولکولی بالا، a، کیفیت نانوایی، گندم نان، آزمون ارتفاع رسوب
  • حمیدرضا عیسوند، رضا توکل افشاری، فرزاد شریف زاده، حسن مداح عارفی، سیدمحسن حسام زاده حجازی صفحه 53
    بذرهای اغلب گیاهان زراعی و مرتعی توانایی تحمل به پسابش و حفظ قوه نامیه در حالت خشک را دارند. با این وجود، این بذرها حتی تحت مناسب ترین شرایط نگهداری پیر می شوند و افت قوه نامیه و پارامترهای مرتبط با بنیه بذر از خصوصیات بذور زوال یافته به شمار می رود. در این تحقیق که زمستان 1385 بصورت آزمایشگاهی در بانک ژن منابع طبیعی ایران (موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور) انجام شد، تاثیر پرایمینگ هورمونی با سیتوکینین، اکسین، جیبرلین و اسیدابسیسیک در غلظتهای صفر، 50، 100 و 150 قسمت در میلیون (ppm) برکیفیت فیزیولوژیک بذرهای زوال یافته علف گندمی بلند (Agropyron elongatum) مورد بررسی قرار گرفت. پس از پرایمینگ، جوانه زنی بذرها در دو شرایط بدون تنش (صفر MPa) و تنش خشکی (محلول پلی اتیلن گلیکول MPa 5/0-) بررسی شد. مشخص شد که درصد جوانه زنی، وزن خشک گیاهچه و تعداد ریشه های جنینی تحت تاثیر تنش خشکی قرار نگرفتند. تنش خشکی سبب کاهش سرعت جوانه زنی، بنیه بذر، وزن تر گیاهچه، طول ریشه، طول ساقه و طول کل گیاهچه شد درحالیکه متوسط زمان جوانه زنی و نسبت ریشه به ساقه را افزایش داد. پرایمینگ سبب افزایش درصد و سرعت جوانه زنی در شرایط تنش شد. در شرایط بدون تنش، جیبرلین و سیتوکینین سبب تسریع جوانه زنی شدند اما اکسین آن را کاهش داد. جیبرلین، اسیدابسیسیک و سیتوکینین در غلظت های50 ppm و 100ppm، متوسط زمان جوانه زنی را در شرایط بدون تنش کاهش دادند در حالیکه در شرایط تنش موجب افزایش آن شدند. بیشترین شاخص بنیه در شرایط بدون تنش از بذرهای پرایم شده با جیبرلین 100 ppm و در شرایط تنش از بذرهای پرایم شده با سیتوکینین 50 ppm بدست آمد. اکسین گرچه طول ریشه را کاهش داد اما موجب افزایش تعداد ریشه های جنینی شد. همه تیمارهای پرایمینگ، نسبت ریشه به اندام هوایی گیاهچه را کاهش دادند. با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت کیفیت فیزیولوژیک بذرهای زوال یافته علف گندمی بلند با استفاده از پرایمینگ هورمونی قابل بهبود است. نتایج این تحقیق نشان داد پرایم کردن بذرهای پیرشده علف گندمی بلند با جیبرلین100 ppm برای شرایط بدون تنش خشکی و سیتوکینین 50 ppm یا اسید ابسیسیک 50 ppm می تواند برای بهبود نمود این بذرها در شرایط تنش خشکی متوسط (5/0- MPa)، مفید واقع شود.
    کلیدواژگان: کلیدی، بذر زوال یافته، کیفیت فیزیولوژیک، پرایمینگ هورمونی، علف گندمی بلند
  • مسعود توحیدفر، لیلا رمضان پور، ریحانه گلابچیان صفحه 67
    تولید گیاهچه تراریخته پنبه (Gossypium hirsutum L.) با واسطه اگروباکتریوم سویه LBA4404 و پلاسمید pBI121 حاوی ژن گزارشگر gus و ژن نشانگر انتخابی nptII به ترتیب با پیشبرهای CaMV35S و NOS بررسی شد. پنبه هایی که بوسیله ژن gus تراریخته شده بودند و بیان ژن مذکور در بافت های مختلف (الیاف و دانه گرده) به اثبات رسیده بود از نظر وراثت ژن مذکور در نسل دوم (T1) با استفاده از روش های محیط کشت انتخاب، PCR و رنگ آمیزی GUS مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های بذری لاین های تراریخته (T1) به همراه بذر های غیر تراریخته به عنوان شاهد، استفاده شدند. آزمون مجذور کای نشان داد که تفرق ژن gus در لاین های A3، A4 و A7 در نسل دوم (T1) با نسبت مندلی 3:1 مطابقت دارد. به منظور بررسی حضور ژن nptII در نسل دوم (T1) تکثیر PCR انجام شد که حضور ژن در تمامی لاین های تراریخته (+gus) مورد بررسی به استثنای یک لاین مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاصله حاکی از پایداری ژن در نسل دوم پنبه تراریخته بود.
    کلیدواژگان: ژن gus، تراریزش، اگروباکتریوم، وراثت، پنبه
  • بهرام مسعودی، محمدرضا بی همتا، حمیدرضا بابایی، سیدعلی پیغمبری صفحه 77
    جهت مشخص کردن روابط بین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک با برخی از صفات مهم زراعی و پیدا کردن اثرات مستقیم و غیر مستقیم این صفات زراعی مهم روی عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک، 364 ژنوتیپ سویا در یک طرح آگمنت در سه تاریخ مختلف کاشت با سه شاهد و 6 بلوک در مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج در سال 84-1383 مطالعه شدند. ضرایب همبستگی ساده محاسبه گردید و معلوم شد که وزن یک بوته، تعداد دانه در یک بوته و تعداد غلاف در یک بوته، بالاترین ضرایب همبستگی را با عملکرد دانه در هر 3 تاریخ کاشت دارا بودند. همچنین عملکرد دانه در بوته، تعداد گره در مرحله شروع رسیدگی، تعداد دانه در یک بوته و تعداد غلاف در یک بوته بالاترین ضرایب همبستگی را با عملکرد بیولوژیک داشتند. تجزیه رگرسیون گام به گام و تجزیه علیت نشان داد که تعداد دانه در یک بوته و وزن صددانه بیشترین اثر مستقیم مثبت را روی عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در هر سه تاریخ کاشت دارا بودند. بنابراین نتایج این تحقیق پیشنهاد می کند که تعداد دانه در یک بوته و وزن صد دانه به عنوان شاخص های انتخاب برای پیشرفت عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک به کار روند.
    کلیدواژگان: رگرسیون گام به گام، تجزیه علیت، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، سویا
  • عادل مدحج صفحه 89
    به منظور بررسی اثر تنش گرمای بعد از گرده افشانی بر میزان محدودیت مبداء و عملکرد دانه ژنوتیپ های گندم نان، دو آزمایش جداگانه هر کدام در قالب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 84-1383 و در شرایط محیطی اهواز اجرا گردید. شش ژنوتیپ گندم (چمران، ویناک، 10-79S، فونگ، دز و کویر) در دو تاریخ کشت مطلوب و با تاخیر، به منظور برخورد مراحل فنولوژیک بعد از گرده افشانی با گرما مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد، بیشترین و کمترین عملکرد دانه در شرایط مطلوب به ترتیب به ارقام چمران و فونگ اختصاص داشت. بیشترین و کمترین عملکرد دانه در شرایط تنش گرمای پایان فصل به ترتیب در ژنوتیپ های ویناک و10-79S مشاهده شد. ژنوتیپ های 10-79S و فونگ به ترتیب از بیشترین و کمترین میزان حساسیت به تنش برای عملکرد دانه برخوردار بودند، بیشترین و کمترین میزان کاهش عملکرد دانه در شرایط تنش به ترتیب در همین ژنوتیپ ها مشاهده شد. با استفاده از شاخص تحمل به تنش، چمران متحمل ترین و کویر حساس ترین ژنوتیپ ها به تنش گرمای پایان فصل برای عملکرد دانه برآورد شدند. میانگین محدودیت مبداء در شرایط مطلوب و تنش به ترتیب 3/8 و 24 درصد بود. میانگین افزایش محدودیت مبداء در شرایط تنش نسبت به پتانسیل منبع در شرایط مطلوب 29 درصد برآورد شد. نتایج همچنین نشان داد، لاین دیررس 10-79S نسبت به ارقام زودرس نظیر فونگ و ویناک از محدودیت منبع و کاهش وزن و عملکرد دانه بیشتری در شرایط تنش برخوردار بود. به نظر می رسد، افزایش محدودیت مبداء ژنوتیپ های دیررس به دلیل مواجه شدن دوره پر شدن دانه در این ژنوتیپ ها با گرمای پایان فصل بود، در حالی که ژنوتیپ های زودرس با گرده افشانی زود هنگام، قبل از وقوع شرایط تنش گرمای پایان فصل، محدودیت مبداء و تغییرات وزن دانه کمتری در شرایط تنش داشتند.
    کلیدواژگان: ژنوتیپ های گندم، حساسیت و تحمل به تنش، a، محدودیت مبداء، تنش گرمای پایان فصل
  • تدین، امام صفحه 99
    به منظور بررسی اثر آبیاری تکمیلی و نیتروژن بر وزن دانه، وزن حجمی و عملکرد دانه گندم تحت شرایط دیم و در سیستم آبیاری تکمیلی، پژوهشی مزرعه ای در قالب طرح آماری کرت های دو بار خرد شده در سال های زراعی 84-83 و 85-84 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز به اجرا درآمد. تیمار اصلی آبیاری در? سطح شامل: بدون آبیاری (دیم)، آبیاری در مراحل ساقه رفتن، غلاف رفتن، گلدهی و پر شدن دانه، تیمار فرعی شامل? رقم گندم به نام های آگوستا و فاین-? ? و تیمار فرعی فرعی شامل نیتروژن در 3 سطح صفر، 40 و 80 کیلوگرم در هکتار بود. نتایج نشان داد که در هر دو سال آزمایش، بیشترین وزن هزار دانه و وزن حجمی دانه گندم از تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله پر شدن دانه بدست آمد. بعلاوه، بیشترین وزن دانه و وزن حجمی دانه مربوط به تیمار80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، در تیمارهای آبیاری تکمیلی و دیم بود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین مقادیر مختلف نیتروژن و میزان آب دریافتی با وزن دانه و وزن حجمی دانه در تیمار های آبیاری تکمیلی همبستگی زیادی وجود داشت. بیشترین عملکرد دانه در هر دو سال آزمایش، از تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن و کمترین مقدار از تیمار دیم حاصل شد. آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن در سال 84-83 و 85-84 منجر به افزایش عملکردی به ترتیب حدود 200 و 221 درصد، در مقایسه با تیمار دیم گردید. همچنین بیشترین عملکرد دانه از تیمار 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار در تیمار آبیاری تکمیلی در مرحله ساقه رفتن و از رقم فاین-15 بدست آمد. بنابراین، آبیاری تکمیلی در مرحله حساس رشد گندم تاثیر بارزی بر عملکرد دانه ارقام گندم دیم دارد و در صورت تامین آب کافی و نیتروژن در دیمزارها می توان با یک آبیاری تکمیلی در زمان مناسب، عملکرد گندم دیم و نیز کیفیت دانه را بهبود بخشید.
    کلیدواژگان: آبیاری تکمیلی، نیتروژن، وزن حجمی دانه، دیمکاری، عملکرد دانه
  • محفوظی، ساسانی صفحه 113
    بهاره سازی از فرایند های مهم سازگاری ارقام گندم و جو زمستانه در مناطق سرد است. هدف این تحقیق تعیین عکس العمل برخی ژنوتیپ های گندم و جو به بهاره سازی در دو شرایط مزرعه و کنترل شده و مطالعه ارتباط آن با بیان مقاومت به سرما بود. هشت رقم گندم و چهار رقم جو در تیمارهای دوره های مختلف بهاره سازی در ایستگاه های تحقیقاتی کرج و مراغه به مدت چهار سال بررسی شدند. با استفاده از روش شمارش تعداد آخرین برگ نهایی، تکمیل بهاره سازی مشخص و با استفاده از روش LT50 میزان مقاومت به سرما تعیین شدند. در مراغه در سال 1381 زمان تکمیل بهاره سازی رقم نورستار حدود 11 هفته وارقام آذر2 و سرداری هر دو حدود هشت هفته پس از کاشت بود. در سال 1382، نیاز بهاره سازی ارقام مذکور به ترتیب 12، 8 و 7 هفته بود. رقم کوهدشت نیاز به بهاره سازی نداشت. جو دوبرینیا در سال های1381 و 1382 حدود 8 هفته پس از کاشت به تکمیل بهاره سازی رسید ولی ارقام دیکتو و ریحانه3 نیاز به بهاره سازی نداشتند. در کرج دوره بهاره سازی ارقام نورستار و آذر 2 طولانی تر و به ترتیب حدود 14 و 9 هفته بود. در سال 1385 نیاز بهاره سازی ارقام نورستار0 شهریار و الوند در مزرعه به ترتیب حدود 15، 6 و 4 هفته بود. در شرایط کنترل شده، نیاز بهاره سازی ارقام آذر02 شهریار و سرداری 28 روز ولی کوهدشت، کویر و زاگرس نیاز به بهاره سازی نداشتند. جو پاییزه دوبرینیا و کولد پس از 4 تا 5 هفته به تکمیل بهاره سازی رسیدند ولی دیکتو و ریحانه03 نیاز به بهاره سازی نداشتند. حداکثر مقاومت رقم نورستار در هر دو شرایط کنترل شده و مزرعه در°C 21 – و در رقم آذر2 به °C 10- در زمان تکمیل بهاره سازی حاصل شد و سپس مقاومت کاهش یافت. از مشابهت روند بهاره سازی شرایط کنترل شده با مزرعه، استنباط می شود که تکمیل بهاره سازی نقطه عطفی در بیان مقاومت به سرما است که بعد از آن کاهش فاحشی در میزان مقاومت پیش می آید.
    کلیدواژگان: تحمل انجماد، جو، گندم، تکمیل بهاره سازی، تعداد برگ نهایی
  • کریم مجنی، رحیمیان مشهدی، محمد علیزاده، نصیری محلاتی، زند صفحه 127
    آزمایش مزرعه ای با هدف بررسی رقابت منفرد و جفت گونه ای هر یک از علفهای هرز توق و تاتوره با ذرت و چگونگی تاثیر آنها بر عملکرد ذرت در سال زراعی 85-84 در مزرعه تحقیقاتی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران به اجرا در آمد. تاتوره و توق در تراکمها و نسبتهای مورد نظر به فاصله 15 سانتی متر در دو طرف ردیفهای ذرت مستقر شدند. هر دو علف هرز همزمان با ذرت کشت شدند. کاهش عملکرد ذرت توسط مدلهای تجربی، دو و سه پارامتری کازنس در حالت رقابت تک و جفت گونه ای هر یک از علفهای هرز فوق با ذرت مورد ارزیابی واقع شد. نتایج نشان داد که ضرایب برآورد شده در حالت تک گونه ای با چند گونه ای برای هریک از علفهای هرز متفاوت است.توق چه در حالت تک گونه ای و چه در مخلوط با تاتوره رقابت کننده قویتری از تاتوره بود. به طوری که بر مبنای کاهش عملکرد دانه ذرت، زمانی که ضریب رقابتی برای توق در حالت چند گونه ای در مقیاس بین 0 و 1، 1 در نظر گرفته شد، توانایی رقابت تاتوره25/0 برابر توق برآورد گردید. در حالیکه در حالت تک گونه ای نقش تک بوته توق در تراکمهای پایین در کاهش عملکرد دانه ذرت برابر با 40/1 بوته تاتوره تخمین زده شد. نتایج این بررسی نشان داد که ضرایب رقابتی برای علفهای هرز مختلف باید از آزمایشاتی که در آنها گونه های مختلف علفهای هرز در کنار محصول حضوردارند بدست آید.
    کلیدواژگان: ذرت، شاخص رقابتی، تراکم علف هرز، تاتوره، توق، افت عملکرد
  • چایی چی، دریایی صفحه 137
    به منظور بررسی اثر کشت مخلوط سورگوم(Sorghum bicolor) و یونجه (Medicago sativa) برای تولید علوفه، سه ترکیب از مخلوط سورگوم و یونجه با نسبتهای %50: %50، %75: %25 و %25: %75 به اضافه شاهد کشت خالص سورگوم و کشت خالص یونجه، در بهار سال زراعی 1381 در قالب طرح اسپلیت پلات در زمان بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرارکشت شدند. فاکتور اصلی عامل زمان و فاکتور فرعی نسبت های مختلف اختلاط یونجه و سورگوم بود. مدت آزمایش سه سال به طول انجامید. در سال دوم این آزمایش بیشترین میزان علوفه تولید شد. تیمار یونجه 25% سورگوم 75% دارای بیشترین عملکرد در کل سه سال انجام آزمایش در کشت مخلوط بود. در سال دوم آزمایش، تولید علوفه یونجه نسبت به سایر تیمارهای مورد آزمایش اعم از تیمارهای کشت مخلوط و کشت خالص سورگوم بطور معنی داری بیشتر بود و پس از آن تیمار یونجه 75% - سورگوم 25% در جایگاه دوم به لحاظ تولید علوفه قرار داشت. کمترین مقدار علوفه تولیدی طی سه سال اجرای طرح به تیمار کشت خالص سورگوم اختصاص داشت که علت آنرا می توان به اثرات خود مسمومی این گیاه در کشت متوالی آن نسبت داد. در سال اول انجام آزمایش، علف های هرز در کشت خالص یونجه و کلیه تیمارهایی که سهم یونجه در ترکیب کشت آنها بیشتر بود، غالب شدند و با افزایش نسبت ترکیب سورگوم در کشت مخلوط از میزان علف های هرز به میزان معنی داری کاسته شد. جمعیت علف های هرز با گذشت زمان و در چین های بعدی یونجه به شکل معنی داری کاهش یافت. در سال دوم با افزایش نسبت سورگوم در کشت مخلوط عملا جمعیت علف های هرز افزایش یافت و این روند در بیشتر تیمار های حاوی بالای 50% سورگوم تا چین سوم ادامه یافت. در چین های چهارم و پنجم بطور معنی داری از جمعیت و زیست توده علف های هرز کاسته شد.
    کلیدواژگان: سورگوم، کشت مخلوط، یونجه، عملکرد علوفه، کنترل علف هرز
  • ابوطالبیان، شریف زاده، محمد جهانسوز، احمدی، محمد نقوی صفحه 145
    جوانه زنی بذر و استقرار ناکافی گیاهچه های گندم (Triticum aestivum L.) یکی از علل عمده کاهش عملکرد بخصوص در مورد ارقام دیم است. در این تحقیق ارقام گندم آبی و دیم سه اقلیم مختلف ایران شامل همدان (سردسیر)، کرج (معتدل) و سرپل ذهاب (گرمسیر) با استفاده از تیمارهای اسموپرایمینگ (پلی اتیلن گلایکول، اوره و نمک طعام) و هیدروپرایمینگ (آب مقطر و آب معمولی) پرایم شده و در دو تاریخ کشت به موقع و دیرهنگام در هر منطقه کشت گردیدند و اثرات تیمارهای مذکور بر ویژگی های زراعی و عملکرد ارقام هر منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. طرح آزمایشی به کار رفته اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار بود. کرتهای اصلی شامل دو تارخ کاشت و کرتهای فرعی شامل ارقام گندم و تیمارهای پرایمینگ بود. به طور کلی تیمارهای اسموپرایمینگ با اوره و پلی اتیلن گلایکول و همچنین هیدروپرایمینگ با آب معمولی سرعت و درصد جوانه زنی را در ارقام دیم هر سه منطقه و رقم آبی الوند در همدان را در هر دو تاریخ کشت افزایش داد. با این وجود سرعت گلدهی تنها در ارقام دیم آذر2 (همدان) و چناب (سرپل ذهاب) در کشت اول به ترتیب توسط اسموپرایمینگ با نمک طعام و اوره افزایش نشان داد. در همدان اسموپرایمینگ با پلی اتیلن گلایکول و اوره به ترتیب در ارقام دیم سرداری و آذر2 (کشت اول) باعث افزایش شاخص سطح برگ گردید. از میان اجزا عملکرد، تعداد سنبله های تولید شده در واحد سطح مهمترین عاملی بود که در ارقام آبی و دیم همدان و دیم کرج به خوبی به تیمارهای اسموپرایمینگ واکنش نشان داد به طوری که در همدان در هر دو تاریخ کشت عملکرد در تیمارهای اسموپرایمینگ با اوره (ارقام آبی الوند و دیم سرداری) و نمک طعام (آذر2) و در کرج در اسموپرایمینگ با پلی اتیلن گلایکول و اوره افزایش یافت. در این آزمایشها شاخص برداشت تحت تاثیر تیمارهای پرایمینگ قرار نگرفت. به نظر می رسد اثرات مطلوب تیمارهای اسموپرایمینگ در حضور عوامل محدود کننده رشد مانند کمی دما و رطوبت محیط افزایش می یابد.
    کلیدواژگان: پرایمینگ، گندم، a، عملکرد، ظهور گیاهچه
  • درگاهی، واعظی، امیدی، جعفر آقایی صفحه 155
    به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و تعیین روابط میان عملکرد دانه و برخی صفات مورفولوژیکی، تعداد 500 نمونه لوبیای سفید (Phaseolus vulgaris L.) در مزرعه تحقیقاتی بانک ژن گیاهی ملی ایران در موسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج در سال 1383 مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش در قالب طرح آگمنت به همراه سه شاهد انجام پذیرفت. صفات مورد مطالعه مطابق دستورالعمل موسسه بین المللی ذخایر توارثی گیاهی (IPGRI) اندازه گیری شدند. نتایج آمار توصیفی صفات نشان داد که تنوع قابل ملاحظه ای در ارتباط با صفات تعداد بذر در بوته، عملکرد بذر تک بوته، تعداد غلاف در بوته، ارتفاع بوته، تعداد گره در ساقه اصلی، شکل بذر و تیپ رشد وجود دارد. نتایج همبستگی های ساده، رگرسیون چندگانه و تجزیه علیت نشان داد که صفات تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه و تعداد بذر در بوته بعنوان اجزای عملکرد بیشترین تاثیر را بر عملکرد بذر تک بوته دارا بودند.در تجزیه به مولفه های اصلی، 6 مولفه حدود 6/82 درصد از کل تغییرات داده ها را توجیه کردند.
    کلیدواژگان: صفات مورفولوژیکی، لوبیای سفید، تجزیه و تحلیل چند متغیره، همبستگی بین صفات، تنوع ژنتیکی
  • مرجان دیانت، حمید رحیمیان مشهدی، محمد علی باغستانی، حسن محمد علیزاده، اسکندر زند صفحه 163
    چاودار به عنوان یکی از علف های هرز مسئله ساز گندم در ایران مطرح می باشد. به منظور بررسی عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گندم در مقابل چاودار، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در مزارع تحقیقاتی موسسه تحقیقات گیاهپزشکی در مشکین دشت کرج و ورامین طی سال زراعی 82-1381 انجام شد. فاکتورهای آزمایشی شامل ارقام گندم (آزادی، طبسی، مهدوی، کرج2، نیک نژاد، پیشتاز، شیراز و روشن) و چاودار (0 و 120 بوته در متر مربع) بودند. نتایج آزمایش نشان داد که درصد کاهش عملکرد دانه در ارقام گندم در دو منطقه از 32/7 تا 82/44 درصد کاهش عملکرد بیولوژیک از 62/9 تا 15/37 درصد متفاوت بود.
    کلیدواژگان: علف هرز، گندم، پنجه، چاودار، سنبله
  • حسین هنری، هوشنگ علیزاده، علی اکبر شاه نجات بوشهری، سیدعلی پیغمبری، مختار جلالی جواران صفحه 173
    گیاه کاهو با توجه به نوع مصرف و بیوماس آن دارای پتانسیل مطلوب برای تبدیل شدن به یک بیوراکتور جهت تولید پروتئین های نوترکیب و واکسنهای خوراکی است. پیش نیاز نیل به این هدف، بهینه سازی مسیر کشت بافت و انتقال ژن به این گیاه است. در بررسی باز زایی درون شیشه ای، ابتدا بذور 5 رقم کاهو TN-96-34 و -39 TN-96 و TN-96-41، TN-96-53 و TN-96-54در غلظت های مختلف tween 20 و هیپو کلریت سدیم قرار گرفتند و به ترتیب غلظت های 1/0% و 5/2% به مدت25 دقیقه و 3 بار شستشو با آب مقطر استریل برای ضدعفونی بذر بهترین روش تشخیص داده شد. سپس بذوردر محیط استریل، با دمای 25 درجه سانتی گراد و روشنایی 16 ساعت در شبانه روز جهت جوانه زنی بر روی کاغذ صافی مرطوب قرار داده شدند. ریز نمونه لپه گیاهچه ها بعد از 72 ساعت به 6 تا 8 قطعه تقسیم، و بر روی محیط کشت MS حاوی غلظت های هورمونی1/0: 05/0: 02/0 میلی گرم در لیتر NAA و1/0: 2/0: 4/0 میلی گرم درلیتر BA قرار گرفتند. از بین پنج رقم کاهوی مورد بررسی، دو رقم TN-96-39 و TN-96-41 بطور معنی داری کالوس زایی، جنین زایی و باز زایی بیشتر داشتند. تیمار نسبت تنظیم کننده های رشد با غلظت های هورمونی05/0میلی گرم در لیتر NAAو 2/0 میلی گرم درلیتر BA بیشترین کالوس زایی، نین زایی و باززایی را برای این صفات نشان داد. تیمار نسبت تنظیم کننده های رشد با غلظت های 05/0 میلی گرم درلیتر NAAو 4/0 میلی گرم در لیتر BA دارای بیشترین شاخه زایی و برای باززایی مستقیم مناسب تشخیص داده شدند. شاخه های باززایی شده در محیط کشت MS حاوی 2/0 میلی گرم در لیتر NAA ریشه دار و پس از انتقال به گلدان بذرگیری انجام شد.
    کلیدواژگان: باززایی، کشت بافت، a، کاهو، تنظیم کننده های رشد
  • امیرقلی سنجری پیرایواتلو، امیر یزدان سپاس صفحه 181
    گندم جهت پر کردن دانه در شرایط تنش خشکی بعد از گرده افشانی، به اندوخته ساقه نیاز شدید دارد. برای شناسائی تنوع ژنتیکی در اندوخته ساقه گندم تحت تنش خشکی، تعداد 20 ژنوتیپ در دو شرایط تنش خشکی بعد از گرده افشانی و آبی طی دوسال زراعی متوالی (81-1379) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی اردبیل درقالب طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که در بین ژنوتیپ ها از نظر اندوخته ساقه در هر دو شرایط تنش خشکی بعد از گرده افشانی و آبی تفاوت معنی داری وجود داشت. کسری رطوبت در مرحله بعد از گرده افشانی تاثیری در تعداد دانه در سنبله نداشت. میزان تجمع ماده خشک در دانه بطور قابل ملاحظه در اثرکسری رطوبت کاهش پیدا کرد. وزن ماده خشک اندام های رویشی در مرحله گرده افشانی در مقایسه با دوره پرکردن دانه در هر دو شرایط تنش خشکی و آبی کاهش یافت. اما، انتقال ماده خشک در ژنوتیپ های شماره 14، 15، 16، 18، 19 و 20 در شرایط تنش خشکی بسیار بالا بود. وزن هزار دانه در شرایط کسری آب به شدت کاهش یافت. همبستگی مثبت و معنی دار عملکرد دانه با صفات، میزان انتقال مواد فتوسنتزی (RDM)، شاخص برداشت (HI) و شاخص تحمل به خشکی (STI) نشان دادند که در انتخاب ژنوتیپ های متحمل به تنش خشکی، بایستی بالا بودن میزان شاخص برداشت (HI)، میزان انتقال موادفتوسنتزی (RDM) و شاخص تحمل به خشکی(STI) در شرایط تنش خشکی بعنوان معیار موثر در سلکسیون مورد توجه قرار گیرند.
    کلیدواژگان: تنش خشکی، اندوخته ساقه، انتقال مجدد، _ ماده خشک، گندم های زمستانه
  • علی ملیحی پور، محمد ترابی صفحه 193
    به منظور بررسی واکنش 200 رقم و لاین پیشرفته گندم دیم در مرحله گیاهچه نسبت به بیماری زنگ زرد (Puccinia striiformis f. sp. tritici)، بذرهای هر کدام از ارقام و لاینهای آزمایشی در گلدانهای محتوی خاک معمولی در گلخانه کاشته شده و گیاهچه ها در مرحله برگ اول با اسپورهای قارچ عامل بیماری (نژاد 134E134A+ جمع آوری شده از کرج و نژاد 134E142A+ جمع آوری شده از مراغه) مایه زنی شدند. گیاهچه ها بعد از مایه زنی به مدت 48 ساعت در شرایط مرطوب و سرد (°C 10) در تاریکی قرار داده شده و سپس به گلخانه با دمای °C 15 در روز (16 ساعت) و °C 10 در شب (8 ساعت) منتقل شدند. بعد از گذشت 17-15 روز از زمان مایه زنی، یادداشت برداری از واکنش مواد آزمایشی با استفاده از روش مک نیل و همکاران (1971) انجام شد. نتایج نشان داد که 49% از ژنوتیپهای مورد آزمایش در برابر نژاد 134E134A+ دارای تیپ آلودگی 9-7، 39% دارای تیپ آلودگی 2- 0، و 7% دیگر دارای تیپ آلودگی 6-3 میباشند. در برابر نژاد 134E142A+، 55% ژنوتیپها تیپ آلودگی 9-7، 30% تیپ آلودگی 2- 0، و 9% تیپ آلودگی 6-3 نشان دادند. همچنین 5/41% از مواد آزمایشی در برابر هر دو نژاد فوق الذکر تیپ آلودگی حساسیت (9-7)، 5/24% تیپ آلودگی 2- 0 و 1% دیگر تیپ آلودگی 6-3 داشتند. درصد بالای ژنوتیپهای قرار گرفته در محدوده واکنش 9-7 در برابر دو نژاد فوق الذکر نشان دهنده این است که در اکثر ارقام و لاینهای مورد آزمایش ژن مقاومت گیاهچه ای وجود نداشته و یا اینکه فقط دارای ژن یا ژنهایی هستند که نژادهای مورد استفاده در این بررسی برای همه آنها دارای ویرولانس میباشند (Yr2، Yr6، Yr7، Yr9، YrA، و YrND). ژنوتیپهای قرار گرفته در محدوده تیپهای آلودگی مقاوم حداقل یک ژن مقاومت گیاهچه ای دارند که نژادهای مورد استفاده در این تحقیق فاقد ویرولانس برای آن میباشند. این ژنوتیپها همچنین ممکن است یک یا چند تا از ژنهایی را نیز که دو نژاد فوق الذکر برای آنها ویرولانس دارند به همراه داشته باشند. با توجه به نتایج بدست آمده در این بررسی، توصیه کشت ارقام پیشرفته دارای مقاومت گیاهچه ای در مناطقی که نژادهای مورد مطالعه یا مشابه شایع هستند مقدور خواهد بود. ضمن اینکه امکان بروز مقاومت گیاه کامل در شرایط مزرعه ای در ارقامی که تحت شرایط گلخانه ای حساسیت نشان دادند نیز منتفی نیست.
    کلیدواژگان: مقاومت گیاهچه ای، گندم، زنگ زرد، دیم، Puccinia striiformis f، sp، tritici، حساسیت، مقاومت گیاه کامل
  • محمد جعفر بحرانی، سید عبدالرضا کاظمینی صفحه 203
    امروزه کشت علوفه به صورت مخلوط، به ویژه از نظر کشاورزی پایدار اهمیت زیادی یافته است، ولی در کشور ما اطلاعات زیادی در این مورد وجود ندارد. لذا جهت تعیین رقابت و چگونگی تولید علوفه چند گونه از گندمیان و بقولات علوفه ای به صورت خالص و مخلوط، آزمایشی به صورت بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار به مدت دو سال در مرکز تحقیقات کشاورزی کوشکک وابسته به دانشگاه شیراز انجام گرفت. تیمارها شامل کشت یونجه (Medicago sativa L.)، شبدر قرمز (Trifolium pratense L.)، علف باغ (Dactylis glomerata L.)، علف پشمکی نرم (Bromus inermis L.)، علف فستوک پابلند (Festuca arundinceae Schreb) به صورت خالص و هر کدام از گندمیان و بقولات به صورت مخلوط بودند. نتایج نشان داد که یونجه خالص و مخلوط‎ های آن با گندمیان در سال اول با پنج چین ودر سال دوم با هفت چین علوفه دارای بالاترین عملکرد کل ماده خشک بودند و با تیمارهای گروه شبدر قرمز و مخلوط ‎های آن تفاوت معنی داری داشتند. در تیمارهای گروه یونجه و مخلوط‎ های آن بالاترین عملکرد ماده خشک مربوط به مخلوط‎های یونجه-علف پشمکی و یونجه-علف فستوک در سال دوم بودند. عملکردهای کل ماده خشک در سال دوم اسقرار گیاهان بیشتر از سال اول بودند. به طور کلی، شرکت گندمیان علوفه‎ای سبب بهبود عملکرد تجمعی، به ویژه در سال دوم اسقرار شد. رشد و نمو شبدر قرمز در رقابت با گندمیان کمتر از یونجه بود. درصد ترکیب گونه‎ای هم علف پشمکی و هم علف فستوک در حالت مخلوط با یونجه کم بود، ولی در مخلوط با شبدر قرمز افزایش یافت. علف باغ در مخلوط‎ها از قدرت رقابت ضعیف‎تری نسبت به علف‎های پشمکی و فستوک در هر دو سال برخوردار بود و به نظر نمی رسد بتواند با یونجه در شرایط اقلیمی منطقه رقابت کند. در عین حال، در سال دوم در مخلوط با شبدر قرمز بخش عمده ای از علوفه مخلوط را تشکیل داد. در کشت مخلوط یونجه-علف پشمکی، یونجه به عنوان گیاه غالب و در کشت مخلوط شبدر قرمز علف پشمکی، علف پشمکی نرم به عنوان گیاه غالب شناخته شد. در مجموع، مخلوط‎ های علوفه یونجه علف پشمکی و یونجه-علف فستوک، عملکرد کل ماده خشک بیشتری در هر دو سال تولید کردند و به نظر می‎رسد در بلند مدت بهتر بتوانند در شرایط منطقه دوام بیاورند.
    کلیدواژگان: قدرت رقابت، کشت مخلوط، کشت خالص، گندمیان علوفه‎ای، بقولات علوفه‎ای
  • منیژه سبکدست، حسن زینالی خانقاه، فرنگیس خیالپرست صفحه 211
    به منظور مطالعه ارتباط عملکرد دانه با مقدار و کیفیت روغن سویا، تعداد 20 رقم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران واقع در دولت آباد کرج کاشته شد. در مجموع 25 صفت مربوط به رشد رویشی، زایشی و اجزاء عملکرد و نیز درصد روغن و ترکیبات اسید چرب در این تحقیق مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که ارقام از نظر همه صفات مورد بررسی اختلاف معنی داری دارند که دلالت بر وجود تنوع ژنتیکی بین ارقام می نماید. طول دوره پرشدن دانه و طول غلاف بیشترین و عملکرد تک بوته کمترین وراثت پذیری عمومی را داشتند. در برآورد همبستگی صفات، صفت درصد اسید اولئیک با صفات طول دانه و عملکرد روغن همبستگی مثبت و با درصدهای اسید لینولنیک و اسید لینولئیک همبستگی منفی داشت. در تجزیه رگرسیون گام به گام براساس عملکرد روغن، 3/91 درصد تغییرات در عملکرد روغن توسط صفت های درصد استئاریک، تعداد دانه در غلاف و وزن صددانه توجیه گردید. لذا از این سه صفت برای انجام تجزیه علیت استفاده شد. نتایج تجزیه علیت نشان داد که درصد اسیداستئاریک و تعداد غلاف اثر مستقیم مثبت و بالایی بر عملکرد روغن دارند. در تجزیه به مؤلفه های اصلی شش مؤلفه شناسایی شد که 69/79 درصد تنوع را در بر می گرفتند. درصد اولئیک با عرض بذر در مؤلفه چهارم قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد می توان از صفات اندازه بذر برای افزایش درصد اسید چرب اولئیک استفاده کرد.
    کلیدواژگان: اسیدهای چرب، _ روغن دانه، تجزیه همبستگی، تجزیه علیت، تجزیه به مؤلفه های اصلی، پروتئین دانه، سویا
|
  • Page 1
    A field experiment was conducted during 2003-4, 2004-5 cropping seasons evalute the effects of plant density on growth and yield of different rapeseed cultivars. The Study was carried out at Ramin Agriculture and Natural Resources University (35 Km from northeast of Ahwaz). The experiment was in the form of split plot's based upon a complete randomized block design of four replications. Main plots consisted of 3 cultivars (Hayola 308, PF7045 and Option501) while subplots of 4 plant densities (50, 70, 90 and 110 plants/m2). Results showed that increase in grain yield (4.20 t/ha) was obtained for Hayola 308 with 110 plants/m2. Option 501 resulted in the least grain yield at 50 plants/m2 (2.55 t/ha). Among yield components, number of pods/m2 and number of kernels per pod were the most affected by plant density and cultivar. The number of pods/m2 increased with increasing plant density, while the number of kernels per pod was decreased. A decreasing trend was observed in 1000-kernel weight up to 90 plants/m2. Considering the advantages of uniform distribution of plants and the adaption of Hayloa to a plant density of 90 plants/m2 it might be appropriate to use this formula for planting rapeseed under conditions similar to the ones in this experiment.
  • Page 11
    Residue management has a direct impact on soil physical and chemical characteristics which in turn have identical effects on sustainability of crop production in agroecosystems. The effects of wheat residual management practices (burning, plowing under and removal) on soil physical and chemical characteristics were investigated in this research. Treatments were compared in a complete block design of four replications. The measured traits were: soil nitrogen, phosphorus, potassium, calcium, zinc and magnesium, soil organic matter, pH, bulk density as well as C/N. Soil nitrogen content in residue burning treatment decreased as compared to control, while potassium and phosphorus increased significantly. In residue plowing treatment soil nitrogsn significantly decreased because of a higher C/N ratio as compared to control. However, soil organic matter increased with an increase in C/N ratio. Wheat residue management affected soil pH and organic matter but it did not affect soil bulk density. The ploughing of residue significantly reduced the grain yield of sunflower. Burning wheat residue increased the grain yield of the succeeding crop; however, grain yield was not significantly different from those in other residue management practices.
  • Page 23
    Hybrid rice varieties are potentially higher yielding than the best inbred varieties and perform better under adverse conditions of drought and salinity. One of the major impediments for seed production of hybrid rice is incomplete panicle exsertion in the cytoplasmic male sterile lines. The unexserted spikelets which are left inside the flag leaf sheath remain unfertile. This research was focused on studying the related traits as well as analyzing the effect of gibberellic acid on them. Examination of the panicle, peduncle and flag leaf sheath length from two days before heading to five days after heading showed that the peduncle length is the only variable factor in this stage. Investigating peduncle elongation process in A (male sterile) and B (maintainer) lines revealed that peduncle elongation is much slower in A line following heading. Gibberellic acid role on peduncle elongation was confirmed by showing its significant effect on detached peduncles. Gibberellic acid spray had no significant effect on panicle and flag leaf sheath but increased peduncle length. The ultimate peduncle length in A line sprayed with GA3 is almost equal to B line without GA3 spray, carrying all the florets out of the flag leaf sheath. Studying the peduncle elongation pattern in eui-10, an elongated uppermost internode IR64 mutant, showed that peduncle elongation rate is much higher than IR64 such that after heading, the eventual peduncle length is almost doubled. This trait can be employed in breeding programs for hybrid rice to improve the performance of heading in male sterile cultivars.
  • Page 33
    To evaluate the growth regulatory effect of chlormequat chloride (CCC) under drought stress conditions on three barley cultivars, a field study was conducted under Badjgah agro climatic conditions (altitude 1810 m, longitude 52° 46´, and latitude 29° 50´) during 2003-2004 growing season. A randomized complete block based split- split plot of four replications was employed with two moisture levels (well watered and drought stress during the post anthesis period) as main plots, chlormequat chloride treatment placed in sub plots (control and 1370 g a.i. ha-1 at lemma primordium stage) and 3 barley cultivars (Reyhaneh, Karoon and Valfajr) as sub-sub plots. The results indicated that drought stress decreased the grain yield, biological yield and harvest index of barley cultivars. The effect of drought stress on yield components, except for the number of grains per spike, was significant. CCC enhanced grain yield under well watered conditions, however, under drought stress conditions it decreased the grain yield significantly. The number of spikes m-2 was increased in CCC-treated plants. Dry weight and leaf area decreased under drought stress conditions. Green leaf area and dry weight of CCC-treated plants were greater during post anthesis period. Although a deep understanding of the effect of CCC on grain yield under drought stress conditions needs more research and for longer periods, it became evident that the timely use of CCC in irrigated barley farms could result in to an increased grain yield.
  • Page 43
    High molecular weight (HMW) subunits of wheat glutenin are generally considered as playing a key role in gluten formation and structure, as well as to be closely related to wheat quality. The endosperm storage proteins of 80 synthetic lines and wheat cultivars (Triticum aestivum) were fractionated through sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis to determine their high-molecular-weight (HMW) glutenin subunit composition and their relationship with bread-making quality. Twenty six high-molecular-weight (HMW) glutenin subunit compositions including fifteen different alleles were found of which 2* allele of Glu-A1, 7+8 allele of Glu-B1 loci and 5+10 of Glu-D1 were of the highest frequency. The 2***+12 subunit, first reported from Pakistan, was observed in 7 lines. SDS sedimentation test was performed to study the effects of HMW Glutenin subunits on bread-making quality. The results of ANOVA showed that 2*, 5+10 and 17+18 alleles of Glu-A1, Glu-D1 and Glu-B1, had the most positive effects while Null allele (43.75%) had the most negative effects on SDS sedimentation trait. Stepwise regression analysis revealed that the subunits of 5+10, 17+18 and 7+8 can justify 31/4% of variation in SDS sedimentation.
  • Page 53
    Seeds of most crops including those of range plants follow orthodox behavior. However, these seeds undergo aging even under favorable conditions, so that decreased viability and vigor related parameters are the main characteristics of deteriorated seeds. The effects of hormonal priming with auxin, cytokinin, gibberellin and abscisic acid at 0, 50, 100 and 150 ppm on physiological quality of tall wheat grass deteriorated seeds were evaluated (at Natural Resources Gene Bank of Iran in Research Institute of Forests and Rangelands). Germination percentage, seedling dry matter and number of seminal roots were not affected by drought stress (-0.5 MPa). However, stress condition decreased the rate of germination, vigor, seedling fresh weight, length of root, shoot and seedling, and increased Mean Germination Time (MGT) as well as root-shoot ratio. Priming improved germination percentage under drought stress. Germination percentage and rate of germination of primed seeds were higher than those in non-primed ones under drought conditions. Gibberellin and cytokinin induced more rapid germination in non-drought condition, while auxin decreased the rate of germination. Priming the seeds with gibberellin, abscisic acid and cytokinin at 50 and 100 ppm decreased and increased MGT in non-drought and drought conditions respectively. Seeds primed with gibberellin (100ppm) have the highest vigor index under non-drought condition, but in drought condition, cytokinin (50ppm) produced the highest vigor index. Auxin decreased root length; meanwhile, increased the number of seminal roots. All the priming treatments decreased root-shoot ratio. According to the results, it could be suggested that the enhancement of physiological quality of deteriorated seeds in tall wheat grass can be obtained through hormonal priming. Seed priming by either gibberellin (100ppm) and cytokinin (50ppm) or ABA (50ppm) would be helpful for improvement of seed performance under drought and drought conditions respectively.
  • Page 67
    Production of transgenic cotton (Gossypium hirsutum L.) was studied utilizing Agrobacterium-mediated strain LBA4404 and pBI121 plasmid. This plasmid contains gus as a reporter gene driven by the CaMV35S promoter and nptII gene driven by NOS as selection marker. In this study, the inheritance of gus gene was evaluated using selective media, PCR and GUS staining in the second genertaion (T1) of transgenic cotton obtained from those plants in which the expression of gus gene was confirmed in different tissues (pollen and fiber). Seed samples from transgenic lines (T0) along with non transgenic control seeds were employed. The? 2 test indicated that the inheritance of gus gene in A3, A4 and A7 lines follows Mendilian ratio for single gene segregation (3:1). PCR amplification was carried out to test the presence of nptII gene in the second generation. The results revealed the presence of nptII gene in all the GUS positive transgenic plants except in one. The results confirmed the stability of gus gene in the second generation.
  • Page 77
    In order to determine the relationship between the variables grain yield and biological yield and some important agronomic traits, and to find the direct and indirect effects of important agronomic traits on both grain and biological yields, 364 soybean genotypes (3 planting dates) were studied. The study was based on a design augmented with 3 checks and 6 blocks implemented, in Seed and Plant Improvement Institute, karaj, Iran, during 2003-04 growing season. The results of simple correlation indicated that the biomass, number of seeds as well as number of pods per plant were in a high correlation with seed yield per plant for all the planting dates. Also seed yield, number of nodes in main stem at the beginning of maturity stage, number of seeds as well as number of pods per plant were in a high correlation with biological yield. The results of stepwise regression and path analysis showed that number of seeds per plant and 100 seed weight exerted the greatest positive effects on both grain yield and biological yield for all planting dates. The results therefore suggest that the number of seeds per plant and 100 seed weight be can used as selection criteria in soybean grain and biological yield improvement.
  • Page 89
    In order to study the effects of post – anthesis heat stress on source of six wheat genotypes (Vee/Nac, Chamran, S79-10, Dez, Fong and Kaveer), two separate field experiments were conducted as delayed as against optimum sowing dates in Ahvaz coditions. Plants in delayed sowing date experienced heat stress at post-anthesis growth stage. As study of grain yield indicated that the highest and the lowest grain yields in optimum conditions belonged to Chamran and Fong genotypes, respectively. The highest and the lowest grain yields in stress conditions were obtained for Vee/Nac and S79-10 genotypes, respectively. The highest and the lowest stress susceptibility index (SSI) for grain yield and also the highest and the lowest reduction in grain yields occurred for S79-10 and Fong genotypes, respectively. Chamran and Kaveer genotypes expressed the highest and the lowest stress tolerance indexes (STI) for grain yield. Mean of source restriction in optimum and heat stress conditions were 8.3% and 24%. Mean of source restriction aggravation in late heat stress was 29%. Higher source limitation in a late maturity genotype such as S79-10 was related to delay in anthesis and a coincidence of grain growth period with heat stress. In such short-season genotypes as Fong and Vee/Nac with early anthesis, grain growth period was ahead of heat domineering conditions. Indeed the lowest source restriction along with the lowest grain yield reduction were recorded in these latest mentioned genotypes.
  • Page 99
    To investigate the effect of supplemental irrigation and nitrogen fertilizer on kernel weight, test weight and wheat grain yield under dryland conditions, a two-year field experiment was conducted in the research farm of College of Agriculture, Shiraz University during 2004-2005. Five irrigation regime including dryland conditions, irrigation at stem elongation, booting, flowering and grain filling constituted the main plots and two cultivars of Agosta and Fin-15 formed the subplots and while three levels of nitrogen including zero, 40 and 80 kgha-1 making the sub sub plots. The results indicated that in either of the years, the highest grain weight and test weight were obtained from irrigation at grain filling stage. Also the highest mean grain weight as well as test weight were obtained from 80 Kgha-1 nitrogen treatments. The results of this research also showed a strong correlation of mean grain weight and test weight with the amounts of nitrogen and water applied at supplemental irrigation treatments. The highest grain yield in both years was obtained from supplemental irrigation at stem elongation stage. The supplemental irrigations in 2004 and 2005 lead to an increase in the grain yield by 200 and 221 percent respectively. Also the highest grain yield was harvested from 80 Kgha-1 nitrogen treatment at all supplemental irrigation treatments. Thus, it can be concluded that supplemental irrigation at sensitive growth stages could significantly affect grain yield in rain-fed wheat, and a supply of adequate water and nitrogen at the appropriate growth stages could improve grain quality and increase yield in rain-fed wheat.
  • Page 113
    To cope with cold stress, winter cereals regulate their development through adaptive mechanisms such as vernalization requirement. Eight wheat and four barley cultivars were planted to determine the relationship between vernalization fulfilment and expression of cold tolerance under both field and controlled conditions. Cultivars were planted at Maragheh and Karaj Agricultural Research Stations in Iran. Plants were grown at 4?C for vernalization periods from 7 to 98 days under controlled conditions. Cold tolerance, as measured by LT50, and vernalization requirement, as estimated from final leaf number (FLN), were determined during the vernalization periods. In cold region of Maragheh, the FLN measurements indicated that vernalization requirement was achieved between 11 to 12 weeks after planting for Noorstar and about 8 to 9 weeks for either of Azar 2 and Sardari winter wheat cultivars. Koohdasht spring wheat did not need to undergo the vernalization requirement. The minimum FLN for Dobrynia winter barley was observed about 8 weeks. Rihane-03 and Dicktoo barley proved to be of no vernalization requirements. In moderately cold area of Karaj, the vernalization saturation of Noorstar, Shahryar and Alvand winter wheat was achieved after about 15, 6 and 4 weeks, respectively. Kavir spring wheat needed no vernalization requirement. Under controlled conditions, the fulfillment of vernalization saturation was observed between 28 and 35 days for Azar 2, about 28 days for either of Sardari and Shahryar, and 21 days for Alvand wheat cultivars. The FLN of spring wheat (Kohdasht, Kavir and Zagros) did not change indicating that these cultivars did not need to undergo vernalization requirements. Similar to field conditions, Rihane-03 and Dicktoo spring barley were of no vernalization requirements, while Kold and Dobrynia winter barley cultivars met their vernalization requirements after between 28 to 35 days of vernlization treatment. Noorstar acclimated to a lower temperature reached its maximum cold tolerance (LT50=-21°C) at about the same time as vernalization fulfilment occurred (42-49 d). Under field conditions at Karaj, Noorstar reached the same level of LT50, which was obtained under controlled conditions, while Azar 2 reached LT50 of -10 °C at the vernalization saturation point. A similarity observed between vernalization in controlled conditions and that in field conditions indicates that fact that a fulfilment of vernalization is a turning point in cold resistence after which the resistance of plant to cold diminishes.
  • Page 127
    Field experiments were conducted to determine the influence of single and multispecies competition of common cocklebur (Xanthium strumarium L.) and jimsonweed (Datura stramonium L.) on corn yield and further the competitive abilities of these weeds. Common cocklebur and jimsonweed were established at selected densities within 15 cm on either side of the corn row. Common cocklebur and jimsonweed seeds were sown concurrently with corn. Corn yield losses in the conditions of single and multispecies weed competition were estimated from empirical equations based on the Cousens(1985) hyperbolic crop yield model. The results revealed that common cocklebur was more competitive than jimsonweed across all situations. In the mixed weed population plots including jimsonweed, common cocklebur and corn, while common cocklebur was assigned a competitive index of 1 on a scale from 0 to 1, the competitive ability of jimson-weed was recorded as 0.25 of common cocklebur. In the case of single weed population plots, one common cocklebur plant had 1.40 times a higher ability to reduce corn seed production as compared to jimsonweed.The results of this study, suggest that different weeds competition coefficients must be estimated from mixed weed population experiments.
  • Page 137
    To evaluate the effect of intercropping of sorghum and alfalfa on forage yield and on weed biomass production, different proportions of sorghum and alfalfa intercropping system comprised of 50% - 50%, 25% - 75% and 75%-25%, along with sole cultures of sorghum, and of alfalfa were arranged as split plots in time, while a complete plot design with three replications being used to analyze the data. The experiment ran for three years during which no weed control measure applied. Alfalfa 25% - sorghum 75% was the highest forage producing treatment across the three years of the experiment while during the second year of the experiment alfalfa sole culture produced significantly more forage as compared to either of the intercropped treatments and sorghum sole culture, These in turn being followed by alfalfa 75% - sorghum 25% intercropping treatments. Sorghum sole culture was the least forage producing treatment across all the experimental period (three years). In the first year of the experiment, weed populations dominated alfalfa sole culture and other treatments with a higher proportion of alfalfa in the intercropping system. As the proportion of sorghum in intercropping system increased, the population of weed significantly declined. The population of weed followed a declining trend as the period of the experiment proceeded to the second and the third year in treatments with a higher proportion of alfalfa. The biomass of weeds in the second year of the experiment in the higher proportion of sorghum (>50% sorghum) treatments was highest at the first harvest. However, there was a significant declining trend observed at the forth and fifth harvests.
  • Page 145
    Poor wheat stand establishment is a major cause of yield loss, particularly in rainfed and poorly irrigated environments. Seeds of eight wheat cultivars (Triticum aestivum L.) including irrigated and rainfed varieties, belonging to three different climates of Iran (Hamedan as cold, Karaj as temperate and Sarpolzohab as warm climates) were primed using osmoprimig treatments through use of Urea, NaCl and PEG6000 as well as hydropriming treatments through tap and distilled water. In each climate while employing the related cultivars, a separate experiment was conducted using a split plot factorial in a randomized complete block design of three replications. Main plots were representatives of two sowing dates (timely, and late), while subplots included combinations of cultivar and priming treatments. Results showed that Urea and PEG osmopriming treatments as well as tap water hydropriming treatments caused an increase in emergence rate (both two sowing dates) in all rainfed cultivars of all climates as well as in Alvand irrigated cultivar of cold climate (Hamedan) zone. In addition, NaCl and Urea osmopriming increased flowering speed in first sowing date of Azar2 (rainfed cultivar of Hamedan) and Chenab (rainfed cultivar of Sarpolzohab) respectively. In rainfed cultivars of cold climate zones, PEG and Urea osmopriming significantly increased leaf area index. Number of spikes per unit area was the most important factor among yield components that was significantly increased by osmopriming treatments in Hamedan cultivars (both irrigated and rainfed cultivars) as well as in Karaj rainfed cultivar and for both sowing dates. This resulted in an increase in yield. Meanwhile harvest index was not affected by priming treatments. It seems that the desired effects of osmopriming would be on the increase in the presence of such environmental growth limiting factors as low temperatures and water deficit.
  • Page 155
    In order to study the genetic diversity as well as the relationships between seed yield and some morphological traits in common white bean, 500 accessions were evaluated in the experimental field of National Plant Gene Bank of Iran in 2004 in an augment design of three control varieties. Traits were evaluated according to the instruction of IPGRI. Results of descriptive statistics indicated that number of seeds per plant, seed yield per plant, number of pods per plant, plant height, number of nodes in the main stem, seed shape and growth type vaied considerably. The results of simple correlation, multiple regression and path analysis indicated that the number of pods per plant, 100 seed weight and number of seeds per plant had the greatest effect on seed yield per plant, and therefore were introduced as yield components. In principal component analysis, 6 principal components explained approximately 82.5 percent of the total variance.
  • Page 163
    Secale cereale is a nosious, problematic weed of wheat fields in Iran. For evaluation of the yield and yield components of bread wheat (Triticum aestivum L.) cultivars in the presence of rye an experiment was established in a randomized compelet block design with factorial arrangment of treatments in Meshkindasht and Varamin during 2002-2003 growin season. Experimental factors were wheat cultivars (Azadi, Mahdavi, Roshan, Tabasi, Pishtaz, Shiraz, Karaj2 and Nicknejad) and rye platation (0,120 plants/m2). Results showed that rye plantation resulted in reduced yield and yield components of bread wheat. Grain yield loss varied from 7.32 to 44.82% and biological yield loss from 9.62 to 37.15% among cultivars at the two different locations.
  • Page 173
    As regards the kind of use and production of biomass, lettuce plant has a potential to be used as a bioreactor for producing recombinant proteins as well as edible vaccines. For this propose optimized tissue culture as well as gene transformation of Lactuca sativa are needed. Seeds of 5 cultivars namely TN-96-35, TN-96-36, TN-96-39, TN-96-41, TN-96-53, and TN-96- 54 were disinfected by being soaked in a solution of 2.5% sodium hypochlorite containing 0.1% Tween 20 for 25 minutes. After being rinsed three times with sterile distilled water, the seeds were made to germinate on filter paper in petri dishes with sterile distilled water in them. The cultures were continuously exposed to white fluorescent light at a constant temperature of 25 °C, for a minimum of 16 hours. When aseptically germinated seedlings were 48 to 72 hours old, cotyledons were excised near the cotiledonary node, and cut into 6 to 8 pieces to increase the wound needed by the explants for an initiation of callus growth.Explants were cultured on MS medium supplemented with different levels of naphthaleneacetic acid [NAA] (0.02, 0.05, 0.1 mg/l) and benzyladenine [BA] (0.1, 0.2, 0.4 mg/l). Two lettuce cultivars (TN-96-39, TN-96-41), showed the best callus production, embryogenesis, regeneration and proliferation. The best growth regulators for callus production and embryogenesis were 0.05 mg/l [NAA] and 0.2 mg/l [BA]. The most suitable growth regulator for direct regeneration as well as proliferation were 0.05 mg/l NAA, and 0.4 mg/l BA. To produce roots, shoots were transferred to MS media contaning 0.2, mg/l NAA. Plantlets of robuts roots were then planted in pots to produce seeds.
  • Page 181
    Wheat crop grown under post anthesis drought stress condition may need a high level of stem reserve for grain filling. For an understanding of the genotypic variation of the traits stem reserves in wheat under drought stress conditions, 20 winter wheat genotypes were evaluated under both post-anthesis drought stress and normal conditions in Ardabil Agricultural Research Station in two successive growing seasons 2000-2002 using a Randomized Complete Block Design with three replications. The results showed that there were significant differences among the genotypes for stem reserve under either normal or post anthesis drought stress conditions. Post-anthesis drought stress did not affect kernel number per spike. The rate of dry matter accumulation in kernels considerably decreased by water deficit. Dry weight of vegetative organs decreased during grain filling period under either of the stress and normal conditions. But, the rate of translocated dry matter was much higher in genotypes 14, 15, 16, 18, 19 and 20 under drought stress conditions. On thousand GW and weight of kernels per spike were more severely reduced as due to water deficit. The significantly positive correlation of grain yield with remobilization of dry matter, harvest index as well as with stress tolerance index (STI) along with significantly negative correlation of grain yield with drought susceptibility index (SSI) revealed the fact that selection must be exercised for high harvest index, remobilization of dry matter and STI in a more effectively meeting of stress conditions.
  • Page 193
    To evaluate the reaction of some wheat advanced lines and cultivars to yellow rust at seedling stage, seeds of 200 accessions were planted in 5cm diameter pots (4-6 seeds per pot) in greenhouse. The seedlings were inoculated with fresh harvested urediniospores of two different races of Puccinia striiformis f.sp. tritici (134E134A+ from Karaj and 134E142A+ from Maragheh, Iran) when the first seedling leaves were fully expanded. Inoculated plants were placed inside a small plastic covered cage and kept at 10°C and 90% RH in the darkness for 48 hrs, and then transferred into a greenhouse of standard conditions (16 hours of light at 15°C and 8 hours of darkness at 10°C). The reaction of each line/cultivar was evaluated using McNeal et al., (1971) scale 15–17 days after inoculation. The results showed that 49% of wheat lines/cultivars were susceptible (infection types 7–9), 39% completely resistant (infection types 0-2), and 7% incompletely resistant (infection types 3–6) to race 134E134A+. Moreover 55%, 30%, and 9% of the accessions were respectively susceptible, completely resistant, and incompletely resistant to race 134E142A+. In addition, 41.5%, 24.5%, and 1% of the accessions were susceptible, completely resistant, and incompletely resistant to either one of the races respectively. High frequency of genotypes with susceptibility (7-9 reactions) indicates that most entries are in possession of no seedling resistance genes or have genes that yellow rust pathotypes are virulent to (Yr2, Yr6, Yr7, Yr9, YrA and YrND). Resistance reaction type genotypes are in possession of at least one seedling resistance gene to which yellow rust pathotypes are not virulent. According to the results, cultivation of lines/cultivars with resistance responses can be recommended for the areas where these races or similar ones are prevailing. Moreover some accessions with susceptibility reaction at their seedling stage may possess the ability to develop resistance at their later higher field developmental stages.
  • Page 203
    Forage species in mixtures are extensively grown worldwide nowadays, particularly as a step towards sustainable agriculture, however, information on this topic is scanty in our country. Thus a 2-year (2001-2003) field experiment was conducted to determine the forage yield, botanical composition, as well as competition of some forage grasses and legumes as mono and dual cultures combinations at Kushkak Agricultural Experiment Center, Shiraz University. The treatments were alfalfa (Medicago sativa L.), red clover (Trofolium pratense L.), orchardgrass (Dactylis glomerata L.), smooth bromegrass (Bromus inemis L.), and tall fescue (Festuca arundiacea Screb.) as monoculture and forage legumes along with grasses as dual cultures. Results showed that alfalfa monoculture and its dual culture with grasses had the highest total dry matter yields with significant differences as compared with red clover and its binary combinations. The forage yields were significantly higher during the 2nd than the 1st year. The highest total dry matter yield of alfalfa together with its binary combinations belonged to alfalfa-tall fescue and alfalfa-smooth bromegrass combinations. The competition of red clover with grasses was less pronounced than that of alfalfa. Orchardgrass had a lower competitive ability in binary combinations in both years, unlikely being able to compete with alfalfa; however, it produced a higher proportion of forage yield with red clover during the 2nd year. Alfalfa was a dominant species in alfalfa-smooth bromegrass combination and smooth bromegrass was a dominant species in red clover- smooth bromegrass combination. Overall, alfalfa-smooth bromograss and alfalfa-tall fescue binary combinations produced higher forage total dry matter in either one of the experimental years and it seems that they can endure a longer endurance in the region.
  • Page 211
    This research was conducted to study the effect of yield, and its components on seed oil content and its quality. Twenty soybean varieties were employed in a randomized complete block arrangement with three replications at the Agricultural Experiment Station, College of Agriculture, University of Tehran, Karaj, Iran. A total of 25 traits related to vegetative and reproductive growth, yield component and oil as well as fatty acid contents were analysied. In estimation of simple correlation between traits, oleic acid percentage was positively correlated with seed length with oil yield while negatively correlated with linoleic and linolenic acid contents (percentages). Linolenic acid showed negative correlation with plant yield and linoleic acid percentage but was positively correlated with palmitic acid percentage. In stepwise regression analysis, using oil yield as dependent variable, 3 variables entered into the regression model which accounted for 91% of oil yield variation. In path analysis, stearic acid percentage and number of pods/plant had high positive direct effects on oil yield. PCA resulted in six factors that accounted for 79.6% of total variation. Results of factor analysis suggested that seed size traits could be used as selection criteria in breeding programs to improve seed oleic acid percentage.