فهرست مطالب

دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد - سال پنجاه و یکم شماره 2 (پیاپی 100، تابستان 1387)

مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
سال پنجاه و یکم شماره 2 (پیاپی 100، تابستان 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/06/20
  • تعداد عناوین: 11
|
  • مسعود مهاجری، هما حجاران، سیدعلی اکبر شمسیان، جلیل توکل افشاری، فاطمه سعدآبادی صفحات 79-86
    مقدمه
    لیشمانیوز به ویژه از نوع جلدی به صورت یک مشکل مهم بهداشتی در بسیاری از نقاط ایران از جمله شهر نیشابور در استان خراسان رضوی مطرح می باشد. گونه های متفاوتی از این انگل سبب ایجاد بیماری شده و تعیین گونه های آن جهت کنترل و پیشگیری از بیماری لازم است. از طرفی تمام گونه ها و سویه های متعلق به جنس لیشمانیا از نظر مورفولوژیک یکسان هستند و تشخیص گونه های عامل سالک به صورت میکروسکوپی امکان پذیر نبوده و یافته های اپیدمیولوژیک و بالینی هم به تنهایی ابزار مناسبی برای تعیین گونه انگل نمی باشد. اما از آنجا که DNA موجود در هر انگل مانند سایر موجودات زنده خاص همان گونه است، این امر راه را برای استفاده وسیع از DNA جهت شناسایی و تشخیص و تعیین گونه های انگل هموار نموده است. در میان این روش ها، روش RAPD-PCR از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از آنجا که شهر نیشابور از کانونهای مهم این بیماری محسوب می شود و تاکنون نیز مطالعات دقیق ملکولی درباره وضعیت لیشمانیوز پوستی در این شهرستان صورت نگرفته است، هدف از این مطالعه تعیین گونه های انگل ایجاد کننده سالک با روش RAPD-PCR است.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی بر 57 نمونه انگلی جدا شده از افراد مبتلا که از 1/6/85 لغایت30/5/86 به آزمایشگاه های مراکز بهداشت شهرستان نیشابور مراجعه کرده بودند، انجام شد. جهت تعیین گونه انگل به روش RAPD-PCR نمونه های به دست آمده از 57 بیمار مبتلا به لیشمانیوز جلدی که به روش لام مستقیم بیماری آنها تایید شده بود، در محیطهای NNN و سپس RPMI-1640 کشت داده شدند. پس از کشت انبوه و استخراج DNA به روش پروتئین کیناز، نمونه ها با روش RAPD-PCR با استفاده از چهار پرایمر ده نوکلئوتیدی تکثیر گردیدند. الگوی الکتروفورزی هر نمونه با نمونه های استاندارد لیشمانیا تروپیکا، ماژور و مارکر مقایسه شد و نتایج جمع آوری گردید. در این مطالعه نمونه گیری به صورت آسان بود.
    نتایج
    نتایج این مطالعه نشان داد گونه مولد لیشمانیوز در تمامی 57 بیمار مورد آزمایش در شهرستان نیشابور، لیشمانیا تروپیکا بوده است.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد گونه لیشمانیا تروپیکا تنها عامل ایجادکننده سالک در این شهرستان باشد و همچنین روش RAPD-PCR تکنیک مناسبی جهت شناسایی انگل لیشمانیا در مطالعات اپیدمیولوژیک است.
    کلیدواژگان: لیشمانیا ماژور، لیشمانیا تروپیکا، RAPD، PCR، خراسان، نیشابور
  • مسعود ملکی، زری جاویدی، وحید مشایخی، ناصر طیبی میبدی، یلدا ناهیدی، حبیب الله اسماعیلی، لیلی حفیظی صفحات 87-94
    مقدمه
    عفونت تناسلی با پاپیلوماویروس انسانی شایع ترین بیماری مقاربتی در آمریکا می باشد و این بیماران دارای زگیل تناسلی در خطر ابتلا به HIV و سیفیلیس هستند. عدم شناسایی این افراد که رفتار های جنسی پرخطر دارند، می تواند منجر به انتشار بیماری در جامعه و عوارض جبران ناپذیر شود. به همین دلیل CDC توصیه می شود تا هر فردی که برای بررسی و درمان بیماری مقاربتی مراجعه می کند یا دارای عامل خطرزای جنسی است، از نظر سیفیلیس و عفونت HIV غربال شود، ولی این استراتژی اغلب در ایران انجام نمی شود. به همین منظور در این طرح پژوهشی مبتلایان به زگیل تناسلی از نظر آلودگی به HIV و سیفیلیس غربالگری شدند تا نتیجه بررسی این بیماران با توجه به صرف هزینه مشخص شود.
    روش کار
    در این مطالعه مورد - شاهدی 100 نفر از مبتلایان به زگیل تناسلی مراجعه کننده به بخش پوست بیمارستان امام رضا مشهد ازشهریور 84 تا شهریور 86 به عنوان مورد و100 نفر سالم فاقد زگیل تناسلی همسان از نظر سن، جنس و تاهل به عنوان شاهد از نظرHIV و سیفیلیس بررسی شدند. داده های حاصله با کمک نرم افزاز SPSS، آزمون کای دو و تی دانشجویی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
    نتایج
    نسبت بیماران مذکر به مونث 87/0، بیشترین گروه سنی 30- 39 سال بود. دو نفر از بیماران آلوده به HIV و یک نفر مبتلا به سیفیلیس بود که با گروه شاهد تفاوتی نداشت (29/0 =p، 50/0 =p).
    نتیجه گیری
    با توجه به هزینه های غربالگری، انجام آن در مبتلایان به زگیل مقعدی تناسلی بدون علامت لازم نمی باشد، ولی از آنجایی که هر دو بیمار HIV مثبت معتاد تزریقی بودند، این مطالعه بر ضرورت غربالگری افراد دارای رفتارهای پر خطر از نظر عفونت HIV و سیفیلیس تاکید دارد.
    کلیدواژگان: زگیل مقعدی تناسلی، کوندیلوما آکومیناتوم، عفونتهای مقاربتی، HIV، سیفیلیس، غربالگری
  • سیدعلی اکبر شمسیان، محمد جواد یزدان پناه، منیره مختاری امیر مجدی، مهدی مرادی مرجانه، سارا صبوری راد صفحات 95-102
    مقدمه
    درماتوفیتوزیس بیماری قارچی بافت های کراتینیزه نظیر مو، ناخن و پوست می باشد و توسط گروهی از قارچ ها با نام درماتوفیت ایجاد می شود. شیوع این بیماری به سن، وضعیت بهداشتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بستگی دارد.
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی تحلیلی تمامی 599 بیمار مشکوک به عفونت قارچی جلدی مراجعه کننده به درمانگاه پوست بیمارستان قائم مشهد طی سال 1385، معاینه و به آزمایشگاه قارچ شناسی بیمارستان قائم (عج) و آزمایشگاه مرکزی جهاد دانشگاهی ارجاع شدند. مشخصات بیماران در پرسشنامه ثبت شد. آزمایش مستقیم، رنگ آمیزی و کشت بر محیط SCC حاوی کلرامفنیکل و سیکلوهگزامید به منظور تشخیص عفونت درماتوفیتی انجام شد. از آزمون کای اسکوئر در تحلیل داده ها استفاده شد.
    نتایج
    384 بیمار (1/64 درصد) به عفونت قارچی آلوده و از بین آنها 137 نفر به درماتوفیتوزیس مبتلا بودند. 91 نفر از مبتلایان مرد و 46 نفر زن بودند (002/0=p). بیشترین آلودگی در زیرگروه سنی 21-30 مشاهده شد و کچلی بدن شایعترین فرم عفونت درماتوفیتی (2/56 درصد) بود و بعد از آن کچلی کشاله ران (4/20 درصد) و کچلی پا (8/13 درصد) قرار داشت. فراوانی گونه های جدا شده از بیماران بدین ترتیب بود تریکوفیتون روبروم، 5/44 درصد; اپیدرموفیتون فلوکوزوم، 9/21 درصد; تریکوفیتون منتاگروفیت، 11 درصد; تریکوفیتون وروکوزوم، 3/7 درصد و میکروسپوروم کانیس، 3/7 درصد.
    نتیجه گیری
    به علت شیوع بالای عفونت درماتوفیتی در این مطالعه، افزایش سطح دانش مردم درباره عوامل خطر بالقوه، تشخیص و درمان این بیماری توصیه می شود. علاوه بر این انجام مطالعات بیشتر به منظور تعیین گونه های غالب درماتوفیتی در سایر مناطق کشورمان ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: درماتوفیتوزیس، درماتوفیت، اپیدمیولوژی، کچلی
  • حبیب الله نعمتی کریموی، موسی الرضا حاج زاده، زهرا داعی صفحات 103-108
    مقدمه
    جهت کشف روش درمانی موثر برای بیماری صرع شناخت اتیولوژی آن غیر قابل اجتناب است. در این مطالعه سعی شده است نقش فلزات کمیاب سرم از قبیل روی و مس در ایجاد این بیماری بررسی شود.
    روش کار
    این مطالعه مورد - شاهدی در پاییز و زمستان 1385 در درمانگاه های اعصاب دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است.60 بیمار (25 مرد و 35 زن با میانگین سن 18/1±43/22) مبتلا به صرع تحت درمان و60 فرد سالم همسان شده از نظر سنی و جنسی با گروه بیمار (25 مرد و 35 زن با میانگین سنی 091/1±27/25) در این مطالعه شرکت کردند. میزان مس و روی سرم هر دو گروه با استفاده از روش جذب اتمی تعیین گردید و به صورت میانگین ± انحراف معیار محاسبه و غلظت سرمی روی و مس با استفاده از روش تی تست مقایسه گردید.
    نتایج
    اگر چه سطح سرمی روی و مس در گروه بیمار کمتر از سطح سرمی این عناصر در گروه کنترل به دست آمد، لیکن تفاوت ها معنی دار نبود. میانگین غلظت مس در بیماران (lit μg/)39/30±98/947 در برابر 25/28±41/967 در گروه کنترل به دست آمد و میانگین غلظت روی در بیماران (dl μg/) 55/1±81/86 در برابر 11/11±48/94 در گروه کنترل اندازه گیری گردید. اگر چه مقدار مس و روی در سرم خون بیماران اندکی کمتر از گروه کنترل می باشد اما تفاوت ها از نظر آماری معنی دار نیست.
    نتیجه گیری
    بر خلاف آنچه در مطالعات قبلی گزارش شده است، سطح سرمی مس و روی در گروه بیماران تحت درمان اندکی کمتر از گروه کنترل بود، لیکن یافته های این پژوهش تفاوت معنی داری را در غلظت سرمی مس و رویبیماران صرعی نشان نداد و لذا نمی توان حملات صرعی را به تغییرات سطح سرمی این عناصر نسبت داد.
    کلیدواژگان: مس، روی، صرع
  • محمد مهدی اعتمادی، رضا صدر نبوی، پیام ساسان نژاد، محمد تقی فرزاد فرد صفحات 109-114
    مقدمه
    میوپاتی های التهابی یک گروه از بیماری های اکتسابی است که مهمترین خصوصیات آن، ضعف و خستگی قرینه عضلات پروگزیمال با پیشرفت تحت حاد و ارتشاح سلولهای مونونوکلئر در بافت عضلانی همراه با دژنراسیون و رژنراسیون الیاف عضلانی و افزایش آنزیمهای عضلانی می باشد. این دسته از بیماری ها سه نوع اصلی و مشخص دارند که عبارتند از: درماتومیوزیت، پلی میوزیت و میوزیت انکلوزیون بادی. بیوپسی عضلانی مفیدترین روش تشخیصی میوپاتی های التهابی است که التهاب و ارتشاح سلولهای مونونوکلئر را در عضله نشان می دهد. اما باید در نظر داشت که التهاب نه تنها در پلی میوزیت بارز است بلکه برخی دیستروفی های عضلانی از جمله دوشن، بکر، فاسیواسکاپولو همورال و دیس فرلینوپاتی ها، همچنین برخی میوپاتی های متابولیک، توکسیک و عفونت های ویرال می توانند باعث التهاب عضله، افزایش آنزیم های عضلانی و علایم بالینی مشابه پلی میوزیت گردند که این دسته میوزیت های غیراختصاصی نامیده می شوند. در میوزیت های غیر اختصاصی، نکته مهم ارتشاح بارز ماکروفاژها نسبت به لنفوسیتها در بافت عضلانی است و همچنین الیاف سالم که دچار ارتشاح سلولی شده اند، کمتر وجود دارد.
    روش کار
    در این مطالعه گذشته نگر و توصیفی، پرونده 39 بیمار با تشخیص میوپاتی های التهابی که در بخش اعصاب از سال 75 لغایت 85 بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات مربوطه گردآوری گردید. همچنین لامهای پاتولوژی تهیه شده از نمونه بیوپسی عضله این بیماران و نیز 39 بیمار مبتلا به میوپاتی التهابی که به صورت سرپایی از سال 1375 لغایت 1385 مراجعه کرده اند، در بخش نوروپاتولوژی بیمارستان قائم (عج) مورد بررسی مجدد قرار گرفت. این نمونه ها توسط متخصص نوروپاتولوژی و با استفاده از میکروسکوپ نوری مورد بازبینی مجدد قرار گرفت و در نهایت نوع میوپاتی التهابی وتشخیص نهایی ثبت گردید.
    نتایج
    سی و نه بیمار با تشخیص میوپاتی های التهابی در بخش اعصاب در طول این مدت بستری بوده اند. که 4/56 درصد مرد و 6/43 درصد زن بوده اند. متوسط سن زنها 32 سال و متوسط سن مرد ها 5/35 سال بوده است. اختلال بلع در 3/33 درصد، تندرنس و درد عضلانی در 41 درصد، فنومن رینود در 6/7 درصد، افزایش آنزیم های عضلانی در 82 درصد، درگیری ریه د ر1/5 درصد، درگیری قلب در 1/5 درصد، ANA مثبت در 1/5 درصد و ESR بالا در 8/53 درصد بیماران وجود داشته است. در بررسی پاتولوژی بیوپسی عضله در بیماران فوق در بخش نوروپاتولوژی، 59 درصد میوزیت غیراختصاصی، 7/30 درصد پلی میوزیت، 1/5 درصد میوزیت انکلوزیون بادی بوده اند. یک بیمار، پلی میوزیت در زمینه SLE و یک بیمار، پلی میوزیت در زمینه کانسر پستان داشته است. درماتومیوزیت در زمینه کانسر پستان در یک بیمار وجود داشت. در بیماران مبتلا به میوزیت غیر اختصاصی، یک مورد میوزیت ائوزینوفیلی، 2 بیمار میوزیت در زمینه HTLV1 و یک بیمار دیستروفی فاسیو اسکاپولوهمورال بوده است. همچنین 39 بیمار به طور سرپایی به بخش نوروپاتولوژی مراجعه کرده اند که از این تعداد 36 مورد میوزیت غیراختصاصی و 3 مورد پلی میوزیت بوده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به مطالعه فوق، مشخص می شود که بیماری پلی میوزیت بیماری نادری است و وجود التهاب تنها در بیوپسی عضله و افزایش آنزیمهای عضلانی و ضعف عضلات کمربندی، نشاندهنده تشخیص پلی میوزیت نمی باشد. بلکه اکثر این موارد میوزیت های غیراختصاصی است که پاسخ مناسب به کورتون نخواهند داد.
    کلیدواژگان: میوپاتی التهابی، پلی میوزیت، میوزیت غیراختصاصی، میوزیت انکلوزیون بادی
  • جواد قاسمیه، فریبا رضایی طلب صفحات 115-120
    مقدمه
    ترومبوآمبولی حاد ریه که از ترومبوزهای وریدهای عمقی ناشی می شود یک علت مهم از کارافتادگی و مرگ و میر است. هدف از این بررسی ارزیابی بالینی، اقدامات تشخیصی و به خصوص میزان مرگ ومیر ناشی از آن می باشد.
    روش کار
    در یک مطالعه توصیفی، گذشته نگر تعداد 142 بیمار مبتلا به ترومبوآمبولی حاد از ابتدای سال1382 لغایت 1385 در بیمارستان امام رضا (ع) بخش ریه مورد بررسی قرار گرفتند. مشخصات بالینی، اقدامات تشخیصی (شامل الکترو کاردیو گرافی، سونوگرافی داپلر، اکوکاردیوگرافی، اسکن خونرسانی ریه، رادیوگراقی قفسه سینه)، بیماری هاو عوامل زمینه ساز منجر به آمبولی ریه و میزان مرگ ومیردر پرسشنامه مخصوص ثبت شد اطلاعات جمع آوری شده مورد تجزیه وتحلیل آماری توسط نرم افزار Spss 11.5 قرار گرفت و از روش های موجود آمار توصیفی مانند جداول و نمودارها و جدول کراس وکای اسکوئر استفاده شد.
    نتایج
    از 142 بیمار مبتلا به تشخیص قطعی ترومبوآمبولی79 مرد و63 زن، محدوده سنی از 20سال تا91 بوده است. علایم ونشانه های بالینی به ترتیب شیوع، تنگی نفس 114 (3/80 %)، سرفه، درد قفسه سینه در 55 مورد (7/38 %)، سرفه در 45 مورد (7/31)، تب 43 مورد (3/30%) ترومبوز عمقی اندام تحتانی راست در 29 مورد (4/20%) و ترومبوز عمقی اندام تحتانی چپ در 25 مورد (6/17%) بوده است. در 142 بیمار مبتلا 109 نفر اسکن خونرسانی با احتمال بالا و در بقیه موارد با اسکن خونرسانی پایین تا متوسط، سونوگرافی داپلر مثبت داشته اند. بررسی و تفسیر اسکن خونرسانی ریه توسط دو نفر متخصص ریه صورت گرفته است. در مورد عوامل خطر و بیماری های زمینه ساز منجر به آمبولی ریه، از 142 بیمار، 54 نفر سابقه بی حرکتی طولانی مدت یا بستری طی 3 ماه اخیر، 35 نفر سابقه جراحی، 31 نفر سابقه ضربه به اندام تحتانی، 24 نفر سابقه پرفشاری خون،10 نفر مبتلا به بیماری های انسدادی مزمن ریه، 19 نفر سابقه سیگار کشیدن، 16 نفر سابقه بیماری ایسکمیک قلبی، 11 نفر سابقه دیابت شیرین، 3 نفر سابقه سرطان، 3 نفر سابقه مصرف قرص ضد حاملگی، 2 نفر سندرم آنتی بادی ضد فسفولیپید و 2 نفر چاقی مفرط داشته اند. میزان مرگ و میرکلی در رابطه با ترومبو آمبولی ریه 6/17 % بوده است.
    نتیجه گیری
    نتایج مشخصات بالینی در این مطالعه مشابه با مطالعات دیگر است، به جز تب که به عنوان چهارمین مشخصه بالینی در این بررسی می باشد. در مورد عوامل خطر منجر به ترومبوآمبولی ریه با توجه به شایعترین عامل که بی حرکتی طولانی در این مطالعه است، برای رفع آن می توان اقدامات لازم پیشگیری را در نظر داشت. اسکن خونرسانی و سونوگرافی داپلر تشخیصی بوده است. میزان مرگ و میر در این مطالعه بالا و دو برابر مطالعات دیگر می باشد که قابل اهمیت است.
    کلیدواژگان: ترومبوآمبولی، ریه، مرگ و میر
  • محمد هادی سعید مدقق، حسن راوری، غلامحسین کاظم زاده، هدی خلاقی صفحات 121-126
    مقدمه
    دسترسی وسیع به دیالیز موجب افزایش عمر بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله نهایی شده است. یکی از مهمترین روش های دیالیز همودیالیز می باشد. با افزایش میزان بقای این بیماران میزان ازکارافتادگی فیستول ها نیز افزایش یافته است. از این رو استفاده از روش های جدید کارگزاری فیستول امری اجتناب ناپذیر است. مطالعه حاضر جهت بررسی میزان بقای این فیستول ها در مقایسه با پروتز می باشد.
    روش کار
    این مطالعه توصیفی در بخش جراحی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد از ابتدای سال 1381 – اواخر سال 1384 انجام شد. در این مطالعه 25 بیمار مبتلا بهESRD که در آنان جهت ایجاد فیستول شریانی وریدی، از ورید بازیلیک استفاده شده بود، بررسی شدند. اطلاعات لازم در مورد خصوصیات دموگرافیک بیمار از پرونده، استخراج شد. سپس بیماران جهت بررسی فیستول و کارآیی یا تعویض آن مورد معاینه قرار گرفتند. اطلاعات جمع آوری شده به کمک نرم افزار SPSS نگارش 13 و جدول طول عمر تجزیه و تحلیل شد.
    نتایج
    8/70% موارد مرد و 2/29% زن بودند. 5/87% از نمونه ها به بیماری پرفشاری خون و 5/37% نیز مبتلا به دیابت شیرین بودند. 74% از بیماران قبلا از فیستول های معمول شریانی-وریدی استفاده می کردند که به دلیلی از کار افتاده بود. یک مورد پس از پیوند و یک مورد پس از استفاده از پروتز مجبور به استفاده از روش سطحی کردن ورید بازیلیک شده بودند. بیشترین زمان عملکرد یک فیستول 2 سال و 6 ماه و کمترین زمان آن 4 ماه بود. میزان بقای فیستول ها در 6 ماه اول 86%، در یک سال 77% و در پایان 26 ماه 58% بود.
    نتیجه گیری
    بقای فیستول ایجاد شده با تکنیک سطحی کردن ورید بازیلیک در گزارش های جهانی یک ساله بین 60% تا 90% بوده است که نتایج مطالعه حاضر (5/62%) را حمایت می نماید. از این رو اهمیت استفاده ازآن قبل ازهر نوع گرافت صناعی مسجل است.
    کلیدواژگان: سطحی کردن ورید بازیلیک، فیستول شریانی وریدی، میزان باز ماندن
  • فریبرز ثمینی، حسین مشهدی نژاد صفحات 127-130
    مقدمه
    سندرم تتردکورد یکی از ناهنجاری های سیستم عصبی مرکزی است که با محدودیت حرکتی نخاع در داخل کانال نخاعی همراه می باشد. این مطالعه با هدف توصیف علائم بالینی و نتایج جراحی و پیامد طولانی مدت درمان در این بیماران انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه آینده نگر که در سالهای 1376 – 1386 انجام شد، 27 بیماری که تترد کورد سندرم ناحیه لومبوساکرال با علائم نورولوژیک و تائید ام آر آی داشتند و تحت عمل جراحی قرار گرفتند، انتخاب شدند. یافته های بالینی، نورولوژیک و رادیوگرافیک و علل ایجاد کننده تترد کورد سندرم ثبت شدند و پیگیری های بعدی نیز در سه نوبت به منظور بررسی میزان بهبودی علائم نورولوژیک و اسکولیوز آنها انجام گردید. نتایج به دست آمده با نتایج سایر مطالعات مقایسه شده و یافته ها در جداول ثبت شد. از نرم افزار SPSS و روش آمار توصیفی و جداول درصد فراوانی برای پردازش داده ها استفاده شد.
    نتایج
    16 بیمار مؤنث و 11 نفر مذکر بودند. 22 مورد ازاین افراد کمتر از 7 سال سن داشته اندو 5 مورد دیگر بین 17 سال تا 33 سال بوده اند. بهبودی علائم نورولوژیک در هر دو گروه، بچه ها و بالغین عالی، بوده و پس از گذشت 3 سال از عمل جراحی دتترینگ نخاع، بیشتر این یافته ها به خصوص کمردرد، اختلالات حرکتی، دیسستزی و انقباضات اندام تحتانی پس از عمل جراحی، در سه مورد نشت مایع مغزی - نخاعی و در یک بیمار پسودومننگوسل ایجاد گردید.
    نتیجه گیری
    جراحی به منظور حذف ضایعه و دتترینگ نخاع با قطع فیلوم ترمینال سفت شده و رفع چسبندگی های این ناحیه انجام می گردد. نتایج این جراحی بسیار خوب است به ویژه هنگامی که با تشخیص به موقع در سنین پائین تر اقدام به درمان آن شود. در بچه ها، جراحی زودرس به منظور پیشگیری از اختلالات پیشرونده نورولوژیک توصیه می گردد. در بالغین دتترینگ نخاع موجب کاهش اندازه کیست های نخاع و متوقف شدن سیر پیشرونده یافته های بالینی و نورولوژیک و یا رفع کامل علائم می شود.
    کلیدواژگان: تترد کورد سندرم، دیسرافیسم اسپینال، فیلوم ترمینال
  • محمود فرهودی، علی مختاری فر، سعادت میرصدرایی، بهزاد رمضانی فرخانی صفحات 137-143
  • احمد خسروی، محسن فروغی پور، پیام ساسان نژاد صفحات 144-148
    مقدمه
    آمیلوئیدوز نشان دهنده بیماری هایی است که باعث رسوب غیر طبیعی آمیلوئید در بدن می شوند؛ یک بیماری نادر با علت نامشخص که می تواند با تولید غیر طبیعی ایمونوگلوبولین به وسیله پلاسماسل ها در ارتباط باشد. درگیری پوست شامل پاپولها یا پلاکهایی است که به طور معمول در چینهای زیر بغل، مقعد، صورت و گردن ایجاد می شود. درگیری اعصاب محیطی به صورت اختلال حسی و درگیری اتونوم می باشد که اکثر بیماران مبتلا می گردند. آمیلوئیدوز اولیه ممکن است تا زمانی که تخریب وسیع بافتی ایجاد نشود هیچ علامتی نداشته باشد. هدف از ارائه مقاله، معرفی یک مورد نادر آمیلوئیدوز اولیه با درگیری پوست و اعصاب محیطی می باشد.
    معرفی بیمار: بیمار مردی 62 ساله ای است که با ضعف، بی اشتهایی، کاهش وزن، اسهال آبکی و حملات افت هوشیاری در بخش داخلی بیمارستان قائم (عج) بستری می گردد. ضایعات جلدی به صورت اکیموز و تلانزکتازی بر گونه ها، بینی، اطراف چشم و جلوی گردن مشهود بود. همچنین در معاینه عصبی پلی نروپاتی حسی وجودداشت. اندازه طحال مختصر بزرگتر از میزان طبیعی بود. در ایمونوالکتروفورز پروتئینهای سرم افزایش مختصر گاماگلوبولین وجود داشت. بیوپسی از مخاط رکتوم و مغز استخوان طبیعی بود. اما در بیوپسی پوست از ناحیه گونه، آمیلوئیدوز اثبات گردید.
    کلیدواژگان: آمیلوئیدوز، آمیلوئید، ایمونوگلوبولین
|
  • Masoud Mohajery, Homa Hajjaran, Ali Akbar Shamsiyan, Jalil Tavakkol Afshari Fatemeh Saadabadi Pages 79-86
    Introduction
    Leishmaniasis, especially cutaneous leishmaniasis is considered as an important health problem in many parts of Iran such as Neishabour, in Razavi Khorasan Province. Since DNA of every parasite such as every organism is specific, this facilitates extensive use of DNA for diagnosis and identification of parasite species. Among these methods, RAPD-PCR seems to be a useful method. Since Neishabour is an important focus for cutaneous leishmaniasis and so far molecular researches haven’t been done, this study was done to identify different species of leishmania parasites causing cutaneous leishmaniasis by RAPD-PCR.
    Materials And Methods
    In this study a total of fifty-seven patients, whom their disease confirmed by direct smear, were recruited and samples isolated and cultured in NNN medium, followed by sub-culturing in RPMI-1640. This study was approved by the local ethics. Then DNA was extracted by proteinase k and desirable samples were amplified by RAPD-PCR method, using four oligoprimers. Electrophoresis patterns from each isolate were compared with the reference strains of L.major, L. tropica and the marker.
    Results
    The results of this study indicated that L. tropica is the responsible parasite for causing cutaneous leishmaniasis, in Neishabour, Northeast of Iran.
    Conclusion
    It seems that Leishmania tropica is the only causative agent of Cutaneous Leishmaniasis in this study area. RAPD-PCR technique is a suitable tools for Leishmania characterization the in epidemiological studies.
    Keywords: Leishmania major, Leishmania tropica, RAPD, PCRIran
  • Masoud Maleki, Zari Javidi, Vahid Mashayeki, Naser Tayebi Meybodi, Yalda Nahidi, Habibollah Esmaeili, Leily Hafizi Pages 87-94
    Introduction
    Genital infection with human papilloma virus (HPV) is the most common sexually transmitted disease in the United States. Patients having genital warts are at excessive risk of HIV and syphilis. Uninformed patients with high risk behaviors can help spread this condition in society. Therefore, CDC recommends HIV and syphilis screening for those with a sexual transmitted disease or a sexual risk factor. But this strategy is rarely considered in Iran. The aim of this study was to evaluate the cost-effectiveness of HIV and syphilis screening tests in patients with genital wart.
    Materials And Methods
    In this case-control study, 100 patients with genital wart referring to Dermatology Department of Imam-Reza Hospital (August 2005 - August 2007) were included as the case group. This study was approved by the local ethics. The Control group was the same in number, age average, sex and marital status. All 200 patients studied considering HIV or syphilis infection. Finally, collected data were statistically analyzed by SPSS software, using χ2and student T test.
    Results
    Male to female ratio was 0.87. Majority of patients aged 30-39 years. Two patients were HIV positive and only one had Syphilis, without significant difference with the control group (Pv =0.29, Pv =0.50).
    Conclusion
    Screening is not cost effective in patients with asymptomatic anogenital warts. Since both HIV positive cases were intravenous drug abusers, this study emphasized on HIV and syphilis screening in patients with high risk behavior.
    Keywords: Anogenital wart, Condyloma acuminatum, Sexually transmitted infections, Syphilis, Screening, HIV
  • Seyyed Ali Akbar Shamsian, Mohammad Javad Yazdan Panah, Monireh Mokhtari Amir Majdi, Mahdi Moradi Marjaneh, Sara Saboori Rad Pages 95-102
    Dermatophytosis is a fungal infection caused by dermatophytes, which have the ability to invade keratinized tissues such as hair, nail and skin. Epidemiology of the disease depends on age as well as prevailing hygiene, socioeconomic status and cultural conditions.
    Materials And Methods
    This descriptive study was conducted from March 2006 to March 2007 at Mashhad University of Medical Sciences, on 599 patients with suspected cutaneous fungal infection at Dermatology Clinic of Ghaem Hospital Mashhad University of Medical Sciences, Mashhad, Iran. Direct examination of smears and culture on SCC were used to diagnose the infection in mycology labs of Ghaem Hospital and Mashhad branch of ACECR.
    Results
    Overall, 384 patients had fungal infection (64.1%), out of which 137 cases were suffering from dermatophytosis. Numbers of male and female cases were 91 and 46 respectively (p= 0.002). Maximum infection rate found in 21-30 years age group and tinea corporis was the most common dermatophytic infection (56.2%) followed by tinea cruris (20.4%) and tinea pedis (13.8%). The frequencies of etiological agents isolated from patients were as follows: Tricophyton rubrum, 44.5%; Epidermophyton floccosum, 21.9%; Tricophyton mentagrophyte, 11%; Tricophyton verrucosum, 7.3% and Microsporum canis, 7.3%.
    Conclusion
    Since high prevalence of dermatophytosis reported in this study, public education on the potential risk factors, diagnosis and treatment of the disease are recommended and more studies to determine the main agents of dermatophytosis in other regions of our country are necessary.
    Keywords: Dermatophytosis, Dermatophyte, Epidemiology, Tinea
  • Habibollah Nemati Karimuy, Musareza Hajzadeh, Zahra Daei Pages 103-108
    Discovering ethiology of epilepsy is inevitable to find effective treatment methods. The aim of this study was to evaluate serum zinc and copper concentrations in patients with epilepsy.
    Materials And Methods
    This study was done in 2006. A total ofsixty patients (25 males, 35 females; mean age 22.43±1.18 years) with epilepsy and 60 age-matched healthy subjects (25 males, 35 females; mean age 25.27±1.091 years) enrolled in this study. This study was approved by the local ethics. Serum concentrations of Zn and Cu assessed for all subjects in both groups with an atomic absorption spectrophotometer. Results were demonstrated as Mean± SEM for Cu (μg/lit) and for Zn (μg/dl). The results compared by unpaired t-test and when p<0.05, the differences considered to be significant.
    Results
    Mean copper level was 947.98±30.39 μg/lit and 967.41±28.25 μg/lit in the case and control group, respectively. The serum concentration of zinc was 86.81±1.55 μg/dl in patients and 94.48 ± 11.11 in the control group μg/dl. The differences between the two groups was insignificant (p>0.05).
    Conclusion
    In contrast with some other studies which showed a difference in serum concentrations of Cu and Zn in epileptic patients, our data demonstrated that concentrations of serum zinc and copper in epileptic patients are not statistically different from the control group. Therefore, it is suggested that serum levels of Zn and Cu are not the strong determinant factors involved in inducing epilepsy; thus, it can be concluded that epileptic episodes in human may not be related to the serum levels of both trace elements Cu and Zn.
    Keywords: Copper, Epilepsy, Zinc
  • Mahmoud Farhoudi, Ali Mokhtarifar, Saadat Mirsadraee, Behzad Ramezani Farkhani Pages 137-143
    Huge splenomegaly has a large list of differential diagnosis (DDx) with infectious disease, Liver disease and cancers that we rolled out these DDx with step by step diagnosis. And finally we found hereditary Gucher’s disease, in spite of his age (49yrs). By the recurrent hemorrhage and severity of thrombocytopenia and leucopenia, spleenectomy was done and the patient discharged with good general appearance.Gaucher’s disease should be considered in the differential diagnosis of patients with unexplained organomegaly, easy bruisability and/or bone pain. Bone marrow examination usually reveals the presence of Gaucher cells; however all suspected diagnoses should be confirmed by demonstrating deficient acid b-glucosidase activity in isolated leucocytes or cultured fibroblasts.
    Keywords: Splenomegaly, Epistaxis, Storage disease, Gaucher's disease, Thrombocytopenia
  • Mahmoud Panahi Pages 144-148
    Introduction
    There are a variety of proliferative squamous lesions of the skin in human papilloma viruses infection. Oral cavity and anogenital tract are the mucosal surfaces that usually become infected. New technology on recombinant DNA assays makes researchers able to diagnose suspected lesions of the skin by viral DNA extraction. Mucocutaneous HPVs are generally associated with warts.Sexually active persons with high rate of sexually transmitted infections (STI) and immunosuppressed patients like kidney receivers and pregnant women are candidates of HPV (wart) infections. The high incidence of wart virus infection in association of other STI suggests that anogenital warts are transmissable and in 2/3 of cases it appears through sexual contact. Anogenital warts are more common in women than men.Types of 6 and 11 of HPV usually produce warts but rarely may they be cancerogenic. However HPV types 16-18-31-33-35 are more cancerogenic, and occasionally may be responsible for the skin prolifeative squamous lesions (warts).In this issue of journal, Maleki M.D, et al report on a study of seroepidemiology of papilloma virus infection in HIV-1/AIDS and syphilitic patients. The selection of the target population for sexually transmitted infection (STI) and methodology of survey are correct and having a control group makes the study acceptable. Although there is equality of HIV-1 and syphilitic patients, two groups, challenging besides each other, but, patients in both groups are IV drug abusers. This is an important risk factor for HIV-infection, and so, the role of papilloma Virus infection becomes less important. In this study the diagnosis of warts made only by the clinical appearance. It is necessary to know, though clinical diagnosis of wart is easy, but in some cases PCR-DNA assay is essential and confirmative.All together the present work is the first extended study of papilloma anogenital wart in the region and this can be the beginning of large multicenter survey in the future.