فهرست مطالب

زیبایی شناسی ادبی - سال یکم شماره 3 (بهار 1389)

فصلنامه زیبایی شناسی ادبی
سال یکم شماره 3 (بهار 1389)

  • بهای روی جلد: 20,000ريال
  • تاریخ انتشار: 1389/03/20
  • تعداد عناوین: 10
|
  • دکترفاطمه غفوری صفحه 1
    کانون روایت در تحلیل توانمندی ها و شگردهایی که داستان پرداز برای شکل دادن به حکایت های خویش از آنها بهره گرفته، اهمیت فراوان دارد تاجایی که هرگونه ایجاد تغییر در کانون روایت، سبب ایجاد تمایز و تغییر در جریان اصلی داستان و حتی موضوع آن می شود. به علاوه ما هیچ گاه در داستان با رخدادهای خام سروکار نداریم بلکه با رخدادهایی روبه رو می شویم که به شیوه ای خاص بازنمایی شده و از کانون ویژه ای به آنها نگریسته شده است.
    گوناگونی کانون های دید و شکل های مختلف ارتباط راوی با کانون ساز و زاویه دید در شاهنامه و مثنوی چنان جذاب و آگاهانه صورت گرفته است که تحلیل آن می تواند گوشه هایی از نبوغ فردوسی و مولانا را در آفریدن آثاری فرازمانی و فرامکانی به نمایش بگذارد.
    این مقاله که به شیوه سندکاوی بررسی و تطبیق میان دو اثر بزرگ نگاشته شده است سعی دارد گونه های مختلف کانون روایت را در شاهنامه با تکیه بر داستان رستم و اسفندیار و در مثنوی با تکیه بر داستان «دقوقی» بررسی کند و به مقایسه این دو داستان از دیدگاه کانون روایت بپردازد.
    کلیدواژگان: شاهنامه، مثنوی، کانون روایت، داستان پردازی فردوسی و مولانا، داستان رستم و اسفندیار، داستان دقوقی
  • دکترشاهرخ حکمت صفحه 33
    از آثار و قراین موجود در غزل های خاقانی چنین برمی آید که وی در سرودن غزل های خویش، به غزل های سنایی نظر داشته است. به عبارت دیگر، از بررسی و تتبع در مجموعه غزل های خاقانی به اوزان، قوافی، الفاظ، تعابیر و مفاهیمی برخورد خواهیم کرد که در غزل های سنایی نیز سابقه دارد و این پیروی از دو دیدگاه ساختاری و محتوایی، قابل ملاحظه و ارزیابی می باشد. آنچه در پی خواهد آمد در زمینه همانندی های خاقانی از حکیم سنایی در باب غزل است.
    کلیدواژگان: بینامتنیت، سنایی، خاقانی، غزل
  • دکترمهدی محقق، رحیم سلامت آذر صفحه 63
    تدوین فرهنگ بدیعی شعر فارسی به نحوی که بتوان زمان آغاز به کار رفتن آرایه ها و صنایع بدیعی و سپس میزان کاربرد آن در ادوار بعدی و تعیین بسامد و ترسیم فراز و نشیب موجود در تداول هر یک از آرایه ها را به دقت تمام تعیین کرد، امروزه خصوصا با توجه به چاپ های منقح و انتقادی از دواوین و منظومه های شعر فارسی، امری بسیار ضروری و مفید به نظر می رسد، خاصه از آن جهت که جای چنین فرهنگی البته با ویژگی های مذکور در حوزه پژوهش ها و منابع موجود خالی است. بدیهی است اولین قدم در راه تدوین چنین فرهنگی، بررسی یک یک دیوان های شعر فارسی موجود و استخراج نتایج آن به عنوان مواد و عناصر اولیه و اساسی مورد نیاز است. این مقاله، پاسخی است به این نیاز ضروری که در آن دیوان غزلیات حکیم نزاری قهستانی را از جهت به کارگیری صنایع لفظی و معنوی بررسی کرده و زیورها و آرایه ها و ترفندهای بدیعی این شاعر بلاغت گستر را وجهه تحقیق خویش قرار داده است و بسامد آرایه های لفظی و معنوی در غزلیات وی نیز مورد دقت، احصا و طبقه بندی قرار گرفته و نتایج حاصل ارایه شده است.
    کلیدواژگان: بدیع، نزاری قهستانی، غزلیات، آرایه ها، لفظی، معنوی
  • دکتراسحاق طغیانی، لیلا آرامیده صفحه 87
    حکایت سلامان و ابسال داستانی است رمز آلود که به واسطه آن علاوه بر جامی و خواجه نصیر و حنین بن اسحاق، کسانی چون ابن سینا که رساله ای رمزی به همین نام در فهرست تالیفاتش ضبط است و ابن طفیل مغربی(ف. 592 ه ق) که در اثری به نام «حی بن یقظان» شخصیت هایی به نام سلامان و ابسال را مطرح می کند، و محمدبن عثمان(ف. 940 ه. ق) که منظومه ترکی به نام «ابسال و سالمان» از او به یادگار مانده، و داود نبی(ع) که فرزندانی به نام سلیمان و ابسالن(ابشالوم یا ابی شالوم) داشته است و هم چنین پادشاهان آشور که نام پنج تن از آنان سلمان سر(شلمنصر) بوده است پایشان به میان کشیده می شود. رمزی بودن، تشابه تمام یا قسمتی از روایت های مختلف این داستان با یک دیگر، ترجمه و مباحث حکمی و عرفانی و تاریخی از جمله این مناسبت ها است. نگارنده در این مقاله قصد دارد ضمن بازشناسی منشا داستان سلامان و ابسال از طریق روایات تاریخی و بررسی اجمالی رموز آن از دیدگاه های مختلف، انگیزه کسانی چون ابن سینا، خواجه نصیر، جامی و دیگران را از توجه به این داستان کهن روشن نماید.
    مقایسه مختصر «سلامان و ابسال» ها و هم چنین مقابله با داستان هایی نظیر شاه و کنیزک مثنوی معنوی از دیگر اهداف این پژوهش است.
    کلیدواژگان: سلامان، ابسال، سلیمان، ابسلن، رمز، شاه و کنیزک
  • الهام حدادی صفحه 105
    روایت گری هنری است که راوی داستانی را در زبان از منظر نگاه ها و صداهای گوناگون نمایش می دهد. راوی مورخ، بیهقی، با تلفیق صدا و نگاه راویان مختلف حکایتی را با هنرمندی بی نظیری در زبان داستانی تاریخی روایت می کند و اوج تلفیق هم زمان سوالات ژنت در مورد چه کسی می گوید و چه کسی می بیند را در داستان حسنک وزیر خلق می کند. در این جستار به تحلیل کانونی شدگی و سطوح روایی در روایت شناسی در داستان حسنک وزیر پرداخته می شود و این نتیجه حاصل می شود که در روایت حسنک وزیر، بیهقی با استفاده از کانونی شدگی توانسته است شعاع اطلاعات و گزارش داستانی و تاریخی خود را افزایش دهد و در سطوح روایی حکایت حسنک وزیر، چند صدایی بودن روایت مشخص می شود و صدای نقالی راویان متفاوت جهت به دار آویختن حسنک وزیر، در داستان شنیده می شود.
    کلیدواژگان: روایت شناسی، کانونی شدگی، وجوه کانونی شدگی، سطوح روایی، میزان دریافت پذیری راوی
  • دکترمحمدرضا ساکی صفحه 123
    مثنوی مولوی، یکی از منظومه های عرفانی فارسی است، که برای نشان دادن راه درست به سالکان و دیگر مخاطبان این کتاب شریف سروده شده است. اما در آن، هزل ها و کلمات سستی دیده می شود، که موجب انتقاد بسیاری از بزرگان شعر و ادب شده است.
    در این جستار تلاش کرده ایم تا انگیزه های مولوی را در بیان این گونه هزل ها و کلمات سست باز نماییم.
    نویسنده دلایل استفاده مولوی از هزل و کلمات سست را در عناوین زیر یافته است:1 واقع گرایی 2 معنی گرایی 3 بی رنگی در مرحله کمال 4 نفی مطلق گرایی 5 جنبه های تعلیمی هزل 6 روحیه شاد مولانا
  • دکترعلی حسین رازانی صفحه 153
    در این مقاله بعد از معرفی «ردیف» به جنبه های گوناگون آن پرداخته شده است. از جمله، «ردیف های صدری و ابتدایی» که نشانه ابتکار و تنوع شعرا در ردیف است. همچنین «ویژگی های بلاغی ردیف» که نشان می دهد شعرا به کمک کلمه ردیف و کلمات دیگر بیت صنایع گوناگونی ساخته اند.
    ارتباط «ردیف و موسیقی شعر» یکی دیگر از محورهای این مقاله است. ردیف موسیقی کناری، درونی و بیرونی شعر را افزایش می دهد. همچنین «معنا و مفهوم ردیف» در بیان افکار و اعتقادات شعرا نقش مهمی ایفا می کند.
    در آخرین بخش مقاله به آمارگیری از تعداد ردیف و ساختارهای دستوری ردیف پرداخته شده و مشخص گردیده که شعرا در استفاده از تعداد و ساختارهای مختلف آن از سبکی خاص و شخصی پیروی کرده اند.
    کلیدواژگان: ردیف، قصاید، صنایع ادبی، موسیقی و سبک
  • دکترموسی احمدیان، خورشید مستوفی صفحه 171
    پینتر یکی از نمایشنامه نویسان مدرن در قرن بیستم است که با به کارگیری سبک جدیدی از زبان، در آثارش شخصیت هایی را می پروراند که زیرکانه در رفتار زبانی شان نیت و ترس درونی شان را پنهان می سازند. شخصیت ها در نمایشنامه پینتر حرف می زنند تا بر ترس های درون خود غلبه کنند. از آن جا که با تحلیل گفتمان و دیالوگ شخصیت ها می توان به نیات درونی آنها پی برد، این مقاله بر آن است تا گفتگوهای شخصیت های نمایشنامه «سرایدار» اثر پینتر را در چارچوب اصول همکاری و دلالت زبانی گرایس تجزیه و تحلیل کند. نتیجه، ضمن این که این ایستارهای درونی را باز می کاود، کاربرد رویکرد های زبان شناسی و مدل گرایس را در مورد تحلیل آثار ادبیات روایی هم نشان می دهد.
    کلیدواژگان: اصول همکاری، راهکار های مکالمه، دلالت(تلویح) زبانی مکالمه، نقض راهکار های مکالمه، نمایشنامه، گفتمان نمایشی
  • مرتضی رزاق پور صفحه 183
    رمان به عنوان مهم ترین نوع ادبی سده های اخیر با جهان و جامعه، پیوندی ناگسستنی دارد. با ظهور جامعه سرمایه داری، زندگی جدید، فرم ادبی متناسب با خود را جست وجو می کرد. رمان از دل چنین جستجو و اجتماعی برخاست. هگل رمان را حماسه، اما حماسه جامعه مدرن می دانست که جدایی انسان و جامعه را روایت می کند.
    به نظر لوکاچ وظیفه اصلی رمان نشان دادن تضادهای جامعه سرمایه داری است. گلدمن نیز کارکرد اصلی رمان را جست و جوی تباه ارزش ها در جامعه ای تباه می دانست. در این مقاله راجع به نکات بالا به تفصیل بحث شده است.
    کلیدواژگان: رمان، بورژوازی، حماسه، قهرمان مساله دار، وحدت فرد و جامعه، تضاد، جست و جوی تباه، ساختارهای اجتماعی
  • شهرام کیایی، دکترفاطمه عزیزمحمدی صفحه 203
    دوریس لسینگ، نویسنده ای است که بیش از پنجاه سال به کار نوشتن رمان مشغول است. منتقدان او را با برچسب هایی نظیر مارکسیست، فمینیست، صوفی و حتی روان تحلیل گر آراییده اند. در این مقاله نویسنده بر آن است که ثابت کند ویژگی های صوفیانه در آثار او به طور ذاتی از ابتدای نویسندگی اش نهفته که کمتر کسی به آنها توجه کرده است. این فرض تفاوت بین این مطالعه و تحقیقات دیگر در مورد لسینگ را نمایان می سازد. برای اثبات این ادعا، مقاله سعی دارد که به نوشته های ابتدایی لیسینگ نگاهی بیفکند، به خصوص رمان هایی که به طور حتم رگه هایی از صوفی گری را در خود نهفته دارند. چارچوب نظری مورد استفاده در اینجا مظاهر عرفان را در آثار اولیه او که شامل مفاهیم مختلف صوفیانه می باشد مورد بحث قرار می دهد. روش مقتضی شامل ردیابی این مفاهیم در داستان هایی است که در آنها رگه هایی از صوفی گری یافت می شود. هم چنین نویسنده مقاله سعی دارد نشان دهد که چگونه لسینگ خوانندگانش را صوفی گرایانه وادار به خواندن رمان های خود می کند و این که آیا نشان هایی واضح در انتخاب نویسنده از سبک نویسندگی اش وجود دارد که چشم اندازی جدید را به خواننده نشان دهد یا خیر. در آخر، با نگاهی دوباره به نوشته های ابتدایی لسینگ، این مقاله نشان می دهد که تصوف همواره در آثار او وجود داشته و منتقدانش همیشه او را کلی بررسی کرده و یا این موارد را نادیده گرفته اند و این از آن جهت حایز اهمیت است که استفاده از دیدگاه غیر غربی(ایرانی) در واقع درک غنی تری از لسینگ را که همیشه از منظر غربی بررسی شده ارایه می دهد.
    کلیدواژگان: عرفان، تصوف، داستان های صوفیانه