فهرست مطالب

Researcher Bulletin of Medical Sciences
Volume:18 Issue: 2, 2013

  • تاریخ انتشار: 1392/04/14
  • تعداد عناوین: 8
|
  • محمدرضا سهرابی صفحات 52-56
    از آنجا که مقالات مروری به دلیل داشتن مخاطبان ویژه، ارجاعات فراوان و ارزان بودن انجام آنها، مورد توجه مجلات علمی هستند؛ در این نوشتار با بررسی شواهد موجود و انتخاب موارد مرتبط در قالب یک مقاله مروری، سعی بر آن است که با پرداختن به اصول نگارش این نوع از مقالات و مشکلات شایع این حیطه، کیفیت آنها را ارتقا بخشیده و الگویی مناسب در این زمینه ارائه شود.
  • عباس صارمی، نادر شوندی، هاجر وفاپور صفحات 57-63
    سابقه و هدف
    ویتامین D نقش مهمی در رشد و نگهداری کارکرد و توده عضلانی دارد و ممکن است مزایای تمرین ورزشی را افزایش دهد. هدف این مطالعه تعیین اثرات 8 هفته تمرین مقاومتی با و بدون مکمل سازی ویتامین D بر ترکیب بدنی زنان یائسه کم تحرک بود.
    مواد و روش ها
    در این کارآزمایی بالینی 45 خانم مسن (4/3±7/56 سال) به طور تصادفی به گروه های تمرین مقاومتی، تمرین مقاومتی به همراه ویتامین D (50000 واحد در هفته) و کنترل اختصاص داده شدند. برنامه تمرین مقاومتی 60-50 دقیقه در روز، سه روز در هفته و برای 2 ماه بود. از گروه کنترل غیر ورزشی خواسته شد در طول دوره 2 ماهه تحقیق فعالیت بدنی معمول خود را حفظ کنند. سطوح سرمی فاکتور رشد شبه انسولین نوع یک، 25-هیدروکسی ویتامین D، ترکیب بدنی و کارکرد عضله قبل و بعد از دوره تمرینی ارزیابی شد.
    یافته ها
    مکمل سازی با ویتامین D سطوح سرمی25- هیدروکسی ویتامین D را به طور معنی داری افزایش داد (05/0>p). تمرین مقاومتی موجب افزایش معنی دار سطوح سرمی فاکتور رشد شبه انسولین نوع یک، توده و قدرت عضلانی شد (05/0>p). مکمل سازی با ویتامین D همراه با تمرین مقاومتی منجر به افزایش بیشتر در سطوح سرمی فاکتور رشد شبه انسولین نوع یک، قدرت و توده عضلانی گردید (05/0>p).
    نتیجه گیری
    این نتایج پیشنهاد می کند که تمرین مقاومتی برای افزایش قدرت و توده عضلانی یک روش ایمن و موثر است و ترکیب کردن ویتامین D می تواند برخی اثرات مفید تمرین را در یک دوره دو ماهه افزایش دهد.
    کلیدواژگان: یائسگی، قدرت عضله، تمرین مقاومتی، ویتامین D
  • فاطمه میرزایی، مجتبی صلوتی، رضا شاپوری، زهرا حیدری صفحات 64-68
    سابقه و هدف
    سودوموناس آئروژینوزا یک پاتوژن فرصت طلب و مقاوم به بسیاری از آنتی بیوتیک ها و مواد ضدعفونی کننده می باشد که باعث عفونتهای شدید حاد و مزمن بیمارستانی در بیماران دچار نقص ایمنی، کاتاتری یا سوختگی می شود. MBP-1 یک پپتید ضد میکروبی گیاهی است که تاکنون فعالیت ضد میکروبی آن بر علیه بعضی از باکتری ها و قارچ های رشته ای گزارش شده است. همچنین اثر ضد میکروبی نانوذرات نقره بر علیه طیف وسیعی از میکروارگانیسم ها نیز نشان داده شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر ضد میکروبی پپتید MBP-1، نانوذرات نقره و ترکیب آنها بر علیه عفونت پوستی ناشی از سودوموناس آئروژینوزا می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، بر اساس روش تست حساسیت ماکرودیلوشن و میکرودیلوشن، حداقل غلظت ممانعت از رشد و حداقل غلظت کشنده باکتری برای پپتید MBP-1، نانوذرات نقره و ترکیب آنها اندازه گیری شد. برای مطالعه در مدل حیوانی، در 12 سر موش سوری عفونت پوستی با باکتری سودوموناس آئروژینوزا ایجاد شد و اثر پپتید MBP-1، نانوذرات نقره و اثر هم افزایی پپتید و نانوذرات نقره به صورت پماد بر روی عفونت ایجاد شده بررسی گردید.
    یافته ها
    میزان MIC و MBC نانوذرات نقره برای سودوموناس آئروژینوزا به ترتیب 12/3 و 25/6 ppm بود. میزان MIC و MBC پپتید گیاهی MBP-1 برای این باکتری به ترتیب، 500 و 600 μg/ml بود. MIC و MBC ترکیب پپتید و نانوذرات نقره بر روی باکتری سودوموناس آئروژینوزا به ترتیب 400 μg/ml، 56/1 ppm و 500 μg/ml، 125/3 ppm به دست آمد. اثر ضد میکروبی پپتید گیاهی MBP-1، نانوذرات نقره و ترکیب پپتید گیاهی MBP-1 و نانوذرات نقره بر علیه عفونت پوستی ناشی از سودوموناس آئروژینوزا در مدل موشی مشاهده شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان می دهند که پپتید گیاهی MBP-1 و نانوذرات نقره دارای اثر ضد میکروبی بر علیه سودوموناس آئروژینوزا بوده و همچنین ترکیب MBP-1 و نانوذرات نقره دارای اثر هم افزایی جهت بهبود سریعتر عفونت پوستی ناشی از آن در مدل موشی می باشد.
    کلیدواژگان: سودوموناس آئروژینوزا، بیماریهای عفونی پوستی، پروتئین MBP، 1 ذرت، فرآورده های نقره، نانوذرات، اثر هم افزایی
  • پریچهر یغمایی، محمد نبیونی، مهدی مهدوی، طاهره مهرورز، زهرا نظری صفحات 69-75
    سابقه و هدف
    مالتیپل اسکلروزیس یک بیماری خودایمنی سیستم عصبی مرکزی است. آنسفالومیلیتیس آلرژیک تجربی (EAE) مدل مناسبی برای بیماری MS می باشد. با توجه به اینکه در مطالعات قبلی زهر زنبور عسل (BV) توانسته است بیان فاکتور التهابی TNFα را کاهش دهد، در این مطالعه فرض بر این بود که زهر زنبور بتواند با کاهش سطح سرمی اینترلوکین 6، جهت درمان MS به کار رود.
    مواد و روش ها
    رت ها با امولسیون نخاع خوکچه هندی و ادجوانت کامل فروند ایمیونیزه شدند. اولین نشانه های بیماری 9 روز پس از ایمیونیزه شدن نشان داده شد. رت های مورد آزمایش به چهار گروه تقسیم شدند: گروه کنترل، گروه تجربی اول شامل رت های القا شده و درمان شده 1 میلی گرم در هر کیلوگرم وزن بدن، گروه تجربی دوم شامل رتهای القا شده با درمان 2 میلی گرم در هر کیلوگرم وزن بدن و گروه شم. علائم کلینیکی در هر روز درمان بررسی شدند. همچنین سرم خون جهت بررسی سطح IL6 به روش الایزا جمع آوری شد. بافت مغز حاصل از هر چهار گروه نیز جهت بررسی های بافتی استخراج شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از آزمون one-way ANOVA استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج حاصل از رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین نشان داد که در گروه های تیمار شده توسط BVمیزان التهاب بافت عصبی کاهش می یابد. نتایج تست الایزا نیز افزایش سطح IL6 در گروه شم (201 پیکوگرم بر میلی لیتر) و کاهش آن در گروه های درمان شده (به ترتیب 101 و 80 پیکوگرم بر میلی لیتر برای گروه های درمان شده توسط 1 و 2 میلی گرم زهر زنبور) را نشان داد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که BV موجب کاهش سطح سرمی سیتوکاین IL6 در مدل EAEرت می شود. همچنین نشان داده شد که در حیوانات تیمار شده توسط BV علائم کلینیکی بیماری کاهش می یابد. بنابراین توصیه می شود اثرات زهر زنبور در مبتلایان به MS نیز مورد بررسی قرار گیرد.
    کلیدواژگان: آنسفالومیلیتیس آلرژیک تجربی، مالتیپل اسکلروزیس، زهر زنبور عسل، IL6
  • مینو فلاحی، یاسر سمیع زاده لاهیجی، مهتا فاطمه بصیر صفحات 76-82
    سابقه و هدف
    با توجه به شیوع بالای سندرم دیسترس تنفسی به خصوص در نوزادان نارس و عوارض شناخته شده درمانهای موجود و گزارشات متفاوت از نقش و تاثیر دو نوع سورفکتانت موجود (سوروانتا و کوروسورف) حتی در مطالعات جدید و به منظور مقایسه نقش دو داروی فوق در پیش آگهی نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی، این تحقیق در سال 1390 انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    این تحقیق به روش historical cohort روی 116 نوزاد واجد شرایط که تشخیص سندرم دیسترس تنفسی داشتند در بیمارستان شهدای تجریش انجام گرفت. تعداد 54 نوزاد که تحت درمان با آمپول سوروانتا داخل لوله تراشه قرار گرفتند به عنوان گروه شاهد و 62 نوزاد که تحت درمان با آمپول کوروسورف داخل لوله تراشه قرار گرفتند به عنوان گروه مورد تحت مطالعه قرار گرفتند. پس از مشابه سازی گروه های مورد مطالعه از لحاظ وزن تولد و سن حاملگی، نتایج درمانی آنها شامل میزان مرگ و میر، پنوموتوراکس، خونریزی ریوی، پنومونی های وابسته به ونتیلاتور، مجرای شریانی باز و خونریزی داخل بطنی با آزمونهای فیشر مورد قضاوت قرار گرفت. نوزادان دچار آنومالی های قلبی و سایر ناهنجاری های کشنده از مطالعه خارج شدند.
    یافته ها
    در مقایسه جنس، سن حاملگی، وزن تولد، دریافت کورتیکواستروئید پیش از تولد، نوع زایمان و نمره آپگار دقیقه اول بین دو گروه مطالعه تفاوت معنی داری وجود نداشت. مرگ و میر در گروه شاهد (سوروانتا) 15% و در گروه مورد (کوروسورف) 5/14% بود (849/0 p=)، 5/14% از گروه Corusurf و 4/20% از گروه Survanta بیش از یک دوز سورفکتانت دریافت کرده بودند (405/0 p=). اختلاف معنی دار آماری در شیوع پنوموتوراکس، خونریزی ریوی، پنومونی مرتبط با ونتیلاتور، مجرای شریانی باز و خونریزی داخل بطنی و مدت زمان استفاده از ونتیلاتور بین دو گروه وجود نداشت (2/0 p<).
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که نقش دو دارو در پیش آگهی نوزادان مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی مشابه باشد. گرچه با توجه به شیوع بالای بیماری و پیش آگهی بد عدم درمان مناسب این بیماری انجام تحقیقات تجربی وسیعتر توصیه می شود.
    کلیدواژگان: نوزاد نارس، سندرم دیسترس تنفسی نوزادان، سورفکتانت ریوی، سوروانتا، کوروسورف
  • آنیتا سبزقبایی، آزاده کندری، مجید شجاعی، حمیدرضا حاتم آبادی، افشین امینی، امین کمرانی صفحات 83-87
    سابقه و هدف
    ارائه خدمات بهداشتی درمانی توسط بیمارستان در شرائط بحرانی بسیار حائز اهمیت است و عموم مردم پس از بروز حادثه غافل از اینکه بیمارستان نیز ممکن است بر اثر آن فاجعه عملکرد خود را از دست داده باشد به نزدیکترین بیمارستان مراجعه می کنند. به همین دلیل ایمنی بیمارستانها، به عنوان یکی از سطوح مهم ارائه خدمات درمانی در جامعه اهمیت بسزایی در جهت ارتقای ایمنی بیماران دارد. لذا در این مطالعه به بررسی سطح ایمنی بیمارستانی در تعدادی از بیمارستانهای شهر تهران در سالهای 1389 تا 1391 پرداختیم.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی در بیمارستانهای امام حسین، طالقانی، مدرس، شهدای تجریش و لقمان که همگی تحت پوشش دانشگاه شهید بهشتی هستند، انجام شد. ابزار مورد استفاده جهت ارزیابی ایمنی بیمارستانی، پرسشنامه شاخص سلامت بیمارستانی سازمان بهداشت جهانی بود که شامل 5 قسمت و در مجموع 145 شاخص ارزیابی ایمنی بیمارستانی بود. نتیجه به دست آمده از این پرسشنامه در نهایت به صورت یک امتیاز بین صفر الی یک بود که بر اساس آن بیمارستان در یکی از سطوح A،B یا C قرار می گرفت که هر کدام از این سطوح اقدامات خاصی را جهت ایمن کردن بیمارستان می طلبد.
    یافته ها
    در این مطالعه بیمارستان مدرس پایینترین نمرات را در هر سه بخش عملکردی، سازه ای و غیرسازه ای به خود اختصاص داد و از سوی دیگر بیشترین نمرات اکتسابی در بخش عملکردی و غیرسازه ای مربوط به بیمارستان امام حسین و در بخش سازه ای مربوط به بیمارستان طالقانی بود و دو بیمارستان شهدای تجریش و لقمان در حد میانی قرار داشتند.
    نتیجه گیری
    در مجموع بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه چنین استنباط می شود که سطح ایمنی بیمارستانی در اکثر بیمارستانهای مورد بررسی در حد متوسط بوده است. اگرچه وضعیت این بیمارستانها بحرانی نیست؛ ولی نیاز به برنامه ریزی و انجام اقدامات مقتضی جهت بهبود سطح ایمنی بیمارستانی احساس می شود.
    کلیدواژگان: سطح ایمنی بیمارستان، ارزیابی خطر، بلایا، شاخص ایمنی بیمارستان
  • اسماعیل سلطانی، حسین شاره، سید عبدالمجید بحرینیان، اعظم فرمانی صفحات 88-96
    سابقه و هدف
    انعطاف پذیری شناختی از جمله مهمترین متغیرهایی است که با مشکلات سلامت روانی همبستگی دارد. هدف از پژوهش حاضر تعیین همبستگی بین انعطاف پذیری شناختی با افسردگی، تاب آوری و سبک های مقابله ای و به علاوه بررسی نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی در ارتباط بین سبک های مقابله ای و تاب آوری با افسردگی بود.
    مواد و روش ها
    تعداد 277 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز که در سال تحصیلی 90-1389 مشغول به تحصیل بودند، با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایانتخاب شدند و با تکمیل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی (CFI)، مقیاس افسردگی بک- ویرایش دوم (BDI-II)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC) و پرسشنامه سبک های مقابله ای (CSQ) در این پژوهش شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از نرم افزار SPSS و از روش های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و تحلیل مسیر استفاده شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین انعطاف پذیری شناختی و خرده مقیاسهای آن با افسردگی همبستگی منفی معنی دار و با تاب آوری همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد (001/0P<). بین انعطاف پذیری شناختی با حل مساله و ارزیابی شناختی همبستگی مثبت و بین انعطاف پذیری شناختی با مهار جسمانی و مهار هیجانی همبستگی منفی معنی داری وجود داشت (001/0P<). تحلیل رگرسیون نشان داد که مولفه های انعطاف پذیری شناختی قادر به پیش بینی افسردگی، تاب آوری و سبک های مقابله ای هستند. نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که تاب آوری، مهار جسمانی و انعطاف پذیری شناختی اثر مستقیم و مهار جسمانی و تاب آوری اثر غیر مستقیم بر افسردگی دارند.
    نتیجه گیری
    انعطاف پذیری شناختی با افسردگی، تاب آوری و سبک های مقابله ای همبستگی دارد. انعطاف پذیری شناختی نقش واسطه ای در همبستگی بین سبک های مقابله ای و تاب آوری با افسردگی دارد. پیشنهاد می شود جهت افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش افسردگی دانشجویان مداخله های روان شناختی به ویژه با استفاده از درمان شناختی رفتاری انجام گردد.
    کلیدواژگان: انعطاف پذیری شناختی، افسردگی، تاب آوری روانشناختی، سبک های مقابله ای روانشناختی
  • مسعود یاوری، آزاده ریاحی، مهندس ناصر ولایی صفحات 97-102
    سابقه و هدف
    آسیبهای دست جزء شایعترین آسیبهای بدن می باشند به طوری که حدود 28% آسیبهای اسکلتی عضلانی را تشکیل می دهند و می توانند باعث ناتوانی و محرومیت دایمی از کار شوند. نوع ضایعه و نحوه درمان آن نقش مهمی در ناتوانی ایجاد شده دارد. به همین دلیل بررسی علل ایجاد چنین آسیبهایی می تواند در پیشگیری آنها در کشور ما نقش مهمی داشته باشد. این مطالعه جهت بررسی همه گیرشناسی بیماران مبتلا به آسیبهای اندام فوقانی در مرکز آموزشی-درمانی 15 خرداد انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    تحقیق از نوع توصیفی بر روی 4729 بیمار که طی سه سال (از سال 1388 تا سال 1390) به علت آسیب دست به اورژانس بیمارستان 15 خرداد تهران مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. بعد از کسب رضایت از بیماران، خصوصیاتی مانند سن، جنس، زمان پذیرش، علت آسیب دیدگی و محل آسیب ثبت گردید. اطلاعات به دست آمده با نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسه نسبتها از آزمون کای دو استفاده شد.
    یافته ها
    طی مدت مطالعه، 4729 بیمار (4210 مرد و 519 زن) با آسیبهای دست به بیمارستان مراجعه نمودند. میانگین سنی بیماران 3/24 سال بود. در این بیماران صدمه ناشی از بریدگی با شیشه (03/63%) شایعترین عامل صدمه دست بود. بیشتر آسیبها مربوط به زمان شب بود. در آسیبهای ناشی از دستگاه های صنعتی، 11/77% افراد آموزشهای لازم را فرا نگرفته بودند.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد که آسیبهای اندام فوقانی در مردان بیشتر از زنان بوده و شایعترین ناحیه آسیب در اندام فوقانی، دست میباشد. همچینی مهمترین علت آسیبها در هر دو گروه مردان و زنان، جسم تیز و شیشه بوده است (03/63%). پس از این عامل، کار با دستگاه های صنعتی علت آسیب دیدگی 96/25% افراد بوده است که 11/77% این افراد برای کار با این دستگاه ها آموزش ندیده بودند.
    کلیدواژگان: زخم و آسیبها، ترومای دست، آسیب صنعتی، اپیدمیولوژی، ایران
|
  • Mohammad-Reza Sohrabi Pages 52-56
    Review articles are more considered because of special target groups، more citations and cheaper to do. This article is reviewing current evidence by choosing relevant ones through a narrative review article. It is going to provide an appropriate model and promotes the quality of review articles by focusing on the principles of writing them and also the common mistakes in this era.
    Keywords: Scientific writing, Journal Article, Review [Publication Type], Narrative Review
  • Abbas Saremi, Nader Shavandi, Hajar Vafapour Pages 57-63
    Background And Aim
    Vitamin D has been shown to play a role in the development and preservation of muscle mass and function، which may enhance the benefits of training. The purpose of this study was to determine the effects of 8 weeks of resistance training with and without vitamin D supplementation on body composition in sedentary postmenopausal women.
    Materials And Methods
    In this experimental study with pretest – posttest design، 45 elderly women (aged 56. 7±3. 4 y) were randomly assigned to resistance training only (RG)، vitamin D supplementation (50000IU/w) plus resistance training (VR) or non-exercising control (CG) groups. Resistance training program was performed 50-60 min/d، 3 d/w، for 2 months. The non-exercise control group was asked to maintain their usual physical activities during the 2-month study period. Serum levels of insulin-like growth factor-I and 25-hydroxyvitamin D، body composition and muscle function were assessed before and after the training period.
    Results
    Vitamin D supplementation increased serum 25-hydroxyvitamin D levels significantly (p<0. 05). Resistance training caused significant increase in serum levels of insulin-like growth factor-I، muscle mass and muscle strength (p<0. 05). Vitamin D supplementation in conjunction with resistance training led to greater increases in serum levels of insulin-like growth factor-I، muscle mass and muscle strength (p<0. 05).
    Conclusion
    These results suggest that resistance training is safe and effective for increasing muscle mass and strength in older adults and that a combination of vitamin D can enhance some of the beneficial effects of training over a two-month period.
    Keywords: Menopause, Muscle Strength, Resistance Training, Vitamin D
  • Fatemeh Mirzaei, Mojtaba Salouti, Reza Shapouri, Zahra Heidari Pages 64-68
    Background And Aim
    Pseudomonas aeruginosa is an opportunistic pathogen with innate resistance to many antibiotics and disinfectants that cause severe، acute and chronic nosocomial infections in immunocompromised، catheterized or burn patients. MBP-1 is a plant antimicrobial peptide that has showed antimicrobial activity against some bacteria and filamentous fungi. The antimicrobial effect of silver nanoparticles against a range of microorganisms have also been reported. The aim of the present study was to investigate the synergistic effect of MBP-1 and silver nanoparticles combination against skin infection caused by Pseudomonas aeruginosa.
    Materials And Methods
    The minimum inhibitory concentration (MIC) and minimum bactericidal concentration (MBC) of MBP_1، silver nanoparticles and their combination was measured based on the microdilution and macrodilution susceptibility test. The synergistic effect of MBP-1 and silver nanoparticles combination was investigated using 12 mice with induced bacterial skin infection using Pseudomonas aeruginosa.
    Results
    The results showed that MIC and MBC of silver nanoparticles for P. aeruginosa were 3. 12 and 6. 25 ppm، respectively. The MIC and MBC of plant peptide MBP-1 were 500 and 600 µg/ml، respectively. MIC and MBC of MBP-1 and silver nanoparticles combination on P. aeruginosa were 400 µg/ml، 1. 56 ppm and 500 µg/ml، 3. 125 ppm، respectively. Therefore، antimicrobial effect of MBP-1، silver nanoparticles and their combination against skin infections due to P. aeruginosa was approved in mouse model.
    Conclusion
    The results showed that MBP_1 and silver nanoparticles have antimicrobial effect against P. aeruginosa and their combination has synergistic effect to heal skin infection caused by P. aeruginosa in mouse model.
    Keywords: Pseudomonas aeruginosa, Skin Diseases, Infectious, MBP, 1 protein, Zea mays, Silver Compounds, Nanoparticles, Synergistic Effect
  • Parichehre Yaghmaei, Mohammad Nabiuni, Mehdi Mahdavi, Tahereh Mehrvarz, Zahra Nazari Pages 69-75
    Background And Aim
    Multiple Sclerosis (MS) is an autoimmune disease of the central nervous system. Experimental Allergic Encephalomyelitis (EAE) is a suitable model for MS disease. In this study we hypothesized that honey bee venom (BV) has a potential role for the treatment of EAE by decreasing IL6 level.
    Materials And Methods
    Female Lewis rats were immunized with emulsion of guinea pig spinal cord and complete Freund’s adjuvant. EAE sign developed 9 days after immunization. Experimental rats were divided into 4 groups including; Control group، EAE induced rats treated by 1mg/kg of BV، EAE induced rats treated by 2mg/kg of HBV and sham group. Clinical signs of EAE were recorded daily and serum cytokines were analyzed by ELISA. Brain samples were processed for paraffin sections and then used for hematoxylin and eosin staining and histopathological examination. Significance in comparing multiple means was tested with one-way ANOVA.
    Results
    The results indicated that treatment with BV reduces the penetration of inflammatory cells in the brain of EAE rats. Results of ELISA test showed that treatment with BV in experimental groups caused decreasing IL6 (101-80 pg/ml) compared to the sham group (201pg/ml). ‍
    Conclusion
    Based on the results، we showed that BV can block IL6 as a pro-inflammatory cytokine. EAE rats which were treated by BV showed a decrease in the symptoms of disorder. Therefore، anti inflammatory effects of BV on cytokines levels may modulate MS sings and then it can be used for MS treatment in future.
    Keywords: Encephalomyelitis, Autoimmune, Experimental, Multiple Sclerosis, Bee Venoms, Interleukin, 6
  • Minoo Fallahi, Yaser Samizadeh, Mahta Fatemeh Bassir Pages 76-82
    Background And Aim
    Due to the high incidence of respiratory distress syndrome in preterm infants and known side effects of its treatment and various effects of two types of surfactant (survanta and curosurf) this study was conducted in 1390 to compare the effect of these drugs in neonates with RDS.
    Materials And Methods
    This historical cohort study was done on 116 neonates with respiratory distress syndrome in Shohada Hospital. Babies with heart abnormalities and other fatal anomalies were excluded. 54 infants were treated with intratracheal Svrvanta and 62 in the control group were treated with intratracheal curosurf. The two groups were compared in terms of birth weight and gestational age، treatment outcomes، mortality، pneumothorax، pulmonary hemorrhage، ventilator-associated pneumonia، intraventricular hemorrhage، and patent ductus arteriosus using Fisher tests and clinical judgment.
    Results
    Gender، gestational age، birth weight، prenatal corticosteroids، mode of delivery and Apgar score at one minute was not significantly different between the two groups. Mortality in the control group (Svrvanta) was 15%، and in cases (curosurf) was 14. 5% (p= 0. 849). 14. 5% of Corusurf and 20. 4% of Survanta group had received more than one dose of surfactant (p= 0. 405). Statistically significant difference in the incidence of pneumothorax، pulmonary hemorrhage، ventilator-associated pneumonia، patent ductus arteriosus، intraventricular hemorrhage، and duration of mechanical ventilation was not seen among the two groups. ‍
    Conclusion
    It seems that two types of surfactant have similar effects in prognosis of respiratory distress syndrome. However more researches are needed due to high incidence of RDS in preterm infants and need to appropriate treatment.
    Keywords: Infant, Premature, Respiratory Distress Syndrome, Newborn, Pulmonary Surfactants, Survanta, Curosurf
  • Anita Sabzghabaie, Azadeh Kondori, Majid Shojaee, Hamidreza Hatamabadi, Afshin Amini, Amin Komrani Pages 83-87
    Background And Aim
    Offering health care by hospitals in critical situations is of great importance. Although after a disaster hospitals may be destroyed as well، many people go to the nearest hospital to get emergency medical services. Thus، hospital safety is an important issue for promotion of patient safety in the communities. Hence، in this study، hospital safety in some hospitals in Tehran in 2012 was evaluated.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was performed in Imam-Hossein، Taleghani، Modarres، Shohada، and Loghman Hospitals. The questionnaire was Hospital Safety Index (HIS) that includes five subscales and 145 indices for evaluation of hospital safety.
    Results
    In this study، Modarres hospital had the lowest scores in all categories. The highest functional and non-structural scores were related to Imam-Hossein Hospital and the structural scores were higher in Taleghani Hospital. Also Shohada and Loghman Hospitals were in medium level. ‍
    Conclusion
    According to the obtained results، it may be concluded that hospital safety was in medium level in majority of hospitals in Tehran. Although the situation is not critical، the programming and prompt functioning would be required to improve hospital safety.
    Keywords: Risk Assessment, Hospitals, Disasters
  • Esmail Soltani, Hossein Shareh, Seyed Abdolmajid Bahrainian, Azam Farmani Pages 88-96
    Background And Aim
    Cognitive flexibility is an important variable which is associated with mental health problems. The purpose of the present study was to investigate correlations between cognitive flexibility، depression، coping styles، and resilience and determine the mediating role of cognitive flexibility according to the correlations of coping styles and resilience with depression.
    Materials And Methods
    Two hundred and seventy-seven university students from Shiraz University participated in the present study via cluster sampling method during the fall semester of the 2010- 2011 academic year. The participants completed the instruments of Cognitive Flexibility Inventory (CFI)، Beck Depression Inventory- Second Edition (BDI- II)، Connor and Davidson Resilience Scale (CD- RISC) and Billings and Moos Coping Styles Questionnaire (CSQ). To analyze the data، SPSS software was used and the statistical methods of Pearson correlation coefficient، simultaneous multiple regression analysis and path analysis were conducted.
    Results
    The results showed that cognitive flexibility and its subscales correlated negatively and significantly with depression and positively and significantly with resilience (P< 0. 001). In addition، cognitive flexibility and its subscales correlated positively with the CSQ subscales of Problem Solving and Cognitive Evaluation and negatively with the CSQ subscales of Emotional Control and Physical Control (P< 0. 001). Regression analyses indicated that cognitive flexibility subscales predicted coping، resilience and depression. The results from path analyses suggested that resilience، physical control and cognitive flexibility had direct effects on depression. However، physical control and resilience had indirect effects on depression. ‍
    Conclusion
    Cognitive flexibility has correlations with depression، resilience and coping styles. This variable has a mediating role in the correlations of coping styles and resilience with depression. It is recommended that psychological interventions especially cognitive behavior therapy (CBT) are used in order to increase cognitive flexibility and decrease depression among university students.
    Keywords: Cognitive Flexibility, Depression, Resilience, Psychological, Adaptation, Psychological
  • Masoud Yavari, Azade Riyahi, Naser Valai Pages 97-102
    Background And Aim
    Hand injuries are common skeleton trauma and account for 28% of musculoskeletal Injuries. They may cause life-long disabilities. The type of injury and treatment approach both have a big impact on the final disability. A study on causes and patterns of injury can guide to plan proper preventive measures. The aim of this study is to review the epidemiology of upper extremity injuries in Tehran 15th Khordad hospital.
    Materials And Methods
    In a cross-sectional study، from 2010 to 2012، 4729 patients with hand injuries were included in the study. The data were collected by a checklist including: time and type of incident، location and cause of the injury. SPSS software was used to do the statistical analysis using Chi-square test.
    Results
    4729 patients (4210 male، 519 female) with hand injury were visited; their mean age was 24. 3 years. The patients were mostly injured by glass cuts (63. 03%). The accidents mostly happened in night time. In Industrial hand injuries، 77. 11% did not have necessary training.
    Conclusion
    Hand injuries are seen more commonly in men. Injuries by glass cuts are the most common injuries (63. 03%) and industrial injuries were seen in 25. 96%. In this Industrial hand injuries، 77. 11% did not have necessary training about working with instruments.
    Keywords: Wounds, Injuries, Industrial injuries, Hand Trauma, Epidemiology, Iran