آرشیو یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۶۰۰۷
گردشگری
۱۸

دو دهه خشکسالی چه تعداد از استان‏‏ های کشور را در تنش آبی فرو برد؟

خط قرمز مقابل آب های زیرزمینی

جواد حیدریان

دنیای اقتصاد : تغییر اقلیم به طور چشمگیر و موثری اثر خود را بر میزان و تغییر الگوی بارش و افزایش دما در ایران گذاشته است. برای فهم این وضعیت می توان به داده های مرتبط با دهه 40 و مقایسه آن با امروز مراجعه کرد. سال 1347 میزان بارش در ایران به طور میانگین 270 میلی متر در سراسر کشور بوده ولی آمارها در سال 1400، عدد 230 میلی متر بارش را نشان می دهد. روند کاهشی 15درصدی، اثر تغییر اقلیم را نشان می دهد. اما نگران کننده تر از وضعیت طبیعی تحمیلی بر سرزمین، نوع فعالیت و بهره برداری از آب در ایران است که نشان می دهد فعالیت انسانی بیشتر از طبیعت منابع را از دست ما برده است. بررسی شاخص خشکسالی کشور در یک دوره 54ساله نشان می دهد سال های ترسالی و خشکسالی با هم برابر بوده اند. بر اساس گزارش هفته نامه تجارت فردا، نمودارها نشان می دهند از سال 1377 تا 1397 ما به طور کلی دوره خشکسالی غالبی را تجربه کرده ایم. یعنی حدود 20 سال عملا خشکسالی بر کشور استیلا داشته است. مقدار بارش به طور محسوس کاهش پیدا کرده اما سازمان مدیریت کشور و سیاستگذاری های اقتصادی در کشور در این زمان نه تنها به سمت کاهش و مدیریت مصرف نرفته، که این روند را بدتر هم کرده است.

در گزارش غلامعلی شاه حسینی در وبینار دانشگاه شریف آمده است: سال 1400 حدود 105 میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در کشور وجود داشته است. مقایسه روند بارشی و اندازه گیری آب تجدیدپذیر کشور طی بیلان 45ساله نشان می دهد وضعیت مخزن آب تجدیدپذیر ایران از 120 به 110 و بعد به 95 میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است. هر 10 سال حدود 5میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر در ایران کم شده است. اگر 15 درصد کاهش بیلان آب تجدیدپذیر محصول تغییرات اقلیمی و شرایط آب و هوایی است، بر اساس برآوردها حدود 45 میلیارد مترمکعب از آب تجدیدپذیر در ایران مستقیما با فعالیت های انسانی هدر رفته است. در کنار تغییرات آب و هوایی باید به تغییرات جمعیتی و اثر آن بر سرانه آب تجدیدپذیر کشور نیز اشاره کرد.

کشور در سال 1367 وارد دوران افت مخازن آب تجدیدپذیر شده است. این در حالی است که از آن زمان تا کنون کشور با شیب تندی به سمت افزایش جمعیت رفته است. کشور از حدود 35 میلیون نفر در دهه 60 به حدود82میلیون نفر در 1400 رسید. اگرچه در نهایت با ثابت شدن نرخ رشد جمعیت در آینده و احتمالا بعد از 100میلیونی شدن ایران، روند از دست رفتن آب تجدیدپذیر در آینده نیز متوقف شده یا ثابت خواهد ماند. اما بر اساس داده های موجود و با تحلیل روند مصرف از سفره های زیرزمینی و منابع سطحی و میزان هدررفت آب های تجدیدپذیر و دیگر مولفه ها می توان این طور نتیجه گیری کرد که در 35 سال آینده تنها سه استان کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و چهارمحال و بختیاری با تنش آبی درگیر نیستند. همچنین استان گیلان می تواند با منابعی که وجود دارد خود را نجات دهد. اما حتی استانی مثل مازندران در زمره استان های دچار تنش آبی خواهد بود. بر اساس داده ها استان های خوزستان، مازندران، کرمانشاه، فارس و خراسان جنوبی در سال 1410 وارد مرحله تنش آبی خواهند شد.

15 استان دیگر کشور بحران آبی را از سال 1400 شروع کرده اند. همچنین شش استان دیگر ایران اکنون وضع بحرانی دارند. اما برای حل مشکلات این استان ها و پیشگیری از تنش های احتمالی و قطعی پیش رو، باید به سمت تامین آب برون سرزمینی به خصوص از طریق دریا رفت. یعنی آب را از دریا به سمت سرزمین اصلی انتقال داد و از پروژه های انتقال درون سرزمینی به شدت پرهیز و آن را کاملا متوقف کرد. در این گزارش به پژوهشی مرتبط با موضوع مدیریت آب اشاره شده و آمده است: آب زیرزمینی نیمی از کل آب آشامیدنی، بیش از 40 درصد آب آبیاری و یک سوم نیاز جهانی بخش صنعت را تامین می کند. در سراسر جهان، حدود 2.5میلیارد نفر برای تامین آب آشامیدنی روزانه و دیگر نیازهای خانگی خود، تنها به آب زیرزمینی وابسته هستند. به طور کلی، تقاضا برای آب زیرزمینی به سبب رشد جمعیت و الگوهای جدید مصرف جهانی افزایش می یابد. کاهش منابع آب زیرزمینی عمدتا متاثر از کشاورزی آبی، برای تامین نیازهای امنیت غذایی پایه و محصولات لوکس است. چاه های عمیق تر و پمپ های قوی تر، بر ذخایر آب زیرزمینی که در طول عمر انسان تجدید نمی شوند فشار وارد می کنند.

منابع آب زیرزمینی مشترک، به سبب نوسان و تغییر اقلیم و افت کیفیت در معرض تهدید قرار دارند. توجه به حکمرانی آب زیرزمینی در رسیدگی به نگرانی ها و چالش های متعددی که این منبع و بهره برداران با آن روبه رو هستند بسیار مهم است. عاملی که موضوع را پیچیده تر می کند این است که استفاده بی رویه از آب زیرزمینی غالبا یک مساله محلی و کوچک مقیاس است. برای نمونه در هند، بیش از 20 میلیون پمپ چاه وجود دارد که عمدتا به زارعان منفرد تعلق دارد، بنابراین تردیدی نیست که قاعده مندسازی اثربخش روش های آبیاری با رویکرد دستور از بالا دشوار خواهد بود. موضوع قابل توجه درباره آب زیرزمینی، نظریه «تراژدی منابع مشترک» است که در دهه 1960 مطرح شد. بر اساس این نظریه، بهره برداران در استفاده از کالای مشترک در راستای منافع شخصی خود، آثار منفی به جا می گذارند. الینور اوستروم، استاد علوم سیاسی و دریافت کننده جایزه نوبل در علوم اقتصادی، به مطالعه آب زیرزمینی به عنوان نمونه برجسته منابع مشترک پرداخته است. او در چاره جویی درباره «حکمرانی منابع مشترک» از کنش جمعی نهادهای محلی و تصمیم گیری درباره قواعد مدیریت آب جانبداری می کند.

او معتقد است؛ با کاهش مداخله دولت، کنشگران بخش خصوصی و جامعه مدنی باید مسوولیت هایی را در تخصیص منابع، تحویل خدمات عمومی، و کنترل و هماهنگی به عهده گیرند. این گزارش با استناد به این پژوهش می افزاید: آب زیرزمینی در بسیاری از کشورها از جمله ایران، از مهم ترین منابع طبیعی به شمار می آید. حدود 55 درصد نیاز آب کشور از منابع آب زیرزمینی تامین می شود. افزون بر این، در 17 استان از 31 استان کشور، میزان وابستگی به آب زیرزمینی بیش از 60 درصد است. مجموع جمعیت این استان ها حدود 64 میلیون نفر است که 72 درصد جمعیت کل کشور را تشکیل می دهد. بنابراین، آب زیرزمینی منبع مهم تامین نیاز آب در بیشتر استان ها به شمار می آید. همچنین، بیشتر آب استفاده شده برای آبیاری از منابع آب زیرزمینی تامین می شود.

از این رو آب زیرزمینی، ذخیره اصلی آب شیرین کشور را تشکیل می دهد و در آینده نیز بیشتر نیازهای آب از این منابع تامین خواهد شد. آب زیرزمینی سهم مهمی در تامین جریان آب برخی آبراهه ها و رودخانه ها، و تاثیر قابل توجهی بر زیستگاه رودخانه ها و تالاب ها برای گیاهان و جانوران دارد. اگر از زاویه ملی نگاه کنیم، منابع آب زیرزمینی به ظاهر فراوان می رسد. با این همه در مقیاس محلی، موجودی آب زیرزمینی تغییرات زیادی دارد. افزون بر این، تنها بخشی از آب زیرزمینی ذخیره شده در زیرزمین را می توان اقتصادی و بدون پیامدهای نامطلوب از طریق چاه ها برداشت کرد. به نسبتی که منابع آب سطحی به طور کامل بهره برداری و تخصیص داده می شود، آب زیرزمینی معمولا تنها گزینه در دسترس برای بهره برداری های جدید خواهد بود.

با این همه در بسیاری از مناطق کشور، پمپاژ آب زیرزمینی سبب کاهش قابل ملاحظه ذخیره آب زیرزمینی شده است. از سویی آب سطحی و آب زیرزمینی ارتباط نزدیکی دارند و در بسیاری از محدوده ها، یک منبع یکپارچه را تشکیل می دهند. پمپاژ آب زیرزمینی می تواند به کاهش جریان رودخانه، پایین رفتن تراز آب دریاچه و کاهش تخلیه به تالاب ها و چشمه ها منجر شود و نگرانی هایی را درباره تامین آب آشامیدنی، اکوسیستم های وابسته و زیستگاه های آبی مهم به وجود می آورد. به همین دلیل، روزبه روز بر اهمیت چگونگی مدیریت پایدار آب زیرزمینی و آب سطحی افزوده می شود.