آرشیو دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، شماره ۲۳۵۷۷
پاورقی
۶
نگاهی به زندگی و دوران آیت الله شهید میرزا محمد آقازاده خراسانی (5)

کینه های رضاخان از آیت الله آقازاده

مخالفت و اعتراض به قضیه کشف حجاب

دفتر پژوهش های موسسه کیهان : در اواسط سلطنت رضاخان، بنا به توصیه وزراء و مشاوران فراماسون او به خصوص نخست وزیرش محمد علی فروغی (که فراماسون درجه 33 بود) برای الگوبرداری از تغییر و تحولات استعماری و اسلام زدایی راهی ترکیه شد و در بازگشت با هدایت کانون های خارجی و توسط امثال فروغی و علی اصغر حکمت و محمود جم (همگی اعضای لژهای ماسونی) قضیه کشف حجاب را به راه انداخت. اما روحانیون و علمای انقلابی و مردم به شدت در مقابل این توطئه استعماری ایستادند. در مشهد علمای طراز اول همچون حاج آقا حسین قمی و آیت الله آقازاده، از هر گونه حرکتی بر علیه رضاخان و تلاش وی برای اسلام زدایی به خصوص قضیه کشف حجاب حمایت کردند.1علما و مجتهدان مشهد همچون آیت الله میرزا محمد آقازاده، آیت الله حاج آقا حسین قمی و سید یونس اردبیلی جلسات متعددی برگزار کرده و برای مقابله با توطئه کشف حجاب و اجباری شدن کلاه نقابدار موسوم به کلاه پهلوی اقدام به برنامه ریزی نمودند.2 به همین دلیل رضاخان آیت الله حاج آقا حسین قمی را برای مذاکره به تهران دعوت کرد اما او را بازداشت و در باغی در شهر ری محبوس نمود. اعتراض بیش از 150 نفر از معتمدین مشهد با تلفن و تلگراف به بازداشت و حبس آیت الله قمی تاثیری نداشت و به دستگیر و زندانی شدنشان انجامید.3 درپی این تقابل رضاخان و رژیمش با علما و روحانیون، مردم در مسجد گوهر شاد به اعتراض و تحصن برخاستند که تحت محاصره قرار گرفته و در 21 تیرماه 1314 توسط مزدوران رضاخانی به گلوله بسته شدند که حدود دو هزار نفر به شهادت رسیدند. پس از این واقعه خونین و تلخ، رضاخان و مزدورانش اقدام به دستگیری روحانیون و علمای انقلابی مشهد از جمله آیت الله آقازاده نمودند. واعظ شهیر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فلسفی در خاطرات خود در این باب نوشته است: «همزمان نیز تعداد کثیری از روحانیون و شخصیت های موثر در برپایی قیام و شورش مردمی از جمله آیت الله میرزا محمد آقازاده، سید عبدالله شیرازی، سید علی اکبر خویی، سید یونس اردبیلی و آقا شیخ هاشم قزوینی، دستگیر و روانه زندان ها شدند.»4 کاظم نجفی فرزند آقازاده از دستگیری ایشان چنین نقل کرده است: «حدود 14 سال داشتم. در منزل نشسته بودم، توی قسمت اندرونی و در این ضمن دیدم که پدرمان ساعت نه شب بود با حالت سراسیمه وارد قسمت اندرون شده، یک افسر شهربانی هم به دنبال ایشان آمدند تو، لباسش را عوض کرد و از همان جا ایشان را بردند و ما هیچ اطلاعی نداشتیم که کجا هستند و در چه حال هستند. بعد از چند روز اطلاع پیدا کردیم که از راه کویر ایشان را به یزد برده اند.»5

در میان دستگیر شدگان، آیت الله آقازاده، به دلیل سازش ناپذیری و نقش موثرتر در قیام گوهر شاد، بیشتر مورد آزار و اذیت شکنجه گران رضاخان قرار گرفت.6 مجتهدی، یکی از دامادهای آقازاده در این باره اظهار داشته است: «زمانی ایشان مشغول خواندن قرآن بودند که با چکمه زده بود قرآن را پرت کرده بود و در اطاقی که بودند آب می ریختند که رطوبت داشته باشد و ایشان نتوانند استراحت کنند.»7

سرهنگ نوایی، رئیس شهربانی خراسان پس از بازداشت آیت الله آقازاده در تاریخ 6/7/1314، این گزارش را برای رضاخان فرستاد: «در نتیجه اعزام مامور به دهات اطراف معلوم گردید که احمد شوفر از طرف ارباب خود سید اسدالله بایگی که سابقا ملا و فعلا وکیل رسمی عدلیه و مستاجر قسمتی از املاک آستانه است، رعایا را در غائله مسجد به جهاد دعوت نموده، شوفر و چند نفر از رعایات جلب و طی تحقیقات اعتراف امروز وکیل مشار الیه توقیف و تحت تعقیب قرار گرفت. طبق اعتراف شوفر مذکور، آقازاده مجتهد هم با برادرش در همان روز در خانه بایگی بوده اند به طور ی که شفاها عرض شد، این موضوع می رساند که آقازاده هم بی اطلاع نبوده است.

رئیس شهربانی ناحیه شرق، سرهنگ نوایی»8 پس از این گزارش، سرهنگ نوایی با تحقیقات بیشتر ، تلگراف زیر را برای رضاخان فرستاد:

«محرمانه - مستقیم

15/7/1314ش

عطف به نامه... درباره (آقازاده مجتهد) این بنده بدون دلیل راپرتی تقدیم نمی نمایم.

اولا اشخاصی که تحت تعقیب درآمدند از مریدان خاص او هستند.

ثانیا دستگیری این اشخاص، فوق العاده مشار الیه را متوحش ساخته که مشغول تشبثات است.

ثالثا صبح جمعه که روز اول واقعه زد و خورد بوده، حاجی میرزا یحیی ناظر که فعلا تحت تعقیب است، در منزل او بوده.

رابعا روز شنبه که واقعه شدیدتر می شود از صبح تا غروب منزل بایگی که در همان روز دوسیه شوفر جمعیت را خبر می کنند، توقف داشته.

خامسا علاوه بر مراتب فوق خوشبختانه حاجی میرزا یحیی ناظر که فوقا اشاره شد، یوم قبل صراحتا اعتراف می نماید که آقازاده، محرک من بود و به من گفت زارعین خود را به شهر بخواهم که من هم به وسیله میرآخور خود، آنها را به شهر خواستم. با این حال راجع به آقازاده تا امری نرسد، اقدام نخواهد شد.»9

1- واقعه گوهرشاد، ص 81 به نقل از: علل سقوط شاه، ص 33.

2- حاج آقا حسین قمی (قامت قیام)، محمدباقر پورامینی، ص105.

3- واقعه گوهرشاد، اسماعیل رائین، ص 83.

4- خاطرات و مبارزات فلسفی، ص 86 چالش های روحانیت با رضاشاه، داوود امینی، سپاس، تهران، 1382، ص 197

5- حکایت کشف حجاب، موسسه قدر ولایت، ص 114.

6- واقعه گوهرشاد، ص 174.

7- همان

8- واقعه گوهرشاد، اسماعیل رائین، ص 191.

9- همان، ص 201