به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب خدیجه جمشیدی

  • الهام شریفی ذهابی، هادی عبدالله زاد*، محمدرضا گلپایگانی، خدیجه جمشیدی، میرامیر آغداشی، محمدرضا محمدحسینی آذر، شیرین فلاح پاکدل
    سابقه و هدف

    یکی از عوارض بیماری بتاتالاسمی، تجمع آهن به علت انتقال مکرر خون در این بیماران می باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر شلاتوری آلفا لیپوییک اسید بر سطح سرمی آهن و شاخص های خونی در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور انجام شد.

    مواد و روش ها

    22 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور به دو گروه دریافت کننده آلفا لیپوییک اسید (mg/d600) و دارونما تقسیم شدند و به مدت 8 هفته مکمل یا دارونما را مصرف نمودند؛ بعد از یک دوره شستشوی (washout) 3 هفته ای، به افرادی که قبلا مکمل مصرف می کردند این بار دارونما و افرادی که دارونما مصرف می کردند مکمل به مدت 8 هفته دیگر داده شد. در انتهای مطالعه، تغییرات سطح سرمی آهن، ظرفیت اتصالی کل آهن(TIBC)  و شاخص های خونی در بین دو نوع مداخله مقایسه شد.

    یافته ها

     سطح سرمی آهن، TIBC و شاخص های خونی در زمان مصرف مکمل تغییری پیدا نکرد (05/0>p). تغییرات شاخص های خونی، سطح سرمی آهن و TIBC در بین دو نوع مداخله نیز تفاوت معنی داری نداشت (05/0>p). تعدادگلبول های سفید در دوره مصرف دارونما در مردان بطور معنی داری افزایش یافت (04/0=p) و متوسط هموگلوبین گلبولی در دوره دارونما در کل افراد و در مردان کاهش معنی داری داشت (برای هر دو 02/0=p).

    نتیجه گیری

    در این مطالعه مکمل آلفا لیپوییک اسید در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور اثرات معنی داری بر سطح سرمی آهن، TIBC و شاخص های خونی نداشت. انجام مطالعات دیگر با تعداد بیماران بیشتر و زمان مداخله طولانی تر ضروری می باشد.

    کلید واژگان: بتا- تالاسمی, اضافه بار آهن, اسید تیوکتیک, کارآزمایی متقاطع}
    E .Sharifi, H .Abdolahzad*, MR .Golpayegani, Kh. Jamshidi, M.Aghdashi, MR. Mohammad Hoseiniazar, Sh. Falah
    Background and Objectives

    Accumulation of iron is the most common consequences of repeated blood transfusions in β-thalassemia major patients. Iron chelating effects of alpha-lipoic acid have been reported by several studies. The aim of this study was to investigate effects of supplementation with alpha-lipoic acid, as a chelator, on serum iron and hematological indices in these patients.

     Materials & Methods

    Twenty-two β-thalassemia major patients were selected to receive 600 mg alpha-lipoic acid or placebo capsules for 8 w. After a 3-week washout period, order of intervention was replaced as patients who previously received placebo were administered the supplement vise versa for another 8 w. At the end of the study, changes in serum iron, total iron binding capacity and hematological parameters between the treatments were assessed.

    Results

    Serum concentrations of iron and total iron binding capacity and hematological parameters did not change within the supplementation (p > 0.05). Changes in iron, total iron binding capacity and hematological indices were not significantly different between the two interventions (p > 0.05). White blood cell counts in placebo use increased significantly in males (p = 0.04). The mean corpuscular hemoglobin in placebo patients decreased significantly in all patients and males (p = 0.02 for both).

    Conclusion

    Results of this study revealed that alpha-lipoic acid supplementation included no beneficial effects on iron, total iron binding capacity and hematological indices in β-thalassemia major patients. Further studies with more participants and longer times are indispensable.

    Keywords: Beta-thalassemia, Iron overload, Thioctic acid, Cross-over study}
  • ستار رضایی، بهزاد کرمی متین، علی کاظمی کریایی، خدیجه جمشیدی، علیرضا زنگنه، مسلم صوفی*
    زمینه
    بهداشت و درمان یکی از مهم ترین بخش ها در توسعه هر کشوری است و توزیع نابرابر منابع در این بخش باعث کاهش سطح توسعه می شود. هدف این مطالعه بررسی دسترسی فیزیکی و درجه برخورداری از منابع بهداشت و درمان در شهرستان های 5 استان غربی کشور شامل کرمانشاه، کردستان، ایلام، لرستان و همدان با استفاده از روش تاکسونومی عددی در سال 1391 است.
    روش ها
    جامعه مورد مطالعه 51 شهرستان استان های غربی در سال 1391 بود. وضعیت برخورداری این شهرستانها با استفاده از 23 شاخص بهداشت و درمان و با استفاده از روش تاکسونومی عددی مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها از سالنامه های مرکز آمار استان های مورد مطالعه به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای Excel وArc GIS انجام شد.
    یافته ها
    شهرستان های کرمانشاه و ثلاث باباجانی به ترتیب برخوردارترین (59/0F=) و محروم ترین (07/1F=) شهرستان ها از نظر دسترسی به خدمات بهداشت و درمان بودند. 50 درصد شهرستان های استان کرمانشاه، 40 درصد شهرستان های استان کردستان، 5/37 درصد شهرستان های استان ایلام، 40 درصد شهرستان های استان لرستان و در حدود 8/88 درصد شهرستان های استان همدان دارای وضعیت برخوردار و بسیار برخوردار هستند.
    نتیجه گیری
    شکاف زیادی در دسترسی به منابع بهداشت و درمان بین شهرستان های یک استان و همچنین بین 5 استان غربی کشور وجود دارد.
    کلید واژگان: دسترسی فیزیکی, بهداشت و درمان, تاکسونومی عددی}
    Satar Rezaei, Behzad Karami Matin, Ali Kazemi Karyani, Khadije Jamshidi, Alireza Zangenah, Moslem Soofi*
    Background
    The healthcare sector is one of the most important sectors in the development of each country, and the disparities in the distribution of health resources will reduce the level of development. The aim of this study was to examine the physical accessibility and degree of development in healthcare resources in the cities of five western provinces, including Kermanshah, Kurdistan, Ilam, Lorestan and Hamadan by numerical taxonomy method in 2012.
    Methods
    The study sample of this cross-sectional study included 51 cities of five Western provinces of Iran. The physical accessibility and degree of development of healthcare resources were evaluated by numerical taxonomy technique using 23 indicators of health resources. Data were obtained from the statistical yearbooks of provinces in 2012. The data analysis was done by Excel and Arc GIS software.
    Results
    The cities of Kermanshah and Salas-e-Babajani had the highest (F=0.59) and lowest (F=1.07) degree of development in terms of access to healthcare resources, respectively. Also, 50% of Kermanshah cities, 40% of Kurdistan cities, 37.5% of Ilam cities, 40% of Lorestan cities and about 88.8% of Hamadan cities were found to have good and very good status in access to healthcare services..
    Conclusion
    This study showed a large gap between the cities of one province and among the western provinces in access to healthcare resources.
    Keywords: Physical access, healthcare resources, numerical taxonomy}
  • خدیجه جمشیدی، حبیب الله قاسمی*، لایچنگ میائو

    سنگ های آذرین پساافیولیتی با ترکیب ریولیت/داسیت در داخل مجموعه افیولیتی پهنه سبزوار رخنمون دارند. ماهیت کالک آلکالن و آداکیتی پرسیلیس این سنگ ها پیش از این به اثبات رسیده است. این سنگ ها حاوی مقادیر نسبت های ایزوتوپی نخستین 87Sr/86Sr (70382/0 تا 70444/0) و Nd(t)ε (30/5+ تا 18/6+) مشابه با ترکیبات بازالت پشته میان اقیانوسی (MORB) هستند. این ویژگی های ایزوتوپی با ترکیبات آداکیتی حاصل از ذوب ورقه های اقیانوسی فرورانده شده سنوزوئیک مطابقت دارد. سن جایگزینی این سنگ ها در پهنه افیولیتی سبزوار از طریق سن سنجی U-Pb با روش SHRIMP II روی کانی زیرکن، حدود 48 میلیون سال به دست آمده است. نتایج نشان می دهد که ماگمای اولیه سازنده سنگ های آداکیتی پهنه سبزوار از ذوب بخشی یک منبع گارنت آمفبیولیتی یا اکلوژیتی حاصل از دگرگونی لیتوسفر اقیانوسی فرورانده شده سبزوار در ائوسن آغازین حاصل شده است. تبلور تفریقی ماگما از طریق جدایش بلوری آمفیبول، عامل اصلی در بروز ویژگی های آداکیتی برجسته تر در سنگ های تحول یافته تر (ریولیت ها) بوده است.

    کلید واژگان: سن سنجی ایزوتوپی, گنبد ریولیتی, داسیتی, آداکیت, سبزوار, پهنه ایران مرکزی}
    Khadije Jamshidi, Habibollah Ghasemi, Laicheng Miao

    The post-ophiolite igneous rocks with dacite/rhyolite composition outcropped in the ophiolitic complex of Sabzevar zone. The calc-alkaline and high silica adakitic nature of these rocks has been proved previously. The rocks display initial 87Sr/86Sr ratios and εNd(t) values of 0.70444 to 0.70382 and +5.30 to +6.18 respectively, as same as these values in MORB compositions. These isotopic signatures are corresponding to adakitic compositions derived from melting of the Cenozoic oceanic subducted slabs. The emplacement age of these rocks into the Sabzevar ophiolitic zone obtained about 48 Ma by SHRIMP II U–Pb method on separated zircons. The results show that parental magma of the Sabzevar adakitic rocks generated by partial melting of a garnet-amphibolite or eclogite source derived from metamorphism of Sabzevar subducted oceanic lithosphere in early Eocene time. Magma differentiation via amphibole fractionation was the main factor in the manifestation of more adakitic signatures in more-evolved rocks (rhyolites).

    Keywords: Isotopic age dating, Rhyolitic, dacitic domes, Adakite, Sabzevar, Central Iran}
  • خدیجه جمشیدی، حبیب الله قاسمی *، محمود صادقیان

    در نوار افیولیتی شمال غرب-غرب سبزوار، گنبدهای آداکیتی پرسیلیس متعددی با ترکیب ریولیت، داسیت، تراکی داسیت، تراکی آندزیت و آندزیت، متعلق به محدوده زمانی ائوسن فوقانی تا پلیوسن، مجموعه افیولیتی کرتاسه-پالئوسن، سنگ های آتشفشانی-رسوبی ائوسن و نیز در برخی موارد سنگ های رسوبی الیگوسن-میوسن را قطع کرده اند و تکه هایی از آنها را به صورت بیگانه سنگ دربر گرفته اند. اصلی ترین کانی های سازنده این سنگ ها شامل: پلاژیوکلاز و آمفیبول است که بافت های متنوع فلسیتی پورفیری، میکرولیتی پورفیری، غربالی، جریانی و گلومروپورفیری را به نمایش می گذارد. حضور حجم زیادی از قطعات تخریبی این گنبدها در کنگلومرای پلیوسن و نبود آنها در واحدهای تخریبی میوسن بیانگر بالازدگی و رخنمون یافتن آنها در سطح زمین در مرز زمانی میوسن-پلیوسن است. ماگمای سازنده این سنگ ها دارای سرشت آهکی-قلیایی و پرآلومین شاخص کمان های آتشفشانی است. در نمودارهای تقسیم بندی سنگ های آداکیتی نیز این سنگ ها در گروه آداکیت های پرسیلیس (HSA) جای می گیرد. نمودارهای چند عنصری بهنجارشده به مورب، گوشته اولیه و کندریت، بیانگر غنی شدگی این سنگ ها از عناصر نادر خاکی سبک و لیتوفیل بزرگ یون (LILE) و تهی شدگی آنها از عناصر نادر خاکی سنگین (HREE) است. تهی شدگی شدید از عناصر با شدت میدان بالا (HFS) مانند: Nb، P و Ti که از ویژگی های برجسته محیط های کمانی است، در این سنگ ها دیده می شود. بر اساس نمودارهای سنگ زادی، ماگمای آداکیتی سازنده این سنگ ها، از ذوب بخشی یک سنگ منبع اکلوژیتی یا گارنت آمفیبولیتی حاصل از دگرگونی ورقه اقیانوسی فرورانده شده نئوتتیس سبزوار به زیر لبه جنوبی پهنه البرز شرقی، به وجود آمده است. این ماگما در جریان صعود به ترازهای بالاتر و جایگزینی در نوار افیولیتی، متحمل فرآیندهای تبلور تفریقی همراه با هضم و آلایش پوسته ای (AFC) شده است. وجود بیگانه سنگ ها، خوردگی و عدم تعادل شیمیایی درشت بلور ها و بافت غربالی آنها و همچنین مقادیر نسبت های (Sr87/Sr86)i≈0.7045 در این سنگ ها از شواهد رخداد این فرآیندها است.

    کلید واژگان: سنگ شناسی, زمین شیمی, آداکیت, پساافیولیت, سبزوار, زون افیولیتی سبزوار}
    Khadijeh Jamshidi, Habibollah Ghasemi, Mahmoud Sadeghian

    Some high silica adakitic domes with rhyolite، dacite، trachy-dacite، trachy-andesite and andesite compositions belonging to upper Eocene-Pliocene، trending W-NW، intruded in to the Cretaceous-Paleocene ophiolitic complex، the Eocene volcano-sedimentary series and in some cases the Oligocene-Miocene sedimentary rocks، and enclose some fragments of these rocks as xenoliths. The most abundant minerals in these rocks are plagioclase and amphibole with various textures such as felsitic porphyric، microlitic porphyric، sieve، flow and glomeroporphyric. The presence of large volumes of detritic fragments of these adakitic domes in the Pliocene conglomerates and their absence in the Miocene detritus indicate uplifting and exposing of the studied domes in the earth surface in the Miocene-Pliocene interval. The parent magma of these rocks has calc-alkaline and per-aluminous nature which is characteristics of the arc volcanics. These rocks fall into the field of high-silica adakites (HAS) in classification diagrams. Enrichment in light rare earth elements (LREEs) and large ion lithophile elements (LILEs) and depletion in heavy rare earth elements (HREEs) are obvious in their MORB، primitive mantle and chondrite normalized spider diagrams. Strong depletion in HFSEs including Nb، Ti and P which is signature of arc volcanic، can be observed in these rocks. According to the petrogenetic diagrams، the parental magma of the rocks studied generated by partial melting of an eclogitic-garnet amphibolitic source derived from metamorphism of the Sabzevar Neotethyan subducted oceanic slab underneath the southern edge of the eastern Alborz zone. Also، the magma has been subjected to assimilation، fractional crystallization (AFC) and crustal contamination during ascend to higher levels and emplacement into the ophiolitic belt. The presence of the xenoliths، corrosion and chemical disequilibrium of the phenocrysts and their sieve textures and (Sr87/Sr86) i ≈0. 7045 in these rocks support the occurrence of these processes.

    Keywords: Petrology, Geochemistry, Adakite, Post, ophiolitic, Sabzevar, Ophiolitic Sabzevar zone}
  • حبیب الله قاسمی*، خدیجه جمشیدی
    سنگ های آلکالن بازیک قاعده سازند شمشک، عمدتا به شکل نفوذی و گاهی خروجی، در محدوده استان سمنان و به صورت پراکنده در بخش های مختلف زون البرز شرقی حضور دارند. ترکیب سنگ شناسی آن ها در نمونه های نفوذی، از الیوین گابرو تا مونزونیت و در نمونه های خروجی، الیوین بازالت است. جایگاه درون ورقه قاره ای تشکیل این سنگ ها در نمودارهای تکتونوماگمایی مختلف به تایید رسیده است. همچنین بررسی های ژئوشیمیایی و پتروژنتیکی، از نشات-گیری ماگمای والد این سنگ ها از ذوب بخشی10 تا 15 درصدی یک منبع گوشته ای غنی شده زیر لیتوسفر قاره ای با ترکیب گارنت لرزولیت حکایت دارند. ماگمای آلکالن مذکور در فشارهای بیش از 30-25 کیلوبار و از اعماق 100-90 کیلومتری منشا گرفته و در حین صعود و جایگزینی، توسط سنگ های پوسته قاره ای، متحمل آلایش پوسته ای اندکی شده است.
    کلید واژگان: سنگ های آلکالن بازیک, شمشک, البرز شرقی و ژوراسیک}
  • حبیب الله قاسمی، خدیجه جمشیدی
    در برخی از نواحی زون البرز، در قاعده ی سازند شمشک، یک سری گدازه ی بازالتی گزارش شده است. بررسی دقیق برونزدهای زمین-شناسی این سنگ ها در نواحی مختلف البرز شرقی نشان می دهد که رخداد این سنگ ها در اغلب مناطق اطراف شاهرود (قشلاق در خوش ییلاق) و دامغان (طزره، تالو و کلاته رودبار) از نوع نفوذی و به شکل سیل، دایک و استوک های کوچک و در برخی مناطق دامغان (چشمه علی و تویه دروار) و سمنان (شهمیرزاد) به صورت روانه بازالتی است. حضور آپاتیت، اسفن های اولیه و ثانویه و فلوگوپیت در نمونه های این مناطق، بیانگر بالا بودن میزان P و Ti و سرشت قلیایی ماگمای سازنده ی این سنگ هاست. نمودارهای تعیین سری ماگمایی و تکتونوماگمایی نیز، سرشت قلیایی و جایگاه درون ورقه ی قاره ای این سنگ های بازی را تایید می کنند. نمودارهای چند عنصری بهنجار شده به کندریت و گوشته ی اولیه، غنی شدگی از LREE و عناصر شدیدا ناسازگار و تهی شدگی از HREE را نشان می دهند. روند موازی طرح های تغییرات عناصر نادر خاکی نمونه ها، بیهنجاری مثبت سرب همراه با طرح های موجود در نمودارهای تغییرات عناصر ناسازگار و سازگار نسبت به یکدیگر، بیانگر خاستگاه واحد و نقش تبلور تفریقی همراه با هضم و آلایش پوسته ای، در شکل گیری ماگمای سازنده این سنگ هاست. بررسی های ژئوشیمیایی نشان می دهند که این ماگمای قلیایی، از ذوب بخشی با درجه ی پایین (%15-10) یک گوشته گارنت لرزولیتی غنی شده زیر لیتوسفر قاره ای، در یک محیط کششی درون ورقه ی قاره ای تشکیل شده است. این محیط، از نوع حوضه های کششی پشت کمان اولیه، در حاشیه ی قاره ای غیر فعال البرز در طول تریاس پایانی ژوراسیک آغازین بوده است.
    کلید واژگان: ژئوشیمی, سنگ شناسی, سنگ های بازی, شمشک, البرز}
    Basaltic lavas have been reported at the base of the Shemshak Formation in some areas of the Alborz zone. However, detail observations of geological outcrops in different areas in eastern Alborz show that these rocks in most aereas around Shahrood (e.g. Gheshlagh in Khosh Yeilagh area) and Damghan (e.g. Tazare, Talo and Kalate Rodbar) are intrusive as sill, dike and small stocks and in few areas of Damghan (e.g. Cheshmeh Ali and Toyedarvar) and Semnan (e.g. Shahmirzad) are basaltic flows. High contents of Ti and P and alkaline nature of parental magma, supported by presence of apatite, primary and secondary sphenes and phlogopite in these rocks. Identification diagrams of magmatic series and tectonic setting discrimination diagrams have been proved an alkaline nature and intracontinental setting for these rocks. Enrichment in LREE and highly incompatible elements and depletion in HREE are obvious in chondrite and primitive mantle normalized spider diagrams. Parallel trends in patterns of REE variations, Pb-positive anomaly associated with patterns of compatible versus incompatible elements variation diagrams, indicating an unique source for these igneous rocks and the main role of fractional crystallization in the evolution of magma, although, minor amounts of assimilation and contamination of magma by crustal rocks occurred too. Geochemical investigations indicate that this alkaline magma has been formed by low degrees partial melting (10-15 %) of an enriched subcontinental lithospheric garnet-lerhzolitic mantle in an extensional intracontinental environment. This environment was an extensional proto-back-arc basin located on the passive continental margin of Alborz during Late Triassic-Early Jurassic time.
    Keywords: Geochemistry, petrology, basic rocks, Shemshak, Alborz}
  • مهران کریمی، مهتاب اردویی، خدیجه جمشیدی
    تغذیه صحیح کودکان در 2 سال اول زندگی مهمترین عامل در تامین سلامت، رشد و نمو کودکان در سالهای آتی زندگی خواهد بود. تغذیه انحصاری با شیر مادر در 6 ماه اول زندگی، شروع تغذیه کمکی پس از 6 ماهگی همراه با شیر مادر و مصرف مولتی ویتامین از هفته دوم تولد و قطره آهن از 6 ماهگی و ادامه آن تا پایان و سالگی از مهمترین جنبه های تغذیه شیرخواران می باشد.
    کلید واژگان: شیر مادر, تغذیه تکمیلی, شیرخواران, آگاهی مادران}
سامانه نویسندگان
  • خدیجه جمشیدی مقدم
    جمشیدی مقدم، خدیجه
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال