مقالات رزومه محمدعلی جواهری
-
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال یازدهم شماره 2 (پاییز و زمستان 1401)، صص 121 -130گندم دوروم رقم تابان (لاین (DW-92-5 در سال زراعی 90-1389 در قالب چهل و دومین خزانه بین المللی گندم دوروم (42nd IDSN) دریافتی از مرکز بین المللی تحقیقات ذرت و گندم (CIMMYT) در دو ایستگاه تحقیقاتی دزفول و داراب مورد ارزیابی قرار گرفت و با میانگین عملکرد 7492 کیلوگرم در هکتار گزینش و به آزمایش مقایسه عملکرد مقدماتی در سال زراعی 91-1390 راه یافت. در این مرحله نیز لاین مذکور که با عملکرد 6976 کیلوگرم در هکتار نزدیک به عملکرد شاهد با میانگین عملکرد 7198 کیلوگرم در هکتاربود، انتخاب شد. در آزمایش مقایسه عملکرد پیشرفته لاین مورد نظر با میانگین عملکرد 7782 کیلوگرم در هکتار نسبت به شاهد رقم بهرنگ با عملکرد 7209 کیلو گرم در هکتار برتری نشان داده و مورد گزینش قرار گرفت. در آزمایش سازگاری لاین های گندم دوروم در اقلیم گرم جنوب کشور (ERDYT92-W) که طی دو سال زراعی 94-1392 و در چهار ایستگاه تحقیقاتی اهواز، داراب، دزفول و خرم آباد ، این لاین با میانگین عملکرد 6669 کیلوگرم در هکتار حدود 12 درصد برتر از شاهد رقم بهرنگ (با عملکرد 5935کیلوگرم در هکتار) بود. بررسی های کیفیت دانه نیز حاکی از آن بود که این لاین با 13/2 درصد پروتیین در گروه ارقام خوب قرار دارد. بررسی های آزمایش های تحقیقی - ترویجی در مزارع زارعین نیز برتری دو و 18 درصدی این لاین را در استان کرمان به ترتیب نسبت به شاهدهای بهرنگ و یاواروس و برتری 12 و 13درصدی آن را در استان سیستان وبلوچستان به ترتیب نسبت به شاهدهای شبرنگ و بهرنگ نشان داد. این رقم نسبت به بیماری های زنگ زرد و قهوه ای نیز مقاومت قابل قبولی از خود نشان داد. در کل با توجه به نتایج فوق الذکر لاین جدید به عنوان رقم تابان برای کشت در اقلیم گرم و خشک جنوب کشور از جمله استان های خوزستان، سیستان و بلوچستان، ایلام و مناطق گرم استان های کرمان، لرستان،کرمانشاه ،کهگیلویه و بویر احمد و فارس می باشد، معرفی شد.کلید واژگان: گندم, دوروم, رقم جدید, اقلیم گرم و خشک, تابان}A new durum wheat cultivar, Taban (DW-92-5) was initially introduced as a breeding line through 42ed International Durum Screening Nursery (42ed IDSN) received from the International Maize and Wheat Improvement Center (CIMMYT) and was evaluated in two research stations of Dezful and Darab in warm agro-climate zone of Iran. In this step, DW-92-5 (Taban) was selected for the further studies based on its high grain yield (7492 kgha-1). This line with 6976 kgha-1 average grain yield was close to Behrang as a control cultivar with 7198 kgha-1 in the regional preliminary yield trial in 2011-2012 cropping season. Line DW-92-5 had an average grain yield of 7782 kgha-1 in the advanced yield trials and was selected for the further evaluations. The regional elite yield trials was conducted in four stations of Ahvaz, Darab, Dezful and Khorramabad in 2013-14 and 2014-15. This line with 6669 kgha-1 had 12% higher yield than Behrang check cultivar with grain yield of 5935 kgha-1 and was selected as superior line based on its grain yield and yield stability. Taban also has high quality of semolina, high protein content (13.2%). The results of on-farm trials showed that this cultivar exhibited a 12% and 13% higher grain than Shabrang and Behrang, respectively, as local checks in Sistan and Baloochestan province as well as a 2% and 18% higher grain yield compared to Behrang and Yavarous as local checks in Kerman province. In total, based on its high grain yield, yield stability, quality of semolina and its good level of resistance to yellow and leaf rusts, line DW-92-5 was released as a new durum wheat cultivar with the name of “Taban” for warm agro-climate zone of Iran.Keywords: Durum wheat, new cultivar, Warm zone, Taban}
-
نشریه تحقیقات علوم زراعی در مناطق خشک، سال چهارم شماره 2 (پیاپی 8، پاییز و زمستان 1401)، صص 321 -331
انتخاب تاریخ کاشت و برداشت مناسب یکی از مهم ترین دلایل حصول کیفیت محصول و قند خوب در چغندرقند است. با توجه به این که چغندرقند مرحله رسیدگی فیزیولوژیکی مشخصی مانند غلات ندارد، لذا نمی توان تاریخ برداشت و تاریخ رسیدگی ریشه چغندر را به صورت دقیق بر اساس ظاهر مزرعه تعیین نمود. لذا به منظور بررسی اثر تاریخ های کاشت و برداشت بر عملکرد ریشه و برخی خصوصیات کیفی چغندرقند در منطقه بردسیر استان کرمان، آزمایشی بصورت اسپیلت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا گردید. فاکتور اصلی تاریخ کاشت بود که در دو سطح اعمال گردید. تاریخ کاشت اول در یکم اردیبهشت ماه و تاریخ کاشت دوم در 15 خردادماه صورت گرفت. فاکتور فرعی نیز تاریخ برداشت بود که از اول شهریورماه و طی 9 مرحله با فاصله حدود 15 روز به صورت تصادفی از کرت های مربوطه انجام شد. نتایج نشان داد که تاریخ برداشت های ششم، هفتم، هشتم و نهم در تاریخ کاشت اول بیشترین عملکرد ریشه را با بیش از 50 تن داشتند. تاریخ برداشت های اول و دوم در تاریخ کاشت دوم بیشترین میزان قند ملاس ریشه را به خود اختصاص دادند. هم چنین تاریخ برداشت های ششم، هفتم، هشتم و نهم در تاریخ کاشت اول بیشترین میزان عملکرد شکر سفید را با بیش از 8 تن در هکتار به خود اختصاص دادند. لذا با توجه به خطر یخبندان پاییزه و از طرفی برنامه ریزی جهت حمل محصول به کارخانه قند، تاریخ کاشت اول اردیبهشت و تاریخ برداشت 15 آبان ماه برای چغندرکاران این منطقه قابل توصیه می باشد.
کلید واژگان: بردسیر, عملکرد شکر سفید, قند ملاس, قند ناخالص}IntroductionPlanting date is one of the most influential factors in determining sugar beet yield and quality. Due to its effect on the length of plant growth period, i.e. the number of growth days received by the plant, planting date has a significant impact on crop yield and is one of the most influential and decisive factors in agricultural production. The selection of the harvest date is one of the pillars of vintage quality and sugar yield in sugar beets. However, it is difficult to define the harvest date and, more precisely, the maturity date of beet roots in a precise and absolute manner. Indeed, there are various stages and degrees of maturity based on environmental and climatic conditions such as temperature, precipitation, latitude, and others. Because sugar beet lacks a distinct physiological ripening stage, similar to cereals. Due to the effect of farm management, particularly the application of planting and harvesting dates, on the yield and quality of sugar beet, it is necessary to plan carefully in order to determine the optimal planting and harvesting dates for this crop in each region. Due to the risk of autumn frost and the necessity of transport planning to the sugar factory, farm management is crucial. On the basis of this information, the first harvest date should be determined, which has a suitable and acceptable yield of white sugar, and the product should be harvested and transported to the sugar factory as soon as possible.
Materials and MethodsTo determine the effect of planting and harvesting dates on root yield and certain quality characteristics of sugar beet in the Bardsir region of Kerman province, a split -plot randomized complete block experiment with four replications was conducted. The main factor was the sowing date, which was applied at two levels: The first sowing date was April 21 and the second was June 5. The sub-factor was the harvesting date, which began on August 23 and occurred in nine stages with a 15-day interval in the relevant plots.
Results and DiscussionThe results revealed that the sixth, seventh, eighth, and ninth harvesting dates in the first sowing date produced the highest root yield, and only in these four treatments the root yield reached more than 50 tons per hectare. The treatments of three first, second, and third harvest dates on the first sowing date and three fifth, sixth, and seventh harvest dates on the second sowing date produced the most nitrogen in the roots. The greatest amount of root molasses sugar was found in the first and second harvest dates on the second sowing date; in these treatments, the amount of root molasses sugar exceeded 5.8%. Also, the greatest amount of gross sugar was assigned to the fifth, sixth, seventh, eighth, and ninth harvests on the date of first sowing, and the amount of gross sugar in these five treatments exceeded 18%. In addition, the sixth, seventh, eighth, and ninth harvest dates had the highest white sugar yield on the first planting date. Due to the risk of autumn frosts and, on the other hand, transport planning to the sugar factory and farm management, it is necessary to harvest immediately if the desired white sugar yield is achieved.
ConclusionAccording to the findings of this study, delay in planting sugar beet increased root impurities and decreased root sugar yield and percentage. Also, with the delay in harvesting for both planting dates, root impurities decreased and the proportion of crude sugar increased, resulting in a greater disparity between molasses and crude sugar and an increase in pure sugar. Due to the risk of autumn frosts and the need to transport the crop to the sugar factory, it is recommended that beet growers in this region plant on May 1 and harvest on November 15.
Keywords: Bardsir, molasses sugar, Sugar content, white sugar yield} -
نشریه تحقیقات علوم زراعی در مناطق خشک، سال چهارم شماره 2 (پیاپی 8، پاییز و زمستان 1401)، صص 547 -557
به منظور بررسی اثرات کودهای فسفر و پتاسیم بر کاهش سمیت آرسنیک و رشد دو رقم ریحان، آزمایشی به صورت طرح فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی انجام شد. عوامل مورد مطالعه دو رقم بذر شامل رقم اصلاح شده کشکنی لولو و توده بومی زابل به عنوان عامل اول و انواع کود شامل: سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم هر کدام در سه سطح 50، 150 و 250 میلی گرم فسفر و پتاسیم بر کیلوگرم خاک به عنوان عامل دوم در نظر گرفته شدند. سولفات آرسنیک نیز در مقدار ثابت 15 میلی گرم آرسنیک بر کیلوگرم خاک به تمام گلدان ها اضافه شد. صفات رویشی اندازه گیری شده شامل ارتفاع بوته، تعداد شاخه جانبی، تعداد برگ، وزن تر اندام های هوایی و سطح برگ بود. همچنین غلظت فلز سنگین آرسنیک در اندام های هوایی گیاهان اندازه گیری شد. نتایج تاثیر معنی دار رقم را بر ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، تعداد و طول شاخه جانبی، وزن تر و سطح برگ در سطح 1 درصد نشان داد. در تمام صفات رشدی گیاه، رقم محلی تفاوت معنی داری با رقم اصلاح شده داشت. افزودن آرسنیک باعث کاهش خصوصیات رشدی و افزایش غلظت آرسنیک در اندام های گیاه شد. بررسی رابطه بین فسفر و آرسنیک نشان داد که در هر دو رقم با افزایش میزان فسفر از غلظت آرسنیک در بخش هوایی کاسته می شود. در برهمکنش بین آرسنیک و پتاسیم نیز بالاترین میزان آرسنیک در بخش هوایی در پایین ترین سطح پتاسیم به کار رفته مشاهده شد.
کلید واژگان: آزمایش گلدانی, صفات کمی, فلزات سنگین, کودهای شیمیایی}IntroductionArsenic is toxic to plants and accumulates in minute quantities within the majority of species. The amount of arsenic absorbed by a plant is contingent upon its source and solubility (Gonzalez et al., 2021). Arsenic mobility and availability are strongly influenced by soil type, pH, and the use of chemical fertilizers such as phosphorus and potassium. Arsenic and phosphorus share chemical similarities and compete for carrier and membrane carrier absorption (Taati et al., 2021). Basil was chosen for this study due to its rapid growth and ability to absorb contaminants such as heavy metals.This study's objective was to use phosphorus and potassium fertilizers to reduce the toxicity of arsenic and optimize basil growth in arsenic-contaminated soils. The effects of varying concentrations of arsenic, phosphorus, and potassium, as well as their interactions, on arsenic toxicity, crop growth, phosphorus and potassium uptake, and arsenic accumulation in two basil cultivars were investigated.
Materials and MethodsThis study was conducted in the greenhouse of the University of Zabol during the winter of 2013 and the spring of 2014. Two seed cultivars, Keshkeni Luvelou and landrace of Zabol, constituted the first factor, while types of fertilizers, including 50, 150, and 250 mg of phosphorus and potassium per kg of soil for triple superphosphate and potassium sulfate, constituted the second factor. Arsenic sulfate was added to all containers at a constant rate of 15 mg per kilogram of soil. Plant height, number of lateral branches, number of leaves, fresh weight of shoots, and arsenic concentration in plant shoots were measured. The number of leaves per plant, the number of lateral branches per plant, the height of the plant, the diameter of the main stem, the length of the roots, and the fresh weight of the plant were also measured. After harvesting the plants, they were separated into shoots and roots, dried, and weighed. To measure the heavy metal arsenic, plant samples were dried and ground using the dry digestion method. The arsenic concentration in the extract was determined using atomic absorption spectrometry.
Results and DiscussionResults indicated a 1 percent level of significance for cultivar effects on plant height, number of leaves per plant, number and length of lateral branches, fresh weight, and leaf area. In all growth-related characteristics, the local cultivar differed significantly from the modified cultivar. The addition of arsenic decreased plant growth and increased arsenic concentration in plant organs. The study of the relationship between phosphorus and arsenic revealed that in both cultivars studied, the concentration of arsenic in the shoot decreased as the amount of phosphorus increased. In the interaction between arsenic and potassium, the most arsenic was found in the aerial portion at the lowest potassium concentration. The landrace of Zabol grew better than the modified cultivar due to its adaptation to the local environment. The results of the control treatment on both cultivars revealed that only the addition of arsenic at a concentration of 15 mg/kg soil can inhibit plant growth in comparison to other fertilizer applications. This could be due to the absence of heavy metal contamination in the region, as studies have shown that arsenic can cause stress in plants and inhibit their growth. It can be said that the interaction of phosphorus and potassium with arsenic in other treatments mitigates the negative effect of arsenic on the landrace, whereas the modified cultivar exhibited a type of growth stimulation.
ConclusionBy acting on arsenic absorption, phosphorus and potassium fertilizers can reduce the concentration of this substance in plant food, thereby reducing the risk of toxicity. In the interaction between phosphorus and arsenic, as the amount of phosphorus used increased, the concentration of arsenic in the plant's shoots decreased, indicating competition for absorption. At low phosphorus and potassium levels, soil arsenic uptake increased. Landrace of Zabol was superior to breeding cultivar in the majority of vegetative traits, which can be explained by the greater compatibility of breeding cultivar with regional conditions. Landrace of Zabol absorbed less arsenic in the control treatment; however, arsenic had a significantly negative effect on the growth of this cultivar compared to other treatments. In contrast to the landrace, in the control treatment of Keshkeni Luvelou, low concentrations of arsenic stimulated plant vegetative growth.
Keywords: Chemical fertilizers, heavy metals, Pot experiment, Quantitative traits} -
به منظور بررسی اثرات روش های مختلف کشت بر خصوصیات کمی و کیفی محصول چغندرقند در قطعات کوچک (نظام های خرده مالکی)، تحقیقی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در ایستگاه تحقیقات چغندرقند مهندس مطهری واقع در کرج و مرکز تحقیقات کشاورزی استان کرمان طی سال های 1388 و 1389 اجرا شد. تیمارهای مورد بررسی شامل کشت سنتی (درهمپاش)، کشت با بذرکار جاندیر با فاصله ردیف 50 سانتی متر، کشت با بذرکار نیوماتیک با فاصله ردیف 50 سانتی متر، کشت با بذرکار دستی تک ردیفه با فواصل ردیف 30، 40 و 50 سانتی متر در زمین صاف و بدون ایجاد جویچه و پشته (فارو) و کشت با بذرکار دستی تک ردیفه با فواصل ردیف 40 و 50 سانتی متر بر روی پشته بود. لازم به ذکر است که در حال حاضر فاصله خطوط کشت در مزارع بزرگ که از بذرکارهای چند ردیفه استفاده می شود، 50 سانتی متر است. نتایج نشان داد که تیمارهای مورد بررسی و روش های مختلف کشت بر روی صفات کمی محصول ازجمله تراکم بوته در واحد سطح، عملکرد ریشه، عملکرد شکر و شکرسفید تاثیر معنی دار ولی بر صفات کیفی و ناخالصی های ریشه تاثیر معنی دار نداشت. در هر دو منطقه کمترین عملکرد ریشه و قند با کشت سنتی (شاهد آزمایش) تولید شد. در کرج کشت با بذرکار دستی یک ردیفه با فاصله ردیف 40 سانتی متر و در کرمان کشت با بذرکار دستی یک ردیفه با فاصله ردیف 30 سانتی متر بیشترین عملکرد ریشه و شکرسفید را نشان داد. تاثیر مکان بر بیشتر صفات کمی و کیفی معنی دار، ولی بر ناخالصی های ریشه تاثیر معنی دار نداشت. با توجه به تحلیل داده های به دست آمده می توان نتیجه گیری کرد که در نظام های خرده مالکی و قطعات کوچک، می توان با ایجاد فاصله خطوط کمتر کشت نسبت به اراضی بزرگ و متعاقبا با ایجاد تراکم بوته بیشتر و سطح پوشش یکنواخت تر با استفاده از دستگاه های کوچک، کارایی مصرف نهاده ها را افزایش داد.
کلید واژگان: بذرکار تک ردیفه, چغندرقند, کشت سنتی, کشت مکانیزه, مزارع کوچک} -
کاشت زعفران (Crocus sativus L) به عنوان ارزشمندترین گیاه و گران ترین ادویه موجود در دنیا ، به دلیل کارایی بیشتر مصرف آب در مناطق نیمه خشک از اهمیت زیادی برخوردار است. استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی با در نظرگیری هم زمان عوامل مختلف موثر بر رشد زعفران بهترین و کم هزینه ترین روش جهت شناسایی مناطق مستعد کاشت زعفران است. پژوهش حاضر طی سال های 1396 الی 1398 به منظور پهنه بندی و شناسایی مناطق مستعد کاشت زعفران در استان کرمان انجام گردید. برای این پژوهش از داده های روزانه 13 ایستگاه سینوپتیک در طی سال های 1377 تا 1397 استفاده شد پس از بررسی همگنی داده ها اقدام به تهیه لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی گردید. لایه های مورد مطالعه شامل ارتفاع، شیب، یخبندان، بارندگی، دماهای بیشینه و کمینه مطلق و احتمال وقوع دمای کمتر از پنج درجه در آبان ماه بوده که برای هر ایستگاه محاسبه و نقشه تغییرات آن ترسیم گردید. نقشه شیب نیز از مدل رقومی ارتفاع استخراج گردید. پس از وزن دهی لایه های فوق با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی نقشه پهنه بندی نهایی در محیط ARC-GIS تهیه گردید. نتایج نشان داد که مناطق جنوبی و شرق استان مناسب کاشت زعفران نمی باشند بلکه مناطق مستعد کشت زعفران متمرکز بر بخش های کوهپایه ای شهرستان های بافت، بردسیر، زرند و شهربابک می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده شهرستان های کهنوج، منوجان، جنوب شهرستان جیرفت، شرق شهرستان بم و جنوب شهرستان بافت جزء مناطق نامناسب بوده که حدود 59 درصد مساحت استان را تشکیل می دهند. همچنین 15 درصد مساحت استان در پهنه متوسط و 16 درصد در پهنه مناسب طبقه بندی شدند. مناطق بسیارمناسب نیز حدود 10 درصد از سطح کل استان را شامل می شوند.
کلید واژگان: دماهای بحرانی, سیستم اطلاعات جغرافیایی, زعفران}Saffron (Crocus sativus L) is an expensive and highly valuable plant recognized globally for its many medicinal properties and low water demand. Hence, the development of saffron farms in semiarid regions has received much attention as it increases water use efficiency (WUE) in such water-deficient areas. Considering the different factors involved in saffron growth and yield, the geographical information system (GIS) is the best and most cost-effective method to identify areas potentially favorable to saffron cultivation. The current study aimed at zoning the land area favorable to saffron cultivation in Kerman Province was conducted over the period 2017-2019. The required daily data were collected from 13 synoptic stations recorded during the years 1998 to 2016, which were subjected to the homogeneity test before the relevant GIS information layers including altitude, slope, frost, rainfall, absolute maximum and minimum temperatures, and probability of temperatures below 5º Celsius in November were prepared. Subsequently, the relevant variograms were drawn. Also, the slope map was extracted using the digital elevation model. Finally, weights were assigned to the above layers using the Analytical Hierarchy Process (AHP) technique, and the final zoning map was prepared in ArcMap. The map thus prepared revealed that the southern and eastern stretches of the province were not suitable for saffron cultivation while the more favorable areas were located at the foothills in Baft, Bardsir, Zarand, and Shahrbabak towns. Moreover, Kahnuj, Manojan, southern parts of Jiroft, eastern stretches of Bam, and southern stretches of Baft, accounting for around 59% of the total provincial land area, were recognized as unfavorable to saffron cultivation. The remaining lands of the total provincial area were classified as follows: 15% relatively suitable, 16% suitable, and about 10% highly suitable for saffron cultivation.
Keywords: Critical temperatures, GIS, Saffron} -
در شهرستان ارزوییه کاشت غالب گندم منطقه رقم چمران به منظور تولید نان و رقم یاوارس به عنوان گندم دوروم می باشد. با توجه به معرفی ارقام جدید، ضروری است تا ارقام دیگر در صورت داشتن برتری بر ارقام رایج، به کشاورزان معرفی گردند. در این آزمایش عملکرد 11 رقم گندم نان (Triticum aestivum) و گندم دوروم (Triticum turgidum var. durum) (رقم چمران به عنوان شاهد به همراه ارقام شوش، پارسی، سیوند، سیروان، چمران2، شبرنگ، افلاک، بهرنگ، بهاران، مهرگان) در منطقه گرم ارزوییه در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و در دو سال از نظر عملکرد و اجزای عملکرد با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج نشان داد بین عملکرد دانه با وزن هزار دانه و تعداد دانه در سنبله همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد. ارقامی (مانند شبرنگ) که عملکرد دانه بالایی از خود نشان دادند، تعداد دانه در سنبله و وزن هزار دانه بیشتری هم داشتند. همچنین وزن هزار دانه با تعداد دانه در سنبله و طول سنبله همبستگی منفی و معنی داری را نشان داد. تعداد دانه در سنبله با طول سنبله نیز همبستگی مثبت و معنی داری در سطح یک درصد نشان داد. همچنین رقم شبرنگ با عملکرد 8/04 تن در هکتار بیشترین و رقم چمران با عملکرد 6/32 تن در هکتار کم ترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. رقم بهرنگ با وزن هزار دانه 46 گرم بیشترین وزن هزار دانه را داشت. با توجه به نتایج این تحقیق توصیه می گردد رقم دوروم شبرنگ جایگزین ارقام مرسوم دوروم (یاوارس) گردد. همچنین پیشنهاد می گردد ارقام گندم نان مهرگان و پارسی نیز جایگزین رقم گندم (نان) چمران در منطقه ارزوییه گردند.
کلید واژگان: ارتفاع بوته, شبرنگ, ضرایب همبستگی, عملکرد, مهرگان}IntroductionOrzuiyeh city (one of Kerman province's warm regions) is known as the center of wheat production in Kerman province. Wheat is one of the main crops in the region, which plays an important role in providing food for the people and the economy of the region. The high area under wheat cultivation in this city is the most important source of income for farmers. Wheat is primarily sown in Orzuiyeh for bread production using the Chamran cultivar and durum wheat production using the Yavaros cultivar. Due to the introduction of new cultivars, additional cultivars must be introduced to farmers if they outperform conventional cultivars.
Materials and MethodsThe yield of 11 bread wheat (Triticum aestivum) and durum wheat (Triticum turgidum var. Durum) cultivars (Chamran, Shoosh, Parsi, Sivand, Sirvan, Chamran-2, Shabrang, Aflak, Behrang, Baharan, and Mehregan) was evaluated in the hot zone Orzuiyeh in this experiment. The cultivars were compared on yield and performance components over a two-year period using a randomized complete block design with three replications. Each cultivar was planted in six 6-meter lines with a line spacing of 20 cm and the distance between replicates was considered one meter. The amount of fertilizer used was done according to the experiments and according to the needs of the farm soil based on the recommendations of the soil and water department. The first irrigation was done immediately after planting by sprinkling method and according to the custom of the field. Operations and weed control were performed manually (weeding) in the same way on all plots. After physiological maturation of cultivars, harvest was performed in each plot from four middle lines and after removing half a meter from both sides of each line. Grain yield for each treatment was calculated based on the total area of plot harvest and after threshing. Then, based on the obtained data, the analysis of variance of the data was performed in the year. After Bartlett test results, composite analysis of variance was performed by SAS software and mean comparison was performed by LSD method and the results were interpreted.
Results and discussionThere was a positive correlation between grain yield, 1000- Grain weight, and Grain per spike. Shabrang, for example, had a higher Grain density per spike and 1000- Grain weight. Additionally, the 1000- Grain weight correlated negatively and statistically significantly with the number of Grains per spike and spike length. At the 1% level, there was also a positive and significant correlation between the number of Grains per spike and the spike length. Additionally, Shabrang cultivar produced the most grain per hectare (8.04 tons), while Chamran cultivar produced the least grain per hectare (6.32 tons). A thousand Behrang cultivar Grains weighed 46 g. Shabrang cultivars typically had 57 se Grains per spike, while Behrang cultivars typically had 39 Grains per spike. Parsi, Shoosh, and Sirvan cultivars, on the other hand, had the longest spikes at 10.7 and 10.4 cm, respectively, while Behrang cultivar had the shortest spikes at an average of 8.1 cm. The Parsi and Aflak cultivars grew to the greatest heights of 101.3 and 99.3 cm, respectively, while the Behrang and Baharan cultivars grew to the smallest heights of 92 and 91.6 cm, respectively.
ConclusionThe Durum Shabrang cultivar should be used in place of the conventional Durum (Yavaros) cultivars, according to the findings of this study. Additionally, Mehregan and Parsi bread wheat cultivars are recommended for use in the Orzuiyeh region in place of Chamran bread wheat cultivars.
Keywords: Correlation coefficients, Mehregan, Plant height, Shabrang, Yield} -
Bread wheat cultivars Chamran, Chamran2, and Sirvan are the dominant cultivars in Kerman province's warm regions. Due to their obsolescence and lack of purity, farmers are dissatisfied with the performance of common cultivars. Therefore, if the new cultivars outperform the conventional cultivars in terms of yield, they should be used to replace the conventional cultivars. The quantitative yield of 12 bread wheat cultivars was determined quantitatively in this experiment using a randomized complete block design with three replications. At a 5% probability level, the combined analysis of variance revealed that the year effect was significant for 1000-seed weight, plant height, and spike length. Additionally, at a 5% probability level, there is a significant difference between cultivars in terms of grain yield, 1000-seed weight, plant height, and spike length, indicating a genetic difference between cultivars. Sarang cultivar produced the most grain (7191.33) kg/ha, while the Chamran cultivar produced the least grain (6376.50 kg/ha). Sarang cultivar averaged 46.6 grams per 1000 seeds, while Shush cultivar averaged 35.1 grams per 1000 seeds. The Mehregan, Sirvan, and Tirgan cultivars, on the other hand, had the longest spikes at 10.16, 10.06, and 10 cm, respectively, while the Chamran2 cultivar had the shortest spikes at an average of 7.46 cm. The Chamran cultivar reached a height of 104.16 cm, while the Chamran2 and Aflac cultivars reached 94.33 and 94.16 cm, respectively. According to the findings of this study, Sarang, Shush, Khalil, and Tirgan wheat cultivars should be used in place of older and conventional cultivars in warm areas of Kerman province, depending on available facilities.Keywords: New cultivars, Plant height, Spike, warm regions, Yield}
-
لذا در این پژوهش 13 رقم گندم نان شامل الوند، بک کراس روشن، پیشتاز، ارگ، تایگر، سیروان، فلامنکو، امید، اروم، حیدری، میهن، چمران2 و ناتاشا در چارچوب بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی کرمان و به مدت دو سال ارزیابی گردیدند. پس از انجام آزمون بارتلت اقدام به تجزیه واریانس مرکب توسط نرم افزار SAS و انجام مقایسه میانگین به روش دانکن در سطح 5 درصد و سپس تفسیر نتایج حاصل گردید. نتایج نشان داد ارقام حیدری، میهن، اروم و ارگ به ترتیب با میانگین عملکرد 6300، 6263، 5546 و 5257 کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین عملکرد دانه بودند. همچنین ارقام چمران2، سیروان و تایگر با میانگین عملکرد 4488، 4566 و 4668 کیلوگرم در هکتار کمترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. از طرفی ارقام امید و پیشتاز با وزن هزار دانه 24/44 و 04/44 گرم بیشترین و ارقام فلامنکو و تایگر به ترتیب با وزن هزار دانه 49/37 و 73/36 گرم کمترین وزن هزار دانه را داشته اند. رقم چمران2 با 83/39 کمترین تعداد دانه در سنبله را دارا بود. رقم امید با 107 سانتی متر بیشترین ارتفاع بوته و ارقام میهن و تایگر به ترتیب با 81 و 83/79 سانتی متر کمترین ارتفاع بوته را دارا بودند. با توجه به نتایج این تحقیق (خصوصا از نظر عملکرد، زودرسی و پاکوتاهی) توصیه می گردد ارقام حیدری و میهن جهت کاشت جایگزین ارقام مرسوم و قدیمی در مناطق سرد استان کرمان گردند.
کلید واژگان: ارتفاع بوته, جایگزین, گندم نان, منطقه سرد}13 bread wheat cultivars, including Alvand, Back Cross Roshan, Pishtaz, Arg, Tiger, Sirvan, Flamenco, Omid, Orum, Heydari, Mihan, Chamran 2 and Natasha varieties, were evaluated for two years in a completely randomized block design with three replications in the research center of Kerman agricultural education. After running the Bartlett test, composite analysis of variance was performed by SAS software and Duncan's mean comparison was performed at the 5% level, and then the results were interpreted. The results showed that Heidari, Alvand, Orum and Arg cultivars had the highest grain yield with average yields of 6300, 6263, 5546 and 5257 kg / ha, respectively. Also, Chamran 2, Sirvan and Tiger cultivars with average yields of 4488, 4566 and 4668 kg / ha had the lowest grain yields. On the other hand, Omid and Pishtaz cultivars with a weight of 44.24 and 44.04 gr per thousand seeds had the highest, while Flamenco and Tiger cultivars with a weight of 37.49 and 36.73 gr had the lowest weight of a thousand seeds, respectively. Chamran 2 cultivar with 39.83 had the lowest number of seeds per spike. Omid cultivar with 107 cm had the highest plant height and Mihan and Tiger cultivars had the lowest plant height with 81.00 and 79.83 cm, respectively. According to the results of this study (especially in terms of yield and dwarfness), Heydari and Mihan cultivars should be used to replace conventional and old cultivars in Kerman province's cold areas.
Keywords: Bread Wheat, Cold area, Plant height, Replace} -
کم آبی مهم ترین عامل محدودکننده ی تولید چغندرقند در مناطق خشک و نیمه خشک دنیا از جمله ایران است. استفاده از روش پهنه بندی اقلیمی-زراعی، که همزمان فاکتورهای مختلف موثر بر رشد چغندر قند را در نظر میگیرد، مناسبترین و سریع ترین روش جهت تعیین مناطق مستعد به کشت این گونه گیاهی می باشد. در این تحقیق ابتدا با استفاده از آمار بلند مدت هواشناسی احتمال وقوع هر مرحله رشدی و دماهای آستانه بدست آمد. سپس از معادلات گرادیان سه بعدی برای پهنه بندی عوامل در سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج نشان داد در مناطق جنوبی و شرق استان کرمان تاریخ کاشت مناسب اول تا بیستم آبان می باشد. اما برای جنوب شهرستان بافت تاریخ دهم مهر ماه تا اول آبان برای کاشت مناسب است. برای قسمت های وسیعی از شهرستان های رفسنجان، سیرجان، زرند و بردسیر تاریخ کاشت بیستم شهریور تا دهم مهرماه مناسب است. در مورد تاریخ برداشت چغندر قند برای مناطق جنوبی استان کرمان پانزدهم اردیبهشت تا اول خرداد بدست آمد. این مناطق بدلیل محدودیت های دمایی از طول دوره رشد کمتری نسبت به نواحی مرکزی برخوردار بوده اند. با این حال این مناطق درصد روزهای مناسب رشد و همچنین GDD بیشتری نسبت به نواحی مرکزی داشته اند. بنظر می رسد مناطق جنوبی استان شامل شهرستان های منوجان، جیرفت، ارزوییه و عنبرآباد که با احتمال کمتر از 30 درصد با خطر بهاره شدن و ساقه دهی روبرو می باشند کاملا مناسب کاشت چغندرقند پاییزه هستند.کلید واژگان: بهاره شدن, تاریخ کاشت, پهنه بندی, چغندرقند, کاشت پاییزه}Water scarcity is of most important limiting factor of sugar beet production in arid and semi-arid world, like Iran. Due to the lack of autumn cultivation of sugar beet in Kerman province, using Agro-climate zoning, concerning various affecting factors on the growth of sugar beets is of the best and lowest-cost method for identification of prone areas for this crop species. In this study, using long-term weather data, occurrence probability of threshold temperatures and developmental stage were calculated. Due to influence of altitude on temperature variables, three-dimensional gradient equations were used for mapping of these factors in geographical information system. The results showed that in the South and east parts of Kerman province, the optimum planting date is the late of October and first days of November. But for the southern of Baft city, first half of October is suitable for planting. For a large parts of the cities of Rafsanjan, Sirjan, Zarand and Bardsir, appropriate planting date was obtained on second half of September. For southern of Kerman province, mid-May is determined of harvest date. Due to temperature limitations, length of growth seasons in these regions are less than central parts. However, these regions have more GDD and appropriate growth days than central parts. It seems that the southern regions of the province, including the cities of Manoujan, Jiroft, Arzuiyeh and Anbarabad with less than 30% probability of vernalisation risk and stemming are quite perfect for sugar beet autumn cultivation.Keywords: Vernalization, Sowing date, zoning, Sugar beet, Autumn cultivate}
-
نشریه یافته های تحقیقاتی در گیاهان زراعی و باغی، سال هشتم شماره 2 (پاییز و زمستان 1398)، صص 311 -320
گندم دوروم رقم آران (لاین (DW-91-6 در سال زراعی 89-1388 در قالب چهل و یکمین خزانه بین المللی گندم دوروم (41th IDYN) دریافتی از مرکز بین المللی تحقیقات ذرت و گندم (CIMMYT) در دو ایستگاه تحقیقاتی اقلیم گرم و خشک جنوب کشور (خرم آباد و داراب) مورد ارزیابی قرار گرفت و با میانگین عملکرد 6369 کیلوگرم در هکتار گزینش و به آزمایش مقایسه عملکرد مقدماتی مشترک در سال زراعی 90-1389 راه یافت. در این مرحله نیز لاین مذکور با عملکرد 7183 کیلوگرم در هکتار انتخاب شد. در آزمایش مقایسه عملکرد پیشرفته نیز لاین مورد نظر با میانگین عملکرد 7172 کیلوگرم در هکتار نسبت به شاهد رقم بهرنگ با عملکرد 7068 کیلوگرم در هکتار برتری نشان داده و برای مرحله بعد برنامه اصلاحی گندم دوروم انتخاب شد. در آزمایش سازگاری لاینهای گندم دوروم در اقلیم گرم جنوب کشور (ERDYT91-W) که طی دو سال زراعی 93-1391 و در چهار ایستگاه تحقیقاتی مناطق گرم و خشک جنوب کشور شامل اهواز، داراب، دزفول و خرمآباد اجرا شد، این لاین با میانگین عملکرد 7660 کیلوگرم در هکتار حدود 9 درصد برتر از شاهد رقم بهرنگ (با عملکرد 7021 کیلوگرم در هکتار) بود. بررسیهای متعدد کیفیت دانه نیز حاکی از آن بود که از نظر کیفیت سمولینا، این لاین با 13/6 درصد پروتئین و30 درصد گلوتن مرطوب در گروه ارقام خوب قرار دارد. بررسیهای آزمایشهای تحقیقی - ترویجی در مزارع زارعین مناطق مختلف استان های خوزستان و کرمان نیز برتری 24 الی 26 درصدی این لاین را در استان کرمان نسبت به شاهد رقم یاواروس و برتری 17 درصدی آن را در استان خوزستان نسبت به شاهد رقم بهرنگ نشان داد. در آزمایشهای بررسی واکنش ارقام و لاین های گندم به بیماریهای مهم منطقه نیز رقم جدید مقاومت قابل قبولی نسبت به زنگ زرد و قهوه ای از خود نشان داد. در کل با توجه به نتایج فوق الذکر که نشان دهنده برتری آن نسبت به ارقام رایج در اقلیم گرم و خشک جنوب کشور می باشد، لاین جدید به عنوان رقم آران نامگذاری شد.
کلید واژگان: گندم, دوروم, رقم جدید, اقلیم گرم و خشک, آران}The new durum wheat cultivar Aran (DW-91-6) was initially introduced as a breeding line through 41th International Durum Yield Nursery (IDYN) received from the International Maize and Wheat Improvement Center (CYMMIT) and was evaluated in two research stations of Khorramabad and Darab in warm agro-climate zone of Iran. In this step, Aran was selected for the further studies based on its high grain yield (6398 kgha-1). This line had average grain yield of 7183 kgha-1 in the regional preliminary yield trial in 2010-2011 cropping season. Line DW-91-6 had average grain yield of 7172 kgha-1 in the advanced yield trial compared to Behrang check cultivar with grain yield of 7068 kgha-1 in 2011-2012 cropping season and was selected for the further evaluations. In the regional elite yield trial conducted in four stations of Ahvaz, Darab, Dezful and Khorramabad in 2012-13 and 2013-14, this line with 7660 kgha-1 had 9% higher yield than Behrang check cultivar with grain yield of 7021 kgha-1 and was selected as superior line based on its grain yield and yield stability. Aran also has high quality of semolina, high protein content (13.6%) and high percentage of wet gluten (30%). The results of on-farm trials showed that this cultivar exhibited a 24% to 26% higher grain than Yavarus as a local check inKerman as well as a 17% higher grain yield compared to Behrang as a local check in Khoozestan. In total, based on its high grain yield, yield stability, quality of semolina and its good level of resistance to yellow and leaf rust diseases, line DW-91-6 was released as a new durum wheat cultivar with the name “Aran” for warm agro-climate zone of Iran.
Keywords: Durum wheat, new cultivar, Warm zone, aran} -
کشت پاییزه چغندرقند از نظر اقتصادی و کارآیی مصرف آب سودمندی بیشتری نسبت به کشت بهاره آن دارد. کشت چغندرقند در استان های خراسان رضوی و جنوبی فقط به صورت بهاره انجام می شود، از این رو امکان سنجی کشت پاییزه چغندرقند در این مناطق ضروری است. بهترین و کم هزینه ترین روش جهت شناسایی مناطق مستعد، استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی است. بدین منظور عناصر اقلیمی دما و بارش این استان ها جمع آوری گردید. سپس احتمال وقوع واحدهای حرارتی تجمعی، شاخص قابلیت تولید زیست توده، ساعات بهاره شدن، یخ زدگی، بارندگی و طول روز برای هر ایستگاه محاسبه گردید. لایه های شیب و ارتفاع مناطق از مدل رقومی ارتفاع استخراج گردید. سپس نقشه پهنه بندی لایه های موثر و همچنین نقشه نهایی با استفاده از روش سلسله مراتبی در محیط ARC GIS تهیه گردید. نتایج نشان داد که در بسیاری از مناطق خراسان رضوی و نواحی مرکزی خراسان جنوبی احتمال ساقه وری بوته های چغندرقند وجود دارد. تنها در مناطق جنوب غربی استان خراسان جنوبی مجموع ساعات بهاره شدن کمتر از مقدار مورد نیاز چغندرقند می باشد. گرچه بارش کمتر از 50 میلیمتر در طول فصل زراعی در مناطق جنوبی استان خراسان جنوبی مزیت این کاشت را در این مناطق کاهش می دهد. بیشتر مناطقی که بارش بیش از 190 میلیمتر دارند با خطر یخ زدگی، عدم دریافت درجه روز رشد (GDD) مناسب و بهاره شدن مواجه می باشند. بر اساس نقشه نهایی پهنه بندی 90/ 4 درصد اراضی این استان ها بسیار مناسب، 74/ 16 درصد مناسب، 98/ 47 درصد متوسط و 38/ 30 درصد نامناسب برای کاشت پاییزه چغندرقند تخمین گردی062.
کلید واژگان: کاپهنه بندی اقلیمی, چغندرقند, خراسان رضوی و جنوبی, سیستم اطلاعات جغرافیایی, کاشت پاییزه}Autumn sugar beet sowing has priority to its spring sowing in terms of economic productivity and water use efficiency. In Khorasan Razavi and Khorasan-e-Jonobi provinces, sugar beet is only sown in spring. Therefore, it is necessary to evaluate the feasibility of autumn sugar beet sowing in these regions. Using geographical information systems is the best and inexpensive way to identify suitable areas for the crop sowing. Therefore, climatic information such as temperature and rainfall were collected. Then, cumulative thermal units, biomass productivity index, vernalization time, freez risk, rainfall occurrence and day length were estimated for each station. The computed values of climatic parameters were all converted to point data in ArcGIS environment. Results showed that in most of the Khorasan Razavi regions and central regions of Khorasan-e-Jonobi, there is a risk of bolting. In southwestern Khorasan-e-Jonobi, the total hours needed for sugar beet vernalization is less than the required time. However, less than 50 mm rainfall in this area is another limitation for sugar beet autumn sowing. Also, in areas with more than 190 mm rainfall, there is a risk of freezing, lack of optimal growing degree days (GDD), and vernalization. Based on final zoning map, 4.90% of the lands in these provinces were most favorable, 16.74% as favorable, 47.98% as medium, and 30.38% were not favorable for autumn sugar beet sowing.Keywords: Agroclimatic zonation, Autumn sowing, GIS, Sugar beet} -
به منظور اثرات دور آبیاری و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد گلرنگ بهاره (رقم محلی اصفهان) آزمایشی در سال زراعی 1384 در ایستگاه منابع طبیعی شهر کرمان به صورت طرح آزمایشی کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی و در چهار تکرار انجام گردید. در این تحقیق فاکتور اصلی دورهای آبیاری (5، 12 و 17 روز یک بار) و فاکتور فرعی تراکم بوته (20، 30 و 40 بوته در متر مربع) بود. نتایج نشان داد در دور آبیاری 17 روز یک بار گیاه زودتر از دورهای دیگر آبیاری به مرحله غنچه دهی، گلدهی و رسیدگی رسید. بیشترین شاخص سطح برگ به ترتیب به مقدار 21/3 و 17/3 مربوط به دور آبیاری اول (7 روز یک بار) و تراکم بوته اول (20 بوته در متر مربع) بوده است. همچنین سرعت رشد محصول نیز به ترتیب با 9/7 و 85/7 گرم بر متر مربع در روز در تیمار دور آبیاری اول و تراکم اول حاصل گردید. بیشترین سرعت رشد نسبی نیز در تراکم اول و دور آبیاری اول در 37 روز پس از کاشت بدست آمد. بطور کلی نتایج نشان داد با افزایش فواصل آبیاری و تعداد بوته در متر مربع بدلیل پیری زودرس گیاه و افزایش تنفس و همچنین رقابت درون و بین گیاهی شاخص سطح برگ و سرعت رشد گیاه کاهش می یابد.
کلید واژگان: گلرنگ, دور آبیاری, تراکم بوته, شاخص های رشد}In order to study the effects of plant density and irrigation periods on growth indices of Safflower (Carthamus tinctoeius) (Mohally Esfahan) an experiment conducted in Kerman in 2005. completely randomized blocks design in four replicates split plotly. The experimental designe was included irrigation period (I1= 7، I2= 12، I3=17 every days) and plant density (D1=20، D2=30، D3=40 in each square). The results showed that during every 17 day irrigation period، The plant got to tubudding. Flowering and ripening period sooner than the other irrigation periods. The most leaf growth index (3. 21، 3. 17 was during). The first irrigation period (every 7 days) and the first plant density (20 plants in each squar metre). Also crop growth rate (CGR) increased (7. 9، 784) during the treatment of first irrigation period and the first density. The most ratio growth rate (RGR) was during the first density and the first irrigation period (37 days of planting). As a whole the results showed with increasing irrigation period and plant density in each square metre، leaf erea index and plant growth rate reduced، because of the plant، respiration increasing، internal and outernal competition.Keywords: Safflower, Irrigation period, Plant density, Growth indices. Carthamus tinctorius} -
به منظور توسعه کشت چغند رقند در منطقه ارزوییه استان کرمان اثر تاریخ کاشت و برداشت بر تولید ساقه گل د هند ه، سرعت رشد گیاه و عمل کرد چغند رقند مطالعه گردید. در این تحقیق دو رقم مقاوم به بولت DEZ و BR1 در سه تاریخ کاشت د هم شهریور، اول و بیستم مهر و سه تاریخ برداشت شامل پانزد هم ماه های فرورد ین، ارد یبهشت و خرد اد در یک طرح فاکتوریل و با سه تکرار در سال 1380 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان د اد رقم DEZ ساقه گل د هند ه کمتری نسبت به رقم BR1 تولید کرد هاست.ارقام مورد مطالعه از لحاظ وزن خشک اند ام هوایی و هم چنین نسبت وزن خشک اند ام هوایی به ریشه تفاوتی با یکد یگر نداشتند. تاریخ کاشت اول دارای بیشترین درصد ساقه گل د هند ه و تاریخ کاشت سوم دارای کمترین درصد ساقه گل د هند ه بود. کمترین نسبت وزن خشک اند ام هوایی به وزن خشک ریشه را در بین تاریخ های کاشت مربوط به تاریخ کاشت اول وکمترین نسبت وزن خشک اند ام هوایی به وزن خشک ریشه نیز در تاریخ برداشت سوم به دست آمد. با تاخیر در کاشت سرعت رشد گیاهان کاهش یافت به طوری که تاریخ کاشت اول و سوم به ترتیب دارای بالاترین و پایین ترین سرعت رشد بودند. تیمارهایی که بالاترین سرعت رشد را داشته اند دارای بیشترین عمل کرد ریشه نیز بودند. CGR در تاریخ کاشت اول بعد از 245 روز منفی گردید ولی CGR گیاهان کشت شده در تاریخ کاشت سوم تا زمان برداشت سیر نزولی داشت و صفر یا منفی نگردید که نشان می د اد دوره رشد گیاهان در تاریخ کاشت سوم کامل نشده بود.
کلید واژگان: تاریخ کاشت, تاریخ برداشت, ساقه گل دهنده, اندام هوایی, کشت پاییزه, چغندر قند}In order to development of sugar beet fall sowing in Orzoiee area study of sowing and harvesting date on production of bolting and plant growth rate on sugar beet was done.In this research tolerance to bolt of DEZ and bR1 on 3 sowing dates: Sep.10th, Sep. 22nd and Oct 11st and 3 harvesting dates: Apr 3rd, May 4th and Jun. 4 th were investigated. The results showed that: DEZ variety produced less bolting compared to BR1.There were no difference among varieties in shoot dry weight and so rate of shoot to dry weight of root.The first sowing date had the most bolting but the third sowing date had the least bolting.The first sowing date had the least rate of shoot dry weight to root dry weight among the sowing dates, and the least rate of shoot dry weight to root was observed by the third sowing date.The lay delaying of sowing date, the plants growth rate was decreased, so that the first and the third sowing dates had the most and the least growth rate respectively.The plants which had the most growth rate, had the most root yield.The CGR of first sowing date after 245 days was become negative.But the CGR of sowing plant in the third sowing date till the harvesting time was not zero, this shows that the decade of plants growth was not completed in the third sowing date.
- این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شدهاست.
- مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه میکند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایشها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامدهاست.
- اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.