به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه

inheritance

در نشریات گروه تاریخ
تکرار جستجوی کلیدواژه inheritance در نشریات گروه علوم انسانی
تکرار جستجوی کلیدواژه inheritance در مقالات مجلات علمی
  • احسان بهراملو*، حمیدرضا آذری نیا
    قانون، ماهیت هنجاری دارد و الگوهای رفتاری اعضای جامعه را تعیین می کند. مشارکت در قانون گذاری از این حیث، سرمایه اجتماعی مهمی برای سهیم شدن در قدرت و برافراشتن پرچم اقتدار یک گروه در جامعه است. نظام حقوقی اسلام نیز مجموعه قواعدی است که افعال مکلفان را ارزش گذاری و هدایت می کند. مشارکت در قانو ن گذاری و یا تفسیر حقوق اسلامی، از ابتدای بعثت نبی اکرم، مسئله مهمی برای گروه های مختلف جامعه نوپای اسلامی بود. رقابت گروه ها و سهم خواهی گروه ها در این سرمایه اجتماعی، با شیوه های عصیان گروهی، برای تثبیت سهم اجتماعی در حاکمیت و قانون گذاری انجام می شد. گروهی از صحابه با انتقاد هدفمند برای نمایش سرمایه اجتماعی خود، تلاش می کردند تا حق اعمال نظر و مشارکت در شکل دهی حقوق اسلامی را برای خود تثبیت کنند. ازاین رو، تحلیل مردم شناختی زیست فقهی حقوقی صحابه در عصر نبوی ذیل مسئله روزه و ارث، از جهت رقابت در نظام تقنینی اسلام برای درک تمایزات اندیشه حقوقی آنها، مسئله این پژوهش است.دستاورد این مقاله، تمایز عاملیت های حقوقی صحابه (شهر مدینه) با مطالعه مسئله روزه و ارث در دهه اول هجری است. در این نوشته، با تفکیک شبکه کنشگران حقوقی، دو عاملیت حقوقی با آرمان های متفاوت و جهان بینی و ارزش های متمایز و تفاوت بنیادین منابع و منطق فقهی حقوقی شناسایی شدند. گروهی از صحابه، تابع محض نظام حقوقی نبوی بودند. برخی دیگر نیز درصدد احیای نظام حقوقی بدوی بودند. اندیشه فقهی گروه دوم، تلفیق ارزش های اسلامی به نفع ارزش های قومی بود. نگارندگان این مقاله، با رویکرد مردم شناسی حقوق، مسئله روزه و ارث را از منظر دو عاملیت مذکور بررسی کرده و تفاوت بنیادین منابع و منطق فقهی حقوقی آن دو را نشان داده اند. هر دو عاملیت نبوی و بدوی، در طول قرن اول به حیات خود ادامه دادند و در نهایت، ابتدای قرن دوم در صورت بندی مکاتب فقهی اثر مستقیم داشتند.
    کلید واژگان: تاریخ فقه، حقوق اسلامی، مردم شناسی حقوق، سنت نبوی، اعتراض صحابه، روزه، ارث
    Ehsan Bahramlou *, Hamidreza Azarinia
    The law has a normative nature and determines the behavior patterns of the members of the society. In this sense, participation in legislation is an important social capital to share in power and raise the flag of authority of a group in society. The Islamic legal system is also a set of rules that value and guide the actions of the obliges. Participation in legislation or the interpretation of Islamic law was an important issue for different groups of the nascent Islamic society from the beginning of the Prophet's mission. The competition of groups and participation of groups in this social capital was carried out with methods of group rebellion to stabilize the social share in governance and legislation. A group of Companions tried to establish the right to express their opinions and participate in the formation of Islamic law by criticizing them in order to show their social capital. Therefore, the ethnographic analysis of the life-jurisprudence of the Companions in the Prophetic era under the issue of fasting and inheritance in terms of competition in the legal system of Islam to understand the differences in their legal thought is the issue of this research. The achievement of this article is to distinguish the legal agencies of the Companions (city of Medina) by studying the issue of fasting and inheritance in the first decade of Hijri. In this article, by separating the network of legal activists, two legal agencies with different ideals and worldviews and distinct values ​​and fundamental differences in sources and jurisprudential-legal logic were identified. A group of companions was subject to the Prophetic legal system. Some others were trying to revive the primitive legal system. The jurisprudential thought of the second group was the integration of Islamic values ​​for the benefit of ethnic values. The authors of this article, with the approach of legal anthropology, have examined the issue of fasting and inheritance from the point of view of the two mentioned entities and have showed the fundamental difference between their sources and jurisprudential logic. Both prophetic and primitive agency continued to exist during the first century and finally at the beginning of the second century they had a direct effect on the formation of jurisprudence schools.
    Keywords: History Of Jurisprudence, Islamic Law, Anthropology Of Law, Prophetic Tradition, Protest Of Companions, Fasting, Inheritance
  • محسن مرسلپور*، عیسی بامری نژاد
    تمرکز و استمرار قدرت نظامی و اقتصادی اشراف در نظام فئودالی در انگلستان، متاثر از مالکیت و ارث بود که در قیاس با مالکیت و ارث در حکومت های ایرانی قرون نخستین اسلامی که پراکندگی را سبب می شد، متفاوت بود. اگرچه نظام فئودالی سازوکارهای متفاوتی از مالکیت را پدید آورد؛ اما در نهایت قاعده ی ارشدیت در ارث را پذیرفت. این نظام بر اساس مالکیت زمین و رابطه ی متقابل لرد-واسال ادامه یافت و بنیه ی اقتصادی و نظامی فئودال ها را تقویت نمود؛ اما در ایران قرون نخستین اسلامی، به واسطه وجود قواعد ارث در حوزه مالکیت، عموما دارایی ها میان بازماندگان متوفی تقسیم می شد و فرزندان اشراف نوپا به سرعت تبدیل به خرده مالکان فاقد قدرت و ثروت انباشته می شدند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مالکیت و ارث در تضعیف حکام و اشراف ایرانی در قرون نخستین اسلامی، آن را با مالکیت و ارث در انگلستان مقایسه نموده است. ازاین روی، رویکرد مقاله مقایسه ای-تطبیقی و از نوع مقایسه ی کلی می باشد. پژوهش حاضر بر محور این پرسش ها سامان یافته که مالکیت و ارث در ساختار نظام حکومتی انگلستان در دوره ی فئودالی و ایران در قرون نخستین اسلامی چه تفاوتی داشتند و سبب چه پیامدی شدند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که فئودالیسم و قاعده ی ارشدیت، اشرافیتی را استمرار بخشید که قدرت شاه را به چالش کشیده و محدود نمودند؛ اما در ایران قاعده ی ارث سبب تبدیل اشراف به خرده مالکانی شد که توانایی رویارویی با قدرت افسارگسیخته ی فرمانروایان را نداشتند.
    کلید واژگان: ارث، انگلستان، ایران، فئودالیسم، قرون نخستین اسلامی، مالکیت
    Mohsen Morsalpour *, Isa Bamerinejad
    The concentration and continuation of the military and economic power of the aristocracy in the feudal system in England was influenced by ownership and inheritance, which was different from the ownership and inheritance in the Iranian governments of the first centuries of Islam, which caused dispersion. Although the feudal system created different mechanisms of ownership, in the end, the rule of seniority in inheritance was accepted. This system continued based on land ownership and the mutual relationship between lord and vassal and strengthened the economic and military bases of the feudal lords. However, in Iran during the early Islamic centuries, due to the existence of inheritance rules, assets were generally divided among the survivors of the deceased, and the children of the new nobility quickly became small owners without power and accumulated wealth. The current research aims to investigate the effect of ownership and inheritance in weakening Iranian rulers and nobles in the early Islamic centuries and compares it with ownership and inheritance in England. Therefore, the article’s approach is comparative-adaptive and of the general comparison type. The current research is based on these questions: What was the difference between ownership and inheritance in the structure of the government system of England in the feudal period and Iran in the early Islamic centuries, and what consequences did they cause? The research findings show that feudalism and the rule of seniority perpetuated the aristocracy that challenged and limited the king's power. But in Iran, the rule of inheritance turned the nobles into small owners who could not face the rulers' unbridled power.
    Keywords: Iran, England, Feudalism, Ownership, Inheritance, The Century Of Early Islam
  • محمدجواد محمد حسینی*

    فرایض، علمی است که به کمک آن سهم الارث هر یک از وارثان از ترکه میت مشخص می شود و بخش کوچکی از علم فرایض، شامل مختصری از علم حساب است. این مقدار از حساب که در علم فرایض به کار می رود، اصطلاحا «حساب الفرایض» نامیده می شود. موضوع پژوهش حاضر، حساب الفرایض در متون فقهی شیعی در دوره اسلامی است و همراه با عرضه قواعد و اصول آن، میزان ورود فقها به علم حساب و نحوه بیان این قواعد مطالعه شده است. در این نوشتار ابتدا گزارشی از کلیات این مبحث ارایه و سپس نکات خاص هر کتاب حول این موضوع به طور جداگانه آورده شده است. از حیث زمانی، این پژوهش به مطالب مرتبط با این موضوع تا زمان پایان حیات شیخ بهایی می پردازد. در حساب الفرایض، عمده تلاش ها حول «تصحیح مسایل» است تا سهم همه افراد به صورت کسری از ترکه با مخرج مشترک و صورتی صحیح بیان شود و بر اساس این نسبت، مقدار سهم هر فرد از ترکه معین شود. اصل مساله یا اصل فریضه، مخرج مشترک کسرهایی است که صورت آن ها سهام هر صنف را که بین افراد آن مشترک است، مشخص می کند. همچنین تصحیح، در اصطلاح علمای فرایض، به دست آوردن حداقل عددی است که امکان دارد نصیب هر یک از ورثه را بدون ایجاد کسر اعشاری از آن تادیه کرد، یعنی به دست آوردن کوچک ترین مخرجی که با آن سهم هر فرد از ترکه به طور صحیح بیان شود. تصحیح مسایل به نسبت میان اعداد مربوط می شود؛ بنا بر این مفاهیمی چون متداخل، متوافق، متماثل، متباین و وفق در حساب الفرایض پیش می آیند. همچنین یکی از موضوعات چالش برانگیز در موضوع ارث که به حساب ارث هم راه پیدا می کند، این است که گاهی جمع کسرهایی که بیانگر سهم اصناف از ارث است، از واحد بزرگ تر یا کوچک تر می شود. مناسخات و ارث زیر آوار ماندگان هم دیگر موضوعات مربوط به حساب الفرایض است. در میان فقهای شیعه، محقق حلی و خواجه نصیرالدین طوسی تاثیرگذارترین افراد در این موضوع بودند و فقهای بعد از آن ها به آثارشان توجه ویژه ای داشته اند، تا جایی که گاهی در بیان بخش هایی از حساب الفرایض همان مطالب محقق حلی و خواجه نصیر را عینا در کتابشان تکرار کرده اند.

    کلید واژگان: تصحیح مسائل، حساب الفرائض، شیخ بهایی، فرائض، فقه شیعی، محقق حلی، نصیرالدین طوسی
  • جین رالف گارثوایت
    مترجم: سجاد کاظمی

    تحلیل های جامعه اسلامی اغلب بر این فرض استوار است که تقسیم ارث مطابق شرع اسلام انجام می شود. بررسی دو وصیت نامه از سردار اسعد، یکی از خوانین برجسته بختیاری، تخطی از قاعده اسلامی، که فرزندان ذکور به طور مساوی از دارایی پدرشان ارث می برند، را نشان می دهد. سردار اسعد در این دو وصیت نامه بخش عمده ای از دارایی و املاک خود را به یکی از پسران مورد علاقه خویش منتقل می کند تا او به عنوان یک رهبر قدرتمند هم در جامعه بختیاری و هم در ایران به کار خود ادامه دهد. به علاوه، این دو وصیت نامه پایه و اساس ثروت وی را نشان می دهد که شامل زمین، دارایی های غیرمنقول شهری، درآمدهای حاصل از عوارض پل، و سهام شرکت نفت می باشد. این دو وصیت نامه ماندگاری ثروت و قدرت در یک خانواده خاص برای چند نسل را شرح می دهد، به علاوه در این خصوص کمک می کند تا سازش پذیری اسلام و قوانین عرفی اش تبیین شود.

    کلید واژگان: سردار اسعد، وصیت‏نامه، ارث
    Gene Ralph Garthwaite
    Translator: Sajad Kazemi

    Analyses of Islamic society are often based on the assumption that inheritance practices follow Islamic law. Examination of these two Persian wills of Sardar As’ad, one of the leading Bakhtiyari khans, reveals deviation from what might be regarded as an Islamic norm -in which sons share equally in father’s estate. These two wills bestow the major portion of the estate on a favorite son which enables him to continue as a powerful leader both within the Bakhtiyari and in Iran itself. In addition to the bases of wealth, revealed by these wills, is land, urban real property, and incomes from bridge tolls, and oil company shares. These wills help to explain the persistence of wealth and power within certain families over several generations and in addition they help to point up again the adaptability of Islam and its institutions.

    Keywords: Sardar As’ad, wills, Inheritance
  • پروین رنجبر*، زهرا حامدی

    درطول تاریخ برای اموال و داراییها قوانینی جاری بوده است که بخشی از این قوانین ،چگونگی انتقال دارایی یا عدم انتقال آن را بیان می دارد .انتقال ترکه وقتی از متوفی به وارث صورت می گیرد که موجبات وشرایط ارث مهیا وفراهم باشد.ولی این انتقال وقتی کامل می شود که مانعی جلو ی اثر مقتضی را نگیرد که به این علل موانع ارث می گویند.بنا براین ارث یکی از اسباب انتقال مال می باشد که موجباتی دارد که شامل :زوجیت، ولاء عتق ،ضمان جریره وولاء امامت . فقه اسلامی علاوه بر اینکه چگونگی انتقال ارث را بیان می کند عوامل و علل عدم انتقال ارث را نیز مطرح می کند. قتل ، کفر ، لعان ، زنا و... از جمله عوامل و موانع ارث به شمار می روند . هرچند علما وفقها در تعیین موانع وموجبات ارث یک سخن نیستند اما قتل تقریبا تنها مانعی است که در اکثر کشورهای اسلامی به عنوان یکی از علل عدم انتقالترکه از موروث به وارث بیان شده است وشاید حکمت آن جلوگیری از تحقق بعضی نیات سوء بوده که انگیزه های مادی عمده ترین داعی ارتکاب جرم است.  مقاله حاضر سعی دارد علاوه بربررسی موجبات و موانع ارث، دیدگاه های اهل تسنن و تشیع را نیز در این زمینه بررسی کند.

    کلید واژگان: ارث، قتل، کفر

    Inheritance is one of the property moves that has causes that include causal relationships. Islamic jurisprudence, in addition to how the inheritance is transmitted, also raises the causes and reasons for not transferring inheritance. Murder, disbelief, libel, adultery, etc. are among the factors of inheritance barriers. This paper tries to study the inherent obstacles and inheritance of Sunnis and Shi'ism in this regard

    Keywords: inheritance, murder, disbelief, libel
  • محمدتقی فاضلی *، فرزانه احمدی
    شاهنشاهی اشکانی یا اشکانیان 247 پ.م. 224 م که با نام امپراتوری پارت ها نیز شناخته می شود، یکی از قدرت های سیاسی و فرهنگی ایرانی در ایران زمین بود که 471 سال بر قسمت اعظم غرب آسیا حکومت کرد. اما این دوره طولانی حکومت دارایی شرایط نامطلوب از منابع تاریخی است. از یک سو در منابع فارسی و عربی کمترین اشاره به آنان نشده و یا به طور غیر مستقیم دراین ادبیات بازتاب داده شده است. ازسوی دیگرمنابعی که به شاه گزینی در حکومت اشکانیان اشاره شده مربوط به نوشته ها نویسندگان یونانی و رومی است. استرابون می گوید: که پادشاهی اشکانی انتخابی است یعنی اشراف و بزرگان عضو مجلس مهستان( به گفته ی یوستینوس مجلس سنا) شاه را انتخاب می کرده اند.با توجه به منابع از شیوه های مختلف شاه گزینی سخن گفته شده است. در ابتدا ، دوره اشکانی بیشتر تحت تاثیر نظام قبیله ای بزرگترین فرد قبیله به شاهی می رسیدکه یک شاه می توانست به طور مستقیم پسر و یا برادرش را به عنوان جانشین خود مشخص کند، که این الگوی بیشتر تحت تاثیر نظام قبیله ای و شرقی است و گاهی نیز از نظام هلنیستی تاثیر می پذیرفت و از ساختار یک نظام پارلمانی که عضو این مجمع تشکیل شده از بزرگان و اشراف و خاندان شاهی است و می توانستند یک شاه را مستقیم انتخاب کنند و توانایی عزل یک شاه را نیز داشته اند. ازطرف دیگرتعلق داشتن منصب شاهنشاهی در یک خاندان اشکانی و موروثی بودن آن سنت برجایی مانده از هخامنشیان است.
    کلید واژگان: اشکانیان، شاه گزینی، مجلس مهستان، موروثی، منابع تاریخی
    Mohammad taghi fazeli*, farzaneh ahmadi
    The king selection during the Parthian period relying on the theories and internal and external, historical Sources
    Keywords: Parthian, king selection, parliament of Mahestan, inheritance, Historical Sources
  • عبدالجبار زرگوش نسب، عمار زرگوش نسب*
    حمل در شکم مادر را جنین گویند. جنین دارای احکام و حقوقی است که با دارا بودن دو شرط موجود بودن و زنده متولد شدن، از حقوقی بهره مند می شود.
    در این نوشتار، حقوق مادی و معنوی جنین از دیدگاه مذاهب اسلامی مورد نقد و بررسی قرار می گیرد. بعضی از علمای عامه، قایل به جواز وقف کردن برای جنین شده اند، ولی به نظر فقهای خاصه صحیح نیست. به نظر بعضی از علمای اهل تسنن، هبه به جنین صحیح است و به نظر بعضی دیگر از علمای اهل تسنن و فقهای شیعه، صحیح نیست و گفته اند، در هبه، قبض شرط صحت است که نسبت به جنین امکان ندارد. تعدادی از اهل تسنن گفته اند: جنین حق شفعه دارد، اما علمای شیعه متعرض آن نشده اند.
    حقوق مادی جنین در موارد زیر است: ارث، وصیت، نفقه، حق شفعه، وقف و وهبه. دارابودن این حقوق، متوقف بر وجود شرط متاخر؛ یعنی زنده متولد شدن جنین می باشد. در بحث حقوق معنوی جنین نیز موضوعاتی چون حق نسب و حلال زادگی، سالم به دنیا آوردن، وظیفه مادر در حفظ و نگه داری از جنین، جواز روزه خواری زن باردار، به تاخیر انداختن اجرای حد بر مادر و نیز حق حیات جنین، مورد بررسی قرار گرفته است.
    کلید واژگان: حقوق مادی جنین، حقوق معنوی جنین، حقوق جنین در مذاهب اسلامی
    Dr. Abdoljabbar Zargoush Nasab, Ammar Zargoush Nasab*
    The embryo in the mother’s womb is called a fetus. The fetus has a special set of rules and rights and it is given such rights when it is both alive and born alive.The paper reviews the material and spiritual rights of a fetus from the viewpoints of various Islamic sects. Some Sunni jurists have allowed endowment in favor of a fetus, while Shia jurists reject such a rule. From the viewpoint of some Sunni jurists, it is allowed to donate something to a fetus, while some other Sunni jurists, and of course, Shia jurists do not accept such saying as the ability to grasp a property is a vital condition to donation, which is, of course impossible for a fetus. Some Sunni jurists have said that a fetus has a preemption right, but Shia jurists have not opined on the issue.The material rights of a fetus are concerning as inheritance, testament, alimony, preemption right, endowment and donation. All these rights depend on the condition that the fetus is born alive. The spiritual rights cover topics such as genealogical claim, legitimacy of birth, being born safe and sound, duties of mothers in protecting the fetus, allowing pregnant women to avoid fasting, delaying legal punishment on a pregnant mother and preserving the fetus’s right to live.
    Keywords: Fetus rights, inheritance, testament, alimong, genealogical claim, legitimacy
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال