به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « حماسه » در نشریات گروه « علوم اجتماعی »

تکرار جستجوی کلیدواژه « حماسه » در نشریات گروه « علوم انسانی »
  • الهام سعادت، محسن محمدی فشارکی*
    پناهگاه یکی از کهن الگوهای بنیادین بشر است که در وطن تجسد می یابد؛ کالبدی برای ظهور جهان بینی و ساختار اجتماعی مردمانی که ویژگی های مشترک فرهنگی، سیاسی، زبانی و تاریخی دارند. انسان شناسان دو مولفه برای تعریف وطن ارایه کرده اند: اصالت مرز و آنچه درون مرزها دیده می شود. با توجه به این مسیله، زمین، حکومت و دشمن مولفه هایی هستند که هرکدام سهمی در خلق این مفهوم دارند و با توجه به الگوی هر دوران تاریخی، اهمیت بیشتر یا کمتری می یابند. در شاهنامه، ایران و ایرانشهر وطنی هستند که همه روایات در ارتباط با این دو شکل می گیرد، اما آمیختگی مکان های واقعی و فراواقعی، حکومت های اسطوره ای و تاریخی و دشمنان گوناگون در شاهنامه، تشخیص وطن را دشوار می کند. مکان مهم ترین و بدیهی ترین مولفه برای تعریف مفهوم وطن است؛ بنابراین در این پژوهش برای دست یافتن به تعریف وطن، مکان های شاهنامه تقسیم بندی، توصیف و تحلیل شده اند. مکان های فراواقعی، انعکاس ذهنیت ایرانیان درباره سکونتگاه و شاه آرمانی است و مکان های واقعی ساختارهای حکومتی و اجتماعی را به تصویر می کشد. بررسی مکان های واقعی و فراواقعی، این حقیقت را آشکار می کند که وطن در شاهنامه، مفهومی ذهنی، جمعی و شامل حوزه ای تمدنی است؛ یعنی مجموعه ای از شهرها و مردمان که با یکدیگر ارتباط دارند و یک حکومت مرکزی قدرتمند آن ها را اداره و از آسیب دشمن حفظ می کند.
    کلید واژگان: حماسه, شاهنامه, مکان های واقعی, مکان های فراواقعی, وطن}
    Elham Saadat, Mohsen Mohamadi Fesharaki *
    "Shelter" is one of the basic human archetypes that is embodied in the "homeland"; A body for the emergence of the worldview and social structure of people with common cultural, political, linguistic, and historical characteristics. Anthropologists have proposed two components to the definition of "homeland": the originality of the border and what is seen within the borders. According to this issue, land, government, and enemy are components that each have a share in creating this concept and according to the paradigm of each historical period, it becomes more or less important. In Shahnameh, "Iran" or "Iranshahr" is the homeland in which all narrations are formed; But the fusion of real and surreal places, mythical and historical governments, and various enemies in Shahnameh makes it difficult to identify the homeland. "Place" is the most important and obvious component for defining the concept of homeland, so in this study, in order to obtain the definition of "homeland", the "places" of Shahnameh are divided, described, and analyzed. "Surreal places" are a reflection of the Iranian mentality about the settlement and the ideal king, and "real places" depict governmental and social structures. The study of real places and surreal places reveals the fact that "homeland" in Shahnameh is a mental, collective concept and includes a sphere of civilization; it is a collection of cities and people that are interconnected and managed by a powerful central government and protected from enemy damage.
    Keywords: Epic, Shahnameh, Real Places, Surreal Places, Homeland}
  • نادر امیری *، محمد نادرکردی

    مقاله حاضر، سعی دارد در وهله نخست به فهم سازوکاری بپردازدکه در دوران معاصر سبب مطرح شدن و بازگشت به ایده ی ایران باستان شده است. فهم این سازوکار، چرایی و معلول بودن باستان گرایی، راویان و روایت آن، گسترش ساختاری و تمام بازنمایی های اجتماعی آن را نیز روشن خواهد ساخت. در این سطح، باستان گرایی به عنوان بیان نظری و انتزاعی نوعی از مناسبات اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفته است. در سطوح بعد علاوه بر بازنمایی های اجتماعی باستان گرایی سعی خواهد شد به مسئله اساسی تر یعنی رابطه باستان گرایی با گذشته و تاریخ در دوران معاصر روشن شود. این رابطه با تاریخ و گذشته با الهام از مفاهیم «حماسه و رمان» در نزد باختین، و با تکیه بر روایت و بازنمایی داستانی که در مورد تاریخ و گذشته به صورت عام و ایران باستان به صورت خاص در سطح اجتماعی ساخته شده است سعی دارد نگاهی نقادانه به روایت تاریخ و چرایی ثقل آن در دوران معاصر داشته باشد. نگاهی بسیار گذرا در تاریخ معاصر ایران نشان می دهد که باستان گرایی همیشه به مثابه ی راهی نمایش داده شده که قرار بوده است وضعیت متصلب و نامطلوب اجتماعی در زمان حال را با ارجاع به گذشته بهبود بخشد؛ اما با تکیه بر نقش محوری نگاه سلبی و تناقض، بازنمایی این داستان نشان می دهد، باستان گرایی چگونه زندگی اجتماعی را به متصلب ترین وجه ممکن به رابطه ای شیء انگارانه میان انسان ها، تاریخ، گذشته و زمان حال تبدیل می کند. این مقاله با روش تحلیل روایت باختینی از رابطه ی روایت در قالب حماسه و رمان استفاده کرده است.

    کلید واژگان: باستان گرایی, تاریخ, بازنمایی روایی, رمان وارگی, حماسه, مناسبات اجتماعی}
  • حبیب الله بابایی *
    پرسش اصلی در مقاله پیش رو، معطوف به نحوه تعالی خون انسان کامل و خدایی شدن آن خون (ثار الله ) است تا معلوم گردد که آیا ثار الله و انتساب خون به خدا، تعبیری مجازی است یا عبارتی حقیقی است، و اگر انتساب خون به خدا، امری حقیقی و نه از سر مجاز می باشد، آنگاه مفهوم و معنای آن در عرفان اسلامی چه می تواند باشد و چگونه می توان امری مادی و محدود مانند خون را به حقیقتی مطلق و فرامادی (خدا) نسبت داد؟ در مقاله حاضر، نخست، تفسیر مفهوم ثار الله با تاکید بر بحث قرب فرائض و قرب نوافل در عرفان مطرح شده تا با استفاده از قرب فرائض، انتساب خون به خدا به صورت حقیقی بیان شود و این نحوه از انتساب موجب نقص و محدودیت در ناحیه خداوند نباشد. پس از بیان اینکه تعبیر ثار الله متضمن نوعی ارتباط حقیقی (فنا به مثابه شدن) میان انسان کامل و خداوند است، به دو عنصر نهفته دیگر در تعبیر ثار الله اشاره شده و ارتباط حماسه و رثاء با خون مورد بحث قرار می گیرد. نویسنده در خاتمه تلاش می کند به ابعاد عملی و کارکردهای معاصر چنین موضوعی به ظاهر انتزاعی پرداخته و تضاد نظریه خون خدا را با تئوری سکولار مرگ خدا در دنیای امروز گوشزد نماید.
    کلید واژگان: خون, خون خدا, نظریه خون خدا, عرفان اسلامی, ثار الله, قرب فرائض, قرب نوافل, بعد معنوی, بعد وجودی, بعد اجتماعی, بعد حماسی, بعد رثاء, بعد عزاء, مرگ خدا, تئوری سکولار, فنا, فناشدن, حماسه, خداوند}
    Habibollah B?b?ie *
    The main question in the following article is about the perfection of human blood and the change of that blood into Good blood (thārallah) to determine whether thārallah and the attribution of blood to God is a virtual interpretation or a literal phrase. Besides, if the attribution of blood to God is true and not a metaphor, then what can it mean in Islamic mysticism and how can one attribute a material and limited matter, such as blood, to an absolute and transcendental truth (God)? In the present article, first of all, the interpretation of the concept of thārallah is presented with an emphasis on Qorb-e Farāez and Qorb-e Nawafel in mysticism; therefore, the attribution of blood to God is expressed in real terms, and this attribution does not indicate any defects in the domain of God. After expressing that the interpretation of thārallah implies a certain real relationshipbetween the perfect man and God, the article refers to two latent elements in the interpretation of thārallah. Finally, the author tries to deal with the practical aspects and contemporary functions of this seemingly abstract issue, and points out the contradiction of the theory of God›s blood to the secular theory of the death of God in today›s world.
    Keywords: Blood, God›s blood, the theory of God›s blood, Islamic mysticism, th?rallah, Qorb-e Far?ez, Qorb-e Nawafel, spiritual aspect, Existential aspect, Social dimension, Epic dimension, mourning aspect, Death of God, Secular theory, Death, Epic, God}
  • علیرضا اسماعیل پور
    هنر نمایش در هند پیشینه ای کهن دارد. ادبیات نمایشی سنسکریت در بستر سنتی منظم شکل گرفته و تا سده های متمادی تداوم یافته است. خاستگاه های اصلی این هنر در شبه قاره عبارتند از سرودهایی گفتگووار در وداها، مناسک ودایی و سنت حماسه خوانی ، و هنرهای مرتبطی چون رقص و موسیقی نیز در پیدایش و گسترش آن موثر بوده اند. ممکن است نمایش های یونانی نیز بر ادبیات نمایشی سنسکریت اثری گذاشته باشد. در بررسی مختصر خاستگاه های نمایش در فرهنگ باستانی هند آشکار می شود که اغلب این خاستگاه ها در ایران نیز نمونه هایی دارند که غالبا تا دوره اسلامی باقی بوده و بعضا از معادل های هندی خود نیز فراگیرترند. اما برغم این خاستگاه های نیرومند، هنر نمایش نتوانسته در قالب آثاری منظم و ماندگار در ایران پای بگیرد. در این مقاله، پس از بحث درباره خاستگاه های هنر نمایش در هند، به بررسی این خلا تاریخی پرداخته ایم که در تحلیل نهایی شاید بتوان آن را ناشی از عدم نضج سنت کتابت در بخش اعظم تاریخ ادبیات باستانی ایران دانست.
    کلید واژگان: نمایش, حماسه, سنت کتابت, رقص, سرودهای ودایی, نمایشنامه های ایرانی و هندی}
    Alireza Esmaeilpour
    Drama has an ancient history in India. The Sanskrit dramatic literature developed in an organized traditional infrastructure and continued during centuries. The main origins of drama in India are the dialogue-like vedic chants, vedic rituals, and epic recitation. Related arts such as dance and music were important in appearance and development of drama in India. Moreover, Greek dramas may have had influences on Sanskrit dramatic literature. Studying the origins of drama in ancient culture of India reveals that it had some counterparts in ancient literature of Iran, which remained until Islamic period and parts of it became more widespread. On the contrary to these powerful origins in India, drama has not been able to develop in form of organized and indelible works of art in Iran. In this paper, firstly the origins of drama in India is discussed and afterwards, the void of drama in ancient literature of Iran is studied. It seems the main reason for such historical void is the fact that writing tradition has not been developed properly in ancient literature of Iran.
    Keywords: drama, epic, writing tradition, dance, vedic chants, Indian, Iranian dramas}
  • لیلا ورهرام
    زوال خاندان پهلوانان سیستان و حمله بهمن اسفندیاران به آن شهر حد فاصل بخش های اساطیری و پهلوانی و قسمت های تاریخی تر در حماسه ملی ایران است و می توان آن را منادی پایان عصر پهلوانان دانست. مفصل ترین روایت این واقعه در منظومه حماسی بهمن نامه آمده است. مقاله حاضر، با بررسی برخی نکات درونی این روایت و مقایسه آن با سایر روایت های داستان، به این نتیجه رسیده است که روایت حاضر پرداخته دیلمیان بوده است. همچنین با مقایسه مطالبی که شاعر در ستایش ممدوح خود، محمد بن ملکشاه سلجوقی، آورده با وقایع دوران سلطنت این پادشاه معلوم کرده است که این منظومه در سال 495 یا محرم سال 496 ه.ق.، احتمالا در شهر همدان، سروده شده است.
    کلید واژگان: حماسه, روایات پهلوانی ایرانی, روایات دیلمی, پهلوانان سیستان, بهمن نامه}
    Leila Varahram
    The last chapter in the saga of Rustam and his family, the fall of the house of sistanian heroes, and ravage of this territory by Bahman, Son of Isfandiar, is an episode, which relates the mythic and heroic parts of Iranian national saga to its historical part. This article has addressed the issue of origin, date and place of versification of Bahmannameh, one of its variations which is the longest and most extensive one. The internal evidences of this epic poem demonstrates that it belongs to the people of northern Iran, the Deylamis. Moreover, through comparison of poet’s verses about his patron, Mohammad ibn i Malekshah, with the history of reign of this king it concludes that this book has been versified in 495 in city of Hamedan, where the poet eventually heard or read the mentioned version of the story.
    Keywords: Epic, Iranian heroic tradition, Deylami traditions, Sistanian heroes, Bahmanname}
  • محمد فولادی*
    شاهنامه فردوسی به منزله برجسته ترین منظومه ادب حماسی زبان فارسی همواره مورد توجه پژوهش گران بوده و جنبه های متفاوت این اثر مانند زبان، محتوا، ساختار، اساطیر، و شخصیت های متن بررسی شده و به صورت کتاب یا در قالب مقاله به جامعه علمی ارائه شده است؛ هریک از این آثار جنبه های ارزش مند و احتمالا کاستی هایی دارد که مطرح کردن آن ها و توضیحات نویسنده می تواند زوایای دیگری را روشن کند که ممکن است از دید مولف یا خواننده پوشیده باشد.
    مقاله حاضر بررسی و نقد مجموعه مقالاتی است که به صورت کتابی با عنوان از اسطوره تا حماسه چاپ شده است. در این نوشتار، پس از معرفی اجمالی کتاب، پیشینه ای کوتاه در این موضوع آمده است؛ سپس در دو بخش بررسی امتیازات و کاستی های شکلی و تحلیل ابعاد محتوایی اثر به نقد کتاب مذکور پرداخته می شود؛ بخش عمده مقاله نقد محتوایی کتاب را به خود اختصاص داده است. در پایان پیشنهادهایی برای بهترشدن مطالب ارائه شده است. ضمن اشاره به جسارت علمی مولف و دقت ایشان، به نظر می رسد پس از رفع کاستی های شکلی مذکور، در بخش محتوا اهمیت موضوع ایجاب می کند تا در برخی نتیجه گیری ها تامل بیش تری مبذول شود و منابع دیگری نیز دیده شوند. همچنین در بررسی مباحث اسطوره شناختی و به ویژه شاهنامه پژوهی لازم است جهان بینی اسلامی فردوسی و نگاه دینی و قرآنی او نیز در مفاهیم و سطوح گوناگون زبانی لحاظ شود تا بحث جامع تر و دقیق تر ارائه شود.
    کلید واژگان: اسطوره, حماسه, شاهنامه فردوسی, نقد و تحلیل}
  • شباهت ها و تفاوت های حماسه و تاریخ و نسبت میان آن ها از دیر باز توجه محققان هر دو حوزه را به خود جلب کرده است، زیرا هر دو از طریق بیان روایت به گذشته می پردازند. شباهت میان این دو روایت تا حدی بوده، که گذشتگان گاهی تفاوتی میان روایت تاریخی و حماسی قائل نمی شدند. این امر شامل حماسه ملی ایران و عالی ترین نمونه آن، شاهنامه، نیز می شده است که ایرانیان تا اواسط عصر قاجار آن را همان تاریخ ایران پیش از اسلام می دانستند. یافتن ریشه بسیاری از داستان های حماسه ملی ایران در اوستا و مغایرت مطالب آن با نوشته های مورخان خارجی و کتیبه ها و یافته های باستان شناسی، پرسش های مهمی را در باب نسبت میان حماسه و تاریخ در حماسه ملی ایران بر انگیخت. مقاله حاضر در دو بخش، نسبت میان تاریخ و حماسه به طور عام و این نسبت در حماسه ملی ایران، به مساله حاضر می پردازد.
    کلید واژگان: تاریخ, حماسه, حماسه ملی ایران, منبع تاریخی, دوره اشکانی, دوره ساسانی, شاهنامه}
    As both epic and history express some stories of the past، their existing similarities and dissimilarities and their relation have attracted the attention of scholars. These two kinds of stories have been so similar that previous experts could not distinguish the historical events from epics. In Shāhnāme، as an excellent sample which Iranians consider as their pre-Islamic history until the last Qajar، the line between historical events and epic cannot be drawn. Finding the roots of many of Iranian national epic stories in Avesta and observing their contradictions to the works of foreign authors، inscriptions and archaeological findings، aroused many serious questions about the existing relation between epic and history in the field of Iranian studies. This essay is generally studying the relationship between epic-history and its ratio to Iranian national epic specifically.
    Keywords: History, Epic, Iranian National Epic, Historical sources, Parthian Period, Sassanian Period, Shāhnāme}
  • فاطمه بیدختی*، مرادعلی واعظی
    حماسه یکی از انواع ادبی است؛ تعریف و ویژگی های خاص دارد و از دیدگاه های مختلف به انواعی چند تقسیم شده است. بر طبق یکی از تقسیم بندی ها، حماسه های تاریخی و دینی از انواع حماسه اند. این حماسه ها مولود طبیعی شرایط اجتماعی و فکری حاکم بر دوره های خاص تاریخی هستند. در این مقاله ضمن معرفی اجمالی حماسه های تاریخی و دینی، با محوریت خاوران نامه ی ابن حسام خوسفی که از موفق ترین حماسه های دینی است، به تبیین ویژگی های حماسه های دینی پرداخته شده است و با تطبیق ویژگی های ساختاری خاوران نامه با ویژگی هایی که برای حماسه برشمردهاند، بر اهمیت جایگاه ادبی این حماسه ی بزرگ دینی، در گستره ی حماسه های دینی و تاریخی تاکید شده است.
    کلید واژگان: حماسه, حماسه ی تاریخی, حماسه ی دینی, خاوران نامه, ابن حسام خوسفی}
    Bidokhti Fatemeh*, Vaezi Moradali
    Epic is one of the literary types. It has special definition and characteristic and divided in some kinds and types from different views. From one of these divisions, religious and historic Epics are of epic kinds. In this article beside the abstract representation of religious and historic Epics, with Khavarn Nameh Ibn Hisam Khosfi as pivotal domain which is one of the successful kinds of religious epics, the explanation of the characteristics of religious epics has been probed and with comparison of the structural characteristics of Khavaran Nameh with the features which has been specified to epics, the importance of the literary stance of this great religious epic in the domain of religious and historical epics has been emphasized.
    Keywords: Epic, Historical Epic, Religious Epic, Khavaran Nameh, Ibn Hisam Khoosfi}
  • شاپور بهیان *

    پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، نسلی از مبارزین را روانه جامعه کرد که خود را با تغییری جدید در ایدیولوژی مسلط رویاروی دیدند؛ ایدیولوژی  ، مبتنی بر حماسه و همبستگی و اتحاد ایثارگرایانه ملهم از ایده های انقلابیجای خود را به ایدیولوژی ملهم از ارزشهای بازار و اقتصاد بازار داد. این تغییر در شخصیتهای فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا بهصورتی نوعی بازنمایی شده است .این مقاله میکوشد با استفاده از نظریه پیر بوردیو درباره سرمایه نمادین چگونگی واکنش این قهرمانان را به این تغییر در چند فیلم از ارتفاع ، موجمرده ، روبانقرمز ، حاتمیکیا به نامهای: آژانسشیشهای  پست و به نام پدر نشان دهد. دراینحال که نشان میدهد خود تغییر ایدیولوژیک در فیلمهای مذکور انکارشده است. هدف این مقاله این است که نشان دهد ادعاهای قهرمانان حاتمیکیا از لحاظ مظلومیت و بیمهری جامعه نسبت به آنها در واقع ادعاهای یک گروه اجتماعی به حاشیه رانده شده از طرف نظم جدید است که بر اثر غلبه ایدیولوژی لیبرالیستی در اقتصاد و به محاق رفتن ایدیولوژی اولیه جنگ از همهسو متضرر شده اند و اکنون مخصوصا خواهان سرمایه های نمادین خود هستند .اما بازنمایی واقعیت در این فیلمها به همینجا خاتمه مییابد و فرایند جابهجایی در فیلمها، کارکردهای بازنمایی را دچار اختلال میکند.

    کلید واژگان: جنگ, ایدئولوژی, حماسه, بازار, سرمایه نمادین, میدان, ذهنیت انسان}
    Shapour Behyan *

    The war remains a generation of warmen entering in to the society who found themselves with a change in to the dominant ideology: the epic ideology which was depended on revolution and war’s values was replaced by market and economic values. They didnt accept this change, and begain to express their dissatisfaction. They wanted to recover these values and believed that the war has not been ended yet. This article try to show this change in course of the Pierre Bourdieu’s theories about symbolic capital and the field. and to show how they respond to this problem in several films by Hatami Kia named Glass Agency, Red Ribbon. Wave of Dead, In the Name of Father. This Paper is aimed to show that heros’ claims about society’s unkindness to them are in fact a group’s claims who was outcasted by new group who is the representaion of new ideology.but representation of reality in these films ends in this point. And the displacement process is disordered by representational funections.

    Keywords: war, ideology, epic, market, symbolic capital, generational consciousness}
  • محمدرضا جوادی یگانه
    مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال است که در عزاداری های اخیر چه تغییراتی رخ داده است که مایه نگرانی قاطبه مؤمنان و روحانیان شده است. برای پاسخ به این سؤال، پس از بررسی انواع ادبی تراژدی، حماسه و مصیبت، نتیجه گرفته شده که یکی از تغییرات مهم در حوزه آثار ادبی عاشورا، تغییر از حماسه به تراژدی در سده های گذشته و تغییر از تراژدی به مصیبت در سالهای اخیر است. ترکیب مصیبت با عشق زمینی، باعث ایجاد نوع ادبی خاصی شده که عزاداری بر مبنای آن، بیشتر کارکرد اجتماعی دارد تا مذهبی. این موضوع در مقاله با مستنداتی از اشعار و نوحه ها نشان داده شده است.
    کلید واژگان: عزاداری, ادبیات عاشورا, حماسه, تراژدی, مصیبت, انواع ادبی}
    Dr. Mohammad-Reza Javadi-Yeganeh
    The article is to search for answers as to what changes have occurred in today’s Ashura mourning ceremonies to cause concerns amongst the majority of Muslims. After analyzing literary genres of epic, tragedy, and elegy, the conclusion is that one of the most significant changes was a shift from epic to tragedy in Ashura literary works in the previous centuries and then from tragedy to elegy in the previous years. Combining elegy with worldly love has created a certain type of literature whose mourning presents more a social than a religious function. The idea has been illustrated through samples from the available poems and dirges.
نمایش نتایج بیشتر...
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال