اثربخشی آموزش تلفیقی تفکر انتقادی و تفکر خلاق بر یادگیری خودراهبر دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر قم

رفع چالش های قرن بیست ویک با فشارهای محیطی، اجتماعی و اقتصادی پیچیده ای که دارد، نیازمند این است که جوانان خلاق، مبتکر، با انرژی، سازگار، با انگیزه و با اعتماد به نفس باشند و مهارت های استفاده از تفکر انتقادی و خلاق را به طور هدفمند توسعه دهند.
این مقاله درصدد است تا اثربخشی آموزش تلفیقی تفکر انتقادی و تفکر خلاق بر یادگیری خود راهبر دانش آموزان دختر دوم تجربی در شهر قم را بررسی کند.
پژوهش حاضر طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود که گروه نمونه ای 105 نفری به صورت خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند، سپس گروه نمونه بر حسب سن، جنسیت، پایه، رشته تحصیلی، نمره استعداد تحصیلی همتاسازی شدند. پس از اجرای پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه یادگیری خود راهبر فیشر و همکاران (2001)، گروه نمونه به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش 25 نفری، تقسیم شدند. داده های به دست آمده از نمره گذاری پرسشنامه ها با روش آماری تحلیل واریانس و تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد.
نتایج تحلیل ها نشان داد که آموزش تلفیقی تفکر انتقادی و خلاق بر یادگیری خود راهبر و تمام مولفه های آن (رغبت به یادگیری، خودمدیریتی و خودکنترلی) تاثیر معناداری دارد.
با آموزش تلفیقی تفکر انتقادی و تفکر خلاق رغبت به یادگیری، خودکنترلی و خودمدیریتی دانش آموزان افزایش می یابد. در نتیجه انگیزش استفاده از راهبردهای یادگیری، روحیه خوداتکایی و موفقیت تحصیلی دانش آموزان بیش تر می شود.