روابط ساختاری افکار ناکارآمد و نشخوار فکری با علایم اختلال خوردن با میانجیگری عملکرد اجتنابی
اختلال خوردن به عنوان رفتارها و نگرش های نادرست خوردن اطلاق می شود که به صورت یک زنجیره اختلال در غذا خوردن تعریف می شود. عده ای بی اشتهایی روانی را به صورت اجتناب اولیه و پراشتهایی روانی را به صورت اجتناب ثانویه در نظر می گیرند. هدف این مطالعه ارایه ی مدل مفهومی و آزمون آن برای رفتارهای خوردن بر اساس نشخوار فکری،افکار ناکارمد و و عملکرد اجتنابی بود. برای این منظور، طی یک پژوهش توصیفی 312 نفر دانشجو (198 نفر دختر و 114 نفر پسر)، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر علایم اختلال خوردن، نشخوار فکری و افکار ناکارمد و اجتناب از تجربه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بررسی روابط متغیرها با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که مدل پژوهش، برازش مناسبی با داده های این پژوهش دارد و مسیرهای افکار ناکارمد و نشخوار فکری با علایم اختلال خوردن با میانجیگری عملکرد اجتنابی معنادار است. براساس این مدل ساختاری، نشخوار ذهنی و افکار ناکارآمد به عنوان متغیرهای برون زا، بر عملکرد اجتنابی و عملکرد اجتنابی نیز بر اختلال خوردن تاثیر دارد. براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که عملکرد اجتنابی علاوه بر وجود رابطه ی مستقیم، رابطه ی بین افکار ناکارمد و نشخوار فکری با اختلال خوردن را نیز تنظیم می کند.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.