سنجش و سازش برهان، عرفان و قرآن در هرم معرفتی سنایی
رابطه انسان با حق و دامنه معرفت او نسبت به خداوند همواره ذهن عرفانپژوهان را به خود معطوف داشته است و از این رهگذر گونههای مختلف رویکرد به حوزه معرفتشناختی و میزان دامنه احاطه و شناخت انسان نسبت به خداوند وجود دارد. بیتردید رویکرد سنایی به رابطه انسان و حق، از این جهت که مشربی متشرعانه و عارفانه دارد حایز اهمیت است؛ چراکه او پیوندی عمیق بین مبادی دین و عرفان ایجاد کرده است. او برای رسیدن به این جایگاه، ابزار و سازوکاری را معرفی میکند که بر سه پایه عقل (برهان)، عشق (عرفان) و نقل (قرآن) استوار است. به باور او همسویی و وحدت این سه ابزار معرفتی، راه شناخت حق را بر بنده هموار میسازد. او عقل (برهان) را نخستین ابزار لازم در این راه میداند. اما عقل ممدوح سنایی به دلیل محدودیتهای ذاتی از کارکرد لازم برخوردار نیست و بواسطه عدماحاطه بر ذات حق ناقص و سترون است؛ لذا سنایی در حوزه معرفت حق عشق (عرفان) را ارجح میداند. کارکرد عشق در ساحت معرفتشناختی او، فراهمساختن بستر و زمینه برای درک بالاتر و اعتلای مرتبه معرفتی سالک است. سومین ابزار معرفتی او قرآن است که تمسک بدان را برای رسیدن به یقین قلبی و ایمان لازم میبیند؛ اما برای درک معنای حقیقی و باطنی آن، قلب انسان باید عاری از هواجس و خواهشهای نفسانی باشد. ازنظر سنایی دستآویزی به عرفان و شهود باطنی، زمینهساز سالک برای رسیدن بدین مرتبه وجودی است. در این پژوهش با روش تحلیلی - توصیفی مثلث معرفتی سنایی که بر این سه رکن استوار است، بررسی شده و به این نتیجه رسیده است که او این سه ایزار را مهمترین و کارآمدترین عوامل در شناخت حق میداند و به همسویی و همجهتی آنها برای رسیدن به یقینی باطنی و معرفتی حقیقی باور دارد.