تاملی بر الگوهای آموزش جامعه شناسی بر اساس تجربه زیسته گروهی از ذینفعان؛ مدلی برآمده از نظریه برپایه
هدف از این پژوهش شناخت الگوهای آموزش جامعه شناسی در دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که با روش نظریه برپایه و با رویکرد گلیسر انجام شد. 19 دانشجوی مقطع دکتری در این پژوهش مشارکت کردند که از طریق نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند و با آنها مصاحبه نیمه ساختارمندی تا حد اشباع داده ها و اشباع نظری صورت گرفت. داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی و با استفاده از نرم افزار اطلس تی آی (نسخه7) تجزیه و تحلیل و درنهایت، مدل نظری پژوهش پدیدار شد. نتایج نشان داد که در میدان دانشگاهی آموزش جامعه شناسی در دانشگاه های دولتی شهر تهران موجباتی مثل تیپ شخصیتی و اقتدار معرفتی استادان، تمایزات و برنامه پژوهشی آنان، تعاملات دانشگاهی و فرادانشگاهی آنها و محیط های رسانه ای و شبکه های اجتماعی بر فضای اجتماعی آموزش تاثیر می گذارد. ویژگی های دانشگاه ها و رشته ها، قشربندی اجتماعی دانشجویان و تشکل هایشان به علاوه محیط سیاستی، حقوقی و اداری و نیز محیط فناوری زمینه ساز این تاثیرات هستند. البته، برخی مداخله گرها مانند سبک رهبری مدیران دانشگاه، سبک زندگی علمی استادان، سن و سابقه خدمت استادان و همچنین اندازه گروه آموزشی نیز در فرایند تاثیر و تاثرات در میدان دانشگاه دخیل هستند. در چنین موقعیتی شاهد کنش و واکنش های راهبردی در استادان- دانشجویان و شکل گیری پنج نوع الگوی آموزش نهادینه جامعه شناسی؛ یعنی کلاسیک، انتقادی، کاربردی، اجتماعی و وظیفه گرا - رفتاری و یک الگوی مبهم ترکیبی و اقتضایی در راه هستیم که هنوز ظهور کامل و استقرار نیافته است. فرایندهای جاری آموزش جامعه شناسی در کشور ایران به پیامدهای متفاوتی مثل مدرک گرایی، کالایی شدن، جرگه گرایی، سیاسی شدن، مناسک گرایی، فساد علمی، فرسایش سرمایه اجتماعی دانشگاه و ابهام در عملکرد آن و در عین حال، سطوحی از انتقال دانش و مهارت های جامعه شناختی به زندگی فردی، اجتماعی و مدنی و شکل گیری حلقه های فکری و تحولات پارادایمی می انجامد.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.