مدل ساختاری نقش واسطه ای تمایزیافتگی در ارتباط سلامت روان با کیفیت زندگی در معلمان متاهل زن در شهر کرمان
کیفیت زندگی به عنوان مفهومی که به تامین سلامتی و شادکامی افراد و بهره مندی آن ها از زندگی سالمی کمک می کند، مطرح است و تحت تاثیر عوامل مختلفی ازقبیل سلامت روان و تمایزیافتگی قرار دارد. این پژوهش با هدف مدل سازی رابطه سلامت روان با کیفیت زندگی در معلمان متاهل زن در شهر کرمان با میانجیگری تمایزیافتگی صورت گرفت.
روش بررسی:
روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را تمامی معلمان متاهل زن شاغل در مدارس شهر کرمان در سال تحصیلی 98-1397 به تعداد 725 نفر تشکیل دادند. نمونه پژوهش 373 نفر از این معلمان بودند که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت زندگی (ویر و شربورن، 1992) و سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلیر، 1979) و تمایزیافتگی (اسکورون و فریدلندر، 1998) استفاده شد. تجزیه وتحلیل مدل براساس نرم افزار آموس 24 انجام گرفت. مبنای اصلی آنالیز داده ها براساس معادلات ساختاری بود. سطح معناداری در این پژوهش 0٫05 در نظر گرفته شد.
یافته ها:
نتایج نشان داد ضریب مسیر غیرمستقیم بین سلامت روان و کیفیت زندگی (0٫07=B، 0٫045=p) معنادار به دست آمد. نتایج نقش میانجیگری تمایزیافتگی را در رابطه بین سلامت روان و کیفیت زندگی معلمان نشان داد (0٫44=B، 0٫001>p). همچنین نتایج حاکی از برازش مناسب مدل بود (0٫068=RMSEA، 0٫91=AGFI).
نتیجه گیری:
سلامت روان ازطریق تمایزیافتگی با کیفیت زندگی معلمان ارتباط مثبت و معناداری دارد؛ بنابراین شاید بتوان با آموزش های مستمر برای افزایش تمایزیافتگی معلمان که نقش موثری نیز در سلامت روان آنان دارد، کیفیت زندگی معلمان را بهبود بخشید.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.