تخصیص منابع عملکردمحور در آموزش عالی: جعبه ای سیاه حاوی تناقض ارتقای کارایی و کاهش بهره وری
به منظور مقابله با فشار مالی مضاعفی که از ناحیه رشد چشمگیر تقاضا و کاهش نسبی حمایت های مالی دولت بر واحدهای آموزش عالی ایجاد شده، طی سال های اخیر به سازوکار تخصیص منابع عملکردمحور با فرض ایجاد انگیزه برای بهبود عملکرد، بسیار توجه شده است. اما مرور نتایج ارزیابی های تجربی نشان می دهد که در واقعیت تغییرات عملکردی مورد انتظار محقق نشده است. در مطالعه حاضر، با استفاده از روش شبیه سازی آماری مبتنی بر شاخص بهره وری مالم کوییست و استفاده از هفت مجموعه آماری مختلف، اثربخشی تغییر سازوکارهای تخصیص از نهاده محور به ستانده محور به صورت کاملا علمی- فنی بازآزمایی شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که تخصیص منابع نهاده محور با ناکارایی زیاد همراه است و بازتوزیع منابع بر مبنای سازوکار ستانده محور، کارایی را به سطح مطلوب افزایش و در مقابل، بهره وری را کاهش می دهد که درمجموع، تناقضی جدی آشکار می شود. برآوردهای مربوط به اجزای شاخص بهره وری، یعنی تغییرات کارایی و تغییرات فناوری موید آن است که منشا اصلی کاهش بهره وری جابه جایی مرز تولید به سمت پایین و تشدید استفاده نشدن از ظرفیت های تولید است که سبب می شود کارایی به صورت تصنعی بالا نشان داده شود. بدین ترتیب، دستاوردهای مطالعه حاضر و نتایج تحقیقات تجربی اخیر مشخص می کنند که مفروضات بنیادین سازوکار تخصیص منابع عملکردمحور (ستانده محور) با واقعیت ها انطباق ندارند و این سازوکار راه حل موثری برای بهبود عملکرد و مقابله با کمیابی نیست. از این رو، لازم است سازوکار تخصیص منابع جدید و متفاوتی شناسایی و جایگزین شود.
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.