روایت «فلسفی-تاریخی» هوسرل از خاستگاه «اصالت روان شناسی» و ضرورت «چرخش استعلایی»
هوسرل در کتاب بحران علوم اروپایی کوشیده تا خاستگاه «اصالت روانشناسی» را در تاریخ فلسفه جدید نمایان سازد. «روانشناسی پدیدارشناسانه» نه تنها بنیادی برای «روانشناسی تجربی» فراهم می آورد، بلکه میتواند بمثابه مقدمه یی برای «پدیدارشناسی استعلایی» قرار گیرد. او در روایت فلسفی خود از سیر تاریخی مفهوم اصالت روانشناسی، ما را به جان لاک ارجاع میدهد و بیان میکند که دیدگاه های لاک را بارکلی و هیوم ادامه دادند. پژوهشهای روانشناختی لاک در خدمت مفهوم استعلایی درآمد که نخستین بار توسط دکارت در کتاب تاملات صورتبندی شده بود. بر اساس دیدگاه او، مابعدالطبیعه میتواند نشان دهد که تمام واقعیت و کل جهان و آنچه برای ما وجود دارد، چیزی جز اعمال شناختی ما نیست؛ اینجاست که توجه به «امر استعلایی» ضرورت می یابد. شک روشی دکارت، نخستین روش برای طرح «سوژه استعلایی» بود و توصیف او از «إگو کوگیتو» (من اندیشنده) نخستین صورتبندی مفهومی از آن را فراهم ساخت. جان لاک «ذهن استعلایی محض» دکارت را با «ذهن بشر» جایگزین کرد، با این حال پژوهش خود را در زمینه ذهن بشری از طریق تجربه درونی بدلیل یک دغدغه ناخودآگاه استعلایی فلسفی ادامه داد، اما خواسته یا ناخواسته در دام جریان اصالت روانشناسی افتاد. هوسرل با نگاهی تاریخی و بنحوی کاملا فلسفی نشان داد که چگونه بارقه های توجه به امر استعلایی برای نخستین بار در فلسفه دکارت و پس از آن در تقابل میان «مکتب اصالت عقل» و «مکتب اصالت تجربه» ظهور می یابد و در ادامه با نشو و نمای آن در فلسفه استعلایی کانت، امکانات نهایی آن در فلسفه پدیدارشناسانه هوسرل به ثمر مینشیند.
پدیدارشناسی ، اصالت روانشناسی ، چرخش استعلایی ، دکارت ، لاک ، کانت ، هوسرل
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.