ساختارشناسی چند واژه در شاهنامه: ایرانی شرقی و شمال غربیرقیه کریم زاده نقشینه
فارسی که زبان جنوب غربی است، نه تنها شامل گویش های مختلف پارتی و شمال غربی است بلکه از زبان های ایرانی شرقی، به ویژه از زبان سغدی، وام های بسیار گرفته است. وام واژه هایی که بر اثر تماس و برخورد عمیق اقوام و ملت های مختلف ایجاد می شوند، در همه ی زبان ها، پدیده ای عادی به شمار می روند. وجود واژگان ایرانی شرقی و شمال غربی در زبان فارسی، فقط وابسته به روابط عمیق اقوام سغدی و پارتی نبوده است، بلکه خلق زبان و ادبیات فراگویشی، از علل اصلی آن به شمار می رود.شاهنامه فهرست واژگان اساسی ایران شرقی و شمال شرقی را به یادگار گذاشته است که البته بخشی از آن، درطی دوره های گوناگون از نظام زبان خارج شده اند و فقط در سطح فرهنگ های لغات، آثار کتبی و منابع باقی مانده اند؛ یعنی، کاربردی بسیار محدود و غیر فعال دارند. این مقاله، با استفاده از روش درزمانی، هم زمانی و تطبیقی به ساختارشناسی واژه های زیر پرداخته است:الف- واژه های ایرانی شرقی:-Āvāza,- FaƔfūr, - Tāl ō māl, - SitēƔ, - Faž, - RāƔ, - uƔd,č - Zēvar, - ĀƔāz, -āƔāz idan, - Butfōz, - Sangsār, - Rež, - žiƔār, - kās, - yāfa, - ĀruƔda, - PasēIJīdan/. Pasečīdan,- lanIJ و - Alfanĵidan.ب- واژه های شمال غربی:-Āžīr, -Žāla,- Žerf,- žiyān, - Bahr,- Sipihr, - Hužīr, - Herbod,- Zafar,- Barzan, -Zam,- Burz,- Andarz,- Taham,- Sipenj, - Sipāh, - yala, - yāra, - yawa, - yazidan.
شاهنامه ، واژه ، ایرانی شرقی ، شمال غربی ، ریشه
- حق عضویت دریافتی صرف حمایت از نشریات عضو و نگهداری، تکمیل و توسعه مگیران میشود.
- پرداخت حق اشتراک و دانلود مقالات اجازه بازنشر آن در سایر رسانههای چاپی و دیجیتال را به کاربر نمیدهد.