فهرست مطالب
نشریه معماری شناسی
پیاپی 20 (پاییز 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/09/13
- تعداد عناوین: 22
-
صفحات 1-10
آبشخور نظری پژوهش حاضر؛ هم پیوندی ارگونومی در آفرینش فضای داخلی است تا به اتکای مفاهیم و پیکربندی تیوریکی و عملی آن، بیش از پیش به حوزهی مطالعات برنامهریزی غنا بخشد. زیرا مطالعات نشان می دهند موارد زیادی میتواند به کاهش کیفیت اموزشی دامن زند و یکی از این مواردی که میتواند کیفیت اموزش را برهم زند، عدم توجه نکردن به اصول ارگونومی میباشد و لذا، عدم توجه به فاکتورهای ارگونومی و رعایت نکردن انها در فضای اموزشی،منجر به پرداخت هزینههای بسیار زیادی،توسط دانش اموز در محیط اموزشی خود میشود که نتجه ای جز اتلاف انرژی،وقت،هزینه و عدم پرورش دهی نیروی متخصص توسط مدرسه میگردد و از این رو موجب کاهش کارایی،کیفیت و افزایش تنش بین دانش اموزان یک محیط اموزشی میشود. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی و به لحاظ قلمرو زمانی، مقطع حاضر (1400) بوده است. جهت تحلیل چگونگی عملکرد شاخصها از مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) با تعداد 4 گزاره اصلی و 19 گزاره فرعی(زیر مجموعه ها) بهره برده شده است. نتایج حاصل از پرسشنامه می توان به این نتیجه رسید که عواملی چون نحوه ی قرار گیری ساختمان مدرسه، وجود فضای سبز و طراحی فضاهای موقت در حیاط مدرسه، تعداد و کیفیت مناسب فضاهای ورزشی و بهداشتی معیارهای مهمی در طراحی حیاط مطلوب است و میتواند کارایی آن را به شکل چشمگیری افزایش دهد. بنابراین ارایه راهکارهای متناسب با معضلات موجود در حیاط مدرسه میتواند زمینه افزایش خلاقیت کودک در زنگ تفریح را نیز در پی داشته باشد. بنابراین هرچه طراحی حیاط مدرسه هوشمندانه و مطلوب تر باشد، کودکان نیز تمایل بیشتری به شکوفایی خلاقیت خود دارند. یافته این پیام را درپی داشت که غالب مدرسههای فعلی ایران از زاویه معماری و فضاسازیهای داخل آن بخصوص برای اعداد سنی محدوده این پژوهش نیاز به بازسازی و فضاسازی مناسب براساس روحیات کودکان دارند و انتخاب فضاهایی منطبق بر خواسته ایشان میتواند مدرسه را تبدیل به فضایی پرروح و اثرگذار بر رشد و بهبود آموزش کند.
کلیدواژگان: معماری داخلی - فضای آموزشی خلاق - ارگونومی - روانشناسی فضا- معماری کودکان -
صفحات 2-13
پژوهش با هدف ارزیابی میزان تابآوری و استحکام مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه به بررسی شاخصهای کالبدی پرداخته شدهاست و سعی در پاسخ به سوالات: 1- آیا مسکن شهری در منطقه 4 شهر ارومیه در مقابل زلزله تابآور هستند یا خیر؟ و 2- در صورت وقوع زلزله کدام یک از نواحی دچار خسارات بیشتری میشود؟، است. نوع پژوهش کاربردی و به روش توصیفی-تحلیلی، اطلاعات مورد نیاز از طریق مرور متون تخصصی و مطالعات جدید طرح تفصیلی شهر بدست آمدهاست که در قالب 10 شاخص شامل کیفیت بنا، قدمت مسکن، کیفیت ابنیه، نمای ابنیه، تعداد طبقات، تراکم ساختمانی، دسترسی به فضاهای باز و سبز، دسترسی به معابر، فاصله از تاسیسات و کاربریهای خطرناک، فاصله از مراکز درمانی و آتشنشانی میزان تاب آوری مسکن شهری مورد ارزیابی قرار گرفتهاست. با کمک پرسشنامه و نظرسنجی شاخصها اولویتبندی شده و از روش سوآرا (SWARA) برای وزندهی به شاخصها استفاده شدهاست. به منظور تبیین میزان آسیبشناسی از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد استفاده گرفتهاست. یافتهها گویای وضعیت نامناسب مسکن این منطقه و قرارگیری اکثر آنها در سطوح متوسط به پایین و سطح پایین تابآوری آنها در برابر زلزله است. به صورتی که از درجه 1تا 9، کمتر از 5 درصد از مساحت مسکن محدوده در درجه 1 تا 3 با وضعیت تابآور و حدود 53 درصد مسکن در درجه 9 با وضعیت خطرپذیری بالا قرار دارند که نشان از عدم تابآوری کلی منطقه 4 در برابر زلزله میباشد و در صورت وقوع زلزله با درجه ریشتر بالا (5 ریشتر به بالا) اکثریت منطقه با خطر تخریب و آسیب مواجه است. نتیجه کلی عدم مقاومت مسکن منطقه شهر 4 ارومیه در مقابل زلزله را نشان میدهد و همچنین بهدلیل قرارگیری بیش از 53 درصد از مساحت مسکن در محدوده پرخطر و پراکنده بودن مسکن در صورت وقوع زلزله اکثریت نواحی دچار خسارات بیشتری میشود.
کلیدواژگان: مسکن، تاب آوری، زلزله، شهر ارومیه، روش سوآرا (SWARA)، GIS -
صفحات 11-18
تبدیل تدریجی خانه به آپارتمان باعث تغییر عملکرد یا حذف فضاهایی که با زندگی مردم این مرز و بوم عجین بوده است، شده است و همواره خلاء ناشی از مطابق نبودن مسکن تغییرات نامطلوبی در زندگی انسان ها ایجاد کرده است. با شروع ویروس کرونا و اعمال قرنطینگی های اجباری در سراسر دنیا نوع و میزان استفاده از فضاهای مسکونی دچار تغییر و تحولات زیادی شده است، قطعا قبل این همه گیری ویروس تصور اینکه زمانی اینچنین اتفاقی رخ دهد بسیار دور از ذهن بود، امروزه این احتمال وجود دارد که همه گیری های مشابه ای مجددا تکرار شود، فضاهای مسکونی که قبل این همه گیری ویروس طراحی می شدند طبیعتا برای اقامت تمام مدت و انجام تمام فعالیت های روزمره در داخل آن طراحی نشده بودند، از این رو در زمان قرنطینه خانگی با طولانی شدن مدت قرنطینه افراد فراوانی از عدم آسایش روانی شکایت داشتند، هدف از این پژوهش این است تا به راهکارهایی برای ارتقاء آسایش افراد با ایجاد طراحی درست و استفاده از فضای سبز و الهام گیری از طبیعت برسیم. در این مقاله جامعه آماری از دو مجتمع در شهر کرمانشاه تشکیل شده است: 1- مجتمع مسکن مهر ایثار 2- مجتمع مسکن مهر کیهانشهر. نتایج پژوهش نشان داد که الهام گرفتن از طبیعت و سبزینگی در فضاهای مسکونی در روحیه و آسایش افراد تاثیر مثبتی خواهد داشت و باعث کم شدن استرس، مشکلات روانی و تنش میان افراد ساکن فضای مسکونی خواهد شد. نوع تحقیق حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع کمی است. در راهبرد مورد پژوهی، روش ها و شیوه های متعدد کمی؛ کیفی و ترکیبی مورد استفاده قرار گرفته اند در این پژوهش بررسی کتابخانه ای، توزیع پرسشنامه و مصاحبه می باشد.
کلیدواژگان: سبزینگی، طراحی فضای سبز، فضای مسکونی، کرمانشاه -
صفحات 19-31
ما در آستانه ورود به جامعه دانش مدار هستیم که در آن منبع اصلی اقتصاد، سرمایه یا منابع طبیعی و نیروی کارگری نیست، بلکه فقط دانش به عنوان تنها منع معنی دار جهان تلقی می شود. این جمله از دراکر اهمیت دانش را نشان می دهد، در واقع مساله این پژوهش بیان و ارزیابی مدلی نظری و عملی در جهت واکاوی شیوه های آموزش پلان های معماری به الگوریتم های یادگیری ماشین است. بر همین اساس پژوهش به دنبال یافتن شیوه های توسعه داده های (پلان ها) معماری به سمت فناوری های نوین می باشد. هدف پژوهش یافتن راهی برای توسعه فناوری هوش مصنوعی در ورود داده های معماری با همان مفاهیم اصلی خود است که بتواند علاوه بر داشتن همان کارکردهایی که هوش انسانی دارد، سرعت، دقت و چندبعدی بودن را در فرآیند تولید دانش معماری لحاظ نماید. روش پژوهش بصورت تاریخی، تحلیلی و با رویکرد بررسی داده های کمی می باشد که با استفاده از الگوریتم های پردازش تصویر، خطوط چندین نمونه از پلان های معماری در اعداد نرمال شده 0 تا 1قرارداده شده و سپس به روش تعیین فاصله کسینوسی بر روی بردارهای به دست آمده، تشابه سنجی گردیده است. یافته های این پژوهش بیان می دارد با روش های ارایه گردیده می توان داده های موجود در پلان را به ماشین انتقال داد و همین شیوه می تواند، در آینده پایه گذار سامانه های هوشمندی شود که توانایی تولید و تشابه سنجی پلان های معماری را بصورت نامحدود خواهند داشت و این فرآیند نخستین گام در این حوزه می باشد.
کلیدواژگان: تشابه سنجی، یادگیری ماشین، مدیریت دانش -
صفحات 32-46
با نگاهی به آثار اصیل هنر اسلامی درمییابیم که تزیین در آثار هنر اسلامی از جایگاه والایی برخوردار میباشد و در حقیقت یکی از مهمترین عوامل شکلدهندهی هنر ایران در طول دورههای مختلف حضور نقشهای تزیینی است که ریشه در سنت و آداب معنوی دارد. در این راستا تلاش شده است تزیینات در مساجد سپهسالار و امام صادق در شهر تهران به لحاظ کالبدی و محتوی موردپژوهش قرارگرفته تا ضرورت و اهمیت وجود آن به لحاظ زیباییشناسی در مساجد بررسی گردد. با توجه به اینکه طی سالهای اخیر رویکردهای مختلفی بهخصوص در کلانشهر تهران از طیفی سنتی تا نوآورانه در ساخت مساجد صورت میپذیرد، دلیل اتخاذ این رویکرد و رسیدن به نتیجهای در جهت وجود و نحوهی موثر استفاده از تزیینات با توجه به معنای زیبایی شناسانه از دیدگاه اسلام راهگشا بوده و قدمی در پی بهبود معنا و هویت بخشی به معماری مساجد امروز هست. روشی که برای این امر از آن بهرهگیری شده است، روش توصیفی تحلیلی است که مبتنی بر تحلیل تفسیری محقق میباشد. طبق یافتههای مبتنی بر این ارزیابی، میزان توجه به اصول زیبایی شناسانهی استفاده از تزیینات با در نظر گرفتن متون دینی، در مساجد نوآورانه تهران در مقایسه با مساجد سنتی آن موردسنجش قرار میگیرد که این مهم با توجه به الگو بودن کلانشهر تهران برای بسیاری از شهرهای دیگر کشور، اهمیت تسریع در سازماندهی وضعیت موجود را میرساند. طبق بررسیهای بهعملآمده، میزان توجه به آموزههای اسلامی در حوزهی مفاهیم زیباییشناسی در بهکارگیری تزیینات مساجد موردبررسی، در دورهی معاصر نسبت به دورهی قاجاریه کمتر شده است.
کلیدواژگان: اسلام، زیبایی شناسی، تزئینات، مسجد سپه سالار، مسجد امام صادق -
صفحات 47-55
فرسودگی بافت های شهری یکی از مهمترین مشکلات مربوط به فضای شهری است که باعث بی سازمانی، عدم تعادل وتناسب در فضای شهری می شود عدم بهره مندی از نظریه های علمی رشته های مرتبط با برنامه ریزی شهری ،منجر به رکود وعدم کارایی این تخصص درمدیریت بافت های فرسوده می گردد. بافت فرسوده بدون شک یکی از مهم ترین چالش های فراروی غالب شهرها و به طور خاص کلانشهرها طی دهه های اخیر است و از دغدغه های اصلی مدیریت شهری محسوب می شود، از این رو همواره برنامه ریزان و مدیران شهری به آن توجه داشته اند، این مسئله در ایران و بطور اخص در شهر تهران در چند سال گذشته دنبال می شود. بر همین اساس هدف از این پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی بافت های فرسوده منطقه17 شهر تهران به منظور احیاء و نوسازی، با بهره گیری از روش فرایند سلسله مراتبی (AHP) در سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) بر اساس معیارها و شاخص ها می باشد. نوع پژوهش نظری کاربردی و روش آن پیمایشی است. برای رسیدن به این هدف با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی با بکارگیری معیارهای متناسب با آن، در محیط نرم افزاریARCGIS ، بافت های فرسوده منطقه17 شهر تهران شناسایی و ارزیابی شد. جامعه آماری تحقیق کارشناسان و مسیولان نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده محدوده مورد مطالعه است که به تعداد30 نفر انتخاب شدند. به منظور تحلیل داده ها، از مدل AHP استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد در منطقه مورد مطالعه وزن نهایی گزینه ها بدین صورت است که ناحیه یک با (402/0)، ناحیه دو با (351/0) و ناحیه سه با (247/0) از بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز برخوردار شده اند. و می توان گفت که در منطقه 17 شهرداری تهران، ناحیه یک در طرح های نوسازی و بهسازی اهمیت بیشتری یافته است و ناحیه 3 کمترین اولویت و توجه را با وجود دارا بودن پهنه های فرسوده زیاد نسبت به سایر نواحی، به خود اختصاص داده است. لذا اهمیت و توجه مسیولین شهری را طلب می کند تا با تدابیر و برنامه های پیشگیرانه لازم مانع تخریب بافت های فرسوده و یا حتی مسکونی شوند تا اینکه کمترین میزان خسارت مالی و جانی و مدیریت بحران را در سطح منطقه داشته باشیم.
کلیدواژگان: بهسازی و نوسازی، بافت فرسوده، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، GIS، منطقه 17 تهران -
صفحات 56-61
امروزه مراکز درمانی و بیمارستان ها درحفظ و بازیابی سلامت جسمانی و روانی افراد یک جامعه و ایجاد توازن و تعادل جسمی و روحی نقش عمده و حساسی را دارا می باشند، سپری کردن زمان های طولانی در محیط های درمانی معمولا برای کارکنان، ملاقات کنندگان، همراهان بیمار و بیمار تجربه ناخوشایند و بسیار استرس زا است، هر تلاش و قدم برداشتن در این زمینه باعث کاهش اضطراب و استرس در کارکنان و همراه بیمار و تاثیر بسزایی در فرایند بهبود بیمار در پی خواهد داشت، فضاهای درمانی از جمله فضاهایی هستند که امروزه درگیر با آن هستیم و طراحی آنها بسیار حایز اهمیت است و طراحی آن بر روحیه افراد داخل مجموعه تاثیر بسیاری می گذراد و طراحی اشتباه حتی سهوا این محیط ها، می تواند باعث ایجاد مشکلات روحی و حتی تشدید بیماری شود، هدف از پژوهش موجود، ایجاد سمت و سوی مفید به دید طراحان نسبت به طراحی مجموعه و ارایه راه کار های سبز در این مراکز و بها دادن به سبزینگی در طراحی محیط درمانی می باشد. که نه تنها بر حفظ ساختار داخلی و عملکردی بیمارستان ها تاثیر داشته بلکه از نظر استانداردها و معیار های طراحی و ساخت این گونه بناهای سبز قابل پذیرش باشد، تا بتواند در پیشرفت کیفیت بیمارستان ها و مراکز درمانی و نیز در روند بهبودی بیمار تاثیر داشته باشد، نتیجه های این پژوهش نشان می دهد که اگر طراحی فضای سبز در محیط درمانی بر طبق اصول ارایه شده در این پژوهش طراحی و به کار گرفته شود، باعث کاهش اضطراب و تنش روحی بیمار و افراد داخل محیط می شود. روش پژوهش در این مقاله با استناد به مقالات، مطالعات کتابخانه ای، منابع اینترنتی (گرداوری مطالب) و رویکردی توصیفی تحلیلی دارد.
کلیدواژگان: سبزینگی در طراحی، آرامش روحی، معماری سبز، بهبود بیماران -
صفحات 61-68
با رشد شهرنشینی و افزایش روزافزون جمعیت و همچنین با توجه به لزوم تامین نیازهای امروزی و نسلهای آینده، شهرها با چالشهای فراوانی مواجه شدهاند. حفظ منابع موجود در شهرها و ارتقای کیفیت زندگی شهری برای زمان حال و همچنین آینده شهر، امروزه از اهمیت زیادی برخوردار است که مدیران و برنامه ریزان شهری باید به آن، کمال توجه را داشته باشند. بازآفرینی محدودههای ناکارآمد شهری و تبدیل آنها به نقاط قوت شهر میتواند در توسعه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، گردشگری، زیست محیطی و...، تاثیر بسزایی داشته باشد. بازآفرینی فرهنگ- مبنا یکی از انواع بازآفرینی شهری است که با بکارگیری مولفه فرهنگ در بطن خود نقش زیادی را در احیاء سیمای شهر و بهبود زندگی شهری ایفا میکند. از زمان شروع هزاره جدید، شهرها در قلب ابتکارات قرار گرفته اند و سعی در دخیل کردن فرهنگ در سیاست ها و برنامه ریزی های پایداری خود دارند که این نیز همراه با ظهور الگوهای جدید برای پایداری در شهرها می باشد. در سالهای اخیر، محققان بسیاری، تاثیر فرهنگ را در توسعه پایدار شناسایی کردهاند؛ به گونهای که علاوه بر پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی، پایداری فرهنگی نیز امروزه باید در توسعه جوامع، مورد نظر قرار بگیرد. هدف از این تحقیق، تبیین نقش فرهنگ و بازآفرینی فرهنگ- مبنا در توسعه پایدار شهری میباشد که به روش تحقیق توصیفی- تحلیلی ابتدا با مطالعات کتابخانهای و اسنادی به مرور مبانی نظری موجود در این زمینه و بر اساس مفاهیم مستخرج از بخش مبانی تحقیق، به مطالعه موردی نمونههای جهانی، جهت دستیابی به راهکارهای پیشنهادی برای دستیابی به توسعه پایدار از طریق بازآفرینی فرهنگ- مبنا پرداخته میشود.
کلیدواژگان: فرهنگ، بازآفرینی، بازآفرینی فرهنگ- مبنا، توسعه پایدار شهری -
صفحات 62-68
امروزه در فضاهای آموزشی با پیشرفت علم و تکنولوژی علاوه بر یادگیری علم و دانش، نیاز ها و خواسته های دانش آموزان از لحاظ بصری و روانشناختی نیز بسیار مورد توجه قرار گرفته است. فضاهای آموزشی علاوه بر زیبایی بصری باید عملکرد گرا باشند و با توجه به نیازهای دانش آموزان طراحی شوند که در این راستا باید به عوامل مختلفی از جمله نور، رنگ ، ابعاد کلاس و همچنین شاخصه های آموزشی دانش آموزان،عواملی که در سرزندگی محیط های آموزشی تاثیر بسیاری دارند. بررسی تمامی موارد موجود در فضا و بررسی ادراک و نیازهای دانش آموزان و دانشجویان در رابطه با فضای آموزشی میباشد تابتوانیم ساختمان های فضای آموزشی را هر چه بهتر و دقیق تر منطبق با نیاز ها و روحیات دانش پژوهان طراحی کنیم . با امید به اینکه فضاهای آموزشی برای نسل های آینده جذابتر و کاربردی تر و قابل ارتقاء باشند. هدف از این تحقیق ،بررسی راهکار های مناسب برای طراحی بهتر و باکیفیت در محیط های آموزشی میباشدکه علاوه بر تامین نیاز های بصری افراد،نیاز های ادراکی و احساسی آنان را تامین کندتا بتوان از همه ی جنبه های فیزیکی و روانی دانش پژوه را تحت تاثیر محیط و فضای آموزشی قرار دهیم .تا بتوانیم علاقه به یادگیری را در فضاهای آموزشی بالا ببریم ودانشجویان را به سمت یادگیری و حرکت در فضاهای آموزشی سوق دهیم. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و جمع آوری مستندات و مقالات علمی صورت گرفته است. یافته ها حاکی از آن بود که تاثیر این شاخصه ها و مولفه ها از لحاظ زیبایی شناختی و روانشناسی و همینطور تعیین کیفیت عناصر کاربردی در فضاهای آموزشی از اهمیت بسزایی برخوردار است . مقاله پیش رو به صورت جمع آوری اطلاعات با استفاده از منابع و مقالات و تحقیقات علمی میباشد .
کلیدواژگان: فضای آموزشی، سر زندگی در محیط، کیفیت فضای آموزشی، روانشناسی فضای آموزشی، زیبایی شناسی -
صفحات 69-79
معماری بومی روستایی مازندران حاصل تعامل انسان و محیط و نیز منطبق با نیازهای زیستی و شیوه معیشتی ساکنان روستا می باشد که با تکیه بر دانش بومی، فرهنگ حاکم برجامعه روستایی و مقتضیات طبیعی شکل گرفته است. مسکن روستایی به عنوان مهم ترین عنصر کالبدی روستا مجموعه ای همگن و متناسب را تشکیل می دهد و جزیی از هویت کلی روستا محسوب می شود. فرم و کالبد خانه های روستایی مازندران تجلی عوامل محیطی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در شکل گیری آن ها است. مجموعه این عوامل، موجب تمایز خانه های روستایی این منطقه نسبت به سایر مناطق روستایی شده است. مقاله حاضر، به ویژگی های کالبدی- فضایی مساکن روستایی مازندران در سه پهنه جلگه ای، کوهپایه ای و کوهستانی می پردازد و هدف از آن شناسایی عناصر شاخص و اثرگذار بر هویت معماری بومی این منطقه می باشد. ضرورت پژوهش حاضر از آن جا ناشی می شود که در دهه های اخیر در اثر ساخت وسازهای جدید در روستاها و کنار گذاشتن سنت های بومی و نیز تخریب بافت های کهن و با ارزش روستایی ویژگی های فیزیکی و عینی روستاها دستخوش تغییرات شگرفی شده که تهدیدی برای بافت و هویت معماری بومی روستایی است؛ لذا شناخت مولفه های مسکن روستایی ضمن حفاظت از ارزش های کهن معماری بومی، موجب پویایی و تداوم آن نیز می شود. روش تحقیق دراین پژوهش، توصیفی – تحلیلی بوده و داده ها بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده است. این پژوهش در صدد پاسخگویی به دو پرسش اصلی است: 1) چه عواملی در الگوی فضایی-کالبدی مساکن روستایی مازندران موثر می باشند؟ 2) عوامل کالبدی چه نقشی در هویت بخشی به مساکن روستایی مازندران دارند؟ نتایج بیانگر آن است که در شکل دهی به فرم کالبدی و سازمان فضایی مساکن روستایی مازندران اقلیم نقش مهمی دارد و عواملی همچون: جهت گیری بنا در محور شرقی-غربی، کرسی چینی و ارتفاع بنا نسبت به سطح زمین، استفاده از بام شیب دار، ایوان، پلان آزاد و تهویه دوطرفه، برونگرایی، هماهنگی میان فرم کالبدی و بستر طبیعی و نیز استفاده از مصالح بوم آورد هویت خاصی به مساکن روستایی مازندران بخشیده است.
کلیدواژگان: مسکن روستایی، معماری بومی، هویت معماری، مازندران -
صفحات 80-90
سرطان، به عنوان یک عارضه و بیماری ، استرس و یاس را همواره برای بیمار به همراه دارد و بهعنوان یک بیماری فلجکننده روح و جسم تلقی میشود و فرد بعد از تشخیص، دچار ناامیدی زیادی ناشی از ترس غیرواقعی از مرگ و کاهش ارتباط اجتماعی میگردد.ازآنجاییکه اغلب محیطهای درمانی برای بیماران سرطانی صرفا جنبه عملکردی و کاربری فضا دارند و اغلب محیطهای صلب و خسته کننده ای هستند و از طرفی در طراحی معماری به بعد روانی انسانها در این فضاها پرداخته نشده است، لذا به عنوان یک مشکل آسیبپذیر جدی برای این اقشار(بالاخص کودکان که اقشارحساستر نسبت به این بیماری میباشند) همواره وجود داشته است. جدا شدن از طبیعت و الگوهای زیستی و نظامهای در جریان زیست انسانی از معضلات و مشکلات اکو زیستی و زیستمحیطی جوامع مدرن محسوب میگردد. در این راستا هدف تحقیق تبیین شاخصه های کالبدی موثر در طراحی فضاهای درمانی- آموزشی کودکان سرطانی با نگرش معماری بیوفیلیک میباشد.روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی و در قالب مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بررسی و تحلیل نمونه های منطبق با رویکرد تحقیق می باشد.لذا نتایج پژوهش بدین گونه است که بهره وری از طبیعت بهعنوان ساختارهای زنده در بحث بیوفیلیک از بعد روانی و معنوی در فضای درمانی (با انتخاب جانمایی مناسب،نوع و گونه،حس سبزینگی و شفابخشی،صورت درمانگری و رواندرمانی،پاککنندگی و ایجاد تنفس و...) زمینه کاهش استرس و اضطراب را در فضای معماری کودکان بیمار را فراهم می کند.
کلیدواژگان: سرطان، معماری بیوفیلیک، نا امیدی، درمان، طبیعت -
صفحات 91-102
حقوق شهروندی از جمله مباحث نوظهور در ادبیات علمی کشور است که می تواند به عنوان محتوایی مهم در معماری تجلی یافته و موجب ارتقا آن شود. بنابراین هدف این پژوهش مشخص کردن جایگاه حقوق شهروندی مبتنی بر منابع و مبانی اسلامی در معماری و ارایه مدلی کاربردی و قابل تلفیق با دیگر مدل های طراحی معماری و در راستای ارتقای آن هاست. بدین منظور در مرحله اول، با استفاده از روش تحلیل محتوا، مدل های مختلف بررسی و معرفی می شوند و در مرحله دوم، با بهره گیری از روش های تحلیلی و نقد تفسیری مبانی حقوق شهروندی مشخص شده و با بکارگیری روش تحلیلی-تفسیری، راهکارهای ارتقاء حقوق شهروندی ارایه می گردد. در مرحله سوم پژوهش با استفاده از روش استدلال منطقی مدل «حقوق شهروندی» ارایه و نحوه پیوند آن با مدل های دیگر بیان می شود. براساس یافته ها در فاز اول تحقیق، مشخص شد که مدل های «لاوسون»، «گیفورد»، «لنگ» و «مدل تبیین گر محتوای طراحی و معماری» کاربردی ترین مدل ها در ادبیات علمی معماری کشور هستند و یافته های مرحله دوم نشان داد که حقوق شهروندی برحسب شرایط زمانی-مکانی با مفاهیمی مانند آزادی خواهی (Liberalism)، جامعه گرایی (Socialism) و جمهوریت گرایی (Republicanism) آمیخته شده است، در این بین منشور حقوق شهروندی ایران (مصوب1395) با مفاهیم لیبرالیسم هسویی و قرابت دارد، همچنین مشخص شد که برای ارتقا حقوق شهروندی می توان از مبانی حقوق اسلامی (که برآمده از منابع دینی هستند) بهره گرفت و حقوق مختلفه را براساس دوگانه «حق/تکلیف» بازنویسی کرد، بدین صورت که در حقوق اسلامی، «حق الناس» وجهه کامل تری از حقوق شهروندی را ارایه داده و مقدم بر «حق الله» است، یعنی شرط ایفای حق الله، ایفای حق الناس است، بنابراین در مرحله سوم پژوهش، مدل مذکور براساس دوگانه حق/تکلیف و با تقدم حق الناس بر حق الله در 17 بند ارایه گردیده، به ترتیبی که مبانی حقوقی ارایه شده قابلیت دربرگیری مدل های طراحی را داشته و امکان سنجش مبانی نظری و نتیجه طراحی را براساس اصول حقوق شهروندی اسلامی را فراهم می آورد.
کلیدواژگان: مدل طراحی، حقوق شهروندی، شهروند اسلامی، طراحی معماری، ارتقا محتوا -
صفحات 103-121
هر آموزش طراحی معماری محوری ترین موضوع آموزش معماری است. اگرچه آموزش طراحی در ایران پس از انقلاب فرهنگی اصطلاحا بومی سازی شده، ولیکن اساس آن منطبق بر ساختار آموزشی بوزار، باهاوس و سپس شیوه های متاخر اروپایی و آمریکایی است. ضعف اساتید و مراکز آموزش عالی در دانش و فهم مدل های مختلف آموزشی منجر به انطباق آموزش طراحی معماری بر اساس سرفصل های سیال، منعقد نشده و سلیقه محور شده است. هدف مقاله حاضر شناسایی، تدقیق و طبقه بندی موثرترین شیوه های آموزشی است و فرض بر آن است که چنین طبقه بندی با شفافیت لازم می تواند تا حدود زیادی ضعف آموزشی دروس طراحی معماری را کاهش دهد. سوال اصلی پژوهش آن است که چه شیوه هایی در این زمینه تدوین و تجربه شده است؛ ویژگی های هر یک چیست و چه عواملی در انتخاب هر روش موثر است؟ این تحقیق از انواع پژوهش های ترکیبی است؛ علاوه بر تبعیت از روش های اسنادی و تاریخی، متکی بر روش های تحلیلی- مقایسه ای بوده ولیکن تجربیات آموزشی محققین در جمع بندی نهایی، روش های کیفی را بر ساختار تحقیق حاکم می کند. دستاورد پژوهش حاضر شناسایی پنج الگوی آموزشی بر مبنای شناسایی معیارهای کلان متمایز کننده می باشد.
کلیدواژگان: آموزش، معماری، آتلیه، روش، مدل -
صفحات 137-149
آنگونه که می دانیم مهمترین رکن توسعه جامعه در ابعاد مختلف؛ آموزش است که زمینه تعالی فرد و جامعه را پدید می آورد. با توجه به رشد کمی و کیفی آموزش و نقش فراگیر آن در حفظ و تداوم ارتباط محیط و انسان در عصر کنونی؛ توجه به ارتقاء کیفیت آموزش با رویکرد تعاملات پایدار و هم افزاینده اجتماعی با تاکید بر قلمروهای فضایی مهم می نماید. از اینرو حمایت و حفاظت مخاطب در فضا از طریق حضور مداوم افراد، زمینه پایداری فضای آموزشی را فراهم می آورد. در این راستا هدف این مقاله واکاوی معیارهای اثرگذار بر کیفیت آموزش معماری اجتماعی با تاکید بر ارتباط پایدار و هم افزاینده محیط و انسان در فضا با بهره گیری از راهکارهای خلاقانه است. این تحقیق به لحاظ هدف، بنیادی و بر حسب نحوه گردآوری داده ها؛ توصیفی و علی- مقایسه ای است. در مرحله اول بررسی مهم ترین مولفه های اثرگذار بر معماری اجتماع پذیر به روش کتابخانه ای و مطالعات میدانی به کمک پرسشنامه باز با صاحب نظران آموزش معماری انجام شد. سپس با توزیع پرسشنامه پژوهشگر ساخته و تطابق آن با نیاز مخاطبان و هماهنگی بستر طرح به پالایش اطلاعات در این باره پرداخته شد. در انتها به روش تحلیل عاملی دسته بندی و ارزش گذاری مولفه های اثرگذار در فضای آموزشی انجام گرفت. معیارهای منتج از مطالعات نظری بر اساس پنج عامل 1- شناخت مخاطب 2- معیارهای ذهنی 3- تعاملات اجتماعی4- طراحی فضایی و 5- آموزش دسته بندی شد. نتیجه مطالعات آماری نشان داد عامل طراحی فضایی (زیبایی فرم و عناصر فضایی و طراحی در فضای باز) با حدود 80% و سپس عامل معیارهای ذهنی (حس تعلق و امنیت) با حدود 70% بیشترین تاثیر را در این زمینه داراست. بنابراین ارایه راهکارهای طراحی معماری با تاکید بر فرصت ها و توجه به کیفیت فضایی، امکانات و تجهیزات محیطی با تاکید بر شاخص تعاملات اجتماعی، به دلیل توجه به فضاهای مشارکت پذیر با احترام به قلمرو افراد، به منظور ارتقاءکیفیت آموزش، ایجاد زمینه انجام کار عمیق و سرزندگی فضایی به عنوان مهره گمشده فضاهای آموزشی مورد نظر قرار گرفت.
کلیدواژگان: معماری اجتماعی، فضای آموزشی، طراحی معماری پایدار، کیفیت محیطی -
صفحات 150-161
غرب ایران در هزاره اول قبل از میلاد سرشار از رخدادهای تاثیر گذار در زمان حکومت های آشور و اورارتو بود. در این میان نیاز به دفاع از سرزمین، ماناها را مجبور به ساخت بناهای مستحکم برای جلوگیری از غارت و تخریب کرد. در این زمان، سازه ای بزرگ در محلی موسوم به (تپه زیویه) ایجاد شد که از طرف محققین به عنوان (قلعه) یا (کاخ - دژ) معرفی شده است. در تحقیق حاضر که با روش، تحلیلی - تطبیقی و روش وزن دهی انجام می شود، در تلاش هستیم وزن تاثیرگذاری هریک از این فاکتورها را در معماری قلعه زیویه مشخص کنیم تا ضمن شناخت تخصصی این اثر معماری فاخر، ویژگیهای جغرافیایی انسانی - طبیعی منطقه زیویه شهرستان سقز را بشناسیم و از این داده ها در طراحی آثار مخصوص این منطقه استفاده نماییم. برای انجام این کار برداشت های میدانی از پلان معماری انجام گرفته است. در نهایت با استفاده از نظرات متخصصین فاکتورها وزن دهی می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ترکیبی از فاکتورهای جغرافیای طبیعی و انسانی بر مکانیابی، طراحی و معماری زیویه تاثیر گذار بوده که از میان عوامل طبیعی، توپوگرافی و اختلاف ارتفاع حایز رتبه اول و از میان عوامل انسانی، فاکتور امنیت بیشترین وزن را داشته است.
کلیدواژگان: شاخص های جغرافیایی، معماری، قلعه زیویه، انسان و طبیعت -
صفحات 162-172
هنر و معماری از دیر باز ورای محلی که در آن نمود و رشد یافته اند دارای چند اصل اساسی میباشند که در اشکال مختلف ولی در یک چارچوب ثابت نمایان شده اند. نظام های ساماندهی فضا و اندام های گوناگون ساختمان که در معماری نقاط مختلف جهان استفاده شده اند میتوانند از نظر هندسی در یک سیستم تناسباتی دسته بندی شوند. پیمون در معماری سنتی ایران یکی از این نظام هاست که به عنوان معیار و الگویی جهت رعایت این اصول به کار گرفته شده است. شبکه بندی کن و شاکو در ژاپن، تناسبات طلایی در معماری کلاسیک اروپا طوریست که پیروی از آنها نگرانی معماران شرق و غرب را درباره نا استواری و نازیبایی ساختمان از میان برده است. در عصر مدرن نیز شاهد نظام های تناسباتی رنسانس، مدول لوکوربوزیه و نظام ساختمان سازی مدولار هستیم که در تقابل با نظام تناسباتی معماری کلاسیک در صدد هر چه انسانی تر کردن مقیاس ها و افزایش قابلیت ساخت پذیری بوده اند. هدف این پژوهش مروری بر ادبیات شکل گیری نظام های تناسبات هندسی و بازشناسی نقش پیمون به عنوان الگوی سازمان دهنده فضا در معماری سنتی ایرانی و مدول در معماری غرب برای ادراک بهتر الگوی هندسی بکار رفته در معماری مسکونی است. روش تحقیق این نوشتار، استدلال منطقی در راستای تطبیق نحوه کاربست نظام های تناسباتی پیمون و مدول در معماری مسکونی است که از روش گرد آوری داده های توصیفی- تحلیلی برای نیل به اهداف، استفاده شده است. این تحقیق بر پایه مطالعات کتابخانه ای صورت پذیرفته و نتایج حاصل از آن نشان داد که تناسبات از دیرباز عامل مهمی در نظم دادن به اجزا و عناصر موجود در طراحی می باشد که در نظام های تناسباتی پیمون ایرانی مبنای عمل تناسبات انسانی و بازشوها میباشند ، این روند در نظام تناسباتی ژاپن هم صادق است و بر مبنای کف پوش و آکس ستون هاست. در طرف مقابل نظام های معماری غرب بیشتر بر پایه متریال ها و فرمول های ریاضی میباشند و توجهی به مقیاس انسانی در آنها نشده است.
کلیدواژگان: پیمون، مدول، تناسبات، هندسه، معماری مسکونی -
صفحات 173-186
یکی از اساسیترین مباحث در طراحی پیاده راهها، ارتقای تعاملات اجتماعی بین مردم میباشد. از این رو با توجه به کمبود فضاهای شهری و بالاخص پیاده راهها در شهر شیراز و نبود ارتباط درست میان پیاده راههای موجود بر آن شدیم که فضایی را برای اتصال بین دو پیاده راه موجود به نامهای بهشت و نهر اعظم به صورت طراحی یک پل اراعه دهیم. هدف طراحی پیاده راه با محوریت توسعه فعالیتهای اجتماعی و ایجاد حس مکان با بهرهگیری از اتصال دو پیاده راه موجود در خیابان چمران شیراز همراه با ایجاد فضای انسانمدار، پویا و خلاق در مرکزیت شهر میباشد و همچنین ایجاد چنین فضاهایی میتواند با نزدیک کردن کاربران خود به هم موجب ایجاد روابط و دوستی میان افراد شود. روش تحقیق در این پژوهش کمی میباشد همچنین از منظری دیگر توصیفی- تحلیلی میباشد. اطلاعات مورد نیاز از مرور اسنادی و روش میدانی یا پیمایشی جمعآوری میشود. جمعیت آماری در این بخش شامل ساکنان و افراد گذری خیابان چمران و پیادهراههای آن میباشند. روایی پرسشنامه با توجه به پشتیبانی مطالعات قبلی و بر مبنای نظری بررسی میشود و سطح پایایی با محاسبه آلفای کرونباخ بهدست میآید و در نتیجه با توجه به بررسی های کتابخانه ای و مولفه های اصلی و سوالات مربوطه که بر اساس میانگین رتبه ها شاخص خوانایی و وضوح در رتبه اول و پس از آن به ترتیب شاخص های دسترسی راحت و نفوذ پذیری، هویت اجتماعی و حس تعلق، سرزندگی، تنوع و پویایی و فضا و کالبد قرار گرفتهاند که منجر به طراحی سه زون اصلی گردید و در نتیجه با توجه به تداخل سواره و پیاده، عرض کم محور و عدم امکان جلوگیری از ورود سواره به این محدوده پیشنهاد می شود تا با تصرف بخشی از واحدهای همسایگی و با در نظر داشتن این موضوع که درختان این بخش حتی الامکان حفظ گردند و یا جا به جا، محور عریض تر میگردد و در آخر پیشنهاداتی نیز به منظور طراحی در مقاله دیده میشود.
کلیدواژگان: پیاده راه، تعاملات جتماعی، نهر اعظم، بلوارچمران شیراز -
صفحات 187-197
رشد جمعیت و افزایش زندگی اپارتمانی، موجب مواجه شدن با کمبود فضای سبز در شهرها شد که همین امر سبب پیدایش فضاهای باز در شهرهای امروزی در جهت رفع نیازهای افراد جامعه شده است. انسان با حضور در هر فضا رفتار و ادراک متفاوتی دارد. در این میان توجه به ایجاد فضاهایی بر اساس نیازهای انسان از جمله اجتماعپذیری مورد توجه میباشد که شناخت عوامل تاثیرگذار و مهم در امر طراحی برای ایجاد محیطهای باز اجتماعپذیر سبب کار امدتر شدن این گونه فضاهای باز می گردد لذا با بررسی مولفهها و معیارهای موثر در طراحی میتوان سبب ایجاد فضاهای باز اجتماعپذیری شد که سبب ادراک بهتر فضا میگردد. این تحقیق بر آن است تا به بررسی معیارهای تاثیرگذار بر اجتماعپذیری در محیطهای باز بپردازد و نیز تاثیر آن بر ادراک انسان را مورد سنجش قرار دهد. این مقاله که پژوهشی تحلیلی-کاربردی است و در حوزه مطالعات میدانی، روش پیمایشی با ابزار گردآوری داده به صورت پرسشنامه انجام شده است و همچنین در قالب مطالعهی کاربردی، تجزیه و تحلیل دادههای مورد بررسی پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که اجتماعپذیری سبب ایجاد محیطهای پویا و ارتقا کیفیت محیط میگردد و همچنین رابطه معناداری با ادراک انسان دارد بدین منظور توجه به مولفه ها و معیار های موثر در جهت اجتماعپذیر بودن محیط می تواند سبب ایجاد ادراک مثبت برای افراد استفاده کنندگان گردد و میل به حضور در فضاهای باز را افزایش دهد بنابراین محیطی سودمندتر ایجاد خواهد شد.
کلیدواژگان: محیط های باز ساخته شده، تعامل اجتماعی، ادراک انسان -
صفحات 198-204
تاثیرگذاری مستقیم فلسفه بر معماری از ویژگیهای دوره معاصر میباشد. علیرغم تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده است، پیوند بین فلسفه و معماری دانشی است که هنوز جای بحث و تعمق دارد. برای شناخت بیشتر این حوزه، باید به بررسی نظریات پیشگامان این حوزه پرداخت. در این میان یوهانی پلاسما معمار و نظریهپرداز معماری معاصر، نظریات ارزشمندی در حوزه پدیدارشناسی و نقد معماری مدرن دارد. پالاسما در نوشتههای خود اشاره به معماری چندحسی دارد و در آثارش به بررسی میزان تاثیر تمام حواس پنجگانه بر درک انسان از معماری می پردازد. در این پژوهش به تحلیل یکی از مقالات وی تحت عنوان «هندسهی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری» پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی تاثیر فرم معماری بر تجربهی فضایی، چگونگی تجربهی یک معماری با کیفیت و چگونگی تبدیل تحلیل پدیدارشناسی به روشی برای بررسی معماری، از دیدگاه یوهانی پالاسما میباشد. در همین راستا به بررسی انگارههای ذهنی، بینایی و اهمیت نور، صدا و سکوت و... در معماری پرداخته شده است. روش تحقیق مقالهی حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی است که به واکاوی اندیشههای فلسفی یوهانی پالاسما در معماری و از طریق مقالهی وی میپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عینیت هرکدام از وجوه پدیدارشناسی را میتوان در عناصر معماری ایرانی نیز یافت و با بررسی و پرداختن به آثار و اندیشههای فیلسوفانی همچون یوهانی پالاسما میتوان کیفیت فضاهای خلق شده را بالاتر برد و به ایجاد تجربههای فضایی دست یافت.
کلیدواژگان: یوهانی پالاسما، پدیدارشناسی، معماری، ادراکات حسی، احساس -
صفحات 205-218
تعاملات اجتماعی از ملزومات انسانها برای گذراندن زندگی روزمره میباشد. هرچه جامعه مدرن تر میشود، نیاز به ارتباطات جمعی در فضاهای باز بیشتر احساس میشود.رفع این خواسته بشر، یکی از مسایل تاثیرگذار بر جامعه است. پیاده راههای شهری یکی از مهم ترین بخشهای ارتباطات و تعاملات اجتماعی بین مردم میباشد. این تحقیق با هدف ارتباط و ارتقای تعاملات اجتماعی در خیابان منصور آباد شیراز صورت گرفته است. تحقیق از نوع کمی -کیفی میباشد و از طریق پرسش نامه محقق ساخت و همچنین با بررسی آلفای کرونباخ و بر اساس جدول مورگان، باتوجه به تعداد جامعه آماری960 نفر ، 292 نفر برای نمونه به روش تصادفی انتخاب شدهاند و در نهایت تعداد 60 پرسشنامه تکمیل و برگردانده شد که جهت تجزیه وتحلیل مورد ارزیابی قرارگرفت. ابزار فیشبرداری به صورت نقل قول مستقیم و غیرمستقیم و تخلیص و ترجمه صورت میگیرد و در بخش میدانی ابزارهای پرسشنامه، جداول ارزیابی و امکانسنجی مورد استفاده قرارگرفته است. نتیجه این تحقیق شامل: ارایه راهکارها یی در جهت طراحی این پیاده راه در راستای افزایش تعاملات اجتماعی مطلوب و مثبت میباشد و در نهایت میتوان براساس اصلیترین معیارهای طراحی پیاده راه با استفاده از الگوهای طراحی منظر که شامل معیارهای اجتماعی-اقتصادی معیار کالبدی-فضایی، معیار ترافیک و دسترسی، معیار عملکردی، معیار هویت و حس مکان، معیار دید و منظر و ارتباط با طبیعت میباشد؛ طراحی در خیابان را بر اساس آن انجام داد. در آخر یک نمونه از طراحی در این خیابان قرار گرفته است.
کلیدواژگان: پیاده راه، طراحی منظر، فضا های شهری، چمران شیراز -
صفحات 219-227
مسکن بعنوان یکی از نیازهای اساسی بشر، مستقیما کیفیت زندگی ساکنین آنرا متاثر میسازد. از اینرو تامین مسکن مناسب، چالش مهمی در برنامههای توسعه کالبدی، اقتصادی و اجتماعی اکثر کشورها است. از طرفی، غالب طرحها و سیاستهای مسکن متمرکز حوزه مسکن شهری بوده و بخش عمدهای از ساکنین سکونتگاههای روستایی که در مساکن نامقاوم و نامناسب به لحاظ وضعیت سازهای و معماری زندگی میکنند، کمتر مورد توجه دولتها و نهادهای متولی امر قرار میگیرند. در ایران دولت بهمنظور بهبود کیفیت زندگی و کاهش خسارات بلایای طبیعی، طرح بهسازی و مقاومسازی مسکن روستایی را در دستور کار برنامههای عمران روستایی خود قرار داد. به همین خاطر، لازم است به وضعیت موجود و آینده این طرح (پرسپکتیو طرح) در قالب بررسی و تحلیل چالشها و موانع فراروی طرح بهسازی و مقاومسازی مسکن روستایی در سطح روستاهای شهرستان گنبدکاووس پرداخته شود. این مقاله به لحاظ ماهیت موضوع و هدف از نوع مطالعات کاربردی و از نظر روششناسی جزو تحقیقات توصیفی- تحلیلی است. واحد سطح تحقیق روستا بوده و جامعه آماری آن، خانوارهای روستایی است که در طرح بهسازی و مقاومسازی مسکن روستایی ثبتنام کرده یا نکردهاند، که در مجموع شامل 51547 خانوار بوده که تعداد 240 خانوار بعنوان حجم نمونه به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدهاند. گردآوری دادهها و اطلاعات به دو روش کتابخانهای و میدانی (مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته) انجام گرفته که برای تجزیه و تحلیل آنها از نرمافزار آماری Excel و SPSS استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد که اگرچه این طرح با استقبال فزاینده و چشمگیر روستاییان منطقه روبرو شده و موجب نوسازی، بهسازی و مقاومسازی مساکن روستایی آنان شده است؛ لیکن این طرح با چالشهای عدیدهای از جمله نداشتن ضامن معتبر بانکی، زمانبر بودن فرایند اخذ وام، بالا بودن مبالغ افتتاح حساب بانکی، طولانی شدن دوره ساخت مساکن روستایی، بروکراسی اداری، گران شدن مواد و مصالح ساختمانی و بالابودن هزینههای ساخت خانه و دستمزدهای کارگری، روبروست.
کلیدواژگان: مسکن، مسکن روستایی، طرح بهسازی و مقاوم سازی، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، گنبدکاووس -
صفحات 228-237
همواره محیطهای باز انسان ساخت بر ادراک انسان تاثیر میگذارد. در این میان توجه به باغ ایرانی، که متعلق به فرهنگ ایرانی است به عنوان محیط باز انسان ساختی که در طول زمان به عنوان فضایی مناسب مورد استفاده عموم قرار گرفته است حایز اهمیت است. توجه به عوامل تاثیر گذار این فضاها در امر طراحی میتواند سبب ایجاد محیطهایی گردد که علاوه بر رفع نیازهای انسان، محیطی پویا و مناسب برای استفاده عموم ایجاد شود. هدف از این پژوهش یافتن مولفهها و معیارهایی در باغهای ایرانی میباشد که سبب ایجاد ادراک مثبت در انسان میگردد. از این رو مقاله که پژوهشی تحلیلی-کاربردی است و با استفاده از پرسشنامه به بررسی باغهای نمونه موردی (باغ ارم، باغ جهاننما و باغ دلگشا) که همه باغهای قدیمی شیراز میباشند، پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که که مولفههای جنبی کیفی و شکلی مکان در بعد محیطهای باز انسان ساخت و نیز مولفههای محور ورودی و الگوی چهار باغ و کیفیت زیبایی در بعد باغ ایرانی در هر سه باغ با یکدیگر رابطه معنا داری داشته و همگی سبب ایجاد آرامش و خلوت و در نتیجه بر ادراک انسان تاثیر گذار خواهد بود.
کلیدواژگان: محیط انسان ساخت، باغ ایرانی، باغ ارم، باغ جهان نما، باغ دلگشا