فهرست مطالب

امنیت بین الملل - پیاپی 48 (فروردین 1402)

مجله امنیت بین الملل
پیاپی 48 (فروردین 1402)

  • ویژه نامه تحولات عربستان
  • تاریخ انتشار: 1402/01/29
  • تعداد عناوین: 8
|
  • عابد اکبری صفحه 4
  • حسین آجورلو صفحات 15-36

    بررسی روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برای حوزه تصمیم سازی و تصمیم گیری کشور اهمیت دارد زیرا عربستان سعودی به دلایل زیر یک بازیگر موثر در سطح منطقه ای و بین المللی محسوب می شود که کنش های آن به دلیل نزدیکی جغرافیایی و سایش سیاستی بر سیاست خارجی کشور تاثیرگذار است: 1. نقش عربستان سعودی در امنیت منطقه ای؛ 2. موقعیت جغرافیایی راهبردی؛ 3. جایگاه در جهان اسلام و عرب؛ 4. حضور و نفوذ در نهادهای بین المللی و منطقه ای؛ 5. تاثیرگذاری در بازار نفت؛ 6. ثروت این کشور. در سال های اخیر عربستان سعودی در حوزه های مختلف شاهد تغییرات و روندهای بوده است که مهم ترین آنها عبارت اند از: الف) توسعه محوری؛ ب) تمرکز بر فناوری های نوین؛ ج) سیاست کاهش تنش های پیرامونی، د) تداوم بازیگری در بازار انرژی؛ ه) سیاست تنوع بخشی به شرکای بین المللی در عین تداوم شراکت راهبردی با آمریکا. روابط دو کشور جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در شرایط کنونی به غیر از متغیرهای کلاسیک ژیوپلیتیکی و هویتی، تحت تاثیر متغیرهای جدید قرار دارد که مهم ترین آنها عبارت اند از:

    1. متغیر تداوم «سیاست کاهش تنش های پیرامونی» در دو کشور؛

    2. متغیر تلاش برای غلبه دادن دید توسعه محور به دید امنیت محور؛

    3. متغیر تداوم بازیگری میانجی گرایانه چین،

    4. عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی؛

    5. متغیر سیاست داخلی؛

    6. متغیر فناوری های نوین و نوظهور؛

    7. متغیر رسانه های وابسته تاثیرگذار.

    چهار سناریو ممکن برای روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی می توان بیان کرد: سناریو اول، تداوم تنش زدایی؛ سناریو دوم، تداوم تنش زدایی در عین تنش های موضعی؛ سناریو سوم؛ تداوم تنش ها کنونی؛ سناریو چهارم، تشدید تنش ها. مهم ترین راهبردهای ناظر به متغیرهای نوین در روابط دو کشور عبارت اند از:

    1. طراحی ایده و ابتکار عمل در بهبود روابط؛

    2. تداوم دیپلماسی میانجی گرانه؛

    3. ایجاد فضای اعتماد؛

    4. همکاری در مسایل منطقه ای؛

    5. تسهیل تبادلات تجاری و اقتصادی؛

    6. تبیین حساسیت های سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران به مقوله عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی از طریق مذاکرات مستمر.

  • حسین عسگریان صفحات 37-64

    قدرت اقتصادی ناشی از درآمدهای نفتی، نفوذ ایدیولوژیک ناشی از رهبری جهان اسلام و رابطه نزدیک با ابرقدرت ها به خصوص به واسطه نقش این کشور در خرید تسلیحات نظامی از غرب، عربستان را به یکی از مهم ترین بازیگران این منطقه تبدیل نموده است. جهت گیری سیاست خارجی عربستان در سال های اخیر در واکنش به تغییرات سیاسی و امنیتی در منطقه غرب آسیا، رقابت های منطقه ای، نیازهای امنیتی و اقتصادی، نقش پادشاهی جدید عربستان در امور داخلی و خارجی شکل گرفته است. رقابت منطقه ای با ایران تاثیرات خود را بر ورود عربستان به بحران سوریه و جنگ یمن و در مقابل بهبود روابط با رژیم صهیونیستی نشان داده است. اصلاحات داخلی و برنامه توسعه اقتصادی نیز تحت رهبری ولیعهد جدید تاثیرات خود را بر سیاست خارجی از طریق تامین منافع ژیوپلیتیک و ژیواکونومیک در بهبود روابط با دیگر بازیگران مهم جهانی مثل چین و روسیه گذاشته است. پیوندهای تاریخی، منافع مشترک در بسیاری از مسایل منطقه ای، تغییرات ساختاری در روابط بین الملل، نوع نگاه هییت حاکمه جدید عربستان به تحولات بین المللی و همچنین خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا زمینه را برای استمرار و بهبود روابط سیاسی میان دو کشور فراهم نموده است. هرچند در این میان چالش هایی مثل وضعیت حقوق بشر در عربستان در این زمینه وجود دارد. اگرچه عربستان شریک مهم تجاری بریتانیا محسوب می شود اما خیلی در این حوزه در مقایسه با دیگر شرکا بریتانیا نباید اغراق کرد. در این میان، آنچه در روابط دو کشور قابل توجه است روابط نظامی و امنیتی به خصوص خرید تسلیحات است. نکته مهم و مشترک دو کشور در قبال ایران اینکه هم بریتانیا و هم عربستان سعودی با رویکرد 1+5 در بحث برنامه هسته ای ایران یعنی بدون در نظر گرفتن نقش ایران در منطقه در گفتگوها مخالف هستند. از منظر بریتانیا، رفتار ایران در منطقه از دیگر عوامل تهدید نظم بین المللی و تاثیرگذار بر پرونده هسته ای ایران است. سعودی ها نیز افزایش نقش ایران در منطقه را تهدیدی برای اهداف راهبردی خود می دانند. به ویژه، آنها نگران نقش نظامی فزاینده ایران و گسترش نیروهای نایب مورد حمایت ایران هستند. نیاز عربستان به ثبات در بازارهای نفتی، کنار گذاشته شدن عربستان از اولویت های تامین نیازهای امنیتی از سوی آمریکا، درک عربستان از اینکه سیاست انزوا و مهار ایران به نفع ریاض نبوده است، فرورفتن عربستان در باتلاق یمن، نیاز عربستان به ثبات برای پیشبرد چشم انداز 2030 به خصوص تامین امنیت پروژه های اقتصادی و فناورانه در دریای سرخ و در مقابل، نیاز ایران به کاهش فشار حداکثری غرب، تلاش ایران برای جلوگیری از سرعت توسعه روابط میان کشورهای عربی به خصوص عربستان بار رژیم صهیونیستی و همین طور نقش دیپلماسی فعال چین برای تسهیل امنیت انرژی و ثبات در بنادر عربستان در دریای سرخ در راستای پیشبرد پروژه جاده ابریشم ازجمله دلایلی بودند که دو کشور ایران و عربستان را به سوی کاهش تنش ها سوق داد. روابط طولانی مدت عربستان با بریتانیا، نیاز بریتانیای جهانی به تعامل با کشورهای تاثیرگذار در مناطق مهم جهان، روابط امنیتی و به خصوص نقش بریتانیا در کاهش اشتهای ظاهرا سیری ناپذیر ریاض برای خرید تسلیحات، حمایت کامل بریتانیا از عربستان در قبال جنگ یمن، همکاری اطلاعاتی دو کشور در قبال تروریسم، کسب سهم اقتصادی از پروژه های بلندپروازانه عربستان ازسوی شرکت های بریتانیایی، نیاز بریتانیا به امنیت بازار انرژی و نقشی که عربستان در تامین این امنیت می تواند ایفا کند، نشان دهنده تمایل و کسب منافع ملی برای هردو کشور در استمرار و بهبود روابط در سال های پیش روست.

  • قیس احمد قادری صفحات 65-86

    عربستان سعودی از سال 2015 بدین سو سیاست خارجی محافظه حفظ وضع موجود را کنار گذاشته و سیاست خارجی فعال، جسورانه و تهاجمی را در منطقه و جهان دنبال کرده است. تغییر ارزش نفت و تحولات منطقه ای و جهانی دو عامل اساسی این تغییر در سیاست خارجی سعودی بوده است. مهم ترین نشانه های تغییرات در سیاست خارجی افغانستان عبارت اند از: 1. جایگزین کردن گفتمان ملی عربی به جای گفتمان اسلامی؛ 2. تغییر روابط عربستان سعودی و ایران؛ 3. روابط سعودی با روسیه (تعامل با دوست دشمن)، 4. گسترش روابط سعودی با چین (تعامل با دشمن دوست). افغانستان به خاطر بی ثباتی سیاسی و تغییر رژیم ها و توسعه نیافتگی برای عربستان سعودی اهمیت راهبردی نداشته است؛ اما چون افغانستان یکی از تاثیرگذارترین کشورها در جهان اسلام به ویژه در غرب آسیا بوده است، همواره توجه عربستان را به خود جلب کرده است. عربستان سعودی پس از سال 2015، رویکرد متفاوت نسبت به افغانستان به ویژه طالبان اتخاذ کرده است. ریاض که در دهه نود به عنوان متحد راهبردی و ایدیولوژیک طالبان و ازجمله سه محدود کشوری بود که حکومت طالبان را به رسمیت شناخته است. پس از 2015، در نتیجه تغییرات اساسی در سیاست داخلی و خارجی خود، رویکرد خود را نسبت به طالبان به گونه فاحش تغییر داده است. پس از بازگشت طالبان به قدرت، ریاض نه حکومت طالبان را به رسمیت شناخت، نه تعامل سازنده با حکومت طالبان برقرار کرده و نه میزبان مقامات طالبان و نشست های برای کمک برای این حکومت بوده است. در سیاست خارجی و اهداف جدید عربستان سعودی جمهوری اسلامی و تروریسم بین المللی به عنوان تهدید عمده معرفی شده است؛ بنابراین، سعودی برای مهار هردو در تلاش است که بدون اینکه طالبان را به رسمیت بشناسد، روابط با حکومت طالبان ایجاد کند.

  • سمیه مروتی صفحات 87-115

    با روی کارآمدن ملک سلمان در ژانویه سال 2015 و مودی در سال 2014 تمرکز روی تغییر رویکردها در دو کشور قرار گرفت و یکی از وجوه آن نگاه هند به آن سوی مرزهای غربی و نگاه سعودی به اقیانوس هند است. بن سلمان با برنامه هایی مانند برنامه ملی تحول 2020 و چشم انداز 2030 به چالش های ناشی از تغییر شرایط اقتصادی جهانی پاسخ داد و این برنامه شامل گشایش اجتماعی برای اقتصاد پس از نفت است. روندهای اخیر در روابط هند و عربستان بر اهمیت این مشارکت که در حوزه های اقتصادی، امنیتی، دفاعی، راهبردی و سیاسی تاکید دارد. سعودی ها از تقویت نقش پذیری ژیوپلیتیکی و اقتصادی هند در منطقه و فراتر از آن خرسند و آشکارا در پی تقویت و بهره برداری حداکثری از ظرفیت های موجود در روابط هستند. همچنین، ریاض به دلیل پتانسیل بازار، ساختار جمعیتی، زیرساخت ها، قابلیت های دفاعی، قدرت نرم، ارتباطات راهبردی دهلی نو در کنار جایابی این کشور در راهبردهای کلان امنیتی ایالات متحده، به دنبال تعمیق روابط با این کشور است. بدیهی است اقتصاد عربستان در سال های اخیر برای جذب سرمایه گذاران، شرکت ها، نیروی کار و متخصصان ماهر هندی مناسب تر از گذشته است و با برنامه ای هدفمند درصدد هدایت این همکاری ها به سمت حوزه هایی نظیر گردشگری، مسکن، فناوری اطلاعات و غیره تحت پروژه بلندپروازانه چشم انداز 2030 است. همچنین، برنامه های توسعه هند مانند «هند مهارتی»، «هند دیجیتال»، «شهرهای هوشمند» و توسعه زیرساخت، از زمره پروژه هایی هستند که سعودی ها علاقه مند به مشارکت و سرمایه گذاری روی آنها هستند. ذکر این نکته ضروری است پیوند هند با عربستان سعودی برای دهلی از مناظر مختلف حایز اهمیت است که از آن زمره کاهش سطح اثرگذاری پاکستان در جهان اسلام در مسیله کشمیر و امکان اتصال با دنیای عرب از کانال عربستان سعودی است. درعین حال، هند، عربستان، امارات و ایالات متحده پروژه اتصال ریلی هندوعربی جهت اتصال دریایی و ریلی هند به منطقه عربی را آغاز کرده اند که از یک سو، تاکید توافق هندوابراهیمی بر امنیت دریایی را معنادار می کند و از سوی دیگر، می تواند باکاهش اعتبار چابهار و یا تهدیدانگاری برای چین چالش های جدیدی را برای منطقه فراهم آورد.

  • طهمورث غلامی صفحات 116-133

    عربستان سعودی نه تنها یکی از مهم ترین و اثرگذارترین کشورهای دنیای عرب و اسلام است بلکه به واسطه رشد و توسعه داخلی از یک سو و نیز درآمدهای سرشار نفتی از سوی دیگر، یکی از مهم ترین بازیگران اقتصاد بین الملل است. ارتقای شاخصه های سیاسی و اقتصادی عربستان سعودی از آنجا اهمیت دارد که همسایه ایران است و بدون تردید در سال های پیش رو مهم ترین همسایه عرب ایران خواهد بود. به این خاطر، شناخت و مطالعه مداوم این کشور برای سیاست گذاران ایرانی یک ضرورت انکارناپذیر است. یکی از مهم ترین حوزه های شناخت و مطالعه عربستان سعودی حوزه سیاست خارجی و روابط آن با کشورهای دیگر است. نوع سیاست آمریکا در مواجه با عربستان تاثیر مستقیم بر منافع و امنیت ایران در سطح منطقه دارد. به هر میزان بین آمریکا و عربستان همگرایی منافع و اشتراک دیدگاه وجود داشته باشد، به همان میزان باید انتظار واگرایی در روابط تهران ریاض را داشت. در دوره ترامپ، همگرایی ریاض واشینگتن در نقطه بسیار مطلوبی بود. به این خاطر عربستان به شدت حامی سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران بودند. این کشور یکی از مشوق های آمریکا برای خروج از برجام بود.

  • زهره خانمحمدی صفحات 134-160

    عربستان و روسیه به عنوان بازیگرانی مهم در عرصه تحولات بین المللی و منطقه ای در سال های اخیر تلاش کردند تا روابط دوجانبه خود را گسترش دهند. عربستان در راستای تحقق منافع خود، اقدامات توسعه محور چون کاهش سطح تنش با پیرامون، تنوع بخشی به شرکا، پیشرفت در حوزه فناوری و به روزآوری صنایع نظامی را در پیش گرفته است. در چهارچوب سیاست جدید ریاض، روسیه توانسته است در بسیاری از زمینه ها مانند اقتصادی نظامی، سیاسی و فناوری به این بازیگر کمک رساند. کاهش سطح تنش با پیرامون، تنوع بخشی به شرکا، پیشرفت در حوزه فناوری و همچنین توسعه امور نظامی به عنوان چهار ستون اصلی در روندهای اخیر روابط خارجی عربستان سعودی مورد ملاحظه و تبیین قرار می‎گیرد. مهم ترین موضوع در روابط مسکو ریاض به درک این دو بازیگر در خصوص تعمیق روابط دوجانبه به ویژه در بعد تجاری و اقتصادی است که می تواند در سایر زمینه ها و سطوح همکاری نیز تسری یابد. جایگاه ایران در روابط مسکو ریاض در سایه مناسبات این دو بازیگر با واشینگتن قابل بررسی و ارزیابی است. احیای روابط با ایران در چهارچوب سیاست تنش زدایی ریاض از یک سو و رویکرد واشینگتن در قبال منطقه غرب آسیا از سوی دیگر تحلیل می شود. تعاملات روسیه عربستان در سایه مناسبات نزدیک ریاض و واشینگتن از یک سو و رویکرد متوازن عربستان در قبال قدرت های بزرگ از سوی دیگر اگرچه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت اما مانع از تعمیق و توسعه آن نخواهد شد. در چشم انداز بلندمدت، رویکرد هر دو بازیگر به سمت همکاری هرچه بیشتر در موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی پیش خواهد رفت و گزینه ای در مسیر ممانعت ازهمکاری آنها وجود ندارد.

  • محسن مفیدی صفحات 161-199

    با ادغام چشم انداز 2030 عربستان سعودی و ابتکار کمربند و راه چین، این دو کشور به معنی کلمه به مشارکت جامع راهبردی خود جامه عمل پوشانده اند. نیازها و ظرفیت های دو کشور مکمل هم بوده و ظرفیت هم افزایی بالایی دارند. چین نشان داده است که می تواند شریک قابل اعتماد برای تبدیل اقتصاد عربستان به یک اقتصاد غیرنفتی باشد و عربستان نیز نشان داده است که با سرمایه گذاری های هدفمند در صنعت نفت چین می تواند در بازارهای چین مزیت قابل توجهی نسبت به سایر رقبای خود ایجاد کند. انتظار می رود چین با تعمیق روابط در میان مدت به دنبال تثبیت جایگاه خود در غرب آسیا و گسترش نفوذ خود در بازارهای این منطقه باشد. ازاین رو، نزدیکی روابط پکن و ریاض تاثیر منفی در روابط آن با تهران نخواهد گذاشت. چون تلاش چین برای تنوع بخشی به منابع واردات نفت و نزدیکی ریاض به آمریکا مانع از این است که جایگاه ایران در برنامه های پکن کمرنگ شود. هرچند به نظر می رسد ایران تنها یکی از گزینه های چین در غرب آسیا باشد اما نمی توان جایگاه راهبردی ایران بین سایر گزینه ها که اغلب روابط نزدیکی به غرب دارند نادیده گرفت. با اینکه نقش چین در سیاست، اقتصاد و امنیت عربستان روزبه روز از اهمیت بیشتری برخوردار می شود اما هنوز تا رسیدن به سطح تعاملات ریاض و واشینگتن فاصله زیادی دارد. نزدیکی روابط چین و عربستان و خروج آمریکا از منطقه نشان می دهد که نظم حاکم در غرب آسیا در حال دگرگونی است. سیاست غیر مداخله جویانه پکن موردپسند تمام کشورهای این منطقه است و با ورود چین به منطقه قدرت های منطقه ای مثل ایران و عربستان دغدغه های کمتری در بیان و پیاده سازی رویکردهایی خواهند داشت که موردپسند غرب نیست.