فهرست مطالب

مجله دانشگاه علوم پزشکی جیرفت
سال دهم شماره 3 (پاییز 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/09/10
  • تعداد عناوین: 8
|
  • فاطمه مشایخی*، امیررضا مشایخی صفحات 1310-1311

    بیش از چهل سال قبل پزشکان متخصص قلب مشاهده کردندکه بیماران قلبی با سابقه آنژین صدری کمتر به انفارکتوس میوکارد مبتلا شده و اگر هم مبتلا شوند، حجم انفارکتوس بطن چپ آنان طور قابل توجهی کمتر از افراد بدون سابقه آنزین صدری است (1). این یافته منجر به این ایده شد که شاید ضرب المثل آمریکایی (هرچه تو را نکشد قوی تر کرده است) در مورد بدن هم صادق باشد. بعد از آن گروهی از محققان با آزمایش بستن و باز کردن موقت سرخرگ سیرکمفلکس کرونر موش متوجه شدند قلب حیوانات در برابر سکته قلبی از خود مقاومت نشان می دهد (1، 2) لذا ایده شرطی سازی مطرح شد که بصورت زیر اعمال می شود: شرطی سازی در انسان با باز و بستن سرخرگ یکی از اندام ها با کاف یا بازوبند فشارسنج پزشکی انجام می شود که برای این منظور فشار در کاف را به میزان حداقل 50 میلی متر جیوه بالاتر از فشار سرخرگی سیستولی در بیمار افزایش می دهند (2). معمولا برای القا شرطی سازی سه بار هر بار بمدت پنج دقیقه بستن و پنج دقیقه یا بیشتر بازکردن این عمل روزانه تکرار می شود (1، 3). در کلینیک و اتاق عمل برای بیماران با عمل جراحی باز قلب امروزه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته از این روش برای جلوگیری از آسیب رپرفیوزن بعد از جراحی قلب استفاده می شود (3). امروزه پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت بیماری های زیادی با شرطی سازی مطرح شده است از جمله بیماری های نورودژنراتیو همچون اسکلروز جانبی امیوترفیک، بیماری مالتیپل اسکلروزیس، سکته های قلبی و مغزی (1، 4-6) همچنین گزارش شده که شرطی سازی در درمان فشارخون بالای سرخرگی مفید بوده و فشار متوسط، دیاستولی و سیستولی را در صورتی که در درازمدت استفاده شود، کاهش می دهد (7) علاوه بر آن اشتراک های زیادی بین ورزش هوازی مانند دویدن، شنا و دوچرخه سواری و شرطی سازی گزارش شده که می تواند این روش در افرادی که محدودیت حرکت دارند، بکار گرفته شود. همچنین از آنجا که شرطی سازی ایسکمی را در عضله اسکلتی القا می کند، ممکن است در گنجاندن حامل های گلوکز در غشا و تنظیم قند خون مفید باشد (8). لذا پیشنهاد شده که در پیشگیری و درمان دیابت نوع 2 مورد مطالعه قرار گیرد. از آنجا که انجام تکنیک شرطی سازی ایسکمیک یک روش غیر تهاجمی می باشد، پرستاران می توانند این تکنیک را در کنار درمان رایج بسیاری از بیماری ها بصورت یک درمان کمکی بکار گیرند. بخصوص بکارگیری این روش در بخش مراقبت های ویژه و احیاء قلبی ریوی، سکته های قلبی و مغزی می تواند بکار گرفته شود (9). دانشمندان مکانیسم های متعددی را برای اثرات شرطی سازی ایسکمیک مطرح کرده اند که همگی آنها به نوعی در معکوس کردن پاتوژنز بیماری هایی که در بالا به انها اشاره شد، نقش دارند. استرس اکسیداتیو، التهاب، مرگ برنامه ریزی شده سلولی و رهایش فاکتورهای التهابی از جمله عواملی هستند که در بیماری های فوق نقش دارند (2، 8). مطالعات متعددی گزارش کرده اند که شرطی سازی ایسکمیک می تواند اثرات ضد التهابی، ضد استرس اکسیداتیو، ضد آپوپتوز داشته و تولید فاکتورهای التهابی را کم و فاکتورهای ضد التهابی را زیاد کند (2، 4، 8) بنابراین پیشنهاد می شود اثر شرطی سازی در برخی از مشکلات سلامتی مورد مطالعه قرار گیرد. بیش از چهل سال قبل پزشکان متخصص قلب مشاهده کردندکه بیماران قلبی با سابقه آنژین صدری کمتر به انفارکتوس میوکارد مبتلا شده و اگر هم مبتلا شوند، حجم انفارکتوس بطن چپ آنان طور قابل توجهی کمتر از افراد بدون سابقه آنزین صدری است (1). این یافته منجر به این ایده شد که شاید ضرب المثل آمریکایی (هرچه تو را نکشد قوی تر کرده است) در مورد بدن هم صادق باشد. بعد از آن گروهی از محققان با آزمایش بستن و باز کردن موقت سرخرگ سیرکمفلکس کرونر موش متوجه شدند قلب حیوانات در برابر سکته قلبی از خود مقاومت نشان می دهد (1، 2) لذا ایده شرطی سازی مطرح شد که بصورت زیر اعمال می شود: شرطی سازی در انسان با باز و بستن سرخرگ یکی از اندام ها با کاف یا بازوبند فشارسنج پزشکی انجام می شود که برای این منظور فشار در کاف را به میزان حداقل 50 میلی متر جیوه بالاتر از فشار سرخرگی سیستولی در بیمار افزایش می دهند (2). معمولا برای القا شرطی سازی سه بار هر بار بمدت پنج دقیقه بستن و پنج دقیقه یا بیشتر بازکردن این عمل روزانه تکرار می شود (1، 3). در کلینیک و اتاق عمل برای بیماران با عمل جراحی باز قلب امروزه در بسیاری از کشورهای توسعه یافته از این روش برای جلوگیری از آسیب رپرفیوزن بعد از جراحی قلب استفاده می شود (3). امروزه پیشنهاداتی برای بهبود وضعیت بیماری های زیادی با شرطی سازی مطرح شده است از جمله بیماری های نورودژنراتیو همچون اسکلروز جانبی امیوترفیک، بیماری مالتیپل اسکلروزیس، سکته های قلبی و مغزی (1، 4-6) همچنین گزارش شده که شرطی سازی در درمان فشارخون بالای سرخرگی مفید بوده و فشار متوسط، دیاستولی و سیستولی را در صورتی که در درازمدت استفاده شود، کاهش می دهد (7) علاوه بر آن اشتراک های زیادی بین ورزش هوازی مانند دویدن، شنا و دوچرخه سواری و شرطی سازی گزارش شده که می تواند این روش در افرادی که محدودیت حرکت دارند، بکار گرفته شود. همچنین از آنجا که شرطی سازی ایسکمی را در عضله اسکلتی القا می کند، ممکن است در گنجاندن حامل های گلوکز در غشا و تنظیم قند خون مفید باشد (8). لذا پیشنهاد شده که در پیشگیری و درمان دیابت نوع 2 مورد مطالعه قرار گیرد. از آنجا که انجام تکنیک شرطی سازی ایسکمیک یک روش غیر تهاجمی می باشد، پرستاران می توانند این تکنیک را در کنار درمان رایج بسیاری از بیماری ها بصورت یک درمان کمکی بکار گیرند. بخصوص بکارگیری این روش در بخش مراقبت های ویژه و احیاء قلبی ریوی، سکته های قلبی و مغزی می تواند بکار گرفته شود (9). دانشمندان مکانیسم های متعددی را برای اثرات شرطی سازی ایسکمیک مطرح کرده اند که همگی آنها به نوعی در معکوس کردن پاتوژنز بیماری هایی که در بالا به انها اشاره شد، نقش دارند. استرس اکسیداتیو، التهاب، مرگ برنامه ریزی شده سلولی و رهایش فاکتورهای التهابی از جمله عواملی هستند که در بیماری های فوق نقش دارند (2، 8). مطالعات متعددی گزارش کرده اند که شرطی سازی ایسکمیک می تواند اثرات ضد التهابی، ضد استرس اکسیداتیو، ضد آپوپتوز داشته و تولید فاکتورهای التهابی را کم و فاکتورهای ضد التهابی را زیاد کند (2، 4، 8) بنابراین پیشنهاد می شود اثر شرطی سازی در برخی از مشکلات سلامتی مورد مطالعه قرار گیرد.

  • مهدی زنگنه بایگی، مصطفی پیوند* صفحات 1312-1319
    مقدمه و هدف

    تصویر بیماری ها و جمعیت در سه دهه ی گذشته تغییر کرده و نیازمند آن است که خدمات فعلی حوزه بهداشت کشور با نیازهای مردم در حال و آینده ی نزدیک تطبیق داده شود. این تغییر در استان سیستان و بلوچستان به عنوان کم برخوردارترین استان کشور با چالش های عدیده ای رو به رو است که به صورت هدفمند مورد توجه واقع نشده است. هدف این مطالعه استخراج تجارب مدیران از چالش های نوین حوزه بهداشت در کم برخوردارترین استان کشور بود.

    روش کار

    مطالعه حاضر از نوع کیفی بود که در سال 1401 انجام شد. نمونه ها به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق بر روی 30 نفر از تصمیم مدیران حوزه بهداشت، انجام شد. تحلیل داده ها به صورت دستی و به روش تحلیل محتوای قراردادی انجام گردید.

    یافته ها

    در تحلیل مصاحبه ها، 4 طبقه اصلی (عوامل مدیریتی، عوامل سیاسی و اجتماعی، عوامل وزارتی و کشوری، منابع) و 8 طبقه فرعی (چالش های مدیریتی، چالش های اداری، عوامل خارج سازمانی، شرایط استانی، نگاه کلی وزارتخانه، چالش های قانون گذاری، کمبود منابع مالی، کمبود نیروی انسانی) استخراج گردید.

    نتیجه گیری

    استان های کم برخوردار در شاخص های توسعه در شرایط مناسبی قرار ندارند. براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش مناسب، کیفیت خدمات، حمایت مالی، نیروی انسانی ماندگار و متخصص، به عنوان عواملی راهگشا جهت رفع چالش های موجود در این دانشگاه می باشند.

    کلیدواژگان: تجارب سازمانی، مدیران، چالش
  • طیبه سمیعی زاده طوسی، محمدسعید جدگال، نیره کثیری، مرادعلی زارعی پور*، رضوان جوانمرد صفحات 1320-1328
    مقدمه و هدف

    فرسودگی شغلی آسیب های روانی مرتبط با کار است که باعث مشکلات هیجانی، کاهش موفقیت فردی و شخصیت زدایی می شود. این مطالعه با هدف بررسی عوامل مرتبط با فرسودگی شغلی در بهورزان شهرستان ایرانشهر در سال 1400  انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه توصیفی تحلیلی در بین 150 نفر از بهورزان مرد و زن شهرستان ایرانشهر انجام شد. تمامی بهورزان با روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه دو قسمتی بود که قسمت اول آن شامل اطلاعات دموگرافیک و قسمت دوم شامل پرسشنامه فرسودگی شغلی Maslach بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری نسخه 21 و با استفاده از آمون های آماری تی زوجی، تی با نمونه مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که فرسودگی شغلی در بهورزان متوسط بود. میانگین نمره شدت عملکرد شخصی بین گروه های سنی مختلف از نظر آماری تفاوت معناداری نشان داد (0/05>p)، اما فرسودگی در ابعاد شدت خستگی عاطفی و شدت مسخ شخصیت شغلی در گروه های سنی اختلاف معناداری نشان نداد (0/05<p). همچنین میانگین نمرات ابعاد فرسودگی شغلی افراد با تعداد سال های سکونت در محل رابطه معناداری نشان نداد (0/05<p).

    نتیجه گیری

    پیشگیری از عوارض فرسودگی بر زندگی بهورزان و همچنین بهبود عملکرد سیستم بهداشتی تاثیر داشته و توجه به حذف عوامل موثر در فرسودگی شغلی نیاز است.

    کلیدواژگان: فرسودگی شغلی، بهورزان، ایرانشهر
  • زهرا شمسی پور نهزمی، کبری شیرانی* صفحات 1329-1339
    مقدمه و هدف

    اختلال کمبود توجه- بیش فعالی (ADHD) یکی از شایع ترین اختلالات روانی مزمن تشخیص داده شده در کودکان است.. شواهد روشنی وجود دارد که برخی از عوامل محیطی مانند قرارگرفتن مادر در معرض مواد شیمیایی در زمان بارداری، تولد زودرس، سموم محیطی، بیماری های مختلف مانند بیماری های باکتریایی و آنسفالیت به شدت با ADHD مرتبط هستند. هدف از این مطالعه بررسی عوامل محیطی تاثیرگذار بر ایجاد بیماری ADHD از منظر سم شناسی می باشد.

    روش کار

    در این مطالعه مروری- روایتی، مقالات مرتبط تا ژوین 2023 در پایگاه داده های مختلف ازجمله PubMed، Scopus،  Web of Science و Google Scholar با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط به زبان انگلیسی جستجو شد. تمام مقالات مرتبط در روند بررسی قرار گرفتند.

    یافته ها

    بررسی نشان داد عوامل سمی مختلفی مانند سیگار کشیدن، الکل، آفت کش ها، بیس فنول آ، مایکوتوکسین ها، فتالات ها، فلزات سنگین و افزودنی های غذایی در ایجاد ADHD تاثیر دارند و در مورد بسیاری از سموم نتایج مطالعات مختلف، متناقض است.

    نتیجه گیری

    این مرور کلی نقش مهمی را برای برخی از آلاینده های مورد بررسی در افزایش خطر ابتلا به علایم ADHD نشان می دهد. این عوامل می توانند فرآیندهای رشد عصبی و سیستم های انتقال دهنده عصبی را تحت تاثیر قرار دهند و در بروز علایم ADHD نقش داشته باشند. نتیجه گیری دقیق در مورد ارتباط بین برخی مواد شیمیایی و ADHD امکان پذیر نیست و بنابراین تحقیقات بیشتری برای شواهد قوی تر از ارتباط یا عدم وجود ارتباط بین قرارگرفتن در معرض مواد شیمیایی خاص و این اختلال موردنیاز است.

    کلیدواژگان: اختلال کمبود توجه- بیش فعالی، سموم عصبی، آلاینده های محیطی، سندروم سمیت عصبی، سبک زندگی سالم
  • آمنه مرزبان*، رضا فرجی، نگار فانی، نوشین یوشنی، مهدیه خالقی موری صفحات 1340-1347
    مقدمه و هدف

    از آغاز تاریخ بشر زنان به صورت جدی در حفاظت، استفاده و مدیریت منابع طبیعی نقش داشته اند. آنها نقش اساسی در سلامت و توسعه پایدار اجتماعات و کشورهایشان و نیز در حفظ اکوسیستم های زمین، تنوع زیستی و منابع طبیعی ایفا می کنند. این مطالعه با هدف بررسی میزان آگاهی از پیامدهای مصرف آب در زنان شهر یزد در سال 1400 انجام گرفت.

    روش کار

    این مطالعه از نوع مقطعی-توصیفی در سال 1400 است. حجم نمونه 350 نفر از زنانی بودند که به مراکز بهداشتی درمانی شهر یزد مراجعه می کردند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد سنجش آگاهی از پیامدهای مصرف آب بود. داده ها بوسیله نرم افزار SPSS نسخه 24 و با آماره های توصیفی، آزمون های آنالیز واریانس و آزمون تی مستقل در سطح معنی داری 0/05 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    میانگین سن زنان مورد مطالعه 3/62±33/05 بود. میانگین و انحراف معیار نمره آگاهی از پیامدهای مصرف آب 4/67±19/25بود و 53% از زنان شهر یزد در وضعیت ضعیفی از آگاهی قرار داشتند. بین نمره آگاهی از پیامدهای مصرف آب و سطح تحصیلات ارتباط معنی داری وجود داشت (0/05>p). مهمترین منابع کسب اطلاعات رادیو و تلویزیون و در مرحله بعد کارکنان مراکز بهداشتی بود.

    نتیجه گیری

    با توجه سطح آگاهی ضعیف زنان مورد مطالعه در زمینه پیامدهای مصرف آب، برگزاری کلاس ها و کارگاه های آموزشی توسط سازمان های متولی مانند آبفا، شهرداری و مراکز بهداشتی درمانی ضروری می باشد.

    کلیدواژگان: آگاهی، پیامد مصرف آب، زنان، یزد
  • سجاد اصغری وسطی کلایی، سقا فرج تبار بهرستاق*، بابی سان عسکری صفحات 1348-1356
    مقدمه و هدف

    فرو پاشی میتوکندری ناشی از استرس اکسیداتیو یکی از عوامل مهم مقاومت به انسولین است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین هوازی و بربرین کلراید بر شاخص های بازسازی و بیوژنز میتوکندری بافت چربی احشایی موش های صحرایی دیابتی با استرپتوزوتوسین می باشد.

    روش کار

    32 موش صحرایی نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه (8=n): دیابت (DM)، دیابت-بربرین (BDM)، دیابت-تمرین هوازی (TDM)، دیابت-تمرین هوازی-بربرین (TBDM) تقسیم شدند. دیابت با تزریق STZ در موش های نر القا شد. بربرین کلراید (30mg/kg/day) یک بار در روز به صورت خوراکی با گاواژ خورانده شد. گروه های تمرین به مدت شش هفته برنامه تمرین هوازی فزاینده (18-10 متر در دقیقه، 40-10 دقیقه در روز، پنج روز در هفته) را روی تردمیل انجام دادند. سطوح بیان ژن فاکتورهای SIRT1 و AMPK بافت چربی احشایی با استفاده از روش Real time-PCR اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و در صورت معناداری از آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 0/05>p استفاده شد.

    یافته ها

    تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که اختلاف معنی داری در بیان ژن های SIRT1 (p<0/05) و AMPK (p<0/05) در بین گروه ها وجود دارد. در ادامه نتایج نشان داد که بیان ژن SIRT1 در گروه دیابت-تمرین (p<0/05) و دیابت-تمرین-بربرین کلراید (p<0/05) افزایش معنی داری نسبت به گروه دیابت داشت. بربرین کلراید به تنهایی نتوانست موجب افزایش معنی دار بیان ژن SIRT1 در مقایسه با گروه دیابتی شود (p>0/05). همچنین بیان ژن AMPK در گروه دیابت-تمرین (p<0/05)، دیابت-بربرین کلراید (p<0/05) و دیابت-تمرین-بربرین کلراید (p<0/05) افزایش معنی داری نسبت به گروه دیابت داشت.

    نتیجه گیری

    براساس یافته های فوق احتمال دارد تاثیر همزمان تمرین و بربرین کلراید بتواند استرس اکسیداتیو و التهاب ناشی از دیابت را از طریق مسیر AMPK-SIRT1-PPARγ مهار کند.

    کلیدواژگان: تمرین هوازی، بربرین کلراید، بیوژنز میتوکندری، دیابت
  • فاطمه دافعیان، زهرا یوسفی* صفحات 1357-1367
    مقدمه و هدف

    نوجوانی دوره ای است که به دلیل تحولات بلوغ، ارزش ها و بحران هویت احتمال بروز مشکلات روانی و رفتاری در افراد بیشتر می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی روایت درمانی بر سرزندگی ذهنی و کارکردهای اجرایی در بین نوجوانان دختر 13 تا 18 ساله شهر اصفهان بود.

    روش کار

    روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دختران نوجوان 13 تا 18 ساله شهر اصفهان در سال 1401 بودند. از این میان با روش نمونه گیری در دسترس از بین دختران نوجوان مراجعه کننده به مراکز بهزیستی منطقه 2 و 3 شهر اصفهان تعداد 40 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (20نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارتند از پرسشنامه های سرزندگی ذهنی Riyan & Ferdrik  و عصب- روانشناسی کولیچ بودند. گروه آزمایش در معرض 8 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روایت درمانی مبتنی بر پروتکل  Jerald-dimank قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشتند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-23 و در دو حالت توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند (0/001>p).

    یافته ها

    میانگین و انحراف معیار نمرات سرزندگی ذهنی در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش3/92±25/95و در گروه کنترل 2/91±19/55و میانگین و انحراف معیار نمرات کارکردهای اجرایی در مرحله پس آزمون در گروه آزمایش 3/21±17/30و در گروه کنترل 4/60±29/40بود که یافته ها نشان داد که میانگین نمرات سرزندگی ذهنی نسبت به گروه کنترل به صورت معناداری افزایش یافته بود و نمرات کارکردهای اجرایی در زیر مقیاس های آن نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود (0/001>p).

    نتیجه گیری

    بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که روایت درمانی بر افزایش سرزندگی ذهنی و بهبود کارکردهای اجرایی دختران نوجوان شهر اصفهان تاثیر معناداری دارد. بنابراین لازم است آموزش روایت درمانی به عنوان یکی از راهکارهای بهبود عوامل روانشناختی نسل دختران نوجوان ما در مراکز و متولیان آموزشی کشور ما به کار گرفته شود.

    کلیدواژگان: روایت درمانی، سرزندگی ذهنی، کارکردهای اجرایی، دختران نوجوان
  • فاطمه امیدی، طاهره صباغیان، طلا سرمست زاده، محمدجواد نصیری* صفحات 1368-1375
    مقدمه و هدف

    نارسایی قلبی یکی از بیماری های شایع و مهم در سطح جهان است که با عوارض جدی مانند بروز مرگ و میر و بستری شدن همراه است. یکی از تدابیر متداول در مدیریت این بیماری، محدودیت مصرف سدیم در رژیم غذایی بیماران است. این مرور سیستماتیک به بررسی تاثیر محدودیت مصرف سدیم بر میزان مرگ و میر و بستری شدن ناشی از نارسایی قلب می پردازد.

    روش کار

    با استفاده از یک جستجوی سیستماتیک، پایگاه های داده بین المللی پابمد، ایمبیس و کاکرین بدون محدویت زمانی برای مقالات مرتبط مورد بررسی قرار گرفتند. کیفیت مقالات با استفاده از ابزار ارزیابی سوگیری کاکرین مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با مدل تصادفی و با استفاده از نرم افزار CMA نسخه 3 مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند.

    یافته ها

    شش مطالعه با حجم نمونه 2450 نفر وارد تحلیل شد. اعمال محدودیت سدیم در رژیم غذایی تاثیر معنی داری بر مرگ در میان بیماران مبتلا به نارسایی قلبی نداشت (p>0/05). نسبت شانس برای مرگ در این گروه 2/2، با بازه اطمینان 95% که از 0/9 تا 5/4، بود. همچنین محدودیت مصرف سدیم تاثیر معنی داری بر بروز بستری شدن ناشی از نارسایی قلب نداشته است (نسبت شانس 2/1 با بازه اطمینان 95 %  0/4 تا 3/3).

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که محدودیت مصرف سدیم در رژیم غذایی بیماران مبتلا به نارسایی قلب تاثیر معنی داری بر میزان مرگ و میر و بستری شدن نداشته است. این یافته ها می توانند به پزشکان و متخصصان تغذیه کمک کنند تا توصیه های بهتری به بیماران ارایه دهند. همچنین، این نتایج می توانند در تصمیم گیری های کلان در زمینه بهبود مراقبت از بیماران با نارسایی قلب و تدوین خط مشی های بهداشتی موثر کمک کنند.

    کلیدواژگان: مرور سیستماتیک، نارسایی قلبی، محدودیت سدیم
|
  • Fatemeh Mashayekhi*, Amirreza Mashayekhi Pages 1310-1311
  • Mehdi Zanganeh Baygi, Mostafa Peyvand* Pages 1312-1319
    Introduction

    The trends of diseases and population have changed in the last three decades and it is necessary that the current services of the country's health field be adapted to the needs of the people in the present and near future. This change in Sistan and Baluchistan province, as the least privileged province of the country, is facing many challenges that have not been  dealt with purposefully. The purpose of this study was to extract managers' experiences of the new challenges in the field of health in the least privileged province of the country.

    Materials and Methods

    The current study was of a qualitative type that was conducted in 2022. The samples were selected through purposeful and snowball methods. Data collection method included conducting semi-structured in-depth interview on 30 people based on the decision of the managers of the health field. Data analysis was conducted manually and through the contractual content analysis method.

    Results

    In the analysis of the interviews, four main categories (management factors, political and social factors, ministerial and country factors, resources) and eight sub categories (Management challenges, administrative challenges, external factors, provincial conditions, the overview of the Ministry of Home Affairs, legislative challenges, lack of financial resources, lack of human resources) were extracted.

    Conclusion

    Less privileged provinces are not in good conditions in development indicators. Based on the results of this research, it can be concluded that appropriate education, service quality, financial support, permanent, and expert human resources are the factors that will help resolve the challenges in this university.

    Keywords: Organizational experiences, Managers, Challenges
  • Tayebeh Samieizadeh Toosi, MohammadSaeed Jadgal, Nayreh Kathiri, Moradali Zareipour*, Rezvan Javanmard Pages 1320-1328
    Introduction

    Job burnout is a work-related psychological harm that causes emotional problems, reduced personal success, and depersonalization. This study aims to investigate the factors contributing to job burnout among health workers in, Iranshahr City in 1400.

    Materials and Methods

    This descriptive analytical study surveyed 150 male and female health workers in Iranshahr City. All participants enrolled in this study using the census method. A two-part questionnaire was applied to collect data, the first part of which gathered demographic information; while the second part concerned with the Maslach Burnout Inventory. SPSS statistical software, version 21 was utilized for data analysis with the implementation of paired t-tests, independent sample t-tests, and one-way analysis of variance.

    Results

    It was revealed that job burnout was average in  health workers. There was a statistically significant difference (p<0.05) in personal performance intensity scores between various age groups; but the intensity of emotional exhaustion and job depersonalization dimensions did not exhibit any significant difference among age groups (p>0.05). Moreover, there was no significant relationship between job burnout dimensions and the duration of residence in a place among individuals (p>0.05).

    Conclusion

    Preventing the impact of burnout is crucial for enhancing the lives of patients and improving overall performance within the healthcare system. Attention must be given to eliminating and managing factors that contribute to job burnout.

    Keywords: Job burnout, Health workers, Iranshahr
  • Zahra Shamsipour Nehzomi, Kobra Shirani* Pages 1329-1339
    Introduction

    Attention Deficit Hyperactivity Disorder (ADHD) is one of the most common chronic mental disorders diagnosed in children. There is clear evidence that some environmental factors such as the exposure of mother to chemicals during pregnancy, premature birth, environmental toxins, and various diseases such as bacterial diseases and encephalitis are strongly associated with ADHD. The aim of this study is to investigate the environmental factors influencing the development of ADHD from the toxicology perspective.

    Materials and Methods

    In this review article, we searched the relevant articles up to June 2023 in various databases, including PubMed, Scopus, Web of Science, and Google Scholar, using relevant keywords. We included all articles that related to the influencing factors in the review process.

    Results

    The investigation showed that various toxic factors such as smoking, alcohol, pesticides, bisphenol A, mycotoxins, phthalates, heavy metals, and food additives have an effect in causing ADHD, and in the case of many toxins, the results of different studies are contradictory.

    Conclusion

    This review shows an important role for some of the investigated pollutants in increasing the risk of ADHD symptoms. These factors can affect neurodevelopmental processes and neurotransmitter systems, and contribute to ADHD symptoms. It is not possible to draw firm conclusions about the relationship between certain chemicals and ADHD; and therefore more research is required to find stronger evidence of the relationship or lack of relationship between exposure to certain chemicals and this disorder.

    Keywords: Attention Deficit Hyperactivity Disorder, Neurotoxins, Environmental Pollutants, Neurotoxic Disorders, Healthy Lifestyle
  • Ameneh Marzban*, Reza Faraji, Negar Fani, Nooshin Yoshany, Mahdiye Khaleghi Moori Pages 1340-1347
    Introduction

    Since the inception of human history, women have played a serious role in the protection, use and management of natural resources. They play an essential role in the health and sustainable development of their communities and countries, as well as in preserving the earth's ecosystems, biodiversity and natural resources. This study was conducted with the aim of investigating the level of awareness of the consequences of water consumption among women in Yazd city in 2022.

    Materials and Methods

    This study is of cross-sectional-descriptive type carried out in the year 2022. The sample size was 350 women who visited health centers in Yazd city. The data collection tool was a standard questionnaire for measuring awareness of the consequences of water consumption. The data was analyzed through SPSS software version 24 using descriptive statistics, analysis of variance and independent t-test at a significance level of 0.05.

    Results

    The average age of the studied women was 33.05±3.62. The mean and standard deviation of the awareness score of the consequences of water consumption was 19.25±4.67 and 53% of women in Yazd city were in a poor state of awareness. There was a significant relationship between the score of awareness of the consequences of water consumption and the level of education (P<0.05). The most important sources of information were radio and television, and in the  second place, health center staff.

    Conclusion

    Considering the low level of knowledge of the studied women in the field of the consequences of water consumption, it is necessary to hold classes and workshops by responsible organizations such as ABFA, municipality and health centers.

    Keywords: Knowledge, Consequences of water consumption, Women, Yazd
  • Sajjad Asghari Vostakolaei, Saqqa Farajtabar Behrestaq*, Babisan Askari Pages 1348-1356
    Introduction

    Mitochondrial collapse caused by oxidative stress is one of the important factors of insulin resistance. The purpose of this study is to investigate the effect of aerobic exercise and berberine chloride on the indices of mitochondrial regeneration and biogenesis of visceral adipose tissue in streptozotocin-diabetic rats.

    Materials and Methods

    32 male Wistar rats were randomly divided into four groups (n=8): diabetes (DM), diabetes-berberine (BDM), diabetes-aerobic exercise (TDM), diabetes-aerobic exercise-berberine (TBDM). Diabetes was induced by STZ injection in male rats. Berberine chloride (30 mg/kg/day) was administered orally by gavage once a day. The exercise groups performed an incremental aerobic exercise program (10-18 m/min, 10-40 min/day, and five days/week) on a treadmill for six weeks. Gene expression levels of SIRT1 and AMPK factors in visceral adipose tissue were measured using Real time-PCR method. Data analysis was conducted using one-way analysis of variance and if significant, Tukey's post hoc test was used at a significance level of p<0.05.

    Results

    Data analysis showed that there is a significant difference in the expression of SIRT1 (p<0.05) and AMPK (p<0.05) genes among the groups. Furthermore, the results showed that the expression of SIRT1 gene in the diabetes-exercise group (p<0.05) and diabetes-exercise-berberine chloride (p<0.05) had a significant increase compared to the diabetes group. Berberine chloride alone could not significantly increase SIRT1 gene expression compared to the diabetic group (p>0.05). Also, the expression of AMPK gene in diabetes-exercise (p<0.05), diabetes-berberine chloride (p<0.05) and diabetes-exercise-berberine chloride (p<0.05) groups had a significant increase compared to the diabetes group.

    Conclusion

    Based on the above findings, it is possible that the simultaneous effect of exercise and berberine chloride could inhibit oxidative stress and inflammation caused by diabetes through the AMPK-SIRT1-PPARγ pathway.

    Keywords: Aerobic exercise, Berberine chloride, Mitochondrial biogenesis, Diabetes
  • Fatemeh Dafeian, Zahra Yousefi* Pages 1357-1367
    Introduction

    Adolescence is a period in which, due to changes in maturity, values and identity crisis, the possibility of psychological and behavioral problems in people increases. The aim of this study was to investigate the effectiveness of narrative therapy on mental vitality and executive functions among adolescent girls aged 13 to 18 in Isfahan city.

    Materials and Methods

    The research method was semi-experimental including a pre-test-post-test design with a control group and a 2-month follow-up phase. The statistical population included all adolescent girls aged 13 to 18 in Isfahan city in 2022. Through the available sampling method 40 people were selected from among teenage girls aged 13 to 18 referring to the welfare centers of the 2nd and 3rd regions of Isfahan city, according to the entry and exit criteria and answering the questions of the questionnaires. They were placed by a simple random method in two experimental (20 people) and control (20 people) groups. The research tools were Ryan and Frederick and Kolich neuro-psychology questionnaires. The experimental group was exposed to 8 sessions of 90-minute narrative therapy intervention based on Gerald de Manck's  protocol; while the control group was on the waiting list. The data were analyzed using SPSS-23 software and at two descriptive (mean and standard deviation) and inferential (variance analysis with repeated measurements) levels (p<0.001).

    Results

    The mean and standard deviation of the mental vitality scores in the post-test stage were 25.95±3.92 in the experimental group and 19.55±2.91 in the control group. The mean and standard deviation of the executive function scores in the post-test stage were 17/30±3.21 in the experimental group and 29.40 ± 4.60 in the control group. The findings showed that the average scores of mental vitality had increased significantly compared to the control group and the scores of executive functions in its subscales had decreased compared to the control group (p<0/001).

    Conclusion

    Based on the findings of present research, it can be concluded that narrative therapy has a significant effect on increasing the mental vitality and improving the executive functions of adolescent girls in Isfahan city. Therefore, it is necessary to use narrative therapy training as one of the ways to improve the psychological factors of our adolescent girl’s generation in educational centers and administrators of our country.

    Keywords: Narrative therapy, Mental vitality, Executive functions, Adolescent girls
  • Fatemeh Omidi, Tahereh Sabaghian, Tala Sarmastzadeh, MohammadJavad Nasiri* Pages 1368-1375
    Introduction

    Heart failure is one of the common and significant diseases worldwide, associated with serious outcomes such as mortality and hospitalization. Sodium restriction in patients’ diet is a common intervention in managing this condition. This systematic review examines the impact of sodium restriction on the rate of mortality and hospitalization in heart failure patients.

    Materials and Methods

    Through a systematic search, international databases including PubMed, Embase, and Cochrane were searched for relevant articles without time restrictions. The quality of the articles was assessed using the Cochrane Risk of Bias tool. Data were statistically analyzed using a random-effects model and the CMA software version 3.

    Results

    Six studies with a total sample size of 2450 individuals were included in the analysis. Sodium restriction in the diet did not have a significant impact on mortality among heart failure patients. The odds ratio for mortality in this group was 2.2, with a 95% confidence interval ranging from 0.9 to 5.4. Furthermore, sodium restriction did not have a significant effect on the occurrence of hospitalization due to heart failure (odds ratio 1.2 with a 95% confidence interval of 0.4 to 3.3).

    Conclusion

    Based on the results of this study, sodium restriction in the diet of heart failure patients did not have a significant impact on the rate of mortality and hospitalization. These findings can assist healthcare professionals and nutritionists in providing better recommendations to patients. Additionally, these results can contribute to significant decision-making in improving the care of heart failure patients.

    Keywords: Systematic review, Heart failure, Sodium restriction