فهرست مطالب

مجله دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
سال بیست و یکم شماره 1 (پیاپی 54، بهار 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/02/11
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سید ناصر استاد، سارا فیاضی، حسن رزمی * صفحه 6
    زمینه و هدف

    مواد مختلفی به عنوان پرکننده انتهای ریشه، پوشش پالپ یا ترمیم پرفوراسیون ها معرفی شده اند.اثرات بیولوژیک این مواد بر روی سلول ها و بافت های زنده روشن نیست. هدف از این مطالعهin vitro ارزیابی عملکرد سلول های فیبروبلاست لیگامان پریودونتال انسانی (HPDLF) در مجاورت چهار ماده مورد مصرف در درمان های اندو شامل Pro Root MTA، Root MTA، سیمان پرتلند و آمالگام بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه آزمایشگاهی دندان های عقل نهفته یا نیمه نهفته سالم در شرایط آسپسی خارج شده و در محیط کشتDMEM غنی شده قرار گرفتند و برای کشت سلول های HPDLF از نسوج اطراف ریشه آنها استفاده شد. پس از کشت وتکثیر، سلول هابه تعداد 40000 در هر چاهک در chamber slide کاشته شدند و در مجاورت عصاره مواد مختلف قرار گرفتند. رنگ آمیزی در زمان های 24 ساعت، 48 ساعت و یک هفته انجام شد و هرآزمایش سه بار تکرار گردید (هر چاهک تحت تاثیر یک نوع ماده در یک زمان خاص قرار گرفت). متغیر های بررسی شده شامل میزان بیان کلاژن نوعI، فیبرونکتین و TGF-ßبود که توسط روش ایمونوسیتوشیمی به همراه نرم افزارOlysia Bioreport بررسی گردید. نتایج با روش آنالیز واریانس یک طرفه و تست Tukey توسط نرم افزار SPSS 11تحت بررسی آماری قرار گرفت. 05/0> p به عنوان سطح معنی داری درنظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که بیان کلاژن نوعI در مدت زمان 24 ساعت در گروه Pro Root MTA به صورت معنی داری بیشتر از بقیه مواد بودوپس از 48 ساعت بیشترین بیان کلاژن نوعI در گروه سیمان پرتلند و بعد از آن در گروه کنترل مثبت مشاهده گردید و پس از یک هفته نیز گروه سیمان پرتلند بیشترین میزان بیان کلاژن را نشان داد. پس از 24 ساعت بیان فیبرونکتین بین گروه های مختلف تفاوت آماری معنی داری با یکدیگر نداشت ولی پس از 48 ساعت بیشترین میزان بیان فیبرونکتین درگروه Pro Root MTA مشاهده شد. پس از یک هفته نیز بیشترین میزان بیان فیبرونکتین در گروه های سیمان پرتلند، Root MTA و Pro Root MTA مشاهده گردید. بیان TGF-ß پس از 24 ساعت در گروه های آمالگام، Root MTA و Pro Root MTA بیشتر بود (05/0>p) و پس از 48 ساعت این میزان در گروه MTA Pro Root بیشتر از بقیه گروه ها بود. پس از یک هفته گروه های سیمان پرتلند، کنترل مثبت و MTA Pro root بیشترین میزان بیان TGF-ß را نشان دادند.

    نتیجه گیری

    با توجه به بررسی های به عمل آمده می توان نتیجه گرفت که Root MTA وسیمان پرتلند از نظر اثر برروی سلول های HPDLF قابل مقایسه با Pro Root MTAبوده و همچنین در بسیاری شرایط برتر از آمالگام بودند.

    کلیدواژگان: کلاژن نوع I، فیبرونکتین، TGF، ß، مواد پر کننده انتهای ریشه، سیمان پرتلند، فیبروبلاست، لیگامان پریودونتال، آمالگام، MTA، Root MTA
  • حوریه موسوی، سمانه صادقی صفحه 17
    زمینه و هدف
    استفاده از وارنیش و عوامل باندینگ عاجی در زیر ترمیم های آمالگام، در کاهش ریزنشت موثر هستند. ریباندینگ هم ممکن است در ریزنشت و عوارض حاصل از آن نقش داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر لاینر/ ادهزیو بر ریزنشت ترمیم های آمالگام کلاس پنج، با و بدون ریباندینگ، بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه آزمایشگاهی برروی پره مولرهای ماگزیلاری سالم انسانی شصت حفره کلاس پنج 1 میلی متر زیر CEJ تراشیده شد. دندان ها به شش گروه ده تایی تقسیم گردیدند. حفرات تهیه شده در گروه های اول و دوم به ترتیب با CopaliteوScotchbond Multi-Purpose پوشش یافتند. در گروه سوم (کنترل) هیچگونه لاینری بکار نرفت. نمونه ها در گروه های چهار، پنج و شش به ترتیب با روش های مذکور آماده سازی شدند. همه دندان ها با آمالگام اسفریکال ترمیم شدند. سپس در گروه های 4 تا 6 مارجین ترمیم و دندان با اسید فسفریک 37% اچ شده، شستشو داده و خشک شد. رزین ادهزیوScotchbond Multi-Purpose برروی لبه های دندان و آمالگام بکار رفت و پلی مریزه گردید (ریباندینگ). نمونه ها ترموسایکل، رنگ آمیزی و برش داده شدند. ریزنشت با استرئومیکروسکوپ در بزرگنمایی 40X ارزیابی گردید. داده ها با آزمون های آماری کروسکال والیس، من ویتنی و زوجی ویلکاکسون با 05/0 >pبعنوان سطح معنی داری آنالیز شدند.
    یافته ها
    گروه های دارای ادهزیو Scotchbond Multi-Purpose به طور معنی داری حداقل ریزنشت و گروه های بدون لاینر بیشترین ریزنشت را نشان دادند (001/0=p). تفاوت معنی داری در میانگین رتبه ای ریزنشت در لبه های مینایی و عاجی مشاهده شد (048/0=p). در گروه های رزین ریباندینگ میزان ریزنشت کمتری وجود داشت، اما تفاوت معنی دار نبود (05/0نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر سیستم ادهزیو توتال اچ تاثیر بسزایی در جلوگیری از ریزنشت لبه ای ترمیم های آمالگام کلاس پنج بخصوص در مارجین سرویکالی داشت. ریباندینگ تاثیر معنی داری بر ریزنشت ایجاد نکرد.
    کلیدواژگان: ریباندینگ، ترمیم های آمالگام، ریزنشت
  • شهریار شاهی، امین مولایی اصل صفحه 24
    زمینه و هدف
    استفاده از مواد ترمیم موقت بین جلسات درمانی یکی از فاکتورهایی است که موفقیت یا شکست درمان های اندودنتیک را تعیین می کند. هدف از این مطالعه مقایسه ریزنشت کرونالی چهار نوع ماده ترمیم موقت زونالین، زمهریر، کلتوزول و IRM بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه آزمایشگاهی، تعداد 120 دندان آسیای اول فک بالا و پایین بدون پوسیدگی که به دلیل مشکلات پریودنتال کشیده شده بودند، بکار گرفته شدند. حفره دسترسی استاندارد تهیه شد و آماده سازی کانال دندان های مورد مطالعه با روش step-back انجام گرفت. کانال ها با گوتاپرکا و سیلرAH26 با تکنیک تراکم جانبی پر شدند. سپس دندان ها به طور تصادفی به چهار گروه آزمایشی 25 تایی و دو گروه کنترل مثبت ومنفی 10 تایی تقسیم شدند. در هر گروه حفره دسترسی با یکی از مواد مورد مطالعه زمهریر، زونالین، کلتوزول و IRM پر شد. در گروه کنترل مثبت حفره دسترسی با هیچ ماده ای پر نشد و در گروه کنترل منفی حفره دسترسی با موم چسب پر شد. از روش نفوذ رنگ برای ارزیابی میزان ریزنشت استفاده شد. اندازه گیری خطی نفوذ رنگ به کمک استریومیکروسکوپ صورت گرفت. داده های بدست آمده بوسیله آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Tukey مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. 05/0p< به عنوان سطح معنی داری درنظر گرفته شد.
    یافته ها
    همه گروه های مورد آزمایش نفوذ رنگ را نشان دادند. زونالین بیشترین و کلتوزول کمترین میزان نفوذ رنگ را داشت که از نظر آماری معنی دار بود (001/0>p). تفاوت میزان نفوذ رنگ بین زمهریر با IRM وکلتوزول با IRM معنی دار نبود (05/0
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این مطالعه استفاده از کلتوزول به عنوان ماده ترمیم موقت بدلیل سیل بهتر پیشنهاد می شود.
    کلیدواژگان: ریزنشت، نفوذ رنگ، مواد ترمیم موقت
  • حوریه باشی زاده فخار، فرید ابوالحسنی، طاهره محتوی پور صفحه 29
    زمینه و هدف
    اندازه گیری دقیق استخوان برای تعیین ابعاد ایمپلنت ضروری است. جراح بایستی برای نیل به موفقیت از دقت روش های مختلف تصویربرداری آگاهی کافی داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دقت توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک در تعیین فواصل عمودی و همچنین دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان فک پایین بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه که از نوع بررسی روش ها بود، فواصل عمودی بین نشانه های فلزی در راس کرست و دیواره فوقانی کانال مندیبولار بر روی مقاطع توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک در 23 محل از چهار مندیبل خشک اندازه گیری شد. عرض مندیبل نیز در همان مقاطع توموگرافیک تعیین گردید. سپس استخوان ها از محل های نشانه گذاری شده بوسیله اره برقی برش داده شدند. اندازه های به دست آمده از تصاویر با واقعیت مقایسه شدند.
    یافته ها
    ضرایب بزرگنمایی عمودی دستگاه برای توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 79/1 (17/0=SD) و 69/1 (23/0=SD) و برای بزرگنمایی افقی در توموگرافی 47/1 (17/0=SD) تعیین گردید. ضریب همبستگی پیرسون بین توموگرافی خطی و واقعیت در ابعاد عمودی (968/0r=، 001/0p<) و ضخامت (813/0r=، 001/0p<) معنی دار بود. این ضریب برای رادیوگرافی پانورامیک ضمن معنی داری (795/0r=، 001/0p<) کوچکتر از موارد دیگر بود. با احتساب ضریب بزرگنمایی پیشنهاد شده توسط کارخانه سازنده، میانگین مطلق اختلافات بین اندازه های عمودی در توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 5/2 میلی متر (4/3=SD) و 8/3 میلی متر (65/1=SD) محاسبه شد. میانگین مقادیر مطلق خطا برای اندازه گیری ضخامت بوسیله توموگرافی خطی نیز 3/0 میلی متر (13/1=SD) بود. فقط 3/4% از اندازه های عمودی و 5/56% از اندازه گیری های ضخامت در توموگرافی و 3/4% اندازه ها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده خطای قابل قبول یعنی 1 میلی متر قرار داشتند. با کاربرد معادله رگرسیون خطی 87% اندازه ها در توموگرافی خطی برای محاسبه ارتفاع و 8/51% اندازه ها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده 1 میلی متر قرار گرفتند.
    نتیجه گیری
    بر اساس یافته های مطالعه حاضر توموگرافی خطی در اندازه گیری ارتفاع مندیبل دقیق تر از رادیوگرافی پانورامیک بود. دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان در حد قابل قبول قرار داشت.
    کلیدواژگان: توموگرافی خطی، رادیوگرافی پانورامیک، کانال مندیبولار، استخوان مندیبل، ایمپلنت
  • عبدالله فرهادی نسب، علی شکفته راد، خسرو مانی کاشانی صفحه 36
    زمینه و هدف
    یکی از جنبه های تندرستی پرداختن به سلامت دهان و دندان ها است، اما گاهی حضور در مطب دندانپزشکی چنان با ترس و وحشت توام می شود که انجام و ارائه خدمات دندانپزشکی غیر ممکن می گردد. این موضوع از سویی باعث کاهش اعتماد به نفس دندانپزشکان شده و از سوی دیگر شاخص های بهداشتی جامعه را دچار تغییرات منفی می سازد. شناخت عوامل فزاینده و کاهنده اضطراب می تواند در بهبود این وضعیت مؤثر واقع شود. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی وجود و علل اضطراب در مراجعین مطب های دندانپزشکی عمومی شهر همدان صورت گرفت.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی و تحلیلی، مراجعین به مطب های دندانپزشکان عمومی که بالای 9 سال سن داشتند به صورت تصادفی انتخاب و طی دو مرحله مورد پرسش قرار گرفتند. در مرحله اول با یک پرسشنامه 17 سؤالی استاندارد براساس مقیاس DAS(Dental Anxiety Scale) مشخص شد که آیا مراجعه کننده اضطراب دارد یا خیر. سپس افرادی که دچار اضطراب و بالغ بر 400 نفر بودند با یک پرسشنامه 64 سؤالی که براساس مقیاس اضطرابی Corah تنظیم شده بود مورد پرسش قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده تحت بسته نرم افزاری SPSS ویرایش سیزدهم و براساس مدل آماری تحلیل واریانس چند متغیره آنالیز و 05/0p< بعنوان سطح معنی داری درنظر گرفته شد.
    یافته ها
    مطالعه حاضر نشان داد عوامل مربوط به محیط مطب های دندانپزشکی با فراوانی 1/31%، عوامل مربوط به تصورات شخصی با فراوانی 4/19% و عوامل مربوط به مدیریت مطب و درمان دندانپزشکی هریک با فراوانی 1/19% در شکل گیری اضطراب مراجعین به مطب دندانپزشکی نقش داشته اند. شاخص ترین عوامل مربوط به محیط مطب نامطلوب بودن سرویس بهداشتی (3/46%)، وجود لکه های خون در محیط (5/44%) و کثیف بودن روپوش دندانپزشک (8/43%) گزارش گردید. امکان سرایت بیماری مهم ترین علت موجد اضطراب در مجموعه عوامل ناشی از تصورات شخصی به حساب می آمد (3/67%). برخورد عصبی دندانپزشک با فراوانی 8/47% و بی توجهی دندانپزشک به بیمار با فراوانی 8/46% از بارزترین علل موجد اضطراب در بین عوامل ناشی از مدیریت مطب محسوب شدند. در مجموعه علل ناشی از درمان دندانپزشکی، خارج نمودن دندان، تزریق بی حسی و درمان ریشه هریک به ترتیب با فراوانی 3/48%، 5/44% و 3/44% از مهم ترین علل به محسوب گردیدند. تجربه قبلی درمان دردناک با فراوانی 3/47% و وضعیت نامناسب بهداشت دهان دندانپزشک با فراوانی 5/34% جزء سایر علل موجد اضطراب گزارش گردید. تعدد عوامل اضطراب در همه زمینه های مذکور به طور معنی داری در زنان بیشتر از مردان بود.
    نتیجه گیری
    مطالعه حاضر نشان داد بیشترین حیطه ایجاد اضطراب در مراجعین به مطب های دندانپزشکی به تصورات شخصی آنها مربوط می شود که این موضوع در زنان به مراتب بیشتر از مردان مطرح می باشد.
    کلیدواژگان: اضطراب، ترس، مطب دندانپزشکان عمومی
  • جلال پورهاشمی، فاطمه مهندس، احمدرضا طلایی پور صفحه 41
    زمینه و هدف
    تشخیص پوسیدگی های شیارهای اکلوزال در مراحل ابتدایی بسیار دشوارتر از سایر پوسیدگی ها بوده و نیاز به مهارت و دقت دندانپزشکان و کاربرد ابزارهای پیشرفته و روش های جدید دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی میزان تنوع تشخیص پوسیدگی های اکلوزال به وسیله دندانپزشکان عمومی بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال 1385 با معاینه دندان های کودکان 10-8 ساله مراجعه کننده به بخش کودکان تعداد 6 دندان مولر اول دایمی با پوسیدگی شیارهای اکلوزال در درجات 1 و 2 و 3 (طبق روش Espelid) که به تائید پنج دندانپزشک متخصص رسیده بود انتخاب شد. فتوگرافی رنگی سطح اکلوزال و رادیوگرافی بایت وینگ این دندان ها از طریق رایانه بر روی مانیتور به نمایش درآمد و از 157 دندانپزشک عمومی که به طور تصادفی سیستماتیک انتخاب شده بودند خواسته شد پس از مشاهده تصاویر مربوطه با تکمیل پرسشنامه تشخیص خود را مبنی بر وجود یا عدم پوسیدگی و میزان پیشرفت آن در مینا و عاج اعلام نمایند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری chi-square تجزیه و تحلیل شد. 05/0>p به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    تشخیص دندانپزشکان در مورد پوسیدگی های اکلوزال به ترتیب زیر بود: در پوسیدگی های درجه 1، 3/94% از دندانپزشکان هیچگونه پوسیدگی ای تشخیص ندادند و 8/3% پوسیدگی در مینا (تشخیص صحیح) و 9/1% پوسیدگی در حد عاج تشخیص دادند. پوسیدگی های درجه 2، 7/15% از دندانپزشکان هیچگونه پوسیدگی ای تشخیص ندادند و 7/60% پوسیدگی در حد مینا (تشخیص صحیح)، 31/22% در حد عاج و 3/1% نیز درگیری پالپ را گزارش نمودند. در پوسیدگی های درجه 3، 7% از دندانپزشکان هیچگونه پوسیدگی تشخیص ندادند. در حالیکه 2/27% پوسیدگی در حد مینا و 9/58% پوسیدگی در حد عاج (تشخیص صحیح) و 1/6% درگیری پالپ را گزارش نمودند و 3/0% پاسخی ندادند. موارد تشخیص صحیح به وسیله دندانپزشکان زن در مقایسه با مردان به صورت معنی داری بیشتر بود (013/0=p)
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج مطالعه حاضر اگرچه تشخیص صحیح پوسیدگی اکلوزال به وسیله دندانپزشکان در حد قابل قبولی است ولی پراکندگی زیادی که در تشخیص این پوسیدگی ها بین دندانپزشکان وجود دارد نشان دهنده نیاز آنها به آموزش روش های جدید تشخیص و کاربرد ابزارهای پیشرفته در این زمینه می باشد.
    کلیدواژگان: تشخیص پوسیدگی، شیارهای اکلوزال، دقت، دندانپزشکان، روش Espelid
  • ایوب پهلوان، مریم قوام، سکینه آرامی، اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، حمید کرمانشاه، معصومه حسنی طباطبایی، محسن بایرامی صفحه 46
    زمینه و هدف
    انطباق کامپوزیت‎های خلفی به دیواره دندان به دلیل انقباض ناشی از پلیمریزاسیون و ویسکوزیته بسیار بالایی که دارند، مورد سؤال است. روش‎های مختلفی برای کاهش این مسئله اراه شده است. هدف از این تحقیق ارزیابی اثر کامپوزیت‎های flowable همراه با کامپوزیت های قابل تراکم در تطابق و کاهش میکرولیکیج ترمیم های خلفی می‎باشد.
    روش بررسی
    در این مطالعه آزمایشگاهی حفرات کلاس II MO بر روی 40 دندان کشیده شده سالم انسان به نحوی تراش داده شد که مارجین ژنژیوالی1 میلی‎متر بالاتر از CEJ ختم گردید. سپس دندان ها به طور تصادفی در 2 گروه مختلف قرار گرفتند. در گروه اول بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی کامپوزیت flowable (Filtek Flow)به ضخامت 1-5/0 میلی‎متر در کف حفره قرار داده شد و بعد از عمل کیور، بقیه حفره با کامپوزیت p60 condensable پر شد. در گروه دوم بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی کامپوزیت flowable به ضخامت 1-5/0 میلی‎متر در کف حفره قرار گرفت و بدون انجام عمل کیور بقیه حفره با کامپوزیت condensable پر شد. تمام دندان ها بعد از ترمیم، ترموسیکل شدند و سپس نمونه ها در محلول فوشین 3/0% و در دمای 37 درجه به مدت 48 ساعت قرار گرفتند. سپس نمونه ها در درون آکریل شفاف خود سخت شونده قرار گرفتند. بعد از برش و تهیه مقطع نمونه ها با استرومیکروسکوپ با بزرگنمایی 40 از نظر نفوذ دای مورد بررسی قرار گرفتند. برای آنالیز آماری از آزمون Mann-Whitney U با 05/0 p<بعنوان سطح معنی داری استفاده گردید.
    یافته ها
    نتایج تحقیق نشان داد که اکثر ترمیم‎ها دارای درجاتی از میکرولیکیج بودند. طبق آنالیز آماری بین دو گروه مورد مطالعه با دو روش مختلف تفاوت آماری وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    عدم وجود تفاوت آماری بین روش‎ها نشان دهنده این مسئله است که هنوز هیچ روش یا ماده ترمیمی نمی‎تواند میکرولیکیج در مارجین ژنژیوالی را به طور کامل حذف کند. استفاده از کامپوزیت flowable سخت شده و سخت نشده قبل از کامپوزیت قابل تراکم تفاوت معنی‎داری در میزان میکرولیکیج ایجاد نمی کند.
    کلیدواژگان: کامپوزیت سیال، ریزنشت، کامپوزیت قابل تراکم
  • گلپر راد افشار، معصومه خوشحال صفحه 51
    زمینه و هدف
    بازسازی نسوج پریودنتال در ضایعات فورکیشن، پروگنوز دراز مدت دندان های درگیر را بهبود می بخشد. در این راستا تا به امروز شیوه های متعددی بکار رفته و نتایج آنها مورد مقایسه کلینیکی و هیستولوژیک قرار گرفته است. هدف از این مطالعه مقایسه اثرات کلینیکی کاربرد ماده پیوندی استخوانBio-Oss +10% کلاژن در همراهی بافلپ کرونالی (BO/CF) یا به همراه استفاده از غشای قابل جذب کلاژن (BO/GTR) در درمان ضایعات فورکیشن درجه II مولرهای مندیبل می باشد.
    روش بررسی
    این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی مداخله ای یکسو کور (Single blind interventional clinical trial) بود که بشکل Split mouth طراحی و اجرا گردید. در این مطالعه 10 بیمار شامل 6 زن و 4 مرد با میانگین سنی 42 سال، با 10 جفت (20عدد) ضایعه فورکیشن چپ و راست مندیبل از مراجعین به دانشکده دندانپزشکی گیلان شرکت نمودند. برای کلیه بیماران پس از انجام فاز I درمان، اندازه گیری های نسج نرم شامل عمق پاکت (PPD)، سطح چسبندگی کلینیکی (CAL)، عمق افقی بسته فورکیشن (CHPD)، فاصله مارجین لثه تا CEJ (CEJ-GM) به همراه ایندکس های پلاک و لثه ای ثبت گردیدند. سپس هر یک از دو ضایعه سمت چپ و راست مندیبل به یکی از دو روش درمان شدند. در زمان جراحی اندازه گیری های نسج سخت شامل عمق افقی و عمودی بازفورکا (OHPD/OVPD) و فاصله کرست تا CEJ (CEJ-AC)ثبت گردید. کلیه متغیرها 6 ماه پس از درمان، طی جراحی re-entry تکرار و مقایسه شدند. داده ها به کمک آزمون ها آماری Wilcoxon (مقایسه نتایج در هر گروه) و Mann-Whitney (مقایسه نتایج بین دو گروه) با 05/0 p< بعنوان سطح معنی داری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    هیچگونه تفاوت معنی دار آماری در متغیرهای تحت بررسی بین دو گروه مشاهده نشد. (p>0.05) از طرف دیگر در تمام شاخص های تحت بررسی به غیر از فاصله CEJ-GM در گروه BO/GTR که بدون تغییر باقی ماند و نیز فاصله CEJ-AC که تغییرات آن در هر دو گروه نسبت به قبل از عمل معنی دار نبود، نتایج قبل و 6 ماه پس از عمل تفاوت معنی داری داشته و نشان دهنده اثرات مثبت هر دو روش درمانی بود (p<0.05).
    نتیجه گیری
    نتایج این بررسی حاکی از مؤثر بودن هر دو روش درمانی در بازسازی ضایعات فورکیشن می باشد. بااین حال و با توجه به بهبود موقعیت نسج نرم (کاهش فاصله CEJ-GM) در گروه BO/CF، بنظر می رسد استفاده از اتصالات تاجی (براکت های ارتدنسی، کامپوزیت و غیره) می تواند در بهبود شرایط نسج نرم یعنی کاهش تحلیل لثه مؤثر باشد و چنانچه از غشاء استفاده شود نیز سبب ثبات موقعیت لثه و بهبود نتایج حاصله گردد.
    کلیدواژگان: بازسازی هدایت شده نسج، ضایعات انشعاب ریشه دندان، غشاها، کلاژن
  • پرویز دیهیمی، مهدی نیکبخت دستجردی، فرشته مرسلی، شادی کاظمی صفحه 59
    زمینه وهدف
    پلی مورفیسم تک نوکلیوتیدی در کدون 72 ژنp53، ساختار پروتیینp53 را تغییر و فعالیت آن را تحت تاثیر قرار می دهد. با توجه به اینکه پلی مورفیسم مزبور وابسته به موقعیت جغرافیایی و نژادی است و فراوانی برخی از سرطا ن های انسانی را با آن مرتبط دانسته اند، هدف از مطالعه حاضر ارزیابی این پلی مورفیسم در نمونه های SCC دهان ومقایسه آن با افراد سالم در شهر اصفهان بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه case -control 20 بلوک پارافینی با تشخیص SCCغیر متاستاتیک با تمایز خوب حفره دهان از آرشیو بخش آسیب شناسی دهان دانشکده دندانپزشکی در بین سال های 1380-1384 و نیز 20 نمونه خون افراد سالم به عنوان شاهد، با تکنیک PCR، مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراج DNA، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی آرژینین و پرولین و نیز الکتروفورز، ژل آگارز پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53 مشخص گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. برای مقایسه توزیع فراوانی سه ژنوتیپ کدون 72 از آزمون دقیق فیشر با سطح معنی د اری 05/0 >pاستفاده شد.
    یافته ها
    شیوع ژنوتیپ آرژینین/ آرژینین، آرژینین/ پرولین و پرولین / پرولین در بیماران به ترتیب 45%، 45% و 10% و در گروه کنترل 45%،50% و 5% بود که اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد.
    نتیجه گیری
    ارتباط بین پلی مورفیسم کدون 72 ژن p53 و بعضی سرطان ها در مناطق مختلف مشاهده شده است. با این وجود بر اساس نتایج مطالعه حاضر، این پلی مورفیسم را نمی توان به عنوان عامل مستعد کننده ژنتیکی در ابتلاء به SCC دهان در شهر اصفهان منظور نمود.
    کلیدواژگان: سرطان دهان، کدون ژنوتیپ، پلی مورفیسم، P53، PCR
  • مریم معماریان، محمدرضا فاضلی، حسین جمالی فر، سمیه کرمی صفحه 65
    زمینه و هدف
    با توجه به احتمال بروز عفونت های خطرناک در افراد با سیستم دفاعی تضعیف شده منابع آب یونیت های دندانپزشکی از نظر آلودگی میکروبی مورد توجه قرار گرفته اند. هدف از این مطالعه ارزیابی وجود میکروارگانیسم های بیماری زا در آب یونیت های دندانپزشکی بخش تخصصی ترمیمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1385 و تاثیر زمان های فلاشینگ جهت کاهش ریسک این آلودگی ها بود.
    روش بررسی
    در این مطالعه مقطعی، 6 عدد یونیت دندانپزشکی بخش تخصصی ترمیمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، جهت بررسی میزان آلودگی میکروبی سیستم های آبی انتخاب شد. نمونه ها در روز اول هفته (شنبه) پس از 64 ساعت خاموش بودن یونیت ها و در اواسط هفته پس از 16 ساعت خاموش بودن یونیت ها در ابتدای روز کاری و قبل از شروع کار برداشت شدند. سپس جهت بررسی تاثیر فلاشینگ (پاشیدن آب)، با انجام این عمل در فواصل 30، 60، 90 و 120 ثانیه نیز نمونه برداری صورت پذیرفت و در نهایت، پس از پایان کار نیز نمونه گیری انجام شد. نمونه های برداشت شده طی مراحل بالا از سه قسمت پوار، توربین و آب آشامیدنی یونیت انجام گرفت و دو نمونه نیز از آب شهری به عنوان کنترل نمونه برداشته شد و جهت اطمینان از صحیح بودن نتایج، نمونه برداری 6 بار در 6 روز متفاوت تکرار شد. نمونه های گرفته شده داخل فالکون (ظرف در بسته استریل) به آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشکده داروسازی منتقل شد. داده ها با استفاده از آزمون کروسکال والیس و آزمون چندگانه Dunn با سطح معنی داری 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
    یافته ها
    پس از انجام مراحل آزمایشگاهی، از نمونه های آلوده باکتری E.coli جدا شد که می تواند نشان دهنده آلوده بودن آب به فاضلاب باشد. راکد ماندن آب در لوله ها و تشکیل بیوفیلم و کنده شدن آن را باید مورد توجه قرار داد. با انجام فلاشینگ میزان آلودگی کاهش یافت بطوری که در اواسط هفته پس از 90 ثانیه فلاشینگ، آلودگی آب به صفر رسید و در روزهای شنبه نیز پس از 2 دقیقه فلاشینگ آلودگی به طور قابل توجهی کاهش یافت (زیر cfu/ml 200، میزان تایید شده توسط ADA). همچنین در نمونه های برداشت شده آلودگی آب توربین بیشتر از آلودگی آب پوار و آب آشامیدنی یونیت بود که از لحاظ آماری معنی دار بود(001/0> p).
    نتیجه گیری
    طبق نتایج این مطالعه آب سیستم های مورد بررسی آلودگی داشت و فلاشینگ به مدت 120 ثانیه آلودگی را به صفر رساند.
    کلیدواژگان: سیستم های آبی یونیت دندانپزشکی، پوار آب و هوا، توربین، فلاشینگ
  • |
    • Razmi H., Bashizade H., Talaeipour Ar. Page 6
      Background And Aim

      Several materials have been introduced for retrograde fillings, pulp capping and sealing root perforations, but their biological effect on vital tissues and cells is not clear. The purpose of this study was to evaluate the reaction of human periodontal ligament fibroblasts to four root canal filling materials: Pro Root MTA, Root MTA, Portland cement and amalgam.

      Materials And Methods

      In this experimental study, impacted or semi impacted third molar teeth were extracted in aseptic conditions and tissues around the roots were used to obtain fibroblast cell line. After proliferation, cells were cultured in chamber slides and extracts of materials were added to wells. Fibronectin, type I collagen and TGF- expression were measured by immunocytochemistry method. Data were analyzed by SPSS 11.0 using one way ANOVA and Tukey test. P<0.05 was considered as the limit of significance.

      Results

      Collagen I expression was higher in Pro Root MTA group after 24 hours (p<0.05) and in Portland cement group and positive controls after 48 hours. Portland cement group showed the highest expression of collagen after 1 week. There was no significant difference in fibronectin expression after 24 hours. After 1 week the highest expression of fibronectin was seen in Portland cement, Root MTA and Pro Root MTA groups. TGF- expression was higher in amalgam, Root MTA and Pro Root MTA specimens after 24 hours and was the highest in Pro Root MTA group after 48 hours.

      Conclusion

      Based on the results of this study, Portland cement and Root MTA are comparable with Pro Root MTA and better than amalgam regarding their effects on human periodontal ligament fibroblasts.

    • Moosavi H., Sadeghi S. Page 17
      Background And Aim
      Application of varnish and dentin bonding agents can effectively reduce microleakage under amalgam restorations. Also rebonding may show some effects on microleakage and its complications. The aim of this study was to evaluate the effect of liner/ adhesives on microleakage of Class V amalgam restoration with or without rebonding.
      Materials And Methods
      In this in vitro study Class V cavities were prepared on sixty sound human maxillary premolars with the gingival floor 1mm below the CEJ. Cases were divided into six groups of ten teeth each. Specimens in group 1 and 2 were lined with Copalite and Scotchbond Multi-Purpose (SBMP) respectively. In the third group (control) no liner was applied. The teeth were then restored with spherical amalgam. Specimens in group 4 to 6 received the same treatments but after filling, the interfaces of restorations and teeth were etched with 37% phosphoric acid gel, rinsed and dried. Adhesive resin of SBMP was applied over amalgam and tooth margins and polymerized (rebonding). Specimens were thermocycled, exposed to dye and sectioned. Microleakage was graded (0-3) using a stereomicroscope at X40 magnification. Data were analyzed with Kruskal-Wallis, Mann-Whitney and Wilcoxon pair wise statistical tests. P<0.05 was considered as the limit of significance.
      Results
      The groups lined with SBMP showed the lowest and the groups without liner the highest microleakage (p= 0.001). Significant difference was observed in microleakage mean rank of enamel and dentin margins (p=0.048). Rebonding with resin did not improve the seal (p> 0.05).
      Conclusion
      Based on the results of this study, total etch adhesive system had significant effect on microleakage of Class V amalgam restorations especially in cervical margin. Rebonding did not show a significant effect on microleakage.
    • Shahi Sh., Molaee Asl A. Page 24
      Background And Aim
      The use of proper temporary restorative materials between appointments is critical in successful root canal treatment. The purpose of this study was to compare the coronal microleakage of four temporary restorative materials including Zonalin, Zamherir, Coltosol and IRM.
      Materials And Methods
      In this in vitro study, standard access cavities were prepared in 120 intact extracted maxillary and mandibular human first molars. Canal preparation was carried out by the step-back technique, and obturation was performed with gutta-percha and AH26 sealer using the lateral condensation technique. Teeth were randomly divided into 4 experimental groups of 25 teeth each and two positive and negative control groups, each containing 10 teeth. In each experimental group the access cavity was restored with one of the tested materials (Zamherir, Zonalin, IRM and Coltosol). In the negative control group the access cavity was filled entirely with sticky wax and in the positive control group no restorative material was applied. Dye penetration technique was used to evaluate microleakage which was measured under a stereomicroscope. Data were analyzed with one way ANOVA and post hoc Tukey tests. P<0.05 was considered as the limit of significance.
      Results
      Dye penetration was observed in all groups. Zonalin and Coltosol had the highest and the lowest dye penetration respectively, with a statistically significant difference (p<0.001). There was no significant difference in dye penetration between IRM, and either Coltosol or Zamherir (p>0.05).
      Conclusion
      The results of this study showed that using Coltosol as a temporary restorative material can provide a better coronal seal in endodontic treatments
    • Bashizadeh Fakhar H., Abolhasani F., Mohtavipour T. Page 29
      Background And Aim
      Accurate bone measurements are essential to determine the optimal size and length of dental implants. The magnification factor of radiographic images may vary with the imaging technique used. The purpose of this study was to compare the accuracy of linear tomography and panoramic radiography in vertical measurements, as well as the accuracy of linear tomography in mandibular width estimation.
      Materials And Methods
      In this test evaluation study, the vertical distances between the crest and the superior border of the inferior alveolar canal, marked with a metal ball, was measured by linear tomography and panoramic radiography in 23 sites of four dry mandible bones. Also the mandibular width was measured at the same sites. Then, the bones were sectioned through the marked spots and the radiographic measurements were compared with actual values.
      Results
      The vertical magnification factor in tomograms and panoramic radiographs was 1.79 (SD=0.17) and 1.69 (SD=0.23), respectively. The horizontal magnification of tomograms was 1.47 (SD=0.17). A significant correlation was found between the linear tomographic and actual values, regarding vertical dimensions (p<0.001, r=0.968) and width (p<0.001, r=0.813). The correlation was significant but lower in panoramic radiographs (p<0.001, r=0.795). Applying the magnification values suggested by the manufacturer, the mean difference of vertical measurements between the tomographic sections was 2.5 mm (SD=3.4) but 3.8 mm (SD=1.65) in panoramic radiographs. The mean of absolute difference in mandibular width between the tomographic sections and reality was 0.3mm (SD=1.13). In the linear tomograms, 4.3% of vertical and 56.5% of the width measurements were in the ±1mm error limit. Only 4.3% of the vertical measurements were within this range in the panthomographs. The linear regression equation between the actual values and those obtained by radiography in vertical dimensions showed that 87.5% of tomograms and 51.8% of panoramics were located in the ±1 mm error limit.
      Conclusion
      Based on the results of this study, the linear tomography is more accurate than panoramic radiography in mandibular height estimation. The accuracy of linear tomography in width estimation is within acceptable limits.
    • Farhadinasab A., Shekofteh Rad A., Mani Kashani Kh. Page 36
      Background And Aim
      Oral health is a sign of overall health. Sometimes fear of dental office deprives patients from receiving proper care. This problem decreases the self-esteem of dentists and can also reduce health indices. Understanding anxiety factors may help solve this problem. The purpose of this study was to assess anxiety in patients undergoing treatment in dental offices in the city of Hamedan.
      Materials And Methods
      In this analytic cross sectional study patients above 9 years old and referred to general dental offices in Hamedan were randomly selected and surveyed with questionnaires in two stages. The first questionnaire included 17 standard items based on Dental Anxiety Scale (DAS) and screened anxious patients. Then 400 anxious patients were evaluated with a questionnaire of 64 items based on Corah scale. Data were analyzed by SPSS 13 with multivariate analysis of variance. P<0.05 was considered as the level of significance.
      Results
      Factors related to dental office environment with 31.1%, those related to personal imaginations with 19.4% and factor concerning office management and dental treatment each with 19.1% frequency showed to be most related to anxiety in patients. Improper rest-rooms (46.3%), blood stains in the environment (44.5%) and dirty dentist's gowns (43.8%) were reported to be the most prominent environmental factors. Among the factors originated from personal imaginations, the risk of disease transmission was accounted for the most justifiable source of anxiety (67.3%). Regarding factors concerning office management, dentist's nervous behavior (47.8%) and his carelessness to the patient (46.8%) were considered as the most significant anxiety sources. Extraction, injection and root canal therapy (48.3%, 44.5%, 44.3%) were the treatment related factors of higher importance respectively. Previous painful treatment experience (47.3%) and poor oral hygiene of the dentist (34.5%) were reported to be among the other justifiable anxiety sources. In all mentioned situations, variations in anxiety factors were significantly higher in women.
      Conclusion
      This study showed that the main cause of anxiety in patients undergoing treatment in dental offices in Hamedan is their personal imagination which is by far more obvious in women than men.
    • Pourhashemi J., Mohandes F., Talaeipour Ar. Page 41
      Background And Aim
      Diagnosis of occlusal caries in early stages is more difficult than other types, and needs practical proficiency and accuracy as well as application of advanced and modern equipments. The aim of this study was to evaluate the variations among dentists in diagnosis of occlusal caries.
      Materials And Methods
      In this descriptive cross-sectional study, 6 permanent first molar teeth of 8-10 years old children with occlusal caries of 1, 2 and 3 degrees were selected (Espelid method). Color photographs and bitewing radiographs of teeth were displayed on computer monitor and 157 general dentists were asked to determine the existence and depth of caries. Data were analyzed using SPSS software and chi-square test. P<0.05 was considered as the level of significance.
      Results
      94% of dentists did not diagnose any lesion in grade I caries.3.8% reported enamel caries (correct diagnosis) and 1.9% reported dentin caries. In grade II caries, 15.7% of dentists could not diagnose any caries, 60.7% recognized the caries at the level of enamel (correct diagnosis), and 22.31% reported the dentin level, and 1.3% reported pulp exposures.7% of dentists could not diagnose any caries in grade III, while 27.2% recognized lesions at enamel and 58.9% at dentin level (correct diagnosis), 6.1% of dentists reported pulp exposures and 0.3% did not respond. Female dentists showed significantly higher correct diagnosis compared to males (p=0.013).
      Conclusion
      Based on the results of this study, despite considerable variations among general dentists in diagnosis of occlusal caries, the total accuracy was acceptable.
    • Pahlavan A., Ghavam M., Arami S., Yasini E., Kermanshah H., Hasani Tabatabaie M., Mirzaie M., Bayrami M. Page 46
      Background And Aim
      Because of polymerization shrinkage and high viscosity of posterior composites, there are some difficulties in using them in posterior restorations. Several methods have been represented to reduce the effect of shrinkage. The aim of this study was to investigate the effect of curing flowable composites under condensable ones in adaptation and microleakage reduction of posterior composite restorations.
      Materials And Methods
      In this experimental in vitro study, forty class II MO cavities were prepared on extracted intact molar and premolar human teeth. Gingival margins were placed 1 mm apical to CEJ. The teeth were divided into two groups. In group 1, flowable composite (Filek Flow, 3M, ESPE, USA) with 0.5-1 mm thickness was applied and cured following application of bonding agent (Single Bond, 3M, ESPE, USA). The rest of the cavity was filled by condensable composite (p60, 3M, ESPE, USA). In group 2 the flowable composite was not cured, and the condensable composite was applied in two increments. After light curing of composites, all the specimens were thermocycled and then immersed in 0.3% basic fuschin. Specimens were sectioned and evaluated for degree of dye penetration under a stereomicroscope. Data were analyzed by Mann-Whitney test with p<0.05 as the level of significance.
      Results
      . There was no significant difference between the two studied groups regarding microleakage.
      Conclusion
      Based on the results of this study, neither cured nor uncured flowable composite under condensable composite can omit microleakage in posterior composite restorations.
    • Radafshar G., Khoshhal M. Page 51
      Background And Aim
      Furcation defects are one of the most challenging problems in periodontal therapy. Regenerative treatment significantly improves the prognosis of the involved teeth. The aim of this study was to compare Bio-Oss plus 10% collagen in combination with either a bioabsorbable collagen barrier (BO/GTR), or coronally advanced flap (BO/CF), in treating human mandibular class II furcation defects.
      Materials And Methods
      This clinical trial included 10 patients with 10 pairs of similar periodontal defects. Each defect was randomly assigned to treatment with BO/CF or BO/GTR. Following basic therapy, baseline measurements were recorded including probing pocket depth (PPD),closed horizontal probing depth (CHPD), clinical attachment level (CAL), and gingival margin position (CEJ-GM), together with plaque and gingival indices. Hard tissue measurements were performed during surgery to determine alveolar crestal height (CEJ-AC), and vertical and horizontal open probing depth (OVPD, OHPD).After 6 months, all sites were re-entered and soft and hard tissue measurements were recorded.
      Results
      Both surgical procedures significantly reduced probing depth and improved clinical attachment levels, with no significant difference between groups. Gingival margin position (CEJ-GM), was improved in the BO/CF group (0.66±0.51 mm, p<0.05), but not statistically different from BO/GTR group in which remained relatively constant (0.00±0.81 mm). Vertical defect resolution was significant in each groups (BO/CF:3.17±1.47 mm, BO/GTR:3.33±0.51mm). Horizontal defect resolution was also significant with either procedure (BO/CF:3.67±1.31 mm, BO/GTR:3.80±1.83 mm), with no statistically significant difference between groups. Data were analyzed with wilcoxon and Mann-Whitney tests with p<0.05 as the level of significance.
      Conclusion
      Based on the results of this study, treatment of mandibular class II furcation defects with both procedures resulted in statistically significant improvement in open and closed probing measurements, with no significant difference between treatment groups. In BO/CF group there was an additional improvement in gingival recession (CEJ-GM) measurement, which could be attributed to applying crown-attached sutures by the use of orthodontic brackets.
    • Deyhimi P., Nikbakht Dastjerdi M., Morsali F., Kazemi Sh. Page 59
      Background And Aim
      A single nucleotide polymorphism at codon 72 of the p53 gene alters the p53 protein structure and affects its activity. This polymorphism depends on geographic regions and race. Also its association with some cancers has been reported. The aim of this study was to investigate this polymorphism in well differentiated oral SCC and normal population in the city of Isfahan.
      Materials And Methods
      In this case-control study, 20 paraffin blocks of non metastatic and well differentiated oral SCC were selected from the archive of oral pathology department of dental school between 2001 and 2005. 20 whole blood samples from normal people were considered as control group. After DNA extraction, p53 codon 72 polymorphism was determined by polymerase chain reaction (PCR) technique using specific primers of Arg and Pro and agarose gel electrophoresis. Data were analyzed by Fisher's exact test with p<0.05 as the level of significance.
      Results
      The prevalence of Arg/Arg, Arg/Pro and Pro/Pro genotypes in case group were 45%,45% and 10% respectively compared to 45%,50% and 5% in controls. There was no statistical significant difference in p53 codon 72 genotypes distribution between case and control groups.
      Conclusion
      Based on the results of this study, p53 polymorphism could not be considered as a genetic predisposing factor for oral SCC development in Isfahan.
    • Memarian M., Fazeli Mr., Jamalifar H., Karami S. Page 65
      Background And Aim
      According to infection possibility in high risk patients, assessment of microbial contamination in water sources utilized at medico-dental units has become a recent concern. The purpose of this study was to evaluate the microbial contamination in dental units waterlines at the department of operative dentistry, Tehran university of medical sciences in the year 2006.
      Materials And Methods
      In this cross-sectional study, six dental units in the department of operative dentistry were selected to assess microbial contamination in water sources. Samples were taken on Saturdays (the first working day in a week) and in the midweek, 64 and 16 hours respectively after turning the units off. Moreover, for investigating the effect of flushing, sampling was done at 30, 60, 90 and 120 seconds after flushing and were taken from three parts of each unit including air/water syringe, turbine handpiece and also cup filler water. Samples were transported in closed sterile containers to microbiology laboratory of the school pharmacy. Data were analyzed by Kruskal-Wallis and Dunn tests with p<0.05 as the level of significance.
      Results
      E.coli was isolated from contaminated samples. Contamination decreased by flushing. In midweek after 90 seconds flushing, water contamination disappeared. On Saturdays 2 minutes flushing decreased contamination to lower that 200 cfu/ml (the rate recommended by ADA). Samples taken from turbine handpieces showed significantly higher contamination rate compared to air/water syringe and cup filler water (p<0.001).
      Conclusion
      According to the results of this study, dental units waterlines showed bacterial contamination which was eliminated after 120 seconds of flushing.