فهرست مطالب
نشریه کودکان استثنایی
سال دهم شماره 3 (پیاپی 37، پاییز 1389)
- تاریخ انتشار: 1389/10/11
- تعداد عناوین: 8
-
-
صفحه 227هدف
پژوهش حاضر، به منظور مقایسه اثربخشی دو روش آموزش والدین استپ(با رویکرد آدلری) و بارکلی(با رویکرد رفتاری) بر کاهش نشانههای اختلال سلوک در کودکان دبستانی در شهر تهران اجرا شد.
روشبا یک طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی با جایگزینی تصادفی، جهت اجرای پژوهش، از میان 5 مدرسه پسرانه منطقه 7 تهران، آغاز شد. سپس60 نفر از والدین کودکانی که بر اساس پرسشنامه علایم مرضی کودکان
(CSI-4) واجد ملاکهای تشخیصی اختلال سلوک بودند، انتخاب شدند و بهطور تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. در نهایت، 13 نفر از والدین در گروه آدلری، 11 نفر در گروه رفتاری و 11 نفر در گروه گواه، مورد بررسی قرارگرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس، تحلیل واریانس دوطرفه و آزمونهای تعقیبی بنفرونی و توکی استفاده شد.یافتهها:
بر اساس نتایج به دست آمده، در دو گروه آدلری و رفتاری، نسبت به گروه گواه، کاهش معناداری در شدت نشانههای اختلال سلوک مشاهده شد ولی بین دو روش، تفاوت معناداری نبود. این نتایج در مورد نشانههای دو اختلال بی اعتنایی مقابلهای و نارسایی توجه/ بیش فعالی در این کودکان نیز صادق بود در کودکان مورد بررسی در همه موارد اختلال سلوک با دو اختلال ذکرشده همراه بود).
نتیجهگیری:
هم رویکردهای رفتاری و هم آدلری با وجود تفاوت در مبانی نظری و محتوای آموزش، میتوانند روش های کارآمدی در بهبود علایم رفتاری کودکان باشند و لازم است تفاوت آنها در سایر متغیرهای مربوط به کارامدی بررسی شود.
کلیدواژگان: آموزش والدین، آموزش رویکرد آدلری، رویکرد رفتاری، برنامه بارکلی، برنامه استپ، اختلال سلوک -
صفحه 237هدف
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای مقابله بر سطح استرس و ناامیدی مادران با کودک کمتوان ذهنی است.
روشپژوهش حاضر، مطالعهای نیمهتجربی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش، شامل همه مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی تحت پوشش سازمان بهزیستی بودند که از این افراد 44 نفر با توجه به معیارهای ورود، به صورت تصادفی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. از این تعداد 22 نفر، به صورت تصادفی، در گروه آزمایش و 22 نفر به همان شیوه، در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش، 12 جلسه آموزش مهارتهای مقابلهای را (هر جلسه 90 دقیقه) دریافت کردند؛ درحالیکه گروه کنترل، هیچ مداخلهای دریافت نکردند. ابزارگردآوری دادههای پژوهش، پرسشنامه منابع و استرس و مقیاس ناامیدی بک بود.
یافتهها:
نتایج بهدست آمده، نشان داد که آموزش مهارتهای مقابله، سطح استرس و ناامیدی مادران کودکان کمتوان ذهنی را به طور معناداری، کاهش داده است.
نتیجهگیری:
مادران دارای کودک کمتوان ذهنی، استرس و ناامیدی فراوانی را تحمل میکنند. و استفاده از آموزش مهارتهای مقابله، سطح استرس و ناامیدی مادران کودکان کمتوان ذهنی را کاهش میدهد.
کلیدواژگان: استرس، ناامیدی، مهارتهای مقابله ای، مادران کودکان کم توان ذهنی -
صفحه 245هدف
با توجه به اهمیت سلامت روان در مادران دارای کودک کمتوان ذهنی، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبکهای مقابلهای، جهتگیری مذهبی و ابعاد شخصیت با سلامت روان مادران دارای کودک کمتوان ذهنی انجام شد.
روشنمونه پژوهش شامل 95 نفر از مادران دارای فرزند کمتوان ذهنی بود که به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها به کمک پرسشنامههای سبکهای مقابلهای (WOCQ)، جهتگیری مذهبی، پنج عامل شخصیت (NEOPI_R) و سلامت عمومی(GHQ) گردآوری و با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.
یافته ها:
نتایج نشان داد که سبکهای مقابلهای، جهتگیری مذهبی و ابعاد شخصیت هر یک قادر به پیشبینی درصد معناداری از سلامت روان مادران دارای کودک کمتوان ذهنی هستند. در مجموع، نتایج تحلیل رگرسیون از 17 زیر مقیاسی که برای پیشبینی تغییرات سلامت روان در مادران کودکان کمتوان ذهنی در این پژوهش به کار رفتند، نشان داد که تنها مذهب گرایی و روان رنجور خویی به نحو معناداری میزان سلامت روانی مادران را تبیین میکنند.
نتیجه گیری:
بر اساس یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که کمک به مادران دارای کودک کمتوان ذهنی در پذیرش کودک خود، یافتن معنا در زندگی و محکمتر کردن اعتقادات مذهبی خود میتواند تاثیر بسزایی در افزایش سطح سلامت روان آنها داشته باشد.
کلیدواژگان: سبکهای مقابله ای، جهت گیری مذهبی، ابعاد شخصیت، سلامت روان، کم توانی ذهنی -
صفحه 259هدف
هدف این پژوهش، بررسی تحول نظریه ذهن دانشآموزان کمتوان ذهنی و رابطه آن با تواناییهای کلامی و غیرکلامی بود.
روشدر این پژوهش که به روش همبستگی انجام شده است، همه دانشآموزان پسر کمتوان ذهنی 8 تا 14 سال (59 نفر) شهر تربت حیدریه شرکت داشتند. برای جمعآوری دادههای مربوط به نظریه ذهن، از تکلیف محتوای غیر منتظره و آزمون 38 سوالی نظریه ذهن استفاده شد. همچنین تواناییهای کلامی و غیرکلامی با آزمون هوش وکسلر کودکان، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها:
تحول نظریه ذهن سطح اول و دوم دانشآموزان کمتوان ذهنی تا 12 سالگی صعودی (05/.<p) و پس از آن ثابت است (87/.=P). ولی تحول نظریه ذهن که با تکلیف محتوای غیر منتظره سنجیده میشود، صعودی است (02/.<p). همچنین توانایی کلامی با نظریه ذهن سطح اول (001/.<p) و دوم (001/.<p) و توانایی غیرکلامی با نظریه ذهن سطح اول (009/.<p) و دوم (001/.<p) رابطه معنادار مثبتی دارند.
نتیجهگیری:
تحول نظریه ذهن دانشآموزان کمتوان ذهنی، بسته به اینکه چه نوع تکلیفی برای سنجش نظریه ذهن استفاده کنیم، متفاوت است. در مجموع میتوان گفت که ادعای رویکردهای «نظریه نظریه» و «پیمانهای» پذیرفتنی است.
کلیدواژگان: نظریه ذهن، کم توانی ذهنی، توانایی کلامی و غیرکلامی -
صفحه 269هدف
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سه روش آموزشی - اصلاحی مبتنی بر سه مولفه مدل پردازش واجشناختی بر سرعت و صحت خواندن در نمونهای از افراد نارسا خوان بود.
روشبه این منظور از بین دانشآموزان نارسا خوان مقطع ابتدایی شهرستان ارومیه 30 نفر انتخاب و به سه گروه 10 نفری تقسیم شدند. گروه ها از لحاظ سن، جنس و پایه تحصیلی همتا گردیدند. آزمون آگاهی واجشناختی، نامیدن سریع خودکار، حافظه فعال واجشناختی و خواندن به عنوان پیشآزمون و پسآزمون در سه گروه اجرا گردید. سپس روش های آموزشی - اصلاحی بر اساس اجزای سه گانه مدل پردازش واجشناختی خواندن (آگاهی واجشناختی، نامیدن سریع خودکار، حافظه فعال واجشناختی) طراحی گردید. هر گروه بر اساس یک روش، آموزش دیده و در پایان از آزمودنیها پسآزمون گرفته شد.
یافته ها:
نتایج آزمون tبدست آمده از مقایسه پیشآزمون و پسآزمون هر سه روش آموزشی نشان داد که همه آنها بر بهبود سرعت و صحت در کودکان نارساخوان موثرند (01/0<p). مقایسه نتایج سه گروه با هم حاکی از این است که روش آموزشی - اصلاحی مبتنی بر مولفه نامیدن سریع از دو روش دیگر بر بهبود سرعت خواندن متن تاثیرگذارتر است (01/0<p).
نتیجه گیری:
هر سه روش آموزشی - اصلاحی مبتنی بر مدل پردازش واجشناختی بر سرعت و صحت خواندن تاثیرگذار است. اما روش مبنی بر نامیدن سریع موثرتر است
کلیدواژگان: خواندن، نارساخوانی، مدل پردازش واج شناختی، برنامه های آموزشی - اصلاحی -
صفحه 283هدف
مقاله حاضر به بررسی مدلهای خواندن با توجه به نقش پردازش واجشناختی و نحوی در فرایند خواندن و همچنین نقش این دو در تبیین مشکلات خواندن میپردازد، اما تحقیقات نشان میدهند دانش واجشناختی و نحوی به عنوان دو مولفه زبانی عمده و پایه در یادگیری خواندن و تبیین مشکلات خواندن از قبیل نارساخوانی عمل میکنند. در مورد این مولفههای زبانی این سوال مطرح میشود که با توجه به اختلالاتی از قبیل نارساخوانی هریک چه نقشی در فرایند خواندن دارند و جایگاه آنها در مدلهای خواندن چهطور نشان داده شده است؟ مشکلات خواندن مربوط به کدام نظام پردازشی است نحو یا واجشناسی و این امر در مدلهای خواندن چگونه نشان داده شده است؟
روشدر مقاله حاضر در پاسخ به این سوالات دو فرضیه اصلی با عنوان "محدودیت پردازش" و " تاخیر ساختاری" که در مورد نقش پردازش واجشناختی و نحوی در تبیین مشکلات خواندن ارایه شدهاند، مطرح میشود و مدلهای خواندن با توجه به این دو فرضیه و نقش پردازش واجشناختی و نحوی در خواندن، مورد بررسی قرار میگیرد. مدلها در دو گروه مدلهای خواندن واژه و مدلهای کلی فرایند خواندن مطرح میشوند. از میان مدلهای خواندن واژه، مهمترین آنها که مدلهای دو مسیره خواندن هستند مورد بررسی قرار میگیرند و درخصوص مدلهای کلی فرایند خواندن نیز مهمترین و معمولترین مدلها ارزیابی شدهاند که عبارتاند از: مدلهای جزء به کل (پایین به بالا) و کل به جزء (بالا به پایین)، مدل جبرانی تعاملی، مدلهای پیوندگرا، مدل متوازن خواندن، مدل ظرفیت واجشناختی و مدل کارایی کلامی.
یافتهها و نتیجهگیری:
این مطالعه نشان داده مدل معینی نیست که بتواند بهطور واحد و همزمان نشانگر دو فرضیه فوق باشد و بسته به هدف کاربردی مدل برخی مدلها، مانند مدل ظرفیت واجشناختی، بر فرضیه محدودیت پردازش تاکید بیشتری دارند و مشکلات خواندن را به نقص در پردازش واجشناختی نسبت میدهند، حال آنکه مدلهای دیگری مانند مدل متوازن خواندن با فرضیه تاخیر ساختاری همسوست؛ بهطوریکه بر نقش یادگیری ساختارهای نحوی در کسب مهارت خواندن، تاکید میورزند.
-
صفحه 299هدف
هدف از این پژوهش معرفی کودک مبتلا به اوتیسم با توانایی بیشخوانشی میباشد که مهارت خواندن را در سن پایین و تواناییهای شناختی و زبانی پایین نشان میدهد.
روشدر این مطالعه که از نوع گزارش موردی است توانایی خواندن واژه، ناواژه و جمله در یک کودک 4 سال و 3 ماهه مبتلا به اوتیسم مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور از 20واژه و ناواژه، 6 واژه بی قاعده در زبان فارسی و 5 جمله استفاده شد.
یافتهها:
در خواندن ناواژهها، کودک مورد نظر بیشترین خطا را داشته و در خواندن کلمات و واژههای با قاعده، 4 واژه را نادرست خواند.
نتیجهگیری:
با توجه به توانایی فوقالعاده این گروه از کودکان، میتوان روی مهارت خواندن به عنوان راهی برای ارتباط موثر که در این افراد آسیبدیده است، برنامهریزی کرد.
کلیدواژگان: بیش خوانشی، خواندن، اختلال ارتباطی رشدی، اوتیسم -
کنگره ها و همایش های بین المللیصفحه 305
-
Page 227Objective
This study compared the effectiveness of two Adlerian and behavioral parent training approaches to reduce the severity of conduct disorder symptoms in children.
MethodFor this purpose, Barkley’s behavioral parent training program and STEP (Adlerian approach) were considered. Five schools were selected randomly from region 7 in Tehran and 60 parents whose 7-11 year old boys had received the highest scores on Child Symptom Inventory (CSI-4) were randomly assigned into Adlerian, Behavioral, and control groups. In order to analyze the data, Analysis of Covariance test, two-way ANOVA and Tukey and Bonferroni follow up tests were used.
ResultsAnalysis of research findings showed that both Adlerian and Behavioral groups could, in comparison with control group, ameliorate severity of conduct disorder symptoms, but no significant difference was observed between the two experimental groups.
ConclusionAccordingly, we can suggest that these two parent training approaches are effective interventions for children with CD.
Keywords: Adlerian parent training, Behavioral parent training, STEP, Barkley program, Conduct Disorder -
Page 237Objective
The purpose of this study was to examine the effectiveness of group coping skills training on stress and hopelessness level in mothers of children with intellectual disabilities (ID).
MethodIn this quasi experimental research, mothers of children with ID referred to Welfare Organization Centers, and 44 mothers from this population having the required criteria were randomly selected, and randomly assigned into experimental and control groups. Experimental group received 12 session for coping skills training (each session 90 min), while the control group received no intervention. Research instruments were Questionnaire on Resources and Stress (Fredric, 1983) and Beck Hopelessness Scale.
ResultsThe results showed that coping skills training could decreased stress and hopelessness level of mothers of children with ID.
ConclusionCoping skills training could be suggested as a treatment for these mothers.
Keywords: Stress, Hopelessness, Coping skills, Mothers, Intellectual disabilities -
Page 245Objective
The purpose of this study is to assess the relationship between coping style, religiosity and personality with mental health of mothers with children of mental retardation.
MethodThe sample consisted of 95 mothers with children of mental retardation, selected with convenience sampling model. Data were collected by means of ways of coping questionnaire (WOCQ), Islamic Religiosity Scale (IRS), revised NEO five factor inventory (NEO FFI-R) and General Health Questionnaire (GHQ) and then analyzed with statistical ways of correlation and regression.
ResultsThe results show coping style, religiosity and personality are capable of predicting the significant percentage of variance of mental health of children with intellectual disabilities. Furthermore, from 17 subscales used for predicting of variance of mental health of mothers with children of mental retardation, only religiosity and neuroticism were significantly capable of accounting for mental health of mothers.
ConclusionWe can conclude that training mothers of children with ID to accept their child, to find meaning of their life and to strengthen religious beliefs can have great effect on promotion of their mental health.
Keywords: Coping style, Religiosity, Personality, Mental health, Mental retardation -
Page 259Objective
The aim of this study was to investigate development of theory of mind (TOM) in students with intellectual disabilities (ID) and its association with verbal and nonverbal abilities.
MethodsThis correlation study included all ID students in the range of 8-14 years old (59 persons) of Torbat-e Heidaryyeh. In order to collect data of TOM, unexpected content and 38-items TOM test were used. Also data related to verbal and nonverbal abilities were gathered by Wechsler Intelligence Scale for Children –Revised (WISC-R).
ResultsThe findings showed that level 1 and 2 of ID students` TOM grew to age 12 (p< 0/05) then fixed (p= 0/87). But the TOM assessed by unexpected content task went permanently ascending (p< 0/01). Also there was a positive correlation between verbal abilities and TOM1 (P<./001) and TOM2 (P<./001) and between nonverbal abilities and TOM1 (P<./01) and TOM2 (P<./001).
ConclusionDevelopment of TOM in ID students differed on the basis of task kind could be considered in assessment processes. Also, the claim of “Theory Theory” approach and “modular” approach could receive approval.
Keywords: Theory of Mind, Intellectual Disability, Verbal, Nonverbal Ability -
Page 269Objective
This study examines the effectiveness of tree educational-therapeutic model based on phonological processing model on reading speed and accuracy of dyslexic children.
MethodThe sample included 30 dyslexic students from Urmia elementary schools. Subjects were randomly assigned to 3 groups. Phonological awareness measures, rapid automatized naming test and phonological working memory test were administered as the pretest and posttest. t-student test and ANOVA were used to data analysis.
ResultsThe results showed that there was a significance difference between the effectiveness of tree educational-therapeutic model based on phonological processing model on reading speed and accuracy (p<0/01).
ConclusionsTherapeutic model based on phonological processing model could improve speed and accuracy of reading in children.
Keywords: Reading, Phonological Awareness, Rapid Automatized Naming, Phonological Working Memory -
Page 283Objective
This study discusses the models of reading with regard to the role of phonological and syntactic processing in the cognitive process of reading. Research literature indicates that syntactic and especially phonological processing are identified as critical factors for the explanation of many reading problems such as dyslexia. The main concern of this paper is to determine how critical these two components are with regard to reading problems and to decide which of them is more determinant in the explanation of reading problems. The other question is how the role of these two components is shown in the models of reading.
MethodThere are 2 main hypotheses explaining the role of phonological and syntactic awareness, accounting for the problems of reading. The 2 hypotheses are “processing limitation hypothesis” and “structural lag hypothesis”. The hypotheses are explained and the models of reading are discussed and analyzed with regard to them. The models which are investigated in this paper include word recognition models and the models of reading process in general. From among the word recognition models, dual-route models are chosen to be studied since, they are considered as the most crucial ones. The models of reading process also include bottom-up and top-down models, interactive-compensatory model, connectionist models, balanced model of reading, verbal efficiency and phonological capacity models.
Results and ConclusionFinally it is indicated that there is not a unitary model in which the role of both phonological and syntactic awareness is clearly defined. Depending on the practical objects of the models, they might focus either on phonological level of processing (e.g., Phonological Capacity Model) or syntactic level of processing (e.g., Balanced Model of Reading).
Keywords: Models of reading, Phonological processing, Syntactic processing, Reading problems, Processing Limitation Hypothesis, Structural Lag Hypothesis -
Page 299Objective
This study presents an autistic child with Hyperlexia that shows reading ability at lower age and unlike expected level of cognitive and language abilities.
MethodTwenty word and nonword, 6 irregular Persian words and 5 sentences were used for evaluation of reading ability of a child with autism aged 4.3 years.
ResultsThe child has maximum error in nonword reading; in addition he showed 4 errors in reading of regular word.
Conclusionwe can conclude that reading ability in autistic children could be considered as a useful way to communication.
Keywords: Hyperlexia, Reading, Autism, communication disorders