به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب عباس محمدی

  • بهزاد فولادی دهقی، عباس محمدی، مرضیه صادقیان، مریم طیبی*، آذرنوش آریان کیا، سعید قنبری
    اهداف

    این مطالعه با هدف بررسی شیوع مشکلات اسکلتی عضلانی ناشی از استفاده از موبایل و ارائه ی راهکارهای اصلاحی در دانشجویان دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور انجام شد.

    روش کار

     مطالعه ی حاضر از نوع مقطعی توصیفی و تحلیلی با رویکرد مداخله ای است. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه و روش دستگاهی استفاده شد. دانشجویان در دو گروه مورد بررسی قرار گرفتند: گروه اول شامل 150 نفر از دانشجویان رشته ی دندان پزشکی تا ترم 4 را شامل می شد و گروه دوم شامل 150 نفر از دانشجویان رشته ی دندان پزشکی از ترم 5 به بعد بود. جمع آوری داده ها توسط پرسش نامه های خوداظهاری انجام شد (1) که عبارت بودند از: پرسش نامه ی مشخصات دموگرافیک (2)، پرسش نامه ی نوموفوبیا (NMP-Q) (3)، شاخص ناتوانی گردن (NDI) (4) و پرسش نامه ی ناراحتی دست کرنل (CHDQ).

    یافته ها

     با توجه به نتایج مطالعه ی حاضر، میزان شیوع نوموفوبیا بین دانشجویان دندان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سطح متوسط است و میانگین نمره ی پرسش نامه ی ناتوانی گردن برابر با 16/20 و میانگین نمره ی درد در بین دانشجویان برابر با 1/72 است و 46/5 درصد از دانشجویان درد در ناحیه ی دست دارند که بیشترین میزان درد در ناحیه ی F گزارش شده است. میانگین ناراحتی های اسکلتی عضلانی کرنل برابر با 2/72 است.

    نتیجه گیری

     بررسی ارتباط بین ناحیه ی درد و سال ورود به دانشگاه نشان داد که بین سال ورود به دانشگاه و ناحیه ی درد ارتباط معناداری وجود دارد و دانشجویان با سابقه ی تحصیلی بیشتر عوارض بیشتری داشتنه اند و همچنین، بررسی مداخله ی اصلاحی بر اختلالات اسکلتی در ناحیه ی گردن و مچ در مطالعه ی حاضر نشان داد که میزان نمرات متغیرها پس از انجام مداخله و اقدامات اصلاحی افزایش چشمگیری داشته است.

    کلید واژگان: دانشجویان دندان پزشکی, نوموفوبیا, ارگونومی}
    Behzad Fouladi Dehaghi, Abbas Mohammadi, Marzieh Sadeghian, Maryam Tayebi*, Azarnoosh Aryankia, Saeed Ghanbari
    Objectives

    The present study aimed to assess the prevalence of musculoskeletal problems related to mobile phone usage and provide corrective solutions for dental students of Jundishapur University of Medical Sciences, Ahvaz.

    Methods

    The current study was conducted based on an analytical cross-sectional design. In order to collect relevant data, such as the presence of pain in the upper limbs, back, and neck, questionnaires and instrumental methods were used. Students were examined in two groups: the first group included 150 dental students up to the 4th semester, and the second group encompassed 150 dental students from the 5th semester onwards (3rd, 8th, 5th, and 6th year). Data collection instruments were demographic characteristic form, nomophobia questionnaire (NMP-Q), neck disability index (NDI), and Cornell hand discomfort questionnaire (CHDQ).

    Results

    According to the results of the present study, the prevalence of nomophobia among dental students of Jundishapur University of Medical Sciences in Ahvaz was at an average level. The mean  NDI score was 16.20, and the mean pain score among the students was 72. 1. Moreover, 46.5% of students had pain in the hand area, and the highest amount of pain was reported in the F area. The mean score of Cornell's musculoskeletal disorders was reported as 2.72.

    Conclusion

    Examining the relationship between the pain area and the year of entry to the university demonstrated a significant relationship between the year of entry to the university and the pain area. In this regard, the incoming students 2021-22 had the greatest amount of pain. According to the results of the corrective intervention on skeletal disorders in the wrist and neck region, the mean scores of the variables increased significantly after the intervention and corrective measures.

    Keywords: Ergonomic, Dental Students, Nomophobia}
  • عاطفه الیاسی گماری، بهزاد فولادی، سعید قنبری، عباس محمدی*
    اهداف

    اختلالات اسکلتی عضلانی (MSDs) از جمله مشکلات شایع و مهم بهداشتی اجتماعی در جوامع صنعتی هستند که باعث کاهش بهره وری، افزایش هزینه های درمانی و کاهش کیفیت زندگی کارگران می شوند. مطالعه ی حاضر با هدف بررسی تاثیر حجم کار، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت جسمانی بر اختلالات اسکلتی عضلانی کارگران صنعت فولاد انجام شد.

    روش کار

     مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی تحلیلی بود که در جمعیت 540 نفری کارگران شاغل در صنعت فولاد شهرستان دزفول انجام شد. بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده، 400 نفر به عنوان نمونه، انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی اطلاعات دموگرافیک افراد، پرسش نامه ی اختلالات اسکلتی عضلانی کرنل (CMDQ)، خستگی شغلی سوفی (SOFI)، کیفیت خواب پیتسبورگ (PSQI) و شاخص بار کاری NASA-TLX بود و همچنین، برای ارزیابی وضعیت بدنی افراد از روش ربا (REBA) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از شاخص های آمار توصیفی و برای بررسی روابط بین متغیرهای مشاهده شده و پنهان، از مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. داده ها در سطح معنی داری 0/05 و در نرم افزار SPSS نسخه ی 25 آنالیز شدند.

    یافته ها

     با توجه به سنجش شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی، کمردرد با میانگین و انحراف معیار 25/44±52/39 در رتبه ی اول و زانودرد با میانگین و انحراف معیار 26/45±46/43 در رتبه ی دوم بودند که نشان دهنده ی شیوع بالای این اختلالات در میان کارگران صنعت فولاد است. نتایج تحلیل هم بستگی نشان داد که بین بار کاری، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت بدنی با اختلالات اسکلتی عضلانی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد (0/05>P). با توجه به شاخص RMSEA کمتر از 0/1، مدل پیشنهادی در این مطالعه از برازش مناسب برخوردار بود و نقش متغیرهای بار کاری، خستگی، کیفیت خواب و وضعیت بدنی را در ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی به صورت مستقیم و غیرمستقیم، به خوبی نشان داد.

    نتیجه گیری

     نتایج این پژوهش نشان می دهد که بهبود وضعیت ارگونومی محل کار، کاهش بار کاری، خستگی و بهبود کیفیت خواب می تواند احتمال بروز اختلالات اسکلتی عضلانی را در کارگران کاهش دهد.

    کلید واژگان: اختلالات اسکلتی عضلانی, بار کاری, خستگی, کیفیت خواب, وضعیت بدنی}
    Atefeh Elyasi Gomari, Behzad Fouladi Dehaghi, Saeed Ghanbari, Abbas Mohammadi*
    Objectives

    Musculoskeletal disorders (MSDs) are widespread and important health and social problems in industrialised society, reducing productivity, increasing treatment costs and affecting the quality of life of workers. The present study was conducted with the aim of investigating the effects of workload, fatigue, sleep quality and physical condition on musculoskeletal disorders among workers in the steel industry.

    Methods

    The present study is a descriptive and analytical study conducted on a population of 540 workers working in the steel industry in the city of Dezful. Based on simple random sampling, 400 people were selected as samples. The instruments used in this study are the Demographic Information Questionnaire, the Cornell Musculoskeletal Disorders Questionnaire (CMDQ), the Swedish Occupational Fatigue Inventory(SOFI), the Pittsburgh Sleep Quality (PSQI) and the NASA-TLX workload index. The Rapid Entire Body Assessment (REBA) was used. Descriptive statistical indices were used to analyze the data, and the relationships between observed and hidden variables were examined using structural equation modeling (SEM) The data were analyzed at a significance level of 0.05 and in SPSS software version 25.

    Results

    According to the prevalence of musculoskeletal disorders, back pain ranked first with a mean and standard deviation of 52.39±25.44 and knee pain ranked second with a mean and standard deviation of 46.46±26.45, indicating that the prevalence of these disorders is high among steel industry workers. The results of the correlation analysis showed that there is a positive and significant relationship between workload, fatigue, sleep quality and body condition and musculoskeletal disorders (p<0.05). The RMSEA index of less than 0.1 shows that the model proposed in this study fits well and demonstrates the role of workload variables, fatigue, sleep quality and body position in the direct and indirect causation of musculoskeletal disorders.

    Conclusion

    The results of this study show that improving workplace ergonomics, reducing workload and fatigue, and improving sleep quality can reduce the likelihood of musculoskeletal disorders in workers.

    Keywords: Fatigue, Musculoskeletal disorders, Posture, Sleep quality, Workload}
  • عباس محمدی، بهزاد فولادی دهقی، فاطمه اسدیان*، سعید قنبری
    اهداف

    کارگران قسمت بار در فرودگاه اهواز به دلیل جابه جایی چمدان های مسافری در معرض اختلالات اسکلتی عضلانی قرار دارند. به همین دلیل، حمل بار توسط آن ها و پوسچرهای آنان هنگام حمل بار در این پژوهش بررسی شد.

    روش کار

     این مطالعه ی توصیفی تحلیلی به روش سرشماری، درباره ی 21 نفر از کارگران واحد بار در فرودگاه اهواز انجام شد. برای ارزیابی وضعیت ارگونومی حمل دستی بار از روش های آنالیز وظیفه (HTA)، ارزیابی پوسچر (QEC) و ارزیابی حمل دستی بار به روش MAC استفاده شد. ابزار مورد استفاده شامل مشاهده، عکس برداری و پرسش نامه ی CMQD بود. برای محاسبات آماری از SPSS16   و برای بررسی متغیرها از ضریب هم بستگی اسپیرمن استفاده شد.

    یافته ها

     هر کارگر در فرودگاه اهواز به طور متوسط، 400 چمدان را در هر شیفت کاری جابه جا می کند. با استفاده از ضریب هم بستگی اسپیرمن، بین اختلالات اسکلتی عضلانی و متغیرهای سابقه، قد و BMI به ترتیب، ارتباط معناداری به میزان 0/002، 0/005 و 0/003 یافت شد و با استفاده از روش QEC، پوسچرهای نامطلوب تر با امتیاز عددی بین 50 تا 70 مربوط به وضعیت ایستاده در ایستگاه غلتک و پوسچر بدنی نشسته در انبار هواپیما بود و ناراحتی های مربوط به اندام های شانه، بازو و کمر به ترتیب، با فراوانی  61/6 درصد، 65 درصد و 62 درصد پس از بررسی پرسش نامه ی CMQD، به دست آمد.

    نتیجه گیری

     نتایج حاصل از روش های MAC و QEC در حمل و بلند کردن بار به صورت مشابه، در نیاز به ضرورت تغییر در آینده ای نزدیک در روند جابه جایی چمدان ها، با هم توافق نظر داشتند. همچنین، کاهش ساعت کاری و تطابق افراد با وظایف موجود می تواند در کاهش شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی تاثیرگذار باشد.

    کلید واژگان: کارگران, حمل دستی بار, اختلالات اسکلتی عضلانی}
    Abbas Mohammadi, Behzad Fouladi Dehaghi, Fatemeh Assadian*, Saeed Ghanbari
    Objectives

    Cargo workers at Ahvaz Airport in Ahvaz, Iran are at risk of musculoskeletal disorders. In this regard, the present study aimed to investigate their carrying out tasks and postures.

    Methods

    In this descriptive-analytical study, the census method was used to select 21 cargo workers in Ahvaz Airport. Task analysis was carried out by Hierarchical Task Analysis (HTA) and Quick Exposure Check (QEC). Moreover, the Manual Handling Assessment Charts were used to evaluate the manual load. The tools employed in this study included observation, photography, and a Cornell Musculoskeletal Disorder Questionnaire (CMQD) questionnaire. Statistical calculations were performed in SPSS (version 16) and Spearman's correlation coefficient for the variables.

    Results

    Each of the cargo workers of Ahvaz airport moves an average of 400 bags per shift. Spearman's correlation coefficient showed a significant relationship between musculoskeletal disorders and the variables of age, height, and Body Mass Index with values of 0.002, 0.005, and 0.003, respectively. The QEC method was used to observe the worst postures with a numerical score between 50 and 70, which were related to the standing posture at the flat roller and the sitting posture in the aircraft cargo. The examination of the CMQD questionnaire revealed that 61.6%, 65%, and 62% of diseases were related to shoulder, arm, and back, respectively.

    Conclusion

    After job analysis by the HTA method and evaluation of the results through the QEC method, it was determined that loading and arranging luggage in the cart and cargo were the most risky tasks. Both the MAC and QEC methods also indicated the necessity of an immediate change in the process of moving luggage.

    Keywords: Manual Loading, Musculoskeletal disorder, Workers}
  • عباس محمدی*، محمدرضا امیدخواه، رامین کریم زاده، علی حق طلب
    فرآیندهای شکست نفتا، به منظور برآورده نمودن ملاحظات عملیاتی خویش در خصوص کیفیت خوراک، نیازمند خوراک هایی با محتوای کم آروماتیک می باشند. لذا، امروزه حذف ترکیبات آروماتیکی از برش های هیدروکربنی از اهمیت بالایی برخوردار است. این پژوهش به مطالعه آزمایشگاهی و مدل سازی ترمودینامیکی تعادلات مایع- مایع سامانه شبه پنج جزیی نفتای مخلوط پالایشگاه تهران (شامل گونه های پارافینی، نفتنی و آروماتیکی)، سولفولان و آب در محدوده دمایی 2/303 تا 2/333 کلوین پرداخته است. نماینده های مولکولی گونه های پارافینی، نفتنی و آروماتیکی برش نفتا، با استفاده از چهار تابع هدف مختلف تعیین شد. تخمین خواص فیزیکی برش و مدل سازی داده های تعادلی با استفاده از این نماینده های مولکولی، بیانگر دقت بالاتر توابع هدف مبتنی بر تنظیم فشاربخار و تنظیم گرانروی در مدل سازی ساختاری برش نفتا می باشد. ریشه دوم میانگین انحراف در این دو تابع هدف به ترتیب برابر 47/1 و 48/1 درصد محاسبه شد. نتایج مدل سازی تعادلات با استفاده از مدل UNIFAC نشان دهنده تطابق خوب این مدل با اندازه گیری های تجربی است. ضرایب برهمکنش مستخرج از داده های تعادلی oC 75 نیز منجر به کمینه انحراف در مدل سازی تعادلات گردید. همچنین، نمودارهای فازی سامانه بیانگر تاثیر محسوس محتوای آب حلال و تاثیر اندک متغیر دما بر تعادلات این سامانه می باشد.
    کلید واژگان: نماینده مولکولی, الگوریتم راچفورد-رایس, روش گاما-گاما, نفتا, سولفولان}
    Abbas Mohammadi *, Mohammadreza Omidkhah, Ramin Karimzadeh, Ali Haghtalab
    Naphtha cracking processes call for low aromatic feedstocks to satisfy the operational considerations regarding the quality of their feedstocks. Therefore, the issue of the aromatics removal from petroleum fractions has become more serious. In this study, the experimental investigation and thermodynamic modeling of the liquid-liquid equilibria of the quinary system naphtha cut (including paraffinic, naphthenic, and aromatic species), sulfolane, and water, over the temperature range of 303.2 to 333.2 K, have been studied. The molecular representatives of paraffinic, naphthenic, and aromatic species of naphtha cut have been determined based on different objective functions. Physical properties estimation and modeling of equilibrium data reveal higher accuracy of vapor pressure- and viscosity-based objective functions in the structural modeling of naphtha cut. The root-mean-square deviations for the mentioned functions were determined to be about 1.47 and 1.48%, respectively. Thermodynamic modeling with the predictive UNIFAC model showed a good agreement with the experimental measurements. Also, the interaction coefficients extracted from the 75 ºC equilibrium data led to minimum deviation in the equilibrium modeling. Finally, the phase diagrams show the noticeable effect of water content and the small effect of temperature on the system equilibria.
    Keywords: Molecular Representative, Rachford-Rice Algorithm, Gamma-Gamma Method, Naphtha, Sulfolane}
  • عباس محمدی*، مائده ارشد راد
    هدف

    معلمان نقش اصلی در انتقال محتوای آموزشی به دانش آموزان دارند و از این رو توسعه ابعاد حرفه ای آنان برای پیشرفت شغلی اجتناب ناپذیر است. هدف این پژوهش، اعتبارسنجی الگوی خود توسعه ای معلمان مدرسه تلویزیونی ایران بود.

    روش

    روش  پژوهش حاضر توصیفی ازنوع پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل معلمان مدرسه تلویزیونی ایران دوره ابتدایی که در دوران اپیدمی کرونا در شبکه آموزش و قرآن تدریس داشتند(161 نفر) که بر اساس فرمول کوکران تعداد 113 نفر به عنوان با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مصاحبه های کیفی و ادبیات نظری طراحی شد. برای روایی از روایی صوری و برای پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده  شد که مقدار آن 83/0 بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی با کمک نرم افزار PLS  استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد ضریب مسیر بین خود توسعه ای ارزشی-نگرشی در آموزش و تدریس و خود توسعه ای معلمان 704/0؛ بین خود راهبری یادگیری معلمان مدرسه تلویزیونی و خود توسعه ای معلمان 712/0؛ بین خود توسعه ای شناختی در آموزش و تدریس و خود توسعه ای معلمان 745/0، بین محرک های خود توسعه ای معلمان مدرسه تلویزیونی و خود توسعه ای معلمان 573/0 و بین خود توسعه ای مهارتی در آموزش و تدریس و خود توسعه ای معلمان 640/0 بود (05/0>P).

    نتیجه گیری

    مدل خود توسعه ای معلمان مدرسه تلویزیونی ایران دارای اعتبار است و برنامه ریزان نظام آموزش وپرورش می توانند برای ارتقای کیفی خود توسعه ای معلمان به این نتایج توجه نمایند.

    کلید واژگان: اعتبارسنجی, خود توسعه ای, مدرسه تلویزیونی ایران}
    Abbas Mohammadi *, Maede Arshad Rad
    Purpose

    Teachers have the main role in conveying educational content to students, and therefore, the development of their professional dimensions is inevitable for career advancement. The purpose of this research was to design and validate the self-development model of Iranian television school teachers.

    Method

    The present research method was quantitative-survey and practical in terms of purpose. The statistical population included the teachers of Iran's elementary television school who taught on the Quran and Education Network during the Corona epidemic (161 people), and based on Cochran's formula, 113 people were selected as available sampling methods. The research tool was a researcher-made questionnaire based on qualitative interviews and theoretical literature. Face validity was used for validity and Cronbach's alpha test was used for reliability, and its value was 0.83. For data analysis, confirmatory factor analysis was used with the help of PLS ​​Smart software.

    Findings

    The findings showed that the path coefficient between value-attitude self-development in education and teaching and teachers' self-development is 0.704; between the self-directed learning of television school teachers and the self-development of teachers 0.712; The correlation between cognitive self-development in education and teaching and teachers' self-development was 0.745, between TV school teachers' self-development stimuli and teachers' self-development was 0.573, and between skill self-development in education and teaching and teachers' self-development was 0.640 (P<0.05).

    Conclusion

    It can be concluded that the self-development model of Iranian television school teachers is valid and the planners of the education system can pay attention to these results to improve the quality of teachers' self-development.

    Keywords: Validation, Iranian television school, teachers of Iranian television school, Self-development}
  • عباس محمدی*، حیدر تورانی

    هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی برای گزینش و انتصاب مدیران ستادی آموزش و پرورش در تراز زیرنظام راهبری و مدیریت در سند تحول بنیادین بود. این پژوهش از نوع طرحهای ترکیبی و با رویکرد اکتشافی است. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های حاصل از مصاحبه ها مورد تحلیل مضمون و با روش نظریه داده بنیاد از نوع ساختارگرای چارمز مورد تحلیل قرار گرفته اند. داده های بخش کمی نیز با روش همبستگی پیش بین و با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد تحلیل قرار گرفته اند. به منظور بررسی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و روایی صوری استفاده شده و نتایج طی چندین مرحله تعدیل شده اند. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و با تکنیک شبکه متخصصان انجام شده است و تعداد 22 نفر از صاحب نظران در مصاحبه شرکت کرده اند. همچنین در بخش کمی جامعه آماری شامل 115 نفر از مدیران ستادی شهر تهران بودند که از میان آنها 86 نفر به روش تمام شماری (سرشماری) انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند که در بخش کیفی بر مبنای مصاحبه ها در مجموع 63 شایستگی به منزله شایستگیهای موردنیاز مدیران ستادی شناسایی شدند. در بخش کمی نیز کیفیت کلی مدل اندازه گیری در مجموع با 58 شاخص مورد تایید قرار گرفت. در نهایت، شاخصهای تایید شده در قالب 17 زیرمقوله، شش مقوله اصلی و در دو بعد تخصصی و عمومی تعیین و تعریف شدند.

    کلید واژگان: شایستگی, گزینش و انتصاب مدیران, سند تحول بنیادین, زیرنظام راهبری و مدیریت}
    A. Mohammadi*, H. Tooraani

    In order to improve the process of selection and appointment of ministerial administrators in education, the design, and validation of a competency model was deemed necessary. To this end, a sample of 22 experts was interviewed and their responses were content analyzed. Additionally, a sample of 86 ministerial administrators from among 115 such individuals in Tehran were given a questionnaire with an acceptable validity. These data were analyzed through factor analysis. Results brought about an initial list of 63 competencies of which 58 were confirmed through factor analysis. These competencies are categorized in two dimensions of general and special with six main categories and 17 subcategories.

    Keywords: competency, selection, appointment of administrators, Fundamental Reform Document of Education, leadership, management subsystem}
  • عباس محمدی، سهیلا خویشتن دار*، محمدعلی خاتمی فیروزآبادی

    امروزه تاب آوری، موضوعی است که علاقه روزافزونی را به فضای کسب وکار جلب کرده است. عدم اطمینان نسبت به آینده، تغییرات، تحولات و مخاطرات محیطی بقای سازمان های امروزی را به خطر انداخته است. مدیران اغلب سازمان ها معتقدند که تاب آوری کسب وکارها، نقش مهمی در توانمند ساختن آن ها در خصوص سرمایه گذاری، فروش، بازاریابی، تجارت و غیره در آینده ایفا می کند. از طرفی، فقدان مطالعه نظامند و کارآمد و وجود الگویی در مورد تاب آوری کسب و کارهای کوچک و متوسط در تحقیقات داخلی و خارجی به مساله اصلی مدیران این شرکت ها تبدیل شده است. از این رو در این تحقیق به بررسی عوامل موثر بر تاب آوری شرکت ها جهت اتخاذ راهبردهای موثر به منظور جلوگیری و پیشگیری از اخلال و کاهش عملکرد شرکت ها با استفاده از روش های پویایی سیستم پرداخته شده است. با توجه به اهمیت توسعه شرکت های کوچک و متوسط در وضعیت فعلی کشور از منظر اقتصادی، امنیتی، سیاسی، سلامتی و سایر وضعیت ها پیشگیری از درماندگی و ورشکستگی مالی و عملکردی ضروری می باشد، از این رو یافته های این تحقیق شامل، شناسایی عواملی که در مقاومت شرکت های کوچک و متوسط با در نظر گرفتن پیشران ها و تکانه های محیطی موثر هستند و ارایه الگوی مفهومی و عملیاتی تاب آوری سازمانی می باشد. روش تحقیق پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و از لحاظ جمع آوری داده های تحقیق آمیخته اکتشافی است و نوع داده های تحقیق، به صورت کیفی و کمی است.

    کلید واژگان: تاب آوری, کسب و کارهای کوچک و متوسط, پیشران های محیطی, پویا شناسی سیستم ها}
    Abbas Mohammadi, Soheila Khishtandar*, MohammadAli Khatami Firozabadi

    Today, resilience is a topic that has attracted increasing interest in the business space. Uncertainty about the future, changes, developments and environmental risks have endangered the survival of today's organizations. Managers of most organizations believe that the resilience of businesses plays an important role in enabling them to invest, sell, market, trade, etc. in the future. On the other hand, the lack of a systematic and efficient study and the existence of a model about the resilience of small and medium businesses in internal and external research has become the main problem of the managers of these companies. Therefore, in this research, the factors affecting the resilience of companies have been investigated in order to adopt effective strategies in order to prevent and prevent disruptions and reduce the performance of companies using system dynamics methods. Considering the importance of the development of small and medium-sized companies in the current state of the country from the economic, security, political, health and other situations, it is necessary to prevent financial and functional helplessness and bankruptcy, therefore, the findings of this research include identifying the factors that contribute to the resistance of small and medium-sized companies with Considering environmental drivers and impulses are effective and presenting a conceptual and operational model of organizational resilience. The research method of the current research is practical in terms of its purpose and it is exploratory in terms of data collection, and the type of research data is qualitative and quantitative.

    Keywords: Resilience, systems dynamics, small, medium businesses, environmental drivers}
  • عباس محمدی*
    پژوهش حاضر به دنبال این است که با مهندسی مجدد ساخت و محتوای برنامه درس «مکاتب فلسفی و آراء تربیتی» دوره کارشناسی ارشد تاریخ و فلسفه آموزش و پرورش، محتوای جدیدی برای درس مذکور با تاکید بر اسلامی سازی دروس علوم انسانی در دانشگاه های کشور مورد بررسی قرار دهد. در این پژوهش از روش ترکیبی با رویکرد اکتشافی متوالی استفاده شد. ابتدا در مرحله کیفی به روش تحلیل اسنادی، نه با هدف مقایسه و تطبیق نظام های آموزشی، بلکه با هدف تحلیل و کشف ماهیت حوزه آموزشی در زمینه مکتب های فلسفی و آرای تربیتی، وضعیت موجود ساخت و محتوای برنامه درسی مکاتب فلسفی و آرای تربیتی در دانشگاه های داخلی و خارجی پیشرو در عرصه فلسفه تعلیم و تربیت نظیر؛ امریکا، استرالیا و کانادا بررسی گردید. سپس به روش توصیفی- پیمایشی و باتوجه به نقطه نظرات حاصل از نمونه آماری مورد مطالعه شامل: انتخاب 76 نفر از اعضای هیات علمی بصورت تمام شماری و 290 نفر از دانشجویان دانشگاه های داخلی؛ دولتی، آزاد و پیام نور بصورت تصادفی خوشه ای، از طریق دو نوع پرسشنامه مجزا محقق ساخته که پایایی آنها با استفاده از فرمول «آلفای کرونباخ» به ترتیب به میزان 953/0 و 896/0 درصد برآورد شده بود، محتوای جدیدی برای درس مذکور مشخص گردید. در نهایت، صرف نظر از ریشه های فرهنگی برنامه درسی مد نظر در کشورهای پیشرو و فاصله معنادار محتوایی و مفهومی آن با دانشگاه های ایران، یافته های این مطالعه نشان می دهد که وضعیت موجود «ساخت» و «محتوا» در برنامه درسی مورد مطالعه پاسخگوی شرایط و نیازهای کنونی و متناسب با اسلامی بودن نیازهای دانشجویان نیست و ایجاد تغییراتی در ساخت و مفاهیم عمده درس «مکاتب فلسفی و آرای تربیتی» مطابق با الگوی پیشنهادی حاصل از این پژوهش ضروری است.
    کلید واژگان: مهندسی مجدد, برنامه درسی, ساخت برنامه درسی, مفاهیم برنامه درسی, مکاتب فلسفی و آرای تربیتی}
    Abbas Mohammadi *
    The present study sought to re-engineer the structure and content of the "Philosophical Schools and Educational Opinions" course syllabus of the master's degree in the major of History and Philosophy of Education. This was done with the purpose of investigating new content with an emphasis on the Islamization of humanities courses in the Iran universities. In this research a combined method with a sequential exploratory approach was employed. First, in the qualitative stage, using the method of document analysis, the current state of construction and the content of the curriculum of Philosophical Schools and Educational Opinions in leading domestic and foreign universities in the field of educational philosophy such as America, Australia and Canada were investigated. This was done with the aim of analyzing and discovering the nature of the educational field in the field of Philosophical Schools and Educational Opinions. Then, according to the descriptive-survey method and the viewpoints obtained from the statistical sample under study, two types of separate questionnaires were created by the researcher, and their reliability was estimated using the "Cronbach's alpha" formula as 0.953 and 0.896 percent, respectively. The research sample included 76 faculty members by census, and 290 students of domestic universities; state, Azad, and Payam Noor randomly clustered. New content for the mentioned course was determined. Finally, regardless of the cultural roots of the curriculum in question in the leading countries and its significant content and conceptual difference with Iranian universities, the findings of this study show that the current situation of "structure" and "content" in the studied curriculum do not meet the current conditional needs and are not in accordance with the Islamic needs of the students, and it is recommended to make changes in the structure and major concepts of the course "Philosophical Schools and Educational Opinions" according to the proposed model based on the present research.
    Keywords: Re-engineering, Curriculum, curriculum construction, curriculum concepts, Philosophical Schools, Educational Opinions}
  • عباس محمدی*، محمدرضا امیدخواه، رامین کریم زاده، علی حق طلب
    پژوهش حاضر، به مطالعه عملکرد حلال مخلوط سولفولان + مایع یونی 3- متیل-N- بوتیل پیریدینیوم دی سیان ایمید، در آروماتیک زدایی از برش نفتای مخلوط پالایشگاه تهران پرداخته است. تحلیل واریانس و آنالیز شبکه عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه استاندارد، بیانگر آن است که در خصوص پاسخ های انتخاب پذیری حلال، درجه پارافینی بودن و بازده تولید محصول آروماتیک زدایی شده، متغیر درصدوزنی مایع یونی و در خصوص پاسخ ظرفیت استخراجی حلال، متغیر نسبت وزنی حلال به خوراک دارای بالاترین درجه اهمیت در میان متغیرهای عملیاتی است. یافته ها حاکی از تاثیر کم متغیر دما و عدم وجود اثرات هم افزایی مثبت و منفی میان سولفولان و مایع یونی می باشد. کاربرد رویکرد تابع جریمه و توابع تک هدفه و چندهدفه مختلف در بهینه سازی مدل های پیش بینی حاصل، بیانگر مقادیر بهینه 1: 03/2 و 47/99 درصد در خصوص متغیرهای نسبت وزنی حلال به خوراک و درصدوزنی مایع یونی است. برآورد اولیه نشان دهنده کاهش 47 درصدی مقدار حلال مورد نیاز فرآیند، در صورت استفاده از این حلال مخلوط می باشد.
    کلید واژگان: آروماتیک زدایی, مایع یونی, سولفولان, تحلیل واریانس, ضریب شکست نور}
    Abbas Mohammadi *, Mohammadreza Omidkhah, Ramin Karimzadeh, Ali Haghtalab
    The present research has studied the performance of a mixed solvent of sulfolane and 3-methyl-N-butylpyridinium dicyanimide to dearomatize the naphtha fraction of the Tehran oil refinery. Analysis of variance and artificial neural network analysis (as a standard multi-layer perceptron network) reveals that regarding the solvent selectivity, degree of product paraffinicity, and the production yield of dearomatized product, ionic liquid content in the mixed solvent has the highest degree of importance among design variables, whereas, the solvent-to-feed ratio is the most effective one in the solvent capacity response. The findings show the negligible effect of the extraction temperature and the absence of positive and negative synergistic effects between sulfolane and 3-methyl-N-butylpyridinium dicyanimide. Considering the penalty function approach and different single-objective and multi-objective functions, the optimum values of the solvent-to-feed ratio and the ionic liquid content were found as 2.03:1 and 99.47%. As a rough estimate, the mixed solvent leads to a 47% decrease in the required amount of solvent compared to the sulfolane solvent.
    Keywords: Dearomatization, Ionic Liquid, Sulfolane, Analysis of variance, Refractive Index}
  • عباس محمدی*، محمدرضا امیدخواه، رامین کریم زاده، علی حق طلب
    این پژوهش، به مطالعه آروماتیک زدایی خوراک واحد شکست نفتا پرداخته است. با انتخاب نسبت حلال به خوراک (در محدوده 4:1-2:1)، درصدوزنی آب حلال (در محدوده 10-0 درصد) و دما (در محدوده Cº 60-30) به عنوان مهمترین متغیرها و ضریب توزیع آروماتیک ها، انتخاب پذیری، درجه پارافینی بودن پسماند و بازده تولید آن، به عنوان پاسخ های آزمون، ارجحیت نسبی متغیرها در مدل های پیش بینی، با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تعیین گردید. نتایج کاربرد شبکه عصبی مصنوعی در قالب یک شبکه پرسپترون چندلایه استاندارد، بیانگر آن است که در پیش تصفیه برش نفتا با سولفولان، اهمیت نسبی متغیرها از ترتیب درصد وزنی آب حلال، نسبت حلال به خوراک و دما تبعیت می نماید. همچنین، با بهینه سازی عملیات با استفاده از رویکرد تابع جریمه و تعریف شش تابع تک هدفه و چندهدفه، مقادیر بهینه متغیرهای فوق به ترتیب برابر 98/9%، 1: 86/3 و Cº 6/32 حاصل شد. در شرایط بهینه، بیشینه درجه پارافینی بودن و بازده تولید پسماند به ترتیب برابر با 36/94 و 95/95 درصد مشاهده گردید.
    کلید واژگان: آروماتیک زدایی استخراجی, بهینه سازی, برش نفتا, سولفولان, تحلیل واریانس}
    Abbas Mohammadi *, Mohammadreza Omidkhah, Ramin Karimzadeh, Ali Haghtalab
    This study has examined the extractive dearomatization of naphtha cracker feedstock. By considering the solvent-to-feed ratio (2:1-4:1), solvent water content (0-10 wt.%), and extraction temperature (30-60 ºC) as major operating variables and the solvent capacity, solvent selectivity, and the yield and the degree of paraffinicity of the dearomatized fraction as the response of experiments, the priority of variables in the prediction models was determined. The analysis of variance and a standard multilayer perceptron artificial neural network showed that in extractive dearomatization of the blended naphtha cut with sulfolane solvent, the priority of variables follows the trend of solvent water content, solvent-to-feed ratio, and temperature. Also, by optimizing the operation, using the penalty function approach, and defining six different single- and multi-objective functions, the optimum values of the solvent water content, solvent-to-feed ratio, and extraction temperature were found as 9.98%, 3.86:1, and 32.6 oC, respectively. Finally, the maximum values for the degree of paraffinicity and the yield of the dearomatized fraction were obtained as 94.36 and 95.95%, respectively.
    Keywords: Extractive dearomatization, Optimization, Naphtha, Sulfolane, Analysis of variance}
  • عباس محمدی*، زهرا شاه سنایی، علیرضا فتاحی

    امروزه توجه به پلی یورتان ها به دلیل سنتز آسان، مواد اولیه در دسترس، خواص مکانیکی مطلوب، زیست سازگاری و امکان ارایه محصولات متفاوت به شکل پلی یورتان های آب پایه، اسفنج، هیدروژل و چسب در حال افزایش است. کیتوسان پلیمری طبیعی بوده که از استیل زدایی کیتین استخراج می شود و دارای واحد های گلوکوزآمین و N-استیل گلوکوزآمین است. این پلیمر طبیعی غیرسمی، خواص بسیار مفیدی نظیر فعالیت ضدمیکروبی، زیست سازگاری، زیست تخریب پذیری و آثار ترمیم و بازسازی بافت را دارد. از ضعف های کیتوسان می توان به حل پذیری و فرایندپذیری ضعیف به دلیل تعدد پیوندهای هیدروژنی درون و بین مولکولی قوی آن اشاره کرد. از این رو، به طور عمده از کیتوسان به صورت اصلاح شده یا در ترکیب با سایر پلیمر ها در کاربرد های گوناگون استفاده شده است. ترکیب پلیمر های سنتزی با پلیمر های طبیعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، زیرا پلیمرهای طبیعی مانند کیتوسان می توانند برخی از خواص مانند زیست سازگاری، زیست تخریب پذیری، سمیت کم، زنده مانی یاخته ای زیاد و رشد ذاتی بافت را نشان دهند، در حالی که پلیمرهای سنتزی ویژگی های دیگری مانند فرایندپذیری مطلوب، خواص فیزیکی و مکانیکی و پایداری شیمیایی و گرمایی مناسب را دارند. اخیرا از کیتوسان به منظور بهبود در خواص مکانیکی، پایداری گرمایی، زیست تخریب پذیری، خاصیت ضدمیکروبی و فعالیت زیستی در ترکیب با پلی یورتان ها استفاده شده است. طی این مطالعات، محصولاتی گوناگون مانند کامپوزیت، الاستومر، الیاف، اسفنج، داربست و هیدروژل برای کاربرد های مختلف تهیه شده است. در این مقاله، پلی یورتان های دارای کیتوسان و روش های سنتز آن ها برای کاربردهای مختلف مرور شده است. محصولات تهیه شده در این مطالعات برای کاربرد های متنوع نظیر اصلاح پارچه ها، تهیه پوشش های ضدباکتری، زخم پوش ها، داربست های مهندسی بافت، ، الیاف، هیدروژل و اسفنج پیشنهاد شده است.

    کلید واژگان: پلی یورتان, کیتوسان, خواص, سنتز, کاربرد}
    Abbas Mohammadi *, Zahra Shahsanaei Goneirani, Alireza Fatahi

    Today, the specialists’ attention on polyurethanes is increasing day by day due to easy synthesis, available raw materials, favorable mechanical properties, biocompatibility, and the possibility of providing different products, such as water-based polyurethanes, foams, hydrogels and glues. Chitosan is a natural polymer that is extracted from the deacetylation of chitin and contains glucosamine and N-acetyl glucosamine units. This non-toxic natural polymer has very useful properties such as antimicrobial activity, biocompatibility, biodegradability, and tissue repair and regeneration effects. One of the weaknesses of chitosan is its poor solubility and processability due to its strong intra- and intermolecular hydrogen bonding. Therefore, chitosan has been used mainly in modified form or in combination with other polymers in various applications. The combination of synthetic polymers with natural polymers is of particular importance because natural polymers such as chitosan can show some properties such as biocompatibility, biodegradability, low toxicity, high cell viability, and internal tissue growth; while the synthetic polymers have other characteristics such as favorable processing, mechanical and physical properties, and appropriate chemical and thermal stability. Recently, chitosan has been used in combination with polyurethanes to improve its mechanical properties, thermal stability, biodegradability, antimicrobial properties and biological activity. During these studies, products in various forms such as composite, elastomer, fiber, foam, scaffold, and hydrogel have been prepared for different applications. In this review, polyurethanes containing chitosan and their synthesis methods for various applications are discussed. The products prepared in these studies have been suggested for various applications such as antibacterial coating, wound dressing, tissue engineering scaffold, fabric modification, fibers, hydrogels and foams.

    Keywords: polyurethane, Chitosan, synthesis, Properties, application}
  • دامداران حامی پلنگ! / تجربه یک مشارکت و کمک مالی مردمی در تالش
    عباس محمدی
  • مهسا روحی، سید علی حسینی*، عباس محمدی

    جاده ها از سرمایه های مهم هر کشور محسوب می شوند و سالانه بخش زیادی از بودجه کشور صرف عملیات ترمیم و نگهداری برای رفع ترک خوردگی ها می شود. یکی از عواملی که می تواند در افزایش عمر مفید روسازی آسفالتی موثر باشد، پتانسیل خودترمیمی مخلوط های آسفالتی است. در این پژوهش با در نظر گرفتن عوامل موثر بر شاخص خودترمیمی (مانند نوع افزودنی، درصد افزودنی، دانه بندی مخلوط آسفالتی، نوع قیر، چرخه ترمیم ترک، نوع گرمایش و زمان گرمایش)، با استفاده از شبکه عصبی مدلی جهت پیش بینی این شاخص ارایه شده است. بدین منظور از شبکه عصبی چندلایه (MLP)، شبکه عصبی چندلایه بهینه سازی شده با الگوریتم ازدحام ذرات (PSO)، شبکه عصبی شعاعی پایه (RBF) و تجزیه و تحلیل آماری با نرم افزار SPSS  استفاده شده و نتایج این روش ها با یکدیگر مقایسه شدند. به منظور صحت سنجی مدل،  شاخص خود ترمیمی نمونه آسفالتی حاوی 60 درصد سرباره در آزمایشگاه محاسبه شده و با نتایج بدست آمده از مدل مقایسه و ارزیابی شده است. نتایج نشان داد، شبکه عصبی چندلایه (MLP) با ضریب همبستگی برابر با 0.96 نسبت به دیگر روش ها عملکرد بهتری در زمینه پیش بینی شاخص خودترمیمی دارد و برای بررسی قدرت تعمیم شبکه عصبی با استفاده از داده هایی که در طول مدلسازی بکار گرفته نشدند، شبکه های عصبی چندلایه (MLP) و شعاعی پایه (RBF) بهترین عملکرد را دارند.

    کلید واژگان: خود ترمیمی, شبکه عصبی مصنوعی, ضایعات فلزی, گرمایش مایکروویو, گرمایش القایی}
    Mahsa Rouhi, Sayyed Ali Hosseini *, Abbas Mohammadi

    Roads are one of the most critical assets of any country, and a large part of the country's budget is spent annually on repair and maintenance operations to eliminate cracks. One of the factors that can effectively increase the useful life of asphalt pavement is the self-healing potential of asphalt mixtures. This study considers the factors affecting the self-healing index (such as type of additive, percentage of additive, gradation of aggregate, type of bitumen, crack repair cycle, type of heating, and heating time), and using a neural network model to predict this index. For this purpose, multilayer perceptron neural network (MLP), m multilayer perceptron neural network with particle swarm optimized algorithm (PSO), radial basis function neural network (RBF), and statistical analysis with SPSS software were used, and the results of these methods were compared. The results showed that the multilayer perceptron neural network (MLP) with a correlation coefficient of 0.96 has a better performance in predicting the self-healing index than other methods and to evaluate the generalization power of the neural network using data that were not used during modelling, multilayer perceptron neural network (MLP) and radial basis function neural network (RBF) work best. Also, three samples were made in the laboratory by replacing 60% of steel slag with coarse aggregates (4.75-9.5 mm), and their self-healing results were evaluated with neural networks.

    Keywords: Self-healing, Artificial Neural Network, Metal wastes, microwave heating, Induction heating}
  • امیرحسین آروین، محمدهادی فتاحی*، محمد صدقی اصل، عباس محمدی
    زمینه و هدف

    روش آنالیز هموتوپی (HAM) اولین بار توسط لیایو (1992) برای حل معادلات تابعی پیشنهاد شد. این روش مبتنی بر هموتوپی است و یک راه حل تقریبی- تحلیلی برای معادلات تابعی ارایه می دهد. در سال های اخیر، این روش و اصلاحات آن به طور موثر برای حل طیف وسیعی از مسایل خطی و غیرخطی در علوم کاربردی برای یافتن جواب های سری انواع مختلف معادلات غیر خطی، از جمله معادلات جبری ، معادلات دیفرانسیل معمولی، معادلات دیفرانسیل جزیی و معادلات دیفرانسیل-انتگرال مورد استفاده قرار گرفته است .(Abbasbandy et al. 2006) هدف از این تحقیق ارایه یک حل تحلیلی زودیافت با دقت قابل قبول برای معادله غیرخطی جریان غیردارسی در محیطهای درشت دانه با استفاد از روش HAM می باشد.که محققان قبلی به انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه توصیه کرده بودند.

    روش پژوهش: 

    در این پژوهش ابتدا معادله حاکم بر جریان غیردارسی برای اولین بار به روش HAM حل شده است، سپس پروفیل های سطح آب معادله نهایی روش HAM به ازای 6 دبی ورودی با شرایط مرزی متفاوت در دو محیط متخلخل درشت دانه با مصالح گرد و تیزگوشه بدست آورده شد. و نتایج پروفیل سطح آب بدست آورده شده از روش HAM با داده های آزمایشگاهی صدقی اصل (2010) که درآزمایشگاه اشتوتگارت آلمان بدست آمده، مقایسه شده است. از تابع هدف نرمال (NOF) برای مقایسه جواب های روش HAM با داده های آزمایشگاهی صدقی اصل (2010) استفاده شده است.   

    یافته ها

     مقایسه نتایج روش HAM با داده های آزمایشگاهی صدقی اصل (2010) تحت شرایط مرزی بالادست و پایین دست به ازای دبی های متفاوت و با شیب نزدیک به افق S = 0.00001 صورت گرفته است. نتایج نشان داده اند که دبی های q=30 lit/s، با درصدخطای NOF برابر 0.000099828 در محیط متخلخل تیزگوشه وq =26.25 lit/s، با درصدخطای  NOF برابر 0.000102162 در محیط متخلخل گردگوشه به ازای دبی های ورودی بیشتر، دقت بهتری نسبت به داده های آزمایشگاهی را دارند. این روش در شیب های افق دارای جواب های منطقی و پروفیل های سطح آب در روش HAM و داده های آزمایشگاهی در اکثر نقاط برهم منطبق و یا نزدیک به هم بوده است، در شیب های بالاتر به علت تاثیر شیب و نیروی گرانش دچار نوعی تورم در پروفیل جریان می شود که از مبحث جریان ماندگار و یکنواخت خارج است و خود نیازمند تحقیق دیگری است. 

    نتایج

    نتایج نشان داده که پروفیل سطح آب در بیشتر موارد به هم نزدیک هستند و نشان دهنده دقت روش توسعه یافته بر پایه آنالیز HAM می باشد. با این حال هنگامی که اختلاف تراز آب بالادست و پایین دست زیاد می شود، درصد خطا بالا می رود. به عبارت دیگر با افزایش گرادیان هیدرولیکی در محیط متخلخل خطا نیز افزایش می یابد. در نهایت با بررسی نتایج روش HAM نسبت به داده های آزمایشگاهی، میتوان نتیجه گرفت که این روش، در محیط متخلخل با مصالح تیزگوشه نسبت به مصالح گردگوشه به ازای دبی های بیشتر دقت بهتری را نشان می دهد که به دلیل سرعت جریان و تخلخل بالا تر در این محیط می باشد.

    کلید واژگان: محیط متخلخل, مصالح گرد و تیزگوشه, روش HAM, حل تحلیلی, داده های آزمایشگاهی, نیمرخ سطح آب}
    Amirhossein Arvin, MohammadHadi Fatahi *, Mohammad Sedghi-Asl, Seyed Abbas Mohammadi
    Background and Aim

    The Homotopy Analysis Method (HAM) was first proposed by Liao (1992) to solve functional equations. This method is based on homotopy and provides an approximate-analytical solution for functional equations. In recent years, this method and its modifications have been effectively used to solve a wide range of linear and nonlinear problems in applied sciences to find solutions to series of various types of nonlinear equations, including algebraic equations, ordinary differential equations, partial differential equations, and differential-integral equations (Abbasbandy et al. 2006). The purpose of this research is to provide an analytical solution of time delay with acceptable accuracy for the non-linear equation of non-Darcy flow in coarse-grained media using the HAM method, which previous researchers had recommended to conduct further research in this field.

    Method

    In this research, the governing equation of the non-Darcy flow was solved by the HAM method for the first time, then the water level profiles of the final equation of the HAM method obtained for the 6 inlet flow rates with different boundary conditions and in two coarse-grained porous media including rounded and sharp-edged materials. The results of the water level profile using the HAM method have been compared with the laboratory data of Sedghi Asal (2010) reported at the Stuttgart laboratory in Germany. The normal objective function (NOF) has been used to compare the HAM method results with the experimental data of Sedghi Asal (2010).
     

    Results

    The comparison of the results of HAM method with the experimental data of Sedghi Asal (2010) has been done under upstream and downstream boundary conditions for different discharges and with a slope close to the horizon S = 0.00001. The results have shown that flow rates of q=30 lit/s, with a NOF error percentage of 0.000099828 in the porous medium of sharp corners and q = 26.25 lit/s, with a NOF error percentage of 0.000102162 in the porous medium of round corners depict better accuracy than the experimental data in higher input flow rates. This method has logical solutions in horizon slopes and the water level profiles in HAM method and experimental data have coincided or are close to each other in most of the points. However, the subject of permanent and uniform flow needs a dependent research.

    Conclusion

    The results showed that the water level profiles are close to each other in most cases. This illustrates the accuracy of the developed approach based on HAM method. However, when the difference between the upstream and downstream water levels increases, the percentage of error escalates. In other words, with the increase of the hydraulic gradient in the porous medium, the error also grows. Finally, by evaluating the results of the HAM method compared to the laboratory data, it can be concluded that this method shows better accuracy in the porous medium with sharp-cornered materials compared to round-cornered materials due to higher flow rates and higher porosity of this media.

    Keywords: Porous Media, Round, sharp materials, HAM method, analytical solution, Experimental data, water surface profile}
  • عباس محمدی، فاطمه عزیزآبادی فرهانی *، محسن عامری شهرابی، عباسعلی قیومی

    در هر جامعه‌ای سیر تحولات اجتماعی، و فرهنگی بی تردید تحت تاثیر حوزه علم و جامعه دانشگاهی می‌باشد. نظام آموزشی به عنوان یک ابزار فرهنگی نه تنها پشتیبان و تقویت کننده فرهنگ جامعه بلکه مرجعی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه در سیر طبیعی توسعه، نقش تعیین کننده دارد. این پژوهش در صدد است تا راهبردهای تحول نظام آموزش عالی مبتنی بر بیانیه گام دوم انقلاب را جهت دستیابی به شاخص های نسل نوینی از دانشگاه اسلامی تبیین نماید که مرجعی برای پاسخگویی به نیازهای جامعه در مسیر توسعه کشور باشد. روش پژوهش، فراترکیب کیفی است. پس از جستجوی منابع مرتبط با موضوع، از 374 منبع اولیه 21 منبع مرتبط با کلیدواژه ها انتخاب و سپس با روش کیفی تحلیل اسنادی 109 کد اولیه حاصل شد. بعد از پالایش و دسته بندی مجدد کدهای اولیه توسط تیم پژوهش دو بعد درونی و بیرونی، با 8 مولفه و 21 شاخص در رابطه با تحول آموزش عالی به دست آمد. یافته های این مقاله آموزش عالی را نیازمند، «بازاندیشی» ، «بازسازی ساختارها» و «بازآفرینی» با بهره گیری از اقدامات مبتنی بر بیانیه گام دوم می‌داند که عبارتند از: مدیریت جهادی، جهاد علمی و تکنولوژیک، جهاد اقتصادی، اقدامات رسانه ای، سبک زندگی ایرانی – اسلامی، جوانگرایی، تاکید بر فرهنگ مشارکتی و سازگاری در کارکردهای آموزش عالی که باید به طور پیوسته و عملیاتی اجرا، پیگیری و ارزیابی گردد.

    کلید واژگان: آموزش عالی, بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی, راهبردهای فرهنگی, مدیریت تحول, مدیریت استراتژیک}
    Abbas Mohammadi, Fatemeh Azizabadi Farahani *, Mohsen Ameri Shahrabi, Abbas Ali Qayyumi

    In any society, the course of social and cultural developments is undoubtedly influenced by the field of science and academic society. The educational system as a cultural tool not only supports and reinforces the society's culture but also serves as a reference to meet the needs of the society in the natural course of development. This research aims to explain the strategies for the transformation of the higher education system based on the statement of the second step of the revolution in order to achieve the indicators of a new generation of Islamic universities, which will be a reference for responding to the needs of the society in the development of the country. The research method is qualitative meta-combination. After searching for sources related to the topic, 21 sources related to keywords were selected from 374 primary sources, and then 109 primary codes were obtained using the qualitative method of document analysis. After refining and recategorizing the primary codes by the research team, two internal and external dimensions were obtained with 8 components and 21 indicators related to the evolution of higher education. The findings of this article consider higher education to be in need of "rethinking", "rebuilding structures" and "recreation" by using actions based on the statement of the second step, which are: jihadi management, scientific and technological jihad, economic jihad, media actions. Iranian-Islamic lifestyle, youthfulness, emphasis on participatory culture and compatibility in the functions of higher education, which must be continuously and operationally implemented, followed up and evaluated

    Keywords: Transformation Higher Education, Statement of the Second Step of the Revolution, Cultural Strategies, Transformation Management Strategic}
  • مجید اسحاقی گرجی، عباس محمدی *

    طلاق و جدایی والدین از عمده‌ترین علل بیماری‌های روانی کودکان است. از این رو براین تصمیم استوار شدیم تا میزان انصاف و عدالت کودکان طلاق را به‌عنوان یکی از این متغیرها با توجه به مدل‌های زیر و در بازی دیکتاتور مورد بررسی قرار دهیم. تحلیل‌های اقتصادی معمولا بر این فرض استوار هستند که افراد کاملا علاقمند به خود هستند و افراد به دنبال افزایش سود شخصی و فردی خود گام بر می‌دارند. اما در برخی از آزمایش‌های اقتصادی شواهد و پدیده‌هایی است که آن ها را نمی‌توان با اتکا بر نفع و سود شخصی تفسیر و تبیین کرد. حال ما در این مقاله به بررسی مدل فهر اشمیت در مورد کودکان طلاق از دیدگاه برخورد آن ها با بازی دیکتاتور پرداخته‌ایم. در این مدل افراد دارای تمایلات عادلانه هستند و نسبت به نتایج نابرابر حساسیت نشان می‌دهند. در این مقاله ابتدا مقدمه‌ای در مورد کودکان طلاق و خصوصیات اخلاقی آن ها بیان کرده، سپس بازی دیکتاتور را معرفی و مدل فهر و اشمیت (1999) را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم. برای بررسی درستی این مدل و نتایج آن در مورد کودکان طلاق یک آزمایش 2 نفره در قالب بازی دیکتاتور طراحی کرده‌ایم. این آزمایش برای دانش‌آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه یکی از شهرستان‌های کشور ایران انجام گرفته است. نتایج به‌دست‌آمده نشان دادند بخش قابل توجهی از کودکان طلاق از بین عدالت و نفع شخصی، گزینه نفع شخصی را انتخاب می‌کنند.

    کلید واژگان: بازی دیکتاتور, زناشویی, طلاق, عدالت, نفع شخصی}
    Madjid Eshaghi Gordji, Abbas Mohammadi *

    Divorce and separation of parents are the main causes of mental illness in children. Therefore, it has been decided to examine the degree of fairness and justice of divorced children as one of these variables according to the following models and in the game the Dictator. Economic analysis is usually based on the assumption that people are completely interested in themselves and that they are looking to increase their personal gain. But in some economic experiments, there are evidences and phenomena that can not be interpreted and explained based on self-interest. In this model, people have fair tendencies and are sensitive to unequal results. In this article, at first the children of divorce and their moral characteristics have been introduced, then the game the Dictator and the model of Fahr and Schmidt (1999) has been introduced and analyze. To check the correctness of this model and its results in the case of divorced children, a two-person experiment in the form of a dictator game has been designed. This test was performed for male and female high school students in one of the cities of Iran. The results show that a significant proportion of divorced children choose between self-interest, between fairness and self-interest.

    Keywords: The Game Dictator, Marriage, Divorce, Justice, Personal interest}
  • عباس محمدی*، نگار صالحی
    پوست به عنوان اولین سد دفاعی در برابر ورود عوامل بیماری زا به بدن، در صورت ایجاد زخم در آن، طی چهار مرحله هموستاز، التهاب، تکثیر و بازسازی به بهبود زخم کمک می کند. امروزه زخم پوش های مختلفی در راستای کمک به سامانه ایمنی بدن برای بهبود سرعت و کیفیت ترمیم زخم معرفی شده اند. از زخم پوش های مرسوم می توان به اسفنج ها و الاستومرهای پلی یورتان (PU)، هیدروکلوییدها، هیدروژل ها، فیلم های نیمه تراوا، زخم پوش های آلژینات و نانوالیاف پلیمری الکتروریسی شده اشاره کرد. زخم پوش های برپایه نانوالیاف پلیمری به دلایلی از جمله شباهت به ماتریس برون سلولی (ECM)، امکان چسبندگی سلولی مطلوب، نسبت سطح به حجم زیاد، امکان تبادل گاز، تامین مواد مغذی و کنترل تبخیر مایعات مورد توجه فراوانی قرار گرفته اند. تاکنون در پژوهش های مختلف، استفاده از پلی یورتان های الکتروریسی شده برای تهیه زخم پوش ها گزارش شده است. با وجود این، نتایج مطالعات در زمینه طیف گسترده زخم پوش ها نشان داده است که تقریبا هیچ نوع پلیمری به تنهایی قابلیت ترمیم زخم های متفاوت را ندارد. بدین منظور، پلیمرهای طبیعی به دلیل خواصی نظیر فعالیت زیستی مطلوب، زیست سازگاری و زیست تخریب پذیری در کنار پلی یورتان ها با خواص فیزیکی و مکانیکی مطلوب استفاده شده اند. در این مقاله، پس از معرفی سازوکار بهبود زخم و تشریح ویژگی های زخم پوش ایده آل به معرفی نانوالیاف آمیخته های پلی یورتان-پلیمرهای طبیعی برای استفاده به عنوان زخم پوش های الکتروریسی شده پرداخته می شود.
    کلید واژگان: نانوالیاف, الکتروریسی, پلی یورتان, پلیمرهای طبیعی, زخم پوش}
    Abbas Mohammadi *, Negar Salehi
    The skin, as the first defense barrier against the entry of pathogens into the body, helps to heal the wounds through four stages including homeostasis, inflammation, proliferation, and regeneration. Today, various wound dressings have been introduced to help the body's immune system to improve the speed and quality of wound healing. Conventional wound dressings include polyurethane foams and elastomers, hydrocolloids, hydrogels, semipermeable films, alginate wound dressings, and electrospun polymer nanofibers. Wound dressings based on polymer nanofibers have received a lot of attention for reasons such as similarity to the extracellular matrix (ECM), the desired cell adhesion, high surface-to-volume ratio, gas exchange capability, nutrient supply, and fluid evaporation control. So far, the use of electrospun polyurethanes for the preparation of wound dressings has been reported in various studies. However, the results of studies on a wide range of wound dressings have shown that almost no polymer alone can heal different wounds, effectively. For this reason, many efforts have been made recently to develop polyurethane wound dressings to heal various types of wounds. In this regard, natural polymers have been used due to properties such as biological activity, biocompatibility, and biodegradability along with polyurethanes with desirable physical and mechanical properties. In this article, after introducing the the mechanism of wound healing and describing the characteristics of an ideal wound dressing, the polyurethane/natural polymer blends nanofibers for use as electrospun wound dressings will be discussed.
    Keywords: nanofibers, electrospinning, polyurethane, Natural polymers, wound dressing}
  • غلامعباس شیرالی، عباس محمدی، عاطفه الیاسی گماری*
    اهداف

     پارامترهای روان شناختی از جمله مهم ترین مولفه ها در تعیین کارآیی شغلی کارکنان در محیط های کاری بوده و می تواند به شدت تحت تاثیر بیماری های همه گیر مانند کووید-19 قرار گیرد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر همه گیری کووید-19 بر بار کاری ذهنی و فرسودگی شغلی کادر درمان در ایران انجام شد.
    روش کار: این مطالعه ی مورد- شاهدی، در بین پرسنل کادر بهداشت و درمان دو بیمارستان در استان تهران در سال 1400 انجام پذیرفت. کلیه ی کارکنان شاغل در دو بیمارستان به روش سرشماری، وارد مطالعه شدند. تعداد کل افراد مورد مطالعه، 412 نفر بود. برای بررسی بار کاری ذهنی و فرسودگی شغلی به ترتیب از پرسش نامه های بار کاری ذهنی NASA-TLX و پرسش نامه ی فرسودگی شغلی ماسلاچ (Maslach Burnout Inventory) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های Independent t-test و Chi-square تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میانگین سن، سابقه ی کار، ساعت کار روزانه و شاخص توده ی بدنی کارکنان مورد مطالعه به ترتیب 11/48 ± 36/70 سال، 7/13 ± 12/53 سال، 3/13 ± 9/64 ساعت و 4/73 ± 23/89 کیلوگرم بر متر مربع بود. تفاوت معنی داری بین دو گروه مورد و شاهد در مقادیر بار کاری ذهنی (0/011 = P) و فرسودگی شغلی (0/001 = P)، وجود داشت.
    نتیجه گیری: یافته های حاصل از مطالعه ی حاضر نشان داد که شیوع کووید-19 می تواند مقادیر متغیرهای بار کاری ذهنی و فرسودگی شغلی پرسنل بهداشت و درمان را در محیط های درمانی افزایش دهد. بنابراین، انجام اقدامات کنترلی و مداخلات روان شناختی به منظور بهبود سلامت روانی و جسمانی پرسنل و کادر بهداشت و درمان در طی همه گیری کووید-19 کاملا ضروری است.

    کلید واژگان: کووید-19, بار کاری ذهنی, فرسودگی شغلی, پرسنل بیمارستان, همه گیری}
    Gholamabbas Shirali, Abbas Mohammadi, Atefe Elyasigomari*
    Objectives

    Psychological parameters are among the most important components in determining the job performance of employees in the workplace and can be strongly affected by the epidemic of infectious diseases like COVID-19. The aim of this study was to investigate the effect of COVID-19 pandemic on mental workload and Occupational burnout of medical staff in Iran.

    Methods

    This case-control study was performed among the healthcare staff of two hospitals in Tehran province in 2021. All employees working in two hospitals were included by census method. The total number of people studied was 412 personnel. NASA-TLX and Maslach Burnout Inventory questionnaires were used to assess mental workload and burnout, respectively. Data were analyzed using Independent t-test and Chi-square.

    Results

    The present study results revealed that the mean age, work experience, daily working hours, and body mass index of the studied employees were 36.70 ± 11.48 years, 12.53 ± 7.13 years, 9.64 ± 3.13 hours, and 23.89 ± 4.73 kg/m2, respectively. There was a significant difference between the two groups of cases and controls in the values of mental workload (P = 0.011) and burnout (P = 0.001).

    Conclusion

    The present study's findings revealed that the prevalence of COVID-19 could increase the values of mental workload parameters and burnout of health care personnel in medical settings. Therefore, control measures and psychological interventions to improve healthcare personnel's mental and physical health during the COVID-19 epidemic are mandatory.

    Keywords: COVID-19, Mental Workload, Burnout, Healthcare, Pandemic}
  • عباس محمدی*، مهتاب اسلامیه

    امروزه شیوع عفونت های باکتریایی و خسارات جانی و مالی ناشی از آن سبب شده است، دانشمندان همواره در پی یافتن راهکارهایی برای توسعه دانش در مهار این میکروارگانیسم های بیماری زا باشند. چسبندگی باکتری ها و رشد آن ها روی سطوح مختلف سبب ایجاد تجمع این میکروارگانیسم ها و تشکیل زیست فیلم می شود. این میکروکلونی های تشکیل شده امکان رشد دارند و می توانند با جداشدن سطوح سبب گسترش عفونت شوند. بنابراین، بهترین راه برای جلوگیری از گسترش عفونت و بیماری ها، جلوگیری از تشکیل زیست فیلم با استفاده از سطوح ضدمیکروب است. یکی از مهم ترین ابزارهای معرفی شده در این زمینه استفاده از پوشش های پلیمری ضدباکتری است. در میان پلیمرها، پلی یورتان ها به دلیل داشتن خواص منحصر به فرد از جمله، زیست سازگاری، امکان استفاده از مواد اولیه گوناگون و کنترل پذیری خواص مورد توجه فراوانی در این زمینه قرار گرفته اند. در سا ل های اخیر، پلی یورتان های آب پایه به دلیل کاهش استفاده از ترکیبات آلی فرار (VOC)، ساخت راحت، گران روی کم، امکان افشاندن ، چسبندگی زیاد به سطوح مختلف، مقاومت سایشی زیاد، قابلیت پراکنش انواع افزودنی ها و تشکیل سریع فیلم در زمینه های زیست پزشکی نظیر پوشش های ضدباکتری، زخم پوش ها و محصولات زیستی بسیار مطالعات شده اند. در این مقاله مروری، ابتدا انواع روش های تهیه پوشش های پلیمری ضدباکتری تشریح می شوند که شامل استفاده از نانوساختارها، آمیخه سازی با پلیمرهای ضدباکتری و استفاده از مونومرهای ضدباکتری هستند. سپس، پلی یورتان ها و پلی یورتان های آب پایه معرفی می شوند. در ادامه، مطالعات انجام شده در زمینه تهیه پلی یورتان های آب پایه ضدباکتری با استفاده از راهکار هایی مانند افزودن نانوساختارها، آمیخته سازی با پلیمرهای ضدباکتری، بارگذاری دارو، استفاده از مونومرهای ضدباکتری و اصلاح سطح پلیمر مرور می شوند. محصولات تهیه شده طی این مطالعات برای کاربردهای گوناگونی نظیر پوشش دهی تجهیزات پزشکی، زخم پوش ها و صنایع بسته بندی پیشنهاد شده اند.

    کلید واژگان: پلی یورتان های آب پایه, پوشش های ضدباکتری, میکروارگانیسم, سنتز, کاربرد}
    Abbas Mohammadi *, Mahtab Eslamiyeh

    Today, the prevalence of bacterial infections and their resulting human and financial losses has led scientists constantly to seek solutions to develop knowledge in controlling these pathogenic microorganisms. Bacterial adhesion and their growth on different surfaces cause the accumulation of these microorganisms and the formation of biofilms. These developed microcolonies can grow and detach from the surface and spread infections. Therefore, the best way to prevent spreading the infections and diseases is to prevent the formation of biofilms using antimicrobial surfaces. In this regard, one of the most important tools introduced is the use of antibacterial polymer coatings. Polyurethanes have received much attention due to their unique properties such as biocompatibility, the possibility of using various raw materials, and controllable properties. In recent years, waterborne polyurethanes have been extensively studied due to less frequent use of volatile organic compounds (VOCs) in their preparations, easy fabrication, low viscosity, the possibility of spraying, high adhesion to different surfaces, high abrasion resistance, ability to disperse a variety of additives, and rapid film formation in biomedical fields such as antibacterial coatings, wound dressings, and biological products. In this review article, first, the various methods of preparing antibacterial polymer coatings are described. These methods include the use of nanostructures, combined with antibacterial polymers, and the use of antibacterial monomers. As a result, polyurethanes and waterborne polyurethanes have been developed. The following is a review of studies on the preparation of antibacterial waterborne polyurethanes using different strategies such as the addition of nanostructures, blending with antibacterial polymers, drug loading, the use of antibacterial monomers, and polymer surface modification. The products developed during these studies have been proposed for a variety of applications such as medical equipment coating, wound dressings and packaging industry.

    Keywords: Waterborne polyurethanes, Antibacterial coatings, Microorganisms, synthesis, application}
  • عباس محمدی*، حیدر تورانی

    هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی برای گزینش و انتصاب مدیران صف (مدارس) در تراز زیر نظام راهبری و مدیریت در سند تحول بنیادین بود. این پژوهش از نوع طرح‌های ترکیبی و با رویکرد اکتشافی است. نمونه‌گیری در بخش کیفی به‌صورت هدفمند و با تکنیک شبکه متخصصان انجام شد که 22 نفر (شامل: نه نفر از تدوین‌کنندگان سند تحول بنیادین، هفت نفر از کارشناسان و مجریان زیرنظام راهبری و مدیریت و شش نفر از اعضای هیات‌علمی رشته مدیریت آموزشی) در مصاحبه شرکت کردند. همچنین در بخش کمی جامعه آماری شامل 59948 نفر از مدیران مدارس شهر تهران بودند که تعداد 382 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه‌گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی، مصاحبه‌ی نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه‌ی محقق ساخته بود. داده‌های حاصل از مصاحبه‌ها مورد تحلیل مضمون و با روش نظریه داده بنیاد از نوع ساختارگرای چارمرز مورد تحلیل قرار گرفته است. داده‌های بخش کمی نیز با روش همبستگی پیش بین و با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی از طریق نرم‌افزارSmart PLS 3 ‌‌‌‌‌‌‌‌ مورد تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و روایی صوری استفاده شده و نتایج طی چندین مرحله تعدیل شدند. یافته‌ها حاکی از آن است که در بخش کیفی بر مبنای مصاحبه‌ها در مجموع 80 شایستگی به عنوان شایستگی‌های موردنیاز مدیران مدارس شناسایی و تعلق گرفت، در ادامه بخش کمی نیز کیفیت کلی مدل اندازه‌گیری در مجموع با 75 شاخص مورد تایید قرار گرفت. نهایتا، شاخص‌های تایید شده در قالب 17 زیر مقوله، 6 مقوله اصلی و نهایتا در دو بعد تخصصی و عمومی تعیین و تعریف گردیدند.

    کلید واژگان: شایستگی, گزینش و انتصاب مدیران, سند تحول بنیادین, زیرنظام راهبری و مدیریت}
    Abbas Mohammadi *, Heidar toorani

    The purpose of this study was to design and validate a competency model for the selection and appointment of queue managers (schools) at the level of leadership and management subsystem in the Fundamental Reform Document of Education (FRDE). It is a mixed-method research using an exploratory approach. Sampling in the qualitative section was done purposefully with the technique of a network of experts and 22 people (including: nine drafters of the Fundamental Reform Document, seven experts and executives in the leadership and management subsystem and six members of the faculty of educational management) participated in the interview. Also, in the quantitative part of the statistical population, there were 599,948 school principals in Tehran, of whom 382 people were selected using the Cochran's formula and cluster sampling. A semi-structured interview was used in the qualitative part and a researcher-made questionnaire in the quantitative part. The data obtained from the interviews were thematically analyzed and are studied using the structure-based data theory of Chalmers structural type. Quantitative data were also analyzed by predictive correlation method and by using confirmatory factor analysis using Smart PLS 3 ‌ software. Content validity and face validity methods were used to examine the questionnaire and the results were adjusted in several stages. Findings indicate that in the qualitative part, a total of 80 competencies were identified and assigned as competencies required by school principals, based on the interviews. In the quantitative part, the overall quality of the measurement model was confirmed with a total of 75 indicators. Finally, the approved indicators were defined in the form of 17 subcategories, 6 main categories and finally in two specialized and general dimensions.

    Keywords: Competence, Selection, Appointment of Managers, Fundamental Reform Document, Leadership, Management Subsystem}
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر عباس محمدی
    محمدی، عباس
    استاد
  • عباس محمدی خرم آبادی
    محمدی خرم آبادی، عباس
    استادیار بخش تولیدات گیاهی، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی داراب، دانشگاه شیراز، دانشگاه شیراز
  • عباس محمدی
    محمدی، عباس
    استادیار دانشکده بهداشت، گروه بهداشت حرفه ای، دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز
  • دکتر عباس محمدی
    محمدی، عباس
  • عباس محمدی
    محمدی، عباس
    معاون مدرسه
  • دکتر عباس محمدی
    محمدی، عباس
  • عباس محمدی
    محمدی، عباس
    دانش آموخته ارشد حسابداری، دانشگاه علامه طباطبائی
  • عباس محمدی
    محمدی، عباس
  • دکتر عباس محمدی
    محمدی، عباس
    استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال