جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « Discourse » در نشریات گروه « علوم سیاسی »
تکرار جستجوی کلیدواژه « Discourse » در نشریات گروه « علوم انسانی »-
حدود یک قرن است که برخی از احزاب کرد با تناقض «حفظ یکپارچگی ایران» و «احترام به هویت کرد» مواجه شده اند. پژوهش های تاریخی حاکی از آن است که این مسئله در گذشته ایران وجود نداشته و هم زمان با استیلای غرب و آغاز مطالعات شرق شناسانه شکل گرفته است. این مسئله باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در عرصه سیاست گذاری های کلان کشوری شده است و پژوهش های عمیقی را در این حوزه می طلبد. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که شرق شناسان چه نقشی در ایجاد «دیگری» در دو گفتمان ناسیونالیسم ایرانی و ناسیونالیسم کردی داشته اند؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که مطالعات شرق شناسانه به برساخته شدن ناسیونالیسم ایرانی در یک کلیت منسجم قومی یعنی «آریایی ها» انجامید. در واکنش به این موضوع، یک هویت کردی شکل گرفت که ویژگی اصلی آن استقلال طلبی بود. این شرایط، فضای مناسبی را برای رقابت دو گفتمان و تعریف طرف مقابل به عنوان «دیگری» فراهم کرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شرق شناسان نقش مهمی در تعریف هر یک از طرفین به عنوان «دیگری» داشته اند. در مطالعات شرق شناسان، هویت ایرانی با تاکید بر نژاد آریایی و زبان فارسی تعریف شد و دیگر هویت های نژادی و زبانی به عنوان عناصر عارضی مطرود واقع می شدند؛ بنابراین، تلاش برای یکسان سازی فرهنگی که حاصل مطالعات شرق شناسانه و دخالت های خارجی بود، یکی از دلایل اصلی تعریف هویت ملی به عنوان دیگری هویت محلی و بالعکس محسوب می شود. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موفه به تحلیل مسائل خواهد پرداخت. جمع آوری اطلاعات با به کارگیری ابزار کتابخانه ای اسنادی انجام پذیرفته و به روش توصیفی تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفته است.
کلید واژگان: ناسیونالیسم, گفتمان, دیگری, ایران, کرد}For about a century, some Kurdish parties have faced the contradiction of "maintaining the integrity of Iran" and "respecting the Kurdish identity". Historical research indicates that this problem did not exist in Iran's past and it was formed at the same time as the conquest of the West and the beginning of oriental studies. This problem has caused a lot of problems in the field of macro-national policies; Problems that have not been systematically analyzed and require deep research in this field. The main question of the current research is: What role have Orientalists played in creating "the other" in the two discourses of Iranian nationalism and Kurdish nationalism? The hypothesis of the present research is: Oriental studies led to the construction of Iranian identity in a coherent ethnic group, namely "Aryans". In response to this issue, a Kurdish identity was formed, the main feature of which was independence. This situation provided a suitable space for the competition of two discourses and the definition of the other party as "the other". The findings of the research indicate that orientalists have played an important role in placing the two discourses of Iranian and ethnic nationalism in competition with each other and defining each as the "other" of the other party. In the studies of orientalists, Iranian identity was defined by emphasizing the Aryan race and the Persian language, and other racial and linguistic identities were rejected as temporary elements. Therefore, the attempt to homogenize the culture that was the result of oriental studies and foreign interference is one of the main reasons for defining national identity as another local identity and vice versa. The current research will examine the historical developments related to the research topic from a discourse point of view by using the discourse analysis method of Laclau and Mouffe. Data collection has been done by using library-documentary tools and has been analyzed by descriptive-analytical method.
Keywords: Nationalism, Discourse, Otherness, Iran, Kurdish} -
گفتمان های اصلی ایران در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی، گفتمان های غربی و اسلامی است. در این دو گفتمان نسبت به شاخص های توسعه سیاسی، ابهام زیادی وجود دارد و این موضوع تاکنون در چارچوب روش تحلیل گفتمان بررسی نشده است. سوال اصلی، مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق این دو گفتمان است. مهم ترین وجه افتراق، وجود یا عدم وجود عنصر دین در زنجیره هم ارزی آن هاست و اینکه با دال های مرکزی متباین به توسعه سیاسی می نگرند و وجه اشتراک آن دو نیز، قرابت در دال های شناور است که در زنجیره هم ارزی دو گفتمان، معنای متفاوتی می یابند. مقصد نهایی مقاله، مقایسه رویکرد گفتمان های توسعه سیاسی در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی می باشد. برای اثبات فرضیه، گفتمان های توسعه سیاسی در این دوران با روش تحلیل گفتمان و روش تطبیقی واکاوی گردید. گفتمان پهلوی بر شاخص های توسعه سیاسی در چارچوب سکولاریسم و گفتمان اسلامی بر این شاخص ها در چارچوب دین تاکید می نماید. در گفتمان پهلوی به رغم تمایل به الگوهای غربی توسعه سیاسی، به دلیل وجود عناصر متضادی چون مشارکت مردمی و استبداد در زنجیره هم ارزی ، رشد شاخص های توسعه سیاسی حتی به شکل غربی آن نیز مشاهده نمی شود. اما در گفتمان اسلامی، توسعه سیاسی به عنوان یک دال شناور در ارتباط با دال مرکزی یعنی اسلام اصیل، معنایی کاملا متفاوت پیدا کرد. در این گفتمان، به دلیل عدم وجود نشانه استبداد و همچنین توجه ویژه به مواردی چون مشارکت عمومی، شاخص های توسعه سیاسی از رشد قابل توجهی برخوردار شده اند.کلید واژگان: گفتمان, توسعه سیاسی, شاخص های توسعه سیاسی, غرب, اسلام, ایران معاصر}The main discourses of Iran during the Pahlavi era and the Islamic revolution are Western and Islamic discourses. In these two discourses, there is a lot of ambiguity regarding the indicators of political development, and this issue has not been investigated in the framework of the discourse analysis method. The main question is the most important commonalities and differences between these two discourses. The most important difference is the presence or absence of the element of religion in their chain of equivalence, and that they look at political development with different central signifiers, and what they both have in common is affinity in the floating signifiers that find different meanings in the chain of equivalence of the two discourses. . The final goal of the article is to compare the approach of political development discourses during the Pahlavi era and the Islamic Revolution. To prove the hypothesis, the discourses of political development in this era were analyzed with discourse analysis and comparative methods. Pahlavi discourse emphasizes the indicators of political development in the framework of secularism and Islamic discourse emphasizes these indicators in the framework of religion. In Pahlavi's discourse, despite the desire for western models of political development, due to the existence of opposite elements such as popular participation and tyranny in the equivalence chain, the growth of political development indicators is not observed even in its western form. But in the Islamic discourse, political development as a floating signifier in relation to the central signifier i.e. authentic Islam, found a completely different meaning. In this discourse, due to the absence of signs of tyranny, as well as special attention to issues such as public participation, political development indicators have enjoyed significant growth.Keywords: Discourse, Political Development, Indicators Of Political Development, West, Islam, Contemporary Iran}
-
امروزه موضوع شناخت و ساختار ادراکی جامعه از اهمیت بسیاری برخوردار بوده و امکان تغییر ساختار ادراکی جوامع، توان ایجاد تغییرات بسیاری در رویکردهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و سایر ابعاد را فراهم می نماید. نظامیان در جوامع و نظام های حاکمیتی به خصوص حاکمیت های اقتدارگرا از اهمیت بسیار بالا و بی نظیری برخوردارند. پژوهش حاضر از نظر هدف در دسته پژوهش های کاربردی و از نظر روش در دسته تحقیقات تاریخی قرار گرفته است، داده ها به روش اسنادی با استفاده از ابزار فیش برداری جمع آوری و سپس با رویکردی کیفی بر اساس تحلیل گفتمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله، تغییر مبداء اجتماعی کارکنان استخدامی در ارتش، آشنایی آنان با ارتش های کشورهای غربی، رهبری دیکتاتور و همچنین مواجه شدن با گفتمانی نو مبتنی بر استقلال کامل ملی، باعث شد، ارتش آنگونه که انتظار می رفت، از شاه حمایت ننموده و حتی فعالانه در سرنگونی آن با انقلابیون همراهی کند. چگونگی تغییر ساختار گفتمانی غالب بر ادراک نظامیان موضوعی است که به نظر می رسد تاکنون مورد بررسی واقع نشده و می تواند افق های جدیدی را در ارزیابی بدنه قوای مسلح نمایان کند.
کلید واژگان: گفتمان, لاکلاو و موف, انقلاب ایران, تحولات اجتماعی, ارتش}Today, the issue of cognition and perceptual structure of society is very important and the possibility of changing the perceptual structure of societies, the ability to make many changes in social, political, cultural and other dimensions. The military is of great importance in societies and systems of government, especially authoritarian regimes. The present study is in the category of applied research in terms of purpose and in the category of historical research in terms of method. The data were collected by documentary method using fish capture tools and then analyzed with a qualitative approach based on discourse analysis. According to the results, the change in the social origin of the military personnel, their familiarity with the armies of Western countries, the dictatorial leadership, as well as facing a new discourse based on complete national independence, caused the army not to support the king as expected and even Actively accompany the revolutionaries in overthrowing it. How to change the dominant discourse structure of military perception is a topic that seems to have not been explored yet and could reveal new horizons in the evaluation of the armed forces.
Keywords: Discourse, Laclau, Moff, Iranian Revolution, Social Developments, Army} -
جمهوری آذربایجان با توجه به دارا بودن جمعیت 85 درصدی از شیعیان و همچنین به دلیل قرار گرفتن در همسایگی جمهوری اسلامی ایران ظرفیت های زیادی برای نفوذ گفتمان اسلام سیاسی شیعی در خود دارد. درواقع، پس از فروپاشی شوروی و استقلال آذربایجان، مسلمانان این کشور به رغم سلطه هفتاد ساله نظام کمونیستی شوروی، دین اسلام را به عنوان عامل اساسی در شکل دهی به هویت خویش حفظ کردند؛ اما با توجه به استقرار حکومت های سکولار در این جمهوری، جریان های اسلامی تاکنون نتوانسته اند الگوی مناسبی برای تطبیق ارزش های اسلامی و ملی خود ارائه دهند؛ بنابراین در آذربایجان تقابل گفتمان های مختلف برای الگوسازی مناسبات سیاسی مشاهده می شود؛ بنابراین پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که تقابل گفتمان اسلام سیاسی شیعی به ویژه گفتمان متاثر از انقلاب اسلامی ایران و گفتمان نوعثمانی گرایی ترکیه در جمهوری آذربایجان چگونه است؟ پژوهش حاضر مبتنی بر چهارچوب نظری گفتمان و کاربست روش کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است. فرض پژوهش آن است که نوعی تقابل غیرمستقیم بین دو گفتمان مذکور در آذربایجان وجود دارد. نگارندگان گفتمان اسلام سیاسی شیعی را به دلایل متعدد به عنوان گفتمانی اصیل در آذربایجان و گفتمان نوعثمانی گرایی را به عنوان گفتمان رقیب مفروض می دانند. به سبب دولت سکولار آذربایجان و ممانعت آن از ترویج گفتمان اسلام سیاسی شیعی، گفتمان نوعثمانی گرایی با دال مرکزی اسلام لیبرال، با حمایت دولت آذربایجان در حال گسترش است.کلید واژگان: انقلاب اسلامی ایران, تقابل گفتمانی, جمهوری آذربایجان, گفتمان اسلام سیاسی شیعی, گفتمان نوعثمانی گرایی}Journal of Fundamental and Applied Studies of the Islamic World, Volume:6 Issue: 19, 2024, PP 167 -203The collapse of the Soviet Union and the independence of its republics had significant effects on the policies of the neighboring countries in various political, cultural, economic and social fields, so that each of the neighbors tried to establish deep relations with these countries based on their interests. In this regard, the Republic of Azerbaijan, as one of the newly independent countries, due to its geopolitical, geoeconomic and geocultural position, was able to attract the attention of countries such as Iran and Turkey in order to strengthen their relations with the government and people of Azerbaijan. Due to the establishment of secular governments in the Republic of Azerbaijan, Islamic movements have not yet been able to provide a suitable model for adapting their Islamic and national values. Therefore, the Republic of Azerbaijan is witnessing the confrontation of different discourses to model political relations. This research seeks to answer the main question, what is the contrast between the discourse of Shia political Islam, especially the discourse influenced by the Islamic Revolution of Iran, and the discourse of Turkish neo-Ottomanism in the Republic of Azerbaijan? The current research is based on the theoretical framework of the discourse and the application of the descriptive-analytical qualitative method. Considering that Shiite political Islam and Ottomanism each have elements and components of the same discourse, they can be analyzed in the form of discourse analysis. Discourse analysis can be considered as the discovery of apparent and hidden meanings in discourse streams that appear in different linguistic and meta-linguistic forms. The findings show that the discourse of Shia political Islam is an authentic discourse in the Republic of Azerbaijan and the discourse of Ottomanism is considered as a rival discourse. Thus, as we have stated, each discourse has a central sign and floating signs that make it cohesive. The central sign of Shia political Islam discourse is velayat al-faqih. Also, the floating signifiers of this discourse can be considered as republic and government, rule of law, justice, independence, freedom, anti-tyranny. On the other hand, the central signifier of the discourse of Ottomanism can be considered as liberal political Islam. This type of Islamism entered Turkey's political arena with the victory of the Justice and Development Party in the parliamentary elections of 2002. Liberal political Islam believes that the majority of Islamic rulings are in the field of individual rulings and issues, and Islam does not have a plan for political and social management, and only a small part of it is in the field of government. Liberal political Islam believes in the secularity of the Turkish government, but opposes the removal of religious symbols from public places, such as banning women's hijab in public places. They are not trying to establish an Islamic government. In fact, they have a kind of conservative Islam. Also, nationalism, secular government, democracy and balanced relationship with East and West are the floating signifiers of the discourse of neo-Ottomanism. Considering that the political system of the Republic of Azerbaijan is secular on the one hand, and on the other hand, it is considered the second Shia country in the world, the Islamic Republic tried to support the Shia people of Azerbaijan and finally strengthen its relations with the Republic of Azerbaijan. In this regard, it also took extensive measures, but the government of Azerbaijan, by changing its foreign policy approach, turned towards the Zionist regime, the West, and Turkey, and also narrowed the space for Shiite Islamists and tried to suppress them. For example, the Islamic Party in the Republic of Azerbaijan, despite the cancellation of its activity license by the government and the arrest of its leaders, has always shown that it has a high level of mobilization ability and enjoys relatively wide support. Therefore, it is considered a significant threat to the government and as a result, it plays an important role in the political life of this country. At the same time, Turkey is promoting and promoting its liberal political Islam model in Azerbaijan with the tendencies of neo-Ottomanism. The influence of the secular reading of Islamism and the religious tolerance of Ottomanism is growing among the young generation and Muslim intellectuals. Despite the restrictions placed on the Shiite parties, the government of Azerbaijan has not imposed any ban on the activities of secular Islamism in Turkey and on the contrary has officially supported them. In fact, this movement has kept itself away from any political confrontation and has pretended that it is not seeking to overthrow the political structure of Azerbaijan. In general, it can be said that there is a kind of indirect confrontation between these two political-Shia-Islam discourses based on velayat-faqih and the liberal political Islam of Ottomanism in the Republic of Azerbaijan.Keywords: Iran's Islamic Revolution, Confrontation, Dekhtmani, Republic Of Azerbaijan, Shia Political Greeting Discourse, Discourse, Ottomanism}
-
خارج شدن یک گفتمان از نظم گفتمانی خود و ورود آن به نظم گفتمانی سیاسی، به واسطه تحریک شدن آن توسط یکی از گفتمان های فعال در نظم گفتمانی سیاسی صورت می پذیرد. منظور از تحریک شدن، آن است که این گفتمان غیرفعال، در نظم گفتمانی سیاسی در رابطه-ای غیریت سازانه با گفتمان حاکم قرار می گیرد و گفتمان حاکم سعی می کند با طرد آن، هویت پیدا کند. از فردای انقلاب مشروطه تا امروز روایت های مختلف و متضادی از تحول مفهوم هویت ارائه می شود، در این میان، شاهد گسترش گروه های هویت پایه در قالب کنش گران و کارگزاران منفرد (سوژه کنشگر)، انجمن ها، فرقه ها، نحله ها و اشکال مختلف ملی گرایی و احساس تعلق مذهبی، فرهنگی، قومی و سیاسی هستیم. در این پژوهش رویکرد و درکی از سیاست در قالب الگوی تحول گفتمانی ارائه می شود که بنا بر آن، تحولات جامعه شناسی و نظم های جدید در جامعه و آزادکردن توانایی های سوژه که از طریق تاسیس هویت های ازپیش معین و روابط اجتماعی کاملا عینی که سرکوب شده اند. امکان ظهور می یابد. : متاثر از اهمیت یافتن ایده های محوری در زمینه تحقق حقوق فردی و مدنی، و نیز محوریت یابی اندیشه های نو و انتقادی در خصوص آزادی و حق انتخاب شهروندان، شاهد افزایش بیش از پیش عطف نظر به فردیت یابی شهروندان و سوژگی [فردی] آن ها می باشیم .
کلید واژگان: جریانشناسی, گ فتمان, هویت, منازعات, تحولات, اجتماع}A discourse leaving its own discourse order and entering the political discourse order takes place due to its stimulation by one of the active discourses in the political discourse order. The meaning of being provoked is that this inactive discourse is placed in an alienating relationship with the ruling discourse in the political discourse order, and the ruling discourse tries to find an identity by rejecting it. From the day of the constitutional revolution until today, different and conflicting narratives of the evolution of the concept of identity are presented. We are different types and forms of nationalism and sense of religious, cultural, ethnic and political belonging. IN this research, an approach and understanding of politics is presented in the form of the "discourse transformation" model, according to which, sociological developments and new orders in society and the liberation of the subject's abilities, which through the establishment of pre-identities Certain and completely objective social relations that have been suppressed. It is possible to appear. : Affected by the importance of central ideas in the field of individual and civil rights, as well as the centralization of new and critical thoughts regarding citizens' freedom and right to choose, witnessing an increase in the focus on citizens' individuality and subjectivity. [Individual] We are them.
Keywords: Streamology, Discourse, Identity, Conflicts, Developments, Community} -
پوپولیسم و صورت بندی جدید آن در قامت نئوپوپولیسم که بنمایه ی ملی گرایی تندتر نسبت به سلف خود دارد، به واقعیت سیاسی و اجتماعی در حوزه ی ادبیات سیاسی اروپا بدل شده است، که همواره در حال گسترش نفوذ و قدرت پایگاه اجتماعی و سیاسی خود است. اما آنچه در حوزه ی دغدغه ی کلیدی این مقاله قرار دارد، بررسی نقش رسانه ها و شبکه های اجتماعی بر ظهور جریان های نئوپوپولیستی در اروپا با تمرکز بر دو کشور فرانسته و ایتالیا می باشد. این دو کشور در ده های اخیر؛ خصوصا در یک دهه ی گذشته، با افول نفوذ و قدرت جریان های دموکراتیک و احزاب سیاسی کلاسیک این کشورها، به تدریج اهمیت زیادی در حوزه ی ظهور نئوپوپولیسم پیدا کرده اند. یافته های مقاله نشان می دهد که رسانه های عمومی و شبکه های اجتماعی به مهم ترین بستر و محمل تبلیغ این جنبش ها بدل شده اند. رهبران جنبش های نئوپوپولیستی از رسانه ها به عنوان همدست یا مباشر خود بهره می گیرند و نفوذ خود در میان عامه ی مردم، خصوصا گروه های فاقد بینش سیاسی عمیق را مدیون رسانه های زرد و عامه پسند هستند. این رسانه ها با برجسته سازی مسائل کلیشه ای یا همه روزه، مانند ملی گرایی، بیگانه هراسی و تهدیدسازی از پناهندگان برای آینده ی مردمان کشورشان و نیز تبلیغ و برجسته سازی فساد رهبران سیاسی در قدرت به شیوه های عامه پسند، باعث ظهور و تقویت پایگاه های سیاسی و اجتماعی نئوپوپولیست ها شده اند. لازم به ذکر است که این پژوهش از روش ترکیبی رهیافت کمی و کیفی در یک مطالعه واحد به طور همزمان بهره می برد تا ضمن تفسیر روندهای ظهور و قدرت گیری جریان های نئوپوپولیست با بررسی روندها، ابعاد و کمیت ها به تشریح و تبیین وضعیت سوال اصلی بپردازد.
کلید واژگان: نئوپوپولیسم, گفتمان, رسانه های عمومی, شبکه های اجتماعی, ملی گرایی}Populism and its new form, neo-populism, which has a more radical argument than the former, have become a sociopolitical reality in European political literature, with its impact and sociopolitical power constantly expanding. However, the primary purpose of this study was to examine the role of public media and social networks in the rise of neo-populist movements in Europe, with a focus on France and Italy. With the decline of democratic movements and classical political parties in recent decades, especially in the last decade, these countries have gradually grown in importance in the rise of neo-populism. The results showed that social networks and public media have taken over as the primary venues for the promotion of such movements. Neo-populist movement leaders rely on the media as their allies or counselors and owe their power among the general public, especially among groups without in-depth political understanding, to the popular and yellow media. Such media have bolstered the sociopolitical strongholds of neo-populism by emphasizing clichéd or routine topics like nationalism, xenophobia, and portraying immigration as threats to the future of the people in the countries, as well as by promoting and spotlighting in a popular manner the corruption of political leaders who are in positions of power. It must be pointed out that an integrated quantitative and qualitative approach was employed concurrently in order to evaluate the trends of gaining power and the rise of neo-populist movements through the study of trends, dimensions, and quantities while also explaining the main research question.
IntroductionWith the decline of government oversight of media enterprises, the emergence of sizable private commercial media, and the growth of social networks, which are currently garnering the most attention, special political movements have drawn the public’s attention and created their own distinct discourse in society, for or against one or more political movements, with the aim of establishing their hegemony with regard to the society they desire. This has been done by creating special content in line with their political beliefs, which is also in line with the intentions of the public in the society. Among such movements are the neo-populist movements that have gained popularity in European countries in recent years. In light of this, the primary research question is: How has the prevalence of social media and networks contributed to the formation and growth of nationalist populism, or the very neo-populism? The hypothesis is that social media and networks have played a significant role in shaping public opinion in order for the leaders of this discourse to come to power by acting as the primary representatives of the populace by influencing election campaigns, giving populist elites personalities, and widely disseminating their messages.
Theoretical FrameworkThe notion of discourse is one of the important and widely-applied ideas that had a considerable impact on the development of western sociopolitical philosophy. The present study’s theoretical underpinning is Ernesto Laclau and Chantal Mouffe’s discourse analysis, which is based on two structuralist theories: Marxism and Saussure’s linguistics. According to this theory, the nodal point, the foundation of the signifier around which other signifiers congregate, serves as the central signifier. The concept whose importance is emphasized in other discourse analysis theories is the central signifier. As a result, in the presence of social gaps, the media can have a substantial impact on shaping public opinion, propagating myths, and reinforcing the empty signifier. This area’s importance is highlighted more than ever during a crisis. Aiming to strengthen the empty signifier that holds desirable ideals and a picture of the ideal society and the savior notions, contemporary media present different images and myths in an effort to highlight discourses that have previously been rejected and marginalized by the hegemony of the prevailing discourse.
MethodologyThis study employed Clifford Geertz’s thick description approach.
Results & DiscussionAccording to the findings almost no significant event can be found that is not influenced by the presence of media and its narratives, which have a considerable influence on the knowledge and perception of the general public. In recent decades, this has drawn attention to the notion of “being in the media.” In Europe, populism is a complicated, profound phenomenon that has a lengthy historical background. Neo-populism’s defining characteristic is primarily the focus on the structure or form of single-subject political action; members and leaders of neo-populist movements tend to focus their political and media strategies on one or several contentious issues, such as xenophobia, nationalism, and party corruption. This is due, in part, to the inherent simplicity of neo-populist themes and their straightforward appeal to the voters. Neo-populist movements support the original authority of direct democracy, the “people’s” will, the emphasis on the absence of any middleman in people’s decision-making process, and the promotion of referenda. The policies of these movements are typically the outcome of some type of agitation and dissatisfaction in a particular national setting, or what is known as the “constant mobilization of dissatisfaction,” in other words.
The effectiveness of social media and networks in fortifying the neo-populist movements as a strong and unbreakable bond is one of the key markers in this regard. In fact, recent years have seen a dramatic shift in European media systems. These changes have expanded the opportunity structure for the spread of populist ideas. In recent decades, factors including the declining influence of the traditional press, greater media ownership, reliance on advertising, and increased tendency toward news values in European countries have changed the landscape in ways that have favored the emergence of populist discourse. In addition to covering the aforementioned topic briefly in his book Populist Radical Right Parties in Europe, Cas Mudde affirms and explains the strong linkages between commercial broadcasting and yellow journalism and populist viewpoints. He highlights the interconnectedness between populist media, parties, and movements, drawing inspiration from Carl Schmitt’s notion that friendship and enmity are the primary elements of politics. For instance, he discusses Jörg Haider, a well-known populist leader in Austria, and then quotes Ritterband: “Both Haider and the media depended on one another.”Conclusions & SuggestionsThe purpose of this study was to examine the influence of social media and networks in the rise of neo-populist movements in Europe, with a focus on France and Italy. The findings indicated that nationalist neo-populist discourses in European countries and their respective sociopolitical domains influence the processes of yellow journalism and popular broadcasting on the one hand, and are influenced by them on the other. This is done with the intention of influencing public opinion, especially among social groups who lack comprehensive political knowledge of the country’s evolution. The results, in particular, showed that these political groups are able to influence public opinion by giving clichéd popular topics significance in their discourse and exaggerating them with the aid of the media. These issues are typically ignored by the ruling democratic movements. This is a valid reason, especially during election campaigns, for the propagation of populist movements’ and parties’ beliefs in order to sway the polling processes ahead of election day and thereby affect the outcome of the votes. To put it another way, political campaign leaders aim to influence people’s political beliefs and ideas in order to sway public opinion poll results months before election day and ultimately win the election.
Keywords: Neo-Populism, Discourse, Public Media, Social Networks, Nationalism} -
پیروزی انقلاب اسلامی موجبات شکل گیری گفتمان مقاومت به مثابه بدیلی در مقابل با گفتمان هژمونیک سلطه شد و توانست خود را از گفتمانی به حاشیه رانده شده به متن تحولات بکشاند. یکی از مهم ترین مصادیق این بازیگری را می توان در بحث نظم منطقه ای تبیین کرد. مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و بهره گیری از روش تبیینی- تحلیلی نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای را مورد واکاوی قرار داده است. فرضیه مطروحه بدین صورت است که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با نظام سازی گفتمانی- اسلامی، توانسته از یک گفتمانی به حاشیه رانده شده از سوی گفتمان سلطه به مثابه یک گفتمان فعال در متن سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شود و با نفی هژمونی گفتمان سلطه و عدم سازش در مقابل با سیاست های آن، مفصل بندی جدیدی را ایجاد نماید که در نهایت این مفصل بندی، الگوی جدیدی از نظم سازی با کارامدی بالا در سطح منطقه پدید آورده است. با این حال، گفتمان مقاومت ضمن برخورداری از ظرفیت های ساختاری، نظامی، مفهومی و ایدئولوژیکی، همچنان از چالش های متعدد در سطوح گوناگون داخلی (نظیر چالش های اقتصادی)، منطقه ای (نظیر گفتمان های رقیب) و فرامنطقه ای (نظیر مداخله قدرت های غربی) برخودار است که می تواند اهداف آن را به شدت تهدید نماید. نوآوری مقاله حاضر در تبیین نظم سازی منطقه ای گفتمان مقاومت ضمن توجه به ظرفیت ها و چالش های آن به صورت توامان است.کلید واژگان: گفتمان, گفتمان مقاومت, سلطه, منطقه, نظم منطقه ای}The victory of the Islamic revolution led to the formation of the discourse of resistance as an alternative to the hegemonic discourse of domination, and it was able to move from a marginalized discourse to the context of developments. One of the most important examples of this acting can be explained in the discussion of regional order. This article has analyzed the role of resistance discourse in regional order by using the discourse theory of Lacla and Mouffe and using explanatory-analytical method. The proposed hypothesis is that the discourse of resistance after the victory of the Islamic revolution in Iran, with the creation of an Islamic discourse system, has been able to transform from a discourse marginalized by the discourse of domination into an active discourse in the context of regional and extra-regional policies, and with the negation of the hegemonic discourse of domination and non-compromise in contrast to its policies will create a new articulation, which ultimately has created a new pattern of high-efficiency order-making at the regional level. However, the discourse of resistance, while having structural, military, conceptual and ideological capacities, still has many challenges at various levels, domestic (such as economic challenges), regional (such as competing discourses) and extra-regional (such as the intervention of Western powers) that can seriously threaten its goals. The innovation of this article is explaining the regional regularization of the discourse of resistance while paying attention to its capacities and challenges.Keywords: Discourse, discourse of resistance, dominance, Region, regional order}
-
با پیروزی انقلاب اسلامی سیاست خارجی مبتنی بر آموزه های اسلامی ایرانی جایگزین سیاست خارجی پیشین گشت. امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی دیدگاه خاصی پیرامون قانون اساسی و سیاست خارجی داشته اند که یک تحول عمیق در ساختار سیاست خارجی کشور ایجاد کرده و در این پژوهش با عنوان گفتمان اسلام سیاسی مورد بررسی قرار گرفته است.(طرح مساله) این مساله که گفتمان اسلام سیاسی امام خمینی (ره) در تدوین و تکوین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چه جایگاه و نقشی داشته است به عنوان سوال اصلی پژوهش مطرح می گردد.(سوال اصلی) سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در لایه های مختلف آن عموما تحت تاثیر آراء امام خمینی (ره) خصوصا دال مرکزی گفتمان اسلامی سیاسی ایشان یعنی "اسلام گرایی" بوده است و شاخص های کلان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برگرفته از اندیشه های ایشان بوده است.(فرضیه) یافته های پژوهش به شیوه ای توصیفی تحلیلی و با نگاهی تحلیلی انتقادی نشان می دهد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس استکبارستیزی، نفی سبیل وعزتمندانه میباشد. (یافته های تحقیق)چارچوب نظری تحقیق براساس نظریه گفتمان تنظیم شده است و روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای بوده و داده ها از کتاب ها، مقالات و اسناد معتبر استخراج گردیده اند.(چارچوب نظری وروش)
کلید واژگان: گفتمان, سیاست خارجی, ایران, قانون اساسی, امام خمینی (ره)}As the founder of the Islamic Revolution, Imam Khomeini (RA) had a special view on the constitution and foreign policy, which created a deep transformation in the structure of the country's foreign policy, and has been examined in this research under the title of the discourse of political Islam.The issue of what position and role Imam Khomeini's (RA) political Islam discourse has had in formulating and developing the foreign policy of the Islamic Republic of Iran is raised as the main question of the research. The impact of Imam Khomeini's (RA) views has been especially the central sign of his political Islamic discourse, i.e. "Islamism", and the major indicators of the foreign policy of the Islamic Republic of Iran have been derived from his thoughts. (hypothesis)The findings of the research show in a descriptive-analytical way and with an analytical-critical view that the foreign policy of the Islamic Republic of Iran is based on anti-arrogance, negation of mustache and honor. (research findings) The theoretical framework of the research is based on discourse theory, and the research method in this research is a library, and the data is extracted from books, articles and authentic documents. (theoretical framework and method)
Keywords: Iran, Discourse, Foreign policy, Constitution, Imam Khomeini} -
در عرصه سیاست خارجی ایران کتاب ها و مقالات متعددی توسط متفکران خارجی و داخلی نگاشته شده است.مطالعه هرکدام از آنها فهم و درک تازه ای را در اختیار خوانندگان قرار می دهد.محمدرضا تاجیک در کتاب سیاست خارجی:عرصه فقدان تصمیم و تدببیر تلاش نموده است در قالب جابجایی رادیکال گفتمان ها و بازی گفتمان ها به بررسی سیاست خارجی ایران بپردازد.نگاه تاجیک در این کتاب آسیب شناسانه و عیان نمودن کاستی ها و نواقص سیاست خارجی ایران است.به عبارتی علاوه بر توصیف به نقد سیاست خارجی نیز پرداخته است.هرچند در این امر موفق عمل کرده است اما به دلایل تغییر گفتمان ها ارائه راهکار برای حل وفصل آسیب ها و مسائل سیاست خارجی نپرداخته است.همچنین در این کتاب بیشتر به توصیف گزاره های گفتمان های آرمان گرایی،عمل گرایی اقتصادی و عمل گرایی سیاسی- فرهنگی پرداخته شده است و به دلایل و چگونگی شکل گیری و نهادها و سازمان های مختلف در ایجاد آنها کمتر پرداخته است.تسلط تاجیک به مباحث نظری خصوصا بحث گفتمان و حضور و آگاهی از عرصه سیاست داخلی و خارجی در دوره اصلاحات باعث شده است این کتاب به یکی از منابع مهم فهم سیاست خارجی ایران تبدیل شود.
کلید واژگان: تدبیر و تصمیم, گفتمان, سیاست خارجی, ایران}In the field of Iran's foreign policy, many books and articles have been written by foreign and domestic thinkers. Studying each of them provides readers with a new understanding. Mohammadreza Tajik in the book "Foreign Policy : The Terrain of non-decision and non_ Management?!" has tried to investigate Iran's foreign policy in the form of radical displacement of discourses and the game of discourses. In other words, in addition to the description, he has also criticized the foreign policy. Although he has been successful in this matter, but due to the changing discourses, he has not provided a solution to solve the harms and issues of foreign policy. Also, in this book, he has focused more on the description of the propositions of the discourse. Idealism, economic pragmatism, and political-cultural pragmatism have been discussed, and the reasons and methods of formation and different institutions and organizations in their creation have been less discussed. Domestic and foreign policy during the reform period has made this book one of the important sources for understanding Iran's foreign policy.
Keywords: decision, Discourse, Foreign policy, Iran} -
مقومهای هویتی زنجیره هم ارزی در گفتمان مقاومت اسلامی در منطقه،بر اساس گفتمان شهید سلیمانی
گفتمان مقاوت اسلامی در منطقه، بر مبنای پژوهشهای انجام شده، دارای مولفه های هویتی در دو بعد ایجابی و سلبی است که عامل پیوستگی و انسجام ایدیولوژیک و قدرت افزایی آن و زنجیره هم ارزیش است. زنجیره هم ارزی گفتمان مقاومت در خاورمیانه، از پراکندگی و تنوع خاصی از نظر سیاسی، قومیتی و مذهبی برخوردار است. هدف این پژوهش شناسایی مولفه های هویت بخش زنجیره هم ارزی گفتمان مقاومت است تا با تقویت آنها به انسجام ایدیولوژیک و تقویت هویت و قدرت آن کمک شود. با توجه به پیوستگی گفتمان مقاومت با گفتمان شهید سلیمانی و نقش بی بدیل ایشان در سازماندهی مقاومت در منطقه خاورمیانه، در پژوهش تلاش می شود تا مولفه های هویت بخش که عامل انسجام و قدرت این گفتمان هستند، از آثار و مطالب به جا مانده از ایشان استخراج و دسته بندی شود. روش پژوهش تحلیل متن، استخراج و دسته بندی مولفه ها در دو دسته هویت بخش ایجابی و سلبی بر اساس نظریه گفتمانی لاکلا و موف است. بر مبنای گفتمان شهید سلیمانی، مقاومت در مقابل تجاوز و استعمار، جهاد دفاع محور بر اساس اسلام، خط مشی امام و رهبر انقلاب اسلامی، مبارزه با ظلم ، تاکید بر فرهنگ ایثار و شهادت، بخشهایی از بعد ایجابی و غیریت سازی با آمریکا، رژیم صهیونیستی و عوامل آنها، مولفه های هویتی زنجیره هم ارزی محور مقاومت اسلامی در منطقه غرب آسیا است که شناسایی و توجه به آنها از نظر کاربردی باعث تقویت ایدیولوژی، نظام معنایی، هویت زنجیره هم ارزی و تقویت آن در کل منطقه خواهد شد.
کلید واژگان: هویت, زنجیره هم ارزی, گفتمان, مقاومت, شهید سلیمانی}The identity elements of the equivalence chain in the discourse of Islamic resistance in the region. Based on the discourse of shahid SoleimaniThe discourses have identity components in two dimensions, positive and negative, which is the factor of their ideological continuity and cohesion and their power of equivalence chain. The equivalence chain of the discourse of resistance in the Middle East has a special dispersion and diversity in terms of politics, ethnicity and religion. The purpose of this research is to identify the identity-giving components of the equivalence chain of the resistance discourse in order to strengthen the ideological coherence and strengthen its identity and strength. Considering the continuity of the discourse of resistance with the discourse of shahid Soleimani and his irreplaceable role in the organization of resistance in the Middle East region, in the research, an effort is made to identify the elements of identity, which are the factors of cohesion and strength of this discourse. The research method is text analysis, extraction and classification of components into two categories of positive and negative identity based on the discourse theory of Laclau and Mouffe. Based on the speech of shahid Soleimani, resistance against aggression and, defense- based on Islam, the policy of the leader of the Islamic Revolution, fighting against oppression, emphasizing the culture of sacrifice, parts of the positive dimension and alienation with America. , the Zionist regime and their agents are the identity components of the equivalence chain of the axis of Islamic resistance in the West Asia region. Paying attention to them will strengthen its ideology, meaning system and identity of the equivalence chain.
Keywords: Identity, equivalence chain, discourse, resistance, Shahid Soleimani} -
فصلنامه آفاق امنیت، پیاپی 60 (پاییز 1402)، صص 77 -105
گروه «دولت اسلامی» موسوم به داعش در شرایط بحرانی سوریه و عراق، با اتخاذ گفتمانی متفاوت از سایر جریان ها و گروه های سلفی جهادی و با ادعای تشکیل خلافت اسلامی در مناطق تحت تصرف خود، به سرعت گسترش پیدا کرد و توانست ساختاری شبه دولتی در این مناطق ایجاد کند. داعش با انتخاب «خلافت» به عنوان دال مرکزی، گفتمان خود را از یک گفتمان هویتی به گفتمانی ژیوپولیتیکی تبدیل کرد. شکست های مکرر داعش و آزادی دو شهر موصل و رقه از سیطره داعش در اواخر سال 2017 گفتمان این سازمان که برپایه تصرف سرزمین بود را دچار اختلال کرد. این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال تالیف شده است که «تهدید امنیتی گفتمان توسعه طلب داعش چیست؟» برای پاسخ به پرسش تحقیق با استفاده از روش تحلیل محتوا این فرضیه بررسی شده است که «مرکز ثقل قدرت داعش، گفتمان این گروه می باشد. به همین دلیل، داعش برای حفظ این مرکز ثقل قدرت، متناسب با شرایط و مقتضیات زمانی و مکانی، تغییراتی را در آن به وجود آورده است.» یافته های مقاله ضمن تایید فرضیه تحقیق نشان می دهد داعش، ضمن وفاداری به دال مرکزی و دال های شناور گفتمان پیشین، دال های شناور جدیدی را به گفتمان خود افزوده است و مفصل بندی جدیدی از دال ها ارایه کرده است. گفتمان جدید داعش در مقایسه با گفتمان پیشین، گفتمانی تدافعی است.
کلید واژگان: داعش, گفتمان, دابق, رومیه}The "Islamic State" group, known as ISIS, in the crisis situation of Syria and Iraq, by adopting a discourse different from other Salafist-Jihadist currents and groups and by claiming the formation of an Islamic caliphate in the areas under its control, expanded rapidly and was able to establish a quasi-state structure in this Create zones. ISIS changed its discourse from an identity discourse to a geopolitical discourse by choosing the "Caliphate" as its central sign. The repeated defeats of ISIS and the liberation of the two cities of Mosul and Raqqa from the control of ISIS in late 2017 disturbed the discourse of this organization, which was based on the occupation of the land. In the situation that ISIS's life as a quasi-state organization has ended, this article was written to answer the question, "What is the security threat of ISIS's developmentist discourse?" In order to answer the research question, using the content analysis method, this hypothesis has been investigated that "the center of gravity of the power of ISIS is the discourse of this group. For this reason, in order to maintain this center of gravity of power, ISIS has made changes in it according to the conditions and requirements of time and place. The findings of the article, while confirming the research hypothesis, show that ISIS, while being loyal to the central signifier and the floating signifiers of the previous discourse, has added new floating signifiers to its discourse and presented a new articulation of the signifiers.
Keywords: ISIS, discourse, Dabiq, Rumiya} -
شکل گیری احساس تعلق و هویت یابی در چارچوب « هویت ملی»، بازتاب تحولاتی است که در دوران مدرن سربرآورد. هویت به عنوان تاثیر و تاثراتی از روابط، از طریق بیان تفاوت ها معنا می یابد. اگر این تفاوت ها وجود نداشت، ما نمی توانستیم به طور متمایز و همبسته موجودیت یابیم. هویت برای تبیین و استقرار الگوهای رفتاری خود نیازمند تفاوت است و در ادامه هر گفتمان هویتی، تفاوت ها را به یک «دیگری» یا «غیرخودی» تبدیل می کند تا از قطعیات و مسلمات خود دفاع کند. در ایران نیز انقلاب مشروطه را می توان نقطه آغازین ظهور گفتمان های مدرن در حوزه اجتماعی و سیاسی دانست. بنابراین، کاربردی شدن مفهوم هویت در این دوره ظهور می یابد و آثار آن را نیز در تمامی رخدادهای سیاسی و اجتماعی که در ایران رخ داده می توان مشاهده کرد. پرسش اصلی مقاله این است: نسبت سوژه و ساختارهای گفتمانی در گفتمان هویتی ایران معاصر، چگونه بوده است؟ استدلال مطرح شده آن است که سوژه و هویت تحت تاثیر ساختار قدرت از مشروطه تا جمهوری اسلامی معنا می یابند، به نحوی که در هر دوره شاهد تضعیف و به محاق رفتن سوژه هستیم، درحالی که ظرف حدود دو دهه اخیر، نقش ساختار به مرور کم رنگ می شود، در این دوره سوژه ها به عنوان حاملان هویت دارای نقش فعال تر و جدی تری هستند. تز نوآورانه مقاله حاضر این است که در این دو دهه اخیر، برای نخستین بار در تاریخ ایران معاصر، شاهد کاهش نقش ساختارها و نقش آفرینی «سوژه شخصی» (به تعبیر تورن، در مقام تحقق بخشی به آزادی و عهده دار مسیولیت سوژگی) هستیم؛ به نحوی که، یک گفتمان هویتی فراگیر و مورد اجماع در میان کنش گران اجتماعی وجود ندارد. روش گردآوری داده ها در پژوهش حاضر اسنادی و ابزار گردآوری داده ها، فیش برداری از منابع اصیل و دارای اعتبار علمی است.
کلید واژگان: گفتمان, هویت, سوژه, ساختار, مشروطه, جمهوری اسلامی}Sense of belonging and identity in the context of "national identity" is a reflection of the transformations that took place in the modern era. Identity is understood as the influence of relationships between us and others. Identity needs difference to explain and establish its behavioral patterns, and in the continuation of each identity discourse, it transforms differences into an "other" or "outsider" in order to defend its scope and boundaries. In Iran, the Constitutional Revolution can be considered the starting point for the emergence of modern identity discourses in the social and political spheres. Therefore, the application of the concept of identity emerges in this period and its effects can be seen in all political and social events that took place in Iran. The main question of the present paper is: What has been the relationship between the subject and the discourse structures in the identity discourse of contemporary Iran? The hypothesis is that the subject and the identity are meaningful under the influence of the structure power from the Constitution to the Islamic Republic, so that in each period we see the subject weakening and disappearing, while over the last two decades, the role of the structure has gradually it become less and less. Importantly, in this period, subjects have a more active and serious role as carriers of identity. The innovative thesis of the present article is that in the last two decades, for the first time in the history of contemporary Iran, we have witnessed a decrease in the role of structures and strength of the role of the "personal subject" (in Touraine's words). The method of data collection in the present study is documentation and data collection tool is taking notes from original sources.
Keywords: Discourse, identity, subject, structure, Constitution, Islamic republic} -
دولت اعتدال در فضای اجتماعی امیدوارانه ای ظهور یافت و در فضایی از ناامیدی و بی اعتمادی قدرت را واگذار کرد. ظهور دولت اعتدال از لحاظ گفتمانی وابسته به دال هایی همچون مذاکره، تدبیر، مصلحت اندیشی و انعطاف پذیری است. با این اوصاف اقبال عمومی به مدت کوتاهی پس از روی کار آمدن کاهش یافت و در نهایت به پایین ترین سطح خود رسید. پرسش این است آیا جریان اعتدال در دولت حسن روحانی را می توان به مثابه یک گفتمان تلقی کرد؟ و خالی شدن دال های این گفتمان از مدلول های خود چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟ فرضیه آن است که چون دال های اصلی جریان اعتدال هر یک به دلیلی از مدلول های خود خالی شد، فرایند مفصل بندی گفتمانی تکمیل نشد و تثبیت گفتمانی صورت نپذیرفت؛ لذا جریان اعتدال را نمی توان گفتمان دانست. پیامد عدم تثبیت گفتمانی جریان اعتدال و به حاشیه رفتن گفتمان های میانه روانه می تواند به افزایش شکاف میان مردم و حاکمیت انجامیده و با کاهش اعتماد و امید اجتماعی منجر به آنتاگونیسم پیش رونده شود.کلید واژگان: اعتدال, آنتاگونیسم, دال و مدلول, گفتمان, موفه}The government of Etedal appeared in a hopeful social atmosphere and handed over power in an atmosphere of despair and mistrust. The appearance of the government of Etedal, in terms of discourse, was dependent on signifer such as negotiation, tact, expediency, flexibility, rationality, reality and moderation. There was. However, public approval declined shortly after taking office and eventually reached an all-time low. The question is, can the trend of Etedal in Hassan Rouhani's government be considered as a discourse? And what will be the consequences of emptying the signifiers of this discourse? The hypothesis is that because the main signifiers of the current of moderation were emptied of their meanings for some reason, the discourse articulation process was not completed and the discourse stabilization did not take place; Therefore, the flow of moderation cannot be considered a discourse. The consequence of not stabilizing the discourse of moderation and marginalization of moderate discourses can lead to an increase in the gap between the people and the government and lead to progressive antagonism by reducing social trust and hope.Keywords: Etedal, Antagonism, signifier, signified, Discourse, Mouffe}
-
نشریه غرب آسیا، پیاپی 2 (پاییز 1402)، صص 51 -63
این مقاله به بررسی دلایل شکل گیری دو گفتمان اساسی که سیاست گذاری استراتژیک و سیاست خارجی کشور جمهوری اسلامی ایران را تعیین می کند، می پردازد. این دو گفتمان توسط دو تن از سیاست مداران برجسته و تاثیرگذار در تاریخ انقلاب اسلامی یعنی مقام معظم رهبری و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی شکل گرفته است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که در ایران پس از انقلاب اسلامی دلایل شکل گیری دوگفتمان استقلال خواهی انقلابی و پیوند گرایی بین المللی چه بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش این فرضیه قابل طرح است که با بررسی تاریخ معاصر سیاست خارجی ایران می توانیم به فرآیند شکل گیری این دو گفتمان پی ببریم. روشی که برای این پژوهش در نظر گرفته شده است روش توصیفی اسنادی است و برای گردآوری اطلاعات از کتاب ها و مقالات استفاده شده است. هدف این پژوهش کشف دلایل گفتمان های شکل دهنده سیاست گذاری استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است که در نهایت سیاست خارجی کشور با توجه به آن شکل می گیرد. این پژوهش در نهایت به این نتیجه گیری می رسد که دو گفتمان پیوندگرایی بین المللی و استقلال خواهی انقلابی هر یک دارای پیشینه تاریخی جداگانه ای هستند و مسیر مستقلی را برای تبدیل شدن به یک گفتمان طی کرده اند.
کلید واژگان: گفتمان, استقلال خواهی انقلابی, پیوندگرایی بین المللی, سیاست خارجی, تاریخ معاصر ایران, قدرت های بزرگ}This paper examines the reasons for the formation of two fundamental discourses that determine the strategic policy and foreign policy of the Islamic Republic of Iran. These two discourses have been formed by two prominent and influential politicians in the history of the Islamic Revolution, the Supreme Leader and the late Ayatollah Hashemi Rafsanjani. The main question of this research is that in Iran after the Islamic Revolution, what are the reasons for the formation of two discourses of revolutionary independence and international linkage? To answer this question, this hypothesis can be proposed that by examining the contemporary history of Iran's foreign policy, we can understand the process of forming these two discourses. The method considered for this research is descriptive documentary method and books and articles have been used for data collection. The purpose of this research is to explore the reasons for the discourses shaping the strategic policy of the Islamic Republic of Iran that ultimately shape the country's foreign policy. This research finally comes to the conclusion that the two discourses of international Linkage and revolutionary independence each have a separate historical background and have traveled an independent path to become a discourse.
Keywords: Discourse, Revolutionary Independence, International Linkage, Foreign Policy, Contemporary History of Iran, The Great Powers} -
این مقاله در جهت پاسخ به چگونگی برتری اسلام گرایی در مواجهه با گفتمان مارکسیسم در فرایند انقلاب اسلامی ایران، به نظریه تحلیل گفتمان متوسل شده و از مبانی معرفتی و ابزارهای مفهومی آن استفاده کرده است. از این منظر، اسلام گرایی به مثابه یک نظام معنایی در نظر گرفته می شود که توانست با بهره گیری از مفاهیم و نشانه های سیال گفتمان مارکسیسم مانند عدالت اجتماعی و مبارزه با امپریالیسم، آن را به حاشیه کشانده و خود به گفتمان برتر و بلامنازع انقلاب تبدیل شود. گفتمان اسلامی و گفتمان مارکسیسم در مخالفت با پهلوی که سبک و سیاق توسعه ایران با توجه به استانداردهای جوامع اروپای غربی را ترویج می کرد دارای اشتراک هایی بودند، اما دارای تمایز نیز بودند. این مقاله سعی کرده با نگاهی نو قدرت یابی اسلام گرایان در انقلاب ایران و دلایل برتری آن در مواجهه با گفتمان مارکسیسم را تبیین نماید. در این راستا نظریه تحلیل گفتمان ارنست لاکلا و شانتال موف را به عنوان چارچوب تئوریک و روش شناختی خود برگزیده و در تحلیل داده ها از قواعد حاکم بر آن پیروی کرده است.کلید واژگان: انقلاب اسلامی, مارکسیسم, گفتمان, اسلام گرایی, هژمونی}This article has resorted to the theory of discourse analysis and used its epistemological foundations and conceptual tools in order to respond to the superiority of Islamism in confronting the discourse of Marxism in the process of the Islamic Revolution of Iran. From this point of view, Islamism is considered as a semantic system that was able to marginalize it by using the fluid concepts and signs of Marxism discourse such as social justice and struggle against imperialism and become the superior and undisputed discourse of the revolution.Although the discourse of Marxism did not succeed in stabilizing its semantic system and was marginalized in the process leading to the Islamic Revolution of Iran; But he was able to introduce concepts and vocabulary into Iran's political literature and discursive space that did not have a place in the Arabs before. Concepts such as fighting against imperialism, fighting against capitalism, supporting the rights of the lower classes, revolutionism, armed struggle, social justice and anti-monarchy were the most important concepts that this discourse inherited and made permanent in the political-social atmosphere of Iran.Keywords: Islamic Revolution, Marxism, Discourse, Islamism, Hegemony}
-
هدف
هدف از این مقاله شناخت و تحلیل یکی از اصلی ترین تهدیدات «نرم» علیه جمهوری اسلامی در گفتمان امنیت آیت الله خامنه ای است. امنیت، همواره یکی از اصلی ترین دال ها در گفتمان ایشان بوده است و ایشان از جنبه های مختلفی به آن توجه داشته اند.
روش شناسی پژوهش:
روش این تحقیق تحلیل گفتمان لاکلا موف است.
یافته هاآیت الله خامنه ای «سکولاریسم» را اصلی ترین تهدید نرم جمهوری اسلامی و «تقویت روحیه باورمندی مردم به اسلام»، «عدم انفعال در مقابل پدیده اسلام هراسی»، «آمیختن دانش و دین»، «پاسداری از انقلاب اسلامی» و «توکل به خدا» را وجوه مقابل آن ها می داند که دال های گفتمان امنیت سیاسی ایشان است.
نتیجه گیریدر این پژوهش، محور اصلی مقوله «امنیت سیاسی» است که هم با تهدیدات «سخت» مواجه است و هم با تهدیدات «نرم» که در اینجا «سکولاریسم» به عنوان مهم ترین «تهدید نرم» امنیت سیاسی در نظر گرفته شده است. از آنجایی که گفتمان انقلاب اسلامی بر محور دال مرکزی «اسلام سیاسی» صورت بندی شده است، اصلی ترین «غیر» آن را باید «سکولاریسم» در نظر گرفت و این موضوع، به وضوح در گفتمان سیاسی آیت الله خامنه ای «برجسته» شده است و توجه به بعد امنیتی آن، برای شناخت دقیق تر از تهدیدات «نرم» جمهوری اسلامی اهمیت بسیار زیادی دارد.
کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, امنیت سیاسی, سکولاریسم, گفتمان}The problem of this research is to identify and analyze one of the main "soft" threats against the Islamic Republic in Ayatollah Khamenei's security discourse. Security has always been one of the main indicators in his discourse and he has paid attention to it from various aspects. In this research, the main axis is the category of "political security", which faces both "hard" threats and "soft" threats, where "secularism" is considered as the most important "soft threat" of political security. Since the discourse of the Islamic Revolution is structured around the central sign of "Political Islam", its main "other" should be considered "secularism" and this issue is clearly "highlighted" in the political discourse of Ayatollah Khamenei, and attention to the dimension Its security is very important for a more accurate understanding of the "soft" threats of the Islamic Republic. This research, using the discourse analysis method of Lakla Moff, has reached the following findings Ayatollah Khamenei considers "secularism" the main soft threat to the Islamic Republic and "strengthening the spirit of people's belief in Islam", "non-passivity in the face of the phenomenon of Islamophobia", "mixing He considers knowledge and religion, "protecting the Islamic revolution" and "trust in God" as opposites of them, which are the indicators of his political security discourse.
Keywords: Ayatollah Khamenei, Political Security, Secularism, Discourse} -
هدف
گفتمان های امنیتی- نظامی به کنش ها و کردارهای امنیتی- نظامی شکل می دهند. یک گفتمان امنیتی- نظامی حتی به تجهیزات امنیتی- نظامی معنا می بخشد و مشخص می کند که این تجهیزات باید به سمت چه کسی نشانه روند و به سمت چه کسی نشانه نروند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی گفتمان امنیتی- نظامی اسلام (به عنوان گفتمان مرجع) و گفتمان امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی ایران (1368-1401) و بررسی «تحول از» و «تحول در» گفتمان جمهوری اسلامی ایران نسبت به گفتمان اسلام می باشد.
روش شناسی پژوهش:
چارچوب نظری پژوهش حاضر، نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه می باشد. در بخش بررسی فرضیه از روش تحلیل محتوای کیفی (با رویکرد استقرایی- آشکار و در شش گام) به منظور بررسی «تحول از» و «تحول در» گفتمان جمهوری اسلامی ایران نسبت به گفتمان امنیتی اسلام استفاده می شود. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد.
یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که گفتمان امنیتی- نظامی اسلام نسبت به گفتمان امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی ایران تاکید و اهمیت بیشتری برای «امنیت ایجابی» و تاکید و اهمیت کم تری برای «امنیت سلبی» و «ابزارهای ایجاد و حفظ امنیت» قائل است.
نتیجه گیریدر این پژوهش، گام های شش گانه تحلیل محتوای کیفی، استقرایی و آشکار به منظور مشخص شدن حدوث یا عدم حدوث «تحول از» و «تحول در» گفتمان امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی ایران نسبت به گفتمان امنیتی- نظامی اسلام پیموده شد. نتیجه آن است که «تحول از» گفتمان امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی ایران نسبت به گفتمان امنیتی- نظامی اسلام رخ نداده، لکن «تحول در» گفتمان امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی ایران نسبت به گفتمان امنیتی- نظامی اسلام حادث شده است.
کلید واژگان: گفتمان امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی ایران, گفتمان امنیتی- نظامی اسلام, تحول از, تحول در}ObjectiveSecurity-military discourses shape security practices and actions. The security discourse even gives meaning to security-military equipment and specifies who these equipment should be aimed at and who should not be aimed at. The security discourse constructs an enemy (or other) country in the form of a discourse. These propositions also apply to the security-military discourse of the Islamic Republic of Iran. The main purpose of the current research is to examine the security-military discourse of Islam (as a reference discourse) and the security-military discourse of the Islamic Republic of Iran (1368-to now) and to examine the "transformation from" and "transformation in" the discourse of the Islamic Republic of Iran compared to the discourse of Islam.
MethodologyThe methodology of this research is based on Lacla and Mouffe's discourse analysis method. This research is descriptive-analytical. The data required for this research has been collected from library and web-based sources (official and reliable websites). In this research, the articulation of the security discourse of Islam and then the articulation of the security discourse of the Islamic Republic of Iran have been examined, and in the findings section, a qualitative comparison method has been used to examine the "transformation from" and "transformation in" the discourse. The Islamic Republic of Iran is used in relation to the security discourse of Islam.
FindingsThe security-military discourse of Islam has the master signifier "justice" and 9 moments and the security-military discourse of the Islamic Republic of Iran has the master signifier "maintaining the system" and 9 moments. Although these two discourses have different master signifiers and some of their tenses are different from each other, the qualitative comparison of these two discourses shows that the security-military discourse of the Islamic Republic of Iran has suffered from "the security-military discourse of Islam". The transformation of the "discourse" has not taken place, and it has taken place only according to the temporal and spatial requirements of the "transformation in" the security-military discourse of the Islamic Republic of Iran.
ConclusionThe security-military discourse of the Islamic Republic of Iran derived from the security-military discourse of Islam.
Keywords: Discourse, The Security-Military Discourse Of The Islamic Republic Of Iran, The Security-Military Discourse Of Islam, Transformation From, Transformation In} -
دغدغه گسترش خشونت و بروز سیالیت اجتماعی نیاز به آینده پژوهی در این خصوص را به یک نیاز اجتماعی تبدیل کرده است. انقلاب اسلامی این ظرفیت را در خود دارد که سطوح مطالعاتی مربوط به دگرگونی های اجتماعی را متحول سازد. در این انقلاب، برخلاف دیگر انقلاب ها و جنبش های اجتماعی، ابعاد مختلف خشونت در پایین ترین حد خود قرار داشت. در این پژوهش تلاش می گردد، ضمن بررسی علل هژمونیک شدن گفتمان انقلاب اسلامی و تبیین ظرفیت های معنایی موجود در آن، عوامل کاهنده و یا فزاینده خشونت را در رادیکالیستی ترین حرکت دهه های اخیر در ایران شناسایی نموده و مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و در این راستا، از روش تحلیل گفتمان برای برقراری ارتباط معنا دار میان متغیرهای مستقل و وابسته استفاده شده و تلاش گردیده است تا در چارچوب نظریه مهندسی فرهنگی حضرت آیت الله خامنه ای، ضمن شناخت عوامل موثر برکاهش یا افزایش خشونت، علل هژمونیک شدن گفتمان انقلاب اسلامی و تدوین برنامه ای منسجم در بستری امن برای انجام تغییرات اجتماعی ارائه گردد. یافته تحقیق در نتیجه گیری بدین شرح است که تمسک به فرهنگ بومی متاثر از الگوهای مذهبی و ملی می تواند ضمن فراهم نمودن بستر لازم برای انجام تغییرات و اصلاحات مورد نیاز در ساختارهای نظام سیاسی و اجتماعی، احتمال بروز خشونت را به حداقل کاهش دهد .
کلید واژگان: هژمونیک, گفتمان, ظرفیت های معنایی, مفصل بندی, زنجیره هم ارزی}The concern about the spread of violence and the emergence of social fluidity has turned the need for future research into a social need. The Islamic revolution has the capacity to transform the levels of studies related to social transformations. In this revolution, compared to other revolution and social movements, various dimensions of violence were at their lowest level. In this research, while examining the causes of the hegemonic discourse of the Islamic revolution and explaining the semantic capacities in it, it is attempted to identify and analyze the factors that reduce or increase violence in the most radical movement of recent decades in Iran. In this research, the discourse analysis method has been used to establish a meaningful relationship between independent and dependent variables and an effort has been made to present within the framework of Ayatollah Khamenei’s theory of cultural engineering, while recognizing the factors affecting the reduction or increase of violence, the causes of the hegemonic discourse of the Islamic Revolution, and the development of a coherent program in a safe environment to carry out social changes. The conclusion of the research is that clinging to the native culture influenced by religious and national patterns can reduce the possibility of violence to a minimum while providing the necessary platform for the necessary changes and reforms in the structures of the political system and social
Keywords: Hegemonic, Discourse, Semantic capacities, Articulation, Equivalence chain} -
مفهوم عدالت و نظام مبتنی بر آن همواره از موضوعات مهم اندیشه و فلسفه سیاسی بوده است. جان رالز از بزرگ ترین فلاسفه سیاسی معاصر غرب در کتاب عدالت به مثابه انصاف می کوشد در برداشتی سیاسی از عدالت ، لوازم تحقق بیشترین آزادی و برابری ممکن برای شهروندان جامعه ای دموکراتیک را شرح دهد. چارچوب نظری مقاله نظریه عدالت به مثابه انصاف است و روش تحقیق تحلیل گفتمان است . پرسش اصلی این است که تا چه میزان امکان استنباط نظام عدالت به مثابه انصاف به روایت رالز از درون گفتمان های جمهوری اسلامی وجود دارد؟ در این ارتباط یکی از مباحث عمده ، بحث درباره نسبت مصالح عمومی و مصالح یا خیرهای فردی و گروهی است چرا که از نظر رالز نظام عدالت ، حوزه نهادینه شده مصالح عمومی است که به واسطه نهادهای ساختار اساسی جامعه که آن نیز ملازم با وجود کشور یا دولت-ملت است جاری می شود .در این راستا آراء مرتضی مطهری و عبدالله جوادی آملی دو روحانی سرشناس به عنوان مفهوم پردازان اصلی تحلیل گفتمان عدالت که بالقوه می توان امکان استخراج نظریه عدالتی نزدیک به عدالت به مثابه انصاف را از آن احصا کرد، بررسی شده است. نتیجه اینکه دیدگاه مطهری استعداد بیشتری برای تفسیر نظام عدالت به مثابه انصاف در گفتمان اسلام سیاسی دارد تا دیدگاه جوادی آملی.
کلید واژگان: عدالت, جمهوری اسلامی, مصالح عمومی, حق, خیر, گفتمان}The concept of justice and the system based on it has always been one of the important topics of political thought and philosophy. John Rawls, one of the greatest contemporary political philosophers of the West, in his book Justice as Fairness, tries to explain in a political understanding of justice, the necessities of realizing the greatest possible freedom and equality for the citizens of a democratic society. The theoretical framework of the article is the theory of justice as fairness and the research method is discourse analysis. The main question is to what extent is it possible to infer the justice system as fairness according to Rawls from the discourses of the Islamic Republic? In this connection, one of the main topics is the discussion about the ratio of public interests and individual and group interests, because according to Rawls, the justice system is the institutionalized area of public interests, which is due to the institutions of the basic structure of society, which is also associated with the existence of the country or The existence of the nation-state is ongoing. In this regard, the opinions of Morteza Motahari and Abdullah Javadi Amoli, two well-known clerics, have been examined as the main conceptualizers of the analysis of the discourse of justice, from which the possibility of extracting a theory of justice close to justice as fairness can be calculated. The result is that Motahari's point of view is more capable of interpreting the justice system as fairness in the discourse of political Islam than Javadi Amoli's point of view.
Keywords: justice, Islamic Republic, public interest, right, good, discourse} -
با توجه به اینکه کارآمدی، مقوله ای زمینه مند است، بررسی آن در چهارچوب مبانی نظری هر نظام سیاسی ضروری است. براین اساس در این نوشتار تلاش شده به این سوال که مولفه های کارآمدی نظام سیاسی دینی در گفتمان مقام معظم رهبری چیست؟ پاسخ داده شود. برای این منظور از نظریه چهار سطحی از کارآمدی (که برای کارآمدی مولفه هایی مختلف در چهار بعد اساسی ایده، ساختار، کارگزار و عملکرد قایل است) به عنوان نظریه مبنا استفاده شده است. از روش پدام نیز به عنوان روش تحلیل بهره برداری شده تا پاسخ سوال اصلی ارایه شود. تحلیل، دیدگاه های رهبر معظم انقلاب نشان می دهد که ایده اصلی ایشان، مقوله حکومت اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه است و کارآمدی نظام سیاسی در سطوح چهارگانه نیز مبتنی بر این ایده سامان یافته اند. مولفه هایی مانند پاسخگویی به نیازهای زمانه در سطح ایده، ساختار مبتنی بر عدالت و شایستگی در سطح ساختار، ساده زیستی و شجاعت در سطح کارگزار و قانون گرایی در سطح عملکرد، مولفه های کارآمدی شناسایی شده اند.
کلید واژگان: ایده, پدام, ساختار, سیدعلی خامنه ای, عملکرد, کارآمدی, کارگزار, گفتمان, مقام معظم رهبری, نظام سیاسی دینی}Political Knowlwdge, Volume:19 Issue: 2, 2023, PP 577 -604The issue of efficiency is one of the most challenging issues in the field of political science, which is more important in the Islamic Republic of Iran due to the religious nature of the government. As regards efficiency is a value category, it is necessary to study it based on the theoretical foundations of any political system. Accordingly, in this article, an attempt has been made to study the discourse of the Supreme Leader of the Revolution about the efficiency of the religious political system and answer the question, what are the components of the efficiency of the religious political system in the discourse of the Supreme Leader?. The Practical Discourse Analysis Method (PDAM) has been used as a method. The theoretical model of the research is based on 4-level analysis of efficiency (idea, structure, agent and performance). The analysis of the Supreme Leader's discourse shows that his main idea is the category of Islamic government based on Velayat-e-Faqih, and the efficiency of the political system at the four levels is also based on this idea. Components such as responding to the needs of the time at the idea level, structure based on justice and competence at the structural level, simplicity and courage at the agent level, and legalism at the performance level have been identified as efficiency components.
Keywords: Agent, Discourse, Efficiency, Idea, PDAM, Seyed Ali Khamenei, Structure, Supreme Leader of the Revolution, Religious Political System}
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.